بررسی هفتهای که گذشت :
۱- چه اتفاقهای خوبی افتاد ؟
۲- دلیل اتفاقهای خوب چی بود؟
۳ -اتفاقهای بد چی بود؟
۴- چطور باهاشون روبرو شدم و حلشون کردم؟
۵- هفته گذشته چی یاد گرفتم؟
۶ -تو این هفته چه کاری واسه رسیدن به هدف اصلی زندگیم کردم ؟
۷ -هفته آینده سه هدف مهمم چیه؟
۸ -واسه این سه هدف چه کارهایی باید بکنم؟
۹- لیست کارهایی که میخوام توی هفته بعد انجام بدم چیه؟
#
#سوالات خوب
#سؤالات کوچینگی
#ارزیابی خود
#اقدام جدید
۱- چه اتفاقهای خوبی افتاد ؟
۲- دلیل اتفاقهای خوب چی بود؟
۳ -اتفاقهای بد چی بود؟
۴- چطور باهاشون روبرو شدم و حلشون کردم؟
۵- هفته گذشته چی یاد گرفتم؟
۶ -تو این هفته چه کاری واسه رسیدن به هدف اصلی زندگیم کردم ؟
۷ -هفته آینده سه هدف مهمم چیه؟
۸ -واسه این سه هدف چه کارهایی باید بکنم؟
۹- لیست کارهایی که میخوام توی هفته بعد انجام بدم چیه؟
#
#سوالات خوب
#سؤالات کوچینگی
#ارزیابی خود
#اقدام جدید
مختصری در خصوص مدیریت خشم
ابتدا باید بدانیم هیجانات ما چراغ های راهنمایی هستند که ما را از وجود یک مسئله آگاه می کنند. بنابراین باید آنها را بسیار مهم تلقی کنیم. در واقع هیجانات مانند یک شبکه خبر رفتار می کنند که دائم در حال مخابره مسائل مختلف به مغز و بدن ما هستند.
و اما برای مدیریت (و نه کنترل) هیجانات نیاز است که به 2 جزء اصلی توجه کنیم:
1- محرک: که معمولا و در بیشتر اوقات در دنیای خارج نقش آفرینی می کند. یعنی چیزی از خارج بر ما وارد می شود و ما را تحریک می کند. بنابراین ما نمیتوانیم روی بود و نبود آن تاثیر بگذاریم. برای مثال در حین رانندگی کسی بوق ممتد می زند و یا به ماشین ما می کوبد.
2. واکنشی که ما نسبت به آن محرک نشان می دهیم. این همان نقطه طلایی و قابل مدیریتی است که در اختیار ماست. اینجا همان جایی است که نیاز است در موردش بیاموزیم و رفتار درست در هر واکنش را از قبل طراحی کنیم.
بنابراین اصلی ترین مسئله این است که ابتدا به این موضوع پی ببریم که نیاز است بین محرک و واکنش تمیز قائل شویم.
حال سوال این است که چگونه واکنش درست نشان دهیم؟
در این جا مایلم در مورد خشم توضحیاتی بدهم. مسئله ای که به شدت همه ما درگیرش هستیم و در ایران به علت شرایط خاص اجتماعی-اقتصادی-سیاسی میزان خشم ما از سطح استاندارد جهانی قدری بالاتر است.
برای مدیریت خشم ابتدا باید بدانیم برخلاف تصور عامه، خشم می تواند یک نیروی بسیار قوی و البته موثر و مثبت باشد. اگر خشم نباشد، ما نمی توانیم به بسیاری از اهدافمان دست پیدا کنیم.
خشم یک نیروی بی انتهاست که اگر درست از آن استفاده نکنیم قطعا مصیبت به بار می آورد.
آنجا که بی عدالتی رخ می دهد، آنجا که ارزشی لگدمال می شود، آنجا که خود را کوچک می یابم، آنجا که شکست می خورم و ... خشم وارد میدان می شود و کمک می کند که یا مانع پیشرفت رخداد منفی شوم و یا کمک می کند که در صدد جبران آن بر بیایم.
اما تبدیل این نیروی عظیم به یک نیروی سازنده همیشه کار ساده ای نیست. نیاز به مهارت دارد، نیاز دارد که تمرین کنم و از قبل خودم را برای مقابله با مسائل ذکر شده آماده کرده باشم. خشم توام با اندیشه می تواند سازنده باشد در غیر این صورت می تواند به ویرانی تبدیل شود.
بروز خشم به این معنی است که یکی از «بایدهای من»، یکی از آیه های منزل من، یکی از قوانین لایتغیر من مورد حمله و تهاجم قرار گرفته است. یعنی احساس می کنم که چیزی که نباید کسی به آن دست درازی می کرده است الان مورد هجمه قرار گرفته است و این یعنی احساس خطر
قابل ذکر است که مکانیزم رفتاری بدن بر مبنای اصل بقاست و هر زمان که احساس خطری صورت بگیرد، ماشه دفاع چکیده می شود.
بنابراین خشم رفتاری بسیار قوی در حوزه دفاعی است.
حال برای مدیریت خشم می توان از روش زیر استفاده کرد:
به محض بروز یک محرک اقدامات زیر را انجام دهید:
1. ابتدا ببین کدام باید تو به نباید تبدیل شده
2. ببین این نباید چه هزینه ای برای تو در بر دارد؟ آیا واقعا این باید ارزشمند است یا اگر به نباید تبدیل شد اتفاقی نخواهد افتاد (محاسبه اقتصادی معنوی و فیزیکی کن)
3. یک لحظه صبوری کن. به خودت فرصت بده. عقب نشینی کن. سریع عکس العمل نشان نده. به عنوان یک ناظر و شخص سوم به مسئله نگاه کن (البته کار سختی است اما با تمرین شدنی است)
4. افکار منفی در مورد مسئله را با افعال مثبت تحلیل کن. برای مثال «او یک احمق است» را به «او از روی بی تجربگی مرتکب اشتباه شد» تبدیل کن
4. خب حالا چه؟ راه حل چیست؟ چگونه می توان این نباید را به باید قبل برگرداند؟
#سؤالات
#ارزیابی
#کشف
#زهرا کشاورز
#کوچ خودشکوفایی
ابتدا باید بدانیم هیجانات ما چراغ های راهنمایی هستند که ما را از وجود یک مسئله آگاه می کنند. بنابراین باید آنها را بسیار مهم تلقی کنیم. در واقع هیجانات مانند یک شبکه خبر رفتار می کنند که دائم در حال مخابره مسائل مختلف به مغز و بدن ما هستند.
و اما برای مدیریت (و نه کنترل) هیجانات نیاز است که به 2 جزء اصلی توجه کنیم:
1- محرک: که معمولا و در بیشتر اوقات در دنیای خارج نقش آفرینی می کند. یعنی چیزی از خارج بر ما وارد می شود و ما را تحریک می کند. بنابراین ما نمیتوانیم روی بود و نبود آن تاثیر بگذاریم. برای مثال در حین رانندگی کسی بوق ممتد می زند و یا به ماشین ما می کوبد.
2. واکنشی که ما نسبت به آن محرک نشان می دهیم. این همان نقطه طلایی و قابل مدیریتی است که در اختیار ماست. اینجا همان جایی است که نیاز است در موردش بیاموزیم و رفتار درست در هر واکنش را از قبل طراحی کنیم.
بنابراین اصلی ترین مسئله این است که ابتدا به این موضوع پی ببریم که نیاز است بین محرک و واکنش تمیز قائل شویم.
حال سوال این است که چگونه واکنش درست نشان دهیم؟
در این جا مایلم در مورد خشم توضحیاتی بدهم. مسئله ای که به شدت همه ما درگیرش هستیم و در ایران به علت شرایط خاص اجتماعی-اقتصادی-سیاسی میزان خشم ما از سطح استاندارد جهانی قدری بالاتر است.
برای مدیریت خشم ابتدا باید بدانیم برخلاف تصور عامه، خشم می تواند یک نیروی بسیار قوی و البته موثر و مثبت باشد. اگر خشم نباشد، ما نمی توانیم به بسیاری از اهدافمان دست پیدا کنیم.
خشم یک نیروی بی انتهاست که اگر درست از آن استفاده نکنیم قطعا مصیبت به بار می آورد.
آنجا که بی عدالتی رخ می دهد، آنجا که ارزشی لگدمال می شود، آنجا که خود را کوچک می یابم، آنجا که شکست می خورم و ... خشم وارد میدان می شود و کمک می کند که یا مانع پیشرفت رخداد منفی شوم و یا کمک می کند که در صدد جبران آن بر بیایم.
اما تبدیل این نیروی عظیم به یک نیروی سازنده همیشه کار ساده ای نیست. نیاز به مهارت دارد، نیاز دارد که تمرین کنم و از قبل خودم را برای مقابله با مسائل ذکر شده آماده کرده باشم. خشم توام با اندیشه می تواند سازنده باشد در غیر این صورت می تواند به ویرانی تبدیل شود.
بروز خشم به این معنی است که یکی از «بایدهای من»، یکی از آیه های منزل من، یکی از قوانین لایتغیر من مورد حمله و تهاجم قرار گرفته است. یعنی احساس می کنم که چیزی که نباید کسی به آن دست درازی می کرده است الان مورد هجمه قرار گرفته است و این یعنی احساس خطر
قابل ذکر است که مکانیزم رفتاری بدن بر مبنای اصل بقاست و هر زمان که احساس خطری صورت بگیرد، ماشه دفاع چکیده می شود.
بنابراین خشم رفتاری بسیار قوی در حوزه دفاعی است.
حال برای مدیریت خشم می توان از روش زیر استفاده کرد:
به محض بروز یک محرک اقدامات زیر را انجام دهید:
1. ابتدا ببین کدام باید تو به نباید تبدیل شده
2. ببین این نباید چه هزینه ای برای تو در بر دارد؟ آیا واقعا این باید ارزشمند است یا اگر به نباید تبدیل شد اتفاقی نخواهد افتاد (محاسبه اقتصادی معنوی و فیزیکی کن)
3. یک لحظه صبوری کن. به خودت فرصت بده. عقب نشینی کن. سریع عکس العمل نشان نده. به عنوان یک ناظر و شخص سوم به مسئله نگاه کن (البته کار سختی است اما با تمرین شدنی است)
4. افکار منفی در مورد مسئله را با افعال مثبت تحلیل کن. برای مثال «او یک احمق است» را به «او از روی بی تجربگی مرتکب اشتباه شد» تبدیل کن
4. خب حالا چه؟ راه حل چیست؟ چگونه می توان این نباید را به باید قبل برگرداند؟
#سؤالات
#ارزیابی
#کشف
#زهرا کشاورز
#کوچ خودشکوفایی