💢«نقد و بررسی کتابِ نامههای ایران»
@mardomnameh
نامههای ایران، عنوان کتابی است دربردارنده یادداشتهایی که «جمیل سعید بیک» کارگزار دولت عثمانی دربارۀ اوضاعی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در یکی از حساسترین دوران تاریخ معاصر آن یعنی روزگار مشروطیت نگاشته است. سعید بیک در فاصله سالهای 1899ـ1908م. به مدت نُه سال وابسته نظامی سفارت عثمانی در تهران بوده و این کتاب ثمرۀ یادداشتهای او در زمان مأموریتش در ایران است که در 1909م. در روزنامه «تصویر افکار» استانبول به صورت پیوسته منتشر کرده است و سپس به اهتمام علی ارغون چنار در سال 2014 میلادی، به زبان ترکی استانبولی و با عنوان اصلی Iran mektuplar در قالبی کتابی صورتبندی و منتشر شدهاند. گویا سعید بیک به تأسی از «نامههای ایران منتسکیو»، چنین عنوانی بر یادداشتهای خود نهاده است.
دکتر حسن حضرتی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در دپارتمانِ تاریخ، این کتاب را در سال 1396خورشیدی به زبان فارسی برگردانده و از سوی انتشارات «لوگوس» در قطع رقعی و در 236 صفحه، روانه بازار نشر شده است. طراحی جلد با عنوان کتاب تناسبِ تمام دارد و از این بابت باید به انتشارات لوگوس و طراح جلد تبریک گفت. صفحهآرایی کتاب هم با کمی تسامح قابل قبول است؛ استفاده از رنگ سیاه یا تیره نزدیک به سیاه در آغاز هر فصل یا نامه، اگر چه کار را از تناسب خارج نکرده است امّا توصیه نمیشود. افزون بر این، عجیب است که صفحهآرا در آغاز هر نامه که عنوان آن با رنگ سفیدِ درشت روی پسزمینه تیره آمده است، توضیحات مربوط به آن نامه را در همان پسزمینۀ تیره، با رنگ سیاه آورده است!؟ بدیهی است که در چاپهای بعدی این نقص باید رفع شود. نکته بعدی که البته بیشتر ذوقی است آنکه، آخرین سطر نوشته تقریباً مماسِ با خط فاصل پانوشتها است! کیفیت چاپ، کاغذ، قلم به کار گرفته شده و فاصله خطوط مطلوب است.
بدون هیچ اغراقی ترجمه این کتاب، شیوا و روان است و خواننده از مطالعه آن لذت میبرد؛ شاید خواننده تنها به لطف کروشههایی که گاهی سر و کلهشان در متن پیدا میشود، متوجه ترجمهای بودنِ کار میشود و گرنه خود را مقابل یک تألیف میبیند؛ نمیدانم این توضیحات کروشهای که به نظر میرسد گریزی هم از آنها نبوده، در متن ترکی کار هم وجود دارد یا دکتر حضرتی برای کمک به خواننده و پژوهشگران ایرانی آنرا بر متن افزوده است؟ اگر در چاپهای بعدی بتوان تدبیری برای آنها اندیشید بسیار مطلوب خواهد بود. کتاب نسبتاً خوب ویراستاری شده است.
کتاب بیشتر متمرکز است روی مشروطه و حوادث مربوط به آن از قبیل سلطنت محمدعلی شاه، قتل امینالسلطان، انحلال مجلس، به توپ بسته شدن مجلس و غارت و چپاول بعد از آن و نیز توطئههای روسیه و انگلیسی علیه ایران و دعواهای مرزی ایران و عثمانی و البته وضعیت سپاه ایران در آن ایام که بسیار مورد توجه جمیل سعید بیک بوده است و به گفته مترجم کتاب، سعید بیک اطلاعات بسیار دقیقی از آن در اختیار داشته است.
زندگی اجتماعی مردمان عصر مشروطه در نامه دوازدهم این کتاب (صفحه129 ـ 143) به تصویر کشیده شده است و بهرغمِ اختصار، خواندنی است. در زیر بخشهایی از مشاهدات سعید بیک را دربارۀ حیات اجتماعی آن روزگاران به صورت گزینشی میآوریم:
«..نخستین چیزی که جلب توجه میکند، فقر شدیدی است که مشاهده میکنی و این در نگاه مسلمانی که از یک شهر ثروتمند روسیه به ایران پا میگذارد، صحنهی بسیار فجیعی مینماید(سعید بیک از جانب خاکِ روسیه وارد شمال ایران شده است)؛ ..ایرانیها ارزانی را با هیچ چیز عوض نمیکنند..؛ ..فقر و فلاکت حتی از کوههای عریان و مسیرهای پر سنگ و کلوخ منتهی به تهران، بهخوبی قابل مشاهده است..؛ ..ایرانیها به طور ذاتی تشریفات را دوست دارند..؛ ..صاحبخانه با صمیمیت دستمان را فشرد و در حد اعلایی نشان داد از دیدار ما بسیار خرسند است..دانش محدودی داشت، ولی معلوم نمیکرد، او بهراحتی میتواند با یک عالم گفتوگو کند؛ ..سالن پذیرایی منزل بسیار زیبا بود. صندلیها و میزهای آخرین مدل، گنجهها و نقرهجات نیز وجود داشت. در دیوارها، تصاویر میوههای گوناگون بینقصی بود؛ در یک کشور غرق در فقر و فلاکت، این زندگی رؤیایی چگونه حاصل میشود؟! قابل درک نیست. ایران هنوز در عصر چند صد سال نخست فئودالی اروپا سیر میکند. هر یک از والیان، خود یک فئودالاند.. . وقتی گفتوگوی ما با صاحبخانه شروع میشد، بچهها متوجه میشدند و فاصله میگرفتند؛ حتا یک جوان بیستساله هم زمانیکه پدر مهمان دارد، نزدیک نمیشود؛ ..جوانان ایرانی که برای تحصیل به اروپا اعزام میشدند، تعداد اندکی از آنها به سراغ تحصیل میرفتند؛ بیشتر آنها با یادگیری اندکی زبان فرانسوی و یا آلمانی عزم بازگشت میکردند و فقط به تزئینات و زرقوبرقهای خانه و کاشانه عطف توجه میکردند.
@mardomnameh
@mardomnameh
نامههای ایران، عنوان کتابی است دربردارنده یادداشتهایی که «جمیل سعید بیک» کارگزار دولت عثمانی دربارۀ اوضاعی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران در یکی از حساسترین دوران تاریخ معاصر آن یعنی روزگار مشروطیت نگاشته است. سعید بیک در فاصله سالهای 1899ـ1908م. به مدت نُه سال وابسته نظامی سفارت عثمانی در تهران بوده و این کتاب ثمرۀ یادداشتهای او در زمان مأموریتش در ایران است که در 1909م. در روزنامه «تصویر افکار» استانبول به صورت پیوسته منتشر کرده است و سپس به اهتمام علی ارغون چنار در سال 2014 میلادی، به زبان ترکی استانبولی و با عنوان اصلی Iran mektuplar در قالبی کتابی صورتبندی و منتشر شدهاند. گویا سعید بیک به تأسی از «نامههای ایران منتسکیو»، چنین عنوانی بر یادداشتهای خود نهاده است.
دکتر حسن حضرتی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در دپارتمانِ تاریخ، این کتاب را در سال 1396خورشیدی به زبان فارسی برگردانده و از سوی انتشارات «لوگوس» در قطع رقعی و در 236 صفحه، روانه بازار نشر شده است. طراحی جلد با عنوان کتاب تناسبِ تمام دارد و از این بابت باید به انتشارات لوگوس و طراح جلد تبریک گفت. صفحهآرایی کتاب هم با کمی تسامح قابل قبول است؛ استفاده از رنگ سیاه یا تیره نزدیک به سیاه در آغاز هر فصل یا نامه، اگر چه کار را از تناسب خارج نکرده است امّا توصیه نمیشود. افزون بر این، عجیب است که صفحهآرا در آغاز هر نامه که عنوان آن با رنگ سفیدِ درشت روی پسزمینه تیره آمده است، توضیحات مربوط به آن نامه را در همان پسزمینۀ تیره، با رنگ سیاه آورده است!؟ بدیهی است که در چاپهای بعدی این نقص باید رفع شود. نکته بعدی که البته بیشتر ذوقی است آنکه، آخرین سطر نوشته تقریباً مماسِ با خط فاصل پانوشتها است! کیفیت چاپ، کاغذ، قلم به کار گرفته شده و فاصله خطوط مطلوب است.
بدون هیچ اغراقی ترجمه این کتاب، شیوا و روان است و خواننده از مطالعه آن لذت میبرد؛ شاید خواننده تنها به لطف کروشههایی که گاهی سر و کلهشان در متن پیدا میشود، متوجه ترجمهای بودنِ کار میشود و گرنه خود را مقابل یک تألیف میبیند؛ نمیدانم این توضیحات کروشهای که به نظر میرسد گریزی هم از آنها نبوده، در متن ترکی کار هم وجود دارد یا دکتر حضرتی برای کمک به خواننده و پژوهشگران ایرانی آنرا بر متن افزوده است؟ اگر در چاپهای بعدی بتوان تدبیری برای آنها اندیشید بسیار مطلوب خواهد بود. کتاب نسبتاً خوب ویراستاری شده است.
کتاب بیشتر متمرکز است روی مشروطه و حوادث مربوط به آن از قبیل سلطنت محمدعلی شاه، قتل امینالسلطان، انحلال مجلس، به توپ بسته شدن مجلس و غارت و چپاول بعد از آن و نیز توطئههای روسیه و انگلیسی علیه ایران و دعواهای مرزی ایران و عثمانی و البته وضعیت سپاه ایران در آن ایام که بسیار مورد توجه جمیل سعید بیک بوده است و به گفته مترجم کتاب، سعید بیک اطلاعات بسیار دقیقی از آن در اختیار داشته است.
زندگی اجتماعی مردمان عصر مشروطه در نامه دوازدهم این کتاب (صفحه129 ـ 143) به تصویر کشیده شده است و بهرغمِ اختصار، خواندنی است. در زیر بخشهایی از مشاهدات سعید بیک را دربارۀ حیات اجتماعی آن روزگاران به صورت گزینشی میآوریم:
«..نخستین چیزی که جلب توجه میکند، فقر شدیدی است که مشاهده میکنی و این در نگاه مسلمانی که از یک شهر ثروتمند روسیه به ایران پا میگذارد، صحنهی بسیار فجیعی مینماید(سعید بیک از جانب خاکِ روسیه وارد شمال ایران شده است)؛ ..ایرانیها ارزانی را با هیچ چیز عوض نمیکنند..؛ ..فقر و فلاکت حتی از کوههای عریان و مسیرهای پر سنگ و کلوخ منتهی به تهران، بهخوبی قابل مشاهده است..؛ ..ایرانیها به طور ذاتی تشریفات را دوست دارند..؛ ..صاحبخانه با صمیمیت دستمان را فشرد و در حد اعلایی نشان داد از دیدار ما بسیار خرسند است..دانش محدودی داشت، ولی معلوم نمیکرد، او بهراحتی میتواند با یک عالم گفتوگو کند؛ ..سالن پذیرایی منزل بسیار زیبا بود. صندلیها و میزهای آخرین مدل، گنجهها و نقرهجات نیز وجود داشت. در دیوارها، تصاویر میوههای گوناگون بینقصی بود؛ در یک کشور غرق در فقر و فلاکت، این زندگی رؤیایی چگونه حاصل میشود؟! قابل درک نیست. ایران هنوز در عصر چند صد سال نخست فئودالی اروپا سیر میکند. هر یک از والیان، خود یک فئودالاند.. . وقتی گفتوگوی ما با صاحبخانه شروع میشد، بچهها متوجه میشدند و فاصله میگرفتند؛ حتا یک جوان بیستساله هم زمانیکه پدر مهمان دارد، نزدیک نمیشود؛ ..جوانان ایرانی که برای تحصیل به اروپا اعزام میشدند، تعداد اندکی از آنها به سراغ تحصیل میرفتند؛ بیشتر آنها با یادگیری اندکی زبان فرانسوی و یا آلمانی عزم بازگشت میکردند و فقط به تزئینات و زرقوبرقهای خانه و کاشانه عطف توجه میکردند.
@mardomnameh
ادامه مطلب👇👇👇
@mardomnameh
به طور اساسی ایرانیان که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بودند، خیلی سریع آنچه را که میخواستند یاد میگرفتند، اما به علت تنبلی زیاد، به داشتن آگاهیهای متوسط دربارهی هر فنی اکتفا میکردند و به هیچ شغلی آنچنان که شایسته و بایسته بود، نمیپرداختند. استعداد و علاقهی خاصی در هنرهای زیبا داشتند، اما چه فایده! که زیاد تلاش نمیکردند و در این زمینه به ترقیاتی دست پیدا کنند. هنوز به خوبی زبانشان را یاد نگرفته شروع به شعر گفتن میکردند..؛ ..مجسمهسازی در هیچیک از ممالک اسلامی[از جمله ایران] پیشرفت نداشته است. بزرگان ایرانی هر چقدر که در دوستی و مصاحبت خوب و بانزاکتاند، به همان اندازه هم در معامله و دادوستد حریص و پیچیدهاند. از عبارات تمجیدی مانند «بندهی حضرتعالیام» و «خیلی مرحمت فرمودید» که برایتان بهکار میبرند، چیزی دستگیرتان نمیشود، بلکه فقط میخواهند شما را گول برنند؛ ..ایرانیها اهمیت زیادی به خوردن نمیدهند؛ به انواع پلو و خورشت، تاسکباب و کباب اکتفا میکنند. اصلاً نمیدانند بورک(نانشیرینی گوشتدار)، سوپ و شیرینی چیست؛ ..خشکبار را زیاد دوست دارند. در یک ضیافت مهمانی در حدود بیست ـ سی نوع میوه میچینند..؛ در ایران جدیترین مردم تاجراناند..اخلاق ایرانی برای کار تجارت بسیار مطلوب است؛ داشتن چانهای پر قدرت، دعواهای سطحی زبانی، دلگیر شدنهای چند ساعته، قهر کردن، داد و بیداد کردن با حرفهایی چون«زیان کردم، ای وای! نابود شدم» با اینکه سر مشتری کلاه رفته است؛ با وجود این تاجران بزرگ ایرانی متین و باوقارند.
..فضایل و کاستیهای یک ملت را باید از سطح تمدنی و مراتب عرفانیشان بهطور دقیق مورد ارزیابی قرار داد. بهسبب دوری جغرافیایی ایران از مرکز تمدن جدید یعنی اروپا، این کشور از قافلهی تمدن عقب مانده و موجب شده است که از ترقیات اخیر محروم شود و پس از ظهور اُدبای مشهوری چون سعدی و انوری، دیگر غرق در جهالت و عطالت تامه باقی بماند؛ به همین دلیل فقر و فلاکت موجب شده است که کودکان در کوچهپسکوچهها با لباسهای پاره و لابهلای سگ و گربه و خاک کثیف رها شوند و مردم هم به ناگزیر محروم از بهداشت و گرفتار ناهنجاریها باشند. آنها مجبور بودند از آبی که در جویها روان بود و با هر گونه مواد ناسالم آمیخته بود، استفاده کنند. در چنین حالتی بهداشت و نظافت چگونه میتوانست امر فراگیری باشد؟ حکومت مستبدهی ایران نه اقدامی برای ایجاد راه میان شهرها میکرد و نه برای مردم منبع آب تمیز در شهرها دایر میکرد تا از آب تمیز چشمهها استفاد کنند؛ ..یکی دیگر از ویژگیهای شایان تقدیر ایرانیان، تربیت آنهاست..؛ مردم هر چقدر که با تربیتاند، به همان اندازه تنبل و لاقید رفتار میکنند و در این راه حتی شکمشان را هم فدا میکنند؛ ..با درشکهچیها از همان ابتدا باید محکم به توافق برسید؛ معاذالله اگر این کار را نکنید، بهطور حتم کارتان به دعوا خواهد کشید؛ ..از دعوا و مرافعهای که بین مردم اتفاق میافتاد، مأموران دولتی سوءاستفاده میکردند و پول میستاندند و از این راه زندگی میکردند. نتیجه منطقی چنین شرایطی رشد حیلهگری و تزویر بود؛ یکی دیگر از عادتهای نکوهیده ایرانیها استفاده از خزینهها در حمامهاست که افراد زیادی از آن استفاده میکنند و تا زمانی که آب آن متعفّن نشود، آن را عوض نمیکنند. تمام اروپاییها میدانند که یکی از علل عدم رشد نفوس در ایران، نبود بهداشت است..؛ سرگرمی و تفریحات ایرانیها بسیار محدود است؛ بزرگترین عید آنها نوروز است؛ ..[در ایران] شعبده بازی پیشرفت فراوانی داشته است؛ حتی اروپاییان نیز هنگام برگزاری مراسم مخصوص برای کودکانشان، شعبده بازها و دلقک های ایرانی میآورند..»
@mardomnameh
نگارش و تدوین: سید جلال محمودی، دانش آموخته دکتری تاریخ از دانشگاه تهران
@mardomnameh
به طور اساسی ایرانیان که از هوش و ذکاوت بالایی برخوردار بودند، خیلی سریع آنچه را که میخواستند یاد میگرفتند، اما به علت تنبلی زیاد، به داشتن آگاهیهای متوسط دربارهی هر فنی اکتفا میکردند و به هیچ شغلی آنچنان که شایسته و بایسته بود، نمیپرداختند. استعداد و علاقهی خاصی در هنرهای زیبا داشتند، اما چه فایده! که زیاد تلاش نمیکردند و در این زمینه به ترقیاتی دست پیدا کنند. هنوز به خوبی زبانشان را یاد نگرفته شروع به شعر گفتن میکردند..؛ ..مجسمهسازی در هیچیک از ممالک اسلامی[از جمله ایران] پیشرفت نداشته است. بزرگان ایرانی هر چقدر که در دوستی و مصاحبت خوب و بانزاکتاند، به همان اندازه هم در معامله و دادوستد حریص و پیچیدهاند. از عبارات تمجیدی مانند «بندهی حضرتعالیام» و «خیلی مرحمت فرمودید» که برایتان بهکار میبرند، چیزی دستگیرتان نمیشود، بلکه فقط میخواهند شما را گول برنند؛ ..ایرانیها اهمیت زیادی به خوردن نمیدهند؛ به انواع پلو و خورشت، تاسکباب و کباب اکتفا میکنند. اصلاً نمیدانند بورک(نانشیرینی گوشتدار)، سوپ و شیرینی چیست؛ ..خشکبار را زیاد دوست دارند. در یک ضیافت مهمانی در حدود بیست ـ سی نوع میوه میچینند..؛ در ایران جدیترین مردم تاجراناند..اخلاق ایرانی برای کار تجارت بسیار مطلوب است؛ داشتن چانهای پر قدرت، دعواهای سطحی زبانی، دلگیر شدنهای چند ساعته، قهر کردن، داد و بیداد کردن با حرفهایی چون«زیان کردم، ای وای! نابود شدم» با اینکه سر مشتری کلاه رفته است؛ با وجود این تاجران بزرگ ایرانی متین و باوقارند.
..فضایل و کاستیهای یک ملت را باید از سطح تمدنی و مراتب عرفانیشان بهطور دقیق مورد ارزیابی قرار داد. بهسبب دوری جغرافیایی ایران از مرکز تمدن جدید یعنی اروپا، این کشور از قافلهی تمدن عقب مانده و موجب شده است که از ترقیات اخیر محروم شود و پس از ظهور اُدبای مشهوری چون سعدی و انوری، دیگر غرق در جهالت و عطالت تامه باقی بماند؛ به همین دلیل فقر و فلاکت موجب شده است که کودکان در کوچهپسکوچهها با لباسهای پاره و لابهلای سگ و گربه و خاک کثیف رها شوند و مردم هم به ناگزیر محروم از بهداشت و گرفتار ناهنجاریها باشند. آنها مجبور بودند از آبی که در جویها روان بود و با هر گونه مواد ناسالم آمیخته بود، استفاده کنند. در چنین حالتی بهداشت و نظافت چگونه میتوانست امر فراگیری باشد؟ حکومت مستبدهی ایران نه اقدامی برای ایجاد راه میان شهرها میکرد و نه برای مردم منبع آب تمیز در شهرها دایر میکرد تا از آب تمیز چشمهها استفاد کنند؛ ..یکی دیگر از ویژگیهای شایان تقدیر ایرانیان، تربیت آنهاست..؛ مردم هر چقدر که با تربیتاند، به همان اندازه تنبل و لاقید رفتار میکنند و در این راه حتی شکمشان را هم فدا میکنند؛ ..با درشکهچیها از همان ابتدا باید محکم به توافق برسید؛ معاذالله اگر این کار را نکنید، بهطور حتم کارتان به دعوا خواهد کشید؛ ..از دعوا و مرافعهای که بین مردم اتفاق میافتاد، مأموران دولتی سوءاستفاده میکردند و پول میستاندند و از این راه زندگی میکردند. نتیجه منطقی چنین شرایطی رشد حیلهگری و تزویر بود؛ یکی دیگر از عادتهای نکوهیده ایرانیها استفاده از خزینهها در حمامهاست که افراد زیادی از آن استفاده میکنند و تا زمانی که آب آن متعفّن نشود، آن را عوض نمیکنند. تمام اروپاییها میدانند که یکی از علل عدم رشد نفوس در ایران، نبود بهداشت است..؛ سرگرمی و تفریحات ایرانیها بسیار محدود است؛ بزرگترین عید آنها نوروز است؛ ..[در ایران] شعبده بازی پیشرفت فراوانی داشته است؛ حتی اروپاییان نیز هنگام برگزاری مراسم مخصوص برای کودکانشان، شعبده بازها و دلقک های ایرانی میآورند..»
@mardomnameh
نگارش و تدوین: سید جلال محمودی، دانش آموخته دکتری تاریخ از دانشگاه تهران
Telegram
attach 📎
🖋 لزوم بازگشت ایرانیان به جاده عقل و خرد
مژگان باقری (کارشناس ارشد جامعه شناسی)
به جرات می توان گفت ضربه ای که تصوف و مکاتب عرفانی بر تمدن ایران وارد ساخته هیچ دشمن خارجی از تازیان گرفته تا مغولان و حتی همین اواخر استعمار نیز وارد نکرده است. ایرانیان هر چه دیده اند از عارف نماهای تنبل بیعاری دیده اند که چون همت کار کردن نداشته اند به یک دانه خرما قناعت ورزیده و مردم را به کار نکردن و نخوردن و دوری از لذات دنیا تشویق کرده اند. افرادی که اگر در قرن بیست و یکم زندگی می کردند حتما با تشخیص بیماری شیزوفرنی و پارانوئید در بیمارستان های اعصاب و روان بستری می شدند!! اما در آن دوران...
movarekhan.com/blog/535
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW 👇🏻
مژگان باقری (کارشناس ارشد جامعه شناسی)
به جرات می توان گفت ضربه ای که تصوف و مکاتب عرفانی بر تمدن ایران وارد ساخته هیچ دشمن خارجی از تازیان گرفته تا مغولان و حتی همین اواخر استعمار نیز وارد نکرده است. ایرانیان هر چه دیده اند از عارف نماهای تنبل بیعاری دیده اند که چون همت کار کردن نداشته اند به یک دانه خرما قناعت ورزیده و مردم را به کار نکردن و نخوردن و دوری از لذات دنیا تشویق کرده اند. افرادی که اگر در قرن بیست و یکم زندگی می کردند حتما با تشخیص بیماری شیزوفرنی و پارانوئید در بیمارستان های اعصاب و روان بستری می شدند!! اما در آن دوران...
movarekhan.com/blog/535
🌐 شبکه مورخان @movarekhan
کانال علمی تاریخپژوهان ایران
⚡️ ادامه در INSTANT VIEW 👇🏻
مورخان
لزوم بازگشت ایرانیان به جاده عقل و خرد
مژگان باقری (کارشناس ارشد جامعه شناسی)
📍کوروش منجی قوم یهود📍
@tarikhandishmag
روایات دینی یهود در عهد عتیق یکی از منابع اصلی بررسی تاریخ هخامنشیان است. یهودیان توجه خود را به تاریخ ایران با لشکر کشی کوروش بزرگ به بابل و فتح آن و آزادی قوم یهود معطوف داشته اند. ایران عصر هخامنشی در نوشته های توراتی دارای تصویری بسیار مثبت و انسانی و نجات بخش است.
کوروش در منابع یهود روایات زیادی را موجب شده است. ذیلا به پاره ای از آنها خواهیم پرداخت : کوروش درباره ماموریتش از سوی یهوه خدای قوم یهود چنین گفته است:
"یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا امر فرموده است که خانه ای برای وی در اورشلیم که در یهوداست بنا نمایم.پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد. او به اورشلیم که در یهوداست برود و خانه یهوه که خدای اسراییل و خدای حقیقی است در اورشلیم بنا نماید".( کتاب عزرا باب اول) این سخنان را کوروش به هنگام آزاد کردن یهودیان از زندان بابل که از زمان بخت النصر به اسارت در آمده بودند، بیان کرده است.
همچنین در کتاب اشعیاء از قول خداوند خطاب به کوروش آماده است :" من دست راست او راگرفتم تا به حضور وی امت ها را مغلوب سازم و کمر های پادشاهان را بگشایم تا در ها را به روی وی باز کنم و دروازه ها به روی او دیگر بسته نشود و در ادامه می گوید... من پیش روی تو خواهم خرامید و جاهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و درها برنجی را شکسته و گنج های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهو ه هستم و تو را به اسمت خوانده ام و ملقب ساخته ام..."( کتاب اشعیاء باب چهارم) .
هواداری یهودیان از هخامنشیان به ویژه کوروش را باید در اشتراک منافع اقتصادی و عملکرد بی طرفانه هخامنشیان نسبت به همه ادیان و به ویژه یهودیان و نجات آنان از زیر سیطره جباران بین النهرین جستجو کرد.
کوروش توانست با پیدا کردن جایگاه و منزلت ویژه در نزد یهودیان، باب مناسباتی را با یهودیان بگشاید که تا خود زنده بود بهره برداری های وسیع سیاسی و اقتصادی از این روابط نمود و پس از او نیز این مناسبات در زمان جانشینان کوروش دستاوردهای چشمگیری برای دولت هخامنشیان داشت.
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
روایات دینی یهود در عهد عتیق یکی از منابع اصلی بررسی تاریخ هخامنشیان است. یهودیان توجه خود را به تاریخ ایران با لشکر کشی کوروش بزرگ به بابل و فتح آن و آزادی قوم یهود معطوف داشته اند. ایران عصر هخامنشی در نوشته های توراتی دارای تصویری بسیار مثبت و انسانی و نجات بخش است.
کوروش در منابع یهود روایات زیادی را موجب شده است. ذیلا به پاره ای از آنها خواهیم پرداخت : کوروش درباره ماموریتش از سوی یهوه خدای قوم یهود چنین گفته است:
"یهوه خدای آسمانها جمیع ممالک زمین را به من داد و مرا امر فرموده است که خانه ای برای وی در اورشلیم که در یهوداست بنا نمایم.پس کیست از شما از تمامی قوم او که خدایش با وی باشد. او به اورشلیم که در یهوداست برود و خانه یهوه که خدای اسراییل و خدای حقیقی است در اورشلیم بنا نماید".( کتاب عزرا باب اول) این سخنان را کوروش به هنگام آزاد کردن یهودیان از زندان بابل که از زمان بخت النصر به اسارت در آمده بودند، بیان کرده است.
همچنین در کتاب اشعیاء از قول خداوند خطاب به کوروش آماده است :" من دست راست او راگرفتم تا به حضور وی امت ها را مغلوب سازم و کمر های پادشاهان را بگشایم تا در ها را به روی وی باز کنم و دروازه ها به روی او دیگر بسته نشود و در ادامه می گوید... من پیش روی تو خواهم خرامید و جاهای ناهموار را هموار خواهم ساخت و درها برنجی را شکسته و گنج های ظلمت و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من یهو ه هستم و تو را به اسمت خوانده ام و ملقب ساخته ام..."( کتاب اشعیاء باب چهارم) .
هواداری یهودیان از هخامنشیان به ویژه کوروش را باید در اشتراک منافع اقتصادی و عملکرد بی طرفانه هخامنشیان نسبت به همه ادیان و به ویژه یهودیان و نجات آنان از زیر سیطره جباران بین النهرین جستجو کرد.
کوروش توانست با پیدا کردن جایگاه و منزلت ویژه در نزد یهودیان، باب مناسباتی را با یهودیان بگشاید که تا خود زنده بود بهره برداری های وسیع سیاسی و اقتصادی از این روابط نمود و پس از او نیز این مناسبات در زمان جانشینان کوروش دستاوردهای چشمگیری برای دولت هخامنشیان داشت.
@tarikhandishmag
✔️امروز سالگرد تصرف بابل توسط کوروش و سال روز اعلام تأسیس امپراتوری ایران می باشد .
برشهايي از کتاب «استوانه کورش بزرگ» نوشته دکتر شاهرخ رزمجو (پژوهشگر موزه بریتانیا و استاد دانشگاه تهران ومتخصص زبانهای باستانی میان رودان که ترجمه مستقیم او از استوانه کوروش در تارنمای رسمی موزه بریتانیا قرار دارد): 👇
🔸سناخریب (Sennacherib) شاه آشور است. سناخریب در سال ۶۹۰ پیش از میلاد، به بابل یورش برد و شهر را پس از پانزده ماه محاصره در سال ۶۸۹ پیش از میلاد به تصرف درآورد.سناخریب پس از تصرف بابل، شهر را چنان ویران کرد که تا سالها، بابل و ساکنان آن از صحنهی جهان ناپدید شدند. آنگونه که سناخریب میگوید، از شهر و مردمانش چیزی جز گرد و غبار باقی نگذاشت.
🔸ساناخریب در کتیبههایش با افتخار میگوید:
۱۵-۱۳)… شوزوبو (موشِزیب-مردوک = شاه بابل) را زنده در یک نبرد دستگیر کردند و نزد من [آوردند]. من او را [در دروازه] در وسط شهر نینوا، همچون یک خوک بستم… (Luckenbill, D.D. 1924. The Annals of Sennacherib, OIP 2, Chicago: 90).
۴۸-۴۳)… همچون سر رسیدن یک توفان، من به راه افتادم و آن را (بابل را) همچون گردبادی در هم کوبیدم. من آن شهر را فرا گرفتم، دستهای من با سدها و ادوات [شهر را گرفت]، ویران (شکستگی)… نیرومندش (شکستگی)… بزرگ و کوچک، هیچکدام را باقی نگذاشتم. من میدانهای شهر را با اجسادشان پوشاندم (ص ۷۹).
🔸رویکرد کوروش به هنگام تصرف بابل اما به گونه ای دیگر بود.. با اینکه به نظر میرسد بابلیان خسته از ستمگری نبونئید، پیشاپیش از جانب کورش آسوده خاطر بودند، اما احتمالاً مردم شهر از ورود یک سپاه بیگانه و تصرف شهرشان نگران بودهاند. آنگونه که کورش در کتیبه بیان کرده است، او به نگرانیهای مردم پایان داده و در پی آرامش شهر بابل بوده است. از متن کتیبه روشن است که کورش به سپاهیانش اجازهی خونریزی، تاراج و بدرفتاری با مردم را نداده است و در آن از احترام به مردم و باورهای دینی آنها سخن گفته شده است (ص ۷۱).
این رفتار کورش، تنها به بابل محدود نمیشد. در کتیبهی «روایت منظوم» نوشته شده که کورش به سربازانش، اجازهی نزدیک شدن به اِکور (خانهی کوهستان = E-Kur)، پرستشگاه باستانی انلیل در نیپور را نداده است. رفتار دوستانهی کورش، شامل نبونئید نیز گردید و جانش بخشیده شد. در کتیبههای بابلی آمده است که نبونئید در بابل بازداشت شد و به سرزمینی دیگر فرستاده شد. بروسوس، تاریخنویس بابلی نوشته است که نبونئید را به کرمان فرستادند.
در واقع یک پیام روشن این استوانه، پرهیز از خشونت از سوی فرمانروایی است که در اوج قدرت است. واژههایی که در این کتیبه بیشتر بر آنها تکیه شده؛ صلح، رهایی، شادی و آرامش است. با چنین رفتاری بود که بابلیان، کورش و پس از او، شاهان هخامنشی را به عنوان فرمانروایان خود پذیرفتند و آنان را با عنوان «شاه بابل» خطاب کردند. در صورتی که این عنوان را هرگز برای اسکندر به کار نبردند. کورش نیز همچون یک شاه خارجی رفتار نکرد، بلکه درست مانند یک شاه بابلی و مطابق سنتهای آنان رفتار کرد، در کتیبهی «روایت منظوم» آمده است که کورش همچون یک فرمانروای بابلی، خود بیل و کجبیل و زنبیل آب به دست گرفت و کار ساخت دیوار بابل را آغاز کرد.
با اینکه شاهان بیگانه نیز پیش از کورش به بابل تاخته بودند و برخی در بابل دست به انجام ساخت و سازهایی زده بودند، اما بابل در طول تاریخ طولانی خود پیش از کورش، هرگز چنین رفتاری را تجربه نکرده بود. فرمانروایان و فاتحان پیش از کورش در صورتی که مردمان شکست خورده را کشتار نمیکردند، همواره آنان را از سرزمین مادری خود به سرزمینهای دوردست کوچ میدادند. کورش تنها فاتحی است که برخلاف فرمانروایان پیش از خود، نه تنها مردمان را از خانههایشان کوچ نداد، بلکه کوچ دادهشدگان را به سرزمینهای مادریشان بازگرداند که این کار در تاریخ بیسابقه است (ص ۷۲).
.
برشهايي از کتاب «استوانه کورش بزرگ» نوشته دکتر شاهرخ رزمجو (پژوهشگر موزه بریتانیا و استاد دانشگاه تهران ومتخصص زبانهای باستانی میان رودان که ترجمه مستقیم او از استوانه کوروش در تارنمای رسمی موزه بریتانیا قرار دارد): 👇
🔸سناخریب (Sennacherib) شاه آشور است. سناخریب در سال ۶۹۰ پیش از میلاد، به بابل یورش برد و شهر را پس از پانزده ماه محاصره در سال ۶۸۹ پیش از میلاد به تصرف درآورد.سناخریب پس از تصرف بابل، شهر را چنان ویران کرد که تا سالها، بابل و ساکنان آن از صحنهی جهان ناپدید شدند. آنگونه که سناخریب میگوید، از شهر و مردمانش چیزی جز گرد و غبار باقی نگذاشت.
🔸ساناخریب در کتیبههایش با افتخار میگوید:
۱۵-۱۳)… شوزوبو (موشِزیب-مردوک = شاه بابل) را زنده در یک نبرد دستگیر کردند و نزد من [آوردند]. من او را [در دروازه] در وسط شهر نینوا، همچون یک خوک بستم… (Luckenbill, D.D. 1924. The Annals of Sennacherib, OIP 2, Chicago: 90).
۴۸-۴۳)… همچون سر رسیدن یک توفان، من به راه افتادم و آن را (بابل را) همچون گردبادی در هم کوبیدم. من آن شهر را فرا گرفتم، دستهای من با سدها و ادوات [شهر را گرفت]، ویران (شکستگی)… نیرومندش (شکستگی)… بزرگ و کوچک، هیچکدام را باقی نگذاشتم. من میدانهای شهر را با اجسادشان پوشاندم (ص ۷۹).
🔸رویکرد کوروش به هنگام تصرف بابل اما به گونه ای دیگر بود.. با اینکه به نظر میرسد بابلیان خسته از ستمگری نبونئید، پیشاپیش از جانب کورش آسوده خاطر بودند، اما احتمالاً مردم شهر از ورود یک سپاه بیگانه و تصرف شهرشان نگران بودهاند. آنگونه که کورش در کتیبه بیان کرده است، او به نگرانیهای مردم پایان داده و در پی آرامش شهر بابل بوده است. از متن کتیبه روشن است که کورش به سپاهیانش اجازهی خونریزی، تاراج و بدرفتاری با مردم را نداده است و در آن از احترام به مردم و باورهای دینی آنها سخن گفته شده است (ص ۷۱).
این رفتار کورش، تنها به بابل محدود نمیشد. در کتیبهی «روایت منظوم» نوشته شده که کورش به سربازانش، اجازهی نزدیک شدن به اِکور (خانهی کوهستان = E-Kur)، پرستشگاه باستانی انلیل در نیپور را نداده است. رفتار دوستانهی کورش، شامل نبونئید نیز گردید و جانش بخشیده شد. در کتیبههای بابلی آمده است که نبونئید در بابل بازداشت شد و به سرزمینی دیگر فرستاده شد. بروسوس، تاریخنویس بابلی نوشته است که نبونئید را به کرمان فرستادند.
در واقع یک پیام روشن این استوانه، پرهیز از خشونت از سوی فرمانروایی است که در اوج قدرت است. واژههایی که در این کتیبه بیشتر بر آنها تکیه شده؛ صلح، رهایی، شادی و آرامش است. با چنین رفتاری بود که بابلیان، کورش و پس از او، شاهان هخامنشی را به عنوان فرمانروایان خود پذیرفتند و آنان را با عنوان «شاه بابل» خطاب کردند. در صورتی که این عنوان را هرگز برای اسکندر به کار نبردند. کورش نیز همچون یک شاه خارجی رفتار نکرد، بلکه درست مانند یک شاه بابلی و مطابق سنتهای آنان رفتار کرد، در کتیبهی «روایت منظوم» آمده است که کورش همچون یک فرمانروای بابلی، خود بیل و کجبیل و زنبیل آب به دست گرفت و کار ساخت دیوار بابل را آغاز کرد.
با اینکه شاهان بیگانه نیز پیش از کورش به بابل تاخته بودند و برخی در بابل دست به انجام ساخت و سازهایی زده بودند، اما بابل در طول تاریخ طولانی خود پیش از کورش، هرگز چنین رفتاری را تجربه نکرده بود. فرمانروایان و فاتحان پیش از کورش در صورتی که مردمان شکست خورده را کشتار نمیکردند، همواره آنان را از سرزمین مادری خود به سرزمینهای دوردست کوچ میدادند. کورش تنها فاتحی است که برخلاف فرمانروایان پیش از خود، نه تنها مردمان را از خانههایشان کوچ نداد، بلکه کوچ دادهشدگان را به سرزمینهای مادریشان بازگرداند که این کار در تاریخ بیسابقه است (ص ۷۲).
.
📌ما اگر تاریخ خود را درست نشناسیم، نخواهیم توانست راه کنونی خود را روشن در پیش گیریم. ولی آنچه بطور خاص وجوب عینی دارد، آن است که زمینه هایی که تاریخ ما را آنقدر مصیبت بار و گذشتگان ما را آن قدر بلازده نموده است، بزداییم . درس بزرگ تاریخ این است که جوهره ی فرهنگ خود را زنده نگه داریم و نیز این شهامت را داشته باشیم که تفاله هایش را دور بریزیم.
📚کتاب گفته ها و ناگفته ها از دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
@tarikhandishmag
📚کتاب گفته ها و ناگفته ها از دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
@tarikhandishmag
نشریه تاریخ اندیش در سیزدهمین نمایشگاه کتاب اصفهان در غرفه انتشارات جهاد دانشگاهی ، منتظر شماست.
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
💢شماره دوم فصلنامه تاریخ اندیش منتشر شد💢
در این شماره می خوانید:
🔻جغرافیای انسانی گیلان پیش از بر آمدن صفویان
(محمد محمود پور)
🔻بررسی دلایل سقوط حکومت دابویگان در تبرستان
(آسیه ایزدیار)
🔻عوامل پایداری حکومت باوندیان
( بهمن انصاری)
🔻بررسی دلایل و روند انقراض ببر مازندران
(ساسان طهماسبی)
🔻نهادها اقتصادی رشت در دوره صفوی و قاجار
(سمانه خلیلی فر)
🔻نقش سید محمد باقر شفتی در تحولات عصر قاجار
(عبدالمجید ایدی)
🔻گیلان و گیلانی ها از نگاه سفرنامه نویسان اروپایی دوره ی قاجار
( علیرضا احمدی)
☑️تاریخ اندیش را از کتابفروشی ها و کیوسک های معتبر بخواهید.
@tarikhandishmag
در این شماره می خوانید:
🔻جغرافیای انسانی گیلان پیش از بر آمدن صفویان
(محمد محمود پور)
🔻بررسی دلایل سقوط حکومت دابویگان در تبرستان
(آسیه ایزدیار)
🔻عوامل پایداری حکومت باوندیان
( بهمن انصاری)
🔻بررسی دلایل و روند انقراض ببر مازندران
(ساسان طهماسبی)
🔻نهادها اقتصادی رشت در دوره صفوی و قاجار
(سمانه خلیلی فر)
🔻نقش سید محمد باقر شفتی در تحولات عصر قاجار
(عبدالمجید ایدی)
🔻گیلان و گیلانی ها از نگاه سفرنامه نویسان اروپایی دوره ی قاجار
( علیرضا احمدی)
☑️تاریخ اندیش را از کتابفروشی ها و کیوسک های معتبر بخواهید.
@tarikhandishmag
📰شماره دوم نشریه تاریخ اندیش منتشر شد:
@tarikhandishmag
در این شماره که به تاریخ گیلان اختصاص یافته است،
✅دکتر محمد محمود پور طی مقاله ای تحت عنوان جغرافیای انسانی گیلان پیش از بر آمدن صفویان، با بررسی منابع اولیه، ضمن معرفی اقوام ساکن در گیلان ، جایگاه و سهم هر کدام از آنها را تا پیش از بر آمدن صفویان مورد مداقه قرار داده است.
✅ دلایل سقوط حکومت دابویگان در تبرستان عنوان مقاله آسیه ایزدیار است. وی در این مقاله به نخستین رویارویی های حکومت های محلی گیلان و تبرستان (حکومت دابویگان) پس از سقوط حکومت ساسانیان در برابر تهاجم مستمر اعراب مسلمان پرداخته است و اینکه چطور دفع این تهاجمات 124 سال به طول می انجامد.
✅بهمن انصاری نیز در ادامه به عوامل پایداری حکومت باوندیان( دیگر حکومت محلی این خطه) پرداخته است. وی در این مقاله عواملی را که به مدت 800 سال پس از اسلام، دوام این سلسله را در حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خطه شمالی سرزمین ایران تضمین نمود، بررسی می نماید.
✅دکتر ساسان طهماسبی در این شماره به بررسی تاریخی دلایل انقراض ببر مازندران پرداخته است. اینکه چطور شاهان و شاهزادگان دوره های مختلف تاریخ ایران، این گونه را در مرز انقراض قرار دادند و آخرین ببر مازندران در نهایت سرنوشتش چه شد.
✅سمانه خلیلی فر در مقاله خود تحت عنوان نهادها اقتصادی رشت در دوره صفوی و قاجار به شهر رشت پرداخته است و اینکه چطور این شهر در دوره رونق عصر صفوی به یکی از مهمترین شهرهای ایران تبدیل شد و مورد توجه تجار داخلی و خارجی قرار گرفت و مهمترین نهادها اقتصادی در این شهر به وجود آمد.
✅نگاهی به حیات سید محمد باقر شفتی از شفت گیلان تا اصفهان و از فقر تا قدرت و ثروت را در مقاله نقش سید محمد باقر شفتی در تحولات عصر قاجار از دکتر عبدالمجید ایدی خواهید خواند.
✅و بلاخره آخرین مقاله ی این شماره با عنوان گیلان و گیلانی ها از نگاه سفرنامه نویسان اروپایی دوره قاجار به قلم علیرضا احمدی به فرهنگ و باورهای مردم گیلان از نقطه نظر اروپاییانی که در این زمان از سرزمین گیلان دیدن کرده اند و خصوصیات مردم آن را نگاشته اند، می پردازد .
❇️تاریخ اندیش را از کتابفروشی ها و کیوسک های معتبر بخواهید .❇️
@tarikhandishmag
@tarikhandishmag
در این شماره که به تاریخ گیلان اختصاص یافته است،
✅دکتر محمد محمود پور طی مقاله ای تحت عنوان جغرافیای انسانی گیلان پیش از بر آمدن صفویان، با بررسی منابع اولیه، ضمن معرفی اقوام ساکن در گیلان ، جایگاه و سهم هر کدام از آنها را تا پیش از بر آمدن صفویان مورد مداقه قرار داده است.
✅ دلایل سقوط حکومت دابویگان در تبرستان عنوان مقاله آسیه ایزدیار است. وی در این مقاله به نخستین رویارویی های حکومت های محلی گیلان و تبرستان (حکومت دابویگان) پس از سقوط حکومت ساسانیان در برابر تهاجم مستمر اعراب مسلمان پرداخته است و اینکه چطور دفع این تهاجمات 124 سال به طول می انجامد.
✅بهمن انصاری نیز در ادامه به عوامل پایداری حکومت باوندیان( دیگر حکومت محلی این خطه) پرداخته است. وی در این مقاله عواملی را که به مدت 800 سال پس از اسلام، دوام این سلسله را در حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی خطه شمالی سرزمین ایران تضمین نمود، بررسی می نماید.
✅دکتر ساسان طهماسبی در این شماره به بررسی تاریخی دلایل انقراض ببر مازندران پرداخته است. اینکه چطور شاهان و شاهزادگان دوره های مختلف تاریخ ایران، این گونه را در مرز انقراض قرار دادند و آخرین ببر مازندران در نهایت سرنوشتش چه شد.
✅سمانه خلیلی فر در مقاله خود تحت عنوان نهادها اقتصادی رشت در دوره صفوی و قاجار به شهر رشت پرداخته است و اینکه چطور این شهر در دوره رونق عصر صفوی به یکی از مهمترین شهرهای ایران تبدیل شد و مورد توجه تجار داخلی و خارجی قرار گرفت و مهمترین نهادها اقتصادی در این شهر به وجود آمد.
✅نگاهی به حیات سید محمد باقر شفتی از شفت گیلان تا اصفهان و از فقر تا قدرت و ثروت را در مقاله نقش سید محمد باقر شفتی در تحولات عصر قاجار از دکتر عبدالمجید ایدی خواهید خواند.
✅و بلاخره آخرین مقاله ی این شماره با عنوان گیلان و گیلانی ها از نگاه سفرنامه نویسان اروپایی دوره قاجار به قلم علیرضا احمدی به فرهنگ و باورهای مردم گیلان از نقطه نظر اروپاییانی که در این زمان از سرزمین گیلان دیدن کرده اند و خصوصیات مردم آن را نگاشته اند، می پردازد .
❇️تاریخ اندیش را از کتابفروشی ها و کیوسک های معتبر بخواهید .❇️
@tarikhandishmag
Telegram
attach 📎
📣شماره دوم نشریه تاریخ اندیش را می توانید از طرق زیر دریافت کنید:
🏣مراجعه به کتابفروشی ها و کیوسک های مطبوعاتی:
🔅تهران
📗کتابفروشی طهوری - خیابان انقلاب
📙کتابفروشی مولی- خیابان انقلاب
📘کتابفروشی توس - خیابان انقلاب
📕کتابفروشی صفحه سفید - ضلع شمالی میدان فلسطین شماره 9
📰شماری از کیوسک های روزنامه فروشی روبروی دانشگاه تهران
🔅رشت:
📚کتابفروشی آسمان - ابتدای خیابان امام خمینی
📚کتابفروشی فرازمند- ابتدای خیابان امام خمینی
📚کتابفروشی طاعتی- خیابان اعلم الهدی
📰کیوسک های روزنامه فروشی ابتدای خیابان سعدی- خیابان سبزه میدان- میدان صابرین خیابان گلسار
🔅اصفهان:
📔فرهنگسرای کتاب اصفهان- دروازه دولت ابتدای چهار باغ عباسی
📮دریافت نشریه در منزل یا محل کار بدون هزینه پستی
📲تنها با ارسال پیامک حاوی مشخصات کامل پستی به شماره همراه 09115005094 و یا ارسال آن به آیدی تلگرام tarikhandish@
📧 و یا ارسال ایمیل به آدرس info@tarikhandish.ir نشریه تاریخ اندیش را در سریعترین زمان دریافت کنید.
💻خرید اینترنتی:
🌐با مراجعه به سایت رسمی نشریه تاریخ اندیش به آدرس Www.tarikhandish.ir و وارد شدن به قسمت🛒 فروشگاه این سایت می توانید فایل پی دی اف این شماره نشریه را دانلود و یا نسخه چاپی نشریه را سفارش دهید .
⬅️و یا به سایت طاقچه به آدرس
https://taaghche.ir
سر بزنید و فایل نشریه را از آنجا تهیه نمایید.
⬅️و یا با مراجعه به سایت فیدیبو به آدرس
Www.fidibo.com
و نصب و استفاده از اپلیکیشن فیدیبو فایل مقاله را دریافت کنید.
🔴 با خرید و یا اشتراک نشریه تاریخ اندیش ، ما را در ادامه راه یاری کنید.
@tarikhandishmag
🏣مراجعه به کتابفروشی ها و کیوسک های مطبوعاتی:
🔅تهران
📗کتابفروشی طهوری - خیابان انقلاب
📙کتابفروشی مولی- خیابان انقلاب
📘کتابفروشی توس - خیابان انقلاب
📕کتابفروشی صفحه سفید - ضلع شمالی میدان فلسطین شماره 9
📰شماری از کیوسک های روزنامه فروشی روبروی دانشگاه تهران
🔅رشت:
📚کتابفروشی آسمان - ابتدای خیابان امام خمینی
📚کتابفروشی فرازمند- ابتدای خیابان امام خمینی
📚کتابفروشی طاعتی- خیابان اعلم الهدی
📰کیوسک های روزنامه فروشی ابتدای خیابان سعدی- خیابان سبزه میدان- میدان صابرین خیابان گلسار
🔅اصفهان:
📔فرهنگسرای کتاب اصفهان- دروازه دولت ابتدای چهار باغ عباسی
📮دریافت نشریه در منزل یا محل کار بدون هزینه پستی
📲تنها با ارسال پیامک حاوی مشخصات کامل پستی به شماره همراه 09115005094 و یا ارسال آن به آیدی تلگرام tarikhandish@
📧 و یا ارسال ایمیل به آدرس info@tarikhandish.ir نشریه تاریخ اندیش را در سریعترین زمان دریافت کنید.
💻خرید اینترنتی:
🌐با مراجعه به سایت رسمی نشریه تاریخ اندیش به آدرس Www.tarikhandish.ir و وارد شدن به قسمت🛒 فروشگاه این سایت می توانید فایل پی دی اف این شماره نشریه را دانلود و یا نسخه چاپی نشریه را سفارش دهید .
⬅️و یا به سایت طاقچه به آدرس
https://taaghche.ir
سر بزنید و فایل نشریه را از آنجا تهیه نمایید.
⬅️و یا با مراجعه به سایت فیدیبو به آدرس
Www.fidibo.com
و نصب و استفاده از اپلیکیشن فیدیبو فایل مقاله را دریافت کنید.
🔴 با خرید و یا اشتراک نشریه تاریخ اندیش ، ما را در ادامه راه یاری کنید.
@tarikhandishmag
طاقچه
طاقچه: خرید کتاب الکترونیکی و صوتی (آنلاین و بهصرفه)
طاقچه سایت خرید کتاب آنلاین الکترونیک و صوتی | خرید با تخفیف و دانلود ۱۴۵هزار کتاب با بهترین قیمت و کیفیت
📚انتشار شماره دوم نشریه تاریخ اندیش درباره تاریخ گیلان
لینک خبر:
http://gilkhabar.ir/386753
✅ به گیل خبر بپیوندید
@Gilkhabar
لینک خبر:
http://gilkhabar.ir/386753
✅ به گیل خبر بپیوندید
@Gilkhabar
📌بخشی از مقاله جغرافیای انسانی گیلان پیش از بر آمدن صفویان
دکتر محمد محمود پور
@tarikhandishmag
جغرافیای انسانی شاخه ای از جغرافیاست که به بررسی پراکندگی جوامع انسانی، با توجه به شرایط جغرافیای محیط می پردازد. هدف این علم مطالعه علمی فرهنگ، تاریخ و فعالیت های انسانی در رابطه با محیط جغرافیایی است.جغرافیای انسانی رابطه متقابل انسان و عوامل جغرافیایی را مورد بررسی قرار می دهد.
چشم اندازی که امروزه در یک منطقه جغرافیایی دیده می شود، حاصل اثرات متقابل انسان و محیط طبیعی بر یکدیگر است. هر محیط طبیعی توان ها و استعداد هایی دارد که متناسب و متناظر به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی، بخشی از آن ها نمود و ظهور پیدا می کند. گیلان به سبب موقعیت جغرافیایی خود تا پیش از دوران صفوی و پایتخت شدن قزوین در انزوا بود. از آن به بعد به سبب حضور روسیه و ایجاد مسیرهای جاده ای با قزوین، وضع منطقه دگرگون شد. این دگرگونی، جدای از دستکاری بخشی از توان های طبیعی گیلان، در عرصه های قومی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی نیز روی داده و موجب تغییر ساختار قومی گیلان شد.
اقوام همچون مرزهای طبیعی، جدا کننده قوام دهنده، جوامع انسانی اند. از این رو گاهی از اقوام به مرزهای قومی تعبیر می شود. انتهای گستره جغرافیایی یک قوم در هر سرزمینی، مرزهای جداکننده آن قوم از اقوام دیگر است. چنین مرزی ممکن است مطابق با مرزهای فرهنگی باشد یا اینکه از حد ذهنیت خارج نشود، ولی آنگاه که یک قوم یا چند قوم هم ریشه یک ملت را به وجود آورند، مرزهای جدا کننده آن ملت از دیگر ملت ها "مرزهای قومی "نامیده می شود.
از این رو اقوام ساکن در گیلان که در یک محدوده مشخص جغرافیایی ساکن بودند، در کنار عوامل محیطی نظیر حصار طبیعی البرز و جنگل های غیر قابل نفوذ و زمین های مردابی و رودهای فراوان گیلان، موجب جدایی گیلان از سرزمین های مجاور بودند، اما در دوره هایی از تاریخ، پیکره بندی قومی گیلان دچار تغییراتی شد که این تغییرات در کنار سایر تغییرات محیطی موجب تغییر وضع سیاسی و اجتماعی گیلان گردید. به همین رو در این نوشتار اقوام ساکن در گیلان، به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار بر وضع سیاسی و اجتماعی گیلان معرفی و بررسی خواهند شد.
@tarikhandishmag
📖متن کامل این مقاله را در این شماره نشریه تاریخ اندیش بخوانید.
Www.tarikhandish.ir
دکتر محمد محمود پور
@tarikhandishmag
جغرافیای انسانی شاخه ای از جغرافیاست که به بررسی پراکندگی جوامع انسانی، با توجه به شرایط جغرافیای محیط می پردازد. هدف این علم مطالعه علمی فرهنگ، تاریخ و فعالیت های انسانی در رابطه با محیط جغرافیایی است.جغرافیای انسانی رابطه متقابل انسان و عوامل جغرافیایی را مورد بررسی قرار می دهد.
چشم اندازی که امروزه در یک منطقه جغرافیایی دیده می شود، حاصل اثرات متقابل انسان و محیط طبیعی بر یکدیگر است. هر محیط طبیعی توان ها و استعداد هایی دارد که متناسب و متناظر به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فنی، بخشی از آن ها نمود و ظهور پیدا می کند. گیلان به سبب موقعیت جغرافیایی خود تا پیش از دوران صفوی و پایتخت شدن قزوین در انزوا بود. از آن به بعد به سبب حضور روسیه و ایجاد مسیرهای جاده ای با قزوین، وضع منطقه دگرگون شد. این دگرگونی، جدای از دستکاری بخشی از توان های طبیعی گیلان، در عرصه های قومی، اقتصادی، مذهبی و اجتماعی نیز روی داده و موجب تغییر ساختار قومی گیلان شد.
اقوام همچون مرزهای طبیعی، جدا کننده قوام دهنده، جوامع انسانی اند. از این رو گاهی از اقوام به مرزهای قومی تعبیر می شود. انتهای گستره جغرافیایی یک قوم در هر سرزمینی، مرزهای جداکننده آن قوم از اقوام دیگر است. چنین مرزی ممکن است مطابق با مرزهای فرهنگی باشد یا اینکه از حد ذهنیت خارج نشود، ولی آنگاه که یک قوم یا چند قوم هم ریشه یک ملت را به وجود آورند، مرزهای جدا کننده آن ملت از دیگر ملت ها "مرزهای قومی "نامیده می شود.
از این رو اقوام ساکن در گیلان که در یک محدوده مشخص جغرافیایی ساکن بودند، در کنار عوامل محیطی نظیر حصار طبیعی البرز و جنگل های غیر قابل نفوذ و زمین های مردابی و رودهای فراوان گیلان، موجب جدایی گیلان از سرزمین های مجاور بودند، اما در دوره هایی از تاریخ، پیکره بندی قومی گیلان دچار تغییراتی شد که این تغییرات در کنار سایر تغییرات محیطی موجب تغییر وضع سیاسی و اجتماعی گیلان گردید. به همین رو در این نوشتار اقوام ساکن در گیلان، به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار بر وضع سیاسی و اجتماعی گیلان معرفی و بررسی خواهند شد.
@tarikhandishmag
📖متن کامل این مقاله را در این شماره نشریه تاریخ اندیش بخوانید.
Www.tarikhandish.ir
Telegram
attach 📎