واكاوي اعتراضات مردمي اخير در ايران:
📌گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:
#جنبشهای_اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
@bidarzani
🔸اعتراضات فعلی، ماهیت طبقاتی برجستهای دارد. مشارکتکنندگان در روزهای اول جوانان طبقات فرودست و طبقه متوسط هستند که محرومیت نسبی را به مفهومی که «تد رابرت گِر» مطرح میکند، احساس میکنند و در روزهای بعد حضور سایر ردههای سنی از نوجوانان و سالمندان همان طبقات در کنار آنها بیشتر میشود.
🔸آنچه در اعتراضات ۹۶، بیش از پیش ناظران را شگفت زده میکند این است که محرومان و پابرهنگان که پایگاه اجتماعی اصلی انقلاب سال ۵۷ محسوب میشدند و طی چهار دهه گذشته حامیان طبیعی و ابدی انقلاب و حکومت انقلابی بعد از آن محسوب میشدهاند، با مشقتبار شدن شرایط اقتصادی – اجتماعی و با ناامیدی از حکومت انقلابی در برقراری عدالت و رفاه اجتماعی و احساس طردشدگی، اکنون به ناراضیان سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی تبدیل شدهاند.
🔸در این اعتراضات مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، گستردگی جغرافیایی اعتراضات و اعتراضات خیابانی شهرهای کوچک است. در واقع در این شهرها طبقه فرودست محرومیت مضاعف را تجربه میکنند، اینها علاوه بر اینکه طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی شهرهای خودشان هستند، همزمان محرومیتهای ناشی از توسعهنیافتگی شهرشان و نوعی تبعیض جغرافیایی و طرد مبتنی بر قومیت را هم تجربه کردهاند، مثل ایذه در خوزستان یا نورآباد در لرستان.
🔸در اعتراضات سراسری کنونی، مطالبات و نارضایتیها به صریحترین زبان بیان میشود و از نماد و نشانههایی که در سال ۸۸ به وفور به کار میرفت، خبری نیست. در دست هیچ یک از کنشگران این جنبش پلاکارد یا علامتی دیده نمیشود، حتی عکس کشتهشدگان غیر از یکی دو مورد، در رسانهها منتشر نمیشود.
🔸شعارهای این جنبش نیز جز یکی دو مورد، متفاوت از شعارهای سال ۸۸ است و اصلیترین شعاری که ماهیت این حرکت اعتراضی و مطالبات آن را نشان میدهد شعار «نان، کار، آزادی» است. در واقع شعارهای که در این حرکت بیان میشوند، هم ساختار اقتصادی و هم ساختار سیاسی را مورد انتقاد قرار میدهند.
🔸در واقع محرومان و زحمتکشانی که با راهحلهای فردی از مقابله و چارهجویی برای مشکلاتی مثل بیکاری، گرانی، تورم و تأمین هزینههای زندگی در میمانند و همزمان از نظام سیاسی که ارادهی قوی و قابل اتکایی برای بهبود اوضاع در آن دیده نمیشود، سرخورده شدهاند، سرانجام کنترل و خویشتنداری فردی را کنار نهاده و در پی یافتن راهحل جمعی بر میآید که نمونهاش تجمعات صنفی، اعتصاب و اعتراض خیابانی است.
🔸جنبشهای اجتماعی مساوات طلب شامل جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش محیطزیست و جنبش کارگری و ضد سرمایهداری میتوانند متحدان طبیعی این حرکت اعتراضی باشند. در واقع بیتوجهی این جنبشها به حرکت اعتراضی فرودستان و طردشدگان و محذوفان اجتماعی به اعتبار آنها صدمه زده و جامعه را نسبت به آنها ناامید و بیاعتماد میکند.
🔸مشخصاً درباره #جنبش_زنان باید گفت که از آنجا که درصد بزرگی از فقرا و محرومان زنان هستند که علاوه بر نابرابریهای اقتصادی، به خاطر #نابرابری_جنسیتی تثبیت شده، بیش از مردان همطبقهشان دچار آسیب و متحمل رنج میشوند، از این رو مطالبه عدالت اجتماعی میتواند به بهبود شرایط آنها کمک کند. پس حرکتی که در اعتراض به وضعیت اقتصادی شکل میگیرد نمیتواند مورد بیتوجهی جنبش زنان قرار گیرد.
🔸تغییراتی که منطقاً انتظار میرود در پاسخ به اعتراضات و مطالبات مردمی، در سیاستهای کلان ایجاد شود، شامل اینها هستند:
▫️پایان دادن به سیاستهایی که نابرابری و فاصله طبقاتی را افزایش میدهد، ▫️متوقف کردن روند رو به گسترش خصوصیسازی، ▫️افزایش خدمات عمومی و اجتماعی، ▫️توجه جدی به مشکل بیکاری، ▫️گرفتن مالیات از ثروتمندان بدون اغماض و استثناء، ▫️بازنویسی بودجه سال ۹۷ با تأکید بر وضعیت معیشتی اقشار فقیر و کم درآمد، ▫️برداشتن موانع ایجاد تشکلهای مستقل و غیردولتی برای گروههای مورد تبعیض همچون کارگران و زنان، ▫️رسیدگی جدی به پروندههای فساد مالی و …
متن کامل مصاحبه را از لینک زیر بخوانید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28199&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:
#جنبشهای_اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
@bidarzani
🔸اعتراضات فعلی، ماهیت طبقاتی برجستهای دارد. مشارکتکنندگان در روزهای اول جوانان طبقات فرودست و طبقه متوسط هستند که محرومیت نسبی را به مفهومی که «تد رابرت گِر» مطرح میکند، احساس میکنند و در روزهای بعد حضور سایر ردههای سنی از نوجوانان و سالمندان همان طبقات در کنار آنها بیشتر میشود.
🔸آنچه در اعتراضات ۹۶، بیش از پیش ناظران را شگفت زده میکند این است که محرومان و پابرهنگان که پایگاه اجتماعی اصلی انقلاب سال ۵۷ محسوب میشدند و طی چهار دهه گذشته حامیان طبیعی و ابدی انقلاب و حکومت انقلابی بعد از آن محسوب میشدهاند، با مشقتبار شدن شرایط اقتصادی – اجتماعی و با ناامیدی از حکومت انقلابی در برقراری عدالت و رفاه اجتماعی و احساس طردشدگی، اکنون به ناراضیان سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی تبدیل شدهاند.
🔸در این اعتراضات مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، گستردگی جغرافیایی اعتراضات و اعتراضات خیابانی شهرهای کوچک است. در واقع در این شهرها طبقه فرودست محرومیت مضاعف را تجربه میکنند، اینها علاوه بر اینکه طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی شهرهای خودشان هستند، همزمان محرومیتهای ناشی از توسعهنیافتگی شهرشان و نوعی تبعیض جغرافیایی و طرد مبتنی بر قومیت را هم تجربه کردهاند، مثل ایذه در خوزستان یا نورآباد در لرستان.
🔸در اعتراضات سراسری کنونی، مطالبات و نارضایتیها به صریحترین زبان بیان میشود و از نماد و نشانههایی که در سال ۸۸ به وفور به کار میرفت، خبری نیست. در دست هیچ یک از کنشگران این جنبش پلاکارد یا علامتی دیده نمیشود، حتی عکس کشتهشدگان غیر از یکی دو مورد، در رسانهها منتشر نمیشود.
🔸شعارهای این جنبش نیز جز یکی دو مورد، متفاوت از شعارهای سال ۸۸ است و اصلیترین شعاری که ماهیت این حرکت اعتراضی و مطالبات آن را نشان میدهد شعار «نان، کار، آزادی» است. در واقع شعارهای که در این حرکت بیان میشوند، هم ساختار اقتصادی و هم ساختار سیاسی را مورد انتقاد قرار میدهند.
🔸در واقع محرومان و زحمتکشانی که با راهحلهای فردی از مقابله و چارهجویی برای مشکلاتی مثل بیکاری، گرانی، تورم و تأمین هزینههای زندگی در میمانند و همزمان از نظام سیاسی که ارادهی قوی و قابل اتکایی برای بهبود اوضاع در آن دیده نمیشود، سرخورده شدهاند، سرانجام کنترل و خویشتنداری فردی را کنار نهاده و در پی یافتن راهحل جمعی بر میآید که نمونهاش تجمعات صنفی، اعتصاب و اعتراض خیابانی است.
🔸جنبشهای اجتماعی مساوات طلب شامل جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش محیطزیست و جنبش کارگری و ضد سرمایهداری میتوانند متحدان طبیعی این حرکت اعتراضی باشند. در واقع بیتوجهی این جنبشها به حرکت اعتراضی فرودستان و طردشدگان و محذوفان اجتماعی به اعتبار آنها صدمه زده و جامعه را نسبت به آنها ناامید و بیاعتماد میکند.
🔸مشخصاً درباره #جنبش_زنان باید گفت که از آنجا که درصد بزرگی از فقرا و محرومان زنان هستند که علاوه بر نابرابریهای اقتصادی، به خاطر #نابرابری_جنسیتی تثبیت شده، بیش از مردان همطبقهشان دچار آسیب و متحمل رنج میشوند، از این رو مطالبه عدالت اجتماعی میتواند به بهبود شرایط آنها کمک کند. پس حرکتی که در اعتراض به وضعیت اقتصادی شکل میگیرد نمیتواند مورد بیتوجهی جنبش زنان قرار گیرد.
🔸تغییراتی که منطقاً انتظار میرود در پاسخ به اعتراضات و مطالبات مردمی، در سیاستهای کلان ایجاد شود، شامل اینها هستند:
▫️پایان دادن به سیاستهایی که نابرابری و فاصله طبقاتی را افزایش میدهد، ▫️متوقف کردن روند رو به گسترش خصوصیسازی، ▫️افزایش خدمات عمومی و اجتماعی، ▫️توجه جدی به مشکل بیکاری، ▫️گرفتن مالیات از ثروتمندان بدون اغماض و استثناء، ▫️بازنویسی بودجه سال ۹۷ با تأکید بر وضعیت معیشتی اقشار فقیر و کم درآمد، ▫️برداشتن موانع ایجاد تشکلهای مستقل و غیردولتی برای گروههای مورد تبعیض همچون کارگران و زنان، ▫️رسیدگی جدی به پروندههای فساد مالی و …
متن کامل مصاحبه را از لینک زیر بخوانید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28199&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:جنبشهای اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
شکاف طبقاتی و اختلاف سطح زندگی طبقه مرفه با فقرا و طبقه متوسط در جامعه امروز به بالاترین حد خود رسیده است و نارضایتی عمیق و خشم را در اذهان جامعهی نابرخوردار به وجود آورده است. به موازات شکلگیری یک طبقه فوقالعاده مرفه که از نمایش ثروت و تمایز سبک زندگی…
📃 راه مبارزه با واپسگرایی اتکا به جنبشهای اجتماعی درونزا است
🎙مجموعه دموکراسی مشارکتی | گفتوگو با پرویز صداقت
🔺به این ساختارهای تبعیضآمیز و ظالمانهی طبقاتی، مرکزگرا و مردسالار، انواع ستمهای دیگر در حوزههای گرایش جنسی، مذهبی و فرهنگی را هم میتوان افزود. به این ترتیب به ماتریسی از انواع ستمهای طبقاتی، مردسالارانه، نژادی، قومیتی، جنسیتی، مذهبی و مانند آن میرسیم. در چنین ساختاری است که وقتی لایههای متعدد این ستم را مشاهده کنیم اوج ستم را مثلاً در زن بلوچ یا کرد یا عرب در حاشیه میبینیم.
🔺بدیلی که برای چنین انواع ستمی باید طراحی کرد باید عدالت را فراتر از عدالت اقتصادی و در چارچوب انواع عدالت جنسی و جنسیتی، فرهنگی و قومیتی، زیستمحیطی و فرهنگی مطالبه کرد.
🔺باید ضمن تاکید بر ضرورت ائتلافها و همکاریها بر حفظ هویت مستقل جنبشهای طبقهی کارگر و سایر جنبشهای مترقی باید تأکید کرد. یعنی درست است که مثلاً طبقهی کارگر، یا جنبش زنان در مقطع کنونی به ائتلافهای گستردهتر با سایر جنبشها نیاز دارند تا بتوانند به برخی هدفهای کلان دست یابد که پیشنیاز تحقق هدفهای درازمدتتر ست، اما این امر نباید به قیمت انحلال این جنبشها و از دست دادن استقلال هویتی آنها انجام گردد. نکتهی بعد آن که در کنار رفرمهای مقطعی، و البته مهمتر از رفرمهای مقطعی، باید حرکت در جهت انحلال غایی ساختارها را سازماندهی کرد.
#دموکراسی_مشارکتی
#جنبشهای_اجتماعی
@bidarzani
http://medn.me/iC
🎙مجموعه دموکراسی مشارکتی | گفتوگو با پرویز صداقت
🔺به این ساختارهای تبعیضآمیز و ظالمانهی طبقاتی، مرکزگرا و مردسالار، انواع ستمهای دیگر در حوزههای گرایش جنسی، مذهبی و فرهنگی را هم میتوان افزود. به این ترتیب به ماتریسی از انواع ستمهای طبقاتی، مردسالارانه، نژادی، قومیتی، جنسیتی، مذهبی و مانند آن میرسیم. در چنین ساختاری است که وقتی لایههای متعدد این ستم را مشاهده کنیم اوج ستم را مثلاً در زن بلوچ یا کرد یا عرب در حاشیه میبینیم.
🔺بدیلی که برای چنین انواع ستمی باید طراحی کرد باید عدالت را فراتر از عدالت اقتصادی و در چارچوب انواع عدالت جنسی و جنسیتی، فرهنگی و قومیتی، زیستمحیطی و فرهنگی مطالبه کرد.
🔺باید ضمن تاکید بر ضرورت ائتلافها و همکاریها بر حفظ هویت مستقل جنبشهای طبقهی کارگر و سایر جنبشهای مترقی باید تأکید کرد. یعنی درست است که مثلاً طبقهی کارگر، یا جنبش زنان در مقطع کنونی به ائتلافهای گستردهتر با سایر جنبشها نیاز دارند تا بتوانند به برخی هدفهای کلان دست یابد که پیشنیاز تحقق هدفهای درازمدتتر ست، اما این امر نباید به قیمت انحلال این جنبشها و از دست دادن استقلال هویتی آنها انجام گردد. نکتهی بعد آن که در کنار رفرمهای مقطعی، و البته مهمتر از رفرمهای مقطعی، باید حرکت در جهت انحلال غایی ساختارها را سازماندهی کرد.
#دموکراسی_مشارکتی
#جنبشهای_اجتماعی
@bidarzani
http://medn.me/iC
میدان
راه مبارزه با واپسگرایی اتکا به جنبشهای اجتماعی درونزا است
میدان: پرویز صداقت در این گفتگو از مجموعه دموکراسی مشارکتی، در این باره میگوید که چه چشماندازی از آینده میتواند متضمن آزادی و برابری باشد. وی با تاکید بر نقش جنبشهای اجتماعی در مقابله با واپسگرایی میگوید: «شکلگیری جنبشهای اجتماعی یعنی فرا رفتن از…
Forwarded from نقد
▫️ احزاب چپ پس از انقلابهای بدون رهبر و پوپولیسم
5 ژوئن 2024
نوشتهی: جیهان توغال
ترجمهی: مهرداد امامی
🔸 چپ جهانی از دههی 1970 به بعد ادعای خود مبنی بر نمایندگی رهایی کلی انسان در برابر سرمایهداری و امپریالیسم را یکی پس از دیگری از دست داد. چپ ابتدا از مسیر «جنبشهای اجتماعی نوین» خود را به مدار اهلیسازی نظم موجود کشاند. زمانی که این مسیر به بنبست رسید و تخریبهای سرمایهداری بازار و امپریالیسم در دههی نخست قرن بیستویکم به نحو قابل توجهی افزایش یافت، در چهار گوشهی جهان عرصه برای قیامهای تودهای فراهم شد. این قیامهای «بدون رهبر» عموماً نتایجی غیر از آنچه مورد نظرشان بود به بار آورد و بعضی از گروههای چپ به جستوجو برای رهبر جدید پرداختند. همراه با فروکش کردن موج پوپولیستی ناشی از این امر، میتوانیم بگوییم امروزه جستوجوهای سازمانیافتهتری آغاز شدهاند. این مقاله ابتدا سه خط به بنبسترسیده (جنبشهای اجتماعی نوین، قیامهای آنارشیستی و پوپولیسم) و سپس بر مبنای نمونهی ایالات متحد آمریکا جستوجوهای جدید ناشی از این بنبستها را توضیح خواهد داد.
🔸 علوم اجتماعی انتقادی تقریباً در بیست سال گذشته به نولیبرالیسم همچون سرچشمهی مسائل ما اشاره میکنند. این تأکید هر چقدر هم بجا باشد، نقطهی کوری دارد. جنبش و سازمانهای چپ و سوسیالیست، بهویژه آنهایی که بر طبقه تمرکز دارند، پس از سالهای دههی 1960 در بحرانی جدی قرار گرفتند. به نحوی کنایهآمیز، آن دوره نه در قالب بحران بلکه بهسان انفجار خلاقیت در مسیر منتهی به انقلاب تجربه شد و هنوز هم در خاطرهی افراد بسیاری همانطور به یاد آورده میشود. این در حالی است که احزاب چپ پس از آن سالها به آرامی تودهها را از دست دادند. جنبشهای اجتماعی نوین که همراه با تأسیس دوبارهی احزاب سوسیالیست و کمونیستِ نهادینهشده به وجود آمدند یا ناشی از جایگزینی احزاب تودهای جدید به جای احزاب پیشین بودند، چنین هدف «هژمونیکی» را پیش روی خود قرار ندادند. پراکندگی یا آشفتگی محل بحث بیشتر بود. هشدار اریک هابسبام که کاملاً به موقع به این بحران اشاره کرده بود، در سایهی هیجان انقلابی آن دوره قرار گرفت و توجه زیادی را جلب نکرد. در واقع نولیبرالیسم، در نتیجهی این بستر (یا بیبستری) سیاسی-اجتماعی اوج گرفت. انتقادهای ضدّبوروکراتیک از دولتهای رفاه «سوسیالیستی» و سرمایهداری (نه به خاطر آنکه کاملاً «غلط» بودند بلکه به سبب آنکه از طبقاتی بودن و سازمانیافتگی فاصله داشتند) نقش بسزایی در تأسیس نولیبرالیسم داشتند.
🔸 کاهش تحرک جنبش کارگری و کارگرزدایی از احزاب چپ عناصر اصلی این روند بودند. این دو عنصر، هم عامدانه از بالا (هم از طرف دولتها و بورژوازی و هم به همان میزان از جانب بوروکراسیهای سندیکایی و حزبی) تحمیل شد و هم اینکه چندین روشنفکر و فعال چپ با «تحلیل وضعیت» از این مجراها فاصله گرفتند و سهمی در رواج این دو عنصر داشتند. این امر به معنای آن نبود که چپ بلافاصله خاصیت خود را از دست داد. اما این روند و استراتژیهایی که در پاسخ به آن گسترش یافتند، چپ را در طول زمان از مرکز تاریخ به کنار راند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-47A
#جیهان_توغال #مهرداد_امامی
#احزاب_چپ #انقلابهای_بدون_رهبر
#پوپولیسم #جنبشهای_اجتماعی_نوین
#چپ_جهانی #سازماندهی
👇🏽
🖋@naghd_com
5 ژوئن 2024
نوشتهی: جیهان توغال
ترجمهی: مهرداد امامی
📝توضیح مترجم: دلیل ترجمهی مقالهی حاضر از جیهان توغال بیشتر آشنایی با آرای بخشی از پژوهشگران و نظریهپردازان چپ و سوسیالیست ترکیه حول مسائل جنبشهای اجتماعی، حزب و سازماندهی طبقاتی در سالهای اخیر است. از این منظر، همراهی با استدلالهای نویسنده در رابطه با نقد گرایشهای پوپولیستی چپ و تقدیس «انقلابهای بدون رهبرْ» به معنای همراهی با نتیجهگیری عجیب، «رفُرمیستی» و التقاطی وی در انتهای مقاله نیست. این مقاله اخیراً به زبان تُرکی در فصلنامهی نشریهی سوسیالیستی-فرهنگی آیرینتی (Ayrıntı) منتشر شده است. نشریهی آیرینتی یکی از مجلههای مهم و شناختهشدهای است که میتوان دستورکار نظری بخشی از چپ ترکیه را در آن یافت. این مجله از نوامبر-دسامبر 2013، یعنی چند ماه پس از فراز و فرود جنبش پارک گزی با انتشار ویژهنامهای دربارهی این جنبش شروع به کار کرد.
🔸 چپ جهانی از دههی 1970 به بعد ادعای خود مبنی بر نمایندگی رهایی کلی انسان در برابر سرمایهداری و امپریالیسم را یکی پس از دیگری از دست داد. چپ ابتدا از مسیر «جنبشهای اجتماعی نوین» خود را به مدار اهلیسازی نظم موجود کشاند. زمانی که این مسیر به بنبست رسید و تخریبهای سرمایهداری بازار و امپریالیسم در دههی نخست قرن بیستویکم به نحو قابل توجهی افزایش یافت، در چهار گوشهی جهان عرصه برای قیامهای تودهای فراهم شد. این قیامهای «بدون رهبر» عموماً نتایجی غیر از آنچه مورد نظرشان بود به بار آورد و بعضی از گروههای چپ به جستوجو برای رهبر جدید پرداختند. همراه با فروکش کردن موج پوپولیستی ناشی از این امر، میتوانیم بگوییم امروزه جستوجوهای سازمانیافتهتری آغاز شدهاند. این مقاله ابتدا سه خط به بنبسترسیده (جنبشهای اجتماعی نوین، قیامهای آنارشیستی و پوپولیسم) و سپس بر مبنای نمونهی ایالات متحد آمریکا جستوجوهای جدید ناشی از این بنبستها را توضیح خواهد داد.
🔸 علوم اجتماعی انتقادی تقریباً در بیست سال گذشته به نولیبرالیسم همچون سرچشمهی مسائل ما اشاره میکنند. این تأکید هر چقدر هم بجا باشد، نقطهی کوری دارد. جنبش و سازمانهای چپ و سوسیالیست، بهویژه آنهایی که بر طبقه تمرکز دارند، پس از سالهای دههی 1960 در بحرانی جدی قرار گرفتند. به نحوی کنایهآمیز، آن دوره نه در قالب بحران بلکه بهسان انفجار خلاقیت در مسیر منتهی به انقلاب تجربه شد و هنوز هم در خاطرهی افراد بسیاری همانطور به یاد آورده میشود. این در حالی است که احزاب چپ پس از آن سالها به آرامی تودهها را از دست دادند. جنبشهای اجتماعی نوین که همراه با تأسیس دوبارهی احزاب سوسیالیست و کمونیستِ نهادینهشده به وجود آمدند یا ناشی از جایگزینی احزاب تودهای جدید به جای احزاب پیشین بودند، چنین هدف «هژمونیکی» را پیش روی خود قرار ندادند. پراکندگی یا آشفتگی محل بحث بیشتر بود. هشدار اریک هابسبام که کاملاً به موقع به این بحران اشاره کرده بود، در سایهی هیجان انقلابی آن دوره قرار گرفت و توجه زیادی را جلب نکرد. در واقع نولیبرالیسم، در نتیجهی این بستر (یا بیبستری) سیاسی-اجتماعی اوج گرفت. انتقادهای ضدّبوروکراتیک از دولتهای رفاه «سوسیالیستی» و سرمایهداری (نه به خاطر آنکه کاملاً «غلط» بودند بلکه به سبب آنکه از طبقاتی بودن و سازمانیافتگی فاصله داشتند) نقش بسزایی در تأسیس نولیبرالیسم داشتند.
🔸 کاهش تحرک جنبش کارگری و کارگرزدایی از احزاب چپ عناصر اصلی این روند بودند. این دو عنصر، هم عامدانه از بالا (هم از طرف دولتها و بورژوازی و هم به همان میزان از جانب بوروکراسیهای سندیکایی و حزبی) تحمیل شد و هم اینکه چندین روشنفکر و فعال چپ با «تحلیل وضعیت» از این مجراها فاصله گرفتند و سهمی در رواج این دو عنصر داشتند. این امر به معنای آن نبود که چپ بلافاصله خاصیت خود را از دست داد. اما این روند و استراتژیهایی که در پاسخ به آن گسترش یافتند، چپ را در طول زمان از مرکز تاریخ به کنار راند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-47A
#جیهان_توغال #مهرداد_امامی
#احزاب_چپ #انقلابهای_بدون_رهبر
#پوپولیسم #جنبشهای_اجتماعی_نوین
#چپ_جهانی #سازماندهی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
احزاب چپ پس از انقلابهای بدون رهبر و پوپولیسم
نوشتهی: جیهان توغال ترجمهی: مهرداد امامی در نتیجهی پراکندگی مداوم چپ، مواضع ضدّسرمایهداری و ضدّامپریالیستیِ خام و ناپایدار راستها در چهار گوشهی جهان از جانب تودهها همچون راهی به سوی بدیل حق…