ghrmzejiiigh🫀
19 subscribers
628 photos
115 videos
24 files
380 links
برای دل خودم و برای ادبیات 🎧
#پری_کوچک_غمگین #پریسا_فوجی
نوشته‌های من را این‌جا بخوانید!
http://www.parisafouji.blogfa.com
http://www.instagram.com/parisafouji
👥Join Groups:
Literature General: t.me/barayeadab
Book Club: https://t.me/+GUDI6rX8oUFhZGQ0
Download Telegram
دیروز در صفحات صبحگاهی‌‌ام نوشتم:«از کتابی نوشتن خجالت نکش!»
مگر نه این که ابتدا نوشتار کتابی بوده و به مرور زمان شکسته است؟!
از خودم بودن نباید خجالت بکشم.از سادگی، از این که شبیه دخترهای هم‌سن و سالم رفتار نمی‌کنم، از مواردی که انتخاب من نبوده است و نمی‌توانم تغییرشان بدهم.
چندروز پیش داشتم با مادرم تلفنی صحبت می‌کردم و به شوخی می‌گفتم اگر در دانشگاه آرایش نکنی و ردیف اول کلاس بنشینی دیگران فکر می‌کنند اسکلی! مخصوصا اگر عینک هم بزنی و بندش را بیاندازی پشت مقنعه‌ات.
من دوست دارم به خودم برسم.آرایش کردن را دوست دارم اما بیشتر اوقات نیازی نمی‌بینم به این کار.شاید هم گاهی عمدا آرایش نکرده‌ام تا به باور غلطی که در ذهن جامعه شکل گرفته است، بیشتر دامن نزنم.در دنیای امروز چشم‌ دل خوار شده است و چشم‌ سر ارجمند ! درحالی که بیش از پیش به چشم دل نیازمندیم.نه این که سرخی گونه را نبینیم! نه! اما سیلی محکمی را هم که این گونه‌ را سرخ نگه داشته است، ببینیم.
من از تعریف و تمجید در مورد قیافه و ظاهرم خوشحال می‌شوم.اتفاقا برایم مهم است که طرف مقابل به من توجه کند اما همهٔ ما در نهایت به دنبال مفهومی بزرگ‌تر در هرگونه از روابطمان هستیم.از یک‌جایی دیگر این تعریف و تمجیدها، قربان صدقه رفتن‌ها پیش پا افتاده می‌شود.چشم سر از کار می‌افتد و ناگزیریم از روشن کردن چشم دل.

#پریسا_فوجی

پ.ن۱:هنر خوار شد جادویی ارجمند/نهان راستی آشکارا گزند
#فردوسی
پ.ن۲:چشم دل باز کن که جان بینی/آن‌چه نادیدنی است آن بینی #هاتف_اصفهانی
پ.ن۳:منو ببخش اگه موهام امروزی نیست/اگه حرفم از روی دل‌سوزی نیست
اگه مثل تو شاد نیستمو/اگه اهل ترانه‌های پاپ نیستمو/...
#بهرام
@ghrmzejiiigh
ghrmzejiiigh🫀
چرا وقتی ذهن آرام می‌گیرد، بی‌قرار می‌شویم؟!
چرا وقتی ذهن آرام می‌گیرد، بی‌قرار می‌شویم که هرطور شده شلوغش کنیم؟!

یک ماه پیش جملهٔ بالا را نوشتم و چندتا جملهٔ بی‌ربط دیگر.هرچقدر تلاش کردم مقصودم را برسانم، نشد.حتی ظهر که یادداشت گوشی را باز کردم یا همین الان که این متن را می‌نویسم،نمی‌شود!
اما امروز دیوارنوشت جالبی در راه آزمایشگاه باکتری‌‌شناسی به چشمم خورد:)
«بی‌قراری‌ها را آرامشی باید!»
حرف من برعکس این است:
گاهی خود آرامش، بی‌قراری می‌آفریند!

نمی‌دانی دلیلش چیست که این‌قدر آرامی؟ شک می‌کنی: نکند اشتباهی رخ داده است که از آن بی‌خبرم؟ پریشان و سرگردان یکی یکی وسواس‌های گذشته را مرور می‌کنی تا شاید خاطره‌ای،حرفی و حدیثی پیدا شود که حالت را بگیرد اما نه! فایده‌ای ندارد.
به قول #بهرام :) «کینه‌ها منو خوشم نمی‌کنه و...»
همهٔ فکرهای آزاردهنده و سمی اثر خود را از دست داده‌‌اند.
مغزم «به چیزهای قشنگی که هست! فکر بکن!»* را طوطی‌وار تکرار می‌کند.

#پریسا_فوجی
*: از #فاطمه_اختصاری
@ghrmzejiiigh