Araz News آراز نیوز
20.6K subscribers
60.8K photos
21.3K videos
985 files
8.44K links
‎ارگان تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان - دیرنیش‌

‎آدرس کانال
t.me/ArazNews

‎ارتباط
@ArazNews_Admin

‎وبسایت تشکیلاتی
diranish.com

‎وبسایت خبری تحلیلی
www.araznews.org

‎اینستاگرام
instagram.com/araznews2023

‎یوتیوب
youtube.com/c/ArazNewsChannel
Download Telegram
💥 آبریز چاله سر، مارال خانیم...


🔹 دوستانی که از کوچه های بُورغام قالاباشی گذشته اند، با چای باشی وآغالیخ واُوتراق حوسین زاغا به یادشان است. دیده اند که دخترک ماشه ای در دست گوله آلیشیقی از اجاق خانه کالبا شیرخان برای خانه خودش، میبرد. پسرکی دولچه حلبی بر شانه آب از چاه خانه حاج خودا قولو برای پخت و پز ننه اش میکشد.
هم ماشه و هم سطل ساخت دست صنعتگر سولدوز بود. واین زمانی بود که قیزبس سر همسایه اش آغ دست داد نمیزد، که زنیکه ایکبیری سلیطه، چرا خاکستر اجاق مرات خانه ات را بر سر و گیس و چارشاو و گن تومان منه هشترلی می پاشی؟
قوتور فاطما به صورت مارال خانیم چشم غُره نمیکرد... آهای دختره بی حیا، چرا آبریز چاله سرت به بیخ ریشه دیرک و زیر یاتاغ کهنه خانه منه سیدقیزی می سیزد؟
ابدا این حرفا نبود. چراکه دیوارها برای قایم کردن پارپالاز ویوریورقان از چشم اجنبی و نرسیدن حرف و حدیث به گوش و سمع همسایه نبود. گفتگوی درگوشی از پول و عاید رشوه پنهان و آشکار نبود.
تنها چیزی که گاه از چشم و گوش، اهالی پنهان بود، این بود، عروسی که تازه به خانه بخت با چال چاغیر و جالمان کوچیده، هیچ علقه سببی و نسبی با کرمعلی خان نداشته، تنها در کنار اولاد او قد کشیده....
سالها از زبان احبر و احمد و لیلان و ترلان، جابار کا و داداش شنیدیم تا اینکه اززبان بچه جابار شنیدیم که باباش پسر خاله احبر و احمد و لیلان و.....
دارا و نداراین مردم چیزی برای ستر و پوشاندن از سمع و بصر همسایه و قوهوم قونشو نداشتند....
یکوقت وسط بازار و معرکه و شاکاشاک مسگرو آهنگر و تنکه ساز و نال بند و نداف ،صدای بی خش علیقولو شایاغی با سُونُسُوُز سُولیمان بلند میشد. حرفی که میزدند تا چند دکان و حجره و خانه ها می رسید. زن و بچه و پیر و جوان ریز ریز کلام و کلماتشان را میشنیدند . گولو باجی زنش قولنج شده یا قُوُبُوُش پسرش توبره آشیخ در قورشاق هر کوچه و بازار و شبستان مسجد دو نفر گیر می آورد، چندک میکند تا آلچی تُوخان تاس می اندازد، شاراک بر ران بی صاحاب خود و شانه و پی سر هم بازیانش می کوبد.
شادی و سوینج از ته دل میجوشید و باخش به سنارسی شاهی در چیقین یا چند باش قره مال در آخور و ناخر دیگری و خود نداشت.
زبیده خالا دعا نوشته چشم زخم آمیر یاغوب به قُوُلُوُش نوه اش داده را بر شانه جاکتی سنجاق کرده بود که قبل از او برتن ماحمد برادرش یا ممد عمواوغلویش بوده. آنها قد کشیده بودند و جاکت در طول زمان و شست و شوی با چوغان و آب قولوخان قُوُبُوُسُو آب رفته بود و شیرتاشیرت از دست ملخ و وزغ و ماهی ها به گدار یاتاغ گادار رسیده در دهانه کوزه گوزل شمسی پرشده و یا در گولمه کنار خرمنگاه هورت هورت به شکم ساری کال حاجی پناهعلی کشیده شده بود تا بعد از گوشه پوزه اش با هن هن نفس بر روی بوته های اوش یارپاق و گلین بارماغی و قیننه دیلی چکیده باشد.
کتابعلی و میرزه آغا و ایواز و کل آباس پشت به دیوار خانلیق با شنیدن ماغ بلند گاو از تنگنای آخُور رمیده، مُشت بر سینه خود می کوبند، دنده و دامار چند ماه زمستان خواب رفته شان را بیدار میکنند.
دوستان، نم بادی ازعطر پونه و قازآیاغی و کنگر و کاکوتی، نریانشان را به عبث تحریک میکند.
چراکه شادی اینان از چوالی گندم یازدیخ و اجاق یانیخ در کُنج اوتراقشان بلند میشود و در گوشه لبهای زیر شارپ سبیل شان شکوفه میدهد....

رحمان پورآذر

#بیزیم_سولدوز


🌎 آرازنیوز ایله اؤزگورلویه دوغرو...
🔗 @ArazNews
💥 دینگلی پیشُوُ دُوُرُچای قُوُی..

رحمان پورآذر

🔹 قُوُتُوُرفاطما با ترلان ولیلان ومارال با سیدقیزی درقاش قارآلتی آغازشب تابستانی گرم، دردهانه کوچه گُوُرجُوُدلر نشسته بودند. آغ دس باجی قُوُلُوُش نوه اش را زیر بغل زده ازیُوُلاغ میگذشت... خوش و بیش و اُوُنبش کردند. ناچاروچار ماتحت خسته خودرا برتخته سنگ آستانه حیات بایرام بُوُغا نشاند. دانه های عرق چون مونجوق های کهربا وسندل و پولک آراشقین اش ازبال دسمال و ساچ و گیس سفید عرق بسته سرازیر شد. دردل شیطانا لعنت و چشم حسود کور کرد و غلامعلی را درقنداق و بیزبلح سریده را زیرچارشاوپنهان کرد، تامبادا چشم زخم بزنند . سیدقیزی با گفتن، قدم خیر وچشم حسودوپاخل کور، زیر لب نجواکرد، دینگلی پیشُوُدُوُرُچای قُوُی... امیزی سُوُپُور... ناهار قُوُی... کسی از زنها نفهمید، خواسته یا ناخواسته، آغا قیزی چنین گفت؟ اما مارال نیش خندی زد ولب ورچید، سیدقیزی قربان قبرجدت شوم، گوش شیطان قورقوشوم، این ولد آخری هم دوشمن تُوُخُماغی ودوس چراغ آلتی سی ... قسمت یا شانس و بخت اقبال... نمیدانم. ولی انگار، جابارآغا، دست به ساخسی بزند ، آلتین اشرفی میشود...؟ زیرچشمی به لیلان قره بخت و قیزدُوُغان، درخود چُوُکیده ولب ولوچه آویزان، نظرکرد وادامه داد، مثه بعضی ها کوراوجاق نیست، که سرهر نُه ماه، زیان یا کنیز، پس اندازد. قوربون ذات اقدس اش بشوم ، یکی را هزار نعمت وقند و نبات و آرد و قویماق و قیله قورود داده ، آن یکی را دُنُبکی پراز درد وقافل سانجی... دیگه لازم ندید دارنگ بگوید، باجی باجین اولسون، هفت دختر قدونیم قد زاده... چون همه دیدند، عین مار آفتاب برپوست و استخوانش نتابیده، دارد به خود میپیچد. اگرراه دستش بود، عین مار افعی بلند میشد و آن زبانش را نیش میزد ، ولی در چارشاو ولجک ویاشماق خود،نیش دندان قروچه اش را پنهان کرد. دردل به چه کنم وچه خاکی سرخود وزنیکه زبان نفهم وماده چاقال هرزه بریزم افتاد ...هرچه برکاسه سر، چنگ وچنگال و خراش انداخت، حرف و کنایه ای که بتواند چون چاقای یلمیح لاجان کش آمده بر تومبان مرآتش بچسباند، پیدانکرد... توی دلش گفت، یا پاشدان آل آبا، دستم به دامنتان، شما این فضول زبان دراز لیلاش را بدست غسال زلیخا درسینه کش قبرستان تپه باشی، بسپارید.

🔹 در این چاغ شب، قسم میخورم، براش یک هفته روزه و یکماه نمازنافله، ادا کنم، اگراین دعا قبول درگاه حق تعالی، واقع شود؟

🔹 در این حیص وبیص که ماه آرام و بیخیال درآسمان قالا باشی، پیدا میشد، ناگهان کالقا و های و هوی از راسته بازار سمت تیمچه حاج عزیز، برخاست. زنها لب بستند و گوش خواباندند تا بشنوند، ماجرا چیست؟ نه صدای سُوساتان نه یوشان ساتان، حتی ناله های حزین حیدار قارن ساتان ، که انگار ازته چاه گرسنه ، مسافران کاروانسراهای اطراف را بصرف شام سیرابی و جیزبیز و شورمزه میخواند هم از سر سیری بخواب رفته و گم و گور و ناشنوا شد...

🔹 قُوُبُوُش قیرجان با تاپتیخ آشیغ آتان با ریتم و آهنگ آواز... "حبیربان بیر قُوُشُوُیدُوُ... باخچایا قوموشویدو..." با حرکات شیلنگ تخته انداز دست و پا چشم و ابرو، از سرکوچه رسیدند... آغاقیزی تا دید پرسید، قوربان قارداش نه هایدی... یتیم... ؟
قوبوش پا سست کرد، تک دندان طلای حالا بی فروغ خود را بی میل از چاک لبهای حسرت زده ازشنیدن صدای میرزادا خانیم، بیرون آورد، والاه چی عرض کنم... آغا باجی... ؟ گفت و توی دلش، نه اینکه با صدا بلکه با نگاه به تاپدیخ حالی کرد که این قوجا قارتال میرزادا بد جایی سر راهمان سبز شد. و الا این وقت قاراقیرو، بی شرم وحیا در چشم و ابرو یک دور این ضعیفه ها را خوب نگا میکردیم، حبیربان گویان چشم چرانی هم .... آی تُوف به این شانس.... سید قیزی دست بردار نبود، با تندی پرسید، یتیمچه نگفتی، چه های هاواری راه افتاده بود... ؟

🔹 قوبوش چشم از تاپتیخ کشید و جواب داد، آغا باجی، گناهش پای آنکه گفته، گویا جابار... پسر...دید ننه اش چشم به دهانش دوخته، به چه بگم افتاد، سقلمه ای به بازوی دوستش زد.

تاپتیخ، انگار تو باغ نبود، اصل ماجرا را گفت، آغا باجی نپرس ،کالبا شیرخان عمی، لابد دزدی و قلفتی بازی از جابار شاگردش دیده ... ایراخ جانان ، نگذاشت و نه برداشت، زده قلم جفت پاش را شکسته.... همین.

🔹 آللاه الیمنن آلسین....آغ دست باجی با صدای نه چندان بلند از زیر زبان قُور گرفته اش درکرد .

دست و پایش شل و سیاه شد. خودش را با هزار هن هون وزیقان با نوزاد در دست از سنگ سُویخا واکند. وای باشمیزا .....

🔹 زنها و دو مرد غریبه بی گفتن ماشا الله و انشالله و چشم حسود کور و.... اولین بار صورت نوزاد را دیدند. چرا که، ماه از لبه پشت بام حمام شهرداری، سرزده بر نیمرخ خواب آلود و خسته قولامعلی جابار اوغلو ، افتاده بود ....

#بیزیم_سولدوز


🌎 آرازنیوز ایله اؤزگورلویه دوغرو...
🔗 @ArazNews
💥 چهل سال گذشت. چهل سال از واقعه بزرگ مقاومت سولدوز در برابر بیست هزار متجاوز متشکل از پست ترین جنایتکاران گذشت.

🔹 چهل سال از سرآغاز خیانت ها گذشت. خیانت آنها که با ما در دنیای ما زیستند و آن روز بزرگ امتحان، مشعوف فلسفه چپ و مجاهد و دمکرات شدند.

🔹 چهل سال از روزی که سر دخترک سه ساله تورک سولدوزی بر سینه مادر بیست و سه ساله اش با سیخ، سنجاق شد گذشت.

🔹 چهل سال از روزی که حق حیات دهها انسان بی گناه سلب شد گذشت؛ از مظلومیت مردمی که هنوز که هنوز است مظلومند.

🔹 پس از چهل سال تروریستها هستند و خائنین نیز ...؛ دسیسه ها را پایانی نیست.
جنگ، جنگ نرم است.

🔹 بیست هزار جنایتکار مسلح شده با تسلیحات پادگان غارت شده مهاباد، جای خود را به سلبريتی های حزبی داده اند.
شور و شعف و شوق و اشتهای خودی های خائن برای به نیستی و نابودي کشاندن دروازه معظم آزربایجان بیشتر از تفاله های به جا مانده از متجاوزان ۳۱ فروردین ۱۳۵۸ است.

🔹 به خط شده اند. نه با " کلاش به کلاش -برنو به برنو" ی آن روزها؛ بلکه با جملات زیبا، با معجون ساخته شده از انواع و اقسام کلمات با پسوند «سی» ها.

🔹 پس از چهل سال فهمیده اند که گلوله در برابر این سولدوز که می شناسند جواب نمی دهد، پس رندانه و طنازانه می خواهند "جای ظالم و مظلوم را عوض کنند" و البته مقاومت ادامه دارد...

#بیزیم_سولدوز


🌏 آرازنیوز ایله اؤزگورلویه دوغرو...
🔗 @ArazNews
💥 در غوغای درگیری لفظی شهریاری با بهادری، استاندار و بقول خودش حاکم استان خطاب به نماینده اورميه گفت که "تا حالا ۳۰۰ میلیارد تومان از عواید تجارت سوخت به مرزنشین ها کمک شده است".... شما چرا ۵۰ میلیون تومان از بودجه دریاچه اورميه را به هیئت مذهبی داديد.

🔹 استانداری که حاتم بخشانه ۳۰۰ میلیارد تومان به مرزنشینان که در واقع بخش کوچکی از جمعیت استان هستند کمک می کند تاب تحمل کمک ۵۰ میلیونی به یک هیئت مذهبی را ندارد و از کشف الفساد! سخن می گويد..../#بیزیم_سولدوز


🌏 آرازنیوز ایله اؤزگورلویه دوغرو...
🔗 @ArazNews
#بیزیم_بیجار

✍️#امیرافشار_افشاری
✔️منشور کوروش همان قوانین سومری می باشد که توسط آریاپرستان سرقت و مصادره شده است.

✍️ پروفسور زهتابی به نقل از کتاب " تاریخ حقوق "اثر علی پاشا صالح،حقوق شناس مشهور در خصوص اصل و تبار سومریان و قوانین آنها چنین می نویسد:" نزدیک به شش هزار سال قبل در جستجوی زمین های حاصلخیز قومی به نام سومری از راه قفقاز و شمال غربی ایران به نواحی جنوبی بین النهرین آمدند و در سرزمینی واقع در جنوب مرکزی عراق که سومر نامیده شد و بعد به بابل معروف گردید سکنی گزیدند و به خط میخی روی هزاران الواح گلی قوانین و سرگذشت خود را به زبان سومری نوشتند. الواح مزبور در موزه های بزرگ جهان نگهداری می شود.( .(زهتابی، تاریخ دیرین ترک های ایران، ترجمه احمدیان سرای،1381: 31)

✍️ سومریان قوانین هفتگانه ای موسوم به قوانین" آنا آتاشو - آناآتیشو" داشته اند که مشتمل بر قوانین سومری در باره خانواده،مناسبات فرزند خوانده،پدر،مادر،طلاق،کیفر آزاد دادن به زنان باردار و... بوده است؛ بسیاری از مورخین، محققین و حقوقدانان مشهور دنیا سومریان را بعنوان نخستین قانونگذاران تمدن بشری هم یاده کرده اند.علی پاشا صالح محقق و حقوقدان معروف در این خصوص می نویسد:" مجمع القوانین حمورابی پس از ویرانی سومر از روی قوانین قدیم سومریها و عادات و رسوم آنها نوشته شده است و بیشتر مندرجات آن مقتبس از مجموعه ی قوانینی است که دونگیDungi پادشاه اور تدوین کرده بود. پادشاهان دودمان ایسین [ آی سین ] نیز به تدوین قانون پرداختند. فلذا مجموعه قوانین حمورابی، زاده حمورابی نبوده بلکه در حقیقت گزیده ای از قوانین سومری بوده است."( پاشاصالح،سرگذشت قانون،مباحثی از تاریخ حقوق1348: 84-83)

✍️به نظر می رسد مهاجمان و متجاوزان و سارقان آریایی تازه به دوران رسیده که 600 سال قبل از میلاد به فلات آن روز ایران آمدند و با وحشیگری تمام اقوام متمدن و بومی ایران را سرکوب و قتل و عام کردند همان هایی بودند که آثار مادی و معنوی فرهنگ و تمدن اقوام بومی را به نام خود مصادره کردند. یکی از این سرقت های فرهنگی هخامنشیان همان قوانین سومریان و ایلامیان می باشد که بعدها تحت عنوان قانون و منشور حمورابی به دست یاغیان تازه وارد به نام کوروش افتاد و با سرقت و مصادره آن به نفع خود امروزه به نام منشور کوروش شناخته می شود.

🔹منابع:
🔺پاشا صالح،علی،سرگذشت قانون،مباحثی از تاریخ حقوق،تهران،1348
🔺زهتابی،محمدتقی،تاریخ دیرین ترکان ایران،ترجمه و تلخیص علی احمدیان،تبریز، 1380
https://t.me/Bizimbijar
✍️#بیزیم_بیجار

ازندریان بایاتیلاری

🔹شهر #تورکنشین_ازندریان در 30 کیلومتری ملایر به همدان قرار دارد. استاد علی اکبر محمودی از شاعران خوشنام دیار اکباتان می باشد که توانسته است نزدیک به 1500 بایاتی از بایاتی های استان همدان مخصوصا شهر #ازندریان را جمع آوری کند که ان شاء الله در آینده نه چندان دور شاهد چاپ و انتشار این مجموعه خواهیم بود.

استاد علی اکبر محمودی( شاعر و فعال فرهنگی_مدنی)
🔺 متولد 1340 / ازندریان

✍️یار منی قویدی گیتدی
یانندن قویدی گیتدی
عهد و پیمان اوستینه
قیچینی قویدی گیتدی

✍️یاناشی دوردوغوم یار
چادیرین قوردوغوم یار
گؤزللیکده تایین یوخ
قوربانین اولدوغوم یار

✍️ من عاشیق یالقیز آلما
آقاجدان یالقیز آلما
یاردان اوپوش آلاندا
جوت جوت آل یالقوز آلما

#اکباتان_ازندریان
#علی_اکبر_محمودی

@Bizimbijar

🔺🔻🔺🔻🔺
#بیزیم_بیجار_کانالی

✍️#امیرافشار_افشاری
✔️بیجار گروس و ارتباط آن با حوزه تمدنی تورکان در قیزیل اوزن


✍️در خصوص انطباق قلمرو جغرافیایی بیجار گروس در عصر مادها و مانناها با قلمرو و تمدن ترکان در کرانه های رود قزل اوزن می توان به نوشته های دکتر خالقی مقدم ذیل عنوان" قوم افشار و حوزه تمدن قزل اوزن" استناد کرد که بر وجود تمدن و دولت های اقوام التصاقی زبان در مسیر رودخانه های قزل اوزن و تالوار[منطبق با بیجار گروس، تیکان تپه، منطقه افشارات و قیدار نبی، زنجان، ماهنشان،ابهر، خرمدره تا قزوین،قسمتی از همدان و... بعنوان سرزمین قوم افشار] تاکید داشته و بیجار گروس را جزوی از حوزه تمدنی تورکان تحت عنوان حوزه ی تمدنی قیزیل اوزن مورد مطالعه و تحقیق قرار داد.

✍️دکتر خالقی مقدم در کتاب ارزشمند خود تحت عنوان "زنگان؛ سرزمین اقوام افشار" در این خصوص می نویسد:"...خط الرأس شرقی کوههای چهل چشمه و مراتع آن متعلق به طوایف تورک افشار بود بعلاوه مراتع دهستان های تیله کوه و خورخوره در دامنه های شرقی ارتفاعات چهل چشمه جزو مراتع ییلاقی ایلات مختلف افشار بوده است و هنوز آبادی های ترک نشین آن که اغلب با نام های ترکی خوانده می شوند یادآور این مساله است و از جمله آبادی باش قشلاق[به معنای اولین قشلاق طایفه افشار] در دهستان گول تپه شمال غربی شهرستان ساق قیز و در شمال شهر دیواندره و یا در جنوب شهر تیکان تپه ، گروس و در سرمنشأ شاخه قزل اوزن قرار دارد(خالقی مقدم،1382: )

✍️وجود آثار باستانی و تاریخی فراوان و متعلق به عصر باشکوه تورکان در غرب ایران منجمله بیجار گروس مانند قلعه باستانی قمچوغای، گنبد اوشقون بابا ( اوشقون بابا یا اوشون بابا نام یکی از شخصیت های اصلی در داستان های کتاب ده ده قور قوت نیز می باشد)، شهر تاریخی یاسوکند و ابنیه های تاریخی آن ،وجود توپونیم و ائتنوتوپونیم های متعدد و متعلق به جهان تورک در بیجار گروس و همه و همه دلالت بر تعلق تاریخی و فرهنگی بیجار گروس به آذربایجان می باشد که متاسفانه بنا به دلایلی از پیکره آذربایجان جدا کرده و در استانی نامأنوس با فرهنگ و هویت اصلی گروس ادغام شده است.

✍️ معبد باستانی تخت سلیمان و همه قلعه هایی مانند قلاع موسولانلو، کورانلو، یاستی قلعه، قیز قلعه انگوران،قلعه گنزه،قلعه ارزه خواران و قلعه بهم در بالای کوه بلقیس[بالقیس – بالقیز] و دهها قلعه دیگر که در حاشیه این معبد تاریخی هستند و از آن محافظت می کنند همه آنها جزو حوزه ی زیستی و تمدنی قوم افشار بوده که از قدیم الایام منطبق با حوزه تمدنی مادآتروپاتگان[آذربایقان] بوده است؛ وجود روستای مادآباد در نزدیکی قیدار، شهرمادنشان(ماهنشان)و دهها شهر و روستا در حوزه تمدنی قیزیل اوزن و گروس بر وجود اشتراکات در مختصات فرهنگی ، جغرافیایی،سیاسی و فرهنگی مادآتروپاتن و اقوام افشار دلالت دارد."( همان،1382، : )

🔻منبع:
🔺خالقی مقدم،محمد،استان زنجان سرزمین اقوام افشار،انتشارات دانشگاه زنجان،سال 1382
https://t.me/Bizimbijar
#بیزیم_بیجار_کانالی

✍️خلیل مختاری نیا
✔️ از #اوشون_قوجای کتاب ده ده قورقوت تا گنبد #اوشقون_بابای بیجارگروس

✍️مقبره ی تاریخی"اوشقون بابا" یک اثر تاریخی مربوط به دوران امپراطوری #سلجوق_لار در بیجار گروس می باشد که آرامگاه پیری مرشد به نام" اوشقون بابا" بوده است؛ این اثر تاریخی منحصر به فرد با بیش از ۶ متر ارتفاع به صورت شش ضلعی بنا شده و عدد ۶ نیز یادآور اعداد و ارقام مقدس در نزد ترکان سلجوقی می باشد که در کتاب #ده_ده_قورقوت نیز به کار رفته است؛نوع معماری اوشقون بابا و برج سازی بر روی مقابر شخصیت های دینی و سیاسی دلیل محکمی بر ارتباط این مقبره به عصر سلاجقه و حتی قبل از آن می باشد( اینجی دنیزیم،1393، : )

✍️#اوشون_قوجا در داستان های ده ده قورقوت:

🔺در داستان دهم از کتاب ده ده قورقوت نام یکی از شخصیت های تورکان اوغوز به نام #اوشون_قوجا را مشاهده می کنیم که دارای دو پسر به نام های سغرق یا ساغراق و اگرق یا آگراق بوده است:" در روزگاران اوغوز مردی بود به نام #اوشون_قوجاUshun koja . اوشون قوجا دو پسر داشت. نام پسر بزرگش "اغرق Eghreq بود که جنگاوری شجاع و چالاک بود. او هر وقت دلش می خواست به بارگاه #باییندیر_خان می رفت. در بارگاه قازان(خان خانان)، هم راه هیچ خلوتگاهی به روی او بسته نبود.(ده ده قورقوت،داستان سغرق پسر اوشون قوجا،ترجمه عزبدفتری و حریری اکبری:250)

🔺روزی که سغرق مانند همیشه نجباء اوغوز را نادیده گرفته و در صدر بارگاه نشسته بود. دلاوری از از اوغوز به نام #ترس اوزامیشTers uzamish گفت:" هی! پسر اوشقون قوجا! مگر تا حالا گرسنه ای را سیر کرده ای یا برهنه ای را لباس داده ای؟ یا در جنگ ها دلاوری کرده ای و دشمنی را کشته ای که اکنون بر صدر نشسته ای؟."(همان:251-250)

🔺اغرق پسر اوشون قوجا شمشیرش را کشید و آن را بین خود و دختر گذاشت. دختر گفت:"شمشیر را بردار، مرا به آرزوی دلم برسان و خودت هم به آرزوی دلت برس! بیا همدیگر را در آغوش بکشیم!" پسر جواب داد:" دختر خیره سر! با شمشیر خود دوشقه شوم و هدف تیر خود و کمان خودم باشم، پسری نداشته باشم یا اگر داشته باشم بل از ده سالگی بمیرد. اگر قبل از این که برادرم سغرق را نجات بدهم به فکر مراد دلم باشم" (ده ده قورقوت،داستان دهم – سغرق – 255)

🔺در داستان مبارزه ی باسات با تپه گؤز نیز به نام #اوشون_قوجا برخورد می کنیم که شرح این مبارزه به صورت مفصل در کتاب ده ده قورقوت ذکر شده است :"... در این مبارزه دلاوری مانند آلپ روستم Alp Rustemپسر دوزن Duzan کشته شد؛ قاراگون برادر قازان خان دلاوری چون اوشون قوجاUshun koja به دست تپه گؤز به قتل رسید و دو بردار پاک نهاد وی در دست او نابود شدند.(ده ده قورقوت،ترجمه عزبدفتری و حریری اکبری،1395: 217)

✍️بنا بر مطالب ارائه شده و با استناد به حضور تاریخی طایفه ی #بایندور و #آوشار بعنوان یکی از شاخه های اصلی تورکان اوغوز در شهر بیجار، وجود مقبره ی تاریخی #اوشقون_بابا در شمال بیجار، وجود مقبره ی #باباگورگور در منطقه تورکنشین قروه [ با فاصله 90 کیلومتری از بیجار]، وجود ابنیه های تاریخی و مذهبی از عصر #سلجوقلار در شهر #یاسوکند و دیگر نقاط بیجار گروس ذهن هر مخاطب علاقمندی را به ارتباط هویتی #اوشقون_بابای بیجار با #شخصیتی به نام #اوشون_قوجا در کتاب ده ده قورقوت سوق می دهد که جای تحقیق و مطالعه عمیق را می طلبد.

🔹منبع:
1- عزبدفتری/فریبا، حریری اکبری/محمد، ترجمه ده ده قورقوت(باباقورقود)،نشر ابن سینا،تبریز،2535
https://t.me/Bizimbijar
✍️#بیزیم_بیجار
#آشیق_یار_محمد_عیسی_بیگلو :

✍️آشیق یار محمد یکی از بزرگترین آشیق های آذربایجان و تنها شاگرد باقی مانده استاد آشیق حسن آقا عباسیان و آشیق حاج میرزاعلی دشتکی می باشد.

✍️ در چند کیلومتری شهر توریستی گرماب(مرکز منطقه افشارات شهرستان خدابنده) روستای #باغلیجا قرار دارد که بیش از 86 سال است آشیقی عاشق پیشه به نام آشیق یارمحمد را در دامان خود پرورش داده و حفظ کرده است.

✍️ روستایی باغلیجا یک نسل از عشق را در دل خود جای داده است؛ نام #آشیق_یارمحمد و آشیق #عرب_پرندلوی_آوشاری در کنار چهار آشیق دیگر ایران در یونسکو به عنوان میراث ناملموس به ثبت رسیده است.

✍️آشیق 'یار محمد عیسی بیگلو' از مفاخر زنده بشری ایران است، مردی که در سن 86 سالگی با حافظه فوق العاده ای که دارد توانسته 75 قصه، داستان و نقل های بومی و محلی تورکی_اسلامی را در سینه خود حفظ کند، داستان هایی همراه با موسیقی خاص خود؛

✍️آشیق یارمحمد؛ بخشی از ادبیات آذربایجان بزرگ و تاریخی است، یادگار هنری که قدیمی ترین هنر این مرز و بوم باستانی محسوب می شود و امروز فراتر از مرزهای یک کشور هنرنمایی می کند.

https://t.me/Bizimbijar

🔺🔹🔻🔹🔺🔹🔻
#بیزیم-بیجار

✍️#سولماز_بیات (همدان)
✔️روح و تفکر #آذربایجانی در اشعار #نظامی_گنجوی

✍️با اینکه بیشتر آثار نظامی گنجوی به زبان فارسی می باشد ولی تفکرات و تصورات شعری اش عمدتا تفکر یک آذبایجانی(تورک) بوده و اکثر تصاویر شعری،مضامین شعری،خلاقیت های ادبی،تلمیحات،ضرب المثل هاو تخیلات شاعرانه اش بوی آذربایجان می دهد. در این میان ضرب المثل های به کار رفته در آثار نظامی غالبا از فرهنگ عامه و باورهای ادبی و فولکلوریک آذربایجان نشأت و الهام گرفته است.وقتی ادبا و محققین فارس از شاعرانی آذربایجانی صحبت می کنند اعتراف می کنند که مولوی،نظامی و خاقانی "بوی ترک" می دهند.

✍️در آثار و اشعار نظامی هزاران واژه،عبارات و ضرب المثل ها را می توان پیدا کرد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم از فرهنگ عامه تورکان(آذربایجان) و ادبیات فولکلوریک آذربایجانی ها اخذ و وارد آثار فارسی نظامی و از این طریق وارد فرهنگ عمومی فارس ها شده است.

🔻#گؤز_وورماق(زخم چشم یا چشم زخم)
✍️نظامی عبارت"چشم زدن و به چشم آمدن" را از فرهنگ عامه تورک ها به صورت مستقیم وارد اشعار خود نموده و این عبارت تورکی با ترجمه تحت اللفظی وارد ادبیات و فرهنگ فارس ها شده است:
🔺درچشم رسیدکی که هستم
شد چشم تو چون رسیده ای ز دستم
🔺شد چشم زده بهار با غم
زد باده تپانچه بر چراغم

✍️عبارت های"چشم زده" و "چشم رسیده" در ابیات فوق ترجمه لفظ به لفظ عبارات تورکی #گؤز_وورماق و #گؤزه_گلمک می باشد. این عبارت با همین مفهوم وارد زبان فارسی شده و به صورت"چشم زخم" و یا "زخم چشم" مورد استفاه قرار گرفته و رایج شده است؛
✍️از این نمونه ها و مثال ها در اشعار فارسی نظامی گنجوی به وفور یافت می شود که دال بر تفکر و تصور و تخیل تورکی شاعرش می باشد شاعری که در دامان ادبیات فولکلوریک و فرهنگ عامه آذربایجان(تورک ها) پرورش یافته است.


🔹منبع:
🔺 آراسلی،حمید،نیظامی خالق سوزلری و خالق ایفاده و ضرب المثل لری، ترجمه دکتر میرعلی رضائی،نشریه آغری اورمیه،شماره 170،ص 7و6
https://t.me/Bizimbijar
🔺شهر بیجار - اواخر دهه ی شصت

✍️#بیزیم_بیجار

🔺 عکس فوق متعلق به اواخر #دهه_ی_شصت و مربوط به یکی از محلات قدیمی شهر بیجار می باشد.

🔺این عکس مربوط به چند سال قبل از ورود _آواره_گان_کرد_عراقی به شهر #بیجار هست

🔺 [در اوایل دهه ی هفتاد دهها هزار نفر از اکراد عراقی در شهرهای غربی آذربایجان مانند #تیکان_تپه_ساوجبلاغ_سولدوز_اورمیه و منجمله #بیجار_و_قروه اسکان داده شدند.

🔹در شهر بیجار نیز هنرستان فنی استقلال [ در مسیر جاده ی بیجار_زنجان و زمینهای تخت ] از مکان های استقرار و اسکان اکراد عراقی بود که بعدها خیل کثیری از این آواره گان عراقی در بیجار و قروه ماندگار شدند و به عراق بازنگشتند.



@Bizimbijar

🔺🔻🔺🔻🔺
#بیزیم_بیجار

✍️#پینار
🔺میرزا کوچک خان جنگلی و سید حسن مدرس از دوستداران اتحاد ترکان مسلمان

✍️ سيدحسن مدرس از شهرستان‌های اصفهان بود که به دلیل تسلطش بر ترکی عده‌ای وی را ترک دانسته‌اند. وی از مدافعان سرسخت سلسله ترک قاجار و مخالف سرسخت رضاخان بود. سيد موسی شبيری زنجانی از مراجع تقليد دورۀ مدرس از تسلط كامل مدرس به زبان تركی نوشته است. بنابر اسناد محرمانه و گزارش‌های نهضت جنگل، مدرس برای استمرار حكومت قاجار هيئتی 7 نفره به استانبول فرستاده بود تا حمايت عثمانی را در رابطه با حكومت قاجار جلب كند

✍️هستۀ اوليۀ تشكيلات نهضت جنگل، در جنگ جهانی اول، با توجه به اكثريت ترک جمعيت غرب و جنوب دريای خزر، توسط ترک‌های جوان عثمانی و با هدف ضربه زدن به نیروهای متجاوز روس و انگليس به وجود آمد. در تركيۀ عثمانی، فرقۀ (ترک‌های جوان) كه نهضتی با تفكرات ترک‌گرايانه بود با هدف آزادسازی تركان تحت سلطۀ روسيه و ديگر تركان منطقه تشكيل شده و قدرت را به دست گرفته بود.

✍️با ورود عثمانی به جنگ و صدور فتوای سلطان عثمانی که مقام خليفۀ اسلام داشت و فتوای مفتی‌ها، دنيای اسلام وارد جنگ شد. علمای شيعه نيز كه آن زمان بيشتر در نجف، كربلا، كاظمين و سامرا سكونت داشتند به دنبال صدور فتوای امپراطور عثمانی، فتوای جهاد صادر كردند و از شيعيان خواستند كه به دولت عثمانی در جنگ كفر و اسلام ياری رسانند.

✍️مجتهدان شيعه‌ای همچون سيدمهدی حیدری و شيخ مهدی خالصی، حركت جهاد را رهبری و بر بسيج و اعزام مجاهدين نظارت می‌كردند. سری اول شيعيان كه اكثر آنها تركان شيعه بودند به تعداد چهل هزار نفر عازم جبهه الشعبيه شدند. همچنین، ترک‌های قشقایی در جنوب و ترک‌های پيچاقچی در مركز ايران به نیروهای انگلیسی حمله كردند.

✍️در اين ميان، ترک‌های عثمانی طرح «اتحاد اسلام» را تصويب و جهت اجرا زمینه‌سازی كردند كه دين‌مداری نقش ويژه‌ای در اين طرح داشت.آنها در كشورهای مختلف شعبات اين سازمان را ایجاد و از علمای اسلام جهت عضويت در اين سازمان دعوت كردند.

✍️ چند تن از رجال سياسی و روحانيون مشهور ايران همچون سيد محمدرضا مساوات، سيد محمد كمره‌ای، سليمان محسن اسکندری، سيد يحيی ندامانی (ناصرالاسلام)، ميرزا طاهر تنکابنی، #سيدحسن_مدرس* (شهيد معروف)، اديب‌السلطنه و ... كه اكثراً ترک بودند عضويت اين سازمان را قبول و در پيشرفت هدف سازمان، شركت فعالانه داشته‌اند.

✍️مركز فعاليت اين سازمان در استانبول بود. اين سازمان با هدف اتحاد مسلمانان و نيز اجرای عمليات بر ضد روس و انگليس جهت ضربه زدن بر آنها در خط انزلی - همدان دنبال مجاهدان سابق مشروطه بودند كه در اولين تماس‌ها #ميرزا_كوچک_خان كه از مجاهدان مشروطه بود قول همه نوع همکاری و مساعدت را به شرط پشتیبانی آنها به ايشان داد.

✍️ميرزا كه مسلط به زبان تركی بود با درک اهداف اتحاد اسلام يعنی پشتیبانی از جبهه شرق ترک‌ها تحت لوای اسلام و اتحاد ترکان مسلمان را به خوبی متوجه شده بود فلذا تلاش كرد كه در جذب نيرو از ترک‌های گيلان و بخصوص آذربايجان كه رشادت‌های خود را در مشروطيت نشان داده بودند استفاده كند.

✍️ با تشكيل نهضت جنگل، انور پاشا فرمانده ترکان مسلمان شروع به ارسال مهمات به آنها كرد. حسين افندی كه اصالتاً تبريزی بود و دانشگاه استانبول را ديده و با روسها و مزدوران آنها در غرب آذربایجان جنگيده بود مأمور حمل اسلحه به نهضت جنگل شد. وی تفکری اسلام_گرایانه داشت و عضو انجمن ترک‌های جوان وابسته به اتحاد اسلام بود. وی در #بيجار كه محل ملاقات و قرارشان بود نائب مصطفی قزوینی (ترک) به همراه دو تن از مجاهدان اسلحه‌ها را تحويل گرفته حسين افندی نيز با آنها رهسپار جنگل شد.محموله شامل سيصد قبضه تفنگ، يک ميليون فشنگ و چندين اراده توپ بود كه به ميرزا كوچک‌خان تحويل داده شد.

✍️انور پاشا به غير از مهمات ياد شده يک ساعت بغلی، يک جلد قرآن و يك شمشير مرصع طلا که بر روی تيغه‌اش جملۀ تركی «مجاهيد ميرزا كوچک‌خان_ا هديه اولويور» حک شده بود به ميرزا فرستاده بود.حسين افندی در جنگ با روس‌ها در خمام گيلان به همراه عده‌ای از مجاهدان كشته شد. وظيفۀ آموزش سربازان اين نهضت اکثراً با افسران و درجه‌داران ترک همچون يوسف ضياء بيگ، يوزباشی يعقوب بيگ، عمر افندی، عثمان افندی و ... بود.

✍️حمايت ترک‌ها از نهضت جنگل تا بدانجا بود كه افسران و درجه‌داران ترک با لباس و فرم ارتش خود و با پرچم ترک در ميان مجاهدين جنگل انجام وظيفه می‌كردند.پس از شکست متحدين و پیروزی متفقین در جنگ، روس‌ها با فريب میرزا کوچک خان در گيلان تشكيل دولت دادند كه بعدها با خيانت رهبران شوروی كار نهضت نيز به پايان رسيد.

🔻منابع:
1- اسناد محرمانه و گزارش‌ها از نهضت جنگل
2- ايران و جنگ جهانی اول (انتشارات وزارت امور خارجه)
❇️https://t.me/Bizimbijar
#بیزیم_بیجار

#زنگه_زور_و_کاسبان_جنگ_در_ایران

◇ خلاصه ی سخنان #دکتر_افشار_سلیمانی (سفیر اسبق جمهوری اسلامی در جمهوری آذربایجان) _ در خصوص تعلق زنگه زور به آذربایجان:

︎ قره باغ و زنگه زور از لحاظ تاریخی متعلق به آذربایجان می باشد

︎ارمنی ها با کمک روسیه 20 درصد خاک آذربایجان را اشغال و به مدت 22 سال قره باغ را در اشغال خود داشتند.

︎عده ای در ایران از ملحق شدن خاک اصلی و اشغال شده ی آذربایجان یعنی زنگه زور به آذربایجان و حضور ناتو در زنگه زور ناراحت هستند در حالیکه ناتو بیش از هفتاد است بواسطه ترکیه همسایه ایران است آیا اتفاق خاصی افتاده است ؟

︎ شما می خواهید با روسیه و ارمنستان رفیق بشوید درحالیکه با کشورهای ترک و مسلمان مانند ترکیه، آذربایجان و دیگر کشورهای ترک هم دشمنی بکنید. خب این تفکر، تفکر غلطی می باشد. این اندیشه، اندیشه درستی نیست.

︎هر کشوری طبق منافع ملی و قانون اساسی خود حرکت و عمل می کنند ترکیه و آذربایجان نیز در راستای منافع ملی و قانونی خود عمل می کنند به ما چه ارتباطی دارد که آذربایجان و ترکیه نباید به #دالان_توران دسترسی نداشته باشند که عده ای در داخل وااسلاما سرداده اند که فلان شد بهمان شد. پای ناتو به مرزهای باز می شود.

︎ مگه ما دایه مهربانتر از مادر هستیم که به آذربایجان بگوییم تو نمی توانی از زنگه زور به نخجوان و ترکیه رفت و آمد کنی؟ آذربایجان حق قانونی و طبیعی خودش می داند که اراضی اشغال شده ی خود را به خاک کشورش برگرداند. چرا ما نگران هستیم.؟؟ چرا ما از این موضوع هراس داریم؟؟!!

︎ ترکیه با آذربایجان رفاقت و رابطه استراتژیک دیرینه دارد. ترکیه در جنگ قره باغ با تمام وجود از آذربایجان حمایت کرد تا آذربایجان سرزمین های اشغالی اش را بگیرد . ترکیه برادری اش را به آذربایجان ثابت کرد و ما نکردیم.

︎ خیلی از کشورهای با اقلیت ترک عضو اتحادیه کشورهای ترک هستند. چرا ایران با جمعیت قابل توجه ترک عضو اتحادیه ترک نمی شود؟ چرا ایران می ترسد؟ چرا به ایران بیشتر به جبهه مخالف ترک (چین و روس )گرایش دارد؟؟

︎ چرا ما کشورهای ترک مسلمان را رها کرده و دنبال چین و روسیه و ارمنستان افتادیم؟ چرا از این ظرفیت سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و ظرفیت بین المللی مسلمانان ترک استفاده نمی کنی؟ از چی واهمه داریم؟

︎ عده ای پان ایرانیست دچار هیجانات و احساسات سیاسی شدند هی #اولدورو_بولدورم می کنند. فلان می کنیم و بهمان می کنیم و می گیریم و همیشه دنبال جنگ طلبی هستند.انگار خانه خاله هست که بریم و بگیریم. من طرفدار منطق و علم هستم و اهل دروغ و احساسات سیاسی هم نیستم و در این میان صدا و سیما هم دنبال هیزم کشی هست.

︎ ما کشورهای اسلامی و کشورهای مسلمان ترک را رها کردیم و فرصت ها را ازدست دادیم و چسبیدیم به روسیه. روسیه که چیزی ندارد که به ما بدهد و در طول تاریخ هم از روسیه آسیب دیده ایم و روس ها به کرات ما را دور زده و می زنند. حالا یک عده هم جلو افتادند فقط شعارهای هزینه زا می دهند. هی خودشان را به روسیه می چسبانند و مملکت را متحمل خسارت کردند. تاریخ ما را نخواهد بخشید.

https://t.me/Bizimbijar
#بیزیم_بیجار

ارتباط تعطیلی شنبه ها با اصل آموزش زبان مادری؟؟!!
#دکتر_سولماز_بیات

✔️ اخیرا آیت الله سبحانی اعتراضیه_ای مبنی بر مخالفت با طرح مجدد تعطیلی شنبه ها به رئیس مجلس فرستاده اند که در بند ششم آن به اصل 15 قانون اساسی  نیز اشاره شده است که در ظاهر به نظر می رسد طرح اصل 15 قانون اساسی و تشبیه آن به موضوع تعطیلی شنبه ها بی ربط و غیر منطقی باشد ولی با دقت و تأمل در متن و کلمات و عبارات استفاده شده در بند مزبور، نوعی مخالفت غیر مستقیم با اجرای اصل 15 قانون اساسی از آن استنباط می شود.

🔸 در بند ششم نامه ی اعتراضی آیت الله سبحانی به قالیباف رئیس مجلس به طرح مجدد تعطیلی شنبه ها در مجلس چنین آمده است:🔻🔺" از همه گذشته، تعطیلی شنبه ها بر خلاف قانون اساسی است که می‌گوید تعطیلی هفته روز جمعه است و این عبارت مفید حصر است. چنانکه دو اصلی که در کنار آن آمده است نیز مفید حصر است:  "زبان فارسی" که زبان رسمی کشور است (اصل ۱۵) . آیا می‌توان عبری را هم به رسمیت شناخت؟! پرچم کشور اسلامی از سه رنگ تشکیل شده (اصل ۱۸) آیا می‌توان رنگ چهارمی به آن افزود.؟!"

......

︎ اولا:
🔺در بند ششم اعتراضیه ی آیت اله سبحانی به عدم تغییر قانون اساسی اشاره شده است در حالیکه قانون اساسی وحی مُنزَل و مطلق نیست که قابل تغییر نباشد که اگر چنین بود و چنین باشد وجود مجلس و اینهمه جلسات و حق جلسات و اینهمه نماینده بیسواد و سفارشی معنا و مفهوم نخواهد داشت و این در حالی است که اصول 19 و 15 قانون اساسی بیش از 45 سال هست که بنا به دلایل واهی معطل مانده است ولی دریغ از یک اعتراض ساده توسط مراجع عظام تقلید، آیت الله ها، حضرات اساتید حوزه های علمیه و روحانیون معزز و متعهد و دلسوز اسلام و مسلیمن در خصوص عدم اجرای اصل صریح قانون اساسی؛

بیش از 45 سال هست که حضرات عظام در مقابل قانون شکنی دولت ها در خصوص عدم اجرای اصول 19~15روزه سکوت گرفته اند؟؟!!

︎ثانیا:  موضوع تعطیلی شنبه ها چه ربطی به اصل 15 قانون اساسی ندارد که این دو را شبیه به هم فرض نموده و در نهایت به این نتیجه رسیده اند : چون روز شنبه روز تعطیلی یهودیان هست و ما با یهودیان مشکل داریم فلذا تعطیلی شنبه و به تبع آن رسمی شدن زبان عبری ( شما بخوانید زبان های غیر فارس مخصوصا زبان تُرکی )  نیز حرام بوده و مجاز نیست.

من که در ارتباط این دو موضوع یعنی تعطیلی شنبه ها با موضوع رسمی شدن زبان دیگری در کنار فارسی مانده ام شما را نمی دانم!!

 @MirAfshar :ارتباط با ادمین📨
📡 QOŞULUN:
https://t.me/Bizimbijar