بعد از چندماه گیتار دستم گرفتم.🥹
گفتم یه وقت زشت نباشه میخوام ویولن بخرم گیتارم گوشه خونه خاک می‌خوره.😁

همه‌چی ریخت بهم عین دومینو

الان دقیقا اونجایم که سعدی میگه:
مرا دردیست اندر دل، که گر گویم زبان سوزد
و گر پنهان کنم؛
ترسم که مغز استخوان سوزد!😔

تو ساده دل کندی ولی
تقدیر بی‌تقصیر نیست!

خلاصه یک کشیک آروووم😌 به روایت تصویر
پ.ن: این مملکت عوض بشو نیست.یه درصد هم به فکر موندن توی ایران نیستم چون یه کشیک ۳۸ ساعته باید مقنعه روی کله‌ت باشه!
اونم توی بخش زنان🤬
فیلم‌های تاریخی رو خیلی دوست دارم.
بهت یادآوری می‌کنه ایران همیشه همین بوده که هست و خواهد موند.

"اگه برگردم از اول و دوباره دنیا بیام نمی‌خوام توی ایران دنیا بیام توی فرهنگی که نتونی به یکی بگی دوستت دارم."😞💔
محمد خردادیان
https://youtu.be/SgFOUZ-jR4M?si=03pyNITVPhDjLeJS

پیتزا چوریتسو دودی+ Red Candy

اتفاقاتی رخ داده است که نمی‌توانی باورش کنی چرا که باور کردن آن‌ها مستلزم کافر شدن به عقاید و باورهای دیگری ست.
پتو را تا چانه‌ات می‌کشی بالا درحالی که چشمان بی‌فروغت به یک نقطه از سقف خیره شده.همین که سقفی بالای سرت داری زمانی آرزوی بزرگت بود! حالا همان سقف دارد روی سرت خراب می‌شود و تو زیر آوار می‌مانی.

چندماه است که "پیش نرفتی.تو فرو رفتی" در باتلاق افسردگی دست و پا می‌زدی و همه‌کس و هیچ‌کس نمی‌توانست تو را از درون آن بیرون بکشد.تو فرومی‌رفتی و می‌رفتی و می‌روی و از این سرنوشتت گریزی نیست.
🪑
تنها یک ساعت پشت میز نشستم و به دوش گرفتن فکر کردم.حتی حوصله یک کار شخصی ساده را هم دیگر ندارم با این که هرصبح تا ظهر یا تا ظهر روز بعدش در بیمارستان چهارطبقه پله در طول روز بالا و پایین می‌دوم اما خانه جایی ست که خودت باشی: خود خود واقعی‌ات! همان که کافی ست یک تو بشنود و روزها از کار و زندگی بیافتد.همان که با پیام‌های محبت‌آمیز عزیزی یا با سکانسی از سریال ساعت‌ها اشک می‌ریزد درحالی که قرارمان در این خانه گریه نبود.
اما خانه برای این است که در را ببندی و بزنی زیر گریه.
🪔🛀
بالاخره شیر آب داغ را باز می‌کنم و حمام بخار می‌گیرد.فکر می‌کنم می‌شود تصمیم‌های سخت زندگی را پس از یک دوش آب داغ آسان‌تر گرفت.
بوی خاک و کاهگل و همان بویی که می‌دانی و قابل وصف نیست لذت استشمامش، روح آدم را لطیف‌تر می‌کند.
اولین قطرات آب داغی که پوستت را لمس کند، حس زندگی پیدا می‌کنی حتی اگر بعد ازحمام، سرت با زور ادوالژین‌ هنوز هم درحال ترکیدن باشد.
می‌نشینی پشت میزت و پیتزا چوریتسو دودی و رد کندی سفارش می‌دهی.
انگار نه انگار تصمیم‌های مهمی برای زندگی داشتی.تو بی‌اراده نیستی.این ترکیبی از افسردگی به دلایل مختلف و فقط یک دلیلش تحقیر شدن مداوم توسط آدمی؟ خودشیفته ست.
⏳
یک اپیزود از سریال "رهایم کن" پلی می‌کنی:
"تعداد آدمایی که چوب قلبشونو‌ خوردن بیشتر از اوناییه‌ که نون قلبشونو خوردن. دروغ میگن بگذره درست میشه.زمان هیچ‌چیزیو حل نمی‌کنه."
#پریسا