Forwarded from اتچ بات
📌بخش هایی از مقاله بررسی عمل کرد دریادار غلام علی بایندر در تقابل با انگلیسی ها
✍محمد مریوانی
سجاد رحمانی فلاح
@tarikhandishmag
بایندر ظاهر دوستانه ای دارد ولی در اصل به شکل بارزی ضد انگلیسی یا شاید ضد بیگانه است. با دخالت در امور مربوط به شرکت نفت انگلیس و ایران و منافع کشتیرانی انگلیس مبدل به سر خری شده است. نیروی دریایی او در حوادث مناطقی در خلیج فارس که به منافع بریتانیا و شیوخ عرب مربوط می شود با قلدری تمام عمل می کند... فرماندهی او بر افسران و درجه داران توأم با احترام است و در مجموع نیروی دریایی تحت فرمانش موفق بوده است. ظاهرا افسر دیگری در نیروی دریایی ایران وجود ندارد که توانایی و دانش فنی او را داشته باشد. زیرک است و عملا با اداره آبادان و خرمشهر به همان خوبی نیروی دریایی جنوب ، لیاقت خود را نشان داده است...
📖منتشر شده در شماره نهم فصلنامه تاریخ اندیش
✍محمد مریوانی
سجاد رحمانی فلاح
@tarikhandishmag
بایندر ظاهر دوستانه ای دارد ولی در اصل به شکل بارزی ضد انگلیسی یا شاید ضد بیگانه است. با دخالت در امور مربوط به شرکت نفت انگلیس و ایران و منافع کشتیرانی انگلیس مبدل به سر خری شده است. نیروی دریایی او در حوادث مناطقی در خلیج فارس که به منافع بریتانیا و شیوخ عرب مربوط می شود با قلدری تمام عمل می کند... فرماندهی او بر افسران و درجه داران توأم با احترام است و در مجموع نیروی دریایی تحت فرمانش موفق بوده است. ظاهرا افسر دیگری در نیروی دریایی ایران وجود ندارد که توانایی و دانش فنی او را داشته باشد. زیرک است و عملا با اداره آبادان و خرمشهر به همان خوبی نیروی دریایی جنوب ، لیاقت خود را نشان داده است...
📖منتشر شده در شماره نهم فصلنامه تاریخ اندیش
Telegram
attach 📎
💠طنز تاریخی!
▪️آورده اند که در زمانِ رضاخان شصت تیری میرپنج ، قانونی وضع شده بود که هر مغازه فقط جنسهای مرتبط و هم جنس را باید بفروشد و احدی از آحاد کسبه حق ندارند خلاف این قانون عمل نمایند. پس از اعلان قانون، از قضا یک روز رضا خان از کنار یک مغازه تنباکو فروشی رد می شد. دید دکاندار علاوه بر تنباکو، بند تمبان هم میفروشد! رضا خان به دکاندار می گوید پدرسوخته، مگه قانون را نمی دانی؟ بند تمبان چه ربطی به تنباکو دارد؟ فروشنده با ترس و لرز می گوید: جناب سردار سپه ربط دارد قربان. خدمت شما عرض می کنم. این تنباکوهای ما آنقدر تند است که همینکه کسی پک به آن بزند سرفه های شدیدی می کند و بند تمبانش پاره می شود. برای همین ما در کنار تنباکو بند تمبان هم میفروشیم!!!!
@tarikhandishmag
▪️آورده اند که در زمانِ رضاخان شصت تیری میرپنج ، قانونی وضع شده بود که هر مغازه فقط جنسهای مرتبط و هم جنس را باید بفروشد و احدی از آحاد کسبه حق ندارند خلاف این قانون عمل نمایند. پس از اعلان قانون، از قضا یک روز رضا خان از کنار یک مغازه تنباکو فروشی رد می شد. دید دکاندار علاوه بر تنباکو، بند تمبان هم میفروشد! رضا خان به دکاندار می گوید پدرسوخته، مگه قانون را نمی دانی؟ بند تمبان چه ربطی به تنباکو دارد؟ فروشنده با ترس و لرز می گوید: جناب سردار سپه ربط دارد قربان. خدمت شما عرض می کنم. این تنباکوهای ما آنقدر تند است که همینکه کسی پک به آن بزند سرفه های شدیدی می کند و بند تمبانش پاره می شود. برای همین ما در کنار تنباکو بند تمبان هم میفروشیم!!!!
@tarikhandishmag
Forwarded from پارسه
⚫️ پرسشهایی از بخشی از عزاداران حسینی
✍️ محمدرضا جلائیپور
راستش اینکه شما را خطاب قرار میدهم ناشی از ناامیدی از تصمیمگیری مسئولانه توسط ستاد ملی کرونا است. مسئول فاجعهٔ بالاترین مرگهای کرونایی ایران در جهان (به نسبت جمعیت کشورها) در درجهٔ اول سوءحکمرانی است. متاسفانه هر چه مطالبه کردیم اثر نکرد و نه ستاد ملی کرونا و نه سازمان تبلیغات اسلامی مانع برگزاری دهها هزار مجلس عزاداری حضوری (حتی در فضای مسقف) در شرایط قرمز کرونای محرم امسال نشد. اما مسئولیتناشناسی حکمرانان نافی ضرورت مسئولیتشناسی شهروندان نیست. برای همین یکایک شمایی که در همین شرایط قرمز کرونا در مجالس حضوری عزاداری شرکت میکنید را خطاب قرار میدهم:
🔹 در شرایطی که میدانیم ریزقطرات حاوی ویروس کرونای دلتا و دلتاپلاس حتی با چند ثانیه تنفس در فضای مشترک به دیگران منتقل میشود و میدانیم در وضعیت قرمز و حاد امروز شیوع کرونا در ایران احتمال اینکه یک یا چند نفر در هر جمع چند دهنفره ناقل این ویروس باشند بسیار بالاست، حضور شما در مجلس حضوری عزادارای (به ویژه در فضای بسته و مسقف) نوعی خودکشی نیست؟
🔹 اگر ناقل این ویروس شوید و اعضای خانواده و عزیزانتان را مبتلا کنید و جانشان را از دست بدهند نوعی دیگرکشی نیست؟
🔹 خودکشی و دیگرکشی (و احتمالا عزیزکشی)، در اسلامی که سیدالشهدا آموزگارش بود (با هر روایتی) حرام و غیراخلاقی نیست؟
🔹 فیلمهای عزاداری شما در شرایط قرمز کرونا و فضاهای بسته که در عصر شبکههای اجتماعی به سرعت منتشر و دستبهدست میشود، مایهٔ وهن عزاداران حسینی و دینداری نیست؟
🔹 وهن دین حرام نیست؟
🔹 رفتارهای دینیای که نه فقط خادم اخلاق و معنویت نیست، بلکه به انسانکشی و مرگ و رنج خود یا عزیزان و هموطنانتان میانجامد خداپسندانه است؟
🔹 از وضعیت حاد امروز بیمارستانها و کمبود دارو و سرم و تخت و بازار سیاه داروهای بیماران کرونا خبر دارید؟
🔹 آیا شنیدهاید که آمار رسمی مرگ کرونا در ایران امروز ۵۸۸ نفر و برآوردها از آمار واقعی مرگ کرونا امروز به ۱۴۷۰ نفر رسیده است؟
🔹 آیا میدانید تقریبا همهٔ متخصصان تراز اول مدیریت کرونا در ایران و جهان اجماع دارند که در شرایط پیک شیوع هر گونه تجمع غیرضروری (حتی در حد چند نفر) نباید برگزار شود؟
🔹 آیا مطلعید که بعد از محرم سال گذشته آمار مرگ و میر کرونا افزایش یافت؟ (با اینکه بر خلاف امسال برگزاری برنامه در فضای مسقف ممنوع بود و میزان مرگ روزانه هم به اندازهٔ امروز نبود)
🔹 آیا باور دارید که به تعبیر قرآن «هر کس ذرهای بدی کند، نتیجهاش را میبیند»؟ (آیه ۸ سورهٔ زلزال) آیا قرار دادن خود در موقعیتی که احتمال مرگ خود (خودکشی) و دیگری (دیگرکشی) را افزایش دهد مصداق «بدی» نیست؟ آیا عمل ناشایست اگر در مجلسی به نام امام حسین انجام شود دیگر ناشایست نیست؟
🔹 آیا شنیدهاید که حتی امامجمعهٔ محافظهکار اصفهان، آیت الله سیدیوسف طباطبایینژاد، گفتهاست شرکت در مراسم ماه محرم در شرایط کنونی شیوع کرونا به خاطر به خطر افتادن جان خود و دیگران جایز نیست؟
🔹 آیا نقض غرض نیست که با انگیزههای دینی کاری کنیم که حرام شرعی و قبیح اخلاقی است، سلامتی و زندگی خودمان و دیگران را تهدید میکند و آبروی مسلمانان و عزاداران حسینی را هم میبرد؟
🔹 آیا خداپسندانهتر نیست علاوه بر شرکت نکردن در مراسم حضوری، اطرافیان و آشنایانمان را هم از این کار نهی کنیم؟
🔹 آیا برگزاری آنلاین مراسم در شرایط کنونی با اقتضائات مسلمانی سازگار با اخلاق و عقلانیت متناسبتر نیست؟
🔹 آیا اگر در یکی از مراسم حضوری عزاداری ناقل شوید و بعد از آمدن به منزل یکی از عزیزانتان را مبتلا کنید و منجر به مرگ او شوید (که احتمالش در این وضعیت حاد شیوع وجود دارد)، تا آخر عمر خود را ملامت نمیکنید و زجر نمیکشید؟
⚫️ لطفا اگر کسی را میشناسید که در مجالس حضوری عزاداری شرکت میکند برایش بفرستید
✍️ محمدرضا جلائیپور
راستش اینکه شما را خطاب قرار میدهم ناشی از ناامیدی از تصمیمگیری مسئولانه توسط ستاد ملی کرونا است. مسئول فاجعهٔ بالاترین مرگهای کرونایی ایران در جهان (به نسبت جمعیت کشورها) در درجهٔ اول سوءحکمرانی است. متاسفانه هر چه مطالبه کردیم اثر نکرد و نه ستاد ملی کرونا و نه سازمان تبلیغات اسلامی مانع برگزاری دهها هزار مجلس عزاداری حضوری (حتی در فضای مسقف) در شرایط قرمز کرونای محرم امسال نشد. اما مسئولیتناشناسی حکمرانان نافی ضرورت مسئولیتشناسی شهروندان نیست. برای همین یکایک شمایی که در همین شرایط قرمز کرونا در مجالس حضوری عزاداری شرکت میکنید را خطاب قرار میدهم:
🔹 در شرایطی که میدانیم ریزقطرات حاوی ویروس کرونای دلتا و دلتاپلاس حتی با چند ثانیه تنفس در فضای مشترک به دیگران منتقل میشود و میدانیم در وضعیت قرمز و حاد امروز شیوع کرونا در ایران احتمال اینکه یک یا چند نفر در هر جمع چند دهنفره ناقل این ویروس باشند بسیار بالاست، حضور شما در مجلس حضوری عزادارای (به ویژه در فضای بسته و مسقف) نوعی خودکشی نیست؟
🔹 اگر ناقل این ویروس شوید و اعضای خانواده و عزیزانتان را مبتلا کنید و جانشان را از دست بدهند نوعی دیگرکشی نیست؟
🔹 خودکشی و دیگرکشی (و احتمالا عزیزکشی)، در اسلامی که سیدالشهدا آموزگارش بود (با هر روایتی) حرام و غیراخلاقی نیست؟
🔹 فیلمهای عزاداری شما در شرایط قرمز کرونا و فضاهای بسته که در عصر شبکههای اجتماعی به سرعت منتشر و دستبهدست میشود، مایهٔ وهن عزاداران حسینی و دینداری نیست؟
🔹 وهن دین حرام نیست؟
🔹 رفتارهای دینیای که نه فقط خادم اخلاق و معنویت نیست، بلکه به انسانکشی و مرگ و رنج خود یا عزیزان و هموطنانتان میانجامد خداپسندانه است؟
🔹 از وضعیت حاد امروز بیمارستانها و کمبود دارو و سرم و تخت و بازار سیاه داروهای بیماران کرونا خبر دارید؟
🔹 آیا شنیدهاید که آمار رسمی مرگ کرونا در ایران امروز ۵۸۸ نفر و برآوردها از آمار واقعی مرگ کرونا امروز به ۱۴۷۰ نفر رسیده است؟
🔹 آیا میدانید تقریبا همهٔ متخصصان تراز اول مدیریت کرونا در ایران و جهان اجماع دارند که در شرایط پیک شیوع هر گونه تجمع غیرضروری (حتی در حد چند نفر) نباید برگزار شود؟
🔹 آیا مطلعید که بعد از محرم سال گذشته آمار مرگ و میر کرونا افزایش یافت؟ (با اینکه بر خلاف امسال برگزاری برنامه در فضای مسقف ممنوع بود و میزان مرگ روزانه هم به اندازهٔ امروز نبود)
🔹 آیا باور دارید که به تعبیر قرآن «هر کس ذرهای بدی کند، نتیجهاش را میبیند»؟ (آیه ۸ سورهٔ زلزال) آیا قرار دادن خود در موقعیتی که احتمال مرگ خود (خودکشی) و دیگری (دیگرکشی) را افزایش دهد مصداق «بدی» نیست؟ آیا عمل ناشایست اگر در مجلسی به نام امام حسین انجام شود دیگر ناشایست نیست؟
🔹 آیا شنیدهاید که حتی امامجمعهٔ محافظهکار اصفهان، آیت الله سیدیوسف طباطبایینژاد، گفتهاست شرکت در مراسم ماه محرم در شرایط کنونی شیوع کرونا به خاطر به خطر افتادن جان خود و دیگران جایز نیست؟
🔹 آیا نقض غرض نیست که با انگیزههای دینی کاری کنیم که حرام شرعی و قبیح اخلاقی است، سلامتی و زندگی خودمان و دیگران را تهدید میکند و آبروی مسلمانان و عزاداران حسینی را هم میبرد؟
🔹 آیا خداپسندانهتر نیست علاوه بر شرکت نکردن در مراسم حضوری، اطرافیان و آشنایانمان را هم از این کار نهی کنیم؟
🔹 آیا برگزاری آنلاین مراسم در شرایط کنونی با اقتضائات مسلمانی سازگار با اخلاق و عقلانیت متناسبتر نیست؟
🔹 آیا اگر در یکی از مراسم حضوری عزاداری ناقل شوید و بعد از آمدن به منزل یکی از عزیزانتان را مبتلا کنید و منجر به مرگ او شوید (که احتمالش در این وضعیت حاد شیوع وجود دارد)، تا آخر عمر خود را ملامت نمیکنید و زجر نمیکشید؟
⚫️ لطفا اگر کسی را میشناسید که در مجالس حضوری عزاداری شرکت میکند برایش بفرستید
شماره نهم فصلنامه تاریخ اندیش در سایت مگیران به آدرس زیر نمایه شد.
https://www.magiran.com/volume/175522
https://www.magiran.com/volume/175522
شماره ۹ نشریه تاریخ اندیش درسایت نور مگز به آدرس زیر نمایه شد.
www.noormags.ir/view/fa/magazine/number/127635
www.noormags.ir/view/fa/magazine/number/127635
www.noormags.ir
تاریخ اندیش بهار1400، سال سوم - شماره 9 - نورمگز
مجله تاریخ اندیش بهار1400، سال سوم - شماره 9
Forwarded from آسیه ایزدیار
حکومت وقت در سرایت و گسترش و عواقب وبا مسئولیت مستقیم داشت. هنگام بروز نا خوشی حکام راه گریز در پیش می گرفتند ، با پنهان ساختن حقیقت و فریبکاری رسمی مردم را در میان مهلکه رها می کردند، و کار گزاران از بیم مسدود شدن راهها خبر نا خوشی را به سایر ممالک هم اعلام نمی داشتند و با بر قرار کردن قرنین که مستلزم گردآوری آذوقه و غلات و هزینه های گوناگون بود مخالفت می ورزیدند... در وبای ۱۳۵۲ به محمد شاه نوشتند:«قبل از نا خوشی همه خلق و رعایای مملکت امیدوار بودند که حافظ مردم دولت است. زیرا احتیاج کل به دربخانه است پس اهل دربخانه باید کسانی باشند که از عهده مهمات این مملکت برآیند و تدبیر و روشن بینی داشته باشند . لیکن در این مصیبت خلاف آن رفتار به ظهور رسید اهل دربخانه پراکنده و متفرق شدند و امورات لازمه را به تعویق انداختند و قانون و قواعدی که بجهت پایداری و استحکام دولت و ملت در نظر داشتند معوق ماند و از این روست که امروز در پایتخت شکایت است و کار مردم به فقر و فلاکت کشیده است...
روحانیون نیز که مردم را در طول شیوع وبا با روضه خوانی و سینه زنی و رفتن به مصلی سرگرم می کردند و بعنوان درمان خوردن تربت سید الشهدا را تجویز می نمودند ، بهنگام مصیبت در اعتقاد خودشان سستی پیدا می شد و زودتر از دیگران میدان را خالی می کردند و دیرتر باز می گشتند...ناخوشی منبع مداخل حکام وملایان هر دو بود. شیخ ابراهیم زنجانی که خود از روحانیون بود ، راجعبه ملایانی که به مال قربانیان وبا دستبرد می زدند گفت:معلوم است کافی است یک نفر از وبا بمیرد حکام و دولتیان از یکطرف و سادات و آخوندان دندان تیز می کنند که دارو ندارش را به یغما ببرند...اعتماد السلطنه نوشت:در وبای ۱۳۱۰«سلطان عثمانی از جیب خود ، صد و پنجاه هزار لیره خرج قرانتین حدود خود نمود که رعیتش را سالم بدارد. این نوع حفط جان رعیت را می کنند که ما نکردیم و از این رو به تعبیر یکی از کارگزاران دولت:علی الاتصال به بلائی گرفتار و به دامی دچاریم ، گاه به قحط و غلائیم و گاه بر وبا و طاعونیم» طالبوف در درس های احمد گفت:آن نا خوشی ها وحشت افزا ازقبیل طاعون و وبا در جائی می افتد که مردمش ازشدت جهل و کاهلی به پا نمی خیزند، همه کار را به امید خدا می گذارند و منتظر می شوند که ملائک از آسمان آمده اموراتشان را نظم دهند پس آن مردم خود آسیاب آن ناخوشی ها را فراهم می آورند. به عقیده بازرگانان کرمان چه توقعی می توان داشت از حکومتی که تلگراف و روزنامه دروغ عرض کردن در دست خودش است؟ معلوم می شود ملت ایران مستحق این گونه بلیات هستند که از یک طرف بلا نازل می شود و از یک طرف این جور حکام حکومت می کنند. پس این بزرگان و علما و حکام که می بینید و این نا خوشی ها که بجان می گیرد گویا لازم و ملزوم یکدیگرند. نویسنده فرنگی «مک گرو»که شاهد احوال مردم آن روزگار بود ، نوشت :اهل ایران اعتقاد یافتند که وبا از عواقب «تعدی هیات حاکم بر طبقه محروم است»
@tarikhandishmsg
قسمت هایی از مقاله :تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجاراز هما ناطق
منتشر شده در سایت مورخان
http://www.movarekhan.com/blog/homa_nategh/
روحانیون نیز که مردم را در طول شیوع وبا با روضه خوانی و سینه زنی و رفتن به مصلی سرگرم می کردند و بعنوان درمان خوردن تربت سید الشهدا را تجویز می نمودند ، بهنگام مصیبت در اعتقاد خودشان سستی پیدا می شد و زودتر از دیگران میدان را خالی می کردند و دیرتر باز می گشتند...ناخوشی منبع مداخل حکام وملایان هر دو بود. شیخ ابراهیم زنجانی که خود از روحانیون بود ، راجعبه ملایانی که به مال قربانیان وبا دستبرد می زدند گفت:معلوم است کافی است یک نفر از وبا بمیرد حکام و دولتیان از یکطرف و سادات و آخوندان دندان تیز می کنند که دارو ندارش را به یغما ببرند...اعتماد السلطنه نوشت:در وبای ۱۳۱۰«سلطان عثمانی از جیب خود ، صد و پنجاه هزار لیره خرج قرانتین حدود خود نمود که رعیتش را سالم بدارد. این نوع حفط جان رعیت را می کنند که ما نکردیم و از این رو به تعبیر یکی از کارگزاران دولت:علی الاتصال به بلائی گرفتار و به دامی دچاریم ، گاه به قحط و غلائیم و گاه بر وبا و طاعونیم» طالبوف در درس های احمد گفت:آن نا خوشی ها وحشت افزا ازقبیل طاعون و وبا در جائی می افتد که مردمش ازشدت جهل و کاهلی به پا نمی خیزند، همه کار را به امید خدا می گذارند و منتظر می شوند که ملائک از آسمان آمده اموراتشان را نظم دهند پس آن مردم خود آسیاب آن ناخوشی ها را فراهم می آورند. به عقیده بازرگانان کرمان چه توقعی می توان داشت از حکومتی که تلگراف و روزنامه دروغ عرض کردن در دست خودش است؟ معلوم می شود ملت ایران مستحق این گونه بلیات هستند که از یک طرف بلا نازل می شود و از یک طرف این جور حکام حکومت می کنند. پس این بزرگان و علما و حکام که می بینید و این نا خوشی ها که بجان می گیرد گویا لازم و ملزوم یکدیگرند. نویسنده فرنگی «مک گرو»که شاهد احوال مردم آن روزگار بود ، نوشت :اهل ایران اعتقاد یافتند که وبا از عواقب «تعدی هیات حاکم بر طبقه محروم است»
@tarikhandishmsg
قسمت هایی از مقاله :تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجاراز هما ناطق
منتشر شده در سایت مورخان
http://www.movarekhan.com/blog/homa_nategh/
مورخان
تاثیر اجتماعی و اقتصادی بیماری وبا در دوره قاجار
هما ناطق
ادای دِینی به عباس زریاب خویی
دکتر زریاب خویی از سال ۱۳۴۴ استاد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و پیش از این در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که در آن زمان کرسی استادی دانشگاه برکلی داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. والتر هنینگ خاورشناس و ایرانشناسی آلمانی بود که متخصص زبانهای باستانی و پژوهشگر آئین مانی بود.
دکتر احمد تفضلی در مورد هنینگ و رابطهاش با زریاب خویی چنین میگوید: «هنينگ دانشمندی بود سختگير و به دست آوردن پسند خاطر او کاری بس دشوار بود. او نابغه بود و از ديگران توقع نبوغ داشت که البته انتظار به جايی نبود. با اينهمه، احاطهی علمی بینظير زرياب و سازگاری و بردباری و فروتنی او هنينگ را شيفتهاش کرد تا آنجا که از او خواست هميشه در برکلی بماند، اما زرياب که عاشق ايران بود، بازگشت به ايران و شغل کتابداری مجلس سنا را بر استادی دانشگاه برکلی ترجيح نهاد و به ايران بازگشت. زرياب اينجايی بود.»
زریاب خویی تا سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود. خویی عضو انجمن فلسفه، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو فرهنگستان تاریخ و عضو بنیاد شاهنامهی فردوسی بود. همچنین با دایرهالمعارف فارسی زیر نظر غلامحسین مصاحب و همینطور دانشنامهی ایران و اسلام به همراهی احسان یارشاطر همکاری میکرد.
پس از انقلاب اسلامی زریاب خویی مجبور به ترک دانشگاه شد. احمد تفضلی در اینباره و حسرتش از این اتفاق میگوید: «پس از انقلاب، دستگاه اداری دانشگاه قدر او را ندانست و زریاب اجباراً دانشگاه را ترک گفت و از این راه دانشگاه بود که زیان فراوان دید نه او. فراغت ایام بازنشستگی او را مدتی به کنج خلوت دلخواستهٔ پژوهش کشاند، ولی هنگامی که بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دایرهالمعارف تشیع تأسیس شد، بر همهی اهل علم و معرفت معلوم بود که هر دایرةالمعارفی در این زمینهها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود.
از اینرو بود که همه خاضعانه دست کمک به سوی او دراز کردند و از او درخواست همکاری کردند. زریاب کوشید تا رنجیدگی خود را از دستگاه اداری دولتی دانشگاه به دست فراموشی سپرد. با دل و جان با سازمانهای علمی نامبرده به همکاری پرداخت و اکنون مقالات او زینتبخش این دایرةالمعارفهاست.»
از دکتر عباس زریاب خویی آثار بسیاری به جا مانده است که هر کدام به تنهایی نشانهی عمق دانش این انسان بزرگ و خدمتگزار فرهنگ ایران است.
دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمنماه ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.
دکتر زریاب خویی از سال ۱۳۴۴ استاد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و پیش از این در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که در آن زمان کرسی استادی دانشگاه برکلی داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول شد. والتر هنینگ خاورشناس و ایرانشناسی آلمانی بود که متخصص زبانهای باستانی و پژوهشگر آئین مانی بود.
دکتر احمد تفضلی در مورد هنینگ و رابطهاش با زریاب خویی چنین میگوید: «هنينگ دانشمندی بود سختگير و به دست آوردن پسند خاطر او کاری بس دشوار بود. او نابغه بود و از ديگران توقع نبوغ داشت که البته انتظار به جايی نبود. با اينهمه، احاطهی علمی بینظير زرياب و سازگاری و بردباری و فروتنی او هنينگ را شيفتهاش کرد تا آنجا که از او خواست هميشه در برکلی بماند، اما زرياب که عاشق ايران بود، بازگشت به ايران و شغل کتابداری مجلس سنا را بر استادی دانشگاه برکلی ترجيح نهاد و به ايران بازگشت. زرياب اينجايی بود.»
زریاب خویی تا سال ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران مشغول به تدریس بود. خویی عضو انجمن فلسفه، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگ ایران، عضو فرهنگستان تاریخ و عضو بنیاد شاهنامهی فردوسی بود. همچنین با دایرهالمعارف فارسی زیر نظر غلامحسین مصاحب و همینطور دانشنامهی ایران و اسلام به همراهی احسان یارشاطر همکاری میکرد.
پس از انقلاب اسلامی زریاب خویی مجبور به ترک دانشگاه شد. احمد تفضلی در اینباره و حسرتش از این اتفاق میگوید: «پس از انقلاب، دستگاه اداری دانشگاه قدر او را ندانست و زریاب اجباراً دانشگاه را ترک گفت و از این راه دانشگاه بود که زیان فراوان دید نه او. فراغت ایام بازنشستگی او را مدتی به کنج خلوت دلخواستهٔ پژوهش کشاند، ولی هنگامی که بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و دایرهالمعارف تشیع تأسیس شد، بر همهی اهل علم و معرفت معلوم بود که هر دایرةالمعارفی در این زمینهها بدون همکاری پرثمر زریاب ناقص خواهد بود.
از اینرو بود که همه خاضعانه دست کمک به سوی او دراز کردند و از او درخواست همکاری کردند. زریاب کوشید تا رنجیدگی خود را از دستگاه اداری دولتی دانشگاه به دست فراموشی سپرد. با دل و جان با سازمانهای علمی نامبرده به همکاری پرداخت و اکنون مقالات او زینتبخش این دایرةالمعارفهاست.»
از دکتر عباس زریاب خویی آثار بسیاری به جا مانده است که هر کدام به تنهایی نشانهی عمق دانش این انسان بزرگ و خدمتگزار فرهنگ ایران است.
دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمنماه ۱۳۷۳ در تهران درگذشت.
ارسطو می گفت : عقل در فعلیت خود همان زندگی است. اکنون ما شاهد از بین رفتن زندگی هستیم و این یعنی فقدان و زوال عقل. به عبارتی این از بین رفتن زندگی،نتیجه و معلول زوال عقل است. پس پرسش این است که ما چرا دچار این زوال عقل شده ایم؟
پاسخ من صریحا به دور افتادن ما از مسیر تاریخ باز می گردد. ما از تاریخ و مسیرش دورافتاده ایم. باید به مسیر تاریخ باز گردیم.
مسیر تاریخ چیست؟
این مسیر از ۲۵۰۰سال پیش با افلاطون و ارسطو از یونان آغاز شده است و در عصر تجدد توسط اندیشمندان بزرگی مانند دکارت و کانت و هگل به زمانه ما رسیده است.
ما ایرانیان در قرون وسطی در این مسیر تاریخی حضور داشتیم. ابن سینای ما، بزرگترین اندیشمند این دوران هزار ساله بود. ما بعد از ان نتوانستیم حضور خود در تاریخ را حفظ نماییم و از مسیر تاریخ دور افتاده ایم. از همین رو با جهان نیز سر ستیز داریم. جهانی که در مسیر تاریخ حرکت می کند.
مرحوم آوینی می گفت:ما می خواهیم عهد جدید و جهانی نو بپا کنیم! اما او هر گز نگفت که چگونه می توان از تاریخ بیرون ایستاد و عالمی نو به پا کرد؟ کاش آن روز کسی به او می گفت که اگر سودای ساختن عالمی نو دارید، باید در مسیر تاریخ و یا جد و جهد در تفکر، بدین مقصود دست یابید. باید با جهان آشتی کنیم و شرط لازم برای آشتی با جهان ، بازگشت به مسیر تاریخ است کههمان تاریخ تفکر است.
@tarikhandishmag
دکتر اکبر جباری
پاسخ من صریحا به دور افتادن ما از مسیر تاریخ باز می گردد. ما از تاریخ و مسیرش دورافتاده ایم. باید به مسیر تاریخ باز گردیم.
مسیر تاریخ چیست؟
این مسیر از ۲۵۰۰سال پیش با افلاطون و ارسطو از یونان آغاز شده است و در عصر تجدد توسط اندیشمندان بزرگی مانند دکارت و کانت و هگل به زمانه ما رسیده است.
ما ایرانیان در قرون وسطی در این مسیر تاریخی حضور داشتیم. ابن سینای ما، بزرگترین اندیشمند این دوران هزار ساله بود. ما بعد از ان نتوانستیم حضور خود در تاریخ را حفظ نماییم و از مسیر تاریخ دور افتاده ایم. از همین رو با جهان نیز سر ستیز داریم. جهانی که در مسیر تاریخ حرکت می کند.
مرحوم آوینی می گفت:ما می خواهیم عهد جدید و جهانی نو بپا کنیم! اما او هر گز نگفت که چگونه می توان از تاریخ بیرون ایستاد و عالمی نو به پا کرد؟ کاش آن روز کسی به او می گفت که اگر سودای ساختن عالمی نو دارید، باید در مسیر تاریخ و یا جد و جهد در تفکر، بدین مقصود دست یابید. باید با جهان آشتی کنیم و شرط لازم برای آشتی با جهان ، بازگشت به مسیر تاریخ است کههمان تاریخ تفکر است.
@tarikhandishmag
دکتر اکبر جباری
Forwarded from ایران؛ جمهوری یا دیکتاتوری!؟
🔺هرات را " ایران کوچک " افغانستان می نامند . این شهر که سالها مرکز خراسان بوده مملوء از تاریخ فرهنگی و آثار و میراث چشم نواز تمدن ایران است و به تعبیری از بسیاری شهرهای ایران که با توسعه شهری هویت تاریخی شان از دست داده اند ایرانی تر است.
سقوط این شهر عزیز بدستان جهال طالبان، برای ما ایرانیان مایه اندوه و تالم است.
.
سقوط این شهر عزیز بدستان جهال طالبان، برای ما ایرانیان مایه اندوه و تالم است.
.
Forwarded from اتچ بات
فریبرز هم رفت. اسفناک است وضع ما در این زمانه عسرت. نوزده سالم بود ، فریبرز در سالن دانشکده ادبیات مرا صدا زد و گفت می دونی پسر ملک الشعرا طبقه سوم ، اساطیر ایران درس میده،دویدیم رفتیم تو کلاس. به راستی اگر او نبود شاید با مهرداد بهار آشنا نمی شدم. فریبرز نابغه ای بود در فرهنگ و زبان های باستانی ،چندین زبان رو خوب می دانست حتی ارمنی و ژاپنی ،لاتین و سنسکریت.
شاید اگر برخورد نادرست زنده یاد احمد تفضلی با او و تحقیری که به او روا داشت رخ نمی داد،او امروز ثمره از اعاظم فرهنگ و زبان های باستانی ایران بود . او رسالهاش را کامل نوشته بود ، ولی هرگز نیامد دفاع کند . پیگیری روان شاد ابوالقاسمی هم بی ثمر بود .
دو نازنین از خاندان میرزا کوچک خان جنگلی مینوی شدند.نتیجه عملکرد مدیران بی خرد و مسوولان بی عرصه مملکت گل و بلبل.
دکتر اسماعیل پور مطلق
شاید اگر برخورد نادرست زنده یاد احمد تفضلی با او و تحقیری که به او روا داشت رخ نمی داد،او امروز ثمره از اعاظم فرهنگ و زبان های باستانی ایران بود . او رسالهاش را کامل نوشته بود ، ولی هرگز نیامد دفاع کند . پیگیری روان شاد ابوالقاسمی هم بی ثمر بود .
دو نازنین از خاندان میرزا کوچک خان جنگلی مینوی شدند.نتیجه عملکرد مدیران بی خرد و مسوولان بی عرصه مملکت گل و بلبل.
دکتر اسماعیل پور مطلق
Telegram
attach 📎
Forwarded from Bahman Ansari
دلنوشتهای برای خواهران و برادران #افغان
ـ #بهمن_انصاری
در مملکت خود زیر رگبار #جهالت و #حماقت و #تعصب مُشتی متحجر، کودکی و نوجوانی و جوانیشان بر باد شد. از یک سو آتش جهالت «استحمارشدگانِ خُشکمغزی» به نام #طالبان و از سوی دیگر دولتمردان بیکفایتی از احزاب ملی و جمهوری -که هیچیک نه ملیگرا بودند و نه جمهوریخواه- آتش بر خرمن آرزوهایشان انداخت.
کودکان افغان، اگر سالهاست که زیر بمباران متحجرین و متعصبین مشغول «پرپر شدنِ رویاهایشان» هستند، این بیعدالتی نیست(!) زیرا در عوض، «عزیزدُردانههای بور و چشم آبی» در ممالک غربی میتوانند با دیدن آنها، بیشتر و بیشتر شعارهای پوچ و دروغین #حقوق_بشر سر داده و کیسههای #NGO های خود را لبریز از #اسکناس کنند.
تلختر آن است که ما نیز پشتِ «مرزبندیهای جهان سرمایه» و «سیاستمداران مریض»، #تاریخ و #شرافت و #برادری را از یاد بردهایم. از یاد بردهایم که پارسیزبانانِ #افغان و #تاجیک و دورافتادگانِ #سمرقند و #بخارا با ما همریشه، همتاریخ و همفرهنگ هستند و هزار سال زیر #درفش_کاویانی در کنار هم، پاکدینی #زرتشت و عدالت #کوروش را فریاد زدند.
امروز اگر «بیماران سیاستمدار» صرف منافعِ شخصیِ خود میان ما مرز کشیدند، ما با نیروی #انسانیت و #شرافت آن را بر هم خواهیم زد. چنانچه "نجیب بارور" -شاعر پارسیزبان- فرمودند:
هر کجـــا مـــرز کشیدند، شمـــا پُل بزنید
حرف #تهران و #سمرقند و #سرپُل بزنید
هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او
حرف از پنجـــرهی رو به تحمــل بزنید
و بگویید، به بتهای سیاسی: "نه"،" نه"!
روی گــور همهی تفرقـــهها گُل بزنید
مشتی از خاک #بخارا و گِل از #نیشابور
با هم آرید و به مخروبــهی #کابل بزنید
دختران قفسافتادهی #پامیر عزیز
گُلی از باغِ #خراسان به دوکاکل بزنید
جام از #بلخ و #دوشنبه، و شراب از #شیراز
مستی هر دو جهـان را به تغزل بزنید
#بهمن_انصاری
T.me/Bahman_Ansari
Instagr.am/Bahman.AnsarY
Twitter.com/Ansari_Bahman
پ.ن) قلبم برای رفقای افغانم پاره پاره است. در این روزهای سیاه و نکبتزده، مراقب خودتان باشید 🖤
ـ #بهمن_انصاری
در مملکت خود زیر رگبار #جهالت و #حماقت و #تعصب مُشتی متحجر، کودکی و نوجوانی و جوانیشان بر باد شد. از یک سو آتش جهالت «استحمارشدگانِ خُشکمغزی» به نام #طالبان و از سوی دیگر دولتمردان بیکفایتی از احزاب ملی و جمهوری -که هیچیک نه ملیگرا بودند و نه جمهوریخواه- آتش بر خرمن آرزوهایشان انداخت.
کودکان افغان، اگر سالهاست که زیر بمباران متحجرین و متعصبین مشغول «پرپر شدنِ رویاهایشان» هستند، این بیعدالتی نیست(!) زیرا در عوض، «عزیزدُردانههای بور و چشم آبی» در ممالک غربی میتوانند با دیدن آنها، بیشتر و بیشتر شعارهای پوچ و دروغین #حقوق_بشر سر داده و کیسههای #NGO های خود را لبریز از #اسکناس کنند.
تلختر آن است که ما نیز پشتِ «مرزبندیهای جهان سرمایه» و «سیاستمداران مریض»، #تاریخ و #شرافت و #برادری را از یاد بردهایم. از یاد بردهایم که پارسیزبانانِ #افغان و #تاجیک و دورافتادگانِ #سمرقند و #بخارا با ما همریشه، همتاریخ و همفرهنگ هستند و هزار سال زیر #درفش_کاویانی در کنار هم، پاکدینی #زرتشت و عدالت #کوروش را فریاد زدند.
امروز اگر «بیماران سیاستمدار» صرف منافعِ شخصیِ خود میان ما مرز کشیدند، ما با نیروی #انسانیت و #شرافت آن را بر هم خواهیم زد. چنانچه "نجیب بارور" -شاعر پارسیزبان- فرمودند:
هر کجـــا مـــرز کشیدند، شمـــا پُل بزنید
حرف #تهران و #سمرقند و #سرپُل بزنید
هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او
حرف از پنجـــرهی رو به تحمــل بزنید
و بگویید، به بتهای سیاسی: "نه"،" نه"!
روی گــور همهی تفرقـــهها گُل بزنید
مشتی از خاک #بخارا و گِل از #نیشابور
با هم آرید و به مخروبــهی #کابل بزنید
دختران قفسافتادهی #پامیر عزیز
گُلی از باغِ #خراسان به دوکاکل بزنید
جام از #بلخ و #دوشنبه، و شراب از #شیراز
مستی هر دو جهـان را به تغزل بزنید
#بهمن_انصاری
T.me/Bahman_Ansari
Instagr.am/Bahman.AnsarY
Twitter.com/Ansari_Bahman
پ.ن) قلبم برای رفقای افغانم پاره پاره است. در این روزهای سیاه و نکبتزده، مراقب خودتان باشید 🖤
Forwarded from اتچ بات
📌بخش هایی از مقاله بررسی مجازات و زندان زنان در ایران از هخامنشیان تا ساسانیان
✍زهرا حاجی اسماعیلی
@tarikhandishmag
در دوره حکومت هخامنشیان زنان و دختران صاحب شخصیت حقوقی و اجتماعی نبودند و خداوندگارشان صاحب اختیار و مالک آن ها به شمار می آمد و همچون سایر ملزومات دیگر زندگی به آن ها نگریسته می شد. حال اگر زن یا دختری مرتکب جرم یا اشتباهی می گردید، کسی که مجازات را عملی می کرد قاضی خانواده یا همان پدر بود . در این دوران، قانون هیچ امتیاز مدنی به زن نمی داد و او را در سایه پدر سالاری نگه می داشت.
ویل دورانت اشاره می کند زنانی که از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار بودند ، جرات نداشتند جز در تخت روان روپوش از خانه خارج شوند و هرگز به آنان اجازه نمی دادند که با مردان آمیزش کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی، حتی پدر یا برادرشان را ببینید. در چنین شرایطی که نیمی از جمعیت را زنان تشکیل داده اند حتما به دلیل عدم حضور در جامعه و نداشتن ارتباط با دیگران مجالی برای وقوع جرم باقی نمی ماند و قطعا زنان از آشوب ها و نزاع های اجتماعی و سیاسی به دور بوده اند . در چنین جامعه ای قانون ،محکمه، مجازات و نظام کیفری وجود داشت ، ولی قوانین ثبت شده فقط برای صاحبان حق قابل اجرا بود و چون زنان از سویی تحت حمایت مردان قرار داشتند،تو سط آنان مجازات می شدند و قانونی که از زنان در برابر جرم حمایت کند ، وجود نداشت که و از سوی دیگر عدم تحرک اجتماعی زنان در جامعه ، مجالی برای جرایم کیفری باقی نمی گذارد تا به ایجاد قانونی برای مجازات منجر شود.
💢منتشر شده در شماره نهم فصلنامه تاریخ اندیش
✅أین شماره را می توانید از سایت زیر تهیه کنید
www.tarikhandish.ir/shop/
✍زهرا حاجی اسماعیلی
@tarikhandishmag
در دوره حکومت هخامنشیان زنان و دختران صاحب شخصیت حقوقی و اجتماعی نبودند و خداوندگارشان صاحب اختیار و مالک آن ها به شمار می آمد و همچون سایر ملزومات دیگر زندگی به آن ها نگریسته می شد. حال اگر زن یا دختری مرتکب جرم یا اشتباهی می گردید، کسی که مجازات را عملی می کرد قاضی خانواده یا همان پدر بود . در این دوران، قانون هیچ امتیاز مدنی به زن نمی داد و او را در سایه پدر سالاری نگه می داشت.
ویل دورانت اشاره می کند زنانی که از موقعیت اجتماعی مناسبی برخوردار بودند ، جرات نداشتند جز در تخت روان روپوش از خانه خارج شوند و هرگز به آنان اجازه نمی دادند که با مردان آمیزش کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی، حتی پدر یا برادرشان را ببینید. در چنین شرایطی که نیمی از جمعیت را زنان تشکیل داده اند حتما به دلیل عدم حضور در جامعه و نداشتن ارتباط با دیگران مجالی برای وقوع جرم باقی نمی ماند و قطعا زنان از آشوب ها و نزاع های اجتماعی و سیاسی به دور بوده اند . در چنین جامعه ای قانون ،محکمه، مجازات و نظام کیفری وجود داشت ، ولی قوانین ثبت شده فقط برای صاحبان حق قابل اجرا بود و چون زنان از سویی تحت حمایت مردان قرار داشتند،تو سط آنان مجازات می شدند و قانونی که از زنان در برابر جرم حمایت کند ، وجود نداشت که و از سوی دیگر عدم تحرک اجتماعی زنان در جامعه ، مجالی برای جرایم کیفری باقی نمی گذارد تا به ایجاد قانونی برای مجازات منجر شود.
💢منتشر شده در شماره نهم فصلنامه تاریخ اندیش
✅أین شماره را می توانید از سایت زیر تهیه کنید
www.tarikhandish.ir/shop/
Telegram
attach 📎
Forwarded from تاریخشناسی (حسن حضرتی)
📝 ما و کودتای طالبان
✍🏻 حسن حضرتی
✅ بازگشت بسیار آسان طالبان به قدرت در افغانستان برای ما چه معنایی می تواند داشته باشد؟
🔻 برای اصلاح و بهسازی امور کشورمان نباید هیچ امیدی به بیگانگان و مجامع بین المللی داشته باشیم. در این جهان آشفته حال، کسی به فکر دیگری نیست. هر دولت-ملتی باید خودش گلیم خود را از آب بیرون بکشد. امید بستن به دیگران که بیایند و مشکلات ما را حل کنند، امید عبثی است. آنها تنها منافع خود را دنبال می کنند و بس.
🔻 حاکمیت باید بداند بزرگ ترین پشتوانه بقای او مردم اند. تا زمانی که این حمایت مردم از ساختار قدرت وجود داشته باشد، تهدیدهای خارجی اثری ندارد. اما اگر این پشتوانه و مقبولیت مردمی از بین برود، حتا یک گروه خشونت طلب بدوی غیرمشروع هم می تواند به راحتی جایشان را بگیرد. اشرف غنی و دیگر دولتمردان افغانستان آن چنان غرق در فساد و اختلاس و زندگی اشرافی شدند که در نزد مردم فقیر و تنگدست افغانستان چندان تفاوتی با طالبان نداشتند. آنچه دولت افغانستان را سرنگون کرد، رزمندگان مجهز به کلاش و آرپی چی و موتور و تویوتای طالبانی نبود؛ فقدان مقبولیت و مشروعیت و بریدن از مردم و نداشتن پایگاه اجتماعی بود که باعث شد دودستی کشور را به گروه طالبان تقدیم و کشور را ترک کنند.
🔻 معادلات منطقه در حال تغییر است. قرار است دوباره در جای دیگری کشورهای مسلمان به جان هم بیفتند. کاش رهبران این دول عقلانیت به خرج بدهند و دور هم بنشینند و امضای خود را پای عهدوپیمانی از جنس وستفالی برای منطقه خود بزنند و به خویشتن تعهد بدهند به تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند، اعتقادات و باورهای همدیگر را به رسمیت بشناسند و سعی در صدور آن نداشته باشند، تا بدین طریق پای نفوذ بیگانگان را از دخالت در امور منطقه قطع کنند و خود با کمک هم مشکلات آن را مرتفع سازند. با این کار نباید اجازه داد ظهور دوباره طالبان جنگ قرائت های مختلف از اسلام و مسلمانی را با هدایت بدخواهان بین المللی تشدید کند.
🔻 اشرف غنی برای ما عنصر مطلوبی نبود، دست پرورده آمریکایی ها بود و نوچه پاکستانی ها که فقط به دنبال منافع شخصی و قبیله ای خود و ایل و تبارش بود. طالبان هم برای ما گروه مطلوبی نیست؛ ولی باید باب مذاکره با آنها را نبست. باید به ایشان نزدیک شد و با سلاح دیپلماسی از منافع انسانی و ملی برای آسیب ندیدن دو ملت خویشاوند افغانستان و ایران صیانت کرد.
🆔@Hassanhazrati50
✍🏻 حسن حضرتی
✅ بازگشت بسیار آسان طالبان به قدرت در افغانستان برای ما چه معنایی می تواند داشته باشد؟
🔻 برای اصلاح و بهسازی امور کشورمان نباید هیچ امیدی به بیگانگان و مجامع بین المللی داشته باشیم. در این جهان آشفته حال، کسی به فکر دیگری نیست. هر دولت-ملتی باید خودش گلیم خود را از آب بیرون بکشد. امید بستن به دیگران که بیایند و مشکلات ما را حل کنند، امید عبثی است. آنها تنها منافع خود را دنبال می کنند و بس.
🔻 حاکمیت باید بداند بزرگ ترین پشتوانه بقای او مردم اند. تا زمانی که این حمایت مردم از ساختار قدرت وجود داشته باشد، تهدیدهای خارجی اثری ندارد. اما اگر این پشتوانه و مقبولیت مردمی از بین برود، حتا یک گروه خشونت طلب بدوی غیرمشروع هم می تواند به راحتی جایشان را بگیرد. اشرف غنی و دیگر دولتمردان افغانستان آن چنان غرق در فساد و اختلاس و زندگی اشرافی شدند که در نزد مردم فقیر و تنگدست افغانستان چندان تفاوتی با طالبان نداشتند. آنچه دولت افغانستان را سرنگون کرد، رزمندگان مجهز به کلاش و آرپی چی و موتور و تویوتای طالبانی نبود؛ فقدان مقبولیت و مشروعیت و بریدن از مردم و نداشتن پایگاه اجتماعی بود که باعث شد دودستی کشور را به گروه طالبان تقدیم و کشور را ترک کنند.
🔻 معادلات منطقه در حال تغییر است. قرار است دوباره در جای دیگری کشورهای مسلمان به جان هم بیفتند. کاش رهبران این دول عقلانیت به خرج بدهند و دور هم بنشینند و امضای خود را پای عهدوپیمانی از جنس وستفالی برای منطقه خود بزنند و به خویشتن تعهد بدهند به تمامیت ارضی یکدیگر احترام بگذارند، اعتقادات و باورهای همدیگر را به رسمیت بشناسند و سعی در صدور آن نداشته باشند، تا بدین طریق پای نفوذ بیگانگان را از دخالت در امور منطقه قطع کنند و خود با کمک هم مشکلات آن را مرتفع سازند. با این کار نباید اجازه داد ظهور دوباره طالبان جنگ قرائت های مختلف از اسلام و مسلمانی را با هدایت بدخواهان بین المللی تشدید کند.
🔻 اشرف غنی برای ما عنصر مطلوبی نبود، دست پرورده آمریکایی ها بود و نوچه پاکستانی ها که فقط به دنبال منافع شخصی و قبیله ای خود و ایل و تبارش بود. طالبان هم برای ما گروه مطلوبی نیست؛ ولی باید باب مذاکره با آنها را نبست. باید به ایشان نزدیک شد و با سلاح دیپلماسی از منافع انسانی و ملی برای آسیب ندیدن دو ملت خویشاوند افغانستان و ایران صیانت کرد.
🆔@Hassanhazrati50
Telegram
attach 📎
درود خدمت مخاطبین گرامی
مقاله پیش رو که در شماره جدید ما با عنوان بررسی مجازات زنان در ایران از هخامنشیان تا ساسانیان چاپ شد عکس العمل های متفاوتی را شاهد بود . بر خود لازم می دانم توضیح دهم که این مقاله اگر چه دارای انتقاداتی هست، اما با نگاهی به منابع آن و اشراف نویسنده به متون تاریخی و دینی و پژوهش های ارزنده محققین جدید تاریخی از جمله دکتر ناصر تکمیل همایون و با توجه به اینکه مبحث مورد بررسی در ارتباط با مجازات زنان بوده است که قاعدتا استناد چنین موضوعاتی متون فقهی و دینی جوامع مورد بررسی است و با نظر به اینکه بر ما پوشیده نیست که سیمای اجتماعی جامعه هخامنشیان تا ساسانیان همچنان مبهم و در هاله ابهام است و نظرات در این بین متفاوت ،چه رسد به بررسی نقش زنان در این جوامع در نتیجه تحقیقات در این زمینه بی کم و کاست نیست.
در این بین اکثر دوستان باستان شناس ما معتقد به این هستند که یافته های جدید باستان شناسی موید حقیقت دیگری است. اما حاصل پژوهشهای این عزیزان هنوز آن طور که باید و شاید در اختیار مورخین و دست مایه تحلیل های تاریخی واقع نشده است که این به نظر بنده از ضعف همکاری علوم میان رشته ای حاکی است. چرا که به نظر می رسد چنین پژوهش هایی جایشان در فضای فکری و پژوهشی کشور خالی است چنانکه ابهامات این موضوع همچنان بر قرار است.ای کاش بتوانیم به این پژوهش ها که مناقشات گسترده ای هم ظاهرا در ارتباط با آن وجود دارد بپردازیم و این ابهامات را تا حدودی بر طرف کنیم. نشریه تاریخ اندیش از این انتقادها البته همواره استقبال کرده چرا که معتقد است این پژوهش ها و نقد آن هاست که دست مایه آثار ارزنده ای می شود و راه و حقیقت را نمایان می کند . بنابراین در آینده حتما شماره ای را به موضوع نقش زنان در فضای فکری و اجتماعی تاریخ اختصاص خواهیم داد. امید داریم همکاران باستان شناسی ما در این زمینه خاص حاصل یافته های ارزشمند و پژوهش ها و مطالعاتشان را در اختیار پژوهشگران تاریخ قرار دهند. تا دست پر و هماهنگ با هم عمل کنیم. البته که بر کسی پوشیده نیست که همواره راه نشریه تاریخ اندیش بر ملاک ها و اصول علمی بوده و سر تسلیم در برابر ان فرود آورده است و قصد و غرضی در کار نبوده که این نشریه از مردم است و برای مردم می نویسد و خدای نکرده بر چسب سیاست زدگی و خوشایند ی دسته و گروهی جهت انتشار به آن نمی چسبد که تا الان هم حاصل تلاشش را هم با همه صبوری ها ندیده است! به هر حال امید داریم به تلاشمان و همچنان دلخوش آنیم و حمایت ها و یاری شما عزیزان را می طلبیم.🌹
آسیه ایزدیار
@tarikhandishmag
مقاله پیش رو که در شماره جدید ما با عنوان بررسی مجازات زنان در ایران از هخامنشیان تا ساسانیان چاپ شد عکس العمل های متفاوتی را شاهد بود . بر خود لازم می دانم توضیح دهم که این مقاله اگر چه دارای انتقاداتی هست، اما با نگاهی به منابع آن و اشراف نویسنده به متون تاریخی و دینی و پژوهش های ارزنده محققین جدید تاریخی از جمله دکتر ناصر تکمیل همایون و با توجه به اینکه مبحث مورد بررسی در ارتباط با مجازات زنان بوده است که قاعدتا استناد چنین موضوعاتی متون فقهی و دینی جوامع مورد بررسی است و با نظر به اینکه بر ما پوشیده نیست که سیمای اجتماعی جامعه هخامنشیان تا ساسانیان همچنان مبهم و در هاله ابهام است و نظرات در این بین متفاوت ،چه رسد به بررسی نقش زنان در این جوامع در نتیجه تحقیقات در این زمینه بی کم و کاست نیست.
در این بین اکثر دوستان باستان شناس ما معتقد به این هستند که یافته های جدید باستان شناسی موید حقیقت دیگری است. اما حاصل پژوهشهای این عزیزان هنوز آن طور که باید و شاید در اختیار مورخین و دست مایه تحلیل های تاریخی واقع نشده است که این به نظر بنده از ضعف همکاری علوم میان رشته ای حاکی است. چرا که به نظر می رسد چنین پژوهش هایی جایشان در فضای فکری و پژوهشی کشور خالی است چنانکه ابهامات این موضوع همچنان بر قرار است.ای کاش بتوانیم به این پژوهش ها که مناقشات گسترده ای هم ظاهرا در ارتباط با آن وجود دارد بپردازیم و این ابهامات را تا حدودی بر طرف کنیم. نشریه تاریخ اندیش از این انتقادها البته همواره استقبال کرده چرا که معتقد است این پژوهش ها و نقد آن هاست که دست مایه آثار ارزنده ای می شود و راه و حقیقت را نمایان می کند . بنابراین در آینده حتما شماره ای را به موضوع نقش زنان در فضای فکری و اجتماعی تاریخ اختصاص خواهیم داد. امید داریم همکاران باستان شناسی ما در این زمینه خاص حاصل یافته های ارزشمند و پژوهش ها و مطالعاتشان را در اختیار پژوهشگران تاریخ قرار دهند. تا دست پر و هماهنگ با هم عمل کنیم. البته که بر کسی پوشیده نیست که همواره راه نشریه تاریخ اندیش بر ملاک ها و اصول علمی بوده و سر تسلیم در برابر ان فرود آورده است و قصد و غرضی در کار نبوده که این نشریه از مردم است و برای مردم می نویسد و خدای نکرده بر چسب سیاست زدگی و خوشایند ی دسته و گروهی جهت انتشار به آن نمی چسبد که تا الان هم حاصل تلاشش را هم با همه صبوری ها ندیده است! به هر حال امید داریم به تلاشمان و همچنان دلخوش آنیم و حمایت ها و یاری شما عزیزان را می طلبیم.🌹
آسیه ایزدیار
@tarikhandishmag
نامه جواهر لعل نهرو نخست وزیر هندوستان به احمد قوام نخست وزیر ایران
در آن سالهایی که هنوز زبان و فرهنگ فارسی بطور کامل از هندوستان رخت بر نبسته بود
در آن سالهایی که هنوز زبان و فرهنگ فارسی بطور کامل از هندوستان رخت بر نبسته بود