گزارش_سفر
#چکاد
#امرودک
#پیمایش_رودخانه
#هزارمسجد
#طبیعت_گردی
#آبشار
#بخش۲
#زمان_بندی

جمعه بیست و سوم خرداد۱۳۹۹ یا آخرین سال قرن14
ساعت ۶:۱۰ دقیقه پس از سرشماری دوستان همسفر به سمت امرودک حرکت نمودیم. توفیق یار بود و‌ در این گردش سرپرست باشگاه چکاد خانم حسن نژاد هم همراه ما بوده و از تجربیات بیکران کوه و سفر و مدیریت ایشان همه بهره بردیم.
ساعت ۷:۵۰ دقیقه بامداد پس از عبور از مسیر تاریخی پاژ و از میانه و کناره روستاهایی چون گندم خواب و گوارشک به دره و گذرگاه آبقد رسیدیم که امسال به برکت باران همچنان قامتش سبز بود و تنش زخم ها خشکسالی را مرهم نموده بود.
بین آبقد و روستای ترقول به علت بارشهای خوب بهاری دامنه های «میان مَرغ» و سد اردک آنچنان پر از آب بود که دریاچه سد ارداک به کنارهای جاده رسیده بود!
در میان راه برای همسفران در باره جغرافیای این منطقه، بخشی از تاریخ و ادبیات و قوم کرمانج صحبت نمودم تا دوستان بداند که این پهنه از خاک کشور ما چه جایگاهی در تاریخ کشور ما دارد.
پس از عبور منظم از میان روستای امردوک به معارفه و سرشماری افراد گروه پرداخته و مسیر را ادامه دادیم.
این سالهای اخیر با توجه به استقبال فراوان از آبشار امرودک، متاسفانه برخی گروههای گردشگری و توریستی بدون در نظر گرفتن گنجایش این طبیعت شکننده امرودک گاهی با چندین اتوبوس به اینجا آمده و لاجرم فشار زیادی به اکوسیستم منطقه می آورند، و متاسفانه پدیده بیماری آفرود هم در حال گسترش بوده و باعث شده که برخی عزیزان تصور کنند که تا به پای آبشار را می توان بدون خیس شدن آمد!
بی ملاحظه بودن این عزیزان و گاه آسیب های که به باغ و کشتزارهای روستا می رسد باعث شده که اعتماد بین روستا نشینان و گردشگران روز به روز کمتر شده و آنها لاجرم به کشیدن حصار و فنس و سیم خاردار اقدام کنند و مسیر عبور از میان باغ ها مسدود شود!
با عبور زود هنگام از میان آب رودخانه و گذر از پیچ و خم های زیبای مسیر، ضمن جدال با آب و تماشای مسیر گاه گاهی عکاسی هم می کردیم.
صبحانه را ساعت ۹:۳۰ زیر درختان سیب و کنار رودخانه صرف و دوباره ادامه مسیر دادیم.
حوالی ساعت ۱۲ به اولین آبشار رسیده و دوستان ضمن گرفتن عکس یادگاری تنی به آب زده و برخی زیر آبشار حالی مضاعف نمودند!
با توجه به اینکه امکان حضور گروه‌های دیگر و ازدحام در مسیر بود با نظر مساعد خانم حسن نژاد و موافقت گروه مسیر را به سمت آبشار دوم ادامه داده و در مکانی مفرح و در جنب یک صخره زیبای حاشیه رودخانه برای استراحت و نهار توقف نمودیم.
با بر افروختن آتش، چای و بساط نهار مهیا شده و دوستان در سایه سار درختان استراحت نمودند.
فضای دلنشین حاشیه رودخانه و صدای پرندگان و آرامش عجیب طبیعت برای انسان های خسته از شهر، نعمتی بود که خواب را ازچشمان من گرفت و با برخی از دوستان به عکاسی پرداختیم.
راس ساعت ۱۵:۳۰ با سرشماری مجدد به سمت روستای امرودک حرکت نمودیم.
در مسیر برگشت، با توجه به چرخش نور، زیبایی های سمت دیگر رودخانه و کوه برابر چشمانمان قرار گرفته بود که لاجرم در برخی مکانهای فیلم و عکاسی برقرار بود.
در این سفر استفاده از صدای زیبا و دلنشین همراهان و دوستان گروه گاهی فضای گروه را دلنشین و زیبا می کرد.
آخرین گذر این سفر عکاسی در حاشیه سد ارداک بود.

فراز های مهم سفر:
-نظم و مشارکت بسیار خوب گروه
-همکاری تمام اعضای گروه و کمک به حرکت گروه
-برقراری رابطه دوستانه با اهالی محل بخصوص در گذر از باغها و حرکت خطی و منظم ما که باعث می شد روستاییان عزیز اجازه عبور را به گروه بدهند.
-پاکسازی و جمع آوری زباله هایی باقی مانده

تشکر ویژه از همه دوستان همراه به ویژه :
خانم حسن نژاد سرپرست و سرقدم
آقای حسین امام دادی عقب دار
آقای همایون حکیم زاده عکاس

به امید آنکه در دیدار دیگر کنار دوستان عزیز باشیم.



#حجت_فرهنگدوست

نوبهار آمد و گل سر زده، چون عارض يار

اي گل تازه، مبارک به تو اين تازه بهار


دروازه‌های بسته
به ناگاه
فراز خواهد شد
دستان اشتیاق از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبان فراموشی به خنده باز خواهد شد
و بهار
در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
پیش‌باز خواهد شد
سالی
آری
بی‌گاهان
نوروز
چنین آغاز خواهد شد.
احمد شاملو

پیام بهار اینست
#دوست داشته باشید و زندگی کنید
#زمان همیشه از آن شما نیست🙋‍♀️🙋

ایران پر است از عاشقان
این گنج های بی شمار
مرزی ست پر گوهر ولی
با رنج های بی شمار...

کاش نوروز امسال، نو شدن در اندیشه و کردار، خانه تکانی در دل و پندار، آشتی در گفتار و رفتار، هم نبض شدن با طبیعت در خون و شکفتن بهار، در جان و روان ما نیز باشد و تنها به برگزاری آیینی کهن، بدون اندکی اندیشیدن به پیام‌های بزرگ آن بسنده نکنیم.

هر روزمان نوروز
از همین امروز

#افشین یداللهی

#پیام بهار اینست
#دوست داشته باشید و زندگی کنید
#زمان همیشه از آن شما نیست

زندگی رقص نجیبی ست
که بر چشمه ی بودن جاریست
رقص ِ یک شاپرک بازیگوش
لای یک دسته گل ِ یاس ِ معطر در باغ
رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان
که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند
رقص کِرمی شب تاب،
که شبیه ِ تپش ِ خورشید است
زندگی شعر ِ نجیبی ست
که در دفتر ِ اندیشه ی این گنبد ِ دَوار
پر از قافیه است
چه کسی گفت خدا شاعر نیست...

#امیدوارم امروز عشق با سلامی و شاخه گلی غافلگیرتان کند

#تنگه رغز ؛ داراب ؛ فارس را با چکاد باشید

#زمان برگزاری ۱۳ تا ۱۷ مرداد

نظر به لطف نمایان چو دیگرانم نیست
مرا ز دور بود بس نگاه پنهانی
#صائب_تبریزی

#تنگه رغز ؛ داراب ؛ فارس را با چکاد باشید

#زمان برگزاری ۱۳ تا ۱۷ مرداد

#دوباره فصل گرما شروع شد و وقت آب‌بازیه🤩

ما عاشقیم و خوشتر از این کار، کار نیست
یعنی به کارهای دگر اعتبار نیست

دانی بهشت چیست که داریم انتظار؟
جز ماهتاب و باده و آغوش یار نیست

فصل بهار، فصل جنون است و این سه ماه
هر کس که مست نیست یقین هوشیار نیست

سنجیده ایم ما، بجز از موی و روی یار
حاصل ز رفت و آمدِ لیل و نهار نیست

دیشب لبش چو غنچه تبسم به من نمود
اما چه سود ز آنکه به یک گل بهار نیست

خندید صبح بر من و بر انتظار من
زین بیشتر ز خوی توام انتظار نیست

فرهاد یاد باد که چون داستان او
شیرین حکایتی ز کسی یادگار نیست

ناصح مکن حدیث که:« صبر اختیار کن»
ما را به عشق یار ز خویش اختیار نیست

کار تو بوسه بر مه و بار تو مشک ناب
ای زلف یار، خوش تر از این کار و بار نیست

برخیز دلبرا که در آعوش هم شویم
کان یار یار نیست که اندر کنار نیست

امید شیخ بسته به تسبیح و خرقه است
گویا به عفو و لطف تو امیدوار نیست

بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار
فکری به حال خویش کن این روزگار نیست

بگذر ز صید و این دو سه مه با عماد باش
صیاد من! بهار که فصل شکار نیست

#عماد_خراسانی

#پیام_بهار_اینست
#دوست_داشته_باشید_و_زندگی_کنید
#زمان_همیشه_از_آن_شما_نیست

منتظران بهار! بوی شکفتن رسید
مژده به گل ها برید، یار به گلشن رسید
لمعۀ مهر ازل بر در و دیوار تافت
جام تجلّی به دست، نور ز اَیْمَن رسید
نامه و پیغام را رسم تکلّف نماند
فکر عبارت که راست؟ معنی روشن رسید
عشق ز راه خیال گَردِ الم پاک رُفت
خار و خس وهمِ غیر، رفت و به گلخن رسید
صبرِ منِ نارسا باج ز کوشش گرفت
دست به دل داشتم مژدۀ دامن رسید
عیش و غم روزگار مرکز خود وا شناخت
نغمه به احباب ساخت، نوحه به دشمن رسید
مطلعِ همّت بلند، مزرع اقبال سبز
ریشه به نخل آب داد دانه به خرمن رسید
زین چمنستان کنون بستن مژگان خطاست
آینه صیقل زنید، دیده به دیدن رسید
بردم از این نوبهار نشئۀ عمر دوبار
دیده ام از دیده رُست دل به دل من رسید
سرو خرامان ناز حشرِ چه نیرنگ داشت؟
هرچه ز من رفته بود باز به مسکن رسید
بیدل، از اسرار عشق هیچ کس آگاه نیست
گاهِ گذشتن گذشت، وقت رسیدن رسید

#بیدل_دهلوی

#پیام_بهار_اینست
#دوست_داشته_باشید_و_زندگی_کنید
#زمان_همیشه_از_آن_شما_نیست