بيدارزنى
4.03K subscribers
5.1K photos
1.22K videos
173 files
4.17K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|بیست: همان که گرفته، پس می‌دهد!|


از متن: «آنچه از فرایندهای رسیدگی به دعوای طلاق به درخواست زوجه برداشت می‌شود، طولانی بودن این مسیر و در بسیاری موارد بی‌نتیجه بودن آن است؛ در عمل مقاومت نظام حقوقی در برابر شنیدن درد زنان از زندگی کنار مردانی ناشایست و خطرناک، باعث می‌شود امضای این شروط (حق طلاق) هنگام ازدواج، هیچ زنی را به امکان آزادی و رهایی از زندگی پرمخاطره‌ی احتمالی، دلخوش نکند. به طور کلی قضات از مفهوم عسر و حرج، برداشتی مضیق و محدود دارند؛ تا زمانی که جانِ یک زن به طور جدی در معرض تهدید نباشد، زن باید زندگی را تحمل کند. چرا؟ چون زن انتخاب شده و مطابق با کلیشه‌ها باید با همان لباس سفید از خانه‌ی بخت بازگردد. زن در این نگاه باید اخم و خشم مرد را به جان بخرد و آرامش خاطر را برایش به ارمغان بیاورد. اگر مردی به همسرش گفت بالای چشمت ابروست که هیچ، حتی اگر چشم و ابرویی هم برای زن باقی نگذاشت، این زن است که باید جستجو کند ببیند کجای کار خطا کرده که باعث چنین خشمی در همسرش شده است.

اینجاست که بحث حقوقی دیگری پیش پای زنان گشوده می‌شود؛ حق طلاق یا به تعبیر درست‌تر و حقوقی‌تر وکالت در طلاق!

این موضوع ارتباط ویژه‌ای به قوانین خانواده ندارد و از قواعد عمومی قراردادهاست؛ در واقع ازدواج یک توافق دو طرفه است که در آن طرفین صاحب حقوقی هستند و در ارتباط با این حقوق می‌توانند به هرکسی از جمله طرف مقابلشان وکالت دهند تا وی نیز در کنار او بتواند از این حق بهره‌مند شود.

چیزی که به نام حق طلاق در ایران رواج دارد، اگرچه بسیار مهم و برای زنان حیاتی است، اما امتیاز ویژه‌ای برای زنان محسوب نمی‌شود».


#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3HFnkNB


@bidarzani
برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|بیست‌ویک: نامعادله‌ی حق طلاق-مهریه|


▪️فعالان حقوق زنان طی سال‌های گذشته به دلیل فعالیت در زمینه‌ی برابری حقوق زنان و یا ضرورت آشنایی با شروط ضمن عقد، با بازداشت و احکام حبس روبه‌رو شدند. در نگاه و تعریف حقوقی موجود با مقدس خواندن نهاد خانواده و ازدواج، حق طلاق زنان به حقی کمتر دست‌یافتنی بدل شد. همچنین با سلب حق زنان از سایر حقوق برابر در اجتماع، صرف «مهریه» مطالبه‌ای فمینیستی محسوب نمی‌شود. خاصه آنکه مبارزه برای «به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان» و «برابری در تمامی عرصه‌ها» همواره با پرونده‌سازی‌های امنیتی همراه بوده است.

از متن: «ازدواج به عنوان یک قراردادی اجتماعی بین دو انسان، از نگاه نظام‌های حقوقی دنیا امری مقدس و ناگسستنی محسوب نمی‌شود. طرفین حق دارند هر زمانی که خواستند به هر دلیلی متقاضی ابطال این توافق باشند. فرض قانون‌گذار این است که آدم‌ها تصمیمات عاقلانه و بالغانه می‌گیرند و به شعور و خواست افراد اهمیت داده می‌شود. حال اگر کسی در این فرایند قصد آزار رساندن به دیگری را داشت و در عمل نیز موجب آسیب به دیگری شد، طبق قانون موظف به جبران خسارت است یا باید برای این عمل زیانبار متحمل مجازات شود.
با این اوصاف، حق طلاق از حقوق اولیه‌ی انسانی محسوب می‌شود».

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3kVxmjQ


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیست‌ودو: مهریه؛ کی داده و کی گرفته؟|

✍🏽 مهسا غلامعلی‌زاده

در تجمع مردان مقابل مجلس با هدف اعتراض به قانون حمایت از خانواده و حذف حبس‌های ناشی از مهریه، پلاکاردی را به دست پسربچه‌ای داده بودند با این محتوا که، مادرم من را به مهریه فروخت.
در کشوری که هر تجمعی یا به خشونت و دستگیری می‌انجامد یا حداقل ترس به تن و جان معترضانش می‌اندازد، تعدادی مرد مظلوم و خسته از قانون ظلم‌آمیز مهریه، به اسم اعتراض به یک قانون تبعیض‌آمیز دور هم جمع می‌شوند و در عمل علیه باورهای برابری و تساوی حقوق زن و مرد، شعار می‌دهند. ملالی نیست؛ تجمع و اعتراض حتی اگر صدای معترضان چنین گوش‌خراش و زننده باشد، به عنوان تمرینِ آزادی، بد نیست. اما فارغ از ایرادات شکلی، محتوای این اعتراض نیز در نظر معترضان و مخاطبانشان جذاب و ظاهرا به حق است؛ زنان با به دست گرفتن اهرمی سنگین به نام مهریه، مردان و نهادِ مقدس خانواده را به خاک سیاه کشانده‌اند! بسیاری از شوهرها زندانی شده‌اند و کودکان زیادی هم در ازای پول از سوی مادرانشان ترک شده‌اند.
مرد باشی و یک کوه قوانین مردسالار پشتت را بخاراند، سخت می‌شود اگر بخواهی سنگریزه‌ای از این عظمت را در دست طرف مقابلت ببینی.

▪️مهریه یک قانون قدیمی و سنتی است که در حال حاضر مورد نقد بسیاری از فعالان حقوق زنان نیز است. این حقیقت که مهریه به نوعی مابه‌ازا یا بهای یک زن در چهارچوب ازدواج است، مخالفتی آشکار با حقوق زنان به عنوان افرادی مستقل و صاحب حق دارد.

بسیاری از اصول این فرهنگ، از جمله توجه به شرایط ظاهری، خانوادگی و اجتماعی زن به عنوان معیاری برای تعیین میزان مهریه‌ی متناسب، موید این موضوع هستند. اما پرسش اینجاست که در حال حاضر با توجه به حاکمیت قوانین تبعیض‌آمیز و غیبت زنان در این حوزه، حذف مهریه اقدامی است در راستای تکریم حقوق زنان یا محرومیت بیشتر زنان از حقوق اولیه‌شان؟
اول اینکه، مطابق آمار، زنان بسیار محدودی هستند که در نهایت توانسته‌اند دعوای مهریه را با پایانی خوش، داشته باشند. شرایط اقتصادی باعث شده آدم‌ها مثل سایر مقروضات و بدهی‌هایشان، از پس دین مهریه نیز برنیایند. افزایش قیمت سکه و طلا نیز به این ماجرا دامن زده است. اگر مردی مهریه‌ی زنش را پرداخته، قطعا از طبقات متمول جامعه بوده یا اینکه میزان مهریه از ابتدا با دخل‌وخرج مرد سازگار بوده است. اگرچه در بین مردان ثروتمند نیز، کم نیستند آن‌ها که با انواع روش‌های انتقال دارایی، از این دین فرار می‌کنند.
دوم آنکه، در حقیقت زنان بدون داشتن حق مسلم و بدیهی طلاق در نظام حقوقی ایران، برای خلاص شدن از ازدواجی که به هر دلیلی مایل به استمرار و ادامه دادنش نیستند، از مهریه بهره می‌برند. به زبان ساده می‌گویند مهرم حلال و جانم آزاد!
سوم آنکه، در جایی که پای یک فرزند در میان است نیز مهریه در بسیاری از موارد مابه‌ازای حضانت فرزندان است. در حقیقت زنانِ محروم از حق حضانت، با بخشش مهریه‌، فرزندان خود از زیر دست مردان نجات می‌دهند؛ مردانی که دچار اعتیاد، اِعمال خشونت فیزیکی، بیمار روانی، مریض جنسی هستند یا به هر دلیلی صلاحیت سرپرستی کودک را ندارند اما مطابق قوانین تبعیض‌آمیز، یک تنه مالک و صاحب زنان و کودکان خانواده هستند.
چهارم آنکه، در فرضی که هیچکدام از موضوعات ذکرشده صادق نباشد و زن بخواهد بی‌دلیل مهریه‌ی خود را به اجرا بگذارد، باز هم نه تنها مرتکب خلافی نشده است بلکه مدعی حقی شده که در زمان ازدواج تعهد مرد را همراه خود داشته است. از سوی دیگر، در جامعه‌ای که حق تحصیل و شغل زنان بازیچه‌ی همسرانشان است، زنان عملا در این قرارداد همواره متضرر هستند؛ زنانی که طبق قوانین تابع خواست همسرانشان هستند، شغل ندارند و صرفا به صورت تمام‌وقت و رایگان به خدمت خانه و خانواده مشغولند، هنگام جدایی تنها پشتوانه‌ای که دارند مهریه‌ی بعضا ناچیز و تقریبا دور از دسترس‌شان است. فراتر از این، زنانی که استقلال مالی دارند اما در طول زندگی مشترک پابه‌پای مرد تامین‌کننده‌ی خانواده بوده‌اند نیز همچنان مستحق مهریه هستند؛ چرا که آن‌ها نیز در پایان دوره‌ی ازدواج هیچ اندوخته‌ و سرمایه‌ای ندارند. بنابراین برخلاف باور عمومی، مهریه ابزار سوءاستفاده از مردان نیست؛

▪️در نگاه و تعریف حقوقی موجود با مقدس خواندن نهاد خانواده و ازدواج، حق طلاق زنان به حقی کمتر دست‌یافتنی بدل شد. همچنین با سلب حق زنان از سایر حقوق برابر در اجتماع، صرف «مهریه» مطالبه‌ای فمینیستی محسوب نمی‌شود. خاصه آنکه مبارزه برای «به رسمیت شناخته شدن حقوق برابر زنان» و «برابری در تمامی عرصه‌ها» همواره با پرونده‌سازی‌های امنیتی همراه بوده است.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|بیست‌وسه: تمکین؛ وظیفه یا نقض حق؟|



در یکی از واحدهای متون فقه با عنوان نکاح، یک جلسه کامل بحث در این ارتباط بود که آیا می‌توان در ازدواج شرط کرد که زن الزامی به تمکین جنسی مرد ندارد؟ به تعبیر ساده‌تر آیا می‌توان سکس را در ازدواج انتخابی کرد؟ به نظر بسیاری از فقها، این شرط در زمره‌ی شروط باطل و مبطل قرار دارد؛ چرا که این شرط به اصطلاح حقوقی‌ها شرطی خلاف مقتضای ذات عقد نکاح است. به بیان بهتر سکس ذات ازدواج است و با اعمال شرطی که ذات را از بین ببرد، اصل قرارداد بی‌معنا و نامعتبر می‌شود. در این میان، فقهایی هم مخالف بودند و چنین شرطی را مشروع می‌دانستند اما در نهایت به یاد دارم که بحث به نتیجه‌ی مشخصی نمی‌رسید و به تعبیر حقوقی‌ها موضوعی اختلافی بود.
مطابق قوانین ایران زن مکلف به تمکین است. تمکین در این قوانین دو معنای عام و خاص دارد. منظور از تمکین عام، اطاعت از مرد در تمام زمینه‌هاست؛ ریاست مرد بر خانواده به صراحت در قانون مدنی بیان شده است. اما تمکین خاص به معنای در دسترس بودن شبانه‌روزی برای برقراری رابطه‌ی جنسی است. مطابق قانون اگر زنی از انجام این وظیفه سر باز زند، استحقاق دریافت نفقه را ندارد. مشخص است که ارائه‌ی خدمت جنسی در نظام حقوقی ایران از وظایف اساسی یک زن در خانواده است. در همین نقطه می‌توان ادعا کرد خودمختاری زنان و رضایت به رابطه‌ی جنسی در چهارچوب ازدواج از سوی نظام حقوقی ایران به طور قانونی نقض شده است. در حقیقت زن در این قرارداد نه تنها امکان نه گفتن به سکس را ندارد بلکه نه گفتنش حامل تبعات حقوقی است و برای مرد حق طرح شکایت را ایجاد می‌کند.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/30LYQRP


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 خشونت‌های اقتصادی و اجتماعی علیه زنان در ایران


محدودیت و یا خشونت اقتصادی یکی از ابعاد پنهان و کم‌تر شناخته شده خشونت علیه زنان است که آنها را به رغم داشتن سهمی زیاد در به دوش کشیدن بار زندگی از حقوق و مزایای مالی محروم می‌کند.
خشونت اقتصادی علیه زنان در سطح خانواده و در رابطه همسری از شایع‌ترین اشکال خشونت در ایران است. این موضوع در تحقیقات هم نشان داده شده است. بر اساس تحقیقی که در #ارومیه انجام شده است، ۲۳.۲ درصد زنان، مورد خشونت اقتصادی قرار گرفته‌اند. براساس نتایج تحقیقی دیگر در #کرمان ۳۴.۷ درصد زنان خشونت اقتصادی را تجربه کرده‌اند. طبق بررسی انجام شده در #شیراز، میزان خشونت اقتصادی علیه زنان در خانواده ۲۳ درصد بود بود. در بررسی که بر خانواده‌های #تهرانی در رابطه با خشونت علیه زنان صورت گرفته، ۱۹.۲ درصد زنان، خشونت اقتصادی را متحمل شده بودند.

خشونت اقتصادی در خانواده با خشونت‌های اجتماعی ارتباط تنگاتنگی دارد. بر اساس طرح ملی، رتبه سوم با رقم ۲۷.۷ درصد متعلق به خشونت‌های «ممانعت از رشد اجتماعی و فکری و آموزشی» است که شامل ايجاد محدويت در ارتباط‌های فاميلی، دوستانه و اجتماعی، ممانعت از کاريابی و اشتغال و ايجاد محدويت در ادامه تحصيل و مشارکت در انجمن‌های اجتماعی است. نتایج تحقیقی که در شهر #اردبیل انجام شده است نتایج مشابهی را نشان می‌دهد به طوری که طبق نتایج آن، در ۳۰ درصد خانواده‌ها خشونت اجتماعی وجود دارد.

اعمال خشونت اقتصادی علیه زنان از قبیل کنترل حساب‌های بانکی، عدم اجازه به اشتغال زنان و وابسته نگه داشتن آنان به مردان خود زمینه‌ها و چرخه‌های خشونت را بازتولید می‌کند. زیرا معمولا زنانی که از نظر مالی ناتوان و از بازار کار، اشتغال و استقلال مالی وامانده‌اند، با سرکوب بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنند.

این در حالی است که #کار_خانگی به حساب نمی‌آید و به صورت رایگان انجام می‌شود. این نابرابری، قابلیت زنان برای دریافت خشونت و بدرفتاری را افزایش می‌دهد و موجب تداوم وضعیت خشونت به وسیله محدود کردن ابتکار عمل زنان در خاتمه دادن به این وضعیت ‌‌می‌شود.

عدم اشتغال زنان و وابستگی آنان به درآمد مردان نه تنها باعث کاهش ظرفیت زنان برای حمایت از خود می‌‌شود، بلکه بسیاری از مردان هم تحت فشار مالی قرار می‌گیرند چرا که عدم اشتغال زنان به معنای کار بیشتر مردها برای تأمین هزینه‌های زندگی است. از سوی دیگر بسیاری از کودکانی که مجبور به کار هستند، در بسیاری موارد، داشتن درآمد مادر به حذف کار اجباری کودک انجامیده است.
این نوع خشونت نیز انواع مختلفی دارد. در مطالعه‌ای که در #اصفهان صورت گرفت، شایع‌ترین اشکال وقوع خشونت اقتصادی در خانواده‌ها جلوگیری مردان از مشارکت زن در تصمیم‌گیری اقتصادی (۲۵ درصد) و ممانعت آنها از دستیابی زن به استقلال مالی (۱۹ درصد) و خرج کردن درآمد خانواده برای دیگران بوده است.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 چرا فمینیسم نیاز دارد که مخالف خشونت، ولی در عین حال آنتی‌فاشیست و انترناسیونالیست نیز باشد؟

روز شنبه ۲۰ نوامبر، تظاهرات بزرگی علیه خشونت بر زنان در شهر پاریس با جمعیتی نزدیک به ۵۰ هزار نفر در استقبال از روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان (۲۵ نوامبر) برگزار شد. جمعیتی جوان، اکثرا دختران دانش آموز و دانشجو، آمده بودند تا خشونت فیزیکی و روحی جنسیتی زاده نظام پدرسالار/سرمایه دار را محکوم کنند.
پلاکاردهای بنفش رنگی که کارزار فمینیستی «نوو توت» (ما، همه) به عنوان سازمانده اصلی تظاهرات تهیه کرده بود و بر آن شعارهایی علیه سکسیسم، پدرسالاری، زن کشی، تبعیض جنسیتی، ترنس ستیزی، راسیسم و.... دیده می شد، همه جا به چشم می خورد. گروه های طبال نیز ریتم های رزمی اجراء می کردند. بخشی از تظاهرات علیه جایگاه فرودست و آسیب پذیر زنان در محیط کار و معضلات زندگی در دوران بحران اقتصادی و کرونا شعار می دادند. بخش رادیکال‌تر و البته کوچک‌تر، دولت و نظام سرمایه‌داری و خشونت پلیسی را نشانه می گرفتند.
کلکتیوهای متشکل از زنان، جوان‌تر بودند و در صفوف احزاب چپ و سندیکاها، سن‌ها بالاتر و تعداد مردان بیشتر بود. حضور ۵۰ هزار نفر در این تظاهرات، با توجه به محدودیت‌های کرونایی دو سال گذشته و افت تعداد شرکت کنندگان در اعتراضات خیابانی، دلگرم کننده است و نشان از حساسیت بالای زنان در جامعه فرانسه و تاثیر افشاگری‌ها و فعالیت تبلیغی چند ساله اخیر گروه‌های فمینیست و رادیکال علیه خشونت جنسیتی دارد.

بحران و چالش‌های پیش روی جریان کلی «فمینیسم» یا همان «مبارزات زنان» در تظاهرات پاریس در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان نیز خود را نشان میدهد! آنجا که در میان جمعیت با گروهی از زنان متعلق به جریان راست افراطی و فاشیسمِ مهاجرستیز مواجه می‌شویم (کلکتیو نسل هویت گرا) که با پلاکاردهایی علیه مهاجرین افغان، از سیاست‌های مهاجرستیزی راست افراطی دفاع می‌کنند در حالیکه خود را فمینیست مینامند!

در میانه تظاهرات، این گروه نئوفاشیستی فرانسوی که پیش از این نیز در جریان تظاهرات‌های گسترده ضد نژادپرستی و خشونت پلیسی دست به اقدامات تحریک کننده و ایجاد درگیری زده بود، پارچه نوشته خود را وسط جمعیت باز کرد. تعدادی از زنان این گروه پشت پارچه نوشته ایستاده بودند بودند و گروهی از مردان فاشیست با سلاح سرد از آنان حفاظت می‌کردند. در واکنش به نوشته‌های نژادپرستانه آنها، بخشی از فمینیست‌های مترقی حاضر در تظاهرات و مبارزان رادیکال و چپ واکنش نشان دادند، دست به عمل زدند و از صف بیرون‌شان انداختند که به درگیری مختصری بین این دو نیز انجامید.

#بیست_و_پنج_نوامبر

▪️منبع: کلکتیو ۹۸ @collective98

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3cMXc52


@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیست‌وچهار: ازدواج؛ یک امضا برای بی‌نهایت سکس؟!|

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

تجاوز در ازدواج" موضوعی است که در کشورهای غربی نیز تقریبا نوظهور محسوب می‌شود مثلا آمریکا تا پایان سال ۱۹۹۳، در تمام ایالات خود تجاوز در ازدواج را جرم‌انگاری کرد. در نظام حقوقی ما اما همچنان هیچ اثری از توجه به اینِ جنایت خاموش در داخل خانه‌ها پیدا نیست. بسیاری از فعالان حقوق زنان و نیز پژوهشگران این عرصه، بارها به این نوع از خشونت خانگی پرداخته‌اند و قانون‌گذار را به ضرورت تصویب قوانین مقتضی فراخوانده‌اند. اما هنوز این پدیده نه تنها جرم‌انگاری نشده که با تکیه بر کلیشه‌های عرفی و قوانین زن‌ستیز دیگر، امری معمول و مشروع تلقی می‌شود.
ماجرا اینجاست که رضایت به سکس به تبع امضای عقدنامه، مفروض تلقی می‌شود یا به عبارت بهتر، عدم رضایت جایگاهی در این ساختار ندارد.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3l8iJtz


@bidarzani
📌 خشونت سیستماتیک آکادمیک: حذف زنان در پایان‌نامه‌ها در نظام دانشگاهی ایران

✍🏽 ط. ن . ح، پژوهشگر حقوق و برابری جنسیتی، حقوق و مطالعات زنان

#بیدارزنی: نوامبر نارنجی ۲۰۲۱، برای من فرصت خوبی است تا از تجربه‌ی زیسته‌ام در یک فضای خشونت‌آمیز بنویسم. جنسیت‌زدگی یا کلیشه‌های جنسیتی که از اعتقاد به فرودست بودن زنان شکل می‌گیرد، امری تقریبا جهانی است‌. این فرودستی در فضای آکادمیک ایران، مصادیقی پرشمار دارد. از میان این مصادیق، به تجربه‌ی خودم به‌عنوان یک دانشجوی زن در مقطع کارشناسی ارشد اشاره می‌کنم. دوره‌ی کارشناسی ارشدم را در یکی از مطرح‌ترین دانشگاه‌های ایران می‌گذرانم و موضوع پایان‌نامه‌ام «مستندسازی تلاش‌های عدالت‌طلبانه‌ی زنان در دوران پساجنگ» است. بیشتر اساتید، فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های خارج از کشور هستند و حداقل انتظار می‌رود که دیدگاهشان با تفکرات مردسالارانه‌ی رایج، متفاوت باشد، حال آنکه نگاهی سرکوبگر و تبعیض‌آمیز نسبت به ثبت تجربیات زنان در این محیط آموزشی حاکم است.

بدون‌شک، همان‌قدر که‌انتخاب موضوع پایان‌نامه‌ام در رابطه با موضوع زنان برای من انرژی‌بخش بود، به‌صورت وارونه، همان‌قدر هم پروسه‌ی انتخاب استاد راهنما ناامیدکننده و سرکوب‌گرایانه بود. روبه‌رو شدن با پاسخ‌های منفی اساتید برای راهنمایی موضوعم، به‌عنوان زنی که می‌خواهم از مسائل و تلاش‌های زنان بنویسم، در یک سال و نیم گذشته با مصادیق متعددی همراه بود.

آنچه که از دانشکده‌ی حقوق و رشته‌ی حقوق انتظار می‌رود، ایجاد فضایی برای پرورش تفکرات حق‌طلبانه و مبارزه با تفکرات کلیشه‌ای است که به مهجور شدن گروه‌های در حاشیه انجامیده است. اما دیکتاتوری حاکم بر محیط آموزشی، منجر به عدم استقلال فکری و پرورش تفکر در میان دانشجویان شده است تا آنجا که دانشجویان، موضوعات پایان‌نامه‌ی خود را آن‌گونه که اساتید می‌خواهند انتخاب می‌کنند، بی‌آنکه خودشان نقشی در انتخاب موضوع‌شان داشته باشند. به این ترتیب است که بیشتر دانشجویان با تفکر هدایت شده و نه مستقل، به بررسی موضوعات پایان‌نامه‌هایشان می‌پردازند.

ازخلال تجربه‌ام، دریافت من این بوده است که پیامدهای تفکر کلیشه‌ای درباره‌ی زنان از سوی اساتید تحصیل‌کرده در اروپا به مراتب دهشتناک‌تر از مردم عوام است، چرا که آنها با در دست داشتن قدرت و رهبری علمی به هدایت این اندیشه‌های تبعیض‌آمیز و مشروعیت بخشی آکادمیک به خشونت علیه زنان دامن می‌زنند. فصل مشترک این اساتید با سایر مردانی که اندیشه‌های زن‌ستیزانه دارند، در عدم به رسمیت شناختن مسائل زنان و تلاش‌های هر روزه‌ی آنان به‌عنوان یک تجربه قابل استناد و پژوهشی است.

در طول این مدت، بارها شاهد بودم که اساتید با تحمیل نظر خود به دانشجویان، حقوقی و علمی بودن تجربه‌های زنان از بی‌عدالتی را مورد سوال قرار داده‌اند و دانشجویان دغدغه‌مند به این موضوعات را به تغییر موضوع پایان‌نامه‌ی خود وا داشته‌اند. در تجربه‌ی شخصی خودم در حالی که از کوچکترین مشاوره‌ی علمی در نوشتن پایان نامه بهره نبردم، درخواست حمایت از مدیر گروه علمی دانشکده نیز برایم ثمری نداشته و در مقابل، به حذف عنوان «زنان» از پایان نامه‌ام به عنوان راهکاری برای دریافت مشاوره علمی از اساتید، هدایت شدم.

در تجربه‌ی آکادمیک من و بسیاری زنان دیگر، به وضوح می‌توان به نقض آشکار «کنوانسیون منع کلیه‌ی اشکال تبعیض علیه زنان» اشاره کرد. نظام‌های مردسالار، استقلال فکر و نظر زنان را برنمی‌تابند. در محیط‌های دانشگاهی با روش نرم، به تثبیت ساختار خشونت‌آمیز علیه زنان و استعمار فکری آنها می‌پردازند و با حذف صدای آنها و علمی ندانستن موضوعاتِ مورد دغدغه‌ی آنها، حق روایت را از زنان می‌گیرند.

خشونت آکادمیک در ایران علیه زنان، پیامد فرایند سیستم پدر/ مردسالاری، موقعیت فرودست زنان و تقلیل‌گرایی زن، توان، اندیشه و خلاقیت وی به کلیشه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است.

#تبعیض_آکادمیک #نابرابری_و_تبعیض
#بیست_و_پنج_نوامبر

https://bidarzani.com/43235


@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 امروز ۲۵ نوامبر است. تاریخی که با رنگ نارنجی و نمادی از پروانه تا به امروز رسیده است. روز جهانی منع خشونت علیه زنان، نه رویدادی تقویمی که حرکت/مبارزه‌ای هر روزه است. درست مثل «خواهران میرابال».

پاتریا، مینووا و ماریا، تجسدِ زنان مبارزی از دل روستا و شهر بودند. کسانی که در برابر یک دیکتاتوری تمام‌قد برای «همه‌چیز» جنگیدند و مبارزه کردند.
در سال ۱۹۳۰، زمانی که «رافائل تروخیو» با اشغال جمهوری دومینیکن به‌دست آمریکا، توانست خود را در ارتش بالا بکشد و با کودتا و انتخابات مهندسی شده، قدرت را به‌دست بگیرد، نخستین هسته‌های مقاومت علیه زور و سرکوب، توسط خواهران میرابال شکل گرفت.

آنها از توده‌های مردم و معتقد به تغییر با دستان خود بودند. آنها اسم رمزِ این جنبش را «لاس‌ماریپوساس» یا «پروانه‌ها» گذاشتند.

▪️ویدئو از انتشارات «خوب»

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 گردهمایی ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیە خشونت بر زنان در کوه آبیدر سنندج

به‌گزارش کولبرنیوز، در گردهمایی امروز، یکی از زنان شرکت کنندە، طی سخنانی بە تاریخچە و شکل گیری ٢٥ نوامبر و اهمیت جهانی این روز در مقابلە با خشونت علیە زنان پرداخت. همچنین توصیخاتی در مورد #قتل‌های_ناموسی در ایران و کردستان ارائه شده است.

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 بیانیه جمعی از فعالان فمینیست زن و کوییر کُرد به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان


از متن: اغلب زن‌کشی‌ها در کردستان و دیگر مناطق حاشیه‌ای ایران با اکثریت غیرفارس، به “ناموس” و “تهدید شرف و آبرو” نسبت داده می‌شود. گویی که هر زن‌کشی‌ای که در کردستان اتفاق می افتد پیشاپیش دلالت ناموسی دارد و بنابراین نیازی به تعمق و تحلیل ساختاری پدیده ندارد. مشکل اول چنین دیدگاهی در وهله اول این است که سرکوب سیستماتیک سیاسی-اقتصادی-اجتماعی این منطقه که ریشه‌های آن به اوایل قرن بیستم و پروسه دولت-ملت‌سازی متمرکز در ایران بر می‌گردد را نادیده می‌گیرد. این در حالی است که شهروندان کُرد، همچون بخشی بزرگ از بدنه اقلیت شده کشور، به‌علت موقعیت اتنیکی به حاشیه رانده شده همواره دسترسی محدودتری به منابع لازم برای کسب سرمایه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از جمله به آموزش، تحصیل به زبان مادری، سیستم سلامت، دانشگاه، اشتغال، بازار کار و … داشته اند. به همین ترتیب زنان منطقه با محرومیت از آموزش‌های جنسیتی یا امکان های محدودتر کسب استقلال مالی، در عین حال که در معرض خشونت سیاسی بیشتری نیز قرار داشته‌اند، همواره در برابر خشونت خانوادگی آسیب پذیرتر و از ابزار دفاعی کمتری برخوردار بوده‌اند. ضمن اینکه با تحمیل سیاست‌های امنیتی سازی، فعالیت فمینیستی در این مناطق به منظور آگاهی‌رسانی یا پیشگیری از خشونت، همواره با موانع بیشتر روبه رو بوده است. مشکل دوم چنین تحلیل‌هایی این است که با نگاهی مرکزگرایانه، پیشاپیش مفروضات و گفتمان حاکمیت در مورد این منطقه را می‌پذیرند؛ آنها خشونت‌های اتفاق افتاده را نه پدیده‌ای اجتماعی در حوزه زنان، بلکه «چیزی ذاتی مربوط به خودشان و فرهنگشان» نشان می‌دهند و بدین ترتیب مسائلی از این دست را امری غریب یا بیگانه با فرهنگ کل کشور و خاص فرهنگ «عقب افتاده» این مناطق معرفی می‌کنند. این نگاه تا آن‌جا پیش می‌رود که وقتی پای پوشش اخبار زن‌کشی در کردستان پیش می‌آید، تقریبا تمام این قتل‌ها عنوان «قتل ناموسی» به خود می‌گیرند و حساسیت‌ها نسبت به این شکل از ساده‌سازی عریان‌ترین فرم خشونت علیه زنان -یعنی قتل- رنگ می‌بازند. چنین مواجهه‌ای در حالی رخ می‌دهد که زن‌کشی تنها مختص این منطقه نیست. اگرچه آمار دقیقی از میزان زن‌کشی و پژوهش‌های علمی بسته به زمان و مکان در ایران در دست نیست‌ و حاکمیت عامدانه از اعلام این آمارها و موارد زن‌کشی جلوگیری می کند، اما در جامعه ای مستعد خشونت، جامعه ای که در بحران های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دست و پنجه نرم می کند، در مواردی خبرهای زن کشی در گوشه و کنار ایران، علی رغم خواست حاکمیت، به رسانه‌ها درز پیدا می‌کنند.

منبع: رادیو زمانه

#بیست_و_پنج_نوامبر


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3r5w7Tb


@bidarzani
📌کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر

✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفی‌زاده


▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونت‌های ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه می‌دانید؟

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، می‌توان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمی‎کند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.

در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌توان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم....

این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیک‌ها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگی‌ها و شرایط مختص این گروه‌ها از لحاظ تقاطع‌‌یافتگی ستم را به رسمیت نمی‌شناسد. طوری‌که خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار می‌دهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیک‌ها این موضوع به عنوان مسله‌ای «فرهنگی» چنان برجستە می‌شود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهم‌تنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان می‌کند.

#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض

▪️ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/43245


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه
|بیست‌وپنج: تحصیل زنان؛ صلاحدید مردان چیست؟|

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

چند مورد از مصداق‌های زن‌ستیزانه:

"من روحیاتشو می‌شناسم، این رشته به دردش نمی‌خوره."/"می‌گم یه چیزی بخونه که پس‌فردا به درد زندگی‌ش بخوره، به درد بچه‌مون بخوره. بد می‌گم؟"/"درس خوندن فقط وقت تلف کردنه، تهش وقتی قرار نیست کار کنه درس بخونه که چی؟"/"زن رو چه به درس خوندن؟ آخرش باید کهنه بچه عوض کنه. "

این‌ها تنها چند نمونه از واکنش‌های ارتجاعی و جنسیت‌زده نسبت به #حق_تحصیل_زنان است. یا مثلا صلاح زن را می‌خواهند و نگران خستگی و از دست رفتن جوانی همسر خود هستند! یا می‌گویند تحصیلات عالیه در حد و اندازه‌ی زنان نیست و برای خانواده اتفاقا خطرساز است.

حق تحصیل زنان از ابتدای کودکی با موانع بسیاری (نظیر فقر، محرومیت سیستماتیک، تبعیض، نابربرای و سیاست‌های جنسیت‌زده) روبه‌روست. در خانواده‌های محروم، آمار ترک تحصیل از سوی کودکان دختر و‌ پسر با نسبت بیشتر محرومیت دختران برقرار است. اگر دختران در این مرحله متوقف نشوند و مسیر تحصیل را ادامه دهند، فارغ از تبعیض‌های جنسیتی وحشتناک در نظام آموزشی که اساسا آن‌‌ها را از ورود به برخی رشته‌ها و پیشرفت برابر، منع می‌کند، باز با موانعی خانوادگی این بار در خانه‌ی همسر روبه‌رو می‌شوند.

قانون مدنی به مرد اجازه می‌دهد اگر حرفه یا شغل زن منافی با حیثیت خانوادگی‌شان بود، او را از آن مسیر محروم کند. مستقیما از تحصیل زنان صحبت نشده است اما در عمل هستند مردانی که با طرح دعوای تمکین و در ادامه ابراز دلایلی نظیر ضعف در خدمت‌رسانی خانگی و جنسی، زنان را از ادامه‌ی تحصیل بازمی‌دارند. به این خاطر معمولا به زنان توصیه می‌شود که در سند ازدواج، حق تحصیل و کار خود را تصریح نمایند تا بعدها موافقت و اذن مرد را بتوانند در دادگاه اثبات کنند.

حق بر تحصیل مطابق اسناد حقوق بشری از حقوق اولیه و بدیهی تمام افراد است؛ دولت‌ها موظف هستند سازوکار بهره‌مندی از حق تحصیل را برای همه‌ی مردم فراهم کنند. اما چرا در ایران، تحصیل زنان بازیچه‌ی اعمال قدرت مردان در خانواده می‌شود؟
پاسخ روشن است. به جز ریشه‌های اقتصادی و نابرابری، عوامل مختلفی از جمله نقص قوانین و هجوم کلیشه‌های سنتی و تبعیض‌آمیز دست به دست هم می‌دهند تا مسیر تحصیل زنان را با موانع مختلف، پیچیده و پرپیچ‌وخم کنند. گزاره‌های ابتدای متن، همگی مصداق‌هایی هستند که در این معادله، هر جا که نفع مرد، خانواده یا جامعه اقتضا کند، زنان از حقوق خود محروم می‌شوند. ولایت مردان بر زنان چه از سوی پدرانشان چه از سوی همسرانشان، باعث می‌شود مصلحت زن تماما وابسته به تشخیص مردان باشد! اینکه آن‌ها تعیین می‌کنند چه رشته‌ای تا چه مرحله‌ای به سود زنان است، عین نقض حق زنان بر تحصیل به صورت مطلق است. اینکه منتهی‌الیه اهداف شخصی زن باید منطبق بر نیازهای خانواده باشد و به اصطلاح دنبال دانشی برود که در چهارچوب خانه کارکرد داشته باشد، معنایی جز نادیده‌انگاری فردیت زنان ندارد. از سوی دیگر اینجا نیز مدام وظیفه‌ی اصلی زن به عنوان زنانگی و مادرانگی در خانه به او گوشزد می‌شود؛ اینکه در این دورنما، انتهای مسیر زندگی زنان به کار خانگی ختم شود و آن‌ها از ساخت و پیش رفتن در مسیرهای دیگر بی‌نیازند، دقیقا مساوی با ذبح زنان به نام مقدس خانواده است.

به نظر می‌رسد این جریان نیز در راستای سرکوب زنان و تحمیل خانه و اندرونی به آن‌هاست. زنان با تحصیل به درجات بالایی از رشد فردی می‌رسند که «احتمالا» دیگر سلطه‌ی مردان را برنمی‌تابند و آگاهانه به قواعد و هنجارهای زن‌ستیز نه می‌گویند. حق بر تحصیل از حقوق مسلم انسانی است؛ با سوءاستفاده از قوانین مردسالارانه و محروم کردن زنانِ اطرافمان از حقوق‌شان، تنها جزئی از سیستم سرکوب خواهیم بود. به جای تن دادن به سنت‌های تبعیض‌آمیز، آگاهانه و آزادانه، حامی و مشوق رشد اطرافیانمان باشیم!

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

|بیست‌وشش: کار زن؛ حق پایه یا اضافه کاری؟|

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

از متن: «قوانینی که حق مخالفت با کار زن را به مرد خانه می‌دهد و از سوی دیگر نفقه یا به تعبیر بهتر خرج زندگی زن را وظیفه‌ی مشروط مرد می‌داند. در این ساختار، کار اصلی زنِ متاهل، خانه‌داری است. تنها کاری که برای زن در نگاه نظام حقوقی ارزش دارد، سامان دادن کارهای مربوط به خانه و فرزندان و شوهر است؛ البته همین جا باید گفت که این ارزشمندی، صرفا امری ایدئولوژیک و شعاری است و به عنوان شغل با ساعت کاری و درآمد مشخص به این کار نگاه نمی‌شود.
در این ساختار، کار کردن زن در بیرون از خانه معمولا عنوان کمک‌خرجی برای خانواده را دارد و آنطور که باید امری مستقل نیست. در واقع در بهترین حالت، قدر و ارزش کار زن در بیرون از خانه به تبع کمکی که به خانواده و مرد در تامین خانه می‌کند، تعریف می‌شود! این برداشت چند نتیجه‌ی وضعی در پی دارد...»

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/32BYKgC

@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

از متن: «"یعنی هیچوقت دلت نخواسته از مدرسه که میرسی خونه بوی برنج تو خونه پیچیده باشه؟" این سوالی بود که استاد تنظیم خانواده سر کلاس، زمانی که از کار زنان دفاع می‌کردم و از مادرم می‌گفتم، رو به من پرسید! او در نهایت بحث، زمانی که راه‌های منطقی، توان دفاع از نظریاتش را نداشتند، می‌خواست به اصطلاح خودش، ببیند ته دلم چه حسی دارم و با تکیه بر احساس، جدال کلاسی را ببَرد.
این روش در ارتباط با حقوق زنان از سوی موافقان تبعیض، به شدت پرطرفدار است؛ کار به جاهای باریک که می‌رسد به دنبال احساسی کردن ماجرا هستند. از ابعاد اقتصادی کار خانگی که بگویی، با ظرافت بسیار بحث را به بوی قرمه‌سبزی و عطر آبگوشت‌های مادر می‌کشانند. مظلومانه می‌گویند: "اصلا مگر می‌شود برای دستپخت مادر قیمت گذاشت؟" یا ابراز تاسف می‌کنند و می‌گویند: "اگر قرار است همه چیز با رقم و عدد سنجیده شود، پس عشق و محبت و فداکاری کجای کار است؟"
دقیقا پرسش اینجاست که چرا فداکاری به معنای فلج شدن زندگی یکی برای ابراز عشق خود به دیگری، اساسا ارزشمند است؟ در مرحله‌ی بعد اگر بپذیریم فداکاری از صفات ارزشمند است، چرا تنها یک سویه و از سمت زنان آنهم در قالب کار خانگی نابرابر و بی‌مزد معنا می‌یابد»؟


#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3HYT6W1


@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : زنان سوری در کمپ پناهندگان سانلیورفا ترکیه

بیش از ۳ میلیون پناهنده‌ی سوری طی جنگ داخلی و دیکتاتوری بشار اسد از کشور خود آواره شدند. زنان و کودکان، ۴ نفر از هر ۵ پناهنده‌ی سوری را تشکیل دادند.

در این ویدئو، شاهد زنانی هستیم که‌ برای هر دقیقه بازپس‌گیریِ حق زندگی و آزادی خود مبارزه می‌کنند. زنانی کارگر و تهیدست که پیش از آوارگی، اکثرا خانه‌دار بودند، اما به قدرت خود ایمان دارند: «زن سوری با همه‌ی مصیبت‌هایی که دیده، فرو نریخته و نخواهد ریخت».

زنان و کودکان دختر، همانند مردان در جنگْ کشته، مجروح، دارای نقص عضو و شکنجه می‌شوند. زنان در طول جنگ‌ها، گاهی به اجبار وارد نیروهای نظامی می‌شوند، ربوده و به بردگی جنسی گرفته می‌شوند. همچنین در بسیاری از جنگ‌ها، تجاوز جنسی به زنان و دختربچه‌ها به‌عنوان یک تاکتیک جنگی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

▪️ویدئو «زنان سوری» بخشی از پرونده‌ی «زنان، جنگ و پناهندگی است» که پیشتر به‌مناسبت ۸ مارس منتشر شد. ۵ ویدئوی دیگر به همراه آنونس این پرونده در کانال #یوتیوب_بیدارزنی در دسترس است.


#بیست_و_پنج_نوامبر


https://youtu.be/B8L_21Bf0ns


@bidarzani
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه

نویسنده: مهسا غلامعلی‌زاده

از متن: «چند نکته پیرامون موضوع حق بر خروج از کشور؛ اول اینکه این موضوع نیز ریشه‌ی فقهی دارد؛ در ارتباط با خروج زن از منزل و در ادامه از شهر بدون اجازه‌ی همسر، مباحث و مجادلات فقهی بسیاری در جریان بوده و هست. این موضوع از سوی دیگر به بحث تمکین عام نیز مرتبط است؛ در واقع خروج زن از منزل بدون اذن همسر، نوعی نشوز، عصیان یا همان تن ندادن به تمکین عام تلقی می‌شود و از این جهت ممنوع و مردود است.
دوم اینکه فارغ از دعاوی فقهی، متن مصوبی که این حق را به مردان می‌دهد بند ۳ ماده ۱۸ قانون گذرنامه مصوب سال ۱۳۵۱ (پهلوی دوم) است؛ این ماده موافقت کتبی شوهران را برای صدور گذرنامه ضروری می‌داند.

نکته‌ی قابل توجه در این ارتباط، استثناهای این شرط هستند؛ زنانی که با شوهران خود مقیم خارج از کشور هستند و یا زنانی که شوهران خارجی دارند! جالب نیست؟ این دو مورد نشان می‌دهند که صدای قانون‌گذار که مدعی است این تفاوت‌ها طبیعی و تاریخی هستند، تنها برای ساکنین این خاک بلند است. در حقیقت چنین اختیاری در عالم، تنها به دستِ مردان ایرانی است آنهم تا زمانی که مقیم ایران هستند. به هرحال سابقه‌ی پنجاه ساله‌ی این قانون نشان می‌دهد، باورهای ضدزن و تبعیض‌آمیز اگر چه در حال حاضر بروز و ظهور بیشتری دارند، اما به طور کلی فارغ از تغییر حکومت‌ها، باورهایی ریشه‌دار و عمیق هستند».

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://bit.ly/3xz8rba

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

یک ماه؛ سی بزنگاه
✍🏽 مهسا غلامعلی‌زاده

|بیست‌ونه: نام، نام‌خانوادگی، نام پدر؛ مادر کجاست؟|

یک بار در یک فرم استخدامی، مقابل نام پدر، اسم پدر و مادرم را همزمان نوشتم؛ یادم نیست سرنوشت آن فرم و کاری که به دنبالش بودم چه شد اما احساس خوبی داشتم. تا قبل از آن با هر نوشتن اسم پدرم به تنهایی، لبریز از عذاب وجدان می‌شدم. من مقصر نبودم اما گمان می‌کردم با تن دادن به چنین فرایندِ تبعیض‌آمیزی، سهمی در بی‌توجهی به زنان مخصوصا مادرم دارم. بعضی از مسائل آنقدر گرد تکرار بر ساحتشان می‌نشیند که کج‌وکوله و زشت بودنشان از نگاه‌ها پنهان می‌ماند؛ مثلا اینکه چرا پدر همه جا هست و خبری از مادران نیست؟
در یک معرفی‌نامه‌ی ساده از آدم، پدر حضور دو چندان دارد یا شاید حتی تنها حاضر همیشه در صحنه است؛ نام ما که روز تولدمان توسط پدرانمان در شناسنامه‌ها ثبت می‌شود، نام‌خانوادگی ما معادل نام‌خانوادگی پدرمان است و بلافاصله بعد از این دو، از نام کوچک پدرمان می‌پرسند. مادر کجاست؟ هیچ جا!

▪️این قضایا همگی از تابعان موضوع ولایت قهری پدران هستند؛ مطابق قانون مدنی، ولایت فرزندان با پدر و جد پدری است. منظور از ولایت تسلط و اختیار داشتن بر دیگری است و زمانی که قانون منشا اعطای ولایت باشد، ولایت از نوع قهری خواهد بود. به زبان ساده اختیار زندگی فرزندان مطابق متن صریح قوانین با پدر است.

▪️این حاکمیت پدرانه، مصادیق بی‌شمار و متنوعی دارد. از تصمیم‌گیری برای درمان یا جراحی کودک گرفته تا ثبت‌نام در مدرسه، باز کردن حساب بانکی، خرید سیم‌کارت، گرفتن کارنامه یا مدرک تحصیلی، همه و همه نیازمند حضور پدر هستند. صحبت اینجا سلب این حقوق از پدران نیست؛ چرا که کودکان تا حد زیادی به دلیل شرایط ویژه‌ای که دارند نیازمند حمایت والدین (هم پدر و هم مادر) جهت رسیدگی به مسائلشان هستند. بحث اینجاست که چرا پدر به صورت انحصاری ولایت فرزندان را به عهده دارد؟ آیا جز این است که مادر و پدر نقش‌هایی اشتراکی هستند و هر دو در تولد فرزندان سهمی برابر دارند؟

▪️این قاعده در حقوق خانواده معنایی جز اصرار بر سرکوب زنان و ادامه‌ی خشونت‌ علیه آن‌ها ندارد. جالب اینجاست که ادعای سیاست‌گذاران و اهالی تقنین اتفاقا در حوزه‌ی خانواده، بزرگداشت مقام زن و مادر است. در واقع اگر در سایر حوزه‌ها ابایی از اعمال تبعیض و در بوق و کرنا کردن آن نداشته باشند، در ارتباط با خانواده به عنوان نهادی مقدس و موثر در رسیدن به اهداف متعالی‌شان، مدام از فرشته‌انگاری و تکریم مادران می‌گویند. اما در عمل و با کنکاش در ریشه‌های قوانین خانواده، اتفاقا بیشترین نادیده‌انگاری و بی‌اعتنایی به حقوق زنان در ساختار خانواده قابل مشاهده است.

مادران به عنوان کسانی که بار اصلی تولد کودک از دوران بارداری تا بزرگسالی او به عهده‌ی آن‌‌هاست، کمترین نقش را در جلوه‌های عمومی زندگی فرزندانشان دارند. تمام کارهایی که در پستوی خانه‌ها انجام می‌شود و شاهدی ندارند از شیر دادن و تعویض کهنه‌ی بچه‌ها تا پرستاری و مراقبت شبانه‌روزی و رسیدن به امور مدرسه‌ی آن‌ها با زنان است. اما همین که کودک از خانه بیرون می‌رود و قرار است خودش را به جامعه معرفی کند، همه جا نام یگانه‌ی پدر می‌درخشد.
در حقیقت گویی اختیار و ولایت تنها جلوه‌های بیرونی دارند. باورهای پایه‌ای این جریان می‌پندارند حضور در اجتماع نیازمند شایستگی و صلاحیتی پر صلابت و قدرتمند است که عموما برای یک زن زیادی است. هیچکس نمی‌پرسد این تفکیک زندگی به دو شاَن عمومی و خصوصی و تعلق داشتن زنان به نوع خصوصی آن از کجا آمده و با کدام شاهد و مثال، به چنین درجه از اثبات و قطعیت رسیده است؟

کودکان به عنوان افرادی نیازمند به حمایت، می‌بایست از حضور شانه‌به‌شانه‌ی پدر و مادرشان در تمام شؤون زندگی بهره‌مند باشند. حذف مادران و تحقیر آن‌ها در امور مختلف، نه تنها خشونتی بلاتوجیه در حق زنان این کشور است بلکه نوعی نقض حق کودکان و تعمیق کلیشه‌های تبعیض‌آمیز و مردسالار در وجود آن‌ها تلقی می‌شود.
برابری زنان و مردان در خانواده، نخستین آموزشی است که می‌تواند نوید آینده‌ای روشن برای کودکان این سرزمین باشد!
به سیکل تبعیض و آموزش تبعیض پایان دهیم!

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 پایان سی بزنگاه، برای نوامبر نارنجی؛ تلاش برای پایان دادن به خشونت علیه زنان

|سی: تو چراغ خود برافروز!|

✍🏽 مهسا غلامعلی‌زاده

▪️یک ماه گذشت و ما در سی بزنگاه، توقف کردیم و از خشونت علیه زنان گفتیم.
آیا همه‌چیز را گفتیم؟
خیر!
آیا چیزی مانده که بگوییم؟
قطعا بله!

خشونت علیه زنان، خشونتی فراگیر و جهانی است. خشونت خوراک هرروزه‌ی زنان دنیاست. رنجِ دختران و زنان در سی‌هزار کتاب هم نمی‌گنجد چه برسد به سی یادداشت هشتصد کلمه‌ای! ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که در آن از هر ۳ زن، یک زن تجربه‌ی انواع خشونت را دارد؛ دنیایی که با وقایعی نظیر جنگ و فروپاشی و پاندمی کرونا و ...، خشونت بیشتری را به زنان تحمیل می‌کند.

در یک سال گذشته ۲۴۳ میلیون زن و دختر توسط همسر یا یکی از نزدیکانشان مورد آزار قرار گرفته‌اند؛ از این تعداد کمتر از ۴۰ درصدشان تقاضای کمک کرده یا خشونت مذکور را گزارش کرده‌اند.

خشونت علیه زنان دارای پیامدهای فوری و بلندمدت بر سلامت جسمی، جنسی و روانی آن‌هاست؛ پیامدهایی که می‌توانند تا حد مرگ ویران‌کننده باشند.
در این میان زن بودن به عنوان یکی از ریشه‌های تبعیض می‌تواند در سایر زمینه‌های تبعیض نظیر تبعیض طبقاتی و نژادی تنیده شود و ستمی دوچندان را نصیب زنان کند. به بیان ساده‌تر زن‌ها ممکن است علاوه بر ستم جنسیتی، به علت تعلق همزمان به دیگر گروه‌های مورد تبعیض، متحمل ظلمی مضاعف شوند. برای مثال زنانِ کارگر، زنانِ مهاجر یا زنان دارای معلولیت، قطعا بیش از سایر زنان مورد خشونت واقع می‌شوند و نقض حقوق اولیه‌شان را تجربه می‌کنند.

از سوی دیگر حقوق بشر به طور کلی، یک مجموعه‌ی درهم‌تنیده و منسجم است. تمام حقوقی که مطابق اسناد بین‌المللی برای انسان‌ها به رسمیت شناخته شده‌اند، به یک اندازه اهمیت و ضرورت دارند. به تعبیر دیگر، حقوق بشر مقوله‌ای انتخابی نیست. ما نمی‌توانیم با توجه به شرایط شخصی و اعتقاداتی که داریم، بخشی از این حقوق را دست‌چین کرده و سایر آن‌ها را نادیده بگیریم. همانطور که در ابتدا گفتیم، این سی یادداشت ناظر به تمام حقوق زنان نبود اما احتمالا برای بعضی از شماها اغراق‌آمیز و زیادی به نظر رسیده است. شاید با خودتان بگویید قرار نیست تمام این موارد و سایر حقوقی که از این متن‌ها غایب بودند، را بپذیرید. اما همین جا به شما خواهم گفت که نمی‌توانید! حقوق بشر، محل چانه‌زنی ما نیست. زنان و دیگران به محض تولد صاحب این حقوق هستند. این حقوق در ملکیت و تحت ولایت هیچ فرد یا نهادی نیست. بنابراین صحبت از این حقوق به معنای تلاش برای رسیدن به یک توافق برد-برد نیست. ما خواهان حقوقی هستیم که به غلط و ظالمانه از ما گرفته شده است. ما خواهان پس گرفتن حقوق بدیهی و مسلم خود هستیم؛ قرار نیست در ازای دارا شدن این حقوق، هزینه‌ یا تضمینی بدهیم. در نتیجه اگر مقابل ما ایستاده‌اید و بر عرف و قوانین تبعیض‌آمیز تکیه زده‌اید، یک بار برای همیشه بدون تعصب و خرافه، این یادداشت‌ها و نظایر بی‌شمارش را بخوانید، بشنوید، ببینید و بعد بدون ترس، با سری برافراشته به سمت ما و برابری حرکت کنید!
باور کنید دنیای لبریز از برابری، برای همه‌ی ما دنیای زیباتر و آرام‌تری است. تبعیض و خشونت دنیا را با هر آنکه روی آن زندگی می‌کند، می‌بلعد و نشخوار می‌کند! ما همه با کم‌وکیف متفاوت قربانی خشونت هستیم. به جای انکار و یا دامن زدن به این خشونتِ جاری، هر جا که هستیم،
به هر چیزی که اعتقاد داریم،
در هر حوزه‌ای که فعالیت می‌کنیم،
و با هر میزان قدرتی که در دست داریم،
برای برابری و پایان دادن به خشونت علیه زنان، تلاش کنیم!
|تو نگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید
تو یکی نِه‌ای، هزاری تو چراغ خود برافروز|

#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
#بیست_و_پنج_نوامبر

@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتل‌های ناموسی در سال‌های اخیر

✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفی‌زاده


▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونت‌های ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه می‌دانید؟

در ابتدا این را بگویم که نمی‌توان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسی‌های علمی در این رابطه، بسته به زمان‌ و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتل‌های ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، می‌توان گفت این نوع قتل دارای مشخصه‌هایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیت‌ها نیز اتفاق می‌افتد، اغلب با برنامه‌ریزی شده و همدستی ازقبل، دسته‌جمعی و از طرف خانواده خود زن انجام می‌گیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمی‎کند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.

در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتل‌های ناموسی روی داده می‌توان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سال‌های اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانه‌های کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به‌ همین دلیل ما می‌بینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا می‌کند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق می‌افتد اما با این حجم، رسانه‌ای نمی‌شوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمی‌کنیم که من به شخصه این را رویه‌ای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان می‌بینم....

این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیک‌ها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگی‌ها و شرایط مختص این گروه‌ها از لحاظ تقاطع‌‌یافتگی ستم را به رسمیت نمی‌شناسد. طوری‌که خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار می‌دهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیک‌ها این موضوع به عنوان مسله‌ای «فرهنگی» چنان برجستە می‌شود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهم‌تنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان می‌کند.

#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض

▪️ادامه‌ی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:

https://bidarzani.com/43245


@bidarzani