📍رای مثبت پارلمان نیوزیلند به اعطای مرخصی برای زوجهایی که سقط ناخواسته جنین را تجربه میکنند
🔻پارلمان نیوزیلند رای داد که زنان و شرکای زندگی آنها بعد از سقط ناخواسته جنین یا زایمان بچه مرده نیز حق چیزی شبیه مرخصی زایمان را دارند.
🔻تمام محیطهای کاری موظفاند دستکم ۳ روز به آنها مرخصی باحقوق بدهند./گاردین
https://amp.theguardian.com/world/2021/mar/25/new-zealand-miscarriages-stillbirths-bereavement-leave?__twitter_impression=true
@bidarzani
@womenwatcher
🔻پارلمان نیوزیلند رای داد که زنان و شرکای زندگی آنها بعد از سقط ناخواسته جنین یا زایمان بچه مرده نیز حق چیزی شبیه مرخصی زایمان را دارند.
🔻تمام محیطهای کاری موظفاند دستکم ۳ روز به آنها مرخصی باحقوق بدهند./گاردین
https://amp.theguardian.com/world/2021/mar/25/new-zealand-miscarriages-stillbirths-bereavement-leave?__twitter_impression=true
@bidarzani
@womenwatcher
the Guardian
New Zealand brings in bereavement leave for miscarriages and stillbirths
Legislation allowing three days’ leave applies to parents, their partners, and parents planning to have a child through adoption or surrogacy
ژیلا کرم زاده مکوندی جهت تحمل حبس احضار شد
خبرگزاری هرانا – ژیلا کرم زاده مکوندی، فعال مدنی، طی احضاریه ای جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای شهید مقدس احضار شد. خانم مکوندی، پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس محکوم شد و این حکم عینا به تایید دادگاه تجدیدنظر رسید. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان برای وی قابل اجرا است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ژیلا کرم زاده مکوندی، فعال مدنی، طی احضاریه ای جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای شهید مقدس احضار شد.
بر اساس این ابلاغیه که توسط شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای شهید مقدس صادر و به وی ابلاغ شده است، از او خواسته شده تا ظرف مدت ۵ روز جهت اجرای حکم حبس در این شعبه حاضر شود./هرانا
@bidarzani
خبرگزاری هرانا – ژیلا کرم زاده مکوندی، فعال مدنی، طی احضاریه ای جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای شهید مقدس احضار شد. خانم مکوندی، پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس محکوم شد و این حکم عینا به تایید دادگاه تجدیدنظر رسید. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان برای وی قابل اجرا است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ژیلا کرم زاده مکوندی، فعال مدنی، طی احضاریه ای جهت تحمل دوران محکومیت خود به واحد اجرای احکام دادسرای شهید مقدس احضار شد.
بر اساس این ابلاغیه که توسط شعبه اول اجرای احکام کیفری دادسرای شهید مقدس صادر و به وی ابلاغ شده است، از او خواسته شده تا ظرف مدت ۵ روز جهت اجرای حکم حبس در این شعبه حاضر شود./هرانا
@bidarzani
▪️«تمامی کودکان کار در استان خراسان شمالی از نظر قد و وزن، رشد طبیعی ندارند و دچار سوءتغذیه هستند.»
#کودکان_کار
@bidarzani
@baadkonak_sefid
#کودکان_کار
@bidarzani
@baadkonak_sefid
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 #بیدارزنی : یادداشت الهام افکاری، خواهر نوید افکاری
«شورِ زندگی را در سماع نوید بینید که بر سفرهی هفتسین و با شعر حافظ به پیشواز سال نو میرود، شوقِ حبیب به زیستن را در کفزدنش برای روزگار نو بنگرید و شعفِ من
از داشتن این دورهمی دلگرمکننده را از صدایم بشنوید. این آخرین عید ما بود، نوروز ۹۷.
ببینید که با تمام ناتمامیهای زندگی چه مسرور بودیم...
اما حالا این احوالات برایمان چنان غریب است که انگار سالها از آن گذشته.
۱۹۵ روز است که نویدِ شادیبخش را از ما گرفتهاند و ۲۰۲ روز است که حبیب و وحید در انفرادیاند، سه سال است که طعم عید را برایمان عزا کردهاند.
اندوه بر زندگیمان چنان حلقه زده که انگار هیچگاه شاد نبودهایم و سرور از زندگیمان چنان کوچ کرده که انگار هیچوقت لبخند نزدهایم ...»
#نوید_افکاری
@bidarzani
«شورِ زندگی را در سماع نوید بینید که بر سفرهی هفتسین و با شعر حافظ به پیشواز سال نو میرود، شوقِ حبیب به زیستن را در کفزدنش برای روزگار نو بنگرید و شعفِ من
از داشتن این دورهمی دلگرمکننده را از صدایم بشنوید. این آخرین عید ما بود، نوروز ۹۷.
ببینید که با تمام ناتمامیهای زندگی چه مسرور بودیم...
اما حالا این احوالات برایمان چنان غریب است که انگار سالها از آن گذشته.
۱۹۵ روز است که نویدِ شادیبخش را از ما گرفتهاند و ۲۰۲ روز است که حبیب و وحید در انفرادیاند، سه سال است که طعم عید را برایمان عزا کردهاند.
اندوه بر زندگیمان چنان حلقه زده که انگار هیچگاه شاد نبودهایم و سرور از زندگیمان چنان کوچ کرده که انگار هیچوقت لبخند نزدهایم ...»
#نوید_افکاری
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : وضعیت اسفبار کارگران آمازون، از اجبار به ادرار در بطریها و استثمار هر روزهی زنان کارگر
تقریبا از سال ۲۰۱۷ به اینسو، کمتر روزی است که رسانههای خبری جهان، خرده گزارشاتی از استثمار حیرتانگیز کارگران آمازون، این ابرکمپانی توزیع کالا منتشر نکنند.
آمازون با جمعیت کارگری چندصد هزار نفری، سود سرسامآور خود را از مجرای مبدلسازی «نیروی کار» به «بردههای نوین» کسب میکند. فشار کاری بیش از حد، کنترل شدید و عدم تعرفه سندیکایی از جمله مشکلات کارکنان آمازون است. اما شاید آنچیزی که بیش از همه، وضعیت دهشتزای کارکنان این شرکت با شعب متعدد در آمریکا و اروپا را مشخص میکند، جدیدترین گزارشات از تحویل بطریها جهت ادرار در ساعات کاری به کارگران بوده است. وضعیتی جنسیتزده که زنان کارگر حاضر در شرکت و مشکلات عدیده ناشی از حق دسترسی به سرویس بهداشتی استاندارد و مصائب قرارگیری در بازههای پریود را به خطر جدی سلامت و بهداشت دوران قاعدگی آنان بدل کرده است.
طی سالهای گذشته، فعالیت تمامی کارگران توسط کامپیوترها، دستگاههای شنود و دوربینهایی که از سقف آویزانند، ثبت میشود. حتی در اتاق رختکن کارگران هم دوربینهای متعددی نصب شده است. به این موارد وصل کردن ردیاب به پای کارگران و ممنوعیت مصاحبه با رسانهها نیز اضافه میشود. طوری که ۹۰ درصد این گزارشات از سوی کارگران اخراجی و یا بیرون آمده از این ابر کمپانی تهیه شده است.
این استثمار هر روزه، در تقابل با دیدگاه مسلط «وضعیت خوب کارگران اروپایی/آمریکایی» جهت عادیسازی از شرایط غیرانسانی محیطکار کارگران ایرانی قرار میگیرد. وضعیتی که از سوی حامیان اقتصاد بازار آزاد، کارفرمایان را به استعمار هر روزهی نیروی کار داخلی تشویق میکند، با این استدلال که چرخش سود میلیون دلاری مهد سرمایهداری جهانی نیز جز با سرکوب، رصد و استثمار روزانهی کارگران ممکن نیست. گزارشات محدودیت دسترسی به سرویسهای بهداشتی، پیش از این در بین زنان کارگر نساجیها و کشاورزان بیزمین هند منعکس شده بود. اما گویی در جغرافیای سراسر تبعیض هند، فجایعی از این دست، بسیار عادی است و وجود بطریهای پر شده از ادرارِ کارگران آمازون، هنوز به حیرت رسانهای تبدیل میشود.
#اشتغال
#تبعیض
@bidarzani
تقریبا از سال ۲۰۱۷ به اینسو، کمتر روزی است که رسانههای خبری جهان، خرده گزارشاتی از استثمار حیرتانگیز کارگران آمازون، این ابرکمپانی توزیع کالا منتشر نکنند.
آمازون با جمعیت کارگری چندصد هزار نفری، سود سرسامآور خود را از مجرای مبدلسازی «نیروی کار» به «بردههای نوین» کسب میکند. فشار کاری بیش از حد، کنترل شدید و عدم تعرفه سندیکایی از جمله مشکلات کارکنان آمازون است. اما شاید آنچیزی که بیش از همه، وضعیت دهشتزای کارکنان این شرکت با شعب متعدد در آمریکا و اروپا را مشخص میکند، جدیدترین گزارشات از تحویل بطریها جهت ادرار در ساعات کاری به کارگران بوده است. وضعیتی جنسیتزده که زنان کارگر حاضر در شرکت و مشکلات عدیده ناشی از حق دسترسی به سرویس بهداشتی استاندارد و مصائب قرارگیری در بازههای پریود را به خطر جدی سلامت و بهداشت دوران قاعدگی آنان بدل کرده است.
طی سالهای گذشته، فعالیت تمامی کارگران توسط کامپیوترها، دستگاههای شنود و دوربینهایی که از سقف آویزانند، ثبت میشود. حتی در اتاق رختکن کارگران هم دوربینهای متعددی نصب شده است. به این موارد وصل کردن ردیاب به پای کارگران و ممنوعیت مصاحبه با رسانهها نیز اضافه میشود. طوری که ۹۰ درصد این گزارشات از سوی کارگران اخراجی و یا بیرون آمده از این ابر کمپانی تهیه شده است.
این استثمار هر روزه، در تقابل با دیدگاه مسلط «وضعیت خوب کارگران اروپایی/آمریکایی» جهت عادیسازی از شرایط غیرانسانی محیطکار کارگران ایرانی قرار میگیرد. وضعیتی که از سوی حامیان اقتصاد بازار آزاد، کارفرمایان را به استعمار هر روزهی نیروی کار داخلی تشویق میکند، با این استدلال که چرخش سود میلیون دلاری مهد سرمایهداری جهانی نیز جز با سرکوب، رصد و استثمار روزانهی کارگران ممکن نیست. گزارشات محدودیت دسترسی به سرویسهای بهداشتی، پیش از این در بین زنان کارگر نساجیها و کشاورزان بیزمین هند منعکس شده بود. اما گویی در جغرافیای سراسر تبعیض هند، فجایعی از این دست، بسیار عادی است و وجود بطریهای پر شده از ادرارِ کارگران آمازون، هنوز به حیرت رسانهای تبدیل میشود.
#اشتغال
#تبعیض
@bidarzani
🟣 «آمنه شهبازی» همراه فرزندِ ۴ ساله و مادرش پیش از آبان ۹۸ و پس از آبان ۹۸.
آمنه شهبازی ۳۶ سال داشت که در اعتراضات آبان ۹۸ با گلولهی نیروهای امنیتی کشته شد.
🔵 «آزاده ضربی» ۲۶ ساله، در اعتراضات آبان ۹۸ درحالیکه همراه با دوستانش مشغول سر دادن شعار بود، گلولهای به گلو و حنجرهاش خورد، همانجا جان داد و صدایش برای همیشه خاموش ماند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
«از صفحهی ۱۵۰۰ تصویر»
@bidarzani
آمنه شهبازی ۳۶ سال داشت که در اعتراضات آبان ۹۸ با گلولهی نیروهای امنیتی کشته شد.
🔵 «آزاده ضربی» ۲۶ ساله، در اعتراضات آبان ۹۸ درحالیکه همراه با دوستانش مشغول سر دادن شعار بود، گلولهای به گلو و حنجرهاش خورد، همانجا جان داد و صدایش برای همیشه خاموش ماند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
«از صفحهی ۱۵۰۰ تصویر»
@bidarzani
🟣 آخرین گزارش از وضعیت مریم اکبری منفرد پس از تبعید به زندان سمنان
مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی یک روز پس از تبعید به زندان سمنان و پس از بازجویی توسط ماموران اداره اطلاعات بدون رعایت اصل تفکیک جرائم، در نبود امکانات بهداشتی و بدون دسترسی به لوازم شخصی به بند عمومی این زندان منتقل شده است. خانم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. او که دوازدهمین سال از دوران محکومیت خود را سپری میکند تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بسر برده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و بدون دسترسی به لوازم شخصی خود در بند عمومی زندان سمنان به سر می برد.
خانم اکبری منفرد روز اول تبعید در بازداشتگاه موسوم به مبارزه با موادمخدر نگهداری شده و توسط ماموران اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته است. او نهایتا بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در نبود امکانات بهداشتی به بند عمومی این زندان منتقل شده است.
به گفته یک منبع مطلع؛ “وضعیت بند عمومی زندان سمنان از نظر بهداشتی بسیار اسفبار است. با وجود شیوع گسترده کرونا در زندان ها، تمامی دمپایی ها به صورت عمومی استفاده می شود و مواد ضذعفونی و تمیز کننده در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد. از روز انتقال به زندان سمنان وسایل شخصی خانم اکبری منفرد و همچنین کارت تلفن به او تحویل داده نشده و تماس روزانه وی به صورت محدود و در دفتر حفاظت زندان در حضور یک مامور انجام می شود”.
مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۹۹، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد.
مریم اکبری منفرد ساعت ۳ بامداد ۱۰ دیماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی یک روز پس از تبعید به زندان سمنان و پس از بازجویی توسط ماموران اداره اطلاعات بدون رعایت اصل تفکیک جرائم، در نبود امکانات بهداشتی و بدون دسترسی به لوازم شخصی به بند عمومی این زندان منتقل شده است. خانم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد. او که دوازدهمین سال از دوران محکومیت خود را سپری میکند تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان بسر برده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و بدون دسترسی به لوازم شخصی خود در بند عمومی زندان سمنان به سر می برد.
خانم اکبری منفرد روز اول تبعید در بازداشتگاه موسوم به مبارزه با موادمخدر نگهداری شده و توسط ماموران اداره اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفته است. او نهایتا بدون رعایت اصل تفکیک جرائم و در نبود امکانات بهداشتی به بند عمومی این زندان منتقل شده است.
به گفته یک منبع مطلع؛ “وضعیت بند عمومی زندان سمنان از نظر بهداشتی بسیار اسفبار است. با وجود شیوع گسترده کرونا در زندان ها، تمامی دمپایی ها به صورت عمومی استفاده می شود و مواد ضذعفونی و تمیز کننده در اختیار زندانیان قرار نمیگیرد. از روز انتقال به زندان سمنان وسایل شخصی خانم اکبری منفرد و همچنین کارت تلفن به او تحویل داده نشده و تماس روزانه وی به صورت محدود و در دفتر حفاظت زندان در حضور یک مامور انجام می شود”.
مریم اکبری منفرد در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۹۹، از زندان اوین به زندان سمنان تبعید شد.
مریم اکبری منفرد ساعت ۳ بامداد ۱۰ دیماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت و در خردادماه سال بعد توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
تفاوت «وومنیسم» و «فمینیسم»
شاید در سالهای اخیر شما هم واژهی Womanism را شنیده باشید و برای شما هم سوال پیش آمده باشد که این واژه به چه هدف و مفهومی اشاره دارد و چه فرقی با «فمینیسم» دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید به سال ۱۹۷۹ برگردیم. آلیس واکر، شاعر و کنشگر سیاهپوست در آمریکا برای اولینبار این واژه را ساخت و استفاده کرد. واکر، از نبود تنوع نژادی در فمینیسم جریان اصلی آن زمان در آمریکا، خسته و شاکی بود. او فمینیسم جریان اصلی را متهم میکرد که از سال ۱۹۰۰ و موج اول و مطالبهی حق رای زنان، پیشرفت و تغییر چندانی نکردند و فضا کماکان در غلبهی زنان سفیدپوست طبقه متوسط با باورها و نگاههای آنها است. او همچنین معتقد بود «فرهنگ زیستهی» هر زن مهم است و نباید به دور از این فرهنگ زیسته، مبارزه کرد.
واکر در داستان کوتاه «Coming Apart» از واژهی «وومنیست» استفاده کرد. واژه اما از معنای ابتدایی و موردنظر واکر تغییراتی داشته است.
واکر در تعریف واژهی «وومنیست» نوشت که «وومنیست زنی است سیاه یا رنگینپوست، رفتار او "زنانه" است و ریشه در فرهنگ زیستهی او دارد. زنی است که زنان دیگر را دوست دارد (چه با میل جنسی و چه بیمیل جنسی)، زنی است که قدرت، توانایی و احساسات زنان دیگر را ارزشمند میداند. زنی که به هماناندازه که اسطوخودوس به رنگ بنفش است، او هم فمینیست است.»
آلیس واکر معتقد بود که وومنیسم چیزی وسیعتر و فراتر از فمینیسم است و فمینیسم، بخشی از وومنیسم است. وومنیسم برخلاف فمینیسم، تمرکز اصلیاش بر نابرابری جنسیتی نیست، بلکه بر نابرابری، تبعیض و سرکوب نژادی و طبقاتی تمرکز کرده و نابرابری جنسیتی را زیرشاخهای از این انواع سرکوب میبیند. واکر وومنیسم را ایدهای جهانی و نه معطوف به کشور یا فرهنگ خاص میدانست.
واکر بعدها در مقالات و داستانهای کوتاه دیگری به تبیین و گسترش مفهوم «وومنیسم» پرداخت؛ با اینحال روایت و تبیین او از واژهای که ساخت، یکدست و پیرو یک روند منطقی نبود. او گاهی چیزی را اضافه میکرد که ناقض حرف و توصیف پیشین خود او از مفهوم وومنیسم بود.
کلنورا هادسون ویمز، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه میزوری، در سال ۱۹۹۵ زیرشاخهی دیگری از واژه وومنیسم را تعریف کرد:«آفریکانا وومنیسم». هادسون ویمز آفریکانا وومنیسم را باوری تعریف کرد که معطوف به زنان سیاهپوست از تبار آفریقایی است. او ۱۸ ویژگی برای آفریکانا وومنیسم برشمرد که «تعریف هویت خود به دست خود، محوریت خانواده، احترام به زمین و پیشکسوتان، قدرت انعطاف و خواهری بین زنان سیاه» بعضی از این ویژگیهاست.
چیکونی اوکونجو اوگنیمی، استاد ادبیات نیجریهای هم در مقالهی دانشگاهی مهمی به تبیین گستردهتر وومنیسم پرداخت. او مدعی شد که وومنیسم پاسخ نهایی به سوال چگونگی تقسیم عادلانهی قدرت میان نژادهای مختلف و جنسیتهای گوناگون است. اوکونجو اوگنیمی در تعریف خود بیشتر به هادسون ویمز نزدیک بود و هر دو از تعریف ابتدایی واکر فاصله داشتند. واکر، اتحاد و نزدیکی بین فمینیستهای سیاهپوست و سفیدپوست را ممکن میدید، اما این دو معتقد بودند درنهایت هرگز نمیشود با فمینیستهای سفید واقعا متحد و همصدا بود.
با اینکه از واکر تا کنشگران و اهالی آکادمی دیگر تا امروز بارها تاکید کردند که وومنیسم صرفا معطوف به زنان سیاه نیست، بلکه نقطهی شروع و محوریاش زن سیاه است، اما وونیسم همیشه بیشتر از هرچیز صرفا با زنان سیاه گره خورده و در جذب زنان دیگر رنگینپوست چندان موفق نبوده است. مطالعات نشان میدهد در میان زنان سیاهپوست، اغلب زنان این را راحتتر و مقبولتر میبینند که خود را وومنیست بنامند و نه فمینیست. وومنیسم به آنها فرصت بیشتری داده تا بتوانند همزمان باورهای مذهبی، نقش کلیدی خانواده در فرهنگشان، لزوم احترام به بزرگترها، معنویت و ...را نیز حفظ کنند و همزمان علیه تبعیض موضع بگیرند.
تفاوت اصلی وومنیسم با فمینیسم را باید در ایدئولوژی دانست که هر یک علیه آن مبارزه میکنند. فمینیستها علیه مردسالاری ریشهدار و انگ و کلیشه و نابرابری علیه زن میجنگند، وومنیستها علیه تبعیض و نابرابری ریشهدار در نژاد، رنگ پوست و طبقهی اجتماعی میجنگند. آیا وومنیستها، لزوما فمینیستاند؟ خیر و اتفاقا بسیاری از آنها آگاهانه از اینکه خود را فمینیست بنامند، فاصله گرفته و برخی تعاریف آنها از مادری، مراقبت از دیگران و زن به مثابه محور خانواده در تضاد با باورهای فمینیستی است. وومنیستها اغلب میانهی خوبی هم با کلیسا دارند، چیزی که اکثر شاخههای فمینیسم به شکل تاریخی از آن دوری جسته و خود کلیسا و مذاهب را به درستی یکی از ارکان سرکوب زنان و اسباب نابرابری میبیند.
ادامهی مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/وومنیسم-03-27
@bidarzani
@FarnazSeifi
شاید در سالهای اخیر شما هم واژهی Womanism را شنیده باشید و برای شما هم سوال پیش آمده باشد که این واژه به چه هدف و مفهومی اشاره دارد و چه فرقی با «فمینیسم» دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید به سال ۱۹۷۹ برگردیم. آلیس واکر، شاعر و کنشگر سیاهپوست در آمریکا برای اولینبار این واژه را ساخت و استفاده کرد. واکر، از نبود تنوع نژادی در فمینیسم جریان اصلی آن زمان در آمریکا، خسته و شاکی بود. او فمینیسم جریان اصلی را متهم میکرد که از سال ۱۹۰۰ و موج اول و مطالبهی حق رای زنان، پیشرفت و تغییر چندانی نکردند و فضا کماکان در غلبهی زنان سفیدپوست طبقه متوسط با باورها و نگاههای آنها است. او همچنین معتقد بود «فرهنگ زیستهی» هر زن مهم است و نباید به دور از این فرهنگ زیسته، مبارزه کرد.
واکر در داستان کوتاه «Coming Apart» از واژهی «وومنیست» استفاده کرد. واژه اما از معنای ابتدایی و موردنظر واکر تغییراتی داشته است.
واکر در تعریف واژهی «وومنیست» نوشت که «وومنیست زنی است سیاه یا رنگینپوست، رفتار او "زنانه" است و ریشه در فرهنگ زیستهی او دارد. زنی است که زنان دیگر را دوست دارد (چه با میل جنسی و چه بیمیل جنسی)، زنی است که قدرت، توانایی و احساسات زنان دیگر را ارزشمند میداند. زنی که به هماناندازه که اسطوخودوس به رنگ بنفش است، او هم فمینیست است.»
آلیس واکر معتقد بود که وومنیسم چیزی وسیعتر و فراتر از فمینیسم است و فمینیسم، بخشی از وومنیسم است. وومنیسم برخلاف فمینیسم، تمرکز اصلیاش بر نابرابری جنسیتی نیست، بلکه بر نابرابری، تبعیض و سرکوب نژادی و طبقاتی تمرکز کرده و نابرابری جنسیتی را زیرشاخهای از این انواع سرکوب میبیند. واکر وومنیسم را ایدهای جهانی و نه معطوف به کشور یا فرهنگ خاص میدانست.
واکر بعدها در مقالات و داستانهای کوتاه دیگری به تبیین و گسترش مفهوم «وومنیسم» پرداخت؛ با اینحال روایت و تبیین او از واژهای که ساخت، یکدست و پیرو یک روند منطقی نبود. او گاهی چیزی را اضافه میکرد که ناقض حرف و توصیف پیشین خود او از مفهوم وومنیسم بود.
کلنورا هادسون ویمز، استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه میزوری، در سال ۱۹۹۵ زیرشاخهی دیگری از واژه وومنیسم را تعریف کرد:«آفریکانا وومنیسم». هادسون ویمز آفریکانا وومنیسم را باوری تعریف کرد که معطوف به زنان سیاهپوست از تبار آفریقایی است. او ۱۸ ویژگی برای آفریکانا وومنیسم برشمرد که «تعریف هویت خود به دست خود، محوریت خانواده، احترام به زمین و پیشکسوتان، قدرت انعطاف و خواهری بین زنان سیاه» بعضی از این ویژگیهاست.
چیکونی اوکونجو اوگنیمی، استاد ادبیات نیجریهای هم در مقالهی دانشگاهی مهمی به تبیین گستردهتر وومنیسم پرداخت. او مدعی شد که وومنیسم پاسخ نهایی به سوال چگونگی تقسیم عادلانهی قدرت میان نژادهای مختلف و جنسیتهای گوناگون است. اوکونجو اوگنیمی در تعریف خود بیشتر به هادسون ویمز نزدیک بود و هر دو از تعریف ابتدایی واکر فاصله داشتند. واکر، اتحاد و نزدیکی بین فمینیستهای سیاهپوست و سفیدپوست را ممکن میدید، اما این دو معتقد بودند درنهایت هرگز نمیشود با فمینیستهای سفید واقعا متحد و همصدا بود.
با اینکه از واکر تا کنشگران و اهالی آکادمی دیگر تا امروز بارها تاکید کردند که وومنیسم صرفا معطوف به زنان سیاه نیست، بلکه نقطهی شروع و محوریاش زن سیاه است، اما وونیسم همیشه بیشتر از هرچیز صرفا با زنان سیاه گره خورده و در جذب زنان دیگر رنگینپوست چندان موفق نبوده است. مطالعات نشان میدهد در میان زنان سیاهپوست، اغلب زنان این را راحتتر و مقبولتر میبینند که خود را وومنیست بنامند و نه فمینیست. وومنیسم به آنها فرصت بیشتری داده تا بتوانند همزمان باورهای مذهبی، نقش کلیدی خانواده در فرهنگشان، لزوم احترام به بزرگترها، معنویت و ...را نیز حفظ کنند و همزمان علیه تبعیض موضع بگیرند.
تفاوت اصلی وومنیسم با فمینیسم را باید در ایدئولوژی دانست که هر یک علیه آن مبارزه میکنند. فمینیستها علیه مردسالاری ریشهدار و انگ و کلیشه و نابرابری علیه زن میجنگند، وومنیستها علیه تبعیض و نابرابری ریشهدار در نژاد، رنگ پوست و طبقهی اجتماعی میجنگند. آیا وومنیستها، لزوما فمینیستاند؟ خیر و اتفاقا بسیاری از آنها آگاهانه از اینکه خود را فمینیست بنامند، فاصله گرفته و برخی تعاریف آنها از مادری، مراقبت از دیگران و زن به مثابه محور خانواده در تضاد با باورهای فمینیستی است. وومنیستها اغلب میانهی خوبی هم با کلیسا دارند، چیزی که اکثر شاخههای فمینیسم به شکل تاریخی از آن دوری جسته و خود کلیسا و مذاهب را به درستی یکی از ارکان سرکوب زنان و اسباب نابرابری میبیند.
ادامهی مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://telegra.ph/وومنیسم-03-27
@bidarzani
@FarnazSeifi
Telegraph
تفاوت «وومنیسم» و «فمینیسم»
شاید در سالهای اخیر شما هم واژهی Womanism را شنیده باشید و برای شما هم سوال پیش آمده باشد که این واژه به چه هدف و مفهومی اشاره دارد و چه فرقی با «فمینیسم» دارد؟ برای پاسخ به این سوال باید به سال ۱۹۷۹ برگردیم. آلیس واکر، شاعر و کنشگر سیاهپوست در آمریکا…
🟣 #بیدارزنی : برای تضییع حق کودکیِ کودکان کار، بد و بدتر نسازید
طی روزهای گذشته، رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفته است: «فشار برای جمعآوری کودکان کار و خیابان، آنان را به سمت مشاغل زیرزمینی میکشاند که اینگونه مشاغل سختی بیشتری برای این کودکان در پی خواهد داشت».
با توجه به افزایش آمار حاشیهنشینی، مهاجرت معکوس شهر به روستاها و تزریق فقر حداکثری در جامعه، برای بررسی جمعیت چند ده هزار نفری کودکان کار در خیابانها به بهروزرسانی هفتگی و چه بسا ماهانه نیاز داریم. در بازه زمانی ۹۹ تا ۱۴۰۰ سال جاری، که آمار بیش از ۴ میلیون دانشآموز محروم از تحصیل به مجموع محرومیت از تحصیل کودکان مطرود و فرودست، اضافه شده است، باز هم نگاه سلبی به مجموع محرومیتهای زیستی کودکان کار را شاهدیم.
آیا رشد یافتن کودک در خیابانها واجد امنیت و آرامش این کودکان است که گزینهی بدتر «کار در مشاغل زیرزمینی»، برابر نهادِ مشاغل کمتر سخت برای آنان در نظر گرفته شده است؟ و مگر کار کودک و تضییع حق کودکی، تحصیل و زیستی او به هر شکلی محکوم نیست؟
بسیاری از کودکان کار حاضر در خیابانها، علاوه بر مجموع نابرابریها به جمعآوری ضایعات آهنی، جمعآوری زبالهها و قرارگیری در مافیای اقتصادی شهرداریها و یا تولید قطعات کوچک پیچ و مهره حتی در فضای چاردیواری خانه مشغولند. آیا رئیس مددکاری اجتماعی ایران از فقدان امنیت جانی و کاری حاکم بر فضای کارگاههای تولیدی زیرزمینی بیخبر است؟
کودکان کار دختر و پسر، بلوغ خود را نیز در خیابان تجربه میکنند. کودکان کار دختر که بدون کمترین آموزش و حمایتی، مواجههی نخستین خود با قاعدگی را خواهند داشت، آیا جایی در مشروعیتبخشی به کار کودکان دارند؟ میبایست اشاره کرد که برای کارگزاران ذیربط، کودکان کار، حق ابتدایی زندگی و حق کودکیشان از اساس فاقد اهمیت است و این محرومیتِ مشروع را از استثماری به استثماری دیگر بهعنوان «راهحل» در برابر تبعات فروپاشی اقتصادی خانوادگی و محرومیت تحمیلی بر زندگی این کودکان عنوان میکنند.
#کودکان_کار
@bidarzani
طی روزهای گذشته، رییس انجمن مددکاری اجتماعی ایران گفته است: «فشار برای جمعآوری کودکان کار و خیابان، آنان را به سمت مشاغل زیرزمینی میکشاند که اینگونه مشاغل سختی بیشتری برای این کودکان در پی خواهد داشت».
با توجه به افزایش آمار حاشیهنشینی، مهاجرت معکوس شهر به روستاها و تزریق فقر حداکثری در جامعه، برای بررسی جمعیت چند ده هزار نفری کودکان کار در خیابانها به بهروزرسانی هفتگی و چه بسا ماهانه نیاز داریم. در بازه زمانی ۹۹ تا ۱۴۰۰ سال جاری، که آمار بیش از ۴ میلیون دانشآموز محروم از تحصیل به مجموع محرومیت از تحصیل کودکان مطرود و فرودست، اضافه شده است، باز هم نگاه سلبی به مجموع محرومیتهای زیستی کودکان کار را شاهدیم.
آیا رشد یافتن کودک در خیابانها واجد امنیت و آرامش این کودکان است که گزینهی بدتر «کار در مشاغل زیرزمینی»، برابر نهادِ مشاغل کمتر سخت برای آنان در نظر گرفته شده است؟ و مگر کار کودک و تضییع حق کودکی، تحصیل و زیستی او به هر شکلی محکوم نیست؟
بسیاری از کودکان کار حاضر در خیابانها، علاوه بر مجموع نابرابریها به جمعآوری ضایعات آهنی، جمعآوری زبالهها و قرارگیری در مافیای اقتصادی شهرداریها و یا تولید قطعات کوچک پیچ و مهره حتی در فضای چاردیواری خانه مشغولند. آیا رئیس مددکاری اجتماعی ایران از فقدان امنیت جانی و کاری حاکم بر فضای کارگاههای تولیدی زیرزمینی بیخبر است؟
کودکان کار دختر و پسر، بلوغ خود را نیز در خیابان تجربه میکنند. کودکان کار دختر که بدون کمترین آموزش و حمایتی، مواجههی نخستین خود با قاعدگی را خواهند داشت، آیا جایی در مشروعیتبخشی به کار کودکان دارند؟ میبایست اشاره کرد که برای کارگزاران ذیربط، کودکان کار، حق ابتدایی زندگی و حق کودکیشان از اساس فاقد اهمیت است و این محرومیتِ مشروع را از استثماری به استثماری دیگر بهعنوان «راهحل» در برابر تبعات فروپاشی اقتصادی خانوادگی و محرومیت تحمیلی بر زندگی این کودکان عنوان میکنند.
#کودکان_کار
@bidarzani
📌گورستان زنان گمنام؛ تراژدی قتل و ناموس
گوشهای از گورستان سیوان سلیمانیه، مدفن هزاران زنی است که سنگ قبر ندارند و با شماره معرفی میشوند. اینجا خانه آخر قربانیان جنایات ناموسی است؛ زنانی که بستگانشان از خاکسپاری آنها ابا کرده و کار را به شهرداری سپردهاند.
#زن_کشی
https://p.dw.com/p/3rIE0
@bidarzani
گوشهای از گورستان سیوان سلیمانیه، مدفن هزاران زنی است که سنگ قبر ندارند و با شماره معرفی میشوند. اینجا خانه آخر قربانیان جنایات ناموسی است؛ زنانی که بستگانشان از خاکسپاری آنها ابا کرده و کار را به شهرداری سپردهاند.
#زن_کشی
https://p.dw.com/p/3rIE0
@bidarzani
DW
گورستان زنان گمنام؛ تراژدی قتل و ناموس
گوشهای از گورستان سیوان سلیمانیه، مدفن هزاران زنی است که سنگ قبر ندارند و با شماره معرفی میشوند. اینجا خانه آخر قربانیان جنایات ناموسی است؛ زنانی که بستگانشان از خاکسپاری آنها ابا کرده و کار را به شهرداری سپردهاند.
🟣 سه فعال محیطزیستی سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی به مرخصی اعزام شدند
سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی، فعالین محیط زیست زندانی امروز دوشنبه ۹ فروردینماه از زندان اوین به مرخصی کوتاه مدت اعزام شدند. از میان این فعالین که از زمستان ۹۶ در بازداشت و زندان به سر بردهاند، اعزام خانم کاشانی و آقای خالقی به مرخصی برای نخستین بار در دوره محکومیتشان صورت گرفته است.
سام رجبی در تاریخ ۲۰ دیماه ۹۹ برای نخستین بار در پی درگذشت مادر به مرخصی اعزام شده بود. لیلی هوشمند افشار، مادر آقای رجبی از مدتها قبل به بیماری سرطان مبتلا بود و به دلیل وخامت حال حتی از رفتن به زندان و ملاقات با فرزندش نیز ناتوان بود؛ با این وجود دادستانی تهران همواره با درخواست مرخصی وی مخالفت میکرد. خانم هوشمندافشار روز جمعه ۱۹ دیماه ۹۹ درگذشت.
@bidarzani
سام رجبی، سپیده کاشانی و امیرحسین خالقی، فعالین محیط زیست زندانی امروز دوشنبه ۹ فروردینماه از زندان اوین به مرخصی کوتاه مدت اعزام شدند. از میان این فعالین که از زمستان ۹۶ در بازداشت و زندان به سر بردهاند، اعزام خانم کاشانی و آقای خالقی به مرخصی برای نخستین بار در دوره محکومیتشان صورت گرفته است.
سام رجبی در تاریخ ۲۰ دیماه ۹۹ برای نخستین بار در پی درگذشت مادر به مرخصی اعزام شده بود. لیلی هوشمند افشار، مادر آقای رجبی از مدتها قبل به بیماری سرطان مبتلا بود و به دلیل وخامت حال حتی از رفتن به زندان و ملاقات با فرزندش نیز ناتوان بود؛ با این وجود دادستانی تهران همواره با درخواست مرخصی وی مخالفت میکرد. خانم هوشمندافشار روز جمعه ۱۹ دیماه ۹۹ درگذشت.
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : تبعات پاندمی کرونا برای مهاجران آسیایی در آمریکا به فاشیسمی روزمره بدل شده است.
۱۰ روز پس از کشتار ۶ زن آسیاییتبار در آتلانتا، هزاران نفر علیه نژادپرستی ضد آسیاییتباران در ۶۰ شهر ایالات متحده ازجمله آتلانتا، نیویورک، لسآنجلس، سانفرانسیسکو، دیترویت و شیکاگو راهپیمایی کردند.
۱۶ مارس یک مرد سفیدپوست با حمله به سه سالن ماساژ در منطقه آتلانتا واقع در ایالت جورجیای آمریکا ۸ نفر، از جمله ۶ زن آسیاییتبار را به قتل رساند.
به گفته برگزارکنندگان این راهپیمایی از سال گذشته و در جریان شیوع ویروس کرونا، که سرچشمه آن شهر ووهان چین بود، نفرت علیه آسیاییتباران در ایالات متحده افزایش یافته است. جودی چانگ یکی از اعضای این جمعیت میگوید: «اینکه چین همواره به عنوان یک تهدید نمایانده میشود، نقش مهمی در این تشدید این گونه از نژادپرستی داشته است».
درست در روزهای پس از اپیدمی کرونا، نام «ویروس چینی» را ابتدا دونالد ترامپ و سپس سایر رسانههای جریان مسلط به تیتر یک خود بدل کردند. طی یک سال گذشته، تبعات ناشی از این «پاندمی نژادپرستی» بیش از همه گریبان مهاجران آسیایی حاضر در آمریکا (و مواردی از برخوردهای نژادپرستانه در اروپا) را گرفته است. آنفولانزای خوکی در بازه شیوع خود، هرگز آنفولانزای آمریکایی نام نگرفت و ویروس جهش یافتهی کووید ۱۹، کمتر «کرونای انگلیسی» خوانده شد. با این همه، تحکم سیاستهای سرمایهدارانه و رسانههای کلان وابسته به آنان، ضمن چپاول، غارت منابع طبیعی/زیرزمینی و تبعات ناشی از کپیتالیسم در جهان، تحقیر نژادی را نیز کماکان به عنوان اهرمی جهت تسلط فرهنگی و سیاسی، علیه دیگر کشورها میداند. چین که خود در تنظیم قراردادهای کلان تجاری با محوریت نابودی غنائم و زیست بوم داخلی و خارجی دیگر کشورها در صدر است، به تجارت و روادید با ابرکمپانیهای جهانی مشغول است و دامنهی فرهنگی پاندمیها و ویروسها را آسیبپذیرترین قشرها یعنی مهاجران و پناهندگان دیگر کشورها به جان میخرند. طوری که ساخت، انحصاریسازی فرمول و توزیع واکسن این ویروس نیز به تولید و چرخش سرمایهای میلیارد دلاری بدل شده است، اما کماکان، نژادپرستی و تبعات آن، گریبانگیر نیروهای کار ارزنقیمت و مهاجران حاضر در ایالت آمریکا را میگیرد.
#نه_به_فاشیسم
@bidarzani
۱۰ روز پس از کشتار ۶ زن آسیاییتبار در آتلانتا، هزاران نفر علیه نژادپرستی ضد آسیاییتباران در ۶۰ شهر ایالات متحده ازجمله آتلانتا، نیویورک، لسآنجلس، سانفرانسیسکو، دیترویت و شیکاگو راهپیمایی کردند.
۱۶ مارس یک مرد سفیدپوست با حمله به سه سالن ماساژ در منطقه آتلانتا واقع در ایالت جورجیای آمریکا ۸ نفر، از جمله ۶ زن آسیاییتبار را به قتل رساند.
به گفته برگزارکنندگان این راهپیمایی از سال گذشته و در جریان شیوع ویروس کرونا، که سرچشمه آن شهر ووهان چین بود، نفرت علیه آسیاییتباران در ایالات متحده افزایش یافته است. جودی چانگ یکی از اعضای این جمعیت میگوید: «اینکه چین همواره به عنوان یک تهدید نمایانده میشود، نقش مهمی در این تشدید این گونه از نژادپرستی داشته است».
درست در روزهای پس از اپیدمی کرونا، نام «ویروس چینی» را ابتدا دونالد ترامپ و سپس سایر رسانههای جریان مسلط به تیتر یک خود بدل کردند. طی یک سال گذشته، تبعات ناشی از این «پاندمی نژادپرستی» بیش از همه گریبان مهاجران آسیایی حاضر در آمریکا (و مواردی از برخوردهای نژادپرستانه در اروپا) را گرفته است. آنفولانزای خوکی در بازه شیوع خود، هرگز آنفولانزای آمریکایی نام نگرفت و ویروس جهش یافتهی کووید ۱۹، کمتر «کرونای انگلیسی» خوانده شد. با این همه، تحکم سیاستهای سرمایهدارانه و رسانههای کلان وابسته به آنان، ضمن چپاول، غارت منابع طبیعی/زیرزمینی و تبعات ناشی از کپیتالیسم در جهان، تحقیر نژادی را نیز کماکان به عنوان اهرمی جهت تسلط فرهنگی و سیاسی، علیه دیگر کشورها میداند. چین که خود در تنظیم قراردادهای کلان تجاری با محوریت نابودی غنائم و زیست بوم داخلی و خارجی دیگر کشورها در صدر است، به تجارت و روادید با ابرکمپانیهای جهانی مشغول است و دامنهی فرهنگی پاندمیها و ویروسها را آسیبپذیرترین قشرها یعنی مهاجران و پناهندگان دیگر کشورها به جان میخرند. طوری که ساخت، انحصاریسازی فرمول و توزیع واکسن این ویروس نیز به تولید و چرخش سرمایهای میلیارد دلاری بدل شده است، اما کماکان، نژادپرستی و تبعات آن، گریبانگیر نیروهای کار ارزنقیمت و مهاجران حاضر در ایالت آمریکا را میگیرد.
#نه_به_فاشیسم
@bidarzani
🟣 توییت انسیه دائمی، خواهر آتنا دائمی که از زندان اوین به زندان/کانون اصلاح و تربیت لاکان رشت تبعید شده است:
«تمام زندگی و جوونی آتنا توی اوین شد چند تا باکس و دو تا ساک که از زندان لاکان رشت تحویل گرفتیم، اون پتوی آتناست توی بغل مامان».
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
«تمام زندگی و جوونی آتنا توی اوین شد چند تا باکس و دو تا ساک که از زندان لاکان رشت تحویل گرفتیم، اون پتوی آتناست توی بغل مامان».
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🟣 توضیحات بابک پاکنیا پیرامون وضعیت سلامتی سمانه نوروز مرادی
▪️ علی رغم تأکید چند باره پزشکی قانونی مبنی بر لزوم تحت درمان قرار گرفتن #سمانه_نوروز_مرادی با پیگیری مکرر، نهایتاً دادستانی تهران با تعویق مجازات حبس موافقت کرد، لیکن قاضی ناظر در زندان رشت آزادی را منوط به تودیع وثیقه در شهر رشت می داند.
▪️اعضای خانواده هیچ سندی برای تودیع وثیقه نداشتند و برای حفظ جان اوحاضر به تهیه پول ربوی برای اجاره سند شدند اما قاضی ناظر اعلام کرده که وثیقه باید متعلق به اعضای خانواده باشد! تهران پاسخ گو نیست و رشت نیز به همین کیفیت!
▪️به قاضی ناظردرتهران گفتم جان موکلم درخطر است واگرچه به لحاظ حرفه ای صحیح نیست اماحاضرم تخلف کنم و شخصا کفیل او باشم و مسئولیتش را هم می پذیرم اما قرار را تغییر ندادند! جان موکلم در خطر است و برای اولین باراز شما خواهش می کنم توییتهایم را منتشر کنید بلکه تصمیم انسانی اتخاذ شود.
#زنان_زندانی_سیاسی
https://twitter.com/DrPaknia/status/1376786877882249222?s=19
@bidarzani
▪️ علی رغم تأکید چند باره پزشکی قانونی مبنی بر لزوم تحت درمان قرار گرفتن #سمانه_نوروز_مرادی با پیگیری مکرر، نهایتاً دادستانی تهران با تعویق مجازات حبس موافقت کرد، لیکن قاضی ناظر در زندان رشت آزادی را منوط به تودیع وثیقه در شهر رشت می داند.
▪️اعضای خانواده هیچ سندی برای تودیع وثیقه نداشتند و برای حفظ جان اوحاضر به تهیه پول ربوی برای اجاره سند شدند اما قاضی ناظر اعلام کرده که وثیقه باید متعلق به اعضای خانواده باشد! تهران پاسخ گو نیست و رشت نیز به همین کیفیت!
▪️به قاضی ناظردرتهران گفتم جان موکلم درخطر است واگرچه به لحاظ حرفه ای صحیح نیست اماحاضرم تخلف کنم و شخصا کفیل او باشم و مسئولیتش را هم می پذیرم اما قرار را تغییر ندادند! جان موکلم در خطر است و برای اولین باراز شما خواهش می کنم توییتهایم را منتشر کنید بلکه تصمیم انسانی اتخاذ شود.
#زنان_زندانی_سیاسی
https://twitter.com/DrPaknia/status/1376786877882249222?s=19
@bidarzani
Twitter
Babak Paknia
۱/۳ علی رغم تأکید چند باره پزشکی قانونی مبنی بر لزوم تحت درمان قرار گرفتن #سمانه_نوروز_مرادی با پیگیری مکرر، نهایتاً دادستانی تهران با تعویق مجازات حبس موافقت کرد، لیکن قاضی ناظر در زندان رشت آزادی را منوط به تودیع وثیقه در شهر رشت می داند