ghrmzejiiigh🫀
19 subscribers
628 photos
115 videos
24 files
380 links
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشته‌های من را این‌جا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
Download Telegram
پیکرتراش پیرم و با تیشهٔ خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده‌ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را خریده‌ام

بر قامتت که وسوسهٔ شستشو در او ست
پاشیده‌ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده‌ام ز چشم حسودان نگاه را 

تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشوده‌ام
از هر زنی، تراش تنی وام کرده‌ام
از هر قدی کرشمهٔ رقصی ربوده‌ام

اما تو چون بتی که به بت‌ساز ننگرد
در پیش پای خویش به خاکم فکنده‌ای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت کنده‌ای
 
هشدار! زانکه در پس این پردهٔ نیاز
آن بت‌تراش بلهوس چشم بسته ام
یک شب که خشم عشق تو دیوانه‌ام کند
بینند سایه‌ها که تو را هم شکسته‌ام!

#نادر_نادرپور
من به احترام این شعر می‌ایستم🤘🥀❤️
@ghrmzejiiigh
Forwarded from ghrmzejiiigh🫀 (Parisa)
پیکرتراش پیرم و با تیشهٔ خیال
یک شب تو را ز مرمر شعر آفریده‌ام
تا در نگین چشم تو نقش هوس نهم
ناز هزار چشم سیه را خریده‌ام

بر قامتت که وسوسهٔ شستشو در او ست
پاشیده‌ام شراب کف آلود ماه را
تا از گزند چشم بدت ایمنی دهم
دزدیده‌ام ز چشم حسودان نگاه را 

تا پیچ و تاب قد تو را دلنشین کنم
دست از سر نیاز به هر سو گشوده‌ام
از هر زنی، تراش تنی وام کرده‌ام
از هر قدی کرشمهٔ رقصی ربوده‌ام

اما تو چون بتی که به بت‌ساز ننگرد
در پیش پای خویش به خاکم فکنده‌ای
مست از می غروری و دور از غم منی
گویی دل از کسی که تو را ساخت کنده‌ای
 
هشدار! زانکه در پس این پردهٔ نیاز
آن بت‌تراش بلهوس چشم بسته ام
یک شب که خشم عشق تو دیوانه‌ام کند
بینند سایه‌ها که تو را هم شکسته‌ام!

#نادر_نادرپور
من به احترام این شعر می‌ایستم🤘🥀❤️
@ghrmzejiiigh

#پر_پرواز -قسمت دوم(بخش چهارم)
#مرگ_شادمانه ۳(بخش سوم)
.
برایت نوشته بودم خیلی‌وقت است فهمیده‌ام باید بمیرم تا تو هم بمیری.من می‌ترسم بمیرم.می‌ترسم تمامت کنم اما این انتظار هم کم از مردن ندارد.
دیگر یادم نمی‌آید از جشن تولد چندسالگی‌ام هرسال شمع‌ها را با این آرزو فوت می‌کنم:
«کاشکی این دیوار خراب شه
من و تو باهم بمیریم
توی یک دنیای دیگه
دستای همو بگیریم»(#اردلان_سرفراز)
.
«نیستی آن‌قدر عوض شده‌ای
هستی و باز منتظر شده‌ام»*

تو نیستان منی.مرا از تو بریده‌اند.
بشنو!
قلمم به جای هردوی ما می‌نالد.
ببین!
این سرخی خون تو ست که از تیغ‌ها می‌چکد.
بیا!
مرا به نیستی بازگردان.
به خیال خیس و خاموشت که بستر هستی ست.
من نیستم.
بیا!
مرا به دنیا بیار.
.
«ترسیده است از این‌همه احساس در تنش
یعنی به جای چند‌نفر عاشق من است؟!»*

ترسیده‌‌ بودی! باورت نمی‌شد کسی قدر خودش تو را دوست داشته‌باشد.
من سرشار از عشقی بودم که گمان می‌بردم در دنیا لنگه ندارد.شاید چون فکر می‌کردم خودم بی‌مثل و مانندم!
و گلی که در خاک خودخواهی ریشه داشته‌باشد، به زودی می‌پژمرد.

بتی ساختم و از روحم در آن دمیدم.آن بت شبیه من نبود اما امروز من شبیه آن بتم.سنگم.خاکم.کاش ابر بودم و می‌باریدم اما سنگم.آرام آرام ترک برمی‌دارم، شبیه بغض و یک روز خرد و خاک، فریاد می‌شوم که «هشدار! زانکه در پس این پردهٔ نیاز/آن بت‌شکن بالهوس چشم‌بسته ام/یک شب که خشم عشق تو دیوانه‌ام کند/بینند سایه‌ها که تو را هم شکسته‌ام»(شعر «بت‌تراش» از #نادر_نادرپور)

تو ذوق آفرینشم را کور کردی و حالا هر ایده‌ای را حتی اگر شکستن تو باشد، در نطفه خفه می‌کنم.دیگر برایم اهمیتی ندارد چندنفر خدایی را که من ساخته‌ام، می‌پرستند.

هم‌چون بیابانی بی‌بر و بار نشسته‌ام تا باد فراموشی ذراتم را از هم بپراکند اما ای کاش ذره‌ای، از خودم اطمینان ‌داشتم در آن‌نفس که بمیرم به جستجوی تو نباشم!

#پریسا_فوجی

*از #مهدی_موسوی
https://www.instagram.com/tv/CbDd7PHDL-QWJuaxsol6Np-6gNZfPUjZ58kIps0/?igshid=NTU1Mzc3ZGM=