🔸 زنان چگونه به برابری میرسند؟
بار مسئولیت کار خانگی که با پاندمی کرونا و قرنطینه از همیشه سنگینتر شده عمدتاً بر دوش زنان است، با این حال ۴۵ سال پیش زنان خانهدار ایسلند به ما نشان دادند که تغییر امکانپذیر است.
روز ۲۴ اکتبر سال ۱۹۷۵، ۷۵ هزار زن در ایسلند محل کار، کودک و خانه خود را ترک کردند و برای اعتصاب عمومی به خیابانها آمدند. روزی که به «یک روز تعطیل برای زنان» معروف شد.
در ریکیاویک ۳۰ هزار زن همگام با پخش موسیقی سریال بریتانیایی «شانه به شانه» به سمت جاده Laugavegur حرکت میکردند و میخواندند: «ما راهپیمایی میکنیم چون در مورد زنان خانهدار میگویند «او کار نمی کند، او فقط از خانه مراقبت میکند.» ما راهپیمایی میکنیم چون سابقه کار یک زن خانهدار در بازار کار هیچ ارزشی ندارد.» این روز برای مردان ایسلندی به «جمعه طولانی» معروف شد.
بدون وجود زنان پشت میز کار، بانکها، کارخانهها و بسیاری از مغازهها نیز نظیر مدارس و مهدکودکها مجبور به تعطیلی شدند و بسیاری از پدران چارهای جز بردن فرزندان خود به سر کار نداشتند.
گزارشهایی مبنی بر مسلح شدن مردان به شیرینی و مدادشمعیهای رنگی برای سرگرم کردن کودکان در محل کار وجود داشت! برخی از آنها بچههای بزرگتر را برای مراقبت از کوچکترها با خود برده بودند.
سوسیس و کالباس (به دلیل طبخ آسان و البته مورد پسند کودکان در سراسر جهان) به قدری تقاضا داشت که دیگر در مغازهها پیدا نمیشد و در حالی که خوانندگان اخبار مرد رویدادهای روز را در رادیو گزارش میکردند صدای خنده کودکان در پسزمینه به گوش میرسید.
واقعیت این است که بسیاری از بزرگترین موفقیتهای فمینیسم در لحظاتی رقم خورده است که زنان به خیابانها آمدهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، به نقل از گاردین، در بریتانیا واکنش عمومی نسبت به خشونت جنسی علیه ۳۰۰ زنی که در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۱۰ در روز جمعه سیاه به سمت پارلمان راهپیمایی کرده بودند در به دست آوردن رأی زنان نقش اساسی داشت.
اعتصاب سال ۱۹۶۸ توسط زنان کارگر خیاطی فورد در داگنهام و به دنبال آن اعتصابات ۱۹۷۰ از سوی زنان کارگر کارخانههای تولید لباس در لیدز موجب تصویب قانون حقوق برابر ۱۹۷۰ شد.
با وجود این، بیعدالتی کار خانگی همیشه موضوعی دشوار برای اعتراض بوده است. این بیعدالتی در خلوت خانه اتفاق میافتد و برای زنان سخت است که یکدیگر را در حال انجام این کار ببینند و به این باور جمعی برسند که مردان به طور مساوی در تحمل این بار شریک نیستند. و البته اگر این کار را کنار بگذاریم، عواقب ناگواری نیز به دنبال خواهد داشت: کودکان بدون سرپرست و اعضای خانواده آسیبپذیر.
در حال حاضر در بریتانیا ۶۰ درصد شستوشو، تمیز کردن و مراقبت از کودکان همچنان بر عهده زنان است، پاندمی کار خانگی را به حدود ۹ ساعت در روز افزایش داده است.
اعتصاب زنان غیرممکن است و به همین دلیل ضروری است.
در مانیفستی که در ماه نوامبر منتشر شد سازمان WSA نوشت: «ما اعتصاب میکنیم زیرا از اینکه کار ما بدیهی شمرده میشود خسته شدهایم. ما اعتصاب میکنیم زیرا اکنون مجبوریم سه شیفت کار کنیم: کار با حقوق، کار خانگی بدون حقوق و آموزش فرزندانمان در دوره شیوع کرونا.»
#کارخانگی #زنان_کارگر
ادامه مطلب را در اعتماد آنلاین بخوانید: https://v.gd/CrRvM6
@bidarzani
بار مسئولیت کار خانگی که با پاندمی کرونا و قرنطینه از همیشه سنگینتر شده عمدتاً بر دوش زنان است، با این حال ۴۵ سال پیش زنان خانهدار ایسلند به ما نشان دادند که تغییر امکانپذیر است.
روز ۲۴ اکتبر سال ۱۹۷۵، ۷۵ هزار زن در ایسلند محل کار، کودک و خانه خود را ترک کردند و برای اعتصاب عمومی به خیابانها آمدند. روزی که به «یک روز تعطیل برای زنان» معروف شد.
در ریکیاویک ۳۰ هزار زن همگام با پخش موسیقی سریال بریتانیایی «شانه به شانه» به سمت جاده Laugavegur حرکت میکردند و میخواندند: «ما راهپیمایی میکنیم چون در مورد زنان خانهدار میگویند «او کار نمی کند، او فقط از خانه مراقبت میکند.» ما راهپیمایی میکنیم چون سابقه کار یک زن خانهدار در بازار کار هیچ ارزشی ندارد.» این روز برای مردان ایسلندی به «جمعه طولانی» معروف شد.
بدون وجود زنان پشت میز کار، بانکها، کارخانهها و بسیاری از مغازهها نیز نظیر مدارس و مهدکودکها مجبور به تعطیلی شدند و بسیاری از پدران چارهای جز بردن فرزندان خود به سر کار نداشتند.
گزارشهایی مبنی بر مسلح شدن مردان به شیرینی و مدادشمعیهای رنگی برای سرگرم کردن کودکان در محل کار وجود داشت! برخی از آنها بچههای بزرگتر را برای مراقبت از کوچکترها با خود برده بودند.
سوسیس و کالباس (به دلیل طبخ آسان و البته مورد پسند کودکان در سراسر جهان) به قدری تقاضا داشت که دیگر در مغازهها پیدا نمیشد و در حالی که خوانندگان اخبار مرد رویدادهای روز را در رادیو گزارش میکردند صدای خنده کودکان در پسزمینه به گوش میرسید.
واقعیت این است که بسیاری از بزرگترین موفقیتهای فمینیسم در لحظاتی رقم خورده است که زنان به خیابانها آمدهاند.
به گزارش اعتمادآنلاین، به نقل از گاردین، در بریتانیا واکنش عمومی نسبت به خشونت جنسی علیه ۳۰۰ زنی که در ۱۸ نوامبر سال ۱۹۱۰ در روز جمعه سیاه به سمت پارلمان راهپیمایی کرده بودند در به دست آوردن رأی زنان نقش اساسی داشت.
اعتصاب سال ۱۹۶۸ توسط زنان کارگر خیاطی فورد در داگنهام و به دنبال آن اعتصابات ۱۹۷۰ از سوی زنان کارگر کارخانههای تولید لباس در لیدز موجب تصویب قانون حقوق برابر ۱۹۷۰ شد.
با وجود این، بیعدالتی کار خانگی همیشه موضوعی دشوار برای اعتراض بوده است. این بیعدالتی در خلوت خانه اتفاق میافتد و برای زنان سخت است که یکدیگر را در حال انجام این کار ببینند و به این باور جمعی برسند که مردان به طور مساوی در تحمل این بار شریک نیستند. و البته اگر این کار را کنار بگذاریم، عواقب ناگواری نیز به دنبال خواهد داشت: کودکان بدون سرپرست و اعضای خانواده آسیبپذیر.
در حال حاضر در بریتانیا ۶۰ درصد شستوشو، تمیز کردن و مراقبت از کودکان همچنان بر عهده زنان است، پاندمی کار خانگی را به حدود ۹ ساعت در روز افزایش داده است.
اعتصاب زنان غیرممکن است و به همین دلیل ضروری است.
در مانیفستی که در ماه نوامبر منتشر شد سازمان WSA نوشت: «ما اعتصاب میکنیم زیرا از اینکه کار ما بدیهی شمرده میشود خسته شدهایم. ما اعتصاب میکنیم زیرا اکنون مجبوریم سه شیفت کار کنیم: کار با حقوق، کار خانگی بدون حقوق و آموزش فرزندانمان در دوره شیوع کرونا.»
#کارخانگی #زنان_کارگر
ادامه مطلب را در اعتماد آنلاین بخوانید: https://v.gd/CrRvM6
@bidarzani
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
بیدارزنی
اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)/ شکیبا عسگرپور - بیدارزنی
این مقاله مروری است به حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران و روند طرد زنان از بازار کار رسمی به بازار کار غیررسمی طی چهار دهه گذشته.