هیچ استاد راستینی هرگز توقعهای کسی را برآورده نخواهد کرد. این یک معیار مطلق است. اگر کسی انتظارهای تو را برآورد یک آموزگار است نه یک استاد، در واقع او پیرو توست، زیرا توقعهای تو را برآورده میسازد. یک استاد هرگز پاسخگوی انتظارات تو نیست بر عکس، او انتظارهای تو را نابود میسازد. هرچه را انتظار داشته باشی او هرگز انجام نخواهد داد. او دقیقاً برعکس آن عمل خواهد کرد. زیرا او اگر انتظارهای تو را انجام دهد، هرگز قادر نخواهد بود تو را تغییر دهد.
ما فراموش کرده ایم که برای چه از عدم تا به اقلیم وجود، این همه راه آمده ایم.
ما به ضیافت هستی دعوت نشده ایم تا با خود جمع کنیم و ببریم، بلکه آمده ایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمده ایم تا عشق را، امید را، دوستی را، و نان را با دیگران تقسیم کنیم. آمده ایم تا خلعی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس...
ما به ضیافت هستی دعوت نشده ایم تا با خود جمع کنیم و ببریم، بلکه آمده ایم تا ببخشیم و خود را پیدا کنیم.
آمده ایم تا عشق را، امید را، دوستی را، و نان را با دیگران تقسیم کنیم. آمده ایم تا خلعی را پر کنیم که فقط و فقط با وجود ما پر میشود و بس...
اگر کاسهی خود را بیش از اندازه پر کنید؛
لبریز میشود.
چاقوی خود را بیش از حد تیز کنید؛
کند میشود.
در پیِ پول و راحتی باشید،
دلتان هرگز آرام نمیگیرد.
دنبال تایید دیگران باشید؛
برده آنها خواهید بود.
کار خود را انجام دهید،
سپس رها کنید.
این تنها راه آرامش یافتن است...
@rahrovanehaghighat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
لبریز میشود.
چاقوی خود را بیش از حد تیز کنید؛
کند میشود.
در پیِ پول و راحتی باشید،
دلتان هرگز آرام نمیگیرد.
دنبال تایید دیگران باشید؛
برده آنها خواهید بود.
کار خود را انجام دهید،
سپس رها کنید.
این تنها راه آرامش یافتن است...
@rahrovanehaghighat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
👍2🥰1
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
درد و رنج فقط در ذهن و کالبد آدمی وجود دارند و تا زمانی با او هستند که او به حضور مطلق الهی دست یابد .تا روزیکه بشر چنین عزم نکند حیات او در دوگانگی این جهان هم چنان ادامه دارد و نمیتواند جذب خویش درون خود شود ،جائی که درک همه چیز و هفت گنبد آسمانی در اختیار اوست . بنابر این انسان میباید هر آنچه را که هست بیازماید و تفتیش کند و آنگاه از آن در وضعیت تعادل جدا شود ، نه به راست گراید نه به چپ نه به سوی بالا ونه پائیین. آنگاه پس از این که آموخت چگونه در کانون روح خود بسر برد در کمال رحمت الهی سهیم خواهد شد .لکن تا روزی که بیاموزد چگونه حواس خویش را تحت استیلا داشته باشد ،زیستن در روح ، خویش مقدس درون ممکن نمی باشد.
@rahrovanehaghighat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
درد و رنج فقط در ذهن و کالبد آدمی وجود دارند و تا زمانی با او هستند که او به حضور مطلق الهی دست یابد .تا روزیکه بشر چنین عزم نکند حیات او در دوگانگی این جهان هم چنان ادامه دارد و نمیتواند جذب خویش درون خود شود ،جائی که درک همه چیز و هفت گنبد آسمانی در اختیار اوست . بنابر این انسان میباید هر آنچه را که هست بیازماید و تفتیش کند و آنگاه از آن در وضعیت تعادل جدا شود ، نه به راست گراید نه به چپ نه به سوی بالا ونه پائیین. آنگاه پس از این که آموخت چگونه در کانون روح خود بسر برد در کمال رحمت الهی سهیم خواهد شد .لکن تا روزی که بیاموزد چگونه حواس خویش را تحت استیلا داشته باشد ،زیستن در روح ، خویش مقدس درون ممکن نمی باشد.
@rahrovanehaghighat
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تسلیم چیزی نیست که شما بتوانید انجام دهید. اگر شما او را انجام دهید ، بخاطر آن است که فاعل آنجا است. تسلیم فهمیدن بزرگی است که ، " من نیستم." تسلیم بینشی است که نفس وجود ندارد ، که ، "من جدا نیستم ". تسلیم یک عمل نیست بلکه یک فهمیدن است.
مرا گویی که رایی من چه دانم
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
مرا گویی اگر کشته خدایی
چه داری از خدایی من چه دانم
مرا گویی چه می جویی دگر تو
ورای روشنایی من چه دانم
مرا گویی تو را با این قفس چیست
اگر مرغ هوایی من چه دانم
مرا راه صوابی بود گم شد
ار آن ترک ختایی من چه دانم
بلا را از خوشی نشناسم ایرا
به غایت خوش بلایی من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دو تایی من چه دانم
-رهروان حقيقت
چنین مجنون چرایی من چه دانم
مرا گویی بدین زاری که هستی
به عشقم چون برآیی من چه دانم
منم در موج دریاهای عشقت
مرا گویی کجایی من چه دانم
مرا گویی به قربانگاه جانها
نمیترسی که آیی من چه دانم
مرا گویی اگر کشته خدایی
چه داری از خدایی من چه دانم
مرا گویی چه می جویی دگر تو
ورای روشنایی من چه دانم
مرا گویی تو را با این قفس چیست
اگر مرغ هوایی من چه دانم
مرا راه صوابی بود گم شد
ار آن ترک ختایی من چه دانم
بلا را از خوشی نشناسم ایرا
به غایت خوش بلایی من چه دانم
شبی بربود ناگه شمس تبریز
ز من یکتا دو تایی من چه دانم
-رهروان حقيقت
به آسمان نگاه کن....
آسمان و ابر را ببین..
ابر می آید و میرود
اما آسمان هرگز نمی آید و نمی رود....
ابر گاهی آنجاست و گاهی نیست اما آسمان همیشه همانجاست ،ابرها نمی توانند آن را نابود کنند حتی ابرهای سیاه هم قادر به چنین کاری نیستند
نابودی آسمان ،غیر ممکن و خلوص آن مطلق است
پاکی آسمان ،دست نخورده و بکر است ،آشفته نمی شود .....
در جهان هستی دو چیز وجود دارد
چیزی شبیه آسمان و چیزی شبیه ابر ...
آنچه بر تو واقع میشود ابرهایی است که می آید و می رود و تو همچنان آسمانی ...چیزهایی بر تو واقع می شود اما تنها بر آسمان بودن خود بیندیش تا آشفته نشوی
چون یک ناظر آرام، شاهد بازی ابرها باش
ابرها گاه سفید و گاه سیاهند اما دل آسمان همواره ژرف است .....
هیچ چیز ژرفای آسمان را نمی آلاید ،
از یاد مبر ،تو آسمانی.....
به ابرها مییندیش ،
یگانگی آسمانها را به یاد بیاور...
آسمان و ابر را ببین..
ابر می آید و میرود
اما آسمان هرگز نمی آید و نمی رود....
ابر گاهی آنجاست و گاهی نیست اما آسمان همیشه همانجاست ،ابرها نمی توانند آن را نابود کنند حتی ابرهای سیاه هم قادر به چنین کاری نیستند
نابودی آسمان ،غیر ممکن و خلوص آن مطلق است
پاکی آسمان ،دست نخورده و بکر است ،آشفته نمی شود .....
در جهان هستی دو چیز وجود دارد
چیزی شبیه آسمان و چیزی شبیه ابر ...
آنچه بر تو واقع میشود ابرهایی است که می آید و می رود و تو همچنان آسمانی ...چیزهایی بر تو واقع می شود اما تنها بر آسمان بودن خود بیندیش تا آشفته نشوی
چون یک ناظر آرام، شاهد بازی ابرها باش
ابرها گاه سفید و گاه سیاهند اما دل آسمان همواره ژرف است .....
هیچ چیز ژرفای آسمان را نمی آلاید ،
از یاد مبر ،تو آسمانی.....
به ابرها مییندیش ،
یگانگی آسمانها را به یاد بیاور...