ترانهسرای جمعه،#شهریار_قنبری در کتاب #دریا_در_من در پانویس این شعر به جزئیاتی دربارهٔ چگونگی خلق این ترانه و عوامل سازنده آن اشاره کرده است:
در یک عصر جمعه،ترانهٔ جمعه را در خانهٔ اسفندیار نوشتم. رو به روی سازمان سینما پیام. بلوار الیزابت دوم. ترانه را به امیر نادری و فیلم خداحافظ رفیقش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلد صفحهٔ چهل و پنج دور، سه تصویر سپید و سیاه از جوانی ما.پشت جلد.دستانی چروکیده.پیر.سیاه.گرسنه. پای این تصویر نوشتم:
ـ نازنین،هدیهای به تو که هر روزت،جمعه است. ترانهٔ آمنه، با صدای آغاسی، همزمان منتشر شد.جمعه، پیروزی ترانهٔ نوین بود.اسفندیار ساعتی به انتظار تمام شدن نوبت خواندن فرهاد مینشیند و ساعت سه بامداد او را به همراه شهبال شبپره یکی از اعضای گروه بلک کتز که فرهاد خوانندهٔ آن است برمیدارد و از رستوران کوچینی در حوالی بلوار الیزابت راه به راه میرانند تا برسند به استودیو طنین در خیابان ثریا کوچهٔ رامسر.
دیروقت است و چیزی به پگاه نمانده، قبل از اینکه فرهاد از پا در بیاید و به خواب بیافتد باید کار را تمام کرد. پس شهبال شبپره پشت درام مینشیند و محمد اوشال روی کلیدهای پیانو خم میشود و گیتار هم که دست خود فرهاد است.اسفندیار منفردزاده یکبار ملودی را با سوت میزند و زمزمه میکند.شهرام غواص را صدا میزنند که بیاید سوت را بزند.(شهرام غواص یکی از خوانندگان پاپ بود که در سال ۱۳۵۱ با اولین صفحهٔ خود با آهنگهای «یه پارچه نمک» و «پرواز بدون پرواز» معرفی شد.)میآید. میزند و پشتبندش فرهاد میخواند.
کل کار و اجرا در یک برداشت بدون تکرار دوباره ضبط و تمام میشود.
ساعتی بعد که پگاه سر میزند،
ترانهٔ #جمعه متولد شده است.
منبع : ویکیپدیا
@ghrmzejiiigh
t.me/ghrmzejiiigh
در یک عصر جمعه،ترانهٔ جمعه را در خانهٔ اسفندیار نوشتم. رو به روی سازمان سینما پیام. بلوار الیزابت دوم. ترانه را به امیر نادری و فیلم خداحافظ رفیقش، دوستانه پیشکش کردیم. روی جلد صفحهٔ چهل و پنج دور، سه تصویر سپید و سیاه از جوانی ما.پشت جلد.دستانی چروکیده.پیر.سیاه.گرسنه. پای این تصویر نوشتم:
ـ نازنین،هدیهای به تو که هر روزت،جمعه است. ترانهٔ آمنه، با صدای آغاسی، همزمان منتشر شد.جمعه، پیروزی ترانهٔ نوین بود.اسفندیار ساعتی به انتظار تمام شدن نوبت خواندن فرهاد مینشیند و ساعت سه بامداد او را به همراه شهبال شبپره یکی از اعضای گروه بلک کتز که فرهاد خوانندهٔ آن است برمیدارد و از رستوران کوچینی در حوالی بلوار الیزابت راه به راه میرانند تا برسند به استودیو طنین در خیابان ثریا کوچهٔ رامسر.
دیروقت است و چیزی به پگاه نمانده، قبل از اینکه فرهاد از پا در بیاید و به خواب بیافتد باید کار را تمام کرد. پس شهبال شبپره پشت درام مینشیند و محمد اوشال روی کلیدهای پیانو خم میشود و گیتار هم که دست خود فرهاد است.اسفندیار منفردزاده یکبار ملودی را با سوت میزند و زمزمه میکند.شهرام غواص را صدا میزنند که بیاید سوت را بزند.(شهرام غواص یکی از خوانندگان پاپ بود که در سال ۱۳۵۱ با اولین صفحهٔ خود با آهنگهای «یه پارچه نمک» و «پرواز بدون پرواز» معرفی شد.)میآید. میزند و پشتبندش فرهاد میخواند.
کل کار و اجرا در یک برداشت بدون تکرار دوباره ضبط و تمام میشود.
ساعتی بعد که پگاه سر میزند،
ترانهٔ #جمعه متولد شده است.
منبع : ویکیپدیا
@ghrmzejiiigh
t.me/ghrmzejiiigh
Telegram
ghrmzejiiigh🫀
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧✏
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشتههای من را اینجا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشتههای من را اینجا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0