آمیگــدِل
356 subscribers
106 photos
14 videos
5 files
57 links
نوشته‌هایی تا هستی را از زاویه‌ای دیگر ببینیم.

🏷⁩آمیگدال نام بخشی مهم در مغز است که کارش پردازش احساسات، یادگیری و حافظه است.

اما آمیگدِل، لابد باید بخشی از قلب باشد!

پیام ناشناس به من: forms.gle/BydthsSxBP84TxBh7
Download Telegram
🥀 تنهایی چه کار کنیم؟
(چطور از فرصت تنهایی به نفع خودمان استفاده کنیم و دلتنگی و بی‌حوصلگی را برطرف کنیم؟)

خیلی از ما، بودن با #خانواده و #دوستان را به تنها بودن ترجیح می‌دهیم. معمولاً #تنهایی برای ما یادآور #سردرگمی، دلتنگی و غم است. از تنهایی فرار می‌کنیم. دنبال دیده شدن و شنیده شدن هستیم. انگار باتری‌مان تمام می‌شود و با محبت و توجه دیگران دوباره شارژ می‌شویم.
برای آدم‌های عادی و عامی این یک ویژگی انسانی است، اما برای شمایی که لابد می‌خواهید یک آدم عامی نباشید، ترس از تنهایی یعنی ضعف!

کسی که از تنهایی می‌گریزد، از #آزادی می‌گریزد. جمع، فرد را در خودش فرو می‌بلعد و مجبور می‌کند که از بسیاری خواست‌ها و شناخت‌هایش دست بردارد.
گریز از تنهایی، گریز از خود است و این، کارِ کسی است که خویشتنش را بی‌ارزش و هراسناک می‌بیند و می‌خواهد در جمع، خودش را از یاد ببرد.

وقتی تنها می‌شویم، حس دردناک #دلتنگی و بی‌حوصلگی محاصره‌مان می‌کند، به شکلی فزاینده. خیلی‌ها از پس این درد برنمی‌آیند. آن‌هایی که دستشان برسد، دوباره به دل جمع بازمی‌گردند و آن‌هایی که چاره‌ای جز تنهایی نداشته باشند، مثل مرده‌های متحرک بی‌حسی و #افسردگی دامن‌گیرشان می‌شود.
اما بعضی افراد در میان افسردگیِ ناشی از تنهایی، یک امید تازه می‌یابند. تنهاییِ تلخ، خودِ حقیقیِ گم‌شده‌شان را به آن‌ها نشان می‌دهد. خودی که مستقل از «بکن» و «نکن»ها و «هست» و «نیست»های جامعه، می‌فهمد، حس می‌کند، لذت می‌برد و منزجر می‌شود. خودی که خودش است، خود منحصر به فردش. کمی بعد، شیفته و عاشق این هویت گم‌شده‌ی تازه پیدا شده می‌شوند. بهتر می‌شناسندش و تصمیم می‌گیرند به همراه این خودِ دوست داشتنی به اکتشاف زندگی سرگرم شوند.

جمع جایی است که معمول آدم‌ها بیش از آن‌چه می‌اندوزند، خرج می‌کنند. موفقیت و شخصیت بسیاری از آدم‌های بزرگ، در تنهایی جوانه زده است.
«همه مشکلات ما ناشی از این است که نمی‌توانیم تنها باشیم.» - لابرویر

اما وقتی تنها شدیم می‌توانیم کارهایی کنیم تا زودتر خودمان را پیدا کنیم و از افسردگی جان سالم به در ببریم.

1️⃣یک: از تنهایی نترسیم و دست و پا نزنیم. بین تنهایی و دلتنگی فرق است. دلتنگی حسی آزاردهنده است اما تنهایی می‌تواند فرصتی بی‌نظیر باشد. اگر حس دلتنگی و سردرگمیِ ناشی از تنهایی را سخت نگیریم، دوره‌اش می‌گذرد و تمام می‌شود.

2️⃣دو: احساسات و ادراکاتمان را به دقت زیر نظر بگیریم و ردّ آن‌ها را تا مبدأشان بزنیم. الآن ناراحتم؟ چرا؟ به خاطر این که همسایه‌مان جواب سلامم را نداد. اما احتمالاً سلامم را نشنیده، پس مهم نیست. الآن خوشحالم؟ چرا؟ چون بالأخره کتابی را که چند هفته پیش خریده بودم تمام کردم. پس بد نیست بقیه کارهای نیمه‌تمام را هم تمام کنم.

3️⃣سه: فعالیت‌های مورد علاقه‌مان را دنبال کنیم. بسیاری از افراد منتظرند همه شرایط فراهم بشود، همه‌ی وظایف را تکمیل کنند و برای همه چیز برنامه بریزند، بعد بروند سراغ کارهای مورد علاقه‌شان. اما واقعیت این است که زندگی نه آن‌قدر مهم و نه آن‌قدر طولانی است که بتوانیم در آن همه چیز را درست کنیم. اکثر ما در آینده خیلی متفاوت از امروز نخواهیم بود. مهم‌ترین سرمایه‌ها برای رشد و سعادت به صورت پیش‌فرض به ما داده شده است. پس بیش‌تر به خودمان برسیم.
«یکی از بزرگ‌ترین و رایج‌ترین بی‌خردی‌ها این است که زندگی را موبه‌مو برنامه‌ریزی کنیم.» - آرتور شوپنهاور

4️⃣چهار: جسور باشیم. وقتی تنهایی ما را آزار می‌دهد، دمای روحمان آرام آرام پایین می‌آید تا جایی که دیگر حس و حال هیچ کاری را نداریم و واقعاً افسرده می‌شویم. یکی از کارآمدترین راه‌ها برای گرم نگه داشتن ذهن و دل، انجام کارهای سخت، شجاعانه و هیجان‌انگیز است. این تا حدودی شبیه مورد سوم است، اما با تأکید بیش‌تر بر جنبه‌ی هیجانی و چالش‌انگیز بودن. یک کارِ بی‌ضرر، جذاب و سخت را که تصورش را هم نمی‌کردیم روزی انجام بدهیم، امروز شروع کنیم.

تنهایی می‌تواند خیلی بهتر باشد. تنهایی به معنی گریز از جمع و خجالتی بودن نیست. آدم می‌تواند در دلِ جمع باشد، با دیگران هم‌کلام، هم‌راه و همکار شود ولی گرما و انرژی وجودش را نه از حمایت و تمجید دیگران، که از درون خودش دریافت کند. با این توضیح، مفهوم تنهایی مخالف معاشرت نیست، بلکه در مقابل #وابستگی است.

آمیگدل @amigdel
🧺Experience Store

خیلی وقت است ننوشته‌ام. می‌ترسم خوب از آب درنیاید. قانون خودم را نقض کرده‌ام. قرار بود بنویسم، به هر حال.
من می‌نویسم. من می‌نویسم.

کاش می‌شد بعد از پیری دکمه‌اش را زد و دوباره کودک شد، این بار با کلی تجربه، یک دفعه دیگر از اول زندگی کرد. یا مثل #ماتریکس، یک دکمه زد و همه تجربه‌ها و تخصص‌های لازم را روی مغز دانلود کرد.

اولین تجربه‌ای که دانلود می‌کنم، این است که تعمیم ندهم و دلخوری‌ها را گُنده نکنم. مثلاً آن روز که شوکت زیر قولش زد و دقیقه آخر گفت که نمی‌آید و من آن سفر را تنهایی رفتم و بعد از آن دیگر دوستی‌مان دوستی نشد، اگر قبلش این تجربه را دانلود کرده بودم، خب الآن او بود.

اگر ذهن‌هایمان مثل شبکه تورنت به صورت P2P به هم وصل بود می‌گشتم یک دست مهارت ممنوعه‌ی «نگشتن دنبال آدمِ معصوم و بی‌نقص» را دانلود می‌کردم. آن وقت دیگر با یک خطا کسی را به «زباله‌دان ذهنم» حواله نمی‌دادم. با یک کرشمه و تردستی نرد عبودیت نمی‌باختم. دنبال شاه نمی‌گشتم که برایم امامت کند. اصلا می‌دادم این ویروس «بت‌سازی» را از ذهنم پاک کنند. یک فایروال هم نصب می‌کردم که دوباره ویروس نگیرد.

من می‌نویسم، می‌نویسم، می‌نویسم.

مادرم دارد «شبی که ماه کامل شد» می‌بیند. بهش گفتم آخرش بد تمام می‌شود. اصرار داشت باز هم ببیند. بد تمام می‌شود؟ خب بشود! مگر چی از دنیا کم می‌شود؟ باید بگردم ببینم توی بازار تجربه‌ها، اَپی پیدا می‌کنم که هر بار به من یادآوری کند که قرار نیست همه چیز خوب تمام بشود؟
مهارت سه‌تار نوازی را هم دانلود می‌کنم.

تا حالا شده که چیزی را عمیقاً بخواهید، فکر کنید بدون آن چیز نمی‌شود زندگی کرد، بعد از مدتی بی‌خیالش شوید و ببینید اصلا نیازی بهش نداشتید؟ این آن روی سکه‌ی #وابستگی و #اعتیاد است. اگر این تجربه را داشته‌اید، توی بازار منتشر کنید. به درد خیلی‌ها می‌خورد. به درد همه.

من می‌نویسم.

یک تجربه دیگر هم هست که دانلود می‌کنم اما کمی سورس‌کدهایش را دستکاری می‌کنم. اینکه جسارتش را داشته باشم که برای خودم زندگی کنم، نه مطابق انتظارات دیگران. شاید ترجیح بدهم «صفحه آبی مرگ» باشم، یا دایناسورِ خطای گوگل کروم، به خودم مربوط است.

باران می‌آید. من روی فرش، کنار آتش بخاری دراز کشیده‌ام. نه دکمه‌ی بازگشت به کودکی هست و نه مثل ماتریکس می‌شود چیزی روی #مغز دانلود کرد. همه‌اش خیال بود و من هنوز هم همان مجیدِ تکراری همیشگی هستم. اما اینکه اجداد دورم همّشان زنده ماندن و شکار کردن بود، ولی حالا من و شما داریم به «بازار تجربه‌ها» و ویروس‌کش ضد بُت فکر می‌کنیم، امیدم را زنده نگه می‌دارد.

آمیگدل @amigdel