بيدارزنى
4.03K subscribers
5.14K photos
1.22K videos
173 files
4.18K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 افسانه راجی، هنرمندی پر تلاش از خانواده‌های خاوران از میان ما رفت

✍🏽 منصوره بهکیش

از متن: با خواهرش فرزانه راجی از سال‌ها پیش دوست بودم و از این همه درد و رنجی که به ما و خانواده‌های ما دادند و تن و جان ما را لرزاندند و به شدت زخمی‌مان کردند، بارها درد دل کردیم و گفتیم و شنیدیم و گاه با هم خشمگین شدیم و گاه با تلخی اشک ریختیم که با ما چه کردند و حق ما از زندگی چیست و کی این همه درد پایان می‌یابد.

«فرزانه راجی در پاسخ به یکی از پرسش‌های #مادران_پارک_لاله ایران در سال ۹۲ این‌گونه گفت:

«پرسش: چه افرادی از خانواده شما مستقیم یا غیر مستقیم قربانی خشونت دولتی شده‌اند؟ این خشونت‌ها چه تاثیری بر زندگی شما و خانواده شما داشته است؟

پاسخ: همسر من در خرداد ۶۰ در شهر اصفهان دستگیر و در ۶ شهریور همان سال زیر شکنجه کشته شد. پس از اعدام همسرم من مخفی شدم. اول مهر همان سال (۶۰) تقریبا تمامی خانواده‌ام (۴ برادر، یک خواهر و مادرم) در یک یورش سپاه و کمیته به خانه پدری و خانه‌‌ی یکی از برادر‌های بزرگم (مجتبی) دستگیر شدند.

مادرم همان روز آزاد شد، خواهر کوچکم که بیمار است (اسکیزوفرن) به همراه برادر کوچکم که فقط ۱۶ سال داشت، چند روز بعد رها شدند.

بزرگترین برادرم سیاوش نیز مجبور شد مدتی مخفی شود. یکی از برادرانم فرشید راجی که در آن زمان ۱۹ سال داشت، ۱۷ مهر (به فاصله ۱۷ روز پس از دستگیری) اعدام شد.

فرزین که زمان شاه نیز (۳ سال) زندانی بود، در دی ماه همان سال، وقتی که ۲۲ سال داشت اعدام شد. برادر بزرگترم (مجتبی) که زمان شاه (۵ سال) زندانی بود و سال ۵۷ آزاد شده بود، آبان ماه همان سال آزاد شد.
من تا سال ۶۹ مخفی زندگی می‌کردم و به ناچار کار و تحصیلم را رها کردم. خرداد سال ۶۹ دستگیر و به سه سال زندان محکوم شدم و در سال ۷۱ از زندان آزاد شدم.

پس از بازگشت به رغم مراجعه برای ادامه تحصیل به من اجازه ادامه تحصیل داده نشد. کارم در آموزش و پرورش را عملا به خاطر فراری بودنم از دست داده بودم و مجبور شدم هر کاری که پیش آمد بکنم تا زندگیم را تامین کنم. من فعلا در تهران زندگی می‌کنم. شغلی ندارم و در خانه به کار ترجمه و نوشتن مشغولم».

این حکومت نه تنها فعالان سیاسی را کشت، بلکه تمام خانواده‌ها را به همراه عزیزان ما کشت و شکنجه کرد. به خانه‌‌ی هر زخم خورده‌ای که وارد شویم، می‌بینیم که چه به حال و روز ما آورده‌اند و می‌آورند. پس از کشته شدن #کیانوش_آسا در سال ۱۳۸۸، حال و روز این خانواده زخم خورده نیز دگرگون شد...

#مادران_دادخواه #خاوران

ادامه‌ی متن در لینک زیر در دسترس است:


https://bit.ly/3iaqX2c


@bidarzani