🟣 بازداشت لیلا پاشایی، فعال حقوق زنان ساکن سقز
لیلا پاشایی فعال حقوق زنان ساکن سقز روز گذشته با یورش ماموران ادارهی اطلاعات این شهر در منزل خود بازداشت شد.
عمدهی فعالیت وی در ارتباط با احقاق حقوق زنان، مخالفت با کودکهمسری و تلاش در جهت آگاهیرسانی و ضرورت لغو احکام اعدام بوده است.
لیلا پاشایی، پیشتر در نخستین روزهای قیام ژینا (تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۱) توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و مدتی بعد با قرار وثیقه بهصورت موقت آزاد شده بود.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
لیلا پاشایی فعال حقوق زنان ساکن سقز روز گذشته با یورش ماموران ادارهی اطلاعات این شهر در منزل خود بازداشت شد.
عمدهی فعالیت وی در ارتباط با احقاق حقوق زنان، مخالفت با کودکهمسری و تلاش در جهت آگاهیرسانی و ضرورت لغو احکام اعدام بوده است.
لیلا پاشایی، پیشتر در نخستین روزهای قیام ژینا (تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۱) توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و مدتی بعد با قرار وثیقه بهصورت موقت آزاد شده بود.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 بازداشت سهیلا مطاعی، فعال حقوق زنان ساکن دهگلان
بامداد دوشنبه ۲۰ اسفندماه، سهیلا مطاعی فعال حقوق زنان ساکن دهگلان با یورش ماموران اداره اطلاعات در منزل خود بازداشت شد.
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «سهیلا مطاعی، نیز پیشتر در خلال قیام ژینا دو بار، در تاریخهای ۹ مهر و ۲۱ آبان ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند هفته با قرار وثیقه آزاد شده بود.
وی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۱، توسط شعبه دوم دادگاه کیفری دهگلان به اتهامهای «اخلال در نظم عمومی» به ۱۸ ماه حبس تعزیری، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس تعزیری، «تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب» به ۱۳ ماه حبس تعزیری، «تمرد علیه مأموران» به ۵ ماه حبس تعزیری و «تبلیغ به نفع گروهکها و سازمانهای معاند نظام» به ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
وی در بهمن ۱۴۰۱ برای اجرای حکم حبس به بند زنان در کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل و پس از مدتی در جریان عفو شماری از زندانیان سیاسی آزاد شد.
سهیلا مطاعی در تاریخ ۳ بهمن ۱۴۰۳، همزمان با #اعتصاب_عمومی_کردستان در اعتراض به صدور احکام اعدام برای #پخشان_عزیزی و #وریشه_مرادی، توسط نیروهای امنیتی به مدت چند ساعت بازداشت و پس از تشکیل پرونده قضایی، بهصورت موقت آزاد شده بود.»
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بامداد دوشنبه ۲۰ اسفندماه، سهیلا مطاعی فعال حقوق زنان ساکن دهگلان با یورش ماموران اداره اطلاعات در منزل خود بازداشت شد.
به گزارش شبکه حقوق بشر کردستان: «سهیلا مطاعی، نیز پیشتر در خلال قیام ژینا دو بار، در تاریخهای ۹ مهر و ۲۱ آبان ۱۴۰۱، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از چند هفته با قرار وثیقه آزاد شده بود.
وی در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۱، توسط شعبه دوم دادگاه کیفری دهگلان به اتهامهای «اخلال در نظم عمومی» به ۱۸ ماه حبس تعزیری، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۱۵ ماه حبس تعزیری، «تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب» به ۱۳ ماه حبس تعزیری، «تمرد علیه مأموران» به ۵ ماه حبس تعزیری و «تبلیغ به نفع گروهکها و سازمانهای معاند نظام» به ۹ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.
وی در بهمن ۱۴۰۱ برای اجرای حکم حبس به بند زنان در کانون اصلاح و تربیت سنندج منتقل و پس از مدتی در جریان عفو شماری از زندانیان سیاسی آزاد شد.
سهیلا مطاعی در تاریخ ۳ بهمن ۱۴۰۳، همزمان با #اعتصاب_عمومی_کردستان در اعتراض به صدور احکام اعدام برای #پخشان_عزیزی و #وریشه_مرادی، توسط نیروهای امنیتی به مدت چند ساعت بازداشت و پس از تشکیل پرونده قضایی، بهصورت موقت آزاد شده بود.»
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 بازداشت نینا گلستانی، نویسنده ساکن رشت
روز گذشته ۲۱ اسفندماه، نینا گلستانی نویسنده ساکن رشت با یورش ماموران سپاه در منزل بازداشت شد.
جواد سجادی همسر وی پیرامون این خبر در صفحهی اینستاگرام خود اطلاع داده است که این بازداشت در منزل پدر و مادر نینا گلستانی بهوقوع پیوسته است.
ماموران امنیتی سپاه در قالب مامور ادارهی برق به منزل خانوادگی وی هجوم آورده و بدون ارائهی حکم قضایی او را بازداشت، به منزل شخصیشان منتقل و پس از تفتیش خانه، بازداشت کردند.
برای نینا گلستانی پس از تفهیم اتهام، قرار وثیقه صادر شده است، اما صبح امروز پس از مراجعهی خانوادهی وی به شعبه ۴ بازپرسی، اعلام کردند که مبلغ وثیقه ناکافی است و وی نیاز به تفهیم اتهام دیگرباره دارد. او هماینک در بند قرنطینه (زنان) زندان لاکان رشت است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
روز گذشته ۲۱ اسفندماه، نینا گلستانی نویسنده ساکن رشت با یورش ماموران سپاه در منزل بازداشت شد.
جواد سجادی همسر وی پیرامون این خبر در صفحهی اینستاگرام خود اطلاع داده است که این بازداشت در منزل پدر و مادر نینا گلستانی بهوقوع پیوسته است.
ماموران امنیتی سپاه در قالب مامور ادارهی برق به منزل خانوادگی وی هجوم آورده و بدون ارائهی حکم قضایی او را بازداشت، به منزل شخصیشان منتقل و پس از تفتیش خانه، بازداشت کردند.
برای نینا گلستانی پس از تفهیم اتهام، قرار وثیقه صادر شده است، اما صبح امروز پس از مراجعهی خانوادهی وی به شعبه ۴ بازپرسی، اعلام کردند که مبلغ وثیقه ناکافی است و وی نیاز به تفهیم اتهام دیگرباره دارد. او هماینک در بند قرنطینه (زنان) زندان لاکان رشت است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from زاگاه
🟤افتتاح مرکز سقط خودخواسته جنین در لهستان
"هیچ راه دیگری وجود ندارد"
زاگاه- صدها هزار نفر از آنها در حالیکه پلاکاردهایی با نوشتههایی مانند «انقلاب یک رَحِم دارد» و «بدن من، انتخاب من» در دست داشتند، به خیابانهای سراسر لهستان سرازیر شدند. در اواخر سال ۲۰۲۳، آنها به انتخاب نخستوزیری کمک کردند که وعده داده بود تا قوانین سختگیرانه در مورد سقط جنین در کشور را بهسرعت اصلاح کند.
🔸️حالا و پس از بیش از یکسال از عملی نشدن وعدهها، فعالان حقوق سقط جنین در لهستان خود دست به کار شدهاند و یک مرکز پایان بارداری را در نزدیکی یکی از مراکز قدرت در لهستان احداث کردهاند.
ناتالیا برونارچیک از سازمان غیردولتی رویای سقط جنین میگوید: «میخواهیم این مکان در تریپادوایزر Tripadvisor ثبت شود تا به مردم بگوییم که حتماً باید اینجا را در ورشو ببینند!، زیرا این اولین مرکز سقط جنین در لهستان دموکراتیک است.»
🔸️این مرکز که در فاصلهای بسیار نزدیک به پارلمان و مقر ائتلاف مدنی حاکم قرار دارد، چالشی مستقیم علیه ممنوعیت تقریباً کامل سقط جنین در کشور محسوب میشود. ناتالیا برونارچیک میگوید: «این یک اقدام نمادین است. خیابان ویسکا مهمترین خیابان در ورشو است که مهمترین تصمیمها در آنجا گرفته میشوند – و حالا اهمیت این خیابان در مورد سقط جنین هم خواهد بود!»
🔸️برونارچیک میگوید: «میخواهیم به سیاستمداران نشان دهیم که تفاوت بین ما و آنها این است که ما میخواهیم خدمات سقط جنین ارائه دهیم، اما آنها نمیخواهند.» او افزود: «پس میخواهیم آنها را به چالش بکشیم و نشان دهیم که کار اشتباهی انجام نمیدهیم. و فقط یک خواسته داریم: دست از تعقیب ما بردارید.»
🔸️این سازمان مدتهاست که با مسائل قانونی دستوپنجه نرم میکند. پس از سالها دور زدن قانون و ارجاع زنانی که به دنبال سقط جنین بودند به سازمانهای مستقر در خارج از کشور، در سال ۲۰۲۲ ویدرژینسکا به اولین فعال مدافع حق انتخاب در لهستان تبدیل شد که به دلیل نقض قانون تحت پیگرد قرار گرفت. او به دلیل دادن قرصهای سقط جنین به یک زن باردار مورد اتهام قرار گرفت.
🆔️ @zaagaah
#زاگاه
🔻نسخه کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://zaagaah.com/2131
"هیچ راه دیگری وجود ندارد"
زاگاه- صدها هزار نفر از آنها در حالیکه پلاکاردهایی با نوشتههایی مانند «انقلاب یک رَحِم دارد» و «بدن من، انتخاب من» در دست داشتند، به خیابانهای سراسر لهستان سرازیر شدند. در اواخر سال ۲۰۲۳، آنها به انتخاب نخستوزیری کمک کردند که وعده داده بود تا قوانین سختگیرانه در مورد سقط جنین در کشور را بهسرعت اصلاح کند.
🔸️حالا و پس از بیش از یکسال از عملی نشدن وعدهها، فعالان حقوق سقط جنین در لهستان خود دست به کار شدهاند و یک مرکز پایان بارداری را در نزدیکی یکی از مراکز قدرت در لهستان احداث کردهاند.
ناتالیا برونارچیک از سازمان غیردولتی رویای سقط جنین میگوید: «میخواهیم این مکان در تریپادوایزر Tripadvisor ثبت شود تا به مردم بگوییم که حتماً باید اینجا را در ورشو ببینند!، زیرا این اولین مرکز سقط جنین در لهستان دموکراتیک است.»
🔸️این مرکز که در فاصلهای بسیار نزدیک به پارلمان و مقر ائتلاف مدنی حاکم قرار دارد، چالشی مستقیم علیه ممنوعیت تقریباً کامل سقط جنین در کشور محسوب میشود. ناتالیا برونارچیک میگوید: «این یک اقدام نمادین است. خیابان ویسکا مهمترین خیابان در ورشو است که مهمترین تصمیمها در آنجا گرفته میشوند – و حالا اهمیت این خیابان در مورد سقط جنین هم خواهد بود!»
🔸️برونارچیک میگوید: «میخواهیم به سیاستمداران نشان دهیم که تفاوت بین ما و آنها این است که ما میخواهیم خدمات سقط جنین ارائه دهیم، اما آنها نمیخواهند.» او افزود: «پس میخواهیم آنها را به چالش بکشیم و نشان دهیم که کار اشتباهی انجام نمیدهیم. و فقط یک خواسته داریم: دست از تعقیب ما بردارید.»
🔸️این سازمان مدتهاست که با مسائل قانونی دستوپنجه نرم میکند. پس از سالها دور زدن قانون و ارجاع زنانی که به دنبال سقط جنین بودند به سازمانهای مستقر در خارج از کشور، در سال ۲۰۲۲ ویدرژینسکا به اولین فعال مدافع حق انتخاب در لهستان تبدیل شد که به دلیل نقض قانون تحت پیگرد قرار گرفت. او به دلیل دادن قرصهای سقط جنین به یک زن باردار مورد اتهام قرار گرفت.
🆔️ @zaagaah
#زاگاه
🔻نسخه کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://zaagaah.com/2131
زاگاه
افتتاح مرکز سقط خودخواسته جنین در لهستان، چالشی علیه قوانین سختگیرانه - زاگاه
صدها هزار نفر از آنها در حالیکه پلاکاردهایی با نوشتههایی مانند «انقلاب یک رحم دارد» و «بدن من، انتخاب من» در دست داشتند، به خیابانهای لهستان
🟣 تمدید دو ماهه قرار بازداشت زهرا شریف کاظمی
قرار بازداشت زهرا شریف کاظمی، متهم سیاسی به مدت دو ماه دیگر تمدید شد. وی بیش از ۸۰ روز است که بازداشت شده و به صورت بلاتکلیف در بند زنان زندان اوین نگهداری میشود.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی گفت است: «پس از مراجعه مادر این متهم سیاسی به داسرای اوین، #قناعت_کار، سرپرست این مرجع قضایی ضمن برخوردی خشونتآمیز با مادر زهرا شریف کاظمی، به وی اعلام کرده که تا زمان اخذ اعتراف، دخترت را در بازداشت موقت نگه میداریم.»
زهرا شریف کاظمی، حدودا ۳۵ ساله توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. وی پس از دو روز بازداشت در #بازداشتگاه_شاپور، در تاریخ ۴ دی ماه به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.
بنا به گزارشات، بازداشت وی به علت فعالیت در فضای مجازی صورت گرفته است. اکنون نیز صفحات مجازی وی اعم از توییتر و اینستاگرام (هنوز مسدود نشده) و متاسفانه توسط نیروهای امنیتی اداره میشود.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
قرار بازداشت زهرا شریف کاظمی، متهم سیاسی به مدت دو ماه دیگر تمدید شد. وی بیش از ۸۰ روز است که بازداشت شده و به صورت بلاتکلیف در بند زنان زندان اوین نگهداری میشود.
یک منبع مطلع نزدیک به خانواده این زندانی سیاسی گفت است: «پس از مراجعه مادر این متهم سیاسی به داسرای اوین، #قناعت_کار، سرپرست این مرجع قضایی ضمن برخوردی خشونتآمیز با مادر زهرا شریف کاظمی، به وی اعلام کرده که تا زمان اخذ اعتراف، دخترت را در بازداشت موقت نگه میداریم.»
زهرا شریف کاظمی، حدودا ۳۵ ساله توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت شد. وی پس از دو روز بازداشت در #بازداشتگاه_شاپور، در تاریخ ۴ دی ماه به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.
بنا به گزارشات، بازداشت وی به علت فعالیت در فضای مجازی صورت گرفته است. اکنون نیز صفحات مجازی وی اعم از توییتر و اینستاگرام (هنوز مسدود نشده) و متاسفانه توسط نیروهای امنیتی اداره میشود.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ از سلول انفرادی چین تا زندان تهران
▫️ نامهای که سانسور را دور زد
12 مارس 2025
نوشتهی: وو چن
ترجمهی: سمیه رستمپور
📝 توضیح مترجم: این متن نامهی است خواندنی از یک زندانی سیاسی زن در «چین»، که همزمان با قیام «ژن ژیان ئازادی» در ایران، برای دور زدن دستگاه سانسور چین، تجربهی بازداشت و تبعید خود و همراهانش را از زبان یک زن کورد در ایران روایت کرده است. «وو چن»، نویسندهی این متن را که داستان دربارهی اوست، در اکتبر ۲۰۲۴، در جشنوارهای انترناسیونالیستی در شهر مارسی، در جنوب فرانسه دیدم؛ فستیوالی که به همت کلکتیو «الشعب یرید» (مردم خواهان سقوط رژیمها هستند، شعار انقلاب سوریه) برگزار شده بود. در این گردهمایی، بیش از ۱۵۰ فعال سیاسی ضدنظام از سراسر جهان ــ از پنج قاره ــ برای بیش از یک هفته در کنار هم گرد آمده بودند؛ فعالانی که در حوزههای گوناگون از جمله مبارزات فمینیستی- کوئیر، محیط زیستی، ضدسرمایهداری، ضدپلیسی و ضددولتی، مبارزه علیه استبداد و استعمار، و جنبشهای مرتبط با مسکن، غذا برای همگان، آموزش آلترناتیو کمونال و رسانههای آلترناتیو فعالیت میکردند.
«وو چن» که اکنون در برلین پناهنده است، شناختی عمیق و دقیق از خاورمیانه داشت، موضوعی که خیلی زود در کارگاههای مشترکی که طی آن چند روز با هم گذراندیم، برایم آشکار شد. هرچه بیشتر صحبت کردیم، بیشتر به وسعت دانش او دربارهی ایران، کردستان، روژآوا و تاریخ سیاسی منطقه پی بردم. او نمونهای نادر از یک انترناسیونالیست واقعی در این دوران است، و این برایم شگفتانگیز بود. در همان روزهای اول فستیوال که همصحبت شدیم، این متن را برایم فرستاد و گفت زمانی که در چین، به خاطر فعالیتهای سیاسیاش بازداشت شده بود، به این نتیجه رسیده بود که روایت آنچه را که بر او بهعنوان یک زندانی سیاسی گذشته است، نمیتواند مستقیماً از زبان خودش بنویسد، هم به دلیل جرمانگاری بیشتر و هم به سبب سانسور احتمالی. پس تصمیم گرفته بود داستاناش را از زبان یک زن زندانی کورد در ایران روایت کند؛ تصمیمی سرشار از خلاقیت، تخیل و تدبیر سیاسی. نتیجهی کار بسیار خواندنی و البته تلخ است؛ شباهت صحنهها، گفتوگوها، رفتار بازجوها، واکنشها و احساسات پیچیده و متناقض زندانیان، فضای حاکم بر بازداشتگاهها، و روند دستگیری و بازجویی در این متن چنان به واقعیت ایران نزدیک است که هنگام خواندن، برای مدتی فراموش میکنیم این روایتی از زندان و زندانیان سیاسی در چین است، نه ایران! «وو چن» اهل شهری در چین است که اقلیتهای زیادی از جمله «اویغورها» در آن ساکن هستند، هرچند خودش در پکن بزرگ شده است. به همین دلیل، در متن او بارها با مضامینی پیرامون ستم ملی و برخوردهای تبعیضآمیز با زندانیان «اقلیت» مواجه میشویم ــ یک شباهت تأملبرانگیز دیگر با وضعیت ایران.
این متن بهطور دقیق ترجمه شده و تمامی نامهای فارسی و کوردی ــ از شهرها و مکانها، از کردستان تا بلوچستان، تا اسامی افراد و سایر ارجاعات ــ همگی توسط خود نویسنده «وو چن» انتخاب و به کار رفتهاند و عیناً ترجمه شدهاند. مترجم تنها در چند پاورقی محدود، توضیحاتی را برای روشنشدن زمینه برخی مفاهیم و ارجاعات متن برای فهم بهتر آن اضافه کرده است.
🔹 متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4Gk
#وو_چن #سمیه_رستمپور
#تجربه_زندان #چین #ایران
#زنان_زندانی #انترناسیونالیسم
#سانسور #تجربه_مشترک
#همبستگی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نامهای که سانسور را دور زد
12 مارس 2025
نوشتهی: وو چن
ترجمهی: سمیه رستمپور
مادر، میدانم که سراغ تو خواهند آمد. به تو خواهند گفت که مجازاتی هولناک در انتظار من است تا بترسی، تا وادارت کنند که از من بخواهی اعتراف کنم، کاری که همیشه میکنند. میدانم که خواهی ترسید و نگرانم خواهی شد، اما تو هم میدانی که من کار اشتباهی نکردهام، مگر نه؟ نسل ما این انقلاب را به سرانجام نرساند. اما شاید تنها وعدهای که بتوانیم به نسل بعد بدهیم، این باشد: «متهم هرگز ابراز پشیمانی نکرد.»...
📝 توضیح مترجم: این متن نامهی است خواندنی از یک زندانی سیاسی زن در «چین»، که همزمان با قیام «ژن ژیان ئازادی» در ایران، برای دور زدن دستگاه سانسور چین، تجربهی بازداشت و تبعید خود و همراهانش را از زبان یک زن کورد در ایران روایت کرده است. «وو چن»، نویسندهی این متن را که داستان دربارهی اوست، در اکتبر ۲۰۲۴، در جشنوارهای انترناسیونالیستی در شهر مارسی، در جنوب فرانسه دیدم؛ فستیوالی که به همت کلکتیو «الشعب یرید» (مردم خواهان سقوط رژیمها هستند، شعار انقلاب سوریه) برگزار شده بود. در این گردهمایی، بیش از ۱۵۰ فعال سیاسی ضدنظام از سراسر جهان ــ از پنج قاره ــ برای بیش از یک هفته در کنار هم گرد آمده بودند؛ فعالانی که در حوزههای گوناگون از جمله مبارزات فمینیستی- کوئیر، محیط زیستی، ضدسرمایهداری، ضدپلیسی و ضددولتی، مبارزه علیه استبداد و استعمار، و جنبشهای مرتبط با مسکن، غذا برای همگان، آموزش آلترناتیو کمونال و رسانههای آلترناتیو فعالیت میکردند.
«وو چن» که اکنون در برلین پناهنده است، شناختی عمیق و دقیق از خاورمیانه داشت، موضوعی که خیلی زود در کارگاههای مشترکی که طی آن چند روز با هم گذراندیم، برایم آشکار شد. هرچه بیشتر صحبت کردیم، بیشتر به وسعت دانش او دربارهی ایران، کردستان، روژآوا و تاریخ سیاسی منطقه پی بردم. او نمونهای نادر از یک انترناسیونالیست واقعی در این دوران است، و این برایم شگفتانگیز بود. در همان روزهای اول فستیوال که همصحبت شدیم، این متن را برایم فرستاد و گفت زمانی که در چین، به خاطر فعالیتهای سیاسیاش بازداشت شده بود، به این نتیجه رسیده بود که روایت آنچه را که بر او بهعنوان یک زندانی سیاسی گذشته است، نمیتواند مستقیماً از زبان خودش بنویسد، هم به دلیل جرمانگاری بیشتر و هم به سبب سانسور احتمالی. پس تصمیم گرفته بود داستاناش را از زبان یک زن زندانی کورد در ایران روایت کند؛ تصمیمی سرشار از خلاقیت، تخیل و تدبیر سیاسی. نتیجهی کار بسیار خواندنی و البته تلخ است؛ شباهت صحنهها، گفتوگوها، رفتار بازجوها، واکنشها و احساسات پیچیده و متناقض زندانیان، فضای حاکم بر بازداشتگاهها، و روند دستگیری و بازجویی در این متن چنان به واقعیت ایران نزدیک است که هنگام خواندن، برای مدتی فراموش میکنیم این روایتی از زندان و زندانیان سیاسی در چین است، نه ایران! «وو چن» اهل شهری در چین است که اقلیتهای زیادی از جمله «اویغورها» در آن ساکن هستند، هرچند خودش در پکن بزرگ شده است. به همین دلیل، در متن او بارها با مضامینی پیرامون ستم ملی و برخوردهای تبعیضآمیز با زندانیان «اقلیت» مواجه میشویم ــ یک شباهت تأملبرانگیز دیگر با وضعیت ایران.
این متن بهطور دقیق ترجمه شده و تمامی نامهای فارسی و کوردی ــ از شهرها و مکانها، از کردستان تا بلوچستان، تا اسامی افراد و سایر ارجاعات ــ همگی توسط خود نویسنده «وو چن» انتخاب و به کار رفتهاند و عیناً ترجمه شدهاند. مترجم تنها در چند پاورقی محدود، توضیحاتی را برای روشنشدن زمینه برخی مفاهیم و ارجاعات متن برای فهم بهتر آن اضافه کرده است.
🔹 متن کامل این نامه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4Gk
#وو_چن #سمیه_رستمپور
#تجربه_زندان #چین #ایران
#زنان_زندانی #انترناسیونالیسم
#سانسور #تجربه_مشترک
#همبستگی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
از سلول انفرادی چین تا زندان تهران
نامهای که سانسور را دور زد نوشتهی: وو چن ترجمهی: سمیه رستمپور نامهای خواندنی از یک زندانی سیاسی زن در «چین»، که همزمان با قیام «ژن ژیان ئازادی» در ایران، برای دور زدن دستگاه سانسور چین، تجربه…
بيدارزنى
Photo
🟣 #یاد: مروری بر وضعیت «زهرا دادرس» فعال زنان محبوس در زندان لاکان رشت
⚪️ هشت مارس گذشته در شرایطی سپری شد که پاسخ تجمع برحق فعالان حقوق زنان کورد، با احضار پیشگیرانه و بازداشتهای امنیتی گسترده در شهرهای سنندج، سقز و دهگلان داده شد. فعالان حقوق زنان تهران و کرج با قرائت بیانیه و مخالفت بیچون و چرا با احکام ارتجاعی اعدام، گردهمایی خود را شکل دادند. از دیگرسو، در هشت مارس گذشته، بسیاری از فعالان حقوق زنان در شهرهای مختلف، در حال گذران دوران حبس خود بودند (هستند).
یکی از این فعالین، #زهرا_دادرس است.
زهرا دادرس، متولد ۱۳۵۹، از فعالان شناختهشده اجتماعی در حوزه حقوق زنان و حقوق کودکان در رشت است. او سالهای متمادی در انجمنهای مردمنهاد کودکان و زنان مشغول به فعالیت بوده و در اجرای طرحهایی در راستای تغذیه، بهداشت و آموزش کودکان کار و کودکان کم برخوردار و فعالیتهایی در حوزه اشتغال و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و ارتقای بهداشت و سلامت زنان کمبرخوردار استان، گامهای مهمی برداشته است.
⚪️ #زهره_دادرس در مصاحبه با کانون زنان ایرانی در ارتباط با وضعیت سلامت خواهر و همپروندهای خود زهرا گفته بود: «خواهرم تا بیست روز حتی صدای فرزندانش را نشنید ... او را بارها زدند و از روی صندلی پرت کردند. وقتی به زندان منتقل شدیم، در بخش قرنطینه زندان من کبودیهای روی پای او را دیدم ... خواهرم مبتلا به فقر شدید آهن، کمخونی، و تودههایی با درجه سرطانی است اما در مدت بازجویی و بازداشت، محرومیت از داروهای خود را تجربه کرد که این باعث اختلال هورمونی و بیش از ۲۰ روز خونریزی قاعدگی شد ... زهرا به عنوان مادر در دوران بازجویی مورد تحقیر و تهدید به دستگیری فرزندانش قرار گرفت. به او میگفتند فرزندش را توی گونی میکنند یا اینکه او در اتاق کناری درحال بازجویی است.»
زهرا دادرس، به اتهام «اجتماع و تبانی» به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و همچنین به اتهام «عضویت در گروه» به دوسال و هفت ماه و ۱۶ روز حبس محکوم شد.
وی هماینک در بند قرنطینه (زنان سیاسی) زندان لاکان رشت در حال تحمل دوران محکومیت خود است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ هشت مارس گذشته در شرایطی سپری شد که پاسخ تجمع برحق فعالان حقوق زنان کورد، با احضار پیشگیرانه و بازداشتهای امنیتی گسترده در شهرهای سنندج، سقز و دهگلان داده شد. فعالان حقوق زنان تهران و کرج با قرائت بیانیه و مخالفت بیچون و چرا با احکام ارتجاعی اعدام، گردهمایی خود را شکل دادند. از دیگرسو، در هشت مارس گذشته، بسیاری از فعالان حقوق زنان در شهرهای مختلف، در حال گذران دوران حبس خود بودند (هستند).
یکی از این فعالین، #زهرا_دادرس است.
زهرا دادرس، متولد ۱۳۵۹، از فعالان شناختهشده اجتماعی در حوزه حقوق زنان و حقوق کودکان در رشت است. او سالهای متمادی در انجمنهای مردمنهاد کودکان و زنان مشغول به فعالیت بوده و در اجرای طرحهایی در راستای تغذیه، بهداشت و آموزش کودکان کار و کودکان کم برخوردار و فعالیتهایی در حوزه اشتغال و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و ارتقای بهداشت و سلامت زنان کمبرخوردار استان، گامهای مهمی برداشته است.
⚪️ #زهره_دادرس در مصاحبه با کانون زنان ایرانی در ارتباط با وضعیت سلامت خواهر و همپروندهای خود زهرا گفته بود: «خواهرم تا بیست روز حتی صدای فرزندانش را نشنید ... او را بارها زدند و از روی صندلی پرت کردند. وقتی به زندان منتقل شدیم، در بخش قرنطینه زندان من کبودیهای روی پای او را دیدم ... خواهرم مبتلا به فقر شدید آهن، کمخونی، و تودههایی با درجه سرطانی است اما در مدت بازجویی و بازداشت، محرومیت از داروهای خود را تجربه کرد که این باعث اختلال هورمونی و بیش از ۲۰ روز خونریزی قاعدگی شد ... زهرا به عنوان مادر در دوران بازجویی مورد تحقیر و تهدید به دستگیری فرزندانش قرار گرفت. به او میگفتند فرزندش را توی گونی میکنند یا اینکه او در اتاق کناری درحال بازجویی است.»
زهرا دادرس، به اتهام «اجتماع و تبانی» به سه سال و شش ماه و یک روز حبس و همچنین به اتهام «عضویت در گروه» به دوسال و هفت ماه و ۱۶ روز حبس محکوم شد.
وی هماینک در بند قرنطینه (زنان سیاسی) زندان لاکان رشت در حال تحمل دوران محکومیت خود است.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی علیه حکم اعدام وریشه مرادی فعال حقوق زنان و مبارز در جنگ علیه داعش
⚪️ (متن ارسالی به بیدارزنی)
پس از گذشت یک سال و نیم از بازداشت وریشه مرادی رزمنده مبارز در کوبانی و روژئاوا توسط نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات، اکنون وی زیر حکم اعدام قرار دارد و هر لحظه امکان تایید این حکم در دیوان عالی کشور و اجرای آن وجوددارد.
وریشه مرادی سالها به عنوان مربی کونگ فو برای کودکان محروم و کنشگر مدنی در حوزه زنان و دانشجویی، در سنندج مشغول فعالیت بود. او در سال ۱۳۸۹ به اقلیم کردستان عراق رفت و با فعالیت در جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) فعالیتهای اجتماعی خود را در حوزه های جامعه شناختی، تحقیقاتی، آموزشی و شناخت و ارتباط با جنبش های زنان در خاورمیانه ادامه داد. با حمله داعش و شروع جنگ در شمال عراق ( سنجار/شنگال) و همچنین شمال و شرق سوریه ( روژئاوا) وی در سال ۱۳۹۳ در جنگ نیروهای کرد علیه داعش در روژئاوا حضور داشت و در جریان دفاع از شهر کوبانی زخمی شد.
وریشه مرادی زنی از دیار شرق کردستان که به امید رهایی زنان به صفوف مبارزان علیه داعش پیوست، در جنگ خونین کوبانی حضور داشته و به شدت زخمی شده در طی سالهای حضور خود در مناطق کرد نشین سوریه پس از آزاد سازی کوبانی در توانمند سازی و آگاهی بخشی زنان آنجا نقش به سزایی داشته است.
این فعال کرد حوزه زنان پس از سالها حضور در روژئاوا و زخمی شدن در کوبانی برای معالجه به شمال عراق بازگشت و پس از آن برای ادامه فعالیتهای اجتماعی به ایران آمد. در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ بدون اینکه حتی یک سلاح سرد به همراه داشته باشد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ۵ ماه در سلولهای انفرادی نگهداری و تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت. پس از آن در بیدادگاههای ضد انقلاب توسط قاضی صلواتی در حالی که اجازه دفاع به وی و وکلایش داده نشد به اتهام بغی به اعدام محکوم شد. وریشه در جلسه رسیدگی مورخ ۱۴ مرداد در اعتراض به احکام ناعادلانه #پخشان_عزیزی و #شریفه_محمدی در دادگاه حاضر نشد و دفاعیه اش را برای افکار عمومی نوشت. او در دفاعیهاش اشاره داشت که: «داعش سرمان را میبرید، جمهوری اسلامی سربه دارمان میکند.»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/bMU0y
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ (متن ارسالی به بیدارزنی)
پس از گذشت یک سال و نیم از بازداشت وریشه مرادی رزمنده مبارز در کوبانی و روژئاوا توسط نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات، اکنون وی زیر حکم اعدام قرار دارد و هر لحظه امکان تایید این حکم در دیوان عالی کشور و اجرای آن وجوددارد.
وریشه مرادی سالها به عنوان مربی کونگ فو برای کودکان محروم و کنشگر مدنی در حوزه زنان و دانشجویی، در سنندج مشغول فعالیت بود. او در سال ۱۳۸۹ به اقلیم کردستان عراق رفت و با فعالیت در جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) فعالیتهای اجتماعی خود را در حوزه های جامعه شناختی، تحقیقاتی، آموزشی و شناخت و ارتباط با جنبش های زنان در خاورمیانه ادامه داد. با حمله داعش و شروع جنگ در شمال عراق ( سنجار/شنگال) و همچنین شمال و شرق سوریه ( روژئاوا) وی در سال ۱۳۹۳ در جنگ نیروهای کرد علیه داعش در روژئاوا حضور داشت و در جریان دفاع از شهر کوبانی زخمی شد.
وریشه مرادی زنی از دیار شرق کردستان که به امید رهایی زنان به صفوف مبارزان علیه داعش پیوست، در جنگ خونین کوبانی حضور داشته و به شدت زخمی شده در طی سالهای حضور خود در مناطق کرد نشین سوریه پس از آزاد سازی کوبانی در توانمند سازی و آگاهی بخشی زنان آنجا نقش به سزایی داشته است.
این فعال کرد حوزه زنان پس از سالها حضور در روژئاوا و زخمی شدن در کوبانی برای معالجه به شمال عراق بازگشت و پس از آن برای ادامه فعالیتهای اجتماعی به ایران آمد. در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ بدون اینکه حتی یک سلاح سرد به همراه داشته باشد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و ۵ ماه در سلولهای انفرادی نگهداری و تحت فشارهای روحی و جسمی قرار گرفت. پس از آن در بیدادگاههای ضد انقلاب توسط قاضی صلواتی در حالی که اجازه دفاع به وی و وکلایش داده نشد به اتهام بغی به اعدام محکوم شد. وریشه در جلسه رسیدگی مورخ ۱۴ مرداد در اعتراض به احکام ناعادلانه #پخشان_عزیزی و #شریفه_محمدی در دادگاه حاضر نشد و دفاعیه اش را برای افکار عمومی نوشت. او در دفاعیهاش اشاره داشت که: «داعش سرمان را میبرید، جمهوری اسلامی سربه دارمان میکند.»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/bMU0y
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
🟣 بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی علیه حکم اعدام وریشه مرادی فعال حقوق زنان و مبارز در جنگ علیه داعش
(متن ارسالی به بیدارزنی) پس از گذشت یک سال و نیم از بازداشت وریشه مرادی رزمنده مبارز در کوبانی و روژئاوا توسط نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات، اکنون وی زیر حکم اعدام قرار دارد و هر لحظه امکان تایید این حکم در دیوان عالی کشور و اجرای آن وجوددارد. وریشه مرادی…
بيدارزنى
Photo
🟣 مقاومت و رنج مضاعف در بند زنان زندان لاکان: در تقاطع هویتهای حاشیهایشده در گیلان
⚪️ نویسندگان: سالومه رحیمی، مهتاب محبوب
انقلابیترین کاری که میتوان انجام داد این است که همیشه با صدای بلند آنچه که اتفاق میافتد را اعلام کنیم. (رزا لوکزامبورگ)
از متن: «روایتی از رنج مضاعف در زندان زنان لاکان: "بند زنان زندان لاکان پزشک ندارد، حتی پرستار هم ندارد، بلکه فقط یک بهورز دارد که نه آموزش کافی دیده و نه تجربهای درخور توجه دارد. پزشک عمومی تنها یک روز در هفته در بند حاضر میشود، و زندانیان زن او را پزشکی ناآگاه و بیتجربه میدانند. در بخش اداری، یک اتاق بسیار کوچک که تنها گنجایش یک میز و تخت طبی را دارد، بهعنوان بهداری بند زنان استفاده میشود. برای جمعیت ۱۵۰ نفره زندان، این فضا بههیچوجه کافی نیست. بیماری باید به مرحلهی حاد برسد، مثلاً بیمار مشکلات جدی ریوی پیدا کند تا پزشک عمومی بند مردان او را ویزیت کند. در غیر این صورت، بیمار یا در همان شرایط رها میشود یا به بند مردان منتقل میشود، جایی که اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست، فقط میدانیم که مثلا حداقل تجهیزات پزشکی برای عکسبرداری وجود دارد. اگر وضعیت بیمار در آنجا نیز وخیم تشخیص داده شود، او را به بیمارستان رازی رشت منتقل میکنند. بسیاری از زنان زندانی در لاکان دچار ریزش موی سکهای هستند، قارچهای پوستی در بند بهشدت شایع است، و هیچ تمهیداتی برای رسیدگی به مسائل بهداشتی و درمانی وجود ندارد. با توجه به بحران اعتیاد در گیلان، زنان معتادی که تصمیم به ترک در زندان لاکان میگیرند، با روشهایی که بیشتر به شکنجههای قرونوسطایی شبیه است، مجبور به ترک میشوند. هیچ پزشکی آنها را ویزیت نمیکند، چراکه در سیستم زندان، آنها «آشغال» محسوب میشوند، بیارزش در حد یک معتاد آشغال. وضعیت بهداشت، سلامت و درمان در زندان زنان لاکان، بحرانی و به شدت غیرانسانی است. با اینکه تجهیزات پزشکی مانند سرم در زندان وجود دارد، بهندرت از آن برای بیماران استفاده میشود، در حالی که در درمانگاههای خارج از زندان، این حداقلترین امکان را از هیچ بیماری دریغ نمیکنند. کیفیت و کمیت غذا هم بهشدت بحرانیست. در بند زنان، برخلاف بند مردان، هیچ دسترسی به پختوپز و آشپزخانه وجود ندارد، که این خود یکی دیگر از جلوههای تبعیض در زندان لاکان است."
این نوشته با بهرهگیری از تحلیل فمینیستی با استفاده از نظریه تقاطع به بررسی رنج مضاعف زنان در زندان لاکان پرداخته و بر اهمیت توجه به وضعیت زنان زندانی در جغرافیاهای پیرامونیشده تاکید میکند و نشان میدهد که چگونه سرکوب سیستماتیک نهتنها از طریق ساختارهای پدرسالارانه، اجتماعی، طبقاتی و فرهنگی، بلکه از طریق سازمانها و نهادهای دولتی مانند زندانها، بهطور منحصر به فردی بازتولید میشوند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/Yn8MT
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ نویسندگان: سالومه رحیمی، مهتاب محبوب
انقلابیترین کاری که میتوان انجام داد این است که همیشه با صدای بلند آنچه که اتفاق میافتد را اعلام کنیم. (رزا لوکزامبورگ)
از متن: «روایتی از رنج مضاعف در زندان زنان لاکان: "بند زنان زندان لاکان پزشک ندارد، حتی پرستار هم ندارد، بلکه فقط یک بهورز دارد که نه آموزش کافی دیده و نه تجربهای درخور توجه دارد. پزشک عمومی تنها یک روز در هفته در بند حاضر میشود، و زندانیان زن او را پزشکی ناآگاه و بیتجربه میدانند. در بخش اداری، یک اتاق بسیار کوچک که تنها گنجایش یک میز و تخت طبی را دارد، بهعنوان بهداری بند زنان استفاده میشود. برای جمعیت ۱۵۰ نفره زندان، این فضا بههیچوجه کافی نیست. بیماری باید به مرحلهی حاد برسد، مثلاً بیمار مشکلات جدی ریوی پیدا کند تا پزشک عمومی بند مردان او را ویزیت کند. در غیر این صورت، بیمار یا در همان شرایط رها میشود یا به بند مردان منتقل میشود، جایی که اطلاعات دقیقی از آن در دست نیست، فقط میدانیم که مثلا حداقل تجهیزات پزشکی برای عکسبرداری وجود دارد. اگر وضعیت بیمار در آنجا نیز وخیم تشخیص داده شود، او را به بیمارستان رازی رشت منتقل میکنند. بسیاری از زنان زندانی در لاکان دچار ریزش موی سکهای هستند، قارچهای پوستی در بند بهشدت شایع است، و هیچ تمهیداتی برای رسیدگی به مسائل بهداشتی و درمانی وجود ندارد. با توجه به بحران اعتیاد در گیلان، زنان معتادی که تصمیم به ترک در زندان لاکان میگیرند، با روشهایی که بیشتر به شکنجههای قرونوسطایی شبیه است، مجبور به ترک میشوند. هیچ پزشکی آنها را ویزیت نمیکند، چراکه در سیستم زندان، آنها «آشغال» محسوب میشوند، بیارزش در حد یک معتاد آشغال. وضعیت بهداشت، سلامت و درمان در زندان زنان لاکان، بحرانی و به شدت غیرانسانی است. با اینکه تجهیزات پزشکی مانند سرم در زندان وجود دارد، بهندرت از آن برای بیماران استفاده میشود، در حالی که در درمانگاههای خارج از زندان، این حداقلترین امکان را از هیچ بیماری دریغ نمیکنند. کیفیت و کمیت غذا هم بهشدت بحرانیست. در بند زنان، برخلاف بند مردان، هیچ دسترسی به پختوپز و آشپزخانه وجود ندارد، که این خود یکی دیگر از جلوههای تبعیض در زندان لاکان است."
این نوشته با بهرهگیری از تحلیل فمینیستی با استفاده از نظریه تقاطع به بررسی رنج مضاعف زنان در زندان لاکان پرداخته و بر اهمیت توجه به وضعیت زنان زندانی در جغرافیاهای پیرامونیشده تاکید میکند و نشان میدهد که چگونه سرکوب سیستماتیک نهتنها از طریق ساختارهای پدرسالارانه، اجتماعی، طبقاتی و فرهنگی، بلکه از طریق سازمانها و نهادهای دولتی مانند زندانها، بهطور منحصر به فردی بازتولید میشوند…»
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://shorturl.at/Yn8MT
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Telegraph
مقاومت و رنج مضاعف در بند زنان زندان لاکان: در تقاطع هویتهای حاشیهای در گیلان
سالومه رحیمی، مهتاب محبوب انقلابیترین کاری که میتوان انجام داد این است که همیشه با صدای بلند آنچه که اتفاق میافتد را اعلام کنیم. (رزا لوکزامبورگ) روایتی از رنج مضاعف در زندان زنان لاکان: "بند زنان زندان لاکان پزشک ندارد، حتی پرستار هم ندارد، بلکه…
🟣 شصتمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در ۳۸ زندان کشور در آخرین سهشنبه ۱۴۰۳
رد اعاده دادرسی زندانی سیاسی محکوم به اعدام، #حاتم_اوزدمیر
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در آستانه سال نو [نوروز]، ضمن تبریک به مردم عزیز ایران و هموطنانمان در سراسر جهان و با فرارسیدن جشن ملی "چهارشنبهسوری"، آرزومند است که مقاومت مردم علیه استبداد و اعدام در ایران همچون شعلهی آتش چهارشنبه آخر سال فروزانتر شده و پایانی بر سیاهیها، اعدام، کشتار و خشونت باشد.
دیکتاتوری دینی حاکم در اسفندماه دستکم ۱۱۶ تن را اعدام کرده است. همچنین در آماری وحشتناک، ۱۱۴۸ زندانی را در سال ۱۴۰۳ سبعانه اعدام کرده و رکورد ننگین دیگری را به ثبت رسانده است.
در اقدام ضدانسانی دیگری، روز ۲۳ اسفند، یک شهروند به نام #حیدر_محمدی (حسنوند) در #بازداشتگاه_آگاهی_نهاوند، زیر شکنجه مأموران به قتل رسید.
در ادامه این سرکوبها، زندانی سیاسی حاتم اوزدمیر که اکنون در زندان مرکزی ارومیه به اعدام محکوم شده است، درخواست اعاده دادرسیاش توسط دیوان عالی کشور رد شده و اجرای حکم اعدام او در هر لحظه محتمل است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" باوجود فشارهای بسیار، دومین عید نوروز را با مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب و اعدام پشت سر گذاشته و امیدوار است که در سال ۱۴۰۴ با توان و ارادهای مضاعف، در برابر احکام اعدام ایستادگی کند.
تمام حمایتها در سال گذشته برای ما ارزشمند است. از احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی، مدنی و صنفی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور سپاسگزاریم. همچنین قدردان اقشار مختلف، از جمله کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نویسندگان، هنرمندان، خانوادههای دادخواه و دانشجویانی هستیم که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم و به هر شکل با اعدام مخالفت کرده و از این کارزار حمایت کردهاند.
ما اکنون در ۳۸ زندان مختلف علیه اعدام بپاخاستهایم تا گامی کوچک در راه نجات جان هزاران زندانی محکوم به اعدام برداریم. زندانهای نظام مملو از زندانیانی است که ممکن است سال آینده اعدام شوند. از قزلحصار تا شیبان، و از زندان مرکزی تبریز تا وکیلآباد، عادلآباد، زاهدان، سنندج و ارومیه، میتوان رد جنایتهایی را گرفت که در صورت نبود اقدام جدی، محقق خواهند شد.
بهعنوان نمونه، از حدود ۱۳۰ زندانی زن در #زندان_لاکان، ۱۴ تن محکوم به اعدام هستند که حکم دو تن به اجرای احکام رفته است. زندان لاکان تنها یک نمونه از دهها زندان است.
در این راستا، همه زندانیان در سراسر کشور و تمامی کسانی که خواهان آزادی و عدالت هستند را فرامیخوانیم که به این کارزار پیوسته و از آن حمایت کنند.
زندانیان در کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، روز سهشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ در شصتمین هفته، در ۳۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان چوبیندر قزوین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان دیزلآباد کرمانشاه
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان میاندوآب
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
هفته شصتم – ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
رد اعاده دادرسی زندانی سیاسی محکوم به اعدام، #حاتم_اوزدمیر
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" در آستانه سال نو [نوروز]، ضمن تبریک به مردم عزیز ایران و هموطنانمان در سراسر جهان و با فرارسیدن جشن ملی "چهارشنبهسوری"، آرزومند است که مقاومت مردم علیه استبداد و اعدام در ایران همچون شعلهی آتش چهارشنبه آخر سال فروزانتر شده و پایانی بر سیاهیها، اعدام، کشتار و خشونت باشد.
دیکتاتوری دینی حاکم در اسفندماه دستکم ۱۱۶ تن را اعدام کرده است. همچنین در آماری وحشتناک، ۱۱۴۸ زندانی را در سال ۱۴۰۳ سبعانه اعدام کرده و رکورد ننگین دیگری را به ثبت رسانده است.
در اقدام ضدانسانی دیگری، روز ۲۳ اسفند، یک شهروند به نام #حیدر_محمدی (حسنوند) در #بازداشتگاه_آگاهی_نهاوند، زیر شکنجه مأموران به قتل رسید.
در ادامه این سرکوبها، زندانی سیاسی حاتم اوزدمیر که اکنون در زندان مرکزی ارومیه به اعدام محکوم شده است، درخواست اعاده دادرسیاش توسط دیوان عالی کشور رد شده و اجرای حکم اعدام او در هر لحظه محتمل است.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" باوجود فشارهای بسیار، دومین عید نوروز را با مقاومت و ایستادگی در برابر سرکوب و اعدام پشت سر گذاشته و امیدوار است که در سال ۱۴۰۴ با توان و ارادهای مضاعف، در برابر احکام اعدام ایستادگی کند.
تمام حمایتها در سال گذشته برای ما ارزشمند است. از احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی، مدنی و صنفی و حقوق بشری در داخل و خارج از کشور سپاسگزاریم. همچنین قدردان اقشار مختلف، از جمله کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نویسندگان، هنرمندان، خانوادههای دادخواه و دانشجویانی هستیم که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم و به هر شکل با اعدام مخالفت کرده و از این کارزار حمایت کردهاند.
ما اکنون در ۳۸ زندان مختلف علیه اعدام بپاخاستهایم تا گامی کوچک در راه نجات جان هزاران زندانی محکوم به اعدام برداریم. زندانهای نظام مملو از زندانیانی است که ممکن است سال آینده اعدام شوند. از قزلحصار تا شیبان، و از زندان مرکزی تبریز تا وکیلآباد، عادلآباد، زاهدان، سنندج و ارومیه، میتوان رد جنایتهایی را گرفت که در صورت نبود اقدام جدی، محقق خواهند شد.
بهعنوان نمونه، از حدود ۱۳۰ زندانی زن در #زندان_لاکان، ۱۴ تن محکوم به اعدام هستند که حکم دو تن به اجرای احکام رفته است. زندان لاکان تنها یک نمونه از دهها زندان است.
در این راستا، همه زندانیان در سراسر کشور و تمامی کسانی که خواهان آزادی و عدالت هستند را فرامیخوانیم که به این کارزار پیوسته و از آن حمایت کنند.
زندانیان در کارزار "سهشنبههای نه به اعدام"، روز سهشنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ در شصتمین هفته، در ۳۸ زندان زیر اعتصاب غذا خواهند داشت:
زندان اوین (بند زنان، بند ۴ و ۸)
زندان قزلحصار (واحد ۳ و ۴)
زندان مرکزی کرج
زندان تهران بزرگ
زندان خورین ورامین
زندان چوبیندر قزوین
زندان اراک
زندان خرمآباد
زندان اسدآباد اصفهان
زندان دستگرد اصفهان
زندان شیبان اهواز
زندان سپیدار اهواز (بند زنان و مردان)
زندان نظام شیراز
زندان عادلآباد شیراز (بند زنان و مردان)
زندان برازجان
زندان رامهرمز
زندان بم
زندان کهنوج
زندان طبس
زندان جوین
زندان مشهد
زندان گنبدکاووس
زندان قائمشهر
زندان رشت (بند مردان و زنان)
زندان رودسر
زندان حویق تالش
زندان دیزلآباد کرمانشاه
زندان اردبیل
زندان تبریز
زندان ارومیه
زندان سلماس
زندان خوی
زندان نقده
زندان میاندوآب
زندان سقز
زندان بانه
زندان مریوان
زندان کامیاران
هفته شصتم – ۲۸ اسفند ۱۴۰۳
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
حضور فعالان مدنی و صنفی و کارگری و هم بندی های #منوچهر_فلاح و #شریفه_محمدی در جلوی زندان لاکان رشت و در آستانه تحویل سال نو خورشیدی
با نزدیک شدن به سال نو و با توجه به برگزاری شصتمین هفته سه شنبه های نه به اعدام در زندان لاکان و دیگر زندان های کشور، جمعی از فعالان صنفی و مدنی و کارگری و زندانیان سابق که از هم بندی های منوچهر فلاح و شریفه محمدی این دو زندانی محکوم به اعدام و محبوس در زندان لاکان هستند، با حضور در جلوی زندان لاکان رشت و برپاکردن سفره هفت سین، خواهان لغو اعدام این دو زندانی و سایر زندانیان محکوم به اعدام شدند.
منوچهر فلاح و شریفه محمدی از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام هستند. که به همراه سایر زندانیان محکوم به اعدام سیاسی و غیرسیاسی دیگر جانشان در خطر است.
#اعتراضات_سراسری
#ژن_ژیان_آزادی
#قیام_علیه_اعدام
@bidarzani
با نزدیک شدن به سال نو و با توجه به برگزاری شصتمین هفته سه شنبه های نه به اعدام در زندان لاکان و دیگر زندان های کشور، جمعی از فعالان صنفی و مدنی و کارگری و زندانیان سابق که از هم بندی های منوچهر فلاح و شریفه محمدی این دو زندانی محکوم به اعدام و محبوس در زندان لاکان هستند، با حضور در جلوی زندان لاکان رشت و برپاکردن سفره هفت سین، خواهان لغو اعدام این دو زندانی و سایر زندانیان محکوم به اعدام شدند.
منوچهر فلاح و شریفه محمدی از اعضای کارزار سهشنبههای نه به اعدام هستند. که به همراه سایر زندانیان محکوم به اعدام سیاسی و غیرسیاسی دیگر جانشان در خطر است.
#اعتراضات_سراسری
#ژن_ژیان_آزادی
#قیام_علیه_اعدام
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 محرومیت از حق درمان آذر کروندی در زندان اوین
آذر کروندی (کوروندی) موسی زاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، علیرغم حال نامساعد جسمی از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی محروم مانده است.
وی که سابقا به بیماری سرطان مبتلا بوده است، نیاز فوری به جراحی دیسک گردن دارد و از بیماری قلبی نیز در رنج است، اما تا کنون مسئولان زندان اوین از اعزام او به مراکز درمانی و برخورداری از حق مرخصی وی خودداری کردند.
آذر موسی زاده در تاریخ ۸ مردادماه ۱۴۰۲ با اتهام همکاری با «سازمان مجاهدین خلق» جهت تحمل دوران محکومیت خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او طی این مدت همواره از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی محروم بوده است.
آذر کروندی، در دی ماه سال ۱۴۰۰، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.
این زندانی سیاسی که حدوداً ۶۰ ساله است، در تابستان سال ۱۳۹۸ همراه با #رقیه_سلطانمیرزانی و #مخصوص_بخارائی بازداشت شد. این سه نفر بهدلیل برگزاری جلسات مشاوره خانواده در باغ شخصیشان در شهریار، تحت پیگرد قرار گرفتند. اتهامات آنان «اجتماع و تبانی از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شد. آنها پس از تفهیم اتهام، با قرار تأمین آزاد شدند.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
آذر کروندی (کوروندی) موسی زاده، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، علیرغم حال نامساعد جسمی از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی محروم مانده است.
وی که سابقا به بیماری سرطان مبتلا بوده است، نیاز فوری به جراحی دیسک گردن دارد و از بیماری قلبی نیز در رنج است، اما تا کنون مسئولان زندان اوین از اعزام او به مراکز درمانی و برخورداری از حق مرخصی وی خودداری کردند.
آذر موسی زاده در تاریخ ۸ مردادماه ۱۴۰۲ با اتهام همکاری با «سازمان مجاهدین خلق» جهت تحمل دوران محکومیت خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او طی این مدت همواره از اعزام به بیمارستان و رسیدگی پزشکی محروم بوده است.
آذر کروندی، در دی ماه سال ۱۴۰۰، توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران از بابت اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم نهایتا توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.
این زندانی سیاسی که حدوداً ۶۰ ساله است، در تابستان سال ۱۳۹۸ همراه با #رقیه_سلطانمیرزانی و #مخصوص_بخارائی بازداشت شد. این سه نفر بهدلیل برگزاری جلسات مشاوره خانواده در باغ شخصیشان در شهریار، تحت پیگرد قرار گرفتند. اتهامات آنان «اجتماع و تبانی از طریق همکاری با سازمان مجاهدین خلق» و «تبلیغ علیه نظام» عنوان شد. آنها پس از تفهیم اتهام، با قرار تأمین آزاد شدند.
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣صدور حکم سه سال زندان برای کبری طاهرخانی، معلم و فعال صنفی در قزوین
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران: «کبری طاهرخانی، مدیر مدرسه و فعال صنفی معلمان در قزوین، با حکم دادگاه انقلاب این شهر به ۳ سال حبس تعزیری و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. این حکم در شعبه دوم دادگاه انقلاب قزوین صادر شده و به او ۲۰ روز فرصت اعتراض و درخواست تجدیدنظر داده شده است.
بر اساس این رأی، ۲ سال از این محکومیت به دلیل اتهام “توهین به رهبری” و یک سال دیگر به اتهام “تبلیغ علیه نظام” در نظر گرفته شده است».
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣صدور حکم سه سال زندان برای کبری طاهرخانی، معلم و فعال صنفی در قزوین
به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران: «کبری طاهرخانی، مدیر مدرسه و فعال صنفی معلمان در قزوین، با حکم دادگاه انقلاب این شهر به ۳ سال حبس تعزیری و ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. این حکم در شعبه دوم دادگاه انقلاب قزوین صادر شده و به او ۲۰ روز فرصت اعتراض و درخواست تجدیدنظر داده شده است.
بر اساس این رأی، ۲ سال از این محکومیت به دلیل اتهام “توهین به رهبری” و یک سال دیگر به اتهام “تبلیغ علیه نظام” در نظر گرفته شده است».
#ژن_ژیان_آزادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from فراسوی کندوکاو
🛎 زنگ اول
شورای تحریریهی گاهنامهی فراسوی کندوکاو
این آخرین شمارهی «فراسوی کندوکاو» در سال ۱۴۰۳ است. متأسفانه در سال جاری، تنها دو شماره و یک میانشماره منتشر کردیم. در شمارههای قبلی، معمولاً تمرکز بر یک موضوع مشخص داشتیم، اما این شماره حالوهوایی متفاوت دارد.
▫️ادامهی متن را در لینک زیر میتوانید بخوانید 👇
https://telegra.ph/%D8%B2%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%88%D9%84-03-17
ایمیل:
farasookandokav@gmail.com
آدرس صفحهی اینستاگرام:
Farasooyekandokav
❇️❇️❇️
https://t.me/farasookandokav
شورای تحریریهی گاهنامهی فراسوی کندوکاو
این آخرین شمارهی «فراسوی کندوکاو» در سال ۱۴۰۳ است. متأسفانه در سال جاری، تنها دو شماره و یک میانشماره منتشر کردیم. در شمارههای قبلی، معمولاً تمرکز بر یک موضوع مشخص داشتیم، اما این شماره حالوهوایی متفاوت دارد.
▫️ادامهی متن را در لینک زیر میتوانید بخوانید 👇
https://telegra.ph/%D8%B2%D9%86%DA%AF-%D8%A7%D9%88%D9%84-03-17
ایمیل:
farasookandokav@gmail.com
آدرس صفحهی اینستاگرام:
Farasooyekandokav
❇️❇️❇️
https://t.me/farasookandokav