داشتم متنی مینوشتم راجع به یک نفری که اخیرا از پاسخ من به توجهاش(لایکها و کامنتهایش) سوء برداشت کرده بود.
دیدم تقریبا هربار که من به توجه کسی(جنس مخالف) پاسخی مهربانانه از روی ادب و احترام دادهام، با همین رفتار مواجه شدم.
❗اگر به کسی توجه نشان دادید و توجه دریافت کردید، به معنی دوستی، عاشق چشم و ابرویتان بودن و ازدواج در آینده نیست!🤣❗️
❌مخصوصا اگر صرفا مجازی بوده باشد و شما طرف مقابل را حتی یکبار هم در عمرتان ندیده باشید!😑❌
با دیدن چنین رفتاری از این شخص(که خیر سرش دانشجوی پزشکی ست و حداقل باید صحبت با جنس مخالف برایش طبیعی باشد!) من حقیقتا متأسف شدم.
کاش این افراد کمی سرشان را از کتاب یا هرچیز دیگری که با آن مشغولند! بیرون بیاورند.(بعضیها متأسفانه خودشان را با گل کشیدن و بعضی دیگر با مهمانی، کار و ... سرگرم میکنند.)
کمی روی عزتنفسشان سرمایهگذاری کنند که گمان نبرند با التماس و خواهش، میتوانند از دیگران مهر و محبت دریافت کنند.
خلاصه توجه برابر با علاقه نیست!
دوستیهای مجازی و حقیقی را با سوء برداشتهای کودکانه خراب نکنید.
به جای پریدن از دایرکتی به دایرکت دیگر، روی خودتان کار کنید.
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
دیدم تقریبا هربار که من به توجه کسی(جنس مخالف) پاسخی مهربانانه از روی ادب و احترام دادهام، با همین رفتار مواجه شدم.
❗اگر به کسی توجه نشان دادید و توجه دریافت کردید، به معنی دوستی، عاشق چشم و ابرویتان بودن و ازدواج در آینده نیست!🤣❗️
❌مخصوصا اگر صرفا مجازی بوده باشد و شما طرف مقابل را حتی یکبار هم در عمرتان ندیده باشید!😑❌
با دیدن چنین رفتاری از این شخص(که خیر سرش دانشجوی پزشکی ست و حداقل باید صحبت با جنس مخالف برایش طبیعی باشد!) من حقیقتا متأسف شدم.
کاش این افراد کمی سرشان را از کتاب یا هرچیز دیگری که با آن مشغولند! بیرون بیاورند.(بعضیها متأسفانه خودشان را با گل کشیدن و بعضی دیگر با مهمانی، کار و ... سرگرم میکنند.)
کمی روی عزتنفسشان سرمایهگذاری کنند که گمان نبرند با التماس و خواهش، میتوانند از دیگران مهر و محبت دریافت کنند.
خلاصه توجه برابر با علاقه نیست!
دوستیهای مجازی و حقیقی را با سوء برداشتهای کودکانه خراب نکنید.
به جای پریدن از دایرکتی به دایرکت دیگر، روی خودتان کار کنید.
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
ghrmzejiiigh🫀
داشتم متنی مینوشتم راجع به یک نفری که اخیرا از پاسخ من به توجهاش(لایکها و کامنتهایش) سوء برداشت کرده بود. دیدم تقریبا هربار که من به توجه کسی(جنس مخالف) پاسخی مهربانانه از روی ادب و احترام دادهام، با همین رفتار مواجه شدم. ❗اگر به کسی توجه نشان دادید…
توی این مواقع من عصبی میشم ازین که چطور این فرد به خودش اجازه داده بیاد جلو و به خزعبلاتش ادامه بده حتی بعد از این که باهاش برخورد کردم.😑
مورد دیگه این که دقیقا زمانی اینجور افراد سر و کلهشون پیدا میشه که من از نگرانیها و تنهایی و احساسم مینویسم یا حرفی میزنم!!!
فکر میکنن الان شرایط برای پذیرش درخواستشون کاملا مساعده و طرف بله رو روو هوا میگه.😆
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
مورد دیگه این که دقیقا زمانی اینجور افراد سر و کلهشون پیدا میشه که من از نگرانیها و تنهایی و احساسم مینویسم یا حرفی میزنم!!!
فکر میکنن الان شرایط برای پذیرش درخواستشون کاملا مساعده و طرف بله رو روو هوا میگه.😆
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
ghrmzejiiigh🫀
عصر امروز طی درگیریای که در ماشین برایم پیش آمد، تازه کمی شرایط #مهسا_امینی و #آرمیتا_گراوند را درک کردم. حادثه هیچوقت خبر نمیکند. رومینا نمیدانست که پدرش گردنش را با داس خواهد برید! ❌این وضعیت حال حاضرِ زن ایرانی ست: نمیدانی چه کسی چه وقت قرار است…
صبح با انرژی منفی حرفهای مزخرف "ف" آغاز کردم.این خصلت سبزواریها ست.اگر مسیر تو با آنها یکی باشد، باختهای.
درست است که صبح زود تا بیمارستان با "ف" همسفر میشوم چون ماشین دارد اما به هماناندازهای که کمک هزینه تاکسی و اتوبوسم است، زهر نیشهای خصمانهاش را هم میخورم.
امروز "ف" فضول فامیل به این موضوع چسبیده بود که پریسا، تو به پزشکی علاقه نداری و فرزانه و افسانه خیلی دلسوز بیمارانشان هستند.گفتم:"خوش به حالشان!"🤷🏻♀(وقتی میگویم خانمی که خودش پرستاری خوانده ولی حالش بد است از این که من دارم پزشکی میخوانم، شاید باورتان نشود! واقعا متعجبم از این حجم سوختن این خانم و مادرش! میخواستم به او یادآوری کنم که او هم در کتابخانه نشسته است و کاری برای بیماران انجام نمیدهد که از روی دلسوزی باشد.)
.
گفتم میخواهم یک روزی آهنگ بدهم بیرون و شروع کرد که پریسا خوب چرا از پزشکی انصراف ندادی و نرفتی خواننده بشوی(مشابه حرفهای یک مزاحم سمی چندشب پیش!)
هرچه توضیح دادم که من به پزشکی فرای تصور مغز کوچک زنگزده تو علاقه دارم و به عنوان vocationام بهش نگاه میکنم، بازهم با کینهای دیرینه به عزت نفسم چنگ میزد.
نکته اخلاقی: یاد گرفتهام که چیزی در دلم نگه ندارم و حرفم را همانجا بزنم انگار که جنگ تن به تن، رو در رو و بیهیچ هراسی.
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
درست است که صبح زود تا بیمارستان با "ف" همسفر میشوم چون ماشین دارد اما به هماناندازهای که کمک هزینه تاکسی و اتوبوسم است، زهر نیشهای خصمانهاش را هم میخورم.
امروز "ف" فضول فامیل به این موضوع چسبیده بود که پریسا، تو به پزشکی علاقه نداری و فرزانه و افسانه خیلی دلسوز بیمارانشان هستند.گفتم:"خوش به حالشان!"🤷🏻♀(وقتی میگویم خانمی که خودش پرستاری خوانده ولی حالش بد است از این که من دارم پزشکی میخوانم، شاید باورتان نشود! واقعا متعجبم از این حجم سوختن این خانم و مادرش! میخواستم به او یادآوری کنم که او هم در کتابخانه نشسته است و کاری برای بیماران انجام نمیدهد که از روی دلسوزی باشد.)
.
گفتم میخواهم یک روزی آهنگ بدهم بیرون و شروع کرد که پریسا خوب چرا از پزشکی انصراف ندادی و نرفتی خواننده بشوی(مشابه حرفهای یک مزاحم سمی چندشب پیش!)
هرچه توضیح دادم که من به پزشکی فرای تصور مغز کوچک زنگزده تو علاقه دارم و به عنوان vocationام بهش نگاه میکنم، بازهم با کینهای دیرینه به عزت نفسم چنگ میزد.
نکته اخلاقی: یاد گرفتهام که چیزی در دلم نگه ندارم و حرفم را همانجا بزنم انگار که جنگ تن به تن، رو در رو و بیهیچ هراسی.
#مغزهای_کوچک_زنگ_زده
👍2🤯1