🚩 پرسپولیس، حقیقت تاریک و مسائل جدلی الطرفین
من پرسپولیسی هستم. وقتی #استقلال میبَرد، میگویم «کیسهها بالاخره یه بار شانسشون گرفت». اما وقتی #پرسپولیس میبازد میگویم «تا به حال ۶ تایی نشدیم، دسته ۳ نرفتیم، بیشترین تعداد قهرمانی رو در کل ادوار برگزاری لیگ فوتبال ایران داریم، بیشترین تعداد لژیونر رو در اروپا داشتیم، آقای گل جهان پرسپولیسیه، بیشترین تعداد عنوان بهترین بازیکن آسیا برای پرسپولیسه، ارتش سرخ آسیا، پرطرفدارترین تیم آسیا پرسپولیسه. باخت چیزی از ارزش ما کم نمیکنه». دوست استقلالیم جواب میدهد که «تا حالا فینال آسیا رو ندیدید، به خودتون میگید ارتش سرخ آسیا؟» و پوزخند میزند. این وسط کی راست میگوید؟
#کانت میگفت بعضی مسائل هستند که ذهن آدم دو پاسخ متضاد برای آنها دارد. برای هر پاسخی هم دلایل محکم میتواند بیاورد.
مثلاً میگفت ما هم میتوانیم اثبات کنیم که انسان #مختار است و هم میتوانیم #جبر را ثابت کنیم. یا میگفت همانقدر که میشود برای ازلی بودن جهان دلیل آورد، حادث بودن جهان هم قابل دفاع است.
اسم این مسائل را #جدلی_الطرفین یا به قول خودشان «آنتینومی» گذاشتند. یعنی ذهن با خودش درباره جواب مسأله جدل میکند. خاصیت بحثهای جدلی هم این است که قرار نیست حقیقت مشخص بشود، فقط بحث میکنند تا طرف مقابل را ساکت کنند.
یعنی در یک کلام: ما نمیفهمیم جواب این سوالات چیست. هنوز هم نفهمیدهایم، حل نشدهاند.
طب سنتی هم داستان مشابهی دارد. فرضیه زمین تخت هم همینطور است. تجربههای نزدیک به مرگ، خدمتگزار یا تروریست بودن برخی نهادهای انقلابی، وجود یا عدم وجود شخصیت «حضرت رقیه» در کربلا، درست یا غلط بودن فیلترینگ تلگرام، امکان یا عدم امکان تولید علم دینی و خیلی سوالات دیگر هم یک جورهایی بوی جدلی الطرفین بودن میدهند.
انگار کلّاً هرجا که ما احاطه علمی کامل به آن پدیده نداشته باشیم، هرجا بخشهایی از #حقیقت در تاریکی پنهان باشد، بحثها این مدلی میشود. وقتی هم که این مدلی شد، حزبهای مختلف هرکدام با تمایلات مختلفی ظاهر میشوند، یک طرفِ جواب را میگیرند و با #حزب مقابلشان جدل میکنند، یا به قول ما پرسپولیسیها، کَل کَل میکنند.
این مشکل در #علوم_انسانی و مسائل غیرمادی بیشتر است. چه کنیم؟ مثل بقیه یک طرف را بگیریم و با مخالفان زورآزمایی کنیم؟ یا شاید کمی آرامش لازم باشد. کدام را قبول دارید؟
آمیگدل @amigdel
من پرسپولیسی هستم. وقتی #استقلال میبَرد، میگویم «کیسهها بالاخره یه بار شانسشون گرفت». اما وقتی #پرسپولیس میبازد میگویم «تا به حال ۶ تایی نشدیم، دسته ۳ نرفتیم، بیشترین تعداد قهرمانی رو در کل ادوار برگزاری لیگ فوتبال ایران داریم، بیشترین تعداد لژیونر رو در اروپا داشتیم، آقای گل جهان پرسپولیسیه، بیشترین تعداد عنوان بهترین بازیکن آسیا برای پرسپولیسه، ارتش سرخ آسیا، پرطرفدارترین تیم آسیا پرسپولیسه. باخت چیزی از ارزش ما کم نمیکنه». دوست استقلالیم جواب میدهد که «تا حالا فینال آسیا رو ندیدید، به خودتون میگید ارتش سرخ آسیا؟» و پوزخند میزند. این وسط کی راست میگوید؟
#کانت میگفت بعضی مسائل هستند که ذهن آدم دو پاسخ متضاد برای آنها دارد. برای هر پاسخی هم دلایل محکم میتواند بیاورد.
مثلاً میگفت ما هم میتوانیم اثبات کنیم که انسان #مختار است و هم میتوانیم #جبر را ثابت کنیم. یا میگفت همانقدر که میشود برای ازلی بودن جهان دلیل آورد، حادث بودن جهان هم قابل دفاع است.
اسم این مسائل را #جدلی_الطرفین یا به قول خودشان «آنتینومی» گذاشتند. یعنی ذهن با خودش درباره جواب مسأله جدل میکند. خاصیت بحثهای جدلی هم این است که قرار نیست حقیقت مشخص بشود، فقط بحث میکنند تا طرف مقابل را ساکت کنند.
یعنی در یک کلام: ما نمیفهمیم جواب این سوالات چیست. هنوز هم نفهمیدهایم، حل نشدهاند.
طب سنتی هم داستان مشابهی دارد. فرضیه زمین تخت هم همینطور است. تجربههای نزدیک به مرگ، خدمتگزار یا تروریست بودن برخی نهادهای انقلابی، وجود یا عدم وجود شخصیت «حضرت رقیه» در کربلا، درست یا غلط بودن فیلترینگ تلگرام، امکان یا عدم امکان تولید علم دینی و خیلی سوالات دیگر هم یک جورهایی بوی جدلی الطرفین بودن میدهند.
انگار کلّاً هرجا که ما احاطه علمی کامل به آن پدیده نداشته باشیم، هرجا بخشهایی از #حقیقت در تاریکی پنهان باشد، بحثها این مدلی میشود. وقتی هم که این مدلی شد، حزبهای مختلف هرکدام با تمایلات مختلفی ظاهر میشوند، یک طرفِ جواب را میگیرند و با #حزب مقابلشان جدل میکنند، یا به قول ما پرسپولیسیها، کَل کَل میکنند.
این مشکل در #علوم_انسانی و مسائل غیرمادی بیشتر است. چه کنیم؟ مثل بقیه یک طرف را بگیریم و با مخالفان زورآزمایی کنیم؟ یا شاید کمی آرامش لازم باشد. کدام را قبول دارید؟
آمیگدل @amigdel
🚪 اجبار نمیماند
تجربهای در #مدیریت اجتماعی و حتی فردی حقیقتی را نشان میدهد که دوست داریم بشنویم: امر اجباری باقی نمیماند.
درباره علت #رنج و ملالهای انسان کتابها نوشته شده و سخن بسیار رفته. اما در یک کلام، علت رنج، #محدودیت است؛ نتوانستن، نداشتن و ندانستن.
حتی وقتی شرایط مطلوب هم برایمان تکراری و ملالتآور میشود، محدود شدن حس کمالطلبی است که رنج میزاید.
این که انسانها به سمت پست مدرنیسم، فردیت و #آنارشیسم میروند گواه آن است که از #جبر و محدودیت گریز دارند. تکنولوژی را ساختند تا بر جبر طبیعت غلبه کنند و تن به جبر و محدودیت #قوانین اجتماعی دادند تا بار محدودیت را بین همه افراد به قدر مساوی تقسیم کنند که بر کسی سنگینی نکند.
شاید قدیمترها میشد چموشی دلها و افکار را با مجبور و محدود کردن رام کرد. اما آدمهای جدید دیگر کمتر تن به #تعبّد میدهند.
میخواهی اسمش را شهوت و غصب افسارگسیخته بگذار یا آزادیخواهی، واقعیت این است که دنیای جدید ما بیش از هر زمانی به گفت و گو و تعهد راغب است تا به زور و تکلف.
تکراری است اگر بگویم اجبار و بگیر و ببند دیگر جایش را به اقناع و حق انتخاب داده است. اما با این همه هنوز انگیزههای بیرونی (تطمیع و تهدید) استفاده میشوند، هرچند کم کم تاریخ مصرفشان دارد میگذرد.
اجبار جواب میدهد، اما فقط در کوتاه مدت.
مدتی است دارم فکر میکنم به: فیلترینگ، حضور و غیاب، سربازی اجباری، حجاب اجباری و همه آنچه محدود بودنش به خودی خود وسوسهانگیز است.
آمیگدل @amigdel
تجربهای در #مدیریت اجتماعی و حتی فردی حقیقتی را نشان میدهد که دوست داریم بشنویم: امر اجباری باقی نمیماند.
درباره علت #رنج و ملالهای انسان کتابها نوشته شده و سخن بسیار رفته. اما در یک کلام، علت رنج، #محدودیت است؛ نتوانستن، نداشتن و ندانستن.
حتی وقتی شرایط مطلوب هم برایمان تکراری و ملالتآور میشود، محدود شدن حس کمالطلبی است که رنج میزاید.
این که انسانها به سمت پست مدرنیسم، فردیت و #آنارشیسم میروند گواه آن است که از #جبر و محدودیت گریز دارند. تکنولوژی را ساختند تا بر جبر طبیعت غلبه کنند و تن به جبر و محدودیت #قوانین اجتماعی دادند تا بار محدودیت را بین همه افراد به قدر مساوی تقسیم کنند که بر کسی سنگینی نکند.
شاید قدیمترها میشد چموشی دلها و افکار را با مجبور و محدود کردن رام کرد. اما آدمهای جدید دیگر کمتر تن به #تعبّد میدهند.
میخواهی اسمش را شهوت و غصب افسارگسیخته بگذار یا آزادیخواهی، واقعیت این است که دنیای جدید ما بیش از هر زمانی به گفت و گو و تعهد راغب است تا به زور و تکلف.
تکراری است اگر بگویم اجبار و بگیر و ببند دیگر جایش را به اقناع و حق انتخاب داده است. اما با این همه هنوز انگیزههای بیرونی (تطمیع و تهدید) استفاده میشوند، هرچند کم کم تاریخ مصرفشان دارد میگذرد.
اجبار جواب میدهد، اما فقط در کوتاه مدت.
مدتی است دارم فکر میکنم به: فیلترینگ، حضور و غیاب، سربازی اجباری، حجاب اجباری و همه آنچه محدود بودنش به خودی خود وسوسهانگیز است.
آمیگدل @amigdel