به گزارش همشهریآنلاین مرکز آمار و اطلاعات راهبردی وزارت کار در آخرین گزارش خود اعلام کرده تعداد مردان سرپرست خانوار از ۱۸ میلیون و ۳۶۰ هزار نفر در سال ۹۰ به ۲۲ میلیون و ۱۶۸ هزار نفر در سال ۹۸ رسیده، در حالی که در این مدت تعداد زنانی که خرج خود و خانواده تحت سرپرستیشان را تامین میکردند از ۲ میلیون و ۷۷۳ هزار نفر در سال ۹۰ به ۳ میلیون و ۵۱۷ هزار نفر افزایش یافته است.
@bidarzani
@RadioZamaneh
@bidarzani
@RadioZamaneh
🟣 #بیدارزنی : گرامی باد اول ماه مه، روز جهانی کارگر
«کار خانگی» که کاری نابرابر و جنسیتی است، در اقتصاد ایران محاسبه نمیشود. بنا بر آمار در سال ۱۳۹۵، ارزش #کار_خانگی زنان حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالص ملی، یعنی بیشتر از سهم کل بخش صنعت، معدن و تجارت در کشور بود.
بیش از ۷۰ درصد زنان در ایران خانهدار محسوب میشوند و حتی زنان شاغل هم به محض بازگشت از محل کار با بخش دوم کار نابرابر و جنسیتی مواجه میشوند. «کار خانگی»، رایگان، تماموقت و تحمیل شده علیه زنان است و باعث انزوای آنان از بازار کار میشود.
#روز_جهانی_کارگر
#رفع_فقر_و_بیکاری
#ایجاد_فرصت_شغلی
#دستمزد_مکفی_و_برابر
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
«کار خانگی» که کاری نابرابر و جنسیتی است، در اقتصاد ایران محاسبه نمیشود. بنا بر آمار در سال ۱۳۹۵، ارزش #کار_خانگی زنان حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالص ملی، یعنی بیشتر از سهم کل بخش صنعت، معدن و تجارت در کشور بود.
بیش از ۷۰ درصد زنان در ایران خانهدار محسوب میشوند و حتی زنان شاغل هم به محض بازگشت از محل کار با بخش دوم کار نابرابر و جنسیتی مواجه میشوند. «کار خانگی»، رایگان، تماموقت و تحمیل شده علیه زنان است و باعث انزوای آنان از بازار کار میشود.
#روز_جهانی_کارگر
#رفع_فقر_و_بیکاری
#ایجاد_فرصت_شغلی
#دستمزد_مکفی_و_برابر
#همبستگی_زنان_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
منیرهعربشاهی، فعال مدنی زندانی، امروز از زندان کچویی کرج به مرخصی درمانی اعزام شد. خانم عربشاهی علیرغم تاکید پزشکی قانونی در خصوص عدم تحمل حبس تاکنون از رسیدگی پزشکی محروم مانده و با کارشکنی مسئولان کماکان دوران محکومیت خود را میگذراند
#فعال_مدنی
https://t.co/OE08VL5Ly0 https://t.co/uxT6llGYq6
#فعال_مدنی
https://t.co/OE08VL5Ly0 https://t.co/uxT6llGYq6
Twitter
خبرگزاری هرانا
#منیره_عربشاهی، فعال مدنی زندانی امروز از #زندان_کچویی_کرج به مرخصی درمانی اعزام شد. خانم عربشاهی علیرغم تاکید پزشکی قانونی در خصوص عدم تحمل حبس تاکنون از رسیدگی پزشکی محروم مانده و با کارشکنی مسئولان کماکان دوران محکومیت خود را میگذراند./۱ #فعال_مدنی hra…
📌محرمانه از میان قفسهها
(گزارش همشهری از وضعیت نابسامان شغلی و حقوقی کارگران زن فروشگاههای زنجیرهای نوظهور)
✍سمیه جاهدعطاییان- خبرنگار
📍زیاد میبینیمشان؛ لابهلای قفسهها، پشت صندوقهای شلوغ، در راهروهای عریض و طولانی، مشغول جابهجایی جعبههای سنگین و دست و پاگیر، حین چیدن جنسهای جورواجور در طبقات و مواد غذایی در یخچالهای سرد و یخزده و بعضیهایشان که تازهواردند را پشت کانترهای تبلیغاتی برای فروختن ۲قلم جنس بیشتر و گرفتن چند هزار تومان پورسانت؛ در فروشگاههایی که هر روز خبر افتتاح شعبه جدیدشان، تخفیفهای عجیب و ویژهشان یا قرعهکشیهای رنگارنگشان در رادیو و تلویزیون پخش میشود. زنان کارگر، نیروی انسانی ارزانقیمت در زنجیرههای نوظهور خوش آب و رنگ هستند؛ کارگرانی که بسیاری از مردم، آنها را به چشم کارمندان بیدغدغه هایپرمارکتها و سوپرمارکتها میبینند و نمیدانند زیر پوست خوش آب و رنگ این فروشگاهها، چه حقوقی از آنها پایمال میشود.
📍روایت اول: از تخلیه بار تا نظافت، پای خودمان است
ساق پاهایش ورم دارد. پر از رگهای سیاه واریس شده، دکتر تأکید کرده که سرپا نماند و جوراب واریس بپوشد، اما مگر میشود در فروشگاه با این همه کار، چند دقیقه بنشیند و بیکار باشد؟ « تازه ۲۵سال دارم و از بس سرپا ماندهام، درد و مرض آدمهای۷٠ساله سراغم آمده. بارها اراده کردم که دیگر کار نکنم، اما پول ادامه تحصیلم را چهکسی بدهد؟ ما اصلا صندلی برای نشستن و کمی استراحت نداریم؛ یعنی تقریبا هیچ فروشگاه زنجیرهای برای کارگران سالنها صندلی نمیگذارد. باید برای چیدن جنس، مرتب کردن قفسهها، جواب دادن به سؤال مشتری و... در فروشگاه گشت بزنیم. دائم از دوربینها چک میشویم، کافی است فقط چند دقیقه یک گوشه استراحت کنیم به فردا نمیکشد که از طرف مدیریت تذکر میگیریم که چرا درست کار نمیکنی؟چرا حواست به مشتری نیست؟ فلان قفسه خالی مانده، فلان جنس فروش نرفته و... .»
📍سپیده سه سال است که کارگر یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای نوظهور شده؛ از همانها که هر روز برگههای تبلیغاتیشان را در خانهها میاندازند و خبر از یک تخفیف جذاب و تکرارنشدنی میدهند؛ «حراج آخر سال»، «حراج آخر هفته» و... . «ما مثل کارگران بقالی و سوپرمارکتهای محلی هستیم و هیچ فرقی با آنها نداریم. بعضیها فکر میکنند چه کار شیک و آسانی داریم. صبح تا شب زیر باد کولر، بیکار در راهروها میچرخیم تا کارمان تمام شود، ولی اینطور نیست؛ از تخلیه بار تا نظافت فروشگاه با خودمان است. هر کاری که کارفرما بگوید باید انجام بدهیم. شده ۱۱ساعت در روز کار کنیم، اما حقوقمان کف وزارت کار هم نیست. بیشتریهایمان بیمه نداریم. اجازه مرخصی نمیدهند. در همین دوره کرونا خیلی از بچهها بهخاطر طولانی شدن بیماریشان و ماندن در قرطنینه اخراج شدند. اگر بفهمند کسی در بین ما باردار است، زود عذرش را میخواهند.»
ادامه متن را اینجا بخوانید:
https://b2n.ir/n28796
@bidarzani
(گزارش همشهری از وضعیت نابسامان شغلی و حقوقی کارگران زن فروشگاههای زنجیرهای نوظهور)
✍سمیه جاهدعطاییان- خبرنگار
📍زیاد میبینیمشان؛ لابهلای قفسهها، پشت صندوقهای شلوغ، در راهروهای عریض و طولانی، مشغول جابهجایی جعبههای سنگین و دست و پاگیر، حین چیدن جنسهای جورواجور در طبقات و مواد غذایی در یخچالهای سرد و یخزده و بعضیهایشان که تازهواردند را پشت کانترهای تبلیغاتی برای فروختن ۲قلم جنس بیشتر و گرفتن چند هزار تومان پورسانت؛ در فروشگاههایی که هر روز خبر افتتاح شعبه جدیدشان، تخفیفهای عجیب و ویژهشان یا قرعهکشیهای رنگارنگشان در رادیو و تلویزیون پخش میشود. زنان کارگر، نیروی انسانی ارزانقیمت در زنجیرههای نوظهور خوش آب و رنگ هستند؛ کارگرانی که بسیاری از مردم، آنها را به چشم کارمندان بیدغدغه هایپرمارکتها و سوپرمارکتها میبینند و نمیدانند زیر پوست خوش آب و رنگ این فروشگاهها، چه حقوقی از آنها پایمال میشود.
📍روایت اول: از تخلیه بار تا نظافت، پای خودمان است
ساق پاهایش ورم دارد. پر از رگهای سیاه واریس شده، دکتر تأکید کرده که سرپا نماند و جوراب واریس بپوشد، اما مگر میشود در فروشگاه با این همه کار، چند دقیقه بنشیند و بیکار باشد؟ « تازه ۲۵سال دارم و از بس سرپا ماندهام، درد و مرض آدمهای۷٠ساله سراغم آمده. بارها اراده کردم که دیگر کار نکنم، اما پول ادامه تحصیلم را چهکسی بدهد؟ ما اصلا صندلی برای نشستن و کمی استراحت نداریم؛ یعنی تقریبا هیچ فروشگاه زنجیرهای برای کارگران سالنها صندلی نمیگذارد. باید برای چیدن جنس، مرتب کردن قفسهها، جواب دادن به سؤال مشتری و... در فروشگاه گشت بزنیم. دائم از دوربینها چک میشویم، کافی است فقط چند دقیقه یک گوشه استراحت کنیم به فردا نمیکشد که از طرف مدیریت تذکر میگیریم که چرا درست کار نمیکنی؟چرا حواست به مشتری نیست؟ فلان قفسه خالی مانده، فلان جنس فروش نرفته و... .»
📍سپیده سه سال است که کارگر یکی از سوپرمارکتهای زنجیرهای نوظهور شده؛ از همانها که هر روز برگههای تبلیغاتیشان را در خانهها میاندازند و خبر از یک تخفیف جذاب و تکرارنشدنی میدهند؛ «حراج آخر سال»، «حراج آخر هفته» و... . «ما مثل کارگران بقالی و سوپرمارکتهای محلی هستیم و هیچ فرقی با آنها نداریم. بعضیها فکر میکنند چه کار شیک و آسانی داریم. صبح تا شب زیر باد کولر، بیکار در راهروها میچرخیم تا کارمان تمام شود، ولی اینطور نیست؛ از تخلیه بار تا نظافت فروشگاه با خودمان است. هر کاری که کارفرما بگوید باید انجام بدهیم. شده ۱۱ساعت در روز کار کنیم، اما حقوقمان کف وزارت کار هم نیست. بیشتریهایمان بیمه نداریم. اجازه مرخصی نمیدهند. در همین دوره کرونا خیلی از بچهها بهخاطر طولانی شدن بیماریشان و ماندن در قرطنینه اخراج شدند. اگر بفهمند کسی در بین ما باردار است، زود عذرش را میخواهند.»
ادامه متن را اینجا بخوانید:
https://b2n.ir/n28796
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: «مادر شریفی» یکی دیگر از مادران دادخواه خاوران درگذشت، کسی که تا آخرین لحظهی عمر بر ضرورت دادخواهی ایمان داشت.
فرزین شریفی، ۲۶ ساله، یکی از هزاران بازداشت شدهی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بود. سرکوب این روز با بیش از ۱۰۰ کشته در خیابان، بازداشت و اعدام قریب به ۶۰۰ نفر از معترضان و پیوند آن با موج دوم اعدام مخالفین در مهر ماه ۱۳۶۰ است.
طی ۲۴ ساعت گذشته، کاربران و خانوادههای دادخواه این سالیان با هشتگ #خاوران_حافظه_تاریخی به روایت مکتوب دادخواهی و ضرورت حفظ خاوران به عنوان سندی از سرکوب و مقاومتِ توامان شدند. این مادران، نخستین پرچمداران استقامت، در روزهای انکار و پنهانکاری حاکمیت در قبال گورهای گمنام فرزندان خود بودند. کسانی که روشنایی مبارزهشان در دست دیگر مادران پارک لاله، مادران صلح، مادران آبانماه و مجموع مادران دادخواه این سالیان قرار گرفته است.
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
فرزین شریفی، ۲۶ ساله، یکی از هزاران بازداشت شدهی ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ بود. سرکوب این روز با بیش از ۱۰۰ کشته در خیابان، بازداشت و اعدام قریب به ۶۰۰ نفر از معترضان و پیوند آن با موج دوم اعدام مخالفین در مهر ماه ۱۳۶۰ است.
طی ۲۴ ساعت گذشته، کاربران و خانوادههای دادخواه این سالیان با هشتگ #خاوران_حافظه_تاریخی به روایت مکتوب دادخواهی و ضرورت حفظ خاوران به عنوان سندی از سرکوب و مقاومتِ توامان شدند. این مادران، نخستین پرچمداران استقامت، در روزهای انکار و پنهانکاری حاکمیت در قبال گورهای گمنام فرزندان خود بودند. کسانی که روشنایی مبارزهشان در دست دیگر مادران پارک لاله، مادران صلح، مادران آبانماه و مجموع مادران دادخواه این سالیان قرار گرفته است.
#مادران_دادخواه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
📌 نامهای از فرزند دو کارگر (بهمناسبت روز جهانی کارگر)
#بیدارزنی : «این نگاههای خیره به محرومیتمان در ما درونی کرده بود که موفقیت مسئلهای شخصی است و هر کس که از آن خلاصی ندارد حتما یک جای کارش میلنگد! آنقدر این صدا بلند بود که ما حتی برای لحظهای تصور نمیکردیم که سیستمی در کار است که فراتر از اراده، توان و قدرت ما دارد شیره جان ما را میمکد و او مسئول تمام ناامنیها، نداشتنها و جاماندنهای ماست. ما ذرهای به خیالمان هم نمیرسید که کار مادرمان کار است، قالیبافی کار است، برپاداشتن آن خانواده کار است. سالها گذشت تا من آموختم که تمام آنچه او میکرد کار بازتولیدی بود، کاری که سیستم آن را نامرئی و بیمزد نگه میداشت و هرگز به سودی که از آن کسب میکرد وقعی نمینهاد.
حالا سالها از آن روزها گذشته است. پدر و مادرم دوران کهنسالی خود را طی میکنند و آنچنانکه باید درگیر کارهای سابق نیستند. اما آنها نه بازنشسته شدند، نه بیمه و مزایا دارند. چرخهی محرومیت و نابرابری هنوز هم آنها را رها نکرده است. آنها تا ابد کارگرانی بی جیره و مواجب در یکی از حاشیهایترین شهرهای ایران باقی میمانند»
ادامهی مطلب:
https://bidarzani.com/36527
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
#بیدارزنی : «این نگاههای خیره به محرومیتمان در ما درونی کرده بود که موفقیت مسئلهای شخصی است و هر کس که از آن خلاصی ندارد حتما یک جای کارش میلنگد! آنقدر این صدا بلند بود که ما حتی برای لحظهای تصور نمیکردیم که سیستمی در کار است که فراتر از اراده، توان و قدرت ما دارد شیره جان ما را میمکد و او مسئول تمام ناامنیها، نداشتنها و جاماندنهای ماست. ما ذرهای به خیالمان هم نمیرسید که کار مادرمان کار است، قالیبافی کار است، برپاداشتن آن خانواده کار است. سالها گذشت تا من آموختم که تمام آنچه او میکرد کار بازتولیدی بود، کاری که سیستم آن را نامرئی و بیمزد نگه میداشت و هرگز به سودی که از آن کسب میکرد وقعی نمینهاد.
حالا سالها از آن روزها گذشته است. پدر و مادرم دوران کهنسالی خود را طی میکنند و آنچنانکه باید درگیر کارهای سابق نیستند. اما آنها نه بازنشسته شدند، نه بیمه و مزایا دارند. چرخهی محرومیت و نابرابری هنوز هم آنها را رها نکرده است. آنها تا ابد کارگرانی بی جیره و مواجب در یکی از حاشیهایترین شهرهای ایران باقی میمانند»
ادامهی مطلب:
https://bidarzani.com/36527
#روز_جهانی_کارگر
@bidarzani
بیدارزنی
نامهای از فرزند دو کارگر (به مناسبت روز کارگر) - بیدارزنی
تا سالها روز کارگر برای من یادآور رنجی بود که از کودکی بهواسطه شکاف طبقاتی با دیگر همسالان خودم تجربه میکردم.
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی : گردهمایی دانشآموزان دبیرستانی در اعتراض به حضوری بودن امتحانات در پاندمی کرونا
اعتراضات سراسری دانشآموزان مقطع دبیرستان وارد مرحلهای جدیتر از تجربهی پیشین شده است. طی روزهای گذشته، دانشاموزان مقاطع نهم و دوازدهم در اعتراض به برپایی حضوری امتحانات در مدارس، مقابل واحد آموزشی شهر خود، دست به تجمع اعتراضی زدند.
از صبح امروز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، دانشآموزان بسیاری در شهرهای یزد، بروجرد، کرج، شیراز، زنجان، سمنان و...مقابل ادارهکل آموزش و پرورش شهرها، نسبت به بیتفاوتی جان خود از سوی مسئولان، تجمع اعتراضی برپا کردند.
🟣 اعتراض این دانشآموزان در ادامهی صحبتهای آنان، مبنی بر سیستم ناکارآمد آموزش مجازی، عدم برابری آموزشی و بیاساس بودن طرح حضوری برگزاری امتحانات صورت گرفته است.
طی دوره پاندمی کرونا، بیش از ۴ میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندند. آمار ۶۰ میلیونی جمعیت زیر خط فقر در کشور و فقدان تبلت و گوشیهای هوشمند جمعیتهای فرودست و مزدبگیران، کودکان و دانشآموزان بسیاری را به خودکشی، ترک اجباری از تحصیل و افزایش ازدواج کودکان دختر (کودک همسری) سوق داد. فاجعهای که پیش از آن هم با رویهی فقدان مدارس ایمن و مسیرهای صعبالعبور، حق آموزش رایگان و برابر این کودکان را سلب میکرد.
از سوی دیگر، طرحهای نظیر برگزاری آزمونهای حضوری، ناشی از عدم نظارت کامل سازمان آموزش و پرورش از موقعیت و امکانیابی مدارس حاضر در هر استان است. گرمای طاقت فرسای مدارس جنوبی کشور، عدم وجود مدارس استاندارد در استانهای سیلزده فروردین ۹۸ و مدارس نیمه ویران و ناامن سیستان و بلوچستان، چگونه خواهند توانست پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند؟
در واقعیت امر، اساس خروجی یک سال تحصیلی مجازیِ نابرابر، غیر همگانی و با خروجی آموزشی بسیار متفاوت، نمیتواند زیر سایهی طرح آزمون حضوری و سراسریِ دو مقطع سرنوشتساز نهم و دوازدهم قرار گیرد.
اعتراض دانشآموزان این مقطع، قدمی روبهجلو جهت ابراز مطالبهگری و تلاش جهت تحقق آن است. دانشآموزانی که خود تبعیضهای آموزشی را تجربه کردند و با دوری گزیدن از انفعال، مجموع حقوق صنفی و حیاتی خود را بیان میکنند.
▪️ویدئو: نگاهی به اعتراضات دانشآموزان که از ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ آغاز شد و ادامه دارد...
#حق_آموزش_رایگان_و_برابر
#اعتراضات_دانشآموزی
@bidarzani
اعتراضات سراسری دانشآموزان مقطع دبیرستان وارد مرحلهای جدیتر از تجربهی پیشین شده است. طی روزهای گذشته، دانشاموزان مقاطع نهم و دوازدهم در اعتراض به برپایی حضوری امتحانات در مدارس، مقابل واحد آموزشی شهر خود، دست به تجمع اعتراضی زدند.
از صبح امروز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، دانشآموزان بسیاری در شهرهای یزد، بروجرد، کرج، شیراز، زنجان، سمنان و...مقابل ادارهکل آموزش و پرورش شهرها، نسبت به بیتفاوتی جان خود از سوی مسئولان، تجمع اعتراضی برپا کردند.
🟣 اعتراض این دانشآموزان در ادامهی صحبتهای آنان، مبنی بر سیستم ناکارآمد آموزش مجازی، عدم برابری آموزشی و بیاساس بودن طرح حضوری برگزاری امتحانات صورت گرفته است.
طی دوره پاندمی کرونا، بیش از ۴ میلیون دانشآموز از تحصیل بازماندند. آمار ۶۰ میلیونی جمعیت زیر خط فقر در کشور و فقدان تبلت و گوشیهای هوشمند جمعیتهای فرودست و مزدبگیران، کودکان و دانشآموزان بسیاری را به خودکشی، ترک اجباری از تحصیل و افزایش ازدواج کودکان دختر (کودک همسری) سوق داد. فاجعهای که پیش از آن هم با رویهی فقدان مدارس ایمن و مسیرهای صعبالعبور، حق آموزش رایگان و برابر این کودکان را سلب میکرد.
از سوی دیگر، طرحهای نظیر برگزاری آزمونهای حضوری، ناشی از عدم نظارت کامل سازمان آموزش و پرورش از موقعیت و امکانیابی مدارس حاضر در هر استان است. گرمای طاقت فرسای مدارس جنوبی کشور، عدم وجود مدارس استاندارد در استانهای سیلزده فروردین ۹۸ و مدارس نیمه ویران و ناامن سیستان و بلوچستان، چگونه خواهند توانست پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند؟
در واقعیت امر، اساس خروجی یک سال تحصیلی مجازیِ نابرابر، غیر همگانی و با خروجی آموزشی بسیار متفاوت، نمیتواند زیر سایهی طرح آزمون حضوری و سراسریِ دو مقطع سرنوشتساز نهم و دوازدهم قرار گیرد.
اعتراض دانشآموزان این مقطع، قدمی روبهجلو جهت ابراز مطالبهگری و تلاش جهت تحقق آن است. دانشآموزانی که خود تبعیضهای آموزشی را تجربه کردند و با دوری گزیدن از انفعال، مجموع حقوق صنفی و حیاتی خود را بیان میکنند.
▪️ویدئو: نگاهی به اعتراضات دانشآموزان که از ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ آغاز شد و ادامه دارد...
#حق_آموزش_رایگان_و_برابر
#اعتراضات_دانشآموزی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : نخستین پیروزی فمینیستهای اکوادور، مقابل محافظهکاران مذهبی این کشور
گروههای فمینیستی، فعالان حقوق زنان و وکلای زن حاضر در اکوادور، سالهاست که در اعتراض به آمار بالای خشونت علیه زنان و همچنین تلاش جهت قانونی شدن سقط جنین امن و رایگان، مبارزه میکنند.
پس از دهها تجمع اعتراضی، دادگاه قانون اساسی اکوادور، روز چهارشنبه به جرمزدایی از سقط جنین در موارد تجاوز جنسی رای داد، تصمیمی تاریخی در کشوری محافظه کار که سقط جنین در آن تاکنون به جز برای مادران دارای ناتوانی ذهنی و بارداری خطرناک، جرم محسوب میشد و مجازات قضایی ۳ سال زندان را در پی داشت.
این تصمیم دادگاه قانون اساسی اکوادور یک پیروزی برای فعالان حقوق زنان و گروههای فمینیستی در این کشور به شمار میرود، آن هم دو سال پس از ناکامی آنها در سال ۲۰۱۹ که در پی مخالفت پارلمان برای جرمزدایی از سقط جنین در موارد تجاوز جنسی رخ داد.
حدود ۷۰ درصد از جمعیت ۱۷.۵ میلیون نفری اکوادور پیرو آیین کاتولیک هستند. در این میان «ماریا د لورس آلسیوار»، همسر رئیس جمهوری این کشور نیز با انتشار پیامی توئیتری و در حمایت از محافظهکاران مذهبی، ابراز امیدواری کرده بود که رای دادگاه قانونی اساسی این کشور به قانونی شدن سقط جنین منجر نشود و تلاش فعالان حقوق زنان را مذبوحانه اعلام کرده بود.
بنا بر گزارش گاردین، طبق ارقام منتشر شده از سوی نماینده دادگستری اکوادور، ۸۰ درصد از بارداریهای دختران زیر ۱۴ سال در این کشور به دلیل «تجاوز جنسی» رخ میدهد و روزانه به طور متوسط ۶ دختر کودک به سقط جنین روی میآورند.
سازمانهای حامی حقوق زنان و گروههای فمینیستی نیز برآورد میکنند که سالانه حدود ۲ هزار و ۵۰۰ کودک دختر در اکوادور زایمان میکنند. این در حالی است که در این کشور، هرگونه رابطه جنسی با کودک زیر ۱۴ سال تلویحا از نظر قانونی تجاوز جنسی محسوب میشود.
@bidarzani
گروههای فمینیستی، فعالان حقوق زنان و وکلای زن حاضر در اکوادور، سالهاست که در اعتراض به آمار بالای خشونت علیه زنان و همچنین تلاش جهت قانونی شدن سقط جنین امن و رایگان، مبارزه میکنند.
پس از دهها تجمع اعتراضی، دادگاه قانون اساسی اکوادور، روز چهارشنبه به جرمزدایی از سقط جنین در موارد تجاوز جنسی رای داد، تصمیمی تاریخی در کشوری محافظه کار که سقط جنین در آن تاکنون به جز برای مادران دارای ناتوانی ذهنی و بارداری خطرناک، جرم محسوب میشد و مجازات قضایی ۳ سال زندان را در پی داشت.
این تصمیم دادگاه قانون اساسی اکوادور یک پیروزی برای فعالان حقوق زنان و گروههای فمینیستی در این کشور به شمار میرود، آن هم دو سال پس از ناکامی آنها در سال ۲۰۱۹ که در پی مخالفت پارلمان برای جرمزدایی از سقط جنین در موارد تجاوز جنسی رخ داد.
حدود ۷۰ درصد از جمعیت ۱۷.۵ میلیون نفری اکوادور پیرو آیین کاتولیک هستند. در این میان «ماریا د لورس آلسیوار»، همسر رئیس جمهوری این کشور نیز با انتشار پیامی توئیتری و در حمایت از محافظهکاران مذهبی، ابراز امیدواری کرده بود که رای دادگاه قانونی اساسی این کشور به قانونی شدن سقط جنین منجر نشود و تلاش فعالان حقوق زنان را مذبوحانه اعلام کرده بود.
بنا بر گزارش گاردین، طبق ارقام منتشر شده از سوی نماینده دادگستری اکوادور، ۸۰ درصد از بارداریهای دختران زیر ۱۴ سال در این کشور به دلیل «تجاوز جنسی» رخ میدهد و روزانه به طور متوسط ۶ دختر کودک به سقط جنین روی میآورند.
سازمانهای حامی حقوق زنان و گروههای فمینیستی نیز برآورد میکنند که سالانه حدود ۲ هزار و ۵۰۰ کودک دختر در اکوادور زایمان میکنند. این در حالی است که در این کشور، هرگونه رابطه جنسی با کودک زیر ۱۴ سال تلویحا از نظر قانونی تجاوز جنسی محسوب میشود.
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 فاطمه مثنی، زندانی سیاسی امروز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشتماه از زندان اوین به مرخصی درمانی ۲ ماهه اعزام شد
خانم مثنی تاکنون علیرغم وخامت حال و خونریزی روده، از دریافت خدمات درمانی و اعزام به بیمارستان محروم مانده بود. این امر در حالی است که پزشک معالج خانم مثنی تحمل حبس با شرایط جسمی وی را ناممکن دانسته است.
فاطمه مثنی در تاریخ ۲۹ مردادماه ۹۹، در پی وخامت حال و بیهوشی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی اعزام شد. وی در بیمارستان نیز به دستور امین وزیری، دادیار ویژه زندانیان سیاسی با دستبند و پابند به تخت بیمارستان بسته شد و در تاریخ ۵ شهریور بدون رسیدگی پزشکی کافی و علیرغم مخالفت پزشک با دستور امین وزیری به قرنطینه زندان اوین بازگردانده شد. بازگرداندن خانم مثنی به زندان شرایطی بود که پزشک بیمارستان به دلیل حاضر نبودن پاسخ آزمایشات و عدم تکمیل مراحل درمان با اعزام وی مخالف بود. وی مجددا در تاریخ ۱۷ شهریور امسال نیز در پی وخامت حال عمومی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شد. او یک روز بعد نیز مجددا جهت انجام آزمایشات آندوسکوپی و کلونوزکوپی به بیمارستان اعزام و مجددا به قرنطینه بند زنان زندان اوین بازگردانده شد.
خانم مثنی همچنین در تاریخ ۶ آبانماه سال گذشته در پی خونریزی شدید روده به بیمارستان طالقانی تهران اعزام و علیرغم مخالفت کادر درمانی و نگرانیهای پزشکی به دستور امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی در تاریخ ۲۲ بهمنماه ۹۹ در پی وخامت حال به بیمارستان اعزام اما پس از ۵ روز و پیش از تکمیل دوره درمانی مجددا به زندان منتقل شد. خانم مثنی از بیماریهای کولیت روده و میگرن شدید عصبی رنج میبرد.
بنا بر گزارش هرانا، فاطمه مثنی و همسرش حسن صادقی در تاریخ ۹ بهمن ماه سال ۹۱ در پی برگزاری مراسم ترحیم برای پدر آقای صادقی که از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند خود بازداشت شدند و همزمان درب منزلشان نیز پلمب شد. دختر آنها پس از گذشت سه روز و پسرشان نیز که زیر سن قانونی بود پس از حدود یک ماه و نیم بازداشت و بازجویی از زندان آزاد شدند.
آقای صادقی و خانم مثنی پس از گذشت یک سال بازداشت و بازجویی که حدود ۵ ماه از آن در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذشت با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه از زندان آزاد شدند.
نهایتا خانم مثنی به همراه همسرش توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی احمدزاده از بابت اتهام بغی و محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند و حکم مصادره اموال این خانواده ازجمله محل کسب آقای صادقی و منزل شخصیشان صادر شد. وی در تاریخ هشتم مهرماه سال ۹۴ جهت اجرای حکم حبس مجددا بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. در اسفندماه سال ۹۷ حکم مصادره محل کسب این زوج توسط ستاد اجرای فرمان امام اجرا شد. منزل این شهروندان نیز اردیبهشت ۹۹ توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره شد.
این زندانی مادر دو فرزند است که به همراه مادربزرگ بیمارشان زندگی میکنند. ملاقات این زندانی با حسن صادقی، همسرش که در زندان رجایی شهر کرج محبوس است، منوط به موافقت امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان شده است در صورتی که ملاقات سایر زندانیان زوج طبق روال عادی صورت میگیرد. محرومیت این دو زندانی سیاسی از ملاقات مستمر در حالی است که در قانون پیشبینیهایی برای ملاقات بین اعضای زندانی خانوادهها شده است، حتی اگر آنها در زندانهای جداگانه تحمل حبس کنند.
🟣 فاطمه مثنی متولد ۵ خرداد ۱۳۴۶ است؛ وی زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، همراه با مادرش به مدت ۳ سال در زندان بود. اتهام آنها محاربه و بغی از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. سه برادر فاطمه مثنی همراه با همسر یکی از برادرانش در سالهای دهه شصت اعدام شدهاند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
خانم مثنی تاکنون علیرغم وخامت حال و خونریزی روده، از دریافت خدمات درمانی و اعزام به بیمارستان محروم مانده بود. این امر در حالی است که پزشک معالج خانم مثنی تحمل حبس با شرایط جسمی وی را ناممکن دانسته است.
فاطمه مثنی در تاریخ ۲۹ مردادماه ۹۹، در پی وخامت حال و بیهوشی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی اعزام شد. وی در بیمارستان نیز به دستور امین وزیری، دادیار ویژه زندانیان سیاسی با دستبند و پابند به تخت بیمارستان بسته شد و در تاریخ ۵ شهریور بدون رسیدگی پزشکی کافی و علیرغم مخالفت پزشک با دستور امین وزیری به قرنطینه زندان اوین بازگردانده شد. بازگرداندن خانم مثنی به زندان شرایطی بود که پزشک بیمارستان به دلیل حاضر نبودن پاسخ آزمایشات و عدم تکمیل مراحل درمان با اعزام وی مخالف بود. وی مجددا در تاریخ ۱۷ شهریور امسال نیز در پی وخامت حال عمومی از زندان اوین به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شد. او یک روز بعد نیز مجددا جهت انجام آزمایشات آندوسکوپی و کلونوزکوپی به بیمارستان اعزام و مجددا به قرنطینه بند زنان زندان اوین بازگردانده شد.
خانم مثنی همچنین در تاریخ ۶ آبانماه سال گذشته در پی خونریزی شدید روده به بیمارستان طالقانی تهران اعزام و علیرغم مخالفت کادر درمانی و نگرانیهای پزشکی به دستور امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان سیاسی به بند زنان زندان اوین بازگردانده شد. این زندانی سیاسی در تاریخ ۲۲ بهمنماه ۹۹ در پی وخامت حال به بیمارستان اعزام اما پس از ۵ روز و پیش از تکمیل دوره درمانی مجددا به زندان منتقل شد. خانم مثنی از بیماریهای کولیت روده و میگرن شدید عصبی رنج میبرد.
بنا بر گزارش هرانا، فاطمه مثنی و همسرش حسن صادقی در تاریخ ۹ بهمن ماه سال ۹۱ در پی برگزاری مراسم ترحیم برای پدر آقای صادقی که از مخالفان حکومت جمهوری اسلامی ایران بود، به صورت خانوادگی به همراه دو فرزند خود بازداشت شدند و همزمان درب منزلشان نیز پلمب شد. دختر آنها پس از گذشت سه روز و پسرشان نیز که زیر سن قانونی بود پس از حدود یک ماه و نیم بازداشت و بازجویی از زندان آزاد شدند.
آقای صادقی و خانم مثنی پس از گذشت یک سال بازداشت و بازجویی که حدود ۵ ماه از آن در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین گذشت با قرار وثیقه تا زمان برگزاری دادگاه از زندان آزاد شدند.
نهایتا خانم مثنی به همراه همسرش توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب توسط قاضی احمدزاده از بابت اتهام بغی و محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق هر کدام به ۱۵ سال حبس محکوم شدند و حکم مصادره اموال این خانواده ازجمله محل کسب آقای صادقی و منزل شخصیشان صادر شد. وی در تاریخ هشتم مهرماه سال ۹۴ جهت اجرای حکم حبس مجددا بازداشت و به بند زنان زندان اوین منتقل شد. در اسفندماه سال ۹۷ حکم مصادره محل کسب این زوج توسط ستاد اجرای فرمان امام اجرا شد. منزل این شهروندان نیز اردیبهشت ۹۹ توسط ستاد اجرای فرمان امام مصادره شد.
این زندانی مادر دو فرزند است که به همراه مادربزرگ بیمارشان زندگی میکنند. ملاقات این زندانی با حسن صادقی، همسرش که در زندان رجایی شهر کرج محبوس است، منوط به موافقت امین وزیری، دادیار ناظر بر زندانیان شده است در صورتی که ملاقات سایر زندانیان زوج طبق روال عادی صورت میگیرد. محرومیت این دو زندانی سیاسی از ملاقات مستمر در حالی است که در قانون پیشبینیهایی برای ملاقات بین اعضای زندانی خانوادهها شده است، حتی اگر آنها در زندانهای جداگانه تحمل حبس کنند.
🟣 فاطمه مثنی متولد ۵ خرداد ۱۳۴۶ است؛ وی زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، همراه با مادرش به مدت ۳ سال در زندان بود. اتهام آنها محاربه و بغی از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق بود. سه برادر فاطمه مثنی همراه با همسر یکی از برادرانش در سالهای دهه شصت اعدام شدهاند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🟣 بیانیهی انجمن حمایت از حقوق کودکان: خشونت و آزارجنسی عليه كودكان پديدهای ساختاری است
«ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ مسلط مردسالار در جامعه و روابط نامتوازن قدرت میان کودک و بزرگسال دارد. مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت توجه فعالان حقوق کودک را به سویههای اجتماعی و سیاسی مسالۀ تجاوز و تعرض به کودکان- در محیط خانه و غیر از آن- نشان میدهد و زوایای کمتر دیده شدۀ «فرهنگ تجاوز» را که متوجه کودکان است، فاش میکند.
این روزها جنبش «من هم» (Me Too) در ایران، با تمرکز بر افشاگریها و روایتگریهای آزاردیدگان تجاوز و تعرضهای جنسی، از مجرای شبکههای اجتماعی، در مسیر ایجاد تغییری بزرگ و بنیادین در فرهنگ سلطهگر مردسالار قدم بر میدارد. از آغاز این جنبش روایتهای بسیاری از تجربۀ تلخ تجاوز و آزار کاربران در دوران کودکی منتشر شده است؛ تجاربی که با سرکوب سیستماتیک افشاگری و گزارشدهی در سطح جامعه، فرصت و امکان در میان گذاشتن واقعه حتی با نزدیکترین فرد به کودک را هم نیافت و حالا در بزرگسالی به آسیبی ریشهدار با پیامدهایی جبرانناپذیر بدل شده است. روایتگری یکی از راهبردهای موثری است که با رویتپذیر کردن مساله آزار جنسی و تجاوز و ابعاد گستردۀ آن، میتواند حساسیتی عمومی در جامعه ایجاد کند، مانع تداوم شماتت آزاردیدگان اعم از کودکان و بزرگسالان شود و با آن ساختارهای اجتماعی و باورها و کردارهای فرهنگی مقابله کند که آزار جنسی را توجیه میکنند یا به سادگی و با روانشناختی کردن صورت مساله آزار جنسی از کنار آن میگذرند و روابط نابرابر قدرت و نمودهای اجتماعی آن را نادیده میگیرند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3eVdXvM
@irsprcorg
@bidarzani
«ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ مسلط مردسالار در جامعه و روابط نامتوازن قدرت میان کودک و بزرگسال دارد. مرگ دردناک ساناز ۱۷ ماهه به دلیل تجاوز جنسی پدرش، بیش از هر زمان دیگری ضرورت توجه فعالان حقوق کودک را به سویههای اجتماعی و سیاسی مسالۀ تجاوز و تعرض به کودکان- در محیط خانه و غیر از آن- نشان میدهد و زوایای کمتر دیده شدۀ «فرهنگ تجاوز» را که متوجه کودکان است، فاش میکند.
این روزها جنبش «من هم» (Me Too) در ایران، با تمرکز بر افشاگریها و روایتگریهای آزاردیدگان تجاوز و تعرضهای جنسی، از مجرای شبکههای اجتماعی، در مسیر ایجاد تغییری بزرگ و بنیادین در فرهنگ سلطهگر مردسالار قدم بر میدارد. از آغاز این جنبش روایتهای بسیاری از تجربۀ تلخ تجاوز و آزار کاربران در دوران کودکی منتشر شده است؛ تجاربی که با سرکوب سیستماتیک افشاگری و گزارشدهی در سطح جامعه، فرصت و امکان در میان گذاشتن واقعه حتی با نزدیکترین فرد به کودک را هم نیافت و حالا در بزرگسالی به آسیبی ریشهدار با پیامدهایی جبرانناپذیر بدل شده است. روایتگری یکی از راهبردهای موثری است که با رویتپذیر کردن مساله آزار جنسی و تجاوز و ابعاد گستردۀ آن، میتواند حساسیتی عمومی در جامعه ایجاد کند، مانع تداوم شماتت آزاردیدگان اعم از کودکان و بزرگسالان شود و با آن ساختارهای اجتماعی و باورها و کردارهای فرهنگی مقابله کند که آزار جنسی را توجیه میکنند یا به سادگی و با روانشناختی کردن صورت مساله آزار جنسی از کنار آن میگذرند و روابط نابرابر قدرت و نمودهای اجتماعی آن را نادیده میگیرند».
ادامهی متن در لینک زیر:
https://bit.ly/3eVdXvM
@irsprcorg
@bidarzani
Telegraph
بیانیهی انجمن حمایت از حقوق کودکان: خشونت و آزارجنسی عليه كودكان پديدهای ساختاری است
ابعاد اجتماعی تجاوز و تعرض به کودکان اغلب زیر سایۀ گفتمان روانشناختی که بر پدوفیلیا (لذتجویی جنسی از کودکان) و اختلال شخصیت ضداجتماعی تاکید میکند، کمتر دیده و بدان پرداخته شده است؛ موضوعی که در بستر خلأهای حمایتی و قانونی از کودکان، پیوندی ناگسستنی با فرهنگ…
📌مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
بیدارزنی
مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان/ واحده خوشسیرت - بیدارزنی
با کارگران زن معمولا تبعیضآمیز رفتار میشد. زنها از یک چیزهایی همیشه محروم بودند.بخشی از این تبعیضها را که به آن اشاره کردم.
📌رضا خندان همسر #نسرین_ستوده در صفحه فیس بوک خود از وضعیت وحشتناک بهداشتی زندان قرچک میگوید:
📍با گرم شدن هوا بوی فاضلاب زندان قرچک تشدید شده است. بوی فاضلاب به قدری شدید است که فرد احساس میکند داخل فاضلاب زندگی میکند.
📍سرویسهای بهداشتی زندان داستان غم انگیز دیگری است که قابل وصف نیست. من عکسی از دستشویی مستقر در پارکینگ زندان گرفته ام که سربازان، راننده سرویس ها و مراجعان از جمله وکلا از آن استفاده میکنند. این دستشویی به قدری کثیف و مخروبه است که قابل تصور نیست. دوستی که تجربه انفرادی #زندان_قرچک را داشت میگفت دستشویی انفرادیهای قرچک خیلی بدتر از آن است.
📍ماه رمضان به بهانه این که چندنفر از زندانیان روزه می گیرند به بقیه زندانیان ناهار نمی دهند. در واقع به کسانی که ساعت ۲-۳شب برای گرفتن سهمیه سحری بیدار می شوند ناهار فردا داده می شود. زندانیان هیچ وسیلهای برای گرم کردن غذا ندارند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📍با گرم شدن هوا بوی فاضلاب زندان قرچک تشدید شده است. بوی فاضلاب به قدری شدید است که فرد احساس میکند داخل فاضلاب زندگی میکند.
📍سرویسهای بهداشتی زندان داستان غم انگیز دیگری است که قابل وصف نیست. من عکسی از دستشویی مستقر در پارکینگ زندان گرفته ام که سربازان، راننده سرویس ها و مراجعان از جمله وکلا از آن استفاده میکنند. این دستشویی به قدری کثیف و مخروبه است که قابل تصور نیست. دوستی که تجربه انفرادی #زندان_قرچک را داشت میگفت دستشویی انفرادیهای قرچک خیلی بدتر از آن است.
📍ماه رمضان به بهانه این که چندنفر از زندانیان روزه می گیرند به بقیه زندانیان ناهار نمی دهند. در واقع به کسانی که ساعت ۲-۳شب برای گرفتن سهمیه سحری بیدار می شوند ناهار فردا داده می شود. زندانیان هیچ وسیلهای برای گرم کردن غذا ندارند.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
📌فعالان کوئیر: همجنسگرای اهوازی به دست برادر و پسرعموهایش به شکل فجیعی به قتل رسید
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
علیرضا فاضلی منفرد، همجنسگرای عرب اهوازی پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت قربانی این قتل مبتنی بر نفرت شده است.
منابع آگاه در میان فعالان کوئیر به «زمانه» خبر دادند که برادر و پسرعموهای علیرضا سر او را میبرند، پیکر بیجانش را زیر درخت نخلی رها میکنند، و به مادر او زنگ میزنند و محل جسد را خبر میدهند.
به گفته این منابع، علیرضا قرار بوده دو روز دیگر به ترکیه برود، به دوستپسرش بپیوندد، و تقاضای پناهندگی کند.
علیرضا به مغازه خدمات موبایل رفته بوده که برادر و پسرعموهایش نیز به آن مغازه میروند، از او میخواهند به بهانه دیدن پدرش به سمت خودرو آنها برود، و سپس او را با خود میبرند و به قتل میرسانند.
https://www.radiozamaneh.com/667823/
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
علیرضا فاضلی منفرد، همجنسگرای عرب اهوازی پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت قربانی این قتل مبتنی بر نفرت شده است.
منابع آگاه در میان فعالان کوئیر به «زمانه» خبر دادند که برادر و پسرعموهای علیرضا سر او را میبرند، پیکر بیجانش را زیر درخت نخلی رها میکنند، و به مادر او زنگ میزنند و محل جسد را خبر میدهند.
به گفته این منابع، علیرضا قرار بوده دو روز دیگر به ترکیه برود، به دوستپسرش بپیوندد، و تقاضای پناهندگی کند.
علیرضا به مغازه خدمات موبایل رفته بوده که برادر و پسرعموهایش نیز به آن مغازه میروند، از او میخواهند به بهانه دیدن پدرش به سمت خودرو آنها برود، و سپس او را با خود میبرند و به قتل میرسانند.
https://www.radiozamaneh.com/667823/
Radiozamaneh
فعالان کوئیر: همجنسگرای اهوازی به دست برادر و اقوامش به قتل رسید
آن طور که فعالان کوئیر ایرانی به «زمانه» خبر داده اند، علیرضا، همجنسگرای عرب اهوازی قرار بود دو روز بعدتر به دوستپسرش در ترکیه بپیوندد اما قربانی قتلی مبتنی بر نفرت شد.
شکیلا منفرد از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد
خبرگزاری هرانا – شکیلا منفرد، زندانی سیاسی که دوران محکومیت ۴ سال و دو ماهه خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، شکیلا منفرد، زندانی سیاسی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
این زندانی سیاسی هم اکنون در بند قرنطینه زندان قرچک ورامین به سر می برد.
@bidarzani
خبرگزاری هرانا – شکیلا منفرد، زندانی سیاسی که دوران محکومیت ۴ سال و دو ماهه خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکرد، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۲ اردیبهشتماه ۱۴۰۰، شکیلا منفرد، زندانی سیاسی از زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شد.
این زندانی سیاسی هم اکنون در بند قرنطینه زندان قرچک ورامین به سر می برد.
@bidarzani
مصاحبه با عطیه مهربان فعال زنان افغانستانی:
📌زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند
✍منیژه موذن
با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و نامعلوم بودن نتیجه مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و نیروهای طالبان، وضعیت زنان افغانستان بیش از همیشه در خطر قرار گرفته است.
افزایش خشونتها و ناتوانی دولت در مهار طالبان، احتمال تشکیل امارت اسلامی را شدت بخشیده و در چنین وضعیتی زنان بیش از همه گروهها در خطر هستند.
بر اساس آخرین گزارش امنیتی ایالاتمتحده، پیشرفت در زمینه حقوق زنان در افغانستان ممکن است با عقبنشینی نیروهای آمریکایی و بینالمللی در معرض خطر باشد، حتی اگر طالبان کاملاً قدرت را در دست نگیرند.
عطیه مهربان فعال زنان ساکن افغانستان در گفتگویی در این ارتباط میگوید: «با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.»
متن کامل مصاحبه با عطیه مهربان را در ادامه میخوانید.
#زنان_افغانستانی
https://bidarzani.com/36581
📌زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند
✍منیژه موذن
با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و نامعلوم بودن نتیجه مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و نیروهای طالبان، وضعیت زنان افغانستان بیش از همیشه در خطر قرار گرفته است.
افزایش خشونتها و ناتوانی دولت در مهار طالبان، احتمال تشکیل امارت اسلامی را شدت بخشیده و در چنین وضعیتی زنان بیش از همه گروهها در خطر هستند.
بر اساس آخرین گزارش امنیتی ایالاتمتحده، پیشرفت در زمینه حقوق زنان در افغانستان ممکن است با عقبنشینی نیروهای آمریکایی و بینالمللی در معرض خطر باشد، حتی اگر طالبان کاملاً قدرت را در دست نگیرند.
عطیه مهربان فعال زنان ساکن افغانستان در گفتگویی در این ارتباط میگوید: «با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.»
متن کامل مصاحبه با عطیه مهربان را در ادامه میخوانید.
#زنان_افغانستانی
https://bidarzani.com/36581
بیدارزنی
زنان افغانستان در مقابل طالبان عقب نشینی نمیکنند / گفتگوی منیژه موذن با عطیه مهربان - بیدارزنی
در این مصاحبه عطیه مهربان به وضعیت زنان افغانستان بعد حمله آمریکا به افغانستان و قدرتگیری دوباره طالبان میپردازد.