بازار را نمیتوان نادیده گرفت اما یادتان باشد، مشتریها همینطوری الکیالکی شما را ول نمیکند تا بروند سراغ رقبایتان. آنها صرفاً زمانی شما را رها میکنند که دیگر هوایشان را نداشته باشید.
در ادامه: زیاد نگران رقبا نباشید، تمرکزتان روی رضایت مشتریها باشد.
بخشی از کتاب INSPIRED بود، در زمینهی مدیریت محصول. چقدر این نکات مدیریت محصول در همهجا کاربرد دارند!
آمیگدل @amigdel
در ادامه: زیاد نگران رقبا نباشید، تمرکزتان روی رضایت مشتریها باشد.
بخشی از کتاب INSPIRED بود، در زمینهی مدیریت محصول. چقدر این نکات مدیریت محصول در همهجا کاربرد دارند!
آمیگدل @amigdel
❤3👍1
«کسی که بیگناه است، سنگِ اول را پرتاب کند»
ما یک گروه آنلاین کتابخوانی داشتیم. روش کارمان برای فعال نگه داشتن اعضا این بود که اعضای غیرفعال را از گروه حذف میکردیم و عضو جدید میگرفتیم.
یک بار مدت زیادی گروه شُل شده بود و کتابی نمیخواندیم. نمیدانم چند ماه شد که دوباره شروع کردیم به کتاب خواندن. میخواستیم طبق روال معمول دوباره اعضای غیرفعال را حذف کنیم. اما لحظهی آخر یکی از بچهها حرف قشنگی زد.
گفت ما (به عنوان مدیر گروه) چند ماه است که خودمان قانون خودمان را نقض کردهایم و چندان منظم و فعال نبودهایم. پس درست نیست که اعضای گروه را بهخاطر رعایت نکردنِ مقررات گروه حذف کنیم. زمانی حق داریم قانون را علیه اعضا اجرا کنیم که قانون علیه خودمان هم اجرا شود.
راست میگفت، و ما کسی را حذف نکردیم.
آمیگدل @amigdel
ما یک گروه آنلاین کتابخوانی داشتیم. روش کارمان برای فعال نگه داشتن اعضا این بود که اعضای غیرفعال را از گروه حذف میکردیم و عضو جدید میگرفتیم.
یک بار مدت زیادی گروه شُل شده بود و کتابی نمیخواندیم. نمیدانم چند ماه شد که دوباره شروع کردیم به کتاب خواندن. میخواستیم طبق روال معمول دوباره اعضای غیرفعال را حذف کنیم. اما لحظهی آخر یکی از بچهها حرف قشنگی زد.
گفت ما (به عنوان مدیر گروه) چند ماه است که خودمان قانون خودمان را نقض کردهایم و چندان منظم و فعال نبودهایم. پس درست نیست که اعضای گروه را بهخاطر رعایت نکردنِ مقررات گروه حذف کنیم. زمانی حق داریم قانون را علیه اعضا اجرا کنیم که قانون علیه خودمان هم اجرا شود.
راست میگفت، و ما کسی را حذف نکردیم.
آمیگدل @amigdel
👍4
Rubbing Moisterizer in Hands - Leslie R ASMR
Leslie R ASMR
چند هزار سال زندگی کردیم تا بالاخره ASMR رو کشف کردیم. شُکر.
🥴1
animation.gif
22.1 KB
امروز یه مطلبی توی متمم خوندم که توصیه کرده بود هنگام مطالعهی متنهای آموزشی، بعد از هر جمله و پاراگرافی که میخونید، به اندازهی نصف مدت خوندنش توقف کنید و بذارید ذهنتون پردازش کنه. فوری سراغ ادامهی متن نرید.
چند باری امتحانش کردم و خب… انگار به مغزم اجازه میدادم به چشمم برسه. یعنی خوب بود!
متمم سورس ارزشمندیه. حیرتزده میشم که میبینم اینقدر دقیق و حسابشده تعداد زیادی دورهی متنمحور رو آماده کردهن، جوری که سر مطلب با ته مطلب در هماهنگی کامله. شایدم ذهن کمالگرای من رو خوب نوازش میده. اگه دوست داشتید شما هم استفاده کنید.
آمیگدل @amigdel
چند باری امتحانش کردم و خب… انگار به مغزم اجازه میدادم به چشمم برسه. یعنی خوب بود!
متمم سورس ارزشمندیه. حیرتزده میشم که میبینم اینقدر دقیق و حسابشده تعداد زیادی دورهی متنمحور رو آماده کردهن، جوری که سر مطلب با ته مطلب در هماهنگی کامله. شایدم ذهن کمالگرای من رو خوب نوازش میده. اگه دوست داشتید شما هم استفاده کنید.
آمیگدل @amigdel
🔥2
جامعهی مدرن اگر میخواهد پیشرفت کند باید با کارآفرینان شکستخورده و بهفنارفته به همان شکلی رفتار کند که با سربازان کشتهی راه افتخار، حالا نه با آن حد از افتخار، اما دقیقاً با همان منطق شهدا: «کارآفرین هنوز زنده است، هرچند ممکن است روحیهاش خراب شده باشد…»
_ پادشکننده، نسیم نیکلاس طالب
به نظرم بامزه بود. 😄
وی افزود:
همانطور که چیزی به اسم سرباز شکستخورده، چه مرده چه زنده نداریم (مگر اینکه به شکل بزدلانهای رفتار کرده باشد)، چیزی به اسم کارآفرین شکستخورده یا پژوهشگر شکستخورده هم نداریم، همانطور که یاوهسرا، فیلسوفنما، وراج و لابیگر … هم نداریم.
آمیگدل @amigdel
_ پادشکننده، نسیم نیکلاس طالب
به نظرم بامزه بود. 😄
وی افزود:
همانطور که چیزی به اسم سرباز شکستخورده، چه مرده چه زنده نداریم (مگر اینکه به شکل بزدلانهای رفتار کرده باشد)، چیزی به اسم کارآفرین شکستخورده یا پژوهشگر شکستخورده هم نداریم، همانطور که یاوهسرا، فیلسوفنما، وراج و لابیگر … هم نداریم.
آمیگدل @amigdel
❤4
گِنچی گِنبوتسو
از یکی از مدیران شرکت تویوتا پرسیدند چه کارها میکنید که شرکت موفقی شدهاید؟ یکی از اصولی که بهش اشاره کرد، همین بود؛ Genchi Genbutsu.
این یک اصطلاح ژاپنی است. معنیاش تقریباً چنین چیزی است: «برو خودت ببین». یعنی خودت تحقیق کن، تکیه نکن به گزارشهایی که برایت میآورند. به آنچه توی کتابها آمده بسنده نکن. خودت برو جلو تست کن، تجربه کن.
میگفت ما برای درک نیازهای مصرفکنندهی آمریکای شمالی، با خودروی شخصی به آمریکا و کانادا و مکزیک سفر کردیم و از تکتک ایالتها و استانها گذشتیم تا بفهمیم مصرفکنندهی آمریکایی چه فرقی با مصرفکنندهی ژاپنی دارد. خودمان رفتیم، دیدیم.
مثلاً اگر قرار است دانشجو بشوم، میتوانم قبل از اینکه تصمیم بگیرم و به فنا بروم، خودم بروم ببینم فلان رشتهی دانشگاهی قرار است آخرش چه بشود. به سرفصلهای مصوب و گزارشهای فلان سایت بسنده نکنم. یا مثلاً اگر معلم و استاد هستم، خودم بروم ببینم این چیزهایی که قرار است درس بدهم تهش چه میشود. یا مثلا اگر تولیدکننده هستم، خودم بروم ببینم مصرفکننده دقیقاً چه میخواهد. نعل به نعل راه قبلیها را نروم. اینجور کارها.
آمیگدل @amigdel
از یکی از مدیران شرکت تویوتا پرسیدند چه کارها میکنید که شرکت موفقی شدهاید؟ یکی از اصولی که بهش اشاره کرد، همین بود؛ Genchi Genbutsu.
این یک اصطلاح ژاپنی است. معنیاش تقریباً چنین چیزی است: «برو خودت ببین». یعنی خودت تحقیق کن، تکیه نکن به گزارشهایی که برایت میآورند. به آنچه توی کتابها آمده بسنده نکن. خودت برو جلو تست کن، تجربه کن.
میگفت ما برای درک نیازهای مصرفکنندهی آمریکای شمالی، با خودروی شخصی به آمریکا و کانادا و مکزیک سفر کردیم و از تکتک ایالتها و استانها گذشتیم تا بفهمیم مصرفکنندهی آمریکایی چه فرقی با مصرفکنندهی ژاپنی دارد. خودمان رفتیم، دیدیم.
مثلاً اگر قرار است دانشجو بشوم، میتوانم قبل از اینکه تصمیم بگیرم و به فنا بروم، خودم بروم ببینم فلان رشتهی دانشگاهی قرار است آخرش چه بشود. به سرفصلهای مصوب و گزارشهای فلان سایت بسنده نکنم. یا مثلاً اگر معلم و استاد هستم، خودم بروم ببینم این چیزهایی که قرار است درس بدهم تهش چه میشود. یا مثلا اگر تولیدکننده هستم، خودم بروم ببینم مصرفکننده دقیقاً چه میخواهد. نعل به نعل راه قبلیها را نروم. اینجور کارها.
آمیگدل @amigdel
👍5
حکمتها
شب بخیر. یک مطلبی بود که چند روز بود میخواستم ترجمه کنم بفرستم دور هم بخوانیم صفا کنیم. الان تکمیل شد.
یک بابایی هست آن سر دنیا که کلی نصیحتهای خردمندانه و بامزه دارد. جالبترهاش را گلچین کردم توی این یادداشت.
خیلی طولانی است اما کوچیککوچیک است و حوصلهتان سر نمیرود. مثل یک کیلو تخمه.
اینجا گذاشتم. روی همین مستطیل پایین پیام بزنید باز شود.
جانتان سلامت. 🌺
آمیگدل @amigdel
شب بخیر. یک مطلبی بود که چند روز بود میخواستم ترجمه کنم بفرستم دور هم بخوانیم صفا کنیم. الان تکمیل شد.
یک بابایی هست آن سر دنیا که کلی نصیحتهای خردمندانه و بامزه دارد. جالبترهاش را گلچین کردم توی این یادداشت.
خیلی طولانی است اما کوچیککوچیک است و حوصلهتان سر نمیرود. مثل یک کیلو تخمه.
اینجا گذاشتم. روی همین مستطیل پایین پیام بزنید باز شود.
جانتان سلامت. 🌺
آمیگدل @amigdel
Telegraph
حکمتها
آقای Kevin Kelly نویسنده و ویراستار است. او توی این سایت یک سری نصیحتها و حکمتهای زندگی هفتاد سالهاش را گذاشته که به نظرم ارزشمند آمد. چندتا از خوبهایش را گلچین و ترجمه کردم که با هم هر از گاهی دوره کنیم: - یاد بگیرید که از آدمهایی که با آنها حال نمیکنید…
👍1👏1
حیوان داستانگو
طبق یک روایت، مغز ما سعی دارد بقای خودش را بیشینه کند. به این منظور، باید امور ناشناخته را بشناسد تا برایشان برنامهریزی درستی بکند. امور ناشناخته بسیار گسترده و پیچیده هستند و شناخت همهی آنها از توان ما خارج است. بنابراین به ابزار دیگری رومیآوریم: ساخت «روایت».
روایتها توقعات ما از سازوکار زندگی هستند. اساس و بنیاد روایتها قانون علیت است. ما که از دنیای بدون علیت میترسیم، به کمک روایتها نظام علیت را میسازیم. اینگونه دنیا معنادار میشود.
بر خلاف جهان ذرات که هرچه ریزتر شویم، تصادف و بینظمی بیشتر میشود، در جهان روایات هرچه ریزتر شویم به تکگزارههای صفر و یکی و قابلنقد میرسیم. حضور این تکگزارهها به شکل شبکهای در کنار هم، روایت را میسازد. گاهی در یک شبکه، برخی تکگزارهها صدق و واقعنمایی بالایی دارند اما سایر node های آن شبکه یا لینکهای میان آنها ساختار شبکه را به صورت یک روایت مریض و آسیبزا سازمان میدهند. مثل یک روایت نژادپرستانه از جهان، یا یک روایت خشونتطلب، یا یک روایت خرافهگرا.
روایتها مانند موجودات زنده تکامل پیدا میکنند و به تدریج در گذر عصرها و فرهنگها و آزمایشوخطای انسانها و در رقابت با سایر روایتها، بهینهسازی یا حذف میشوند.
روایتها میتوانند واقعی باشند، اما مهم این است که همچنان «روایت»اند. یعنی آفرینشهای ذهن انسان در نتیجهی برخورد با بخش بسیار کوچکی از جهان و سپس برونیابی و خیالپردازی دربارهی بخشِ ناشناختهی آن. ترکیبی از node های سالم و واقعنما، با node ها و edge های سست و دردسرساز.
بدبختانه به نظر میرسد نمیتوان روایتی داشت، صد درصد واقعنما. مانند «مدلها» که در علوم مختلف کاربرد دارند (مثل مدلهای زمینشناختی، مدلهای پزشکی، مدلهای رایانشی و شناختی)، روایتها هم تا حدودی میتوانند ما را از سرگردانی حفظ کنند، اما از آن حد و حدود به بعد، دیگر فقط باعث خطا و خطای بیشتر میشوند.
جالب آنکه انسانها از روایتهایشان دفاع میکنند. آنها از روایتهایی نظیر ملیت، قومیت، فرهنگ، جنسیت، طبقه، مذهب و هر روایت دیگری که ساختهاند دفاع میکنند، برایش میجنگند، خون میریزند، خون میدهند و هزینه میکنند. اینجا زندانی شدن کسی که میگفت «زمین به دور خورشید میچرخد» معنا پیدا میکند. با این تکگزاره، یک node پرقدرت و سنگین از شبکهی روایت کلیسای کاتولیک ضربه میدید. گالیله در این تحلیل صرفاً یک دانشمند نبود، یک مبارز سیاسی بود (شاید بدون آنکه خودش بداند)؛ چون روایت کلیسا را زیر سوال میبرد. آن هم نه یک روایت انتزاعی مثل روایتِ شبیهسازی بودنِ کل جهان یا تخت بودن زمین که فقط در محافل خودشان خریدار دارد، بلکه روایتی که مردم آن را پذیرفته بودند و نهادهای اجتماعی بر اساسش شکل گرفته بود. روایتی که به این جایگاه برسد، عین قدرت است.
اما محتاطانه بگویم، هر روایتساز و روایتبازی باید بپذیرد که اصل مرگ جان هرچیزی را، تاکید میکنم هرچیزی را میگیرد، حتی روایتها. هرچند شاید برای اینکه همین روایتِ فراگیر و جهانشمول بودنِ مرگ هم روزی بمیرد، مرگ به سراغ بعضی چیزها نرود. ولی به این خیال نباشید. روایتها را نباید به قیر چسبناک زندگی تبدیل کرد. روایت برای انسان است، نه انسان برای روایت. این بهترین روایتِ دوران ماست.
آمیگدل @amigdel
طبق یک روایت، مغز ما سعی دارد بقای خودش را بیشینه کند. به این منظور، باید امور ناشناخته را بشناسد تا برایشان برنامهریزی درستی بکند. امور ناشناخته بسیار گسترده و پیچیده هستند و شناخت همهی آنها از توان ما خارج است. بنابراین به ابزار دیگری رومیآوریم: ساخت «روایت».
روایتها توقعات ما از سازوکار زندگی هستند. اساس و بنیاد روایتها قانون علیت است. ما که از دنیای بدون علیت میترسیم، به کمک روایتها نظام علیت را میسازیم. اینگونه دنیا معنادار میشود.
بر خلاف جهان ذرات که هرچه ریزتر شویم، تصادف و بینظمی بیشتر میشود، در جهان روایات هرچه ریزتر شویم به تکگزارههای صفر و یکی و قابلنقد میرسیم. حضور این تکگزارهها به شکل شبکهای در کنار هم، روایت را میسازد. گاهی در یک شبکه، برخی تکگزارهها صدق و واقعنمایی بالایی دارند اما سایر node های آن شبکه یا لینکهای میان آنها ساختار شبکه را به صورت یک روایت مریض و آسیبزا سازمان میدهند. مثل یک روایت نژادپرستانه از جهان، یا یک روایت خشونتطلب، یا یک روایت خرافهگرا.
روایتها مانند موجودات زنده تکامل پیدا میکنند و به تدریج در گذر عصرها و فرهنگها و آزمایشوخطای انسانها و در رقابت با سایر روایتها، بهینهسازی یا حذف میشوند.
روایتها میتوانند واقعی باشند، اما مهم این است که همچنان «روایت»اند. یعنی آفرینشهای ذهن انسان در نتیجهی برخورد با بخش بسیار کوچکی از جهان و سپس برونیابی و خیالپردازی دربارهی بخشِ ناشناختهی آن. ترکیبی از node های سالم و واقعنما، با node ها و edge های سست و دردسرساز.
بدبختانه به نظر میرسد نمیتوان روایتی داشت، صد درصد واقعنما. مانند «مدلها» که در علوم مختلف کاربرد دارند (مثل مدلهای زمینشناختی، مدلهای پزشکی، مدلهای رایانشی و شناختی)، روایتها هم تا حدودی میتوانند ما را از سرگردانی حفظ کنند، اما از آن حد و حدود به بعد، دیگر فقط باعث خطا و خطای بیشتر میشوند.
جالب آنکه انسانها از روایتهایشان دفاع میکنند. آنها از روایتهایی نظیر ملیت، قومیت، فرهنگ، جنسیت، طبقه، مذهب و هر روایت دیگری که ساختهاند دفاع میکنند، برایش میجنگند، خون میریزند، خون میدهند و هزینه میکنند. اینجا زندانی شدن کسی که میگفت «زمین به دور خورشید میچرخد» معنا پیدا میکند. با این تکگزاره، یک node پرقدرت و سنگین از شبکهی روایت کلیسای کاتولیک ضربه میدید. گالیله در این تحلیل صرفاً یک دانشمند نبود، یک مبارز سیاسی بود (شاید بدون آنکه خودش بداند)؛ چون روایت کلیسا را زیر سوال میبرد. آن هم نه یک روایت انتزاعی مثل روایتِ شبیهسازی بودنِ کل جهان یا تخت بودن زمین که فقط در محافل خودشان خریدار دارد، بلکه روایتی که مردم آن را پذیرفته بودند و نهادهای اجتماعی بر اساسش شکل گرفته بود. روایتی که به این جایگاه برسد، عین قدرت است.
اما محتاطانه بگویم، هر روایتساز و روایتبازی باید بپذیرد که اصل مرگ جان هرچیزی را، تاکید میکنم هرچیزی را میگیرد، حتی روایتها. هرچند شاید برای اینکه همین روایتِ فراگیر و جهانشمول بودنِ مرگ هم روزی بمیرد، مرگ به سراغ بعضی چیزها نرود. ولی به این خیال نباشید. روایتها را نباید به قیر چسبناک زندگی تبدیل کرد. روایت برای انسان است، نه انسان برای روایت. این بهترین روایتِ دوران ماست.
آمیگدل @amigdel
Telegram
attach 📎
👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ رو از یه ویدیوی سخنرانی ۷۳ دقیقهای دکتر آذرخش مکری بریدم. تقریباً جان کلامِ اون ۷۳ دقیقه است.
استنلی میلگرم با ۱۸ نوع آزمایش مختلف نشون میده که رفتار مردم تا حد خوبی تابعی از دستور مافوق و نُرم اجتماعیه.
و به همین ترتیب نشون میده که ماهی از سر گَنده گردد، نِی ز دم.
ویدیوی کامل رو اینجا ببینید.
آمیگدل @amigdel
استنلی میلگرم با ۱۸ نوع آزمایش مختلف نشون میده که رفتار مردم تا حد خوبی تابعی از دستور مافوق و نُرم اجتماعیه.
و به همین ترتیب نشون میده که ماهی از سر گَنده گردد، نِی ز دم.
ویدیوی کامل رو اینجا ببینید.
آمیگدل @amigdel
🔥1
سه سبک کلی در مدیریت
1⃣ اتوکراسی: حرف فقط حرف مدیر. مناسب برای شرایط بحران (= حساسِ کنونی)، تصمیمگیریهای سریع، فوری، انقلابی. اگر مدیر آدم کاردرستی باشد، این روش خوب جواب میدهد، اما باعث ایجاد حس بیاراده و بیارزش بودن در نیروها میشود.
2⃣ دموکراسی: هرچی اکثریت بگن. باعث ایجاد مشارکت بین اعضای گروه، احساس مسئولیت و همکاری میشود، اما سرعت تصمیمگیری در این روش پایین است.
3⃣ و laissez-faire: ولشون کن ببینیم خودشون چه کار میکنن با هم. اگر نیروها کاربلد و مشتاق باشند، این روش عجیب عالی جواب میدهد، وگرنه نه.
Kurt Lewin, 1939
آمیگدل @amigdel
1⃣ اتوکراسی: حرف فقط حرف مدیر. مناسب برای شرایط بحران (= حساسِ کنونی)، تصمیمگیریهای سریع، فوری، انقلابی. اگر مدیر آدم کاردرستی باشد، این روش خوب جواب میدهد، اما باعث ایجاد حس بیاراده و بیارزش بودن در نیروها میشود.
2⃣ دموکراسی: هرچی اکثریت بگن. باعث ایجاد مشارکت بین اعضای گروه، احساس مسئولیت و همکاری میشود، اما سرعت تصمیمگیری در این روش پایین است.
3⃣ و laissez-faire: ولشون کن ببینیم خودشون چه کار میکنن با هم. اگر نیروها کاربلد و مشتاق باشند، این روش عجیب عالی جواب میدهد، وگرنه نه.
Kurt Lewin, 1939
آمیگدل @amigdel
یک بازی خوشخلاقیت پیدا کردم توی پلیاستور.
توی این بازی تو در نقش رییسجمهورِ یک جامعهی پساآخرالزمانی هستی. برای دولتت یک سری چالشهایی پیش میآید که باید برایشان تصمیمگیری کنی.
مثلاً وزیر بهداشت گزارش میدهد که منابع آب در فلان منطقه آلوده شده، چه کار کنیم؟ یا وزیر دیگری خبر میدهد که مناطق جنگلی دچار حریق شدهاند. یا دیگری اطلاع میدهد که توی اینترنت از شما بدگوییها زیاد شده.
بعد تو به عنوان رییسجمهور باید تصمیمگیری کنی. هر تصمیمی هم که میگیری روی منابعت (محیط زیست، رضایتمندی شهروندان، امنیت، رفاه اقتصادی) تأثیر دارد و آنها را کم یا زیاد میکند.
و تو باید بتوانی تعادل این چهار منبع را حفظ کنی و نگذاری هیچکدام به صفر برسند. بینش سیاسی قشنگی به آدم میدهد. فقط حیف که زبان فارسی ندارد. اگر دوست داشتید نصب کنید و لذت ببرید.
Lapse: A Forgotten Future
آمیگدل @amigdel
توی این بازی تو در نقش رییسجمهورِ یک جامعهی پساآخرالزمانی هستی. برای دولتت یک سری چالشهایی پیش میآید که باید برایشان تصمیمگیری کنی.
مثلاً وزیر بهداشت گزارش میدهد که منابع آب در فلان منطقه آلوده شده، چه کار کنیم؟ یا وزیر دیگری خبر میدهد که مناطق جنگلی دچار حریق شدهاند. یا دیگری اطلاع میدهد که توی اینترنت از شما بدگوییها زیاد شده.
بعد تو به عنوان رییسجمهور باید تصمیمگیری کنی. هر تصمیمی هم که میگیری روی منابعت (محیط زیست، رضایتمندی شهروندان، امنیت، رفاه اقتصادی) تأثیر دارد و آنها را کم یا زیاد میکند.
و تو باید بتوانی تعادل این چهار منبع را حفظ کنی و نگذاری هیچکدام به صفر برسند. بینش سیاسی قشنگی به آدم میدهد. فقط حیف که زبان فارسی ندارد. اگر دوست داشتید نصب کنید و لذت ببرید.
Lapse: A Forgotten Future
آمیگدل @amigdel
👍3❤1
آمیگــدِل
Photo
به نظرتون آیا زندگی در همه حال ارزش زیستن داره؟ حتی وقتی شرایط خیلی خیلی سخت میشه و آرزوها همگی بر باد میرن؟
Anonymous Poll
45%
بله، حتی در سختترین شرایط هم زندگی ارزش ادامه دادن داره
55%
نه، زندگی فقط در صورتی ارزش داره که حداقلی از استانداردها برقرار باشه
این تست تعیین گرایش سیاسی رو بدید ببینیم کدوم ورِ بازارید (فیلترشکن میخواد).
https://www.politicalcompass.org/test/fa
https://www.politicalcompass.org/test/fa
👍1
در ادامه:
اساس فلسفی مدیریت اندیشه و فکر در ترویج فردیت است. هنگامی که فرد به خود توجه کرد، خود را شناخت، برای اعتلای خود وقت گذاشت، به کشف استعدادهای خود همّت گماشت، به محیط زندگی خود اعتماد ورزید و با علاقه به سوی خلاقیت و نوآوری رفت، [آنگاه] میتوان از راه تجمع و تراکم و شکوفایی استعدادهای فردی به رشد و پیشرفت امید داشت.
در جامعه ما، فرد در گروه و جمع گم میشود و علاقه تاریخی و سنتی ما به یکسانسازی، شکوفایی استعدادها را ضعیف و حاشیهای میگرداند. در نظریههای توضیحدهندهی پیشرفت جوامع گوناگون در قرون اخیر، شاید هیچ علّتی تعیینکنندهتر از فردیت و اجازه یافتن فرد برای ابراز وجود و خلاقیت خود نتوان یافت.
- دکتر محمود سریعالقلم، آفات متدولوژیک تفکر در ایران، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه بهشتی
آمیگدل @amigdel
اساس فلسفی مدیریت اندیشه و فکر در ترویج فردیت است. هنگامی که فرد به خود توجه کرد، خود را شناخت، برای اعتلای خود وقت گذاشت، به کشف استعدادهای خود همّت گماشت، به محیط زندگی خود اعتماد ورزید و با علاقه به سوی خلاقیت و نوآوری رفت، [آنگاه] میتوان از راه تجمع و تراکم و شکوفایی استعدادهای فردی به رشد و پیشرفت امید داشت.
در جامعه ما، فرد در گروه و جمع گم میشود و علاقه تاریخی و سنتی ما به یکسانسازی، شکوفایی استعدادها را ضعیف و حاشیهای میگرداند. در نظریههای توضیحدهندهی پیشرفت جوامع گوناگون در قرون اخیر، شاید هیچ علّتی تعیینکنندهتر از فردیت و اجازه یافتن فرد برای ابراز وجود و خلاقیت خود نتوان یافت.
- دکتر محمود سریعالقلم، آفات متدولوژیک تفکر در ایران، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه بهشتی
آمیگدل @amigdel
👍1
به این میگویند Necker Cube. یک خطای دید بانمک است. شما میتوانید با ارادهی خودتان، ادراکتان را تغییر دهید. یک بار کاری کنید که ذهنتان صفحه آبی را بالای مکعب تصور کند و بار دیگر صفحه قرمز را.
شما میتوانید با ارادهی خودتان ادراکتان را تغییر دهید. و این منحصر به مکعب نِکر نیست. خیلی وقتها اراده ما باعث میشود دلایل ایدههای مخالف را اصلا نبینیم. یعنی به معنای حقیقی کلمه «نبینیم». انگار وجود ندارند.
آمیگدل @amigdel
شما میتوانید با ارادهی خودتان ادراکتان را تغییر دهید. و این منحصر به مکعب نِکر نیست. خیلی وقتها اراده ما باعث میشود دلایل ایدههای مخالف را اصلا نبینیم. یعنی به معنای حقیقی کلمه «نبینیم». انگار وجود ندارند.
آمیگدل @amigdel
👍5
اعتماد چطور تکامل پیدا میکند
در راستای سیاستهای کلی معرفی بازیهای جذاب و تحریکآمیز، یک بازی دیگر برایتان آوردهام، عروس.
این یک بازیِ آموزشی است، بر بستر وب، که دربارهی نحوهی شکلگیری و تکامل اعتماد در میان افراد است. حامد سیدعلایی هم زحمت کشیده بازی را ترجمه کرده و گذاشته روی گیتهاب.
بازی تکامل اعتماد، هم الهامبخش است، هم لذتبخش.
الهامبخش است چون شما را با رویکرد شبکهای در تحلیل جامعه آشنا میکند. و با این رویکرد جدید و جذاب، میتوانید خیلی چیزهای دیگرِ جامعه را هم خودتان برای خودتان تحلیل کنید. مثلاً شاید دوست داشته باشید بدانید چگونه با مدلسازی ریاضیاتی، میشود جامعه را آنالیز کرد. اصلا ریاضی چه ربطی به اعتماد و همدلی دارد؟ نظریه بازی -که آشنایی با آن را مدیون جان نش ریاضیدان هستیم- چطور رفتار افراد را پیشبینی میکند؟ اینجا یاد میگیرید.
لذتبخش است چون هم گوگولی است، هم موسیقی قشنگی دارد، هم خلاقانه است.
امیدوارم خوشتان بیاید.
🔹 فارسی: hamed.github.io/trust
🔸 انگلیسی (نسخه اصلی): ncase.me/trust
آمیگدل @amigdel
در راستای سیاستهای کلی معرفی بازیهای جذاب و تحریکآمیز، یک بازی دیگر برایتان آوردهام، عروس.
این یک بازیِ آموزشی است، بر بستر وب، که دربارهی نحوهی شکلگیری و تکامل اعتماد در میان افراد است. حامد سیدعلایی هم زحمت کشیده بازی را ترجمه کرده و گذاشته روی گیتهاب.
بازی تکامل اعتماد، هم الهامبخش است، هم لذتبخش.
الهامبخش است چون شما را با رویکرد شبکهای در تحلیل جامعه آشنا میکند. و با این رویکرد جدید و جذاب، میتوانید خیلی چیزهای دیگرِ جامعه را هم خودتان برای خودتان تحلیل کنید. مثلاً شاید دوست داشته باشید بدانید چگونه با مدلسازی ریاضیاتی، میشود جامعه را آنالیز کرد. اصلا ریاضی چه ربطی به اعتماد و همدلی دارد؟ نظریه بازی -که آشنایی با آن را مدیون جان نش ریاضیدان هستیم- چطور رفتار افراد را پیشبینی میکند؟ اینجا یاد میگیرید.
لذتبخش است چون هم گوگولی است، هم موسیقی قشنگی دارد، هم خلاقانه است.
امیدوارم خوشتان بیاید.
🔹 فارسی: hamed.github.io/trust
🔸 انگلیسی (نسخه اصلی): ncase.me/trust
آمیگدل @amigdel
hamed.github.io
تکامل اعتماد
یک راهنمای تعاملی برای نظریه بازی درباره اینکه چرا به یکدیگر اعتماد میکنیم
😍2👌1
🎃 جسارت در نقطه صفر
یعنی شما وقتی هنوز موفقیتی به دست نیاوردهاید، وقتی هنوز در قدم و نقطه صفر و ایدهی خام هستید، وقتی هنوز وارد عمل نشدهاید، جسارت بالایی دارید. همه را نقد میکنید، همهچیز را زیر سؤال میبرید، آرزوهای بزرگ در سر دارید، «من که آمدم چه کار میکنم و کجا را میگیرم» میکنید.
اما وقتی چند قدم جلو آمدید، چندتا روستای کوچک را فتح کردید، درآمدتان از صفر به ۱ رسید، آن وقت دیگر تصمیمگیری و جلو رفتن سخت میشود. محافظهکارتر و محتاطتر میشوید.
این اتفاق برای خیلیها میافتد. انقلابیهایی که موفق میشوند، چریکهایی که جایی را فتح میکنند، استارتاپهایی که اولین درآمدهایشان شروع میشود، بچهای که اولین قدمهای ورود به دنیای آدمبزرگها را برمیدارد و... .
آمیگدل @amigdel
یعنی شما وقتی هنوز موفقیتی به دست نیاوردهاید، وقتی هنوز در قدم و نقطه صفر و ایدهی خام هستید، وقتی هنوز وارد عمل نشدهاید، جسارت بالایی دارید. همه را نقد میکنید، همهچیز را زیر سؤال میبرید، آرزوهای بزرگ در سر دارید، «من که آمدم چه کار میکنم و کجا را میگیرم» میکنید.
اما وقتی چند قدم جلو آمدید، چندتا روستای کوچک را فتح کردید، درآمدتان از صفر به ۱ رسید، آن وقت دیگر تصمیمگیری و جلو رفتن سخت میشود. محافظهکارتر و محتاطتر میشوید.
این اتفاق برای خیلیها میافتد. انقلابیهایی که موفق میشوند، چریکهایی که جایی را فتح میکنند، استارتاپهایی که اولین درآمدهایشان شروع میشود، بچهای که اولین قدمهای ورود به دنیای آدمبزرگها را برمیدارد و... .
آمیگدل @amigdel
👍4