#تلنگر
✍ سلطان به وزیر گفت: سه سوال میکنم اگر فردا جواب دادی، میمانی وگرنه عزل میشوی.
▫️سوال اول: خدا چه میخورد؟
▫️سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
▫️سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
🔹وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست، ناراحت بود. او غلامی فهمیده و زیرک داشت.
🔸وزیر به غلام گفت:
سلطان سه سوال کرده که اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه خدا چه میخورد، چه میپوشد و چه کار میکند؟
🔹غلام گفت:
هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بندههایش را میخورد.
🔸اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بندههای خود را میپوشاند. و پاسخ سوم را اجازه بدهید، فردا بگویم.
🔹فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد.
🔸سلطان گفت:
درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
🔹وزیر گفت:
این غلامِ من انسان فهمیدهای است، جوابها را او داد.
🔸سلطان گفت:
پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده.
🔹غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
🔸بعد وزیر به غلام گفت:
جواب سوال سوم چه شد؟
🔹غلام گفت:
آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام!!
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
✍ سلطان به وزیر گفت: سه سوال میکنم اگر فردا جواب دادی، میمانی وگرنه عزل میشوی.
▫️سوال اول: خدا چه میخورد؟
▫️سوال دوم: خدا چه میپوشد؟
▫️سوال سوم: خدا چه کار میکند؟
🔹وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست، ناراحت بود. او غلامی فهمیده و زیرک داشت.
🔸وزیر به غلام گفت:
سلطان سه سوال کرده که اگر جواب ندهم برکنار میشوم. اینکه خدا چه میخورد، چه میپوشد و چه کار میکند؟
🔹غلام گفت:
هر سه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا! اما خدا چه میخورد؟ خدا غم بندههایش را میخورد.
🔸اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بندههای خود را میپوشاند. و پاسخ سوم را اجازه بدهید، فردا بگویم.
🔹فردا، وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد.
🔸سلطان گفت:
درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟
🔹وزیر گفت:
این غلامِ من انسان فهمیدهای است، جوابها را او داد.
🔸سلطان گفت:
پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده.
🔹غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد.
🔸بعد وزیر به غلام گفت:
جواب سوال سوم چه شد؟
🔹غلام گفت:
آیا هنوز نفهمیدی خدا چه کار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام!!
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
☣ با ساکن شدن در گذشته،
انرژی را از خودمان میرباییم...
🔸وقتی در ذهنمان، اوضاع، شرایط و رویدادهایی را مرور میکنیم که هیچ قدرتی برای تغییر آنها نداریم، بی درنگ از توانایی خویش برای حضور در اینجا و لحظهٔ اکنون میکاهیم.
🔸هر بار به آنچه پدر و مادرتان به شما ندادند، بدرفتاریهای محبوبِ پیشین خود یا خیانت بهترین دوستتان میاندیشید، بر گذشته متمرکز میشوید؛
به سرزمینی میروید که هیچ راه بازگشتی ندارد
و نیروی حیاتی شما تخلیه میشود...
✍🏼 دبی_فورد
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
☣ با ساکن شدن در گذشته،
انرژی را از خودمان میرباییم...
🔸وقتی در ذهنمان، اوضاع، شرایط و رویدادهایی را مرور میکنیم که هیچ قدرتی برای تغییر آنها نداریم، بی درنگ از توانایی خویش برای حضور در اینجا و لحظهٔ اکنون میکاهیم.
🔸هر بار به آنچه پدر و مادرتان به شما ندادند، بدرفتاریهای محبوبِ پیشین خود یا خیانت بهترین دوستتان میاندیشید، بر گذشته متمرکز میشوید؛
به سرزمینی میروید که هیچ راه بازگشتی ندارد
و نیروی حیاتی شما تخلیه میشود...
✍🏼 دبی_فورد
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔸ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﯿﺮ ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﺮِ ﭘﯿﺮﺵ بود. روزی ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻮﺱِ حرف زدن با ﺧﺮﺵ را ﮐﺮﺩ!!! ﺟﺎﯾﺰﮤ کلانی ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ حرف زدن ﺑﻪ ﺧﺮﺵ را ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﺪ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﻼﻡ نمود ؛ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻃﻤﻊ ﮐﺮﺩند و به آموزش خر مشغول ؛ ﻭﻟﯽ "ﺧﺮ" ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ که نگفت ﻭ همهٔ داوطلبان هم ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
🔸ﺷﺎﻩ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ باز هم بالا و بالاتر برد اما دیگر ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﺟﺎﻥ، جرات داوطلب شدن نداشت... ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎ!ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺷﺮﻁ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ حرف زدن را بیاموزم؛
ﺍﻭﻝ) ﺗﻬﯿﮥ ﻣﮑﺎنی مناسب برای ﺁﺳﺎﯾﺶ خودم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ همچنین ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ!
ﺩﻭﻡ) در نظر گرفتن حقوق بالا و مناسب بصورت ماهیانه!
ﺳﻮﻡ) اینکه بمدت ۱۰ ﺳﺎﻝ به من ﻣﻬﻠﺖ بدهید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺍ بخوﺍﻫﯿﺪ!
🔸ﺷﺎﻩ تمام پیشنهادات پیرمرد را پذیرفت. ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:"خر" ﭘﯿﺮ و "شاه" ﭘﯿﺮ ﻭ "ﻣﻦ هم "ﭘﯿﺮﻡ"؛ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ به رﺍﺣﺘﯽ ؛ در رفاه و آرامش و آسایش ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و ﺩﺭ مدت این ۱۰ سال حتماً ﯾﺎ "ﻣﻦ"ﯾﺎ "ﺷﺎﻩ" ﻭ ﯾﺎ "ﺧﺮ" ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ!!!
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔸ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﭘﯿﺮ ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﺮِ ﭘﯿﺮﺵ بود. روزی ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻫﻮﺱِ حرف زدن با ﺧﺮﺵ را ﮐﺮﺩ!!! ﺟﺎﯾﺰﮤ کلانی ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ حرف زدن ﺑﻪ ﺧﺮﺵ را ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﻫﺪ، ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﻓﯿﻖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﻋﻼﻡ نمود ؛ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮﯼ ﻃﻤﻊ ﮐﺮﺩند و به آموزش خر مشغول ؛ ﻭﻟﯽ "ﺧﺮ" ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ که نگفت ﻭ همهٔ داوطلبان هم ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺪ.
🔸ﺷﺎﻩ ﻣﺒﻠﻎ جایزه ﺭﺍ باز هم بالا و بالاتر برد اما دیگر ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺗﺮﺱِ ﺟﺎﻥ، جرات داوطلب شدن نداشت... ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺧﺪﻣﺖ ﺷﺎﻩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﺩﺍﺷﺖ: ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎ!ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺷﺮﻁ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ حرف زدن را بیاموزم؛
ﺍﻭﻝ) ﺗﻬﯿﮥ ﻣﮑﺎنی مناسب برای ﺁﺳﺎﯾﺶ خودم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ همچنین ﺧﺮِ ﺷﻤﺎ!
ﺩﻭﻡ) در نظر گرفتن حقوق بالا و مناسب بصورت ماهیانه!
ﺳﻮﻡ) اینکه بمدت ۱۰ ﺳﺎﻝ به من ﻣﻬﻠﺖ بدهید ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ۱۰ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺭﺍ بخوﺍﻫﯿﺪ!
🔸ﺷﺎﻩ تمام پیشنهادات پیرمرد را پذیرفت. ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ اﯾﻦ ﻓﮑﺮ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﻭ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺳﺆﺍﻝ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ:"خر" ﭘﯿﺮ و "شاه" ﭘﯿﺮ ﻭ "ﻣﻦ هم "ﭘﯿﺮﻡ"؛ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩم ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﻡ به رﺍﺣﺘﯽ ؛ در رفاه و آرامش و آسایش ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ و ﺩﺭ مدت این ۱۰ سال حتماً ﯾﺎ "ﻣﻦ"ﯾﺎ "ﺷﺎﻩ" ﻭ ﯾﺎ "ﺧﺮ" ﻣﯿﻤﯿﺮﺩ!!!
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
💥وسعت رزق، دست خودمونه...
🔸دوش حمام و نگاه کن؛
آب از بالای سرت میاد ولی اینکه
اصلاً آب باز باشه یا نه، کم باشه یا زیاد،
سرد باشه یا گرم، به تو مربوط میشه.
که کدوم شیر و بچرخونی.
👈این مثال و زدم که بگم ماجرای «رزق و روزی»
همچین ماجراییه...
🔸رزق ما از بالا میاد؛ به همین دلیل قرآن میگه:
«و فی السماء رزقکم»
ولی اینکه فرو بباره یا نه، کم بباره یا زیاد،
به سعی و تلاش ما بستگی داره.
«لیس للانسان الا ما سعی»
🔸فرمود اگر کسی رزقش کمه، انفاق کنه.
میگی دست خودم خالیه، اما خدا میگه از همونی که داری ببخش تا برات زیادش کنم.
چه حساب و کتاب قشنگی داره...
همه چیزش بوی محبت میده.
🔸میگه:
غمگینی؟ دلی رو شاد کن؛
خستهای؟ دست افتادهای رو بگیر؛
نگاه نکن کم داری، ببخش؛
من برات زیادش میکنم...
✅ قوانین خدا رو باور کنیم!
کل قصهٔ زندگی همینه،
همش بده بستونِ محبته...
اگه تو این داد و ستد شرکت کنی و
بلدش باشی، معجزشو تو زندگیت میبینی و
حال دلت رو به راه میشه...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
💥وسعت رزق، دست خودمونه...
🔸دوش حمام و نگاه کن؛
آب از بالای سرت میاد ولی اینکه
اصلاً آب باز باشه یا نه، کم باشه یا زیاد،
سرد باشه یا گرم، به تو مربوط میشه.
که کدوم شیر و بچرخونی.
👈این مثال و زدم که بگم ماجرای «رزق و روزی»
همچین ماجراییه...
🔸رزق ما از بالا میاد؛ به همین دلیل قرآن میگه:
«و فی السماء رزقکم»
ولی اینکه فرو بباره یا نه، کم بباره یا زیاد،
به سعی و تلاش ما بستگی داره.
«لیس للانسان الا ما سعی»
🔸فرمود اگر کسی رزقش کمه، انفاق کنه.
میگی دست خودم خالیه، اما خدا میگه از همونی که داری ببخش تا برات زیادش کنم.
چه حساب و کتاب قشنگی داره...
همه چیزش بوی محبت میده.
🔸میگه:
غمگینی؟ دلی رو شاد کن؛
خستهای؟ دست افتادهای رو بگیر؛
نگاه نکن کم داری، ببخش؛
من برات زیادش میکنم...
✅ قوانین خدا رو باور کنیم!
کل قصهٔ زندگی همینه،
همش بده بستونِ محبته...
اگه تو این داد و ستد شرکت کنی و
بلدش باشی، معجزشو تو زندگیت میبینی و
حال دلت رو به راه میشه...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔺ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با ما موافق هستند.
اما زمانی رشد میکنیم که با کسانی هستیم که با ما اختلاف نظر دارند...
🔺اگر شما یک غذای بد طعم را خورده باشید،
میتوانید طعم یک غذای خوب را درک کنید.
پس، از تلخیهای زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را درک کنید.
🔺چیزهایی که از دست دادهاید را به حساب نیاورید!
چون گذشته هرگز برنمیگردد.
👈اگر رنجی نمیبردیم
هرگز مهربان بودن را نمیآموختیم.💝
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔺ما در زندگی آسایش را با کسانی داریم که با ما موافق هستند.
اما زمانی رشد میکنیم که با کسانی هستیم که با ما اختلاف نظر دارند...
🔺اگر شما یک غذای بد طعم را خورده باشید،
میتوانید طعم یک غذای خوب را درک کنید.
پس، از تلخیهای زندگی درس بگیرید تا بتوانید آن را درک کنید.
🔺چیزهایی که از دست دادهاید را به حساب نیاورید!
چون گذشته هرگز برنمیگردد.
👈اگر رنجی نمیبردیم
هرگز مهربان بودن را نمیآموختیم.💝
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
☄مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!
⚜گاهی از خودت فاصله بگیر و سوال کن آیا این شخصی که الان هستم (بااین ویژگیها و نحوه زندگی کردن ) همانی هست که روزی آرزویش را داشتم ؟!
🔰همنشین هاي تو در سرنوشتت تاثیر بسیار زیادی خواهند داشت. اگر اکنون از شرایط فعلی راضی نیستی ، معاشرینت را عوض کن. عادت چیز خوبی نیست ( نه به شرایط ؛ نه به اشخاص و نه امکانات )
🔅«ترک عادت موجب سلامتیست»🔅
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
☄مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!
⚜گاهی از خودت فاصله بگیر و سوال کن آیا این شخصی که الان هستم (بااین ویژگیها و نحوه زندگی کردن ) همانی هست که روزی آرزویش را داشتم ؟!
🔰همنشین هاي تو در سرنوشتت تاثیر بسیار زیادی خواهند داشت. اگر اکنون از شرایط فعلی راضی نیستی ، معاشرینت را عوض کن. عادت چیز خوبی نیست ( نه به شرایط ؛ نه به اشخاص و نه امکانات )
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
سپاسگزاری تنها در واژه ها نمی گنجد.
خنده
رقص
رضایت
شادمانی
حس خوب
تصویرسازی های زیبا
و پذیرش زندگی،
همین زندگی که به زیبایی آفریده شده است ، نشان سپاسگزاری شما از خداوند و آفریده های شگفت انگیز اوست.
🍃با تغییر زاویه نگاه خود ، با سپاسگزاری هر لحظه، آینده و جهانی زیبا و شادتر برای خود و دیگران رقم بزنیم و زیبایی را گسترش دهیم.
🪷
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🍃سپاسگزاری بالاترین شکل عبادت است.سپاسگزاری تنها در واژه ها نمی گنجد.
خنده
رقص
رضایت
شادمانی
حس خوب
تصویرسازی های زیبا
و پذیرش زندگی،
همین زندگی که به زیبایی آفریده شده است ، نشان سپاسگزاری شما از خداوند و آفریده های شگفت انگیز اوست.
🍃با تغییر زاویه نگاه خود ، با سپاسگزاری هر لحظه، آینده و جهانی زیبا و شادتر برای خود و دیگران رقم بزنیم و زیبایی را گسترش دهیم.
🪷
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
🍃کفر، نعمت از کفت بیرون کند
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔸راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در كوچه ها و خيابانهای شهر دنبال چيزی می گشت. كسی از او پرسيد: با اين دقت و جديت دنبال چه مي گردی, چرا در روز روشن چراغ به دست گرفته ای؟راهب گفت: دنبال آدم می گردم.
🌱
🔸مرد گفت اين كوچه و بازار پر از آدم است. گفت: بله, ولي من دنبال كسی می گردم كه از روح خدايی زنده باشد. انسانی كه در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگه دارد. من دنبال چنين آدمی می گردم. مرد گفت: دنبال چيزی می گردی كه يافت نمی شود...
🌱
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔸راهبی چراغ به دست داشت و در روز روشن در كوچه ها و خيابانهای شهر دنبال چيزی می گشت. كسی از او پرسيد: با اين دقت و جديت دنبال چه مي گردی, چرا در روز روشن چراغ به دست گرفته ای؟راهب گفت: دنبال آدم می گردم.
🌱
گفت می جوین به هر سو آدمی
که بود حی از حیات آن دمی
🔸مرد گفت اين كوچه و بازار پر از آدم است. گفت: بله, ولي من دنبال كسی می گردم كه از روح خدايی زنده باشد. انسانی كه در هنگام خشم و حرص و شهوت خود را آرام نگه دارد. من دنبال چنين آدمی می گردم. مرد گفت: دنبال چيزی می گردی كه يافت نمی شود...
🌱
ناظر فرعی ز اصلی بی خبر
فرع ماییم اصل احکام قدر
🌱گفت حق ایوب را در مکرمت
من بهر موییت صبری دادمت
🌱هین به صبر خود مکن چندین نظر
صبر دیدی صبر دادن را نگر
مثنوی معنوی🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔹 یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
🌀سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
🌀این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
💎و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔹 یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت.
🌀سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.
🌀این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.
💎و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔹شغالی به درونِ خم رنگآمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او میتابید رنگها میدرخشید و رنگارنگ میشد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. ..
🔸شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتیام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد. شغالان پرسیدند, چه شده كه مغرور و شادكام هستی؟ غرورداری و از ما دوری میكنی؟ این تكبّر و غرور برای چیست؟ یكی از شغالان گفت: ای شغالك آیا مكر و حیلهای در كار داری؟ یا واقعاً پاك و زیبا شدهای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟
🔹شغال گفت: در رنگهای زیبای من نگاه كن, مانند گلستان صد رنگ و پرنشاط هستم. مرا ستایش كنید. و گوش به فرمان من باشید. من افتخار دنیا و اساس دین هستم. من نشانة لطف خدا هستم, زیبایی من تفسیر عظمت خداوند است.
🔸دیگر به من شغال نگویید. كدام شغال اینقدر زیبایی دارد. شغالان دور او جمع شدند او را ستایش كردند و گفتند ای والای زیبا, تو را چه بنامیم؟ گفت من طاووس نر هستم. شغالان گفتند: آیا صدایت مثل طاووس است؟ گفت: نه, نیست. گفتند: پس طاووس نیستی. دروغ میگویی زیبایی و صدای طاووس هدیة خدایی است. تو از ظاهر سازی و ادعا به بزرگی نمیرسی.
📚 مثنوی معنوی
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔹شغالی به درونِ خم رنگآمیزی رفت و بعد از ساعتی بیرون آمد, رنگش عوض شده بود. وقتی آفتاب به او میتابید رنگها میدرخشید و رنگارنگ میشد. سبز و سرخ و آبی و زرد و. ..
دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد
خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
🔸شغال مغرور شد و گفت من طاووس بهشتیام, پیش شغالان رفت. و مغرورانه ایستاد. شغالان پرسیدند, چه شده كه مغرور و شادكام هستی؟ غرورداری و از ما دوری میكنی؟ این تكبّر و غرور برای چیست؟ یكی از شغالان گفت: ای شغالك آیا مكر و حیلهای در كار داری؟ یا واقعاً پاك و زیبا شدهای؟ آیا قصدِ فریب مردم را داری؟
یک شغالی پیش او شد که: ای فلان!
شَید کردی یا شدی از خوشدلان
شَید کردی تا به منبر بر جَهی
تا ز لاف این خَلق را حسرت دهی
🔹شغال گفت: در رنگهای زیبای من نگاه كن, مانند گلستان صد رنگ و پرنشاط هستم. مرا ستایش كنید. و گوش به فرمان من باشید. من افتخار دنیا و اساس دین هستم. من نشانة لطف خدا هستم, زیبایی من تفسیر عظمت خداوند است.
کرّ و فرّ و آب و تاب و رنگ بین
فخرِ دنیا خوان مرا و رُکنِ دین
مَظْهَرِ لطف خدایی گشتهام
لوحِ شرحِ کبریایی گشتهام
🔸دیگر به من شغال نگویید. كدام شغال اینقدر زیبایی دارد. شغالان دور او جمع شدند او را ستایش كردند و گفتند ای والای زیبا, تو را چه بنامیم؟ گفت من طاووس نر هستم. شغالان گفتند: آیا صدایت مثل طاووس است؟ گفت: نه, نیست. گفتند: پس طاووس نیستی. دروغ میگویی زیبایی و صدای طاووس هدیة خدایی است. تو از ظاهر سازی و ادعا به بزرگی نمیرسی.
بانگ طاووسان کنی گفتا که: لا!
پس نهای طاووس خواجه بوالعَلا
خلعتِ طاووس آید ز آسمان
کِی رسی از رنگ و دعوی ها بدان
📚 مثنوی معنوی
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔹مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد.
🔹خان از وی می پرسد که چه شده است این چنین ناله وفریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟
مرد می گوید من خوابیده بودم.
🔹خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود .
مرد می گوید : چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!!!
🔹خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔹مردی به دربار خان زند می رود و با ناله و فریاد می خواهد تا کریمخان را ملاقات کند. سربازان مانع ورودش می شوند. خان زند در حال کشیدن قلیان ناله و فریاد مردی را می شنود و می پرسد ماجرا چیست؟ پس از گزارش سربازان به خان ؛ وی دستور می دهد که مرد را به حضورش ببرند. مرد به حضور خان زند می رسد.
🔹خان از وی می پرسد که چه شده است این چنین ناله وفریاد می کنی؟
مرد با درشتی می گوید دزد ، همه اموالم را برده و الان هیچ چیزی در بساط ندارم.
خان می پرسد وقتی اموالت به سرقت میرفت تو کجا بودی؟
مرد می گوید من خوابیده بودم.
🔹خان می گوید خب چرا خوابیدی که مالت را ببرند؟
مرد در این لحظه پاسخی می دهد آن چنان که استدلالش در تاریخ ماندگار می شود و سرمشق آزادی خواهان می شود .
مرد می گوید : چون فکر می کردم تو بیداری من خوابیده بودم!!!
🔹خان بزرگ زند لحظه ای سکوت می کند و سپس دستور می دهد خسارتش از خزانه جبران کنند. و در آخر می گوید این مرد راست می گوید ما باید بیدار باشیم.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🦅عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید....
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند!
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
🐦⬛️کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند, حال و روزش را ببین!! آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
🦉جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن...
⚜زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🦅عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید....
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند!
جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود.
🐦⬛️کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند, حال و روزش را ببین!! آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
🦉جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن...
⚜زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل انسانی زندگی کنیم...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🌾سخنوری زشت آواز بود، ولی خود را خوش آواز میپنداشت ، از این رو در سخنوری فریاد بیهوده میزد. صدایش به گونهای بود که گویا فغان غراب البین (کلاغی که با صدایش انسانها را از خود جدا میسازد و همه میخواهند به خاطر صدایش از او فرار کنند) در آهنگ آواز او قرار گرفته یا آیه ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (همانا ناهنجارترین آواها ، آوای خران است.) در شاءن او نازل شده است.
🌾مردم شهر به خاطر مقامی که آن سخنور داشت، احترامش را رعایت میکردند و بلای صدای او را میشنیدند و رنج میبردند و دندان روی جگر میگذاشتند ، و آزارش را مصلحت نمیدانستند.
تا اینکه یکی از سخنوران آن سامان که با او دشمنی نهانی داشت، یکبار برای احوالپرسی به دیدار او آمد ، و در این دیدار به او گفت : خوابی در رابطه با تو دیدهام .
سخنور میزبان : چه خوابی دیدهای ؟
🌾سخنور مهمان گفت : در عالم خواب دیدم، آواز خوشی داری، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.
سخنور میزبان اندکی درباره این خواب اندیشید، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت: خواب مبارکی دیدهای، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختی، معلوم شد که آواز زشت دارم، و مردم از صدای بلند من در رنجند ، توبه کردم و از این پس سخنرانی نکنم، مگر آهسته.
🌱
📚 گلستان
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🌾سخنوری زشت آواز بود، ولی خود را خوش آواز میپنداشت ، از این رو در سخنوری فریاد بیهوده میزد. صدایش به گونهای بود که گویا فغان غراب البین (کلاغی که با صدایش انسانها را از خود جدا میسازد و همه میخواهند به خاطر صدایش از او فرار کنند) در آهنگ آواز او قرار گرفته یا آیه ان انکر الاصوات لصوت الحمیر (همانا ناهنجارترین آواها ، آوای خران است.) در شاءن او نازل شده است.
🌾مردم شهر به خاطر مقامی که آن سخنور داشت، احترامش را رعایت میکردند و بلای صدای او را میشنیدند و رنج میبردند و دندان روی جگر میگذاشتند ، و آزارش را مصلحت نمیدانستند.
تا اینکه یکی از سخنوران آن سامان که با او دشمنی نهانی داشت، یکبار برای احوالپرسی به دیدار او آمد ، و در این دیدار به او گفت : خوابی در رابطه با تو دیدهام .
سخنور میزبان : چه خوابی دیدهای ؟
🌾سخنور مهمان گفت : در عالم خواب دیدم، آواز خوشی داری، و مردم از دم گرم تو آسوده و شاد هستند.
سخنور میزبان اندکی درباره این خواب اندیشید، و آنگاه سر برداشت و به مهمان گفت: خواب مبارکی دیدهای، که مرا بر عیب خودم آگاه ساختی، معلوم شد که آواز زشت دارم، و مردم از صدای بلند من در رنجند ، توبه کردم و از این پس سخنرانی نکنم، مگر آهسته.
🌱
از صحبت دوستی برنجم
کاخلاق بدم حسن نماید
🌱عیبم هنر و کمال بیند
خارم گل و یاسمن نماید
🌱کو دشمن شوخ چشم ناپاک
تا عیب مرا به من نماید
📚 گلستان
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
✍پیرزنی در خانه خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید. به ناگاه میخِ پشتِ در به چشمش خورد و چشمش درآمد. پیرزن گفت: برخیز نزد قاضی برویم. دزد گفت: دست مرا رها کن، من از تو شاکی هستم. هر دو نزد قاضی رفتند. قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید، تکانی خورد. پیرزن گفت: من از این دزد شاکی هستم، برای دزدی به خانه من آمده است. قاضی گفت: مگر چیزی هم دزدیده؟ پیرزن گفت: نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم. قاضی گفت: ای پیرزن تو ساکت باش. سپس رو به دزد کرده و پرسید: چشم تو کجا کور شد؟ دزد گفت: میخ پشت درِ خانه این پیرزن کورم کرد. قاضی رو به پیرزن گفت: حال میدهم چشم تو را کور کنند.
🔻پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد. وی گفت: آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناه من نبود، گناه آهنگر است که این میخ را پشت درب خانه من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم. قاضی گفت: آفرین ای پیرزن. دستور داد رهایش کنند و سراغ آهنگر بروند. آهنگر را آوردند. آهنگر گفت: آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید، چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟ قاضی گفت: پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده.
🔻آهنگر گفت: شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید. قاضی گفت: آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید. شکارچی را آوردند و گفتند: چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری. شکارچی گفت: آقای قاضی، من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستوجوی شکار باید دو چشمم باز باشد. قاضی گفت: کسی را میتوانی معرفی کنی؟
🔻گفت: بلی. شاه یک نیزن دارد که وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود. شکارچی را رها کردند. نیزنِ شاه را آوردند و گفتند: دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم‼️
♨️ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم، به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میگیریم. کاری نداریم که در بسیاری از خطاهایمان، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم....
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
✍پیرزنی در خانه خود نشسته بود که دزدی از بالای درب به درون خانه پایین پرید. به ناگاه میخِ پشتِ در به چشمش خورد و چشمش درآمد. پیرزن گفت: برخیز نزد قاضی برویم. دزد گفت: دست مرا رها کن، من از تو شاکی هستم. هر دو نزد قاضی رفتند. قاضی تا چشمِ خونآلود و کورِ دزد را دید، تکانی خورد. پیرزن گفت: من از این دزد شاکی هستم، برای دزدی به خانه من آمده است. قاضی گفت: مگر چیزی هم دزدیده؟ پیرزن گفت: نمیتوانست؛ چون هم کور شد و هم من دستگیرش کردم. قاضی گفت: ای پیرزن تو ساکت باش. سپس رو به دزد کرده و پرسید: چشم تو کجا کور شد؟ دزد گفت: میخ پشت درِ خانه این پیرزن کورم کرد. قاضی رو به پیرزن گفت: حال میدهم چشم تو را کور کنند.
🔻پیرزن باهوش وقتی فهمید قاضی چیزی از قضاوت نمیداند و فقط دنبال کور کردن چشم کسی است، سریع لحن کلام خود را عوض کرد. وی گفت: آقای قاضی اکنون فهمیدم من مقصرم. اما گناه من نبود، گناه آهنگر است که این میخ را پشت درب خانه من گذاشت. من که از آهنگری چیزی نمیدانم. قاضی گفت: آفرین ای پیرزن. دستور داد رهایش کنند و سراغ آهنگر بروند. آهنگر را آوردند. آهنگر گفت: آقای قاضی اگر یک چشم مرا کور کنید، چه کسی است که بر لشگریان امیر شمشیر و زره بسازد؟ قاضی گفت: پس کسی را معرفی کن و خود را نجات بده.
🔻آهنگر گفت: شاه یک شکارچی دارد که موقع شکار یکی از چشمانش را لازم دارد و دیگری را میبندد. اگر یک چشم او را درآورید مشکلی برای شاه پیش نمیآید. قاضی گفت: آهنگر را رها کنید و شکارچی را بیاورید. شکارچی را آوردند و گفتند: چشمی درآمده، باید چشم تو را درآوریم چون نیاز نداری. شکارچی گفت: آقای قاضی، من در زمان کشیدن کمان یک چشم خود را میبندم و برای جستوجوی شکار باید دو چشمم باز باشد. قاضی گفت: کسی را میتوانی معرفی کنی؟
🔻گفت: بلی. شاه یک نیزن دارد که وقتی نی میزند دو چشم خود را میبندد و هر دو چشمش اضافه است و یکی نباشد چیزی نمیشود. شکارچی را رها کردند. نیزنِ شاه را آوردند و گفتند: دراز بکش که چشمی درآمده و چشم تو را باید درآوریم و از تو واجدِ شرایطتر نیافتیم‼️
♨️ما نیز گاهی وقتی خسارتی میبینیم، به هر عنوان هر کسی جلویمان بیاید از او تقاص میگیریم. کاری نداریم که در بسیاری از خطاهایمان، مسبب خودمان هستیم و نباید دنبال یافتن متّهم و مجازات احدی باشیم....
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔺 خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج، شتری خرید تا بازگردد.
🕋 از حج که بازگشت، بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبۀ خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خداوند گناهان او را ببخشد. باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. خواجه را پسر زرنگی بود، پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی!»
♦️پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را همانجا قربانی کن تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گلهای قربانی کنی، تأثیر در توبۀ تو نخواهد داشت.»
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔺 خواجه ثروتمندی که کلاهبردار بازار بغداد بود، از بغداد عزم حج کرد. بار شتری بست و سوار بر شتر عازم شد تا با آن به مکه رود. چون مراسم عید قربان شد، شتر خود را قربانی کرد و بعد از اتمام حج، شتری خرید تا بازگردد.
🕋 از حج که بازگشت، بعد از یک ماه در بغداد باز در معامله دروغ گفت و توبۀ خود بشکست. عهد کرد تا سال دیگر به مکه رود و رنج سفر بیند تا خداوند گناهان او را ببخشد. باز شتری برداشت و سوار شد تا به مکه رود. خواجه را پسر زرنگی بود، پدر را در زمان وداع گفت: «ای پدر! باز قصد داری این شتر را در مکه قربانی کنی؟» پدر گفت: «بلی!»
♦️پسرش گفت: «این بار شتر را قربانی و آنجا رها نکن. این بار نفس خودت را همانجا قربانی کن تا برگشتی دوباره هوس گناه نکنی. تو اگر نفس خود را قربانی نکنی اگر صد سال با شتری به مکه روی و گلهای قربانی کنی، تأثیر در توبۀ تو نخواهد داشت.»
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
💰خزانه کائنات لبریر و لایتناهی است.
این شما هستید انتخاب می کنید چقدر و چه زمانی از این منبع الهی استفاده کنید..
برای جذب ثروت و فراوانی باید:
احساس نیکو نسبت به خود داشته باشید و
اگر این عقیده را نپذیرید که "استحقاق"توانگری را دارید ،حتی آنگاه که ثروت در دامن شما بریزد ، به طریقی آن را نمی پذیرید و آنرا از دست می دهید!!
📛 احساس عدم لیاقت شما را از پیشروی در مسیر توانگری باز میدارد...
اندیشه های محدود و کهنه درباره پول را پاکسازی کنید و از هشیاری خود بیرون بریزید!!
(مثلا عقاید کهنه ..کسادی و پولدارها...)
زیرا به هرچه بندیشید افزایش می یابد. پس به صورت حسابها نیندیشید.
اگر به فقر ، کمبودها و قرض ها توجه کنید، تنگدستی و قرض بیشتری خواهید آفرید....‼️
آفرینش در دست شماست، پس خالق بهترینها در زندگیتان باشید . کافی است:
افکارتان را آگاهانه انتخاب کنید...
و همواره تکرار کنید:
"من لایق بهترین هستم و اکنون بهترین را می پذیرم"
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
💰خزانه کائنات لبریر و لایتناهی است.
این شما هستید انتخاب می کنید چقدر و چه زمانی از این منبع الهی استفاده کنید..
برای جذب ثروت و فراوانی باید:
احساس نیکو نسبت به خود داشته باشید و
اگر این عقیده را نپذیرید که "استحقاق"توانگری را دارید ،حتی آنگاه که ثروت در دامن شما بریزد ، به طریقی آن را نمی پذیرید و آنرا از دست می دهید!!
📛 احساس عدم لیاقت شما را از پیشروی در مسیر توانگری باز میدارد...
اندیشه های محدود و کهنه درباره پول را پاکسازی کنید و از هشیاری خود بیرون بریزید!!
(مثلا عقاید کهنه ..کسادی و پولدارها...)
زیرا به هرچه بندیشید افزایش می یابد. پس به صورت حسابها نیندیشید.
اگر به فقر ، کمبودها و قرض ها توجه کنید، تنگدستی و قرض بیشتری خواهید آفرید....‼️
آفرینش در دست شماست، پس خالق بهترینها در زندگیتان باشید . کافی است:
افکارتان را آگاهانه انتخاب کنید...
و همواره تکرار کنید:
"من لایق بهترین هستم و اکنون بهترین را می پذیرم"
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔸 قضاوت نکردن،
بیشترین میزان شهامت را
در زندگی نیاز دارد.
تنها راه خلاص شدن از «ذهن»
قضاوت نکردن است!!
🔚
🔸آنچه که به عنوان نقص و خطا
در دیگران دیده میشود ممکن است
بازتابی از مشکلات عاطفی خود باشد.
🔻به خاطر داشته باشید که نحوهی «رفتار»
دیگران با ما، کارمای آنهاست و «واکنش»
ما نسبت به آن، کارمای خودمان.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔸 قضاوت نکردن،
بیشترین میزان شهامت را
در زندگی نیاز دارد.
تنها راه خلاص شدن از «ذهن»
قضاوت نکردن است!!
🔚
وقتی دیگران را قضاوت میکنید،
شما آنها را تعریف نمیکنید
بلکه خودتان را تعریف میکنید..!
🔸آنچه که به عنوان نقص و خطا
در دیگران دیده میشود ممکن است
بازتابی از مشکلات عاطفی خود باشد.
🔻به خاطر داشته باشید که نحوهی «رفتار»
دیگران با ما، کارمای آنهاست و «واکنش»
ما نسبت به آن، کارمای خودمان.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
☀️وقتی خورشید میدرخشد، لذت ببر...
اما وقتی ابرها آمدند هم برای خورشیدی که دیگر آنجا نیست گریه و زاری نکن!
❗️به جای این که انرژی خود را صرف گریه و ناله کنی، حالا از ابرها لذت ببر...
👈و وقتی ابرها رفتند - و البته که میروند چون در این زندگی هیچ چیزی همیشگی نیست - آن وقت برای رفتن ابرها هم ناله نکن!
🌱پس هرچه که هست، با آن برقص و آواز بخوان...
🔹این راه هوشمندانه برای زندگی کردن است.
🔹هرچه که هست هست و هر چه که نیست نیست.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
☀️وقتی خورشید میدرخشد، لذت ببر...
اما وقتی ابرها آمدند هم برای خورشیدی که دیگر آنجا نیست گریه و زاری نکن!
❗️به جای این که انرژی خود را صرف گریه و ناله کنی، حالا از ابرها لذت ببر...
👈و وقتی ابرها رفتند - و البته که میروند چون در این زندگی هیچ چیزی همیشگی نیست - آن وقت برای رفتن ابرها هم ناله نکن!
🌱پس هرچه که هست، با آن برقص و آواز بخوان...
🔹این راه هوشمندانه برای زندگی کردن است.
🔹هرچه که هست هست و هر چه که نیست نیست.
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🎍صحبتهای هیچ کسی جز خود شما بر خودتان موثرتر نیست، وقتی افکار منفی به ذهنتان هجوم می آورد با خودتان صحبت کنید و از جملات مثبت برای آرامش خود استفاده کنید.
🎋به خود بگویید که روزهای قشنگی در انتظار من است.به خود بگویید که من خدایی بزرگ و مهربان دارم، او وعده داده است که هرگز مرا در شرایط سخت رها نخواهد کرد، او همیشه حواسش به زندگی من است.
🎍به خود بگویید که من شادی و موفقیت را انتخاب می کنم و ایمان دارم که به همه آرزوهایم می رسم. به خود بگویید که من عاشقت هستم تو شایسته و لایق بهترینهای این جهان زیبا هستی.!
🎋صحبتهای درونیتان را با احساسات زیبا آغاز کنید و آن را آرام آرام به اوج برسانید
زندگی با افکاری مثبت و مداوم آنقدر زیبا میشود
که حتی تصورش را هم نمیکنید🌿🌈•
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🎍صحبتهای هیچ کسی جز خود شما بر خودتان موثرتر نیست، وقتی افکار منفی به ذهنتان هجوم می آورد با خودتان صحبت کنید و از جملات مثبت برای آرامش خود استفاده کنید.
🎋به خود بگویید که روزهای قشنگی در انتظار من است.به خود بگویید که من خدایی بزرگ و مهربان دارم، او وعده داده است که هرگز مرا در شرایط سخت رها نخواهد کرد، او همیشه حواسش به زندگی من است.
🎍به خود بگویید که من شادی و موفقیت را انتخاب می کنم و ایمان دارم که به همه آرزوهایم می رسم. به خود بگویید که من عاشقت هستم تو شایسته و لایق بهترینهای این جهان زیبا هستی.!
🎋صحبتهای درونیتان را با احساسات زیبا آغاز کنید و آن را آرام آرام به اوج برسانید
زندگی با افکاری مثبت و مداوم آنقدر زیبا میشود
که حتی تصورش را هم نمیکنید🌿🌈•
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
#تلنگر
🔸صبر کن و با آرامش بپذيركه بعضى از چيزها با ترتيبى متفاوت از آن چه در ذهن تو است اتفاق می افتند!!
👈یادگیری نادیده گرفتنِ خیلی از چیزها، یکی از بزرگترین راه ها به سمت داشتن آرامشِ درون است. این به معنی تسلیم شدن نیست ، بلکه پذیرش چیزهایی ست که تو نمی توانی تغییرشان بدهی ،
♻️ صبر و پذیرش با کم کردن استرسها برایت فضای ذهنی را باز می کند و تو می توانی با اعتماد به نفس در مسیر اهداف و رویاهایت دوباره تلاش کنی...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir
🔸صبر کن و با آرامش بپذيركه بعضى از چيزها با ترتيبى متفاوت از آن چه در ذهن تو است اتفاق می افتند!!
👈یادگیری نادیده گرفتنِ خیلی از چیزها، یکی از بزرگترین راه ها به سمت داشتن آرامشِ درون است. این به معنی تسلیم شدن نیست ، بلکه پذیرش چیزهایی ست که تو نمی توانی تغییرشان بدهی ،
♻️ صبر و پذیرش با کم کردن استرسها برایت فضای ذهنی را باز می کند و تو می توانی با اعتماد به نفس در مسیر اهداف و رویاهایت دوباره تلاش کنی...
🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست
🆔 @YouBest_ir