تاریخ اندیش
219 subscribers
434 photos
71 videos
26 files
243 links
تاریخ اندیش مجله ای اختصاصی در زمینه تاریخ است. این کانال در ارتباط با اخبار این نشریه می باشد.

ارتباط با ما 👇👇👇👇👇

info@tarikhandish.irایمیل نشریه

@tarikhandish تماس از طریق تلگرام📲

Www.tarikhandish.ir وب سایت نشریه🌐
Download Telegram
"از دیرباز، فرهنگ خرکچی‌پروری در ایران رایج بوده که از شاخصه‌های اصلی آن کار نکردن، تن‌پروری و غارت بوده است."

علی رضاقلی در کتاب "جامعه‌شناسی خودکامگی" به چندی از عوامل عقب افتادگی ایرانیان اشاره می‌کند که جای تامل و تفکر دارد.
او می‌نویسد: عده‌ایی از روشنفکران، عامل بدبختی و عقب ماندگي ایران را در استبداد خلاصه کرده‌اند و عنوان کرده‌اند برای پیشرفت، می‌بایست از استبداد جلوگیری و به آزادی‌ها احترام گذاشت. اما آیا این تحلیل، یک تحلیل ساده‌اندیشانه و مبتدیانه نیست؟ آیا فرهنگ قبیله‌ایی و آداب و رسومی که غرق در غفلت و محرمات است نقشی در عقب افتادگی ایرانیان ندارند؟ آیا اساسا اعطای آزادی‌های سیاسی به ملتی که الگوهای رفتاری آن را خود تجربه نکرده است، امکان دارد؟ اینکه در تاریخ می‌خوانیم ملت ایران با الگوهای رفتاری افرادی همچون میرزا آقاخان (که یکی از سنگ‌دل‌ترین و بی‌رحم‌ترین افراد تاریخ است) هم‌نوایی داشته و کنار آمده است و لیکن تاب تحمل شخصیت‌های بزرگ و آزاداندیشی نظیر قائم مقام و امیرکبیر را نداشته نشانه‌ی چیست؟ این مردم فردوسی را هم تحمل نکرده و حتی اجازه‌ی دفن او در گورستان عمومی شهر را نداده است ولی با صدها نفر چاپلوس مثل عنصری و فرخی کنار آمده و دل داده و قلوه گرفته است چرا؟ همه‌ی جامعه‌شناسان مهم دنیا از هانری مندراس و جورج گوریچ تا اریک فروم و مانس اشپربر معتقدند مردم به دین پادشاهان خویش‌اند.
یعنی اگر جامعه نمی‌پذیرفت، جمشید ادعای خدایی نمی‌کرد و نمی‌توانست استبداد و ظلم را بر مردمش حاکم سازد.
مارتین لوتر، پیشوای پروتستان‌ها می‌گوید: اگر پادشاه جبار است یا بی‌رحم و خون‌خوار است، این ملت است که مقصر است زیرا ملت‌ها شاهانی دارند که سزاوار آنند.
استاد علی رضاقلی در بخش دیگری از کتاب می‌نویسد:
به مکانیسم به قدرت رسیدن حاکمان ایران توجه کنید: آقای خجستانی چند خر داشته، هوس حکومت کرده، خران را فروخته و اسب خریده و با چند نفر از هم نوعان خود که دارایی خود را فروخته‌اند به جایی حمله‌ور شده آنجا را غارت کرده و میان خرکچیان تقسیم کرده، تعدادی دیگر نیز از این روش خوششان آمده و به او پیوسته و سیصد نفر شده‌اند. سپس وقتی دیده که مردم علاقمند به غارت، به این راحتی در اطراف او جمع می‌شوند خواف را غارت کرده و غنایم را تقسیم می‌کند و تعداد آن‌ها به دو هزار نفر می‌رسد. بعد بیهق را گرفته و سپس به نیشابور رسیده است! نویسنده‌ی کتاب در ادامه می‌نویسد: اینکه در این مملکت، قاطرچی‌ها و خرکچی‌ها به حکومت میرسند به خاطر این است که این فرهنگ، حمایت مردم را با خود داشته است. حتی در این اواخر کریم‌خان و نادرشاه هم درست با کمی اختلاف با همین مکانیسم به سر کار آمدند! علی رضاقلی در بخش دیگری از کتاب، به خشونتی اشاره می‌کند که در دل فرهنگ ایرانی نهفته است و باعث پسرفت و عقب‌ماندگي آن شده است: شاه اسمعیل صفوی مادرش را کشت، شاه عباس کبیر، چهار پسرش را به قتل رساند، نادرشاه در پی یک حمله‌ی عصبی، پسر خود را کور کرد و ... از سوی دیگر، به اعتقاد نویسنده‌ی کتاب، ایرانیان افرادی تسلیم، غیر سلحشور و حتی رشوه‌خوار بوده‌اند: ایرانیان، به همان راحتی که به اعراب تسلیم شدند، سلطه‌ی ترکان و مغولان را نیز پذیرفتند و با آنها همکاری کردند. این مردم، حتی از غزنویان که از سلاله‌ی غلامان کافر بودند پذیرایی کردند و به راحتی سلطه‌ی آنها را پذیرفتند زیرا مي‌خواستند چیزی نصیب‌شان شود! نتیجه‌ی همه‌ی اینها این شد که تعدادی افراد خرکچی و قاطرچی که هیچ تخصصی جز قتل و غارت نداشتند فرمان‌روای مملکت شدند و روز به روز کشور را به ورطه‌ی فروپاشی بردند، مخالفان را اره کردند، کور کردند، زندانی کردند به میخ کشیدند و عقب افتادگی را دامن زدند ...
نویسنده‌ی کتاب، در ادامه به مردم ایران درس سیاسی می‌دهد و می‌نویسد:
تاریخ نشان داده است، بعید است کسی با کشتار انسان‌ها به نام عدل به قدرت برسد و سپس دست از خشونت بردارد.
در واقع، اولین درس جامعه‌شناسی سیاسی فهم این نکته‌ی مهم است:
#حکومتی_که_با_خون_به_قدرت_برسد_با_خون_هم_می‌رود...

علی رضا قلی در پایان کتاب چنین نتیجه می‌گیرد که اصلاح و پیشرفت تنها زمانی حاصل خواهد شد که فرهنگ خرکچی و خرکچی‌پروری؛ که نادانی، تن‌پروری و غارت، اصول اساسی آن است از میان ایرانی‌ها رخت بربندد و فرهنگ دانایی، تلاش و انسانیت جایگزین آن شود.

جامعه‌شناسی خودکامگی
علی رضاقلی