تاریخ اندیش
225 subscribers
417 photos
59 videos
25 files
231 links
تاریخ اندیش مجله ای اختصاصی در زمینه تاریخ است. این کانال در ارتباط با اخبار این نشریه می باشد.

ارتباط با ما 👇👇👇👇👇

info@tarikhandish.irایمیل نشریه

@tarikhandish تماس از طریق تلگرام📲

Www.tarikhandish.ir وب سایت نشریه🌐
Download Telegram
Forwarded from آسیه ایزدیار
شماره دوازدهم مجله تاریخ اندیش
منتشر شد. در این شماره می خوانید:

تبریز در دوره شاه سلطان حسین صفوی.
توران در چشم انداز دینی و سیاسی ساسانیان.
نقش بختیاری ها در انقلاب مشروطیت.
«از نازی آباد تا زندان قصر» نگاهی به خاطرات شفاهی دکتر محسن بهشتی سرشت.
درم فرعونی در جبال اسلامی: ردی باستانی از تبادل فرهنگی.
نقش نهاد دیوان سالاری در تضعیف حکومت سلجوقیان.
فرضیه پزشکی قانونی برای راز در گذشت حسن بن علی(ع) در سده هفتم میلادی.
Forwarded from F M
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فيلمى بسيار زيبا از آخرين روزهاى سال ٥٦ و مردم در تدارك خريد هاى نوروزى سال ٥٧.. فرش تكانى، خريد ماهى براى سبزى پلوى شب عيد، خريد كارت پستال و پست كردن براى دوستان مون، نوشتن نامه و لذت چسباندن تمبر روى پاكت و ارسال اون براى عزيزانمون، شوق خريد پوشيدن كفش و لباس نو

#تاریخ #اجتماعی #نوروز
Forwarded from پارسی‌انجمن
🔻جشنِ «نوروز» از باشکوه‌ترین و برجسته‌ترین یادگارهای ایرانشهریان است که سالهایی فراوان را پشتِ سر نهاده و یکی از کهن‌ترین جشنهای جهان به شمار می‌رود.

👈 «جشنِ نوروز، یادگارِ خسروان» را در «این نشانی» زیر بخوانید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman
مجله تاریخ اندیش در نظر دارد شماره ویژه ای را با موضوع نقش زنان در تحولات تاریخ ایران به زودی منتشر کند. از تمام پژوهشگران و اندیشمندان و نویسندگان این حوزه دعوت می شود تا در محورهای پیشنهادی مجله آثار خود را به ایمیل های مجله ارسال کنند.
محورها شامل:
‌زن در ادوار تاریخی ایران( از دوران باستان تاکنون).

زنان نامدار ایران.

فیمینیسم ، زن سالاری و مرد سالاری( پیشینه تاریخی).

پوشش زنان و نگاه نهاد های دینی و حاکمیتی ایران به آن در ادوار تاریخ.

نقش زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی دنیای باستان و پس از اسلام.

زن در آثار تاریخی و هنری ایران.

تاریخ آموزش و پرورش زنان.

نقش زنان در احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی و آزادی خواهی در ایران.

چالش های مشارکت های اجتماعی و سیاسی زنان در طول تاریخ ایران.

زن در متون ادبی و تاریخی ایران( سنجش و نقد نگاه مردانه).

روزنامه نگاری زنان.

جایگاه زنان در توسعه علم.

حداکثر زمان ارسال مقالات ۳۱خرداد ماه سال جاری خواهد بود.
ایمیل های مجله:
info@tarikandish.ir
Tarikhandish@gmail.com
آنکه می گوید دوستت می دارم
دل اندوهگین شبیست
که مهتابش را می جوید
عشق ای کاش زبان سخن بود.

احمد شاملو
Forwarded from KOUROS SANGARI I
دیدم "ایران" مردان و زنانش چه کربلاهای فراوانی دارند، زینب‌ها و علی‌اکبرها، عباس‌ها و حسین‌ها...

آن جوانان مظلومی که جز زندگی چیزی نخواستند، پاسخ‌شان شلاق یزید نبود. پاسخ‌شان شلیک گلوله و ساچمه نبود. پاسخ‌شان کور شدن چشم نبود...
آن دختران شجاعی که گفتند اگر دین، یعنی دفن شدن در افکار پوسیده، آن را نمی‌خواهیم، جواب‌شان گشت‌های ترسناک حاکمان نبود. زندان نبود.
پسرانی که گفتند دشمن ما همین جاست، پاسخ‌شان سیاهچال و کهریزک نبود.

رفتم و دیدم کربلا واقعه‌ای در عراق نبوده، حکایت مردان و زنانی است که از ظلم ستمگر به ستوه می‌آیند، و ظالمی که نه زبان مردم را می‌فهمد، نه درد آنها را، نه نسل جدید را می‌شناسد، نه دلیل بیزاری آنان از هر چه که نام و رنگ دین دارد.
رفتم و دیدم کربلای مردم ما همین جاست.
همین خاک، همین نزدیکی.
همین ایران.

روضه خوان‌ها!
سخنران‌ها!
تاریخ برای مردم نگویید.
داستان برای آنها نسرائید.
نوحه‌های قدیمی برایشان نخوانید.
حسین است که باید امروز بیاید و بر مظلومیت مردم ما بگرید.
چه دل‌هایی که پر است از درد و صدایشان به هیچ کجا نمی‌رسد.
چه آرام در خویش می‌ریزند و یزیدیان   در شیپورها می‌دمند، عَلَم می‌افرازند و بیرق تکان می‌دهند...
که آی مردم، تنها بگویید حسین کشته شد!
و از درد و رنج مظلومان امروز هیچ نگویید!
و از کربلای ایران سخنی به زبان نیاورید.

من امروز برای وطنم گریستم.
نه برای داستان‌ها
نه برای تاریخ
برای مردمی که با دلی پاک اعتماد کردند
و پاسخ‌شان شلاق شد، و تیر و تفنگ
فقر و مصیبت شد و دزدی از جیب‌شان.

خاطرات مهتابی دوستان مازندرانی‌ام، امروز مرا بیدار کرد...
ایران آن‌قدر  کربلاها در خویش دارد
که گفتن از کربلای ۱۴۰۰ سال پیش
تنها دل این مردم را به درد می‌آورد.
@Drnematallahfazeli

📝 اخراج استادان تعرض به جامعه است

🔻نعمت الله فاضلی، 7 شهریور 1402

قصه تلخ و مکرر اخراج، تعلیق، بازنشست زودهنگام و منزوی کردن اعضای هیات علمی این روزها مجددا شدت و حدت زیادی پیدا کرده است.

🔻 این قصه سر دراز دارد و از انقلاب فرهنگی شروع شد. هیچ گاه کامل قطع نشد، اما هر از گاه، حکومت مجالی می یابد به دانشگاه به ویژه علوم انسانی تعرض می کند و بی مهابا با بهانه های جورواجور اداری و سیاسی، تعدادی از برجسته ترین نخبگان دانشگاه را طرد و منزوی می کند.

🔻اعضای هیات علمی هم به ویژه اعضای اندیشه ورز و مستقل، فاقد قدرت دفاع هستند و محکوم و مستاصل می شوند.

این تعرض، هم پایمال کردن حقوق شخصی و شهروندی مدرسان و استادان است، هم تعرض به حقوق جمعی و جامعه.

🔻برآمدن و بالنده شدن یک شخصیت علمی در اندازه داریوش رحمانیان، عبدالحسین نیک گهر، مرتضی مردیها، سعیدمعیدفر، سیروس شمیسا، احمد اشرف، محمدحسین پاپلی یزدی و صدها اندیشمند برجسته دیگر که از انقلاب فرهنگی تاکنون اخراج، تعلیق یا بازنشسته اجباری شده اند، رخدادی تمدنی است. پرورش نخبگانی در این سطح نه تنها سرمایه اقتصادی سنگین بل حاصل درهم آمیختن تحولات عظیم تمدنی و فرهنگی است.

🔻محروم کردن جامعه از این سرمایه های سترگ فرهنگی و فکری، تخریب بنیان های جامعه و خسارت جبران ناپذیری به روند حرکت توسعه ملی مملکت است.

🔻حذف مدرسان جوان تر، مثل رضا امیدی، محمد فاضلی، مهدی خویی و ده ها نفر دیگر که مستعد درخشش های تمدنی آینده هستند، تضعیف بنیادهای آینده ایران است. همان طور که خشک شدن دریاچه ارومیه، نابودی جنگل ها و محیط زیست، نابودی تمدنی ایران فرداست.

جامعه ایران نه اخراج استادان بزرگ در دوره انقلاب فرهنگی را فراموش کرده و می کند و نه اخراج های این روزها را.

🔻تک تک این استادان می توانستند صدها جوان ایرانی را شکوفا کنند. جامعه ایران چگونه می تواند چنین خیانتی به خود و فرزندانش را ببخشد و فراموش کند؟

🔻تک تک این استادان می توانستند رشته های علمی را رونق ببخشند و بنیاد خرد و توسعه ایران شوند. منزوی کردن این نیروهای نهادساز و توسعه آفرین را چگونه می توان جبران کرد؟

نهاد دانشگاه، دستاورد بزرگ تاریخ معاصر ماست. گماشتن افراد ناشایست و ناتوان در مقام هیات علمی، تخریب نهاد تمدنی معاصر ماست.

🔻تاریخ ایران این روزهای تاریک و تخریب گر را هرگز فراموش نخواهد کرد و دیر یا زود عوامل و بانیان چنین اقدامات و سیاست هایی روسیاه و رسوا خواهند شد.

🔻هر گونه تعرض به نهاد دانشگاه تعرض به جامعه ایران و بنیادهای فکری و توسعه آن است. این که مردم می کوشند از هر راه ممکن مانع این سیاست تعرضی شوند و بانیان و عوامل آنها را در حوزه عمومی شناسایی و اعلام می کنند، گواهی است بر هشیاری و حساسیت ملت ایران نسبت به نهاد دانشگاه.

🔻به صلاح حکومت است که این ماشین تخریب تمدنی را هر چه زودتر متوقف کند و از تعرض به دانشگاه دست بردارد و از عاقبت این کار بهراسد.

🔻استیصال و سکوت فعلی جامعه و دانشگاهیان در برابر این ویرانگری همیشگی نیست و نتواند بود.

کاملا آشکار است که روسای دانشگاه ها و دانشکده ها و وزیر علوم خود بخشی از این ماشین ویرانگرند و بازیچه و ملعبه نیروهای بالادستی شان هستند و از آنها انتظار شهامت و مسوولیت و فهم درست داشتن نابجاست. این حکومت است که مسول جلوگیری از ادامه نابودی نهاد دانشگاه است.
یکسال گذشت! تو رفته ای و دیگر برایت فرقی نمی کند که قرار است بعد از این هوای گس پاییزی را دوست داشته باشی یا بوی شکوفه های عطر آگین بهار را... یکسال گذشته است و ر استش را بخواهی از این ببعد میلیون ها سال دیگر هم به همین سرعت می گذرد به یک چشم بر هم زدن. از حال ما بپرسی مهسا جان راستش هر کداممان رفته ایم سی کار خودمان، برخی ها فراموش کرده اند آنچه بر ما گذشته است. آدمیست دیگر دلش زندگی می خواهد. انگار دوست دارد تمام خاطرات بد را چون کابوس دهشتناک شب گذشته فراموش کند و خودش را غرق اوهام و تخیلات کودکانه کند.
اما برخی هم نتوانستند فراموش کنند که بر عکس هر روز و هر روز در تردید این بقای پوشالی اند! اما شاید شجاعت پور احمد ها را ندارند یا شاید هنوز در انتظار یافتن اندک فرصتی برای مبارزه اند. نمی دانم ! اما می دانم دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست. نه رغبتی نه امیدی نه حتی اندک آرزویی... جالبتر اینکه این دو دسته گاهی کنار هم هستند و گاهی در مقابل هم می ایستند و در نهایت می شوند یک ایرانی! عده ای سرخورده و عده ای امیدوار از هیچ... انگار درد فرو خفته زیاد داریم و مشت هایی از خشم گره کرده در جیب... از تو چه پنهان که من هم ناخواسته جز دسته دوم شده ام و سوالی در ذهنم که پاسخی برایش نمی یابم . آیا ما شاهدان و ناظران حاظر برای نابودی یک سرزمین هستیم یا نه! ما قرار است ناجی این سرزمین شویم؟!! بسان همان دانه های فروخفته در یخبندان زمستان که گویا مرده اند اما در قلب خود نوید و سودای بهار دارند... چه بگویم... آنجا که خود تاریخ هم سکوت کرده است.
آری می دانم تاریخ بی اعتنا به خواسته ها و آرزوها راه خود را خواهد رفت. اما در این بین طفلک آدمی عمرش اندک است و در این اندک مجال زندگی، صبری برای دیدن مسیر تاریخ در او نمی ماند.
می دانم مهسا جان که راهی که تو و هم نسلانت با خون خود آغاز کرده اید بی بازگشت است و امیدوارم که دیگر اشتباهات گذشته تاریخ را تکرار نکند و نحوست این سرزمین به دست فرزندانش باطل گردد.

دلنوشته ای برای مهسا به بهانه سالروز مرگ دختر ایران...

آسیه ایزدیار
🔻کاروانسراهای ایران ثبت جهانی شد
۵۴ کاروانسرای ایران در ۲۴ استان ثبت جهانی شد

🔸مجموعه کاروانسراهای ایران متعلق به ۲۴ استان به عنوان بیست و هفتمین اثر از ایران در فهرست یونسکو ثبت جهانی شد.

🔸به گزارش میراث‌باشی؛  کاروانسراهای موجود از دوره ساسانی تا پایان دوره قاجار را در ۲۴ استان در بر می‌گیرند. این پرونده یکی از بزرگترین و پیچیده‌ترین پرونده‌های میراث فرهنگی  ایران در فهرست یونسکو است.

کاروانسرای ایرانی به عنوان نبوغ برجسته  انسانی در دوره خود یک ابداع مهم بویژه در ارتباط با راه‌های زیارتی ، کاروانی و تجاری محسوب می‌شود.

در چهل‌وپنجمین کمیته میراث جهانی یونسکو که از ۱۹ شهریور به میزبانی عربستان سعودی آغاز شده است، ۵۰ میراث فرهنگی و طبیعی از بیش از ۴۰ کشور برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو نامزد شده‌اند.

از این تعداد، ۲۴ پرونده سهمیه اجلاس سال گذشته است که به دلیل جنگ روسیه و اوکراین به تعویق افتاد و ۲۶ پرونده مربوط به اجلاس سال ۲۰۲۳ است.

ایران تا کنون موفق شده است ۲۷ اثر تاریخی و طبیعی خود را در یونسکو ثبت کند که از این منظر در رتبه نهم جهان قرار دارد.

میراث‌باشی این پیروزی در حوزه میراث فرهنگی را به ملت شریف ایران در سراسر دنیا شادباش می‌گوید.

instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
صندوق عدالت، محله‌ای برای دادخواهی در عصر قاجار
محله صندوق عدالت در خیابان لاکانی رشت قرار دارد و یکی از قدیمی‌ترین محلات این شهراست. عنوان این محله نیز پیشینه‌ای تاریخی دارد که به عصر قاجار بازمی‌گردد. یکی از ابداعات ناصرالدین شاه قاجار تأسیس صندوق عدالت بود، وی در سال ۱۲۸۱ ه.ق دستور داده بود که صندوقی در میادین و یا محلات  قرار دهند و هرکس عریضه‌ای به شاه دارد در آن صندوق بیندازد. این محله نیز بنا بر شواهد تاریخی محل قرارگیری این صندوق بوده و با همین نام نیز تا به امروز باقی مانده است.
Forwarded from پارسی‌انجمن
🔷 به فرخندگی دهم مهرماه، جشن مهرگان: «مهرگان» جشن گرامیداشت مهر و پیمان

🔻در میان همه‌ی جشنهایی که در ایران باستان فراگیر بوده است دو جشن از دیگر جشنها بزرگ‌تر و برجسته‌تر بودند: یکی «نوروز» و دیگری «مهرگان». نخستین نویدبخش بهار و رفتن زمستان و همراه با سرسبزی و خرمی جهان بود و دومی در نیمه‌ی دوم سال برپا می‌شد، زمانی که گرمای سوزنده‌ی تابستان سپری شده و هوای دلپذیر پاییزی جای آن را گرفته است.

🔻فریدون، پادشاه پیشدادی، در مهرگان بر ضحاک تازی پیروز شد و او را گرفت و در کوه دماوند به بند کشید و تاج شاهی ایران‌زمین را بر سر نهاد.

🔻مهرگان، چونان نوروز، آیینهای ویژه‌ی خویش را داشته است. یکی از این آیینها این بود که ایرانیان در این روز رختهایی نو می‌پوشیدند و به یکدیگر و به پادشاه پیشکشهایی می‌دادند، و در این روز، همچون نوروز، خوانچه‌ای می‌انداختند و بر آن هفت دانه مورد، خوشه‌ای انگور سپید، سیب، به، نیلوفر، شکر و لیمو می‌نهادند.

👈 درباره‌ی این جشن در «اینجا» بخوانید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman
شماره سیزدهم مجله تاریخ اندیش با نگاه به حکومت آل بویه منتشر شد.