Forwarded from مصدق به روايت تاريخ و اسناد
#مطلب_روز دلیلی که آمریکایی ها مجبور شدند بر ضد مصدق کودتا کنند، زیرکی و هوشمندی او بود. او از نظر سیاسی همیشه از آمریکایی ها جلوتر بود!
🔰اسناد قابل توجهی [که اخیرا] از سازمان سیا منتشر شده، در واقع، یادداشتهای سازمان سیا راجع به ایران (سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۹) بودند.
به نظرم آنچه غافل گیرکننده بود، میزان نفوذ امریکاییها در سیاست ایران است. ما از کودتا و نقش سازمان سیا میدانستیم. آنچه قبلا متوجه نبودیم، این بود که در سیاست داخل ایران، حتی در زمان مصدق، امریکا نفوذی قابل توجه داشت؛ مثلا در انتخابات مجلس سال ۱۹۵۲ در زمان مصدق که او در آخر به خاطر دخالتهای بسیار، روند انتخابات را متوقف کرد، درک معمولی این بود که این توقف به خاطر دخالت از سوی ارتش، شاه و زمینداران بود. اما به نظر میرسد سازمان سیا هم کم دخالت نداشته است و با خرج کردن، کاری میکرده که نامزدهای خودش در مجلس انتخاب شوند.
🔰از نظر زیرکی سیاسی، به نظرم دلیلی که امریکا در نهایت او را سرنگون کرد، این بود که از نظر سیاسی،[مصدق] خیلی زیرک بود. از همان روز اولی که به قدرت رسید، مخالفانش، از جمله امریکا و شاه، میکوشیدند او را کنار بزنند و او توانست با شیوههای سیاسی مدام از آن ها جلو بزنند و این را در شماری از بحرانها مثل ماجرای ۳۰ تیر میبینیم. در واقع، او از آن ها هوشمندانهتر عمل میکرد. در اوایل دهه ۱۹۵۰، با هوشمندی از آن ها جلو زده بود. همین بود که امریکا در نهایت به این نتیجه رسید که تنها راه خلاص شدن از شر مصدق، از راههای سیاسی نیست چون در این زمینه از پس او بر نمیآیند. تنها راه، کودتای نظامی بود.
🔰گفتمان آن زمان، ترس از کمونیسم بود و در نتیجه هر سیاستی باید با این مفهوم تطبیق داده میشد. آدمهایی مثل برادران «دالِس» و «کرمیت روزولت»، اگر میخواستند سر مادربزرگ خود را هم زیر آب کنند، برای مشروع جلوه دادن آن میگفتند این کار را به خاطر مبارزه با کمونیسم انجام میدهند. سوالی که من مطرح میکنم، این است که رابطه این دو کجا است؟ هیچ مدرکی دال بر خطر کمونیستها برای ایران، چه از سوی اتحاد شوروی و چه از سوی حزب توده وجود نداشت. در واقع، اسناد جدید نشان میدهند که امریکاییها اغلب در عجب بودند که چرا شوروی به ایران علاقه نشان نمیدهد. این را نشانه مشکوکی میدیدند. به حزب توده که میرسیم، بله؛ توجیه امریکاییها برای نفس استقرار سازمان سیا در ایران از سالهای همین حزب بود. اما به اسناد که نگاه میکنیم، حتی در اوایل سال ۱۹۵۰، میبینیم که اعتراف میکنند خطری از جانب حزب توده موجود نیست. حزب توده در جایگاه انجام کودتا نبود. در گزارشهای امریکایی ها حتی میخوانیم که تنها خطر واقعی از سوی حزب توده این است که شاید بتوانند روزی از طریق قانونی به قدرت برسند؛ که یعنی روزی بتوانند به قدری نماینده در مجلس داشته باشند که به قدرت برسند..با اینکه روزولت مدعی بود که این «ضدکودتایی» در مقابل کودتای حزب توده بوده، نزد خودشان معترف بودند که در آن زمان خطری از سوی حزب وجود نداشت. سوالی که مطرح میشود، این است که انگیزه کودتا چه بود؟ انگیزه، مساله نفت بود. نمیخواستند ملیسازی موفق شود و بالاخره به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه کسب اطمینان از این قضیه، خلاص شدن از شر مصدق است.
آنچه میدانیم، این است که کودتا اتفاق افتاد. کودتا جبهه ملی، حزب توده و اپوزیسیون سکولار را نابود کرد و با این کار میدانیم که راه را به روی بنیادگرایی مذهبی گشود.
دکتر یرواند آبراهامیان در گفتگو با آرش عزیزی- شهریور ۱۳۹۶-ایران وایر✅
@mohammadmosaddegh
🔰اسناد قابل توجهی [که اخیرا] از سازمان سیا منتشر شده، در واقع، یادداشتهای سازمان سیا راجع به ایران (سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۹) بودند.
به نظرم آنچه غافل گیرکننده بود، میزان نفوذ امریکاییها در سیاست ایران است. ما از کودتا و نقش سازمان سیا میدانستیم. آنچه قبلا متوجه نبودیم، این بود که در سیاست داخل ایران، حتی در زمان مصدق، امریکا نفوذی قابل توجه داشت؛ مثلا در انتخابات مجلس سال ۱۹۵۲ در زمان مصدق که او در آخر به خاطر دخالتهای بسیار، روند انتخابات را متوقف کرد، درک معمولی این بود که این توقف به خاطر دخالت از سوی ارتش، شاه و زمینداران بود. اما به نظر میرسد سازمان سیا هم کم دخالت نداشته است و با خرج کردن، کاری میکرده که نامزدهای خودش در مجلس انتخاب شوند.
🔰از نظر زیرکی سیاسی، به نظرم دلیلی که امریکا در نهایت او را سرنگون کرد، این بود که از نظر سیاسی،[مصدق] خیلی زیرک بود. از همان روز اولی که به قدرت رسید، مخالفانش، از جمله امریکا و شاه، میکوشیدند او را کنار بزنند و او توانست با شیوههای سیاسی مدام از آن ها جلو بزنند و این را در شماری از بحرانها مثل ماجرای ۳۰ تیر میبینیم. در واقع، او از آن ها هوشمندانهتر عمل میکرد. در اوایل دهه ۱۹۵۰، با هوشمندی از آن ها جلو زده بود. همین بود که امریکا در نهایت به این نتیجه رسید که تنها راه خلاص شدن از شر مصدق، از راههای سیاسی نیست چون در این زمینه از پس او بر نمیآیند. تنها راه، کودتای نظامی بود.
🔰گفتمان آن زمان، ترس از کمونیسم بود و در نتیجه هر سیاستی باید با این مفهوم تطبیق داده میشد. آدمهایی مثل برادران «دالِس» و «کرمیت روزولت»، اگر میخواستند سر مادربزرگ خود را هم زیر آب کنند، برای مشروع جلوه دادن آن میگفتند این کار را به خاطر مبارزه با کمونیسم انجام میدهند. سوالی که من مطرح میکنم، این است که رابطه این دو کجا است؟ هیچ مدرکی دال بر خطر کمونیستها برای ایران، چه از سوی اتحاد شوروی و چه از سوی حزب توده وجود نداشت. در واقع، اسناد جدید نشان میدهند که امریکاییها اغلب در عجب بودند که چرا شوروی به ایران علاقه نشان نمیدهد. این را نشانه مشکوکی میدیدند. به حزب توده که میرسیم، بله؛ توجیه امریکاییها برای نفس استقرار سازمان سیا در ایران از سالهای همین حزب بود. اما به اسناد که نگاه میکنیم، حتی در اوایل سال ۱۹۵۰، میبینیم که اعتراف میکنند خطری از جانب حزب توده موجود نیست. حزب توده در جایگاه انجام کودتا نبود. در گزارشهای امریکایی ها حتی میخوانیم که تنها خطر واقعی از سوی حزب توده این است که شاید بتوانند روزی از طریق قانونی به قدرت برسند؛ که یعنی روزی بتوانند به قدری نماینده در مجلس داشته باشند که به قدرت برسند..با اینکه روزولت مدعی بود که این «ضدکودتایی» در مقابل کودتای حزب توده بوده، نزد خودشان معترف بودند که در آن زمان خطری از سوی حزب وجود نداشت. سوالی که مطرح میشود، این است که انگیزه کودتا چه بود؟ انگیزه، مساله نفت بود. نمیخواستند ملیسازی موفق شود و بالاخره به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه کسب اطمینان از این قضیه، خلاص شدن از شر مصدق است.
آنچه میدانیم، این است که کودتا اتفاق افتاد. کودتا جبهه ملی، حزب توده و اپوزیسیون سکولار را نابود کرد و با این کار میدانیم که راه را به روی بنیادگرایی مذهبی گشود.
دکتر یرواند آبراهامیان در گفتگو با آرش عزیزی- شهریور ۱۳۹۶-ایران وایر✅
@mohammadmosaddegh
August 18, 2020