تاریخ اندیش
219 subscribers
434 photos
71 videos
26 files
243 links
تاریخ اندیش مجله ای اختصاصی در زمینه تاریخ است. این کانال در ارتباط با اخبار این نشریه می باشد.

ارتباط با ما 👇👇👇👇👇

info@tarikhandish.irایمیل نشریه

@tarikhandish تماس از طریق تلگرام📲

Www.tarikhandish.ir وب سایت نشریه🌐
Download Telegram
🔸گفتگو با دکتر عباس پناهی محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر گیلان

⭕️ نامه‌ها؛ اینفوگرافی اقتصاد سیاسی عصر رضاشاهی است

📝 برجسته‌ترین مسئله‌ای که ما این دوره در اسناد می‌بینیم که فراوانی اش زیاد است، مسئله نظام وظیفه است، مسئله تاسیس بلدیه‌ها و مهمتر از این مسئله نوگرایی و مدرنیته است. رضاشاه پس از اینکه جنبش‌های محلی را سرکوب کرد به این نتیجه رسید برای ایجاد یک ساختار اداری قدرتمند باید از پایتخت تا ده را بر اساس یک نظام اداری منسجم به وجود بیاورد.
در صورت ارائه درخواست خودشان به مجلس می‌توانند به نتیجه برسند. این تصور مردم هم پر بیراه نبود، چون مجلس شورای ملی برای اینکه در کشور ایجاد ثبات کند و سیاست شفافیت اداری را پیش ببرد، تمامی نامه ها پیگیری شده تا عریضه نویس به خواسته خودش برسد. گاهاً ممکن بود عریضه نویس فرد مثبتی نباشد و به اصطلاح عامیانه آدم شارلاتانی بوده باشد، اما باز هم نامه باید به نتیجه می‌رسید.....

✍🏻#مجید_یوسفی

@moroorpress
@researchguilan
ادامه در لینک زیر👇🏻👇🏻

http://mroor.org/1u4
Forwarded from Achaemenid History
میکوایچاک_1397_پاره_ای_ملاحظات_دربارۀ_دین_پارسیان_در_مصر،_ترجمۀ.pdf
4.9 MB
میکوایچاک 1397 پاره ای ملاحظات دربارۀ دین پارسیان در مصر، ترجمۀ یزدان صفایی
Forwarded from اتچ بات
📌بخش هایی از مقاله اندیشه های روشنفکری در مطبوعات پس از انقلاب مشروطه و کودتای اسفند 1299

📝امین رضایی
@tarikhandishmag
در سال 1300 علی اکبر سیاسی، علی قلی خان (مهندس الدوله)، حسن شقاقی، اسمعیل مرآت، جواد عامری و حسن شرف نفیسی نخست، انجمنی بنام سروش دانش و سپس انجمن ایران جوان را تاسیس کردند. مرامنامه جمعیت ایران جوان در فروردین 1300 منتشر شد. عبارت بود از:
استقرار حکومت عرفی در ایران و تجزیه امور مدنی از مسائل روحانی.
الغای کاپیتولاسیون و کلیه امتیازات حقوقی برای اتباع خارجی.
احداث راه آهن
تجدید نظر در قرار دادهای تجارتی و به ویژه قرار دادهای گمرکی.
تجدید نظر در مالیات ها ، به ویژه وضع مالیات های تصاعدی بر عایدات و سرمایه و ارث.
توجه مخصوص به معارف، ترویج تعلیمات ابتدایی مجانی و اجباری، اعزام محصلین و محصلات به خارج، تغییر خط فارسی، تاسیس کلاس های اکابر، تاسیس موزه ها و کتابخانه ها و قرائت خانه ها و تئاترها.
رفع موانع ترقی و آزادی نسوان.
اقتباس از قسمت خوب تمدن غرب.

چیزی از تاسیس ایران جوان نمی گذشت که سردار سپه،نخست وزیر، نمایندگان ایران جوان را به حضور پذیرفت. سردار سپه پس از دیدن آنها گفت :" شما جوان های فرنگ رفته چه می گویید؟حرف حسابتان چیست؟این انجمن ایران جوان چه معنی دارد؟"
علی اکبر سیاسی گفت:این انجمن از عده ای جو انان وطن پرست تشکیل شده است. ما از عقب افتادگی ایران و فاصله عجیبی که ما را از کشورهای اروپا دور ساخته است رنج می بریم و آرزوی از بین بردن این فاصله و ترقی و تعالی ایران را داریم و مرام انجمن ما بر همین مبنا و اصول گذاشته شده است.سردار سپه گفت:کدام مرام؟"سیاسی" مرامنامه چاپ شده انجمن را به او داد. آن را گرفت و آهسته و به دقت خواند.سپس با گشاده رویی گفت:" اینها که نوشته اید بسیار خوب است می بینم که شماجوانان وطن پرست ترقی خواه هستید و آرزوهای بزرگ و شیرین در سر دارید. ضرر ندارد که با ترویج مرام خودتان چشم و گوش ها را باز کنید و مردم را با این مطالب آشنا سازید. حرف از شما، ولی عمل از من خواهد بود . به شما اطمینان بلکه بیش از اطمینان به شما قول می د هم که همه این آرزوها را بر آورم و مرام شما را که مرام خود من هست از اول تا آخر اجرا کنم. این نسخه مرامنامه را بگذارید نزد من باشد، چند سال بعد خبرش خواهد رسید".
@tarikhandishmag
💢منتشر شده در شماره پنجم نشریه تاریخ اندیش، تابستان و پاییز 1398
Forwarded from امین
((در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیشترند))

دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران

از راست: استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی- استاد منوچهر ستوده- استاد احسان اشراقی
Forwarded from امین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📚 کانال دنیای باستان (کتابخانه )📚 ---------------------------------------------------
📚#برگی_از_تاریخ
🎥 استاد ژاله آموزگار:

📚 با اینکه آذربایجانی ام اما به شدت غیرت زبان فارسی را دارم زیرا این زبان فارسی است که ما را بهم وصل می‌کند.
🎞 #ایران
📕رسته: #تاریخ #باستان --------------------------------------------------
📘 @bastans
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
موزه هفت تپه(شهرستان شوش) را از خانه ببینیم .
@shushshenasi
📌حذف هخامنشیا ن از تاریخ ملی ایران
"سرشت تاریخنگاری زرتشتی در دوره ساسانی ،تاریخ ملی یا تاریخ کیانی"
( بخش اول)

📝اسماعیل پهلوان
@tarikhandishmag

حذف تاریخ هخامنشیان از گزارش های تاریخ ملی ایرانیان این  پرسش را مطرح میکند که چرا هخامنشیان با وجود دستاوردهای سیاسی و نظامی برجسته شان ،از تاریخ ملی حذف شدند؟ و سوال دیگر اینکه آیا ساسانیان که آنان نیز مانند هخامنشیان از ایالت پارس برخاسته بودند، از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا نه ؟

بطور کلی منابع دوره اسلامی نشان نمی دهند که ساسانیان هخامنشیان را می شناختند هر چند منابع دوره اسلامی خاطره مبهمی از دوره هخامنشیان دارند .به نظر میرسد ساسانیان از هخامنشیان  آگاهی داشتند و حذف هخامنشیان از تاریخ رسمی به علت سرشت تاریخ نگاری ایرانی در اواخر عهد باستان بوده است .سه مورخ یونانی و رومی عهد باستان به صورت گذرا به آگاهی ساسانیان از شاهنشاهی هخامنشی اشاره کرده اند .هرودین اشاره می کند که اردشیر بابکان آسیا را حق نیاکان خود،کوروش و داریوش سوم می داند .دیو کاسیوس و آمیانوس مارسلینوس نیز به این آشنایی اشاره کرده اند .
ساسانیان با آثار باقیمانده ازدوره هخامنشیان نیز توجه نشان می دادند .
کتیبه بر دیوارهای تخت جمشید و دعا و نیاش برای نیاکان خود در این بنا بیانگر این نقطه است که ساسانیان این آثار را متعلق به نیاکان خود می دانسته اند .و جود کتیبه ها و نقش برجسته های متعدد ساسانی در نقش رستم جایی که قبور و ابنیه شاهان هخامنشی قرار داشته است، نشانه دیگری است از این توجه. وجود همانندی هایی که در مفاهیم  و موضوعات کتیبه های ساسانی و هخامنشی قرارداشته است ، نشان دهنده احتمال انتقال اطلاعات تاریخی از طریق روایات شفاهی بوده است .

همانندی القاب هخامنشی که توسط اشکانیان به کار گرقته شده بود و ادعای اشکانیان تبار از هخامنشیان با بکار بردن القاب هخامنشی چون شاه شاهان به دوره ساسانی منتقل شد .

نکته حائز اهمیت دیگر این است که از آن جایی که یهودیان در قلمرو و امپراتوری ساسانی زندگی میکردند و در متون دینی آنها ، اطلاعاتی درباره هخامنشیان وجود داشته است ،بعید بنظر میرسد این اطلاعات به ساسانیان منتقل نشده باشد

در منابع دوره اسلامی چنان ذکر شد اطلاعات مهمی درباره سلسله هخامنشی وجود دارد –ابن بلخی از کورش همچون کسی که یهودیان را آزاد کرده است نام میبرد.حمزه اصفهانی  کوروش را با بهمن کیانی یکی میشمارد و این نکته را به نقل از یهودیان ذکر میکند.مسعودی نیز اطلاعات شبیه حمزه را بیان میکند .اما دقیق ترین تبارنامه هخامنشیان را بیرونی به دست میدهد او سعی میکند تا پادشاهان کیانی را با پادشاهان هخامنشی برابر کند .پس از مورخان مسلمان دینی  اطلاعات درباره هخامنشیان را از منابع یهودی ،یونانی ،و رومی به دست  آورده بودند بعید به نظر میرسد که ساسانیان نتوانسته باشند این اطلاعات را به دست آورند .بنابراین با وجود این که ساسانیان به احتمال زیاد از وجود هخامنشیان آگاهی داشتند چون تدوین تاریخ شاهی با خداینامک ها در اواخر دوره ساسانی بودو در این دوره روحانیون زرتشتی نفوذ زیادی داشتند این امر سبب شد تا آنان تاریخ را با یک دیدگاه دینی به رشته تحریر در آورند بر این اساس تاریخ  بر اساس اهداف زرتشتی مطرح میشد نه بر اساس حقایق تاریخی (بدین ترتیب از زمان شاپور دوم که تعصبات مذهبی شدت یافته بود القاب کیانی چون لقب کی نیز توسط ساسانیان به کار گرفته شد  مثلا نام قباد پادشاه ساسانی بر گرفته از نام کیقباد کیانی است و سه پسر او نیز به نامهای کیانی دارند.کی کاووس ،کی خسروو کی سیاوش از این دوره به بعد از سیزده پادشاه ساسانی پنج نفر آنها اسامی کیانی دارندکه نشانه تاثیر اوستا بر ساسانی است (با توجه به اینکه  در شاهنامه و متون دینی زرتشتی تنها پادشاه هخامنشی که از او نامی بر جای میماند داریوش سوم (دارای دارایان)است این سوال مطرح میشودکه چرا تنها نام او در یادها باقی مانده است؟داریوش یکم یا دارای اول (بزرگ)در کتیبه ها ی خود 69 بار نام اهورا مزدا را ذکر کرده است ولی واقعه کشتار مغان که در زمان وی صورت  گرفته او را نزد روحانیون زرتشتی بدنام کرده بود و این سبب شد تا کارهای خوب او و از جمله پایبندی او به اهورامزدا ،همگی به داریوش سوم دیگر  شاه همنام  وی نسبت داده شود .بنابراین سرشت دینی در تاریخنگاری دوره ساسانی سبب شد تا به تدریج شاهان کیانی جای شاهان هخامنشی را بگیرند و سلسله پادشاهی ذکر شده در اوستا جای هخامنشیان و اشکانیان را بگیرند .
@tarikhandishmag
موزه مردم شناسی.pdf
📌حذف هخامنشیان از تاریخ ملی ایرانیان
"سرشت تاریخنگاری زرتشتی در دوره ساسانی، تاریخ ملی یا تاریخ کیانی"(بخش دوم)

📝اسماعیل پهلوان
@tarikhandishmag
شاید به دلیل تاثیر پذیری شدید از اوستا و متون دینی بود که جایگاه های مهم دوره هخامنشی نظیر تخت جمشید (ساسانی=صدستون)به نام جمشید شاه نامداری که در اوستا از او یاد شده است منسوب می شود .و بدین ترتیب در نهایت در این روند باز سازی تاریخ ،این پادشاهان اوستایی بودندکه نیاکان ساسانیان گردیدند .

ریچارد فرای در این باره نخست خلاصه ایی از نظریات مختلف را مطرح میکندبر این اساس اولین بار این نظریه توسط مارکوات مطرح میشود و توسط هنینگ به طور مفصل مورد بررسی قرار میگیرد.هنینگ حکومت خوارزمیان را در مشرق ایران و همزمان با حکومت مادها عنوان میکند .او دلیل کامیابیهای پیاپی  و آسان کوروش در ایران شرقی را بدین دلیل میدانندکه در آن جا یا کشوری پهناور وجود داشته است یا حکومت های کوچک اگر جزءاین بود پیشرفت کوروش زمان بیشتری میگرفت وی به دلیل اینکه در مناطق شرقی از این پس شورش بر علیه هخامنشیان صورت نمیگیرد (بجز داریوش اول که تمام  امپراتوری بر علیه او شوریدند)بدین دلیل است که در این نواحی مانند غربی (مادها)سابقه وجود دولت و حکومت میداند.او بر اساس همین نظریه عنوان میکند که نمیتوان پذیرفت که کوروش حکومت خوارزم را که زیر فرمان گشتاسپ پشتیبان زرتشت بود پایان داده است.هرچند برای اثبات این امر دلیل استواری در دست نیست به طور کلی میتوان حدس زد که در مشرق ایران پیش از هخامنشیان دست کم دو کشور یا اتحادیه وجود داشته است یکی با مرکزیت باختر و دیگری هرات و محتملا شاهنشاهی ماد بایکی یا هر دو ارتباط داشته است .در پایان تمامی این نظریات فرای معتقد است آنچه از تاریخ ایران شرقی در دوران پیش از هخامنشیان می دانیم ناچیز است و مبتنی بر حدس و گمان .فرای معتقد است داستانی حماسی این دوران مانند تاریخ ذکر شده آن قابل اعتماد نیست و بیان میکند واقعیت های سیاسی  موجود در ایران شرقی و آسیای میانه هرچه بوده باشد میتوان گفت که واحدهای گوناگون آن هریک دارای سازمان سیاسی  خود بر پایه تیره یا قبیله ایرانی بودند و ما مجاز نیستیم فراتر از نطریه ای درباره امکان وجود اتحادیه ای از چنین واحدهایی گام نهیم .آن هم با توجه به شواهد و منابع ناچیزی که در دسترس است

در پایان بحث مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که چرا در شیوه تاریخنگاری ایرانیان ،در روایات ملی بخش بزرگی از تاریخ ایران ذکر نگردیده است یا شخصیتهای تاریخی با وقایع و رویدادهای که دور از حقیقت است معرفی شده اند. برای این امر و این شیوه تاریخ نگاری دلایل متعددی وجود دارد که شامل چهار جنبه 1-دینی 2-اجتماعی3-تعلیمی4-و باز آفرینی است.

1-جنبه دینی :در ایران دین همواره تاثیر عمده ای در زندگی ملی ایرانیان داشته است .این نقش علاوه بر مناسبت فردی میان انسانها و مظاهر دینی بر تمامی شئونات زندگی سیاسی و اجتماعی نیز تاثیر گذار بوده است .از آنجائیکه  کار  تدوین تاریخ روایی و ملی ایرانیان در دوره ساسانی صورت گرفته است و با توجه به نوع حکومت این سلسله که حکومتی دینی بوده ،تاریخ نگار ی این دوره  سهمی داشتند تاریخ را آنگونه به رشته تحریر در آوردند تا با آزمانهای ملی و دینی آنگونه که رهبران ساسانی جامعه در نظر داشتند تطابق داشته باشد.اما از جنبه دیگر هدف این نوع تاریخ نگاری دینی آموزشی و سرگرمی نیز بود .در این شیوه تاریخ نگاری معمولا به شخصیتهایی که نقش مهمی در گسترش آیین زرتشت داشتند توجه خاص مبذول شده است .بدین ترتیب بهمن بعنوان مدافع دین زرتشتی ،بلاش اشکانی گردآورنده اوستا،اردشیر بابکان عامل یکپارچکی کشور و عامل اتحاد دین و دولت ،شاپور دوم حامی عقیده درست بهرام پنجم(گور)آزاد گذارنده روحانیون را در انجام صحیح امور ،خسرو یکم عامل سرکوب مزدکیان و حتی یزدگردسوم در این مجموعه قرار گیرند *علاوه بر این پادشاهان روحانیون یا وزرایی چون تنسر ،آذربادمهر سپندان (دوره شاپور دوم )و مهر نرسه وزیر یزدگرد یکم و بهرام نیز در این شماره اضافه می کردند .در این میان اسکندر عامل از بین بردن آتشکده ها و سوزاندن اوستا نکوهیده می شود.و به رستم به دلیل کشتن اسفندیار ،که مبلغ دین زرتشت بود کمتر توجه می شود .بنابراین در این دوره عامل گزینش در انتخاب شاهان و معرفی آنان در تاریخ می شود .

2- جنبه اجتماعی و سیاسی :در جنبه اجتماعی و سیاسی در این شیوه تاریخ نگاری سعی شده است همواره اطلاعات بی چون و چرا از پادشاه به خواننده سفارشی داده می شود .در این اطلاعات در وصیت نامه شاهان ،گفته های دانشمندان و موبدان نیز توجیه شده است ،این اطلاعات و فرمانگذاری در کرده پهلوانان نیز مشاهده می شوده.تاریخ ملی در پی آن بود تا مردم را به رعایت دقیق تمایز میان طبقات اجتماعی تشویق کند.(مثلا در نامه تنسر)در این میان وظیفه مهم شاه نیز حراس
حراست از دین و اداره دادگسترانه رعایا بود.
3-جنبه تعلیمی:تعالیم اخلاقی تاریخ ملی در دو شکل نمود می یابد :
1_ گرایش کلی
به این نتیجه گیری، نیکی پاداش و بدی کیفر خواهد داشت .مثلا جمشید به دلیل غرورش از تخت شاهی  فرو افتاد ،یا ضحاک به دلیل بدی و ظلم سر انجام کیفر میبیند ،یا یزدگرد گنهکار را لگد اسبی که میگفتند خدا فرستاده است از پای در می آورد.

2- شکل دیگر تعالیم  اخلاقی در تاریخ ملی گفتن آشکار پند و اندرز است.در این راه ،پادشاه علاوه بر مسولیت اداره کشور وظیفه هدایت زندگی اخلاقی و اجتماعی مردمان را نیز بر عهده دارد .بنابراین بخش زیادی از تاریخ ملی را گونه ای ادبیات که به آن اندرز میگویند تشکیل میدهد.این اندرزنامه ها در هنگام جلوس پادشاهان به صورت خطبه و یا به صورت وصایا به جانشیانش و نامه ها و گفته هایشان ثبت شده است .

4-جنبه باز آفرینی :سرگرمی به عنوان جنبه ای از تاریخ ملی در سبک تاریخ نگاری ساسانیان  راه یافته بود .آنان تاریخ را برای شرح انتقادی رویدادها نمی نوشتند .بله این تاریخ سرشار بوداز رویدادهای  جالب ،عجایب،تخلیات و لطایف و.....گاه در این شیوه تاریخنگاری ،روایات عامیانه نیز وارد میشد.مثلا در تمامی تواریخ ،شرح داستان سفر شاپور دوم به تنهایی به لشگرگاه رومیان و دستگیری وی را ذکر کرده اند .گاه داستان های مشابه برای چندین پادشاه ذکر میشود(دختری که عامل تصاحب قلمرو پدرش میشود . در دوره شاپور اول و شاپور دوم )
@tarikhandishmag
📚ماتیکان یوشت فریان؛ اسطوره فراموش شده ایرانی

📝بهمن انصاری
@tarikhandishmag
کتاب ارزشمند ماتیکان یوشت فریان از شگرف ترین و دلچسب ترین یادگاری های نیاکان ماست که به زبان پارسی میانه ( پهلوی) و در زمان ساسانیان نوشته شده است. یوشت، پسر و یا شاید از نوادگان بزرگ زاده ای به نام فریان بود که در شهر پرسش گزاران زندگی می کرد. در اساطیر ایرانی، فریان بزرگ مردی بود از توران زمین که به حمایت از زرتشت برخاست و از همین روی زرتشت در گاهان دست نخورده ترین بخش از اوستا او را در شمار یاران خویش نام برده و از اهورا مزدا خواهان برکت و بزرگی این شخص و اخلاف او گردید. کتاب پهلوی داتستان دینیک یوشت فریان را فردی غیر زرتشتی اما در شمار اردتمندان به دین زرتشتی نام برده است.
این ماجرای جذاب از جایی آغاز می شود که جادوگری به نام "اخت" در طمع یورش به شهر پرستش گزاران می کوشد تا با لشکریانش که متشکل از دیوان و بدخویان بودند، شهر را چپاول کند. اما از آنجا که این شهر ظاهرا بنابر دعای زرتشت برای خاندان فریان تحت حمایت فره ایزدی و امشاسپندان است، هیچ نیرویی توان نابودی آن را ندارد مگر نیروی جهل و نادانی. پس اخت جادو با آگاهی از این موضوع، درون شهر شده و می کوشد تا برای راندن فره ایزدی از شهر، نادانی را بر آنجا حاکم سازد. از همین روی نوجوان پانزده ساله را به حضور خویش فراخوانده و شروع به پرسیدن سوالاتی علمی از آنها می نماید. سپس هر کس که پاسخ نمی دانست، در شمار نادانان قرار گرفته و اخت در دم او را می کشد. در این میان فردی بنام مهر اسپند که از خردمندان شهر است، جوانی دانا بنام یوشت فریان را برای مباحثه معرفی می کند.اخت جادو آگاه می شود که یوشت فریان با دیگران تفاوت دارد. بدین منظور 33 پرسش پیچیده مطرح می کند که یوشت با خرد خود به تمام پرسش ها پاسخ می دهد. سپس یوشت سه سوال پیچیده از اخت جادو می پرسد، ولی اخت با ناامیدی از دادن پاسخ اعلام ناتوانی می کند. پس یوشت فریان دعایی خوانده و با کمک یک کارد مقدس، اخت جادو را از بین می برد. با این پیروزی بزرگ، افزون بر نجات یافتن شهر از یورش دیوان، یوشت فریان در شمار شخصیت های مهم زرتشتی قرار گرفته و بنا بر کتاب بندهشن از مرگ رهایی یافته و در شمار جاودانان قرار می گیرد تا در کنار لشکریان سوشیانت برای پاک سازی جهان از پلشتی اهریمنان بکوشد.
با تطبیق مندرجات رساله ماتیکان یوشت فریان با دیگر کتب زرتشتی باز مانده از دوره ساسانیان، می توان تخمین زد که ماجرای مباحثه میان این دو در حدود هشتاد سال پس از مرگ زرتشت روی داده است. همچنین در بخش یشت هااز اوستا اشاراتی مثل گونه به این داستان رفته است. این اشارات گواه آنست که ماجرای مبارزه یوشت فریان و اخت جادو از روزگاران باستان تا پایان دوران ساسانیان میان ایرانیان بسیار معروف بوده است. اما در مورد این اسطوره هر گز حق مطلب ادا نگشته است، چرا که یوشت فریان که روزگاری در مقام اعتبار در کنار اساطیری چون آرش کمانگیر، گرشاسپ پهلوان،جمشید و هوشنگ قرار داشت، امروزه ناشناخته باقی مانده و ایرانیان در گرد و غبار تاریخ آن را به دست فراموشی سپرده اند.

💢بر گرفته از کتاب اساطیر ایرانی نوشته بهمن انصاری
@tarikhandishmag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با سلام و احترام منتظر مقالات وزین پژوهشگران گرامی در همایش ملی آل بویه هستیم.آخرین مهلت ارسال ۳۱ تیرماه.برگزاری ۱۶ مهر ماه۱۳۹۹
با احترام.
دکترعباس پناهی، دبیر علمی همایش ملی نقش آل بویه در فرهنگ و تاریخ ایران و جهان اسلام.لینک مستقیم همایش
http://albouyeh.guilan.ac.ir/
🌀تصویری از فردوسی مربوط به سال ۷۲۰ خورشیدی، که در شاهنامه نسخه قوام‌الدین حسن وزیر آمده‌ و در ژنو سوییس نگهداری می‌شود. فردوسی نفر یکم از سمت چپ و سه تن دیگر فرخی، عنصری و عسجدی، شاعران دربار محمود غزنوی هستند.