تاریخ اندیش
218 subscribers
435 photos
71 videos
26 files
243 links
تاریخ اندیش مجله ای اختصاصی در زمینه تاریخ است. این کانال در ارتباط با اخبار این نشریه می باشد.

ارتباط با ما 👇👇👇👇👇

info@tarikhandish.irایمیل نشریه

@tarikhandish تماس از طریق تلگرام📲

Www.tarikhandish.ir وب سایت نشریه🌐
Download Telegram
«برای مهسا امینی و تمام فرزندان ایران»

ما، اتحادیهٔ انجمن‌های علمی-دانشجویی تاریخ کشور، به‌عنوان یک تشکل علمی-دانشجویی رسالت اصلی خود را فعالیت علمی و فرهنگی می‌دانیم؛ اما مهم‌تر از آن، اعتقاد راسخ داریم که دانشجو باید دغدغهٔ اجتماعی داشته باشد و در قبال جامعه نیز مسئول است‌؛ بنابراین با رساترین صدا و به بانگِ بلند، فریاد اعتراض خود را نسبت به ظلم آشکاری که بر دختر ایران، مهسا امینی، روا داشته‌اند، سَر می‌دهیم. مهسا امینی اولین قربانی خشونت نیست و نخواهد بود. فرزندان ایران از ساده‌ترین حقوق خود که حفظ جان، امنیت و کرامت انسانی است، محروم هستند. ما به‌عنوان تاریخ‌پژوه و تاریخ‌نگار، این ظلم آشکار و این اقدامات اهریمنی را در تاریخ ثبت خواهیم کرد تا آیندگان بدانند که در برهه‌ای از تاریخ چه بر سَر شهروند ایرانی و فرزندان ایران آمده است.

اتحادیهٔ انجمن‌های علمی-دانشجویی تاریخ کشور
__
@etehadietarikh
September 16, 2022
ما برای دختر ایران مهسا امینی عزاداریم
September 18, 2022
از قیام مردم برای "زن، زندگی، و آزادی" حمایت می‌کنیم!

☑️ بیانیه عده‌ای از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از کشور

ما امضا کنندگان این بیانیه عده‌ای از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از کشور هستیم که ضمن حمایت از بیانیه‌ای که بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های داخل کشور در محکومیت قتل مهسا امینی صادر کرده‌اند، به این وسیله هم‌صدایی، همدلی و همبستگی خود را با اعتراضات میلیون‌ها مردم ناراضی ایران که خواهان آزادی، دموکراسی، عدالت و رفع تبعیض، و زندگی رها از سرکوب و تحمیل استبداد دینی-ولایی هستند، اعلام می‌داریم.

در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، یکی از زنان جوان و بی‌گناه کشور ما ایران، مثل هزاران مورد دیگر، تنها به دلیل نداشتن پوششی مطابق میل و عقیده فقهای حاکم، با زور و ارعاب و تحقیر دستگیر شد. قربانی این بار زن کردی بود به نام مهسا (ژینا) امینی، ۲۲ ساله که همراه برادرش از شهر سقز برای سفری کوتاه به تهران آمده بود. این بار توحش مأموران زن ستیز " گشت ارشاد" به آزار جسمی و روحی این زن محدود نشد. هنوز معلوم نشده است در همان ساعات اولیه اسارت چه بر سر این زن آوردند که او در حالت کما به بیمارستان منتقل گردید و طولی نکشید که خبر جان باختن او از طریق اقوامش اعلام گردید.

مأموران حکومت سعی کردند مثل گذشته در موارد مشابه قتل در حین اسارت (نظیر مورد سعیدی سیرجانی، نویسنده در زندان؛ پزشک جوان، زهرا بنی یعقوب در ستاد امر به معروف و نهی از منکر؛ زهرا کاظمی عکاس و خبرنگار در زندان؛ هاله سحابی درمرخصی کوتاه از زندان در مراسم تدفین پدرش؛ ستار بهشتی، وبلاگ‌نویس در بازداشتگاه؛ کاووس سید امامی، استاد جامعه‌شناسی و فعال محیط‌زیست در زندان؛ بکتاش آبتین، شاعر و فیلمساز در زندان)، منکر نقش و مسئولیت حقوقی خود شده مرگ ژینا را ناشی از سکته قلبی یا مغزی طبیعی قلمداد کنند. شاید اگر کسی از نزدیکان مهسا/ژینا امینی همراه او نبود تا وضعیت دستگیری او را پیگری کند، مردم از کشته شدن این زن کرد در تهران بی‌خبر می‌ماندند.

در واقع تلاقی دو مبنای تبعیض و ستمدیدگی (جنسیت و قومیت) در نظام ستمگر و تبعیض بنیاد حاکم بر ایران، و شانس داشتن فرصتی برای بسیج منابع جهت اطلاع‌رسانی و حمایت از دو جنبش و شبکه‌های دیرین آنها، یعنی جنبش زنان و جنبش هویت‌طلبی کردها، نیروی آگاهی و محرکه لازم اولیه را فراهم آورد. والا این مورد "کشتن برای روسری"، هم باز به تداوم "خاک برسری" بی سر و صدای زنان منجر می‌شد. عکس‌العمل به موقع و همت مردم در تجمع مقابل بیمارستان کسرا در تهران؛ مقاومت خانواده ژینا در سقز در مقابل تلاش مامورین حکومت برای دفن با عجله شبانه جسد در غیاب مردم؛ و تجمع به موقع مردم کردستان در گورستان سقز؛ امواج بعدی حمایت‌ها در شهرهای مختلف در جغرافیای وسیع‌تر ایران زمین را دامن زد.

این هم‌افزایی و همپوشانی زیبا و امیدبخش در بستر دو جنبش اجتماعی مدنی، در شعارهایی شوق‌انگیز و سنجیده چون "زن، زندگی، آزادی"؛ ” از تهران تا کردستان، ستم علیه زنان” ؛ "از کردستان تا تبریز، صبر مردم شد لبریز" ؛ "کشتن برای روسری، تا به کی خاک بر سری" ؛ "آذربایجان اویاخدیر، کردستانا دایاخدیر"،... تبلور یافت.

مرگ دلخراش ژینا/مهسا زیر دست ماموران حکومت در"گشت ارشاد" همچون جرقه‌ای در انبار باروت، باعث شعله ور شدن خشم فشرده سرکوب شده و انباشت نارضایتی سال‌های متمادی مردم، به ویژه زنان گشت. لذا به رغم سرکوب‌های خونین، دستگیری‌ها و تیراندازی‌ها و زخمی شدن‌ها و حتا مرگ دست کم ۵۳ تن تا کنون، ۸ روز است که شاهد اعتراض‌های متعدد مدنی و سیاسی دربیش از ۹۰ شهر کوچک و بزرگ درمناطق مختلف ایران هستیم. این اعتراضات با شرکت اکثرا جوانان از طبقه متوسط و متوسط فقیر و اغلب با پیشگامی وهدایت شیردلانه زنان صورت می‌گیرد.

در موارد متعددی در شهر‌های مختلف، زنان بطور دسته جمعی روسری‌های اجباری خود را از سر برداشته به باد می‌دهند یا حتا آنها را به طور نمادین آتش می‌زنند تا به اجبار، تحقیر، و خشونت نه بگویند یا برای نشان دادن خشم دست به بریدن گیسوان خویش میزنند.
دانشجویان دردانشگاه‌های مختلف، مرد و زن، به حمایت از حرمت انسانی و حقوق مدنی زنان و احترام به حق انتخاب برخواسته‌اند و فریاد آزادی، آزادی همیشگی خود را این بار به شعار" زن، زندگی، آزادی" تبدیل کرده‌اند. معترضین نه تنها علیه حجاب اجباری، بلکه علیه فقر، فساد، جنایت و دیکتاتوری ولایی نیز فریاد می‌زنند.

فارغ از آن که این اعتراضات چه روندی را طی کند وحکومت به مطالبات برحق اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن‌ها چگونه پاسخ دهد، ما شاهد نقطه عطف مهمی هم در فرایند گسست مردم از حکومت و هم در فرهنگ و مناسبات جنسی و جنسیتی ایران هستیم.

📌 ادامه بیانیه 👇👇👇
September 29, 2022
برای اولین بار در ایران حرکتی در سطح محلی و ملی، و با انعکاس وسیع بین‌المللی صورت می‌گیرد که یکی از دلایل محوری آن حمایت از حقوق زنان، داشتن حق انتخاب، آزادی‌های مدنی و رفع انواع تبعیض است. این همانا یکی از دست آورد‌های بزرگ جنبش حق خواهی زنان و تلاش‌های چهار نسل از زنان و مردان ایرانی حق طلب، تساوی جو، عدالت خواه و طرفدار دموکراسی از زمان جنبش مشروطه تا کنون می‌باشد.

ما امضا کنندگان این بیانیه عده‌ای از دانشگاهیان و پژوهشگران ایرانی مقیم خارج از کشور هستیم که ضمن حمایت از بیانیه‌ای که بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌های داخل کشور در محکومیت قتل مهسا امینی صادر کرده‌اند، به این وسیله هم‌صدایی، همدلی و همبستگی خود را با اعتراضات میلیون‌ها مردم ناراضی ایران که خواهان آزادی، دموکراسی، عدالت و رفع تبعیض، و زندگی رها ازسرکوب و تحمیل استبداد دینی-ولایی هستند، اعلام می‌داریم. ما ضمن ابراز همدردی و تسلیت به خانواده داغدار امینی و دوستان و بستگان ژینا/مهسا امینی، هم صدا با دادخواهان دیگر، بر مطالبات بلافصل زیر تأکید داریم:

۱. هم صدا با بیاینه‌ای که اخیرا از طرف ۷۱ پزشک در ایران مطرح شد، خواهان پیگیری همه مراحل پزشکی قانونی برای رسیدگی به جزئیات و چگونی کشته شدن ژینا امینی هستیم.

۲. ما خواستار رسیدگی به پرونده این قتل و محاکمه علنی دست اندرکاران و مسئولین دستگیری و ضرب و شتم مهسا/ ژینا امینی هستیم.

۳. ما هم صدا با زنان و مردان کنشگر و حق طلب و مجامع و مقامات حقوق بشری در داخل و خارج از ایران، از جمله بیانات اخیر گزارشگر ویژه حقوق بشر از طرف سازمان ملل، یعنی آقای جاوید رحمان، خواهان لغو ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی و لغو قانون حجاب اجباری مصوبه ۱۳۸۴ هستیم. همان قانون قرون وسطایی که با اصول جهانشمول حقوق بشر مغایر بوده و نپوشیدن حجاب شرعی را جرم تلقی کرده، مجازات‌های معینی را علیه زنانی که معتقد و مقید به حجاب شرعی نیستند مقرر داشته است.

 ۴. ما خواهان انحلال نهاد حکومتی "امر به معروف و نهی از منکر" که مغایر با پلورالیسم، کثرت گرایی، آزادی اندیشه و عقاید و سبک‌های مختلف زندگی است، می‌باشیم. باید "گشت ارشاد" هر چه زودتر برچیده شده و هر نوع تعرض بر بدن زنان، و اعمال غیراخلاقی و خشونت گرا علیه حق انتخاب، و دیگر حقوق انسانی و آزادی‌های مدنی و سیاسی شهروندان زن و مرد و سایر هویت‌های جنسی و جنسیتی متوقف گردد.

۵. ما خواهان آزادی فوری همه دستگیر شدگان اعتراضات مدنی و سیاسی و تضمین راهپیمایی‌های عاری از خشونت و توقف سرکوب معترضین می‌باشیم. باید عاملان و آمران کشتار مردم معترض نیز مورد تعقیب قانونی و کیفری قرار گیرند.

امضاکنندگان:
ابراهیم سلطانی، دانشگاه میشیگان شرقی، آمریکا
احمد اشرف، دانشگاه کلمبیا، آمریکا
احمد صدری، کالج لیک فارست، شیکاگو، آمریکا
احمد کریمی حکاک، دانشگاه مریلند و دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس
ارکیده بهروزان، دانشگاه لندن، بریتانیا
اروند آبراهامیان، دانشگاه شهر نیویورک، آمریکا
آریا فانی، دانشگاه واشنگتن، آمریکا
آزاده کیان، دانشگاه پاریس، فرانسه
آصف بیات، دانشگاه ایلینوی در اوربانا، آمریکا
اعظم خاتم، دانشگاه یورک، کانادا
ا لیز ساناساریان، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، آمریکا
ایرج سبحانی، دانشگاه پاریس، فرانسه
پویه میثاقی، دانشگاه دنور در کلورادو، آمریکا
پیمان وهابزاده، دانشگاه ویکتوریا، کانادا
تورج اتابکی، موسسه بین المللی تاریخ اجتماعی، هلند
تورج دریایی، دانشگاه کالیفرنیا در ارواین، آمریکا
جلیل روشندل، دانشگاه کارولینای شرقی، آمریکا
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر مستقل، آلمان
خداداد رضاخانی، دانشگاه لایدن، هلند
رامین جهانبگلو، دانشگاه گلوبال جیندال، هند
رضا افشاری، دانشگاه پیس، آمریکا
رضا با وفا، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، آمریکا
روجا فضائلی، ترینیتی کالج، ایرلند
روهام الوندی، دانشگاه لندن، بریتانیا
زیبا میرحسینی، دانشگاه لندن، بریتانیا
ژانت آفاری، دانشگاه کالیفرنیا در سانتا باربارا
سعید پیوندی، دانشگاه لورن، فرانسه
شهلا حائری، دانشگاه بستن، آمریکا
عباس امانت، دانشگاه ییل، آمریکا
علی اصغر سید غراب، دانشگاه اوترخت، هلند
علی اکبر مهدی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
علی بنوعزیزی، کالج بستن و ام. آی. تی
علی میرسپاسی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
فاطمه حقیقت جو، دانشگاه بستن، آمریکا
فاطمه شمس، دانشگاه پنسیلوانیا، آمریکا
فاطمه کشاورز، دانشگاه مریلند، آمریکا
فرزانه میلانی، دانشگاه ویرجینیا، آمریکا
فرهاد خسروخاور، مدرسه عالی علوم اجتماعی، فرانسه
September 29, 2022
فرهاد کاظمی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
فریدا آفاری، نویسنده، مترجم و پژوهشگر مستقل، آمریکا
کاظم ایزدی، دانشگاه تهران، ایران
کاظم علمداری، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
کامران تلطف، دانشگاه آریزونا، آمریکا
کاوه احسانی، دانشگاه دی پاول، شیکاگو، آمریکا
کلودیا یعقوبی، دانشگاه کارولینای شمالی، آمریکا
م.ر. قانونپرور، دانشگاه تگزاس در آستین، آمریکا
م.مهدی خرمی، دانشگاه نیویورک، آمریکا
ماندانا زندیان، نویسنده و پژوهشگر مستقل
محسن کدیور، استاد پژوهشی دانشگاه دوک، آمریکا
محمد توکلی طرقی، دانشگاه تورنتو، کانادا
محمدرضا نیکفر، مدرس و پژوهشگر مستقل، آلمان
محمد علی کدیور، کالج بستن، آمریکا
محمود صدری، دانشگاه زنان تگزاس، آمریکا
محمود منشی پوری، دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو
مریم سنجابی، دانشگاه ییل، آمریکا
منصور فرهنگ، کالج بنینگتون، آمریکا
منصور معدل، دنشگاه مریلند، آمریکا
منصوره شجاعی، پژوهشگر مستقل، هلند
مهرانگیز کار، نویسنده و پژوهشگر مستقل، آمریکا
مهرداد امانت، دانشگاه کالیفرنیا درسانتاباربارا
مهرداد درویش پور، دانشگاه ملاردالن، سوئد
مهرزاد بروجردی، دانشگاه علوم و تکنولوژی میسوری، آمریکا
میثاق پارسا، کالج دارتموث، آمریکا
مینا خانلرزاده، دانشگاه نورث وسترن، آمریکا
نادر هاشمی، دانشگاه د نور، آمریکا
نسرین رحیمیه، دانشگاه کالیفرنیا، ارواین، آمریکا
نیره توحیدی، دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، نورثریج
نیما نقیبی، دانشگاه متروپولیتن تورنتو، کانادا
هما کاتوزیان، دانشگاه آکسفورد، بریتانیا
هما هودفر، دانشگاه کانکوردیا، مونترال، کانادا
هوشنگ شهابی، دانشگاه بستن، آمریکا
والنتین مقدم، دانشگاه نورث ایسترن، آمریکا

📌 لینک خبر 👇👇👇
🔗 https://www.radiozamaneh.com/733075/
September 29, 2022
بیانیه بیش از ۲۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور در محکومیت قتل مهسا امینی

هموطنان گرامی، زنان و مردان شریف ایران زمین؛

راهزنان شرف، فرهنگ و عزت ایرانی این بار پا را از تحقیر زنان سرزمینمان از طریق ضرب و شتم و اخذ و پخش اعتراف اجباری فراتر گذاشته و مهسا (ژینا) امینی دختر کردستان و گلی از گلستان زنان این سرزمین  را پرپر کردند. بدینوسیله ما جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه ها و پژوهشگاههای کشور؛

۱-  بر حق انتخاب آزادنه پوشش توسط بانوان کشورمان تاکید کرده و مخالفت خود با فرآیند تحقیر و شکنجه نظام مند زنان از طریق اِعمال حجاب اجباری را اعلام میکنیم.

۲-   بر خواست مردم ایران مبنی بر برچیده شدن نهادهای گشت ارشاد و ستاد امر به معروف بدلیل ماهیت غیرقانونی و عملکرد غیراخلاقی و ضدانسانی شان تاکید میکنیم.

۳-  ضمن حمایت از تلاشهای مدنی زنان سرزمینمان برای استیفای حقوق شهروندی، همه هموطنان را به پشتیبانی از حقوق و محافظت از امنیت آنان در مقابل تعرض به جان و کرامت شان فرا میخوانیم.

جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاهها و پژوهشگاه‌های کشور

📌 برای مشاهده خبر و نام اساتید امضاکننده بیانیه به لینک زیر مراجعه کنید:

🔗 https://www.tribunezamaneh.com/archives/142738
September 29, 2022
روز هفتم آبان در تقویم جهان تکرار می شود تا همگان بدانند که هزاران سال پیش مردمی در سرزمینی می زیسته اند با رهبری بزرگ که انسانیت و قوانین انسانی از هر آیین و عقایدی برایش مهم تر بود. رهبری که به خوبی می دانست، رمز بقا حکومت در این سرزمین دوستی مسالمت آمیز با همه گروه ها و آرا و اندیشه هاست و دوباره هفت آبان در تقویم جهان تکرار خواهد شد تا بدانیم مردمی که در تاریخ درازنای و درست در سپیده دم تاریخ خود به دستاوردهایی چون آزادی بیان و قوانین حقوق بشر دست یافته اند هرگز و هرگز به کمتر از آن در زمان اکنون تقلیل نخواهند یافت و هرگز دستاوردهای فرهنگی و تاریخی آن ازبین رفتنی و جایگزین پذیر نخواهند بود.
October 29, 2022
November 2, 2022
آنچنان خیره به غیر ‏بود و از خشم نسبت ‏به غیر آکنده بود که ‏ندید سیاست‌هایش با خودی‌ها چه می‌کند. ‏دلمان لک زده بود که یک بار بشنویم ‏یا ببینیم ‏که از این همه کودکی که به دعوتش به جبهه ‏می‌رفتند و کشته می‌شدند مغموم باشد یا اظهار ‌‏تاسف کند. رفتارش با منتقدان و زندانیان و ‏فقیهانِ ناهمفکر که جای خود دارد.‏

خودی و نخودی که شروع می‌شود عشق تبخیر ‏می‌شود. عشق جایی آغاز می‌شود که خودی و ‏نخودی ‏پایان می‌یابد. در همان اوایل، وقتی ‏خودی–نخودی به میان آمد، حذف‌ها هم ‏شروع شد؛ حکومت ‏گروههای سیاسی را از ‏انتخابات و موقعیت‌های قدرت حذف کرد، ‏آنها هم ترورها را شروع کردند؛ و ‏هنوز چهل ‏سال است در همان چرخه خشونت ‏می‌چرخیم. حتی وقتی سخن از خودکفایی ‏گفتیم نه با ‏نگاه به امکانات خویش و مصلحت ‏خویش، بلکه برای مبارزه با استکبار جهانی باید ‏خودکفا می‌شدیم. و چنین شد که منابع آبی ‏چند میلیون ساله‌مان را برای خودکفایی، نابود ‏کردیم. ‏شرط شمس بودگی، یگانگی و یگانه‌سازی ‏است نه بیگانگی وبیگانه‌سازی. این شد که ‏بنیان‌گذار، شمس ‏نشد. نه ما مولوی شده ‏بودیم و نه او شمس شد. و دریغ که جانشین ‏هم، گرچه مجبور نبود اما، ‏همان راه بنیانگذار ‏را پیمود.‏

و اکنون ما چهل سال بود آرام آرام با بار فقهی ‏که بر دوشمان نهاده بودند و روزا‌روز بر آن ‏می‌افزودند و ‏نفس‌مان را بریده بودند، خوگر ‏شده بودیم. داشتیم به خودمان و نسل‌های از ‏دست رفته‌مان و آینده ‏پر ابهام‌مان ‏می‌اندیشیدیم و دائما منتظر شمسی بودیم که ‏از راه برسد، دستمان را بگیرد و از این پریشانی ‏و ‏ناامیدی بیرون بکشد. در ۷۶ و ۸۸ با همین امید ‏بود که در انتخابات شرکت کردیم، اما نشد. ما ‏هنوز ‏مولوی نشده بودیم، یا آنان که در‌پی‌شان ‏راه افتاده بودیم هنوز شمس نشده بودند؟ ‏نمی‌دانم. در این ‏سالها که سنگ ستم از آسمان ‏می‌بارید و سرها را در گریبان خویش کرده ‏بودیم، داشتیم به خود ‏می‌اندیشیدیم؛ داشتیم ‏به ضعف‌ها و ترس‌ها و بیم‌ها و امیدهای‌مان ‏می‌اندیشدیم؛ داشتیم خطاهای ‏گذشته‌مان را ‏مرور می‌کردیم؛ داشتیم به مرگی که روزاروز به ‏ما نزدیک‌تر می‌شد فکر می‌کردیم و دنبال ‌‏چاره‌ای بودیم؛ داشتیم در درون خود نسل‌هایی ‏را پرورش می‌دادیم که ضعف‌ها و ترس‌های ما را ‏نداشته ‏باشند؛ داشتیم برای شکوفایی نقشه ‏می‌کشیدیم؛ در واقع ما داشتیم آرام‌آرام مولوی ‏می‌شدیم و کم کم ‏منتظر شمس‌مان بودیم.

خلاصه بی‌شمسی زمین گیرمان کرده بود. تا ‏آن‌که طوطی‌ای مهسا نام، از منطقه‌ای که به ‏همان زیبایی ‏هندوستان است، به تهران آمد. او ‏منتظر نشد تا بازرگانی را بفرستیم که پیامش را ‏بیاورد. خودش پرواز ‏کرد و آمد تا با مرگ ‏خویش راه پرواز را به ما بیاموزد. او به سراغ ‏دیگر طوطیان رنگین این دیار، که ‏همگی از ‏جنس خودش بودند، رفت. طوطیانی که ‏بیست‌‌وپنج قرن بود حذف شده بودند؛ ‏بیست‌‌وپنج ‏قرن بود به جای نگریستن به ‏خویش، همواره به بیرون از خویش، یعنی به ‏خانواده به فرزند به همسر ‏به دین به آئین و به ‏جامعه خویش می‌نگریستند و شمع وجودشان ‏را در پای آنها آب می‌کردند. به آنان ‏یادآوری ‏کرد که اکنون دیگر بزرگ شده‌اید؛ اکنون باید ‏به خویش بنگرید و خویشتن را کشف کنید و ‌‏توانایی‌های خویش را شکوفا کنید.

داستان ‏سیمرغ را در گوش آنها خواند و گفت شما ‏میلیون‌ها مرغید ‏که اکنون دیگر پرِ پرواز دارید، ‏همین که بالهای‌تان را بگشایید و به هم ‏بپیوندید، سیمرغ می‌شوید. ‏منتظر شمس ‏نمانید، تک‌تکِ شما «شمسه»های ایرانید با ‏همدیگر که باشید «شمس» می شوید ‌‌‏(شمسه، خورشید زرینی است که بر پشت ‏نشان شیروخورشید، بر تاج پادشاهان و بر ‏گنبد امامان ‏می‌درخشد).‏

و چنین شد که شمسه‌های ایران بیدار شدند و ‏به خویش نگریستند و قدرت خویش را باور ‏کردند و ‏بالهایشان را گشودند و پرواز را تمرین ‏کردند و ظرفیت‌های جامعه خویش را آشکار ‏کردند و افق‌های ‏آینده را نشان دادند و نور ‏امید را به همه جا تاباندند. ‏

و اکنون ایران، مولوی‌وار دارد تمرین عاشقی ‏می‌کند و گرداگرد خویش می‌چرخد و می‌رقصد. ‏و البته در ‏این بیداری، گاهی مستی و بدمستی ‏هم می‌کند، گاهی در سماع، عربده هم می‌کشد؛ ‏ولی چه باک؟ کم‌کم ‏خودش را پیدا می‌کند و ‏زبانش باز می‌شود و سخنش شایسته و شیوا ‏می‌شود و صدایش از عربده به ‏سوی ترنم‌های ‏شاعرانه می‌رود و مهربانی را تمرین می‌کند. آری ‏نگارش دیوان کبیر عاشقی تازه آغاز شده ‏است؛ ‏زمان می‌بَرد، شاید هم خیلی طولانی، اما اکنون ‏شمسه‌‌های ایران ابیات نخستین این دیوان را ‌‏سروده‌اند. درواقع، اکنون عصر نوزایی ‌‏(رنسانس) ایرانی آغاز شده است، گرچه ممکن ‏است چند دهه یا ‏چند قرن طول بکشد تا ‏تکمیل شود اما مهم این است که آغاز شده ‏است. ما صدوده سال است همه ‏منابع ملی‌مان ‏را برای رسیدن به این لحظه خرج کرده‌ایم، ‏اکنون باید خیلی مراقبت کنیم که سیمرغ‌مان ‌‏دوباره سی-‌مرغ نشود.
November 2, 2022
ما اکنون هیچ نداریم ‏جز این سیمرغ. سیمرغ را پاس بداریم.‏

سلام بر مهسا، سلام بر شمسه‌های ایران، ‏سلام بر سیمرغ و سلام بر توسعه.‏

محسن رنانی / چهلمین روز جنبش مهسا
November 2, 2022
Forwarded from مردم خیابان
🔵این دختر اسمش هست Lepa Radić
از مبارزان ضدفاشیسم در یوگسلاوی سابق و در زمان جنگ‌جهانی دوم در 17 سالگی دستگیر شد و در صورت لو دادن اسامی دوستانش آزاد میشد. در جواب گفت:
"دوستانم را وقتی که دارند انتقام مرا می‌گیرند، خواهید شناخت.او در فوریه 1943 به دار آویخته شد.‎

حدود دو سال بعد، تک‌تک افرادی که در قتل او دست داشتند، به دست دوستانش، دادگاهی و اعدام شدند.

@mardom_khiaban
November 14, 2022
Forwarded from M
🔴امروز 24 آبان به مناسبت روز "كتاب و كتابخوانی"

✍️علی مرادی مراغه ای

♈️در دوران دبستان، اصلا نمی دانستم که غیر از کتابهای درسی، کتابهای دیگری هم می تواند برای خواندن وجود داشته باشند! در روستای ما که در آن زمان بیش از دو سه نفر در حد سواد خواندن و نوشتن نداشتند سوادشان تنها در دو جا کاربرد داشت: یکی خواندن نامه های جوانان به سربازی رفته روستا و دومی نوشتن اقلام جهاز عروسها که دامادها باید آنها را تحویل گرفته و زیرش را انگشت می زدند...

♈️در دوران دبیرستان که وارد دنیای کتاب شدم هر موقع کتابی به دستم میگرفتم، مرحوم مادربزرگم میگفت کتاب نخوان! چون اگر کتاب بخوانی یا کور میشوی یا بی دین...!
زیاد هم بیراه نمی گفت چون الان که نگاه می کنم سه تا عینک دارم. در مورد دین هم والله چه عرض کنم...!

♈️هر جا کوچ می کنیم دوتا ماشین باید کرایه کنیم یکی برای جهاز من یعنی کتابها، دیگری برای جهاز عیال و اثاثیه خانه...به خانه جدیدی هم که می رسیم بلافاصله دوستانه شروع می کنیم به تقسیم فضای خانه و البته در این تقسیم اگر احیانا اختلاف و بگو مگویی داشته باشیم، معمولا کفه ترازو سرانجام به نفع کتابها می چربد، چون عیال علّیه هم اهل کتاب است و حرمت آنرا نگهمیدارد...
معمولا برای همه مراسم ها کتاب کادو می برم: مراسم ازدواج، خرید خانه، تولد مخصوصا تولد بچه ها...
یعنی کتاب در همه جا جواب می دهد.

♈️با کتابهای الکترونیکی pdf به اندازه کتابهای کاغذی رفیق نیستم. تفاوتش با کتاب کاغذی مثل گلِ پلاستیکی با گلِ طبیعی است که نه بویی دارند و نه لطافتی...! اما وقتی کتاب کاغذی را در دست مان میگیریم و ورق می زنیم انگار جلدش و تک تک صفحاتش با آدم سخن می گوید! وقتی به بهترین صفحه اش می رسم همانجا می بندم اول یک چایی میخورم و شاید گشتی هم بزنم...اما چشم ام همواره بدنبال آن صفحه است، تا با دوباره بدست گرفتنش، عیش و نشاطم دو چندان گردد.

♈️خریدن کتاب، ادای دینی است به نویسنده اش و عرقی که در نوشتنش ریخته و دوده چراغ که در پایش خورده و همچنین، کمک به صنعت نشر کشورمان که در حال ورشستگی است...
اما از حق نگذریم که بزرگترین مزیت کتابهای مجازی اینست که قیچی جناب ممیزی متعصب را لمس نکرده اند!

♈️بزرگترین کتابخانه های دنیا و غولهای کتاب در مسکو، پاریس، مخصوص در دو کتابخانه کنگره آمریکا با ۱۳۴میلیون کتاب و موزه بریتانیا با۱۵۰میلیون کتاب...یعنی دریایی از کتاب یعنی...
اگر چه، نمی توان همه آنها را خواند اما دیدنش نیز لذتبخش و برای انسان غرورانگیز است مثل اینکه در ساحل دریایی ایستاده ای و به بی شمار ماهی هایی می نگری که از سطح دریا برای رسیدن به خورشید بالا و پایین می پرند، به همه دسترسی نداری اما رقص و بازیگوشی شان فی نفسه لذتبخش اند...

♈️شخصیت آدمها براساس کتابهایی ساخته میشود که میخوانند، به هر خانه ایی که وارد میشویم میتوان از نوع کتابها در قفسه خانه اش پی برد که چه تیپی باید باشد، اما در مورد خانه هایی که اصلا قفسه کتاب ندارند چه می توان گفت؟ خودتان حدس بزنید...!

♈️من به آینده جامعه ای که در آن، حقوق معلمانش از حقوق قاضی های دادگاهها کمتر است امیدوار نیستم.
من در وجنات جامعه ای که مردمش با کتاب بیگانه اند، هیچ نور رستگاری نمی بینم...
جامعه ای که پس از قرنها، همچنان مصداق این حکایتِ تلخ قابوسنامه است كه:
«مردی، فرزند سركش و لا‌ابالی خود را نصيحت میکرد كه اگر دوباره سركشی كند او را به مكتبخانه خواهد گذاشت تا درس بخواند و دانشمند شود تا يك عمر فقير و گرسنه بماند»!

♈️می دانم که در جهنم هیچ کتابی وجود ندارد چون آتش میگیرند، اما توصیفات بهشت را زیاد شنیده ایم مثلا آب روان، حوری...! ولی، هیچ سخنی از کتاب و کتابخانه هایش نشنیده ایم.
اگر کتاب و کتابخانه ای در آنجا نباشد بدون شک، بهشت خوبی نخواهد بود...!
November 15, 2022
استاد ناصر تکمیل همایون را از کتاب هایش می شناختم بارها و بارها نام او را در آثار پژوهشی ام ارجاع داده بودم و هر بار او را به خاطر حجم بالای تحقیق و پژوهش پیرامون موضوعات بسیار مهم تاریخ ایران می ستودم. این افتخار نصیبم شد تا بلاخره او را روزی از نزدیک در دفتر کارش در پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ببینم و چه دیداری که انگار هزاران سال است که او را می شناسم. شخصیتی پر تلاش ، خوش فکر ، اندیشمند و از همه مهمتر خاکی و خوش مشرب و عاری از هرگونه نخوت و تکبر... همان خصوصیات اخلاقی که در قشر علمی جامعه ما کم‌کم در حال رنگ باختن است. اما به حق استادی چون تکمیل همایون نمونه عینی آن صفات بودند. استاد تکمیل همایون به من گفتند که نسل ایشان تلاش های زیادی در جهت اشاعه علم و فرهنگ و توسعه دانش تاریخ انجام داده اند اگر چه خیلی از آنها هرگز در حوزه دانش تاریخ ، تخصصی نداشته اند اما او امروز بسیارخوشحال است که نسل های جدید که دانش آموخته تاریخ هستند، در حال تکوین این دانش اند و او بسیار به آنها و شیوه های ارائه‍ و راهکارهای آنها امیدوار است.
در آخرین تماس تلفنی ام در این اواخر استاد را بسیار ضعیف و رنجور یافتم. اما مثل همیشه سرشار از انرژی و امید و تلاش... ایشان گفتند که کتابی را با عنوان نام ایران و هویت ایرانی در حال انتشار دارند و بی صبرانه در انتظار انتشارش هستند. نمی دانم کار کتاب به کجا رسیده اما خوب می دانم که استادانی چون تکمیل همایون که به حق نام استاد سزاوار شان است، در حق ایران و ایرانی و وطن دوستی و پرورش فرزندان آن آنچه که شایسته بود به انجام رسانده اند و بی شک تلاش های آنها تا همیشه در تاریخ هویت فرهنگی این کشور ثبت خواهد شد.
روانشان مینوی باد...

آسیه ایزدیار
November 17, 2022
Forwarded from جامعه ایرانی
به یاد شادروان
دکتر ناصر تکمیل همایون



رحیم محمدی
۲۶ آبان ۱۴۰۱


زنده یاد دکتر تکمیل همایون که در برخورد اول «زبانِ فاخر» و «استغناء» او به چشم می‌آمد، ادامه‌ی نسل استادانی بود که می‌توان آنها را شاگردان یا علاقه‌مندان استادانی چون غلامحسین صدیقی و یحیی مهدوی و حتی امیرحسین آریانپور دانست و شاید از این نسل معدود استادانی چون علی بلوکباشی (مردم‌شناس) و یحیی مدرّسی (زبان‌شناس) هنوز در میان ما باشند. این نسل ویژگی‌های ممتازی در تعلیم و تربیت دانشگاهی خود داشتند که در نسل بعدی با اشاعه‌ و تکثیر چپ‌گرایی و سنت‌گراییِ اسلامی از دهه ۱۳۳۰ ش. به بعد در ایران، دیگر بازتولید نشد. آریانپور نیز با اینکه چپ بود اما در دام چپ سیاسی و ستیزه‌جو نیفتاد و در ایستادنگاه «چپ دانشگاهی» ایستاد.
ویژگی ممتاز این نسل «فارسی‌گویی» و «فارسی‌نویسی» فاخر و قاعده‌مند بود که گویشگران این نسل توانسته بودند یک نوع «فارسیِ دانشگاهی» بیافرینند که در گفتار و نوشتار از گونه‌های غیردانشگاهی متمایز شده بود. من که بارها در محضر گفتارهای زنده‌یاد تکمیل همایون حاضر بودم، به وضوح این تمایزِ گفتاری در ذهن و خیالم برجسته می‌شد. اما در نسل‌های بعد که گفتمانِ چپ‌گرایی و سنت‌گراییِ اسلامی چیره شده بود، این فارسی دانشگاهی دچار نوعی بی‌قاعدگی و دریوزگی گفتاری و نوشتاری شده بود. به این معنا که مخاطب باید بارها از گوینده و نویسنده بپرسد؛ منظور شما از اینکه گفتی یا نوشتی چیست؟ و چه معنایی در ذهن و خاطره‌ی شما می‌گذرد؟
متأسفانه از آن پس، نوعی سستی و سخافت بر فارسی‌نویسی و فارسی‌گویی دانشگاهیان ایران و به طور کلی همه نویسندگان و روشنفکران ایرانی غالب آمد و زبان فارسی بیشتر از قبل آشفته‌تر شد. این آشفتگیِ زبان کم چیزی نیست، زبانْ جهانِ معنایی و شناختی و فکری گویشگران و کنشگران است، زبان وقتی آشفته می‌شود؛ فهمیدن و فهماندن  و شناختن و شناساندن ناممکن می‌شود. در نتیجه بادِ آشوب، آموزش و تفکر و پژوهش و تربیت را پریشان‌ می‌کند و در چنین زمان‌هایی است که ضوابط و معیارهای زبان مفقود می‌شود و گفتن و نوشتن هر چیز بی‌معنایی رایج می‌شود.
پس از انقلاب اسلامی نیز سیستم گزینشی که از سوی ایدئولوژی و سیاست بر «گزینش استادان دانشگاه» تحمیل شد، آن بنیان آشفتگی زبان فارسی که با چپ‌گرایی و سنت‌گرایی اسلامی پی افکنده شده بود، ادامه یافت و مانع از بازتولید فارسی دانشگاهی نسل‌های پیشین در حوزه‌های علوم اجتماعی و انسانی و فلسفه شد. به طوری که چندین دهه است اغلب آثار دانشگاهی ایران، اعم از تألیف و ترجمه و مقاله و گزارش علمی چنان شده است که چندان خواننده‌ای پیدا نمی‌کند و اساساً گویا خواندن دچار زوال شده است و البته که چه خوب است خوانندگانْ چنین کارهایی را نمی‌خوانند. یکی از علل مهم این «زوالِ خواندنْ» فارسی‌نویسی سُست این نوشتارها و تراجم است. ما اساساً به این موضوع توجه نداریم، نوشتن اگر سُست باشد، جاذبه‌ی خواندن نیز از میان می‌رود.

واتساپ جامعه ایرانی:

https://chat.whatsapp.com/IxZpaituwxd9KpX9d8trxi

تلگرام جامعه ایرانی:

@RahimMohamadi
November 20, 2022
November 26, 2022
Forwarded from حضرت باران
مایکل بوراووی جامعه‌شناس بلندآوازه در تیر ۸۷ به ایران آمد و در سخنرانی دانشگاه علامه می‌گفت مطالعه‌ای در کشورهای اروپای شرقی انجام دادم که ببینم چرا این‌ها سقوط کردند؟
گفت کشورها را می‌توان به دو گونه تقسیم کرد:

آن‌هایی که سیاست اصلی‌شان "تولید رضایت" است؛ و آن‌هایی که سیاست اصلی‌شان "کنترل نارضایتی" است. کشورهای اروپای شرقی به‌جای تولید رضایت، هم و غم خود را صرف کنترل ناراضی‌ها کردند و از آنجا که هر چه ناراضی‌ها را بیشتر کنترل کنید ناراضی‌ها بیشتر افزایش پیدا می‌کنند انتهای ماجرای این کشورها سقوط بود.

-نعمت‌الله فاضلی، چشم‌انداز ایران شماره۱۳۶
December 2, 2022
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«ارابۀ ایزدبانو»


مجلۀ تایم زنان ایران را «قهرمانان سال» نامیده است. در آخرین پستی که در سال ۱۴۰۰ منتشر کردم، زنان ایران «برندگان قرن» نامیدم. در برابر مفهومِ «برندگان قرن» تعبیرِ «قهرمانان سال» ناچیز است. نمی‌خواهم دلایلم برای «برندگان قرن» نامیدن زنان را دوباره تکرار کنم. فقط بگویم برنده بودن یعنی خوداثباتی و چرخاندن توازن قوای مادی و معنوی جامعه به سوی خود. همۀ آن چیزهایی که معدود زنان کنشگر در اول قرن چهاردم خورشیدی می‌گفتند و با ریشخند ــ و البته سرکوب ــ جامعه روبرو می‌شد، در آخر قرن به اموری بدیهی تبدیل شد، تا حدی که حتی تاریک‌اندیش‌ترین افراد اگر آنها را زیر سؤال برند، منزوی می‌شوند. سیاست‌های اجتماعی ایران در دوران پهلوی در واقع تحقق خواسته‌های همان زنانی بود که در فاصلۀ مشروطه تا سقوط قاجار (۱۲۸۵-۱۳۰۴) این‌سو آن‌سو، یکه و تنها، از حقوق زنان دم می‌زدند.

به همین دلیل می‌گویم بزرگ‌ترین برنده در دادگاه تاریخ در نهایت زنانی بودند که پس از مشروطه برای تحقق حقوق زنان تلاش می‌کردند و بی‌تردید، به رغم گمنامی، جزء بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ ایرانند. غم‌انگیز اینکه برخی از آنها خودشان هم می‌دانستند صد سال زود به دنیا آمده‌اند. گرچه آنچه گفتند و کردند، چراغ راه آیندگان شد.

می‌دانم برخی با شنیدن تعبیر «برندگان قرن» دچار سوءتفاهم می‌شوند. منظور از «برنده» بودن این نیست که زنان امروز حقوقشان را گرفته‌اند. کیست که نداند تا برابری حقوقی فاصلۀ بسیاری داریم. هم مرجعیت قضایی‌ـ‌حکومتی و هم مراجع سنتی جامعه هنوز در مقابل برابری مقاومت می‌کنند. اما کیست که نداند درون جامعه چه می‌گذرد؟ چه می‌گذرد؟ می‌گویم. جامعه با چرخِ آسیابِ «عرف‌سازی» و «عرف‌زدایی» همۀ قوانین مکتوب را مانند موریانه می‌خورد و میان‌تهی می‌کند. این چرخ آسیاب با نیروی زنان می‌چرخد. هیچ سیاست و سیاست‌گذاری دستش به «عرف» نمی‌رسد. می‌تواند چند صباحی عرف را انکار کند و حتی برای آن جرم‌انگاری کرد و عده‌ای را هم دستبند زد، اما خود عرف مانند روح است؛ نمی‌توان آن را گرفت و دستبند زد.

کافی است سری به ایستگاه متروی میدان انقلاب تهران بزنیم تا بفهمیم فرایند عرف‌زدایی و عرف‌سازی چه کرده است. یادتان هست همین چند وقت پیش می‌خواستند دکمه را به مانتو برگردانند و دعوا سر جادکمه بود. دکمه که برنگشت، کل مانتو هم پرید. این مثال مهم است زیرا نمودی «عینی» برای رخدادی «ذهنی» است که الهه و الهام‌بخش جامعه است. مسیر جامعه را ارابۀ این الهه تعیین می‌کند و ساچمه‌های سیاست در نهایت سنگ‌ریزه‌هایی زیر چرخ آن است.

مهدی تدینی


@tarikhandishi  |  تاریخ‌اندیشی
December 7, 2022
سربه داران!
مدتی است که چونان بسیاری از اهالی تاریخ کشور ، سر در گریبان تاریخ برده ام بلکه بتوانم هم از این فضای نا خوشایند دور شوم که با روح و اندیشه ام سازگار نیست و هم تجربه ای مشابه برای برون رفت از این روزها ی تاریک و تلخ از دل تاریخ بیابم. برای این منظور به سراغ سیاه ترین روزهای تاریخ ایران، یعنی دوران هجوم مغولان و بعد تیموریان و بعد آن ترکمانان رفتم. همان دوران بی ثبات و آشوبی که همه چیز را در خود بلعید. دورانی که از شدت تباهی، عده ای چنان سرخورده از کار دنیا شده بودند که دست از دنیا شسته و تارک دنیا کردند بلکه چون افیونی موقت رنج و درد آن را تاب آورند . پس برای آن دستاویزی به جز پناه بردن به مذهب تازه نفس تشیع و خانقاه های هزار پیچ تصوف نیافتند. عده ای نیز چاره را در سکوت و در خود پیچیدن ندیده ، دست از جان شسته و علیه ظلم و جور زمان به پاخواسته، شعار ما سر به دار می دهیم ولی تن به ذلت نمی دهیم، سردادند.
اما آنچه که در این دوره سیاه در نهایت تبدیل به بارقه های نور و امید شد ، این بود که مهاجمین مغول و ترک و تارتار به زودی با اندک نبوغ سیاسی خود وقوف یافتند که آنچه که آنها را در عرصه قدرت و حکومت باقی می دارد نه خشونت و قتل و غارت و سربه دار کردن مردم ، بلکه همراه شدن با مردمی است که در این سرزمین زندگی می کنند. آنها یافتند که آنچه باعث تدوام آنها میشود همراه شدن با خواست و حرکت های سیاسی و فکری مردم است. در واقع آنها به زودی آگاه شدند که این مردم ایران هستند که به حکومت و قدر ت آنها مشروعیت می بخشند و حاکمان بدون آنها هیچ نیستند. حتی اگر هیبت چنگیز و تیمور و شاهرخ را هم داشته باشند ساید بتوانند چند روزی با کرو فر نظامی و قدرت نمایی از جنس رعب و وحشت بر مردم مستولی شوند، اما این وضع چند صباحی نمی پاید و مردم این سرزمین به واسطه علقه های دیرینه فرهنگی شان، حاکمیت های بی ریشه و بی برنامه را بر نمی تابند و موجودیتشان را نابود می کنند. پس برای خود هدف و برنامه ای تنظیم کردند و گروه های مختلف مردم را در جهت آن همراه ساختند . نتیجه آن شد که اگر چه سطح ویرانی ها و آشوب در اوایل حاکمیتشان فراوان بود اما با سیاستی با برنامه به سمت آبادانی و رونق و پیشرفت ایران در همه زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی پیش رفتند . اگر ویرانی آفریدند آن را بهتر از قبل ساختند.
این تجربه تاریخ است و کشور ما سابقه ای دارد بس شگرف از تجربیات مشابه. کاش بتوانیم اندکی از تاریخ بیاموزیم و درستی و نادرستی را ه و هدف را در متر و وزن و قالب آن بسنجیم .
اما سوالی که همچنان در ذهن من باقی است که به راستی چرا از تاریخ آن هم در کشوری با سابقه ای بلند بالا از تاریخ، نمی آموزیم ؟

آسیه ایزدیار
December 16, 2022
درود...
اگر چه امسال یلدایمان رنگ خون گرفته است به همان سرخی دانه های انار ...

اما یلدای امسال متفاوت است ، این یلدا، گذر از تاریک ترین شب سرزمینمان و حرکت بسوی مهر و نور است.

فقط صد حیف که در چله یلدایی امسال جای سیاوشانمان خالیست...

یلدایتان مبارک❤️
December 21, 2022
حاج آقا خطاب به مجمع الشرعیه:
هر جوری که می تونی نگذار مردم فهمشون زیاد بشه. بهشون بگو هر چی هست همینه که ما به شما می گیم و خارج از گفته ما کفر است و باطل. هیچوقت نگذار قمه و زنجیر علم و کتل از دست مردم بیافته...
اگر روزی بیاد که مردم اینها رو زمین بندازن و کتاب بدست بگیرن، اون روز باید بریم و این عیش مدام رو رها کنیم...
اگر تونستی اینجوری مردم رو حفظ کنی، هزاران سال بر اون ها سواریم و از خریتشون ثروتمند و محترم زندگی می کنیم. اگر در هر هزار نفر یکی هم مثل این شاعر چرند باف پیدا شد، نترس و فوری اتهام کافر بودن بهش بزن... اون وقت می بینی همون مردمی که تو تربیت کردی چطور بر سرش می ریزن و تکه تکش می کنن...!!

بن مایه : کتاب حاجی آقا
اثر زنده یاد صادق هدایت
December 30, 2022
.

‏ اگر واقعا مشتاقید بدونید چرا ایرانی‌ها دوست دارن سال نوی میلادی رو هم جشن بگیرن، جناب صائب_تبریزی جواب رو قرن‌ها پیش دادند :



بس که بد می‌گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد، عید کنند
January 1, 2023
تو را به گناه آن که در رویا فرو رفته‌ای دستگیر می‌کنند.
از تو می‌پرسند : اگر جنگ را می‌بردید چه می‌کردی؟
پاسخ می‌دهی : بر فراز کوه می‌رفتم، صنوبری را انتخاب می‌کردم و در سایه‌اش می‌نشستم. پاهایم را در مدیترانه فرو می‌بردم و دست‌هایم را دراز می‌کردم تا گیسوان آسمان را فراچنگ آورم. اینک نیز با این رویاها زندگی می‌کنم.
می‌گویند: پیروزمندان چنین نمی‌کنند.
نمی‌دانم، من حتی یک بار هم در زندگی پیروز نشده‌ام و از آنچه پیروزمندان می‌کنند، بی‌خبرم.

محمود_درویش
January 16, 2023
Forwarded from K.m
جورج آرمارتین میگه : کسی که کتاب میخواند، هزاران زندگی را قبل از مرگش زندگی میکند،کسی که هرگز کتاب نمیخواند، فقط یک بار زندگی میکند ...!
January 25, 2023
Audio
🔸 فایل صوتی سده در تاریخ بیهقی

▫️
#جشن_سده، سال ۴۲۶ قمری، سلطان مسعود در سرخس

#تاریخ_بیهقی، دیبای دیداری
#تصحیح: محمدجعفر یاحقی، مهدی سیدی

@NazariyehAdabi
January 30, 2023
Forwarded from چیلات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔥یکی از معروفترین جشنهای ایرانیان جشن سده است🔥

آغاز شامگاه دهم بهمن‌ در تقویم زرتشتیان⁧ جشن سده،⁩ یکی از جشن‌های ایرانیان است.

این جشن با افروختن آتشی بزرگ آغاز می‌شود و مردم دور آتش در کنار یکدیگر به شادی و پایکوبی می‌پردازند.🔥🔥🔥


جشن سده یادگار نیاکان خردمند ایران زمین با ریشه ای به درازای تاریخ و تمدن بشریت بر همه ایرانیان راستین شاد و فرخنده باد🔥🔥🔥
January 30, 2023
Forwarded from K.m
ضمن هم‌دردی با خانواده‌های داغ‌دیده، از مردم نیکوکار ایران تقاضا می‌کنم که هم‌میهنان‌ آسیب‌دیده در خوی را فراموش نکنند.
February 4, 2023
دانته در کمدی الهی می‌گوید:

"تاریک‌ترین اعماق جهنم از آن کسانی است که در بحران‌های اخلاقیِ زندگی، بی‌طرفی را انتخاب می‌کنند."
February 4, 2023
🔺زلزله ای علیه مرزهای سیاسی و تمامیت ارضی

زلزله مرز نمی شناسد. شاید تنها پدیده ی طبیعی که مرزهای قراردادی را در می نوردد.
زلزله ی 7/8 ریشتری بامداد امروز نمونه ای از نقض گسترده ی تمامیت ارضی توسط نیروهای سرکش طبیعت است.
ویرانی گسترده ای که در چند کشور و اقلیم مجزا ببار آورده، مانع " ملی کردن " نام آن می شود.
وحشت مهمان چند کشور شده و شمار زیادی در ترکیه و سوریه کشته شده اند.
کشته هایی از ترک ها، کردها و عرب ها!
نقشه ی ویرانی هم فراتر از ایدئولوژی ها و آرمان های سیاسی است:
از دیاربکر پایتخت ملی گرایی کردی تا غازی انتب; نماد ایستادگی و قهرمانی ترک ها در جنگ استقلال و تا حلب و حما و لاذقیه که روزگاری خاستگاه کادرهای حزب بعث و اخوان المسلمین بودند.
زلزله ی خاورمیانه نامی برازنده تر برای آن است.
اما آیا ذهنیت های زنگار زده و متصلب را هم به لرزه در آورده؟ زمامداران تنگ چشم ظلوم و عنود را بر سر عقل آورده؟
شک دارم! اردوغان هم اکنون به فکر دوختن کیسه رای برای انتخابات اردیبهشت از آوارهای آن است.
بشار در اندیشه ی حیف و میل و مصادره ی کمک های بین المللی است.
کردهای بی دولت را نمی دانم...
#صلاح_الدین_خدیو
February 6, 2023
ابعادِ مازوخیسمی فاجعه‌ای که در شیراز در حال وقوع است، با هیچ منطقی، حتی منطق اشغال پاریس توسط آلمان نازی توجیه‌پذیر نیست! مگر ایران ... مگر جهان چند شیرازِ دیگر دارد؟

👈تخریب بافت تاریخی شیراز را به بهانه توسعه حرم شاهچراغ متوقف کنید.

محمد درویش.
February 8, 2023
Forwarded from Naser
۱۹۳ سال از آخرین زلزله شدید تهران {1830 میلادی} می گذرد

آخرین زلزله شدید تهران مربوط به حدود دو قرن پیش (سال ۱۸۳۰ میلادی) است که در دوران حکومت فتحعلی شاه قاجار اتفاق افتاده است.  بر اساس آثار گسل به جای مانده از این زمین‌­لرزه و اندازه پهنه لرزه‌ ای آن،  حدود ۷.۲ برآورد شده است.  در اثر این زلزله مناطق شمیرانات و دماوند تقریبا به‌طور کامل ویران شد و حدود ۷۰ روستا در شرق جاجرود از بین رفت.  براساس گزارشهای موثق در پهنه شمیرانات بیش از  ۴۵‌هزار نفر کشته شدند. شاید در تاریخ حیات تهران، این بزرگ‌ترین زلزله‌ای باشد که در دوران قاجاریه به وقوع پیوسته است.
February 10, 2023
تاریخ آن زمانی به کار می آید که مردم به گذشته خود و به تفاوتی که میان گذشته و حال آنها وجود دارد واقف شوند و تنوع سلسله مراتب تاریخ شان را بپذیرند...
@tarikhandishmag
February 12, 2023
برای پیروز عزیز
پیروز جان ما و تو سرنوشت مان مشترک است. هر دو اسیر این جغرافیای عجیب شده ایم. هر دو باید سر مرگ و زندگی بارها و بارها چانه بزنیم و آخر سر هم سهم ما فقط مرگ باشد. پیروز جان حال امروز تو خیلی زیاد شبیه حال ایران است. منظورم سرزمین تو وماست. به حال نزار افتاده و رمقی برایش نمانده... اگر به دادش برسیم که او را برای آینده گان نجاتش داده ایم و اگر دیر بجنبیم برای همیشه او را از دست داده ایم . پیروز جان با این نام زیبا و امید بخش کاش بدانی که تنها کور سوی امید این روزهای تاریک ما تو هستی. در این مبارزه نا برابر بمان. بخاطر ایران...
February 27, 2023
Forwarded from M
📝 ایران دوستی بزرگ و اندیشه ساز

🔶نعمت الله فاضلی، 12 اسفند 1401

استاد جواد طباطبایی از میان ما رفت؛ اندیشمند اندیشه ساز  که توانست نقش روشنفکرانه اش را به نحو موثر ایفا کند و برای حداقل سه دهه در حوزه ی عمومی با اندیشه سازی اش اثرگذار باشد.

تند و صریح بود و بدون واهمه می نوشت و برایش هیچ چیز جز حقیقت اهمیت نداشت.  در کنار اندیشمندسازان بزرگی چون داریوش شایگان  منزلت والایی داشت. اندیشه ایرانشهری او توجه بسیاری از اهل فکر را جلب کرد. کتاب هایش پر مخاطب بود و توانست مهر خودش را در تاریخ اندیشه در ایران بزند. روشنفکری تمام عیار بود و در دوره ای که روشنفکر عمومی رو به زوال است توانست سرمشق روشنفکری باشد. اندیشه هایش عموما مکتوب بود و با منطق نوشتار ، سلیس و خواندنی می نوشت.

نظم فکری مشخصی داشت و در تمام نوشته هایش مساله ایران را به روایت ایرانشهری اش صورت بندی می کرد. دشمنان و منتقدانش هم نمی توانستند او را نادیده بگیرند.

طباطبایی از برجسته ترین انسان های عصر ما بود که در صدها سال بعد هم وقتی سخن از انسان های امروز ایران باشد او را فراموش نخواهند کرد. تا ایران و زبان فارسی و ایرانیان در جهان باشند نوشته ها و اندیشه های طباطبایی در یادها خواهند ماند حتی اگر در مخالفت و نقد او بگویند و بنویسند. طباطبایی از روشنگران ایران دوستی بود که تردیدی در ابراز عشقش به ایران و ایرانی بودن نداشت. پاداش رسمی در زمان حیاتش از مراجع رسمی قدرت دریافت نکرد و همیشه هویت مستقل و مدنی اش را پاسداری کرد.

شیوه عصبی نویسی او موجب رماندن و رنجاندن می شد و در یادداشتی درباره کتابش" ملاحظات درباره دانشگاه "، نقدهایم به او را نوشتم و نقدهای پرشماری به او شده و خواهد شد؛  اما کسی نمی تواند شهامت، خلاقیت، سخت کوشی، اثرگذاری، جدیت و خردمندی و اندیشه ورزی اش را نادیده یا دست کم بگیرد. همان طور که شجریان قهرمان موسیقی و شایگان قهرمان فلسفی ایران امروز شد ، طباطبایی هم از قهرمانان اندیشه ورز و اندیشه ساز و روشنفکری ما شد. برجسته ترین ویژگی اش دغدغه مندی اش بود.

در زمانه ای که اغلب دانشگاهیان غصه نان و مقام داشتند و دارند، طباطبایی "غم ایران " و اندیشه سازی برای ایران داشت. برای من نه اندیشه هایش بلکه دغدغه مندی، شهامت، خلاقیت و تکینگی وجودش ستایش انگیز است. او ایران دوستی بزرگ بود و روحش شاد و یادش گرامی باد.
March 3, 2023
March 8, 2023
Forwarded from M
‍ قحط‌الرجال؛ از مجلس مشروطه تا مجلس گلابی‌خوران امروزی ..!

مهدی تدینی


شاید حتا نامش را نشنیده باشید:
«ناصرالملک»، از رجال برجستۀ قاجار.
اما این مرد 46 ماه نایب‌السلطنۀ ایران بود، یعنی کارهای اجرایی شاه (احمدشاه) بر عهدۀ او بود.

ناصرالملک لقبش بود، نام اصلی‌اش ابوالقاسم خان قراگوزلو بود، متولد 1245 شمسی.

او اولین تحصیل‌کردۀ ایران در دانشگاه آکسفورد بود.
1257 تا 1262 در اروپا هم تحصیل کرد و هم برخی کارهای سفارت را انجام می‌داد و به هلند و آلمان نیز برای کارهای دیپلماتیک رفته بود.

مرد جهان‌دیده‌ای بود و سواد عصر جدید را هم در انبان داشت، برخلاف اکثر رجال آن دوران و برخلاف عموم مردم و علما و روحانیون...

در دورۀ مظفرالدین‌ شاه، سال‌های 1275 تا 1277 وزیر مالیه بود.

پس از اعلام مشروطه دو بار نخست وزیر شد.
پس از برکناری محمدعلی شاه (1288) و تعیین احمدشاه نابالغ به عنوان شاه ایران، ابتدا عضدالملک و بعد از مرگ او، ناصرالملک 4 سال نایب‌السلطنۀ ایران بود.

پس از آن‌که احمدشاه در هجده سالگی تاج‌گذاری کرد، ناصرالملک مسئولیت‌هایش را واگذار کرد و به لندن رفت.

اما نامۀ ناصرالملک به آیت‌الله طباطبایی
در روزهایی که علما به همراه سایر عدالت‌خواهان در پی مطالبات خود برای مجلس و عدالت‌خانه بودند، ناصرالملک نامه‌ای به آیت‌الله طباطبایی که از رهبران عدالت‌خواهان بود نوشت و تلویحاً اشاره کرد این راه که او و سایر عدالت‌خواهان می‌روند درست نیست.

در واقع تمام حرف ناصرالملک در آن نامه را می‌توان خلاصه کرد در این‌که به گمان او مشکل اصلی ایران به زبان امروزی «ضعف منابع انسانی» است..

این ضعف هم به دلیل این است که ما در ایران افراد باسواد و آگاه به علوم جدید نداشتیم، که این نیز در به دلیل ضعف، یا بهتر است بگوییم، فقدان نظام آموزشی بود...

ناصرالملک می‌کوشد با مثال آوردن منظور خود را به آیت‌الله طباطبایی بفهماند.

می‌گوید، کاری که عدالت‌خواهان اکنون می‌کنند مصداق این است ران نپختۀ شتری را در حلق بیماری می‌کنند که رو به موت است و او را تازیانه می‌زنند تا از بستر برخیزد و بدود.

می‌گوید، باید قطره قطره در گلوی این بیمار ناتوان آب‌گوشت چکاند و زیربغلش را گرفت و او را نرم نرم از جا بلند کرد.

ناصرالملک می‌گوید، اکنون در کل ایران 100 آدم باسواد که بتوان آن‌ها را برای مجلس و برای اجرای امور اجرایی کشور انتخاب کرد نداریم.

البته تأکید می‌کند، این‌که یک نفر چنان متکلف حرف بزند که برای فهمیدن منظورش به فرهنگ لغت نیاز باشد، دلیل بر باسوادی و لیاقت فرد نیست..

بلکه به افرادی نیاز است که سواد مدرن دارند، علوم جدید را می‌دانند.

ناصرالملک ژاپن و اقدامات امپراتور میکادو را مثال می‌زند و در نهایت پیشنهاد خود را هم مطرح می‌کند:

او می‌گوید در ایران حدود سه هزار مدرسه است که این‌ها زیر نظر علما اداره می‌شوند و از موقوفات بهره می‌برند.

اما این مدارس به هیچ دردی نمی‌خورند، زیرا علوم جدید در آن‌ها تدریس نمی‌شود.

پیشنهاد او این است که علما اگر می‌خواهند اقدام مفیدی انجام دهند از این نفوذ خود بهره برند و علوم جدید را به عنواد مواد درسی اجباری وارد مدارس کنند.

او نتیجه می‌گیرد:
«برای هر مدرسه یک دوره از علوم عصر جدید را مجبوری قرار بدهند، دوازده سال نمی‌گذرد که دو طبقه شاگردهای فارغ‌التحصیل از این مدارس بیرون خواهد آمد.

آن وقت مملکت ایران به قدر کفایت آدم عالم خواهد داشت که بتواند این حرف‌هایی که امروز می‌زنند و ابداً ثمر و فایده‌ای ندارد از روی علم و بصیرت به موقع اجرا بگذارند.»

ناصرالملک از معدود رجال قاجار است که می‌توان او را بسیار جدی گرفت.

وقتی مشروطه پیروز شد، او کوشید به عنوان میانجی رابطۀ شاه و مجلس را درست کند.

شاید به همین دلیل بود که بعدها فروغی، رئیس مجلس، برای نایب‌السلطنه شدن او تلاش کرد، زیرا او را قابل اعتماد و لایق‌تر از دیگر رجال قاجار می‌دانست.

اکنون 111 سال از نگارش این نامه می‌گذرد، نام ناصرالملک فراموش شده است، اما معضل «ضعف منابع انسانی» همچنان پابرجاست...

معضل نظام آموزشی همچنان پابرجاست...
مسیر انسان‌های لایق به خارج از کشور بسیار هموارتر است تا به میدان بهارستان و مجلس..!

و مجلس همچنان برای گلابی‌خورها درهای گشوده‌تری دارد تا برای آدم‌‌ها بزرگ...

ژاپنی که ناصرالملک مثال زد، فاصله‌اش با ما روز به روز بیش‌تر شد و ما ایران ماندیم...

گویا سرنوشت اندوه‌بار ما را پایانی نیست...
March 10, 2023
Forwarded from آسیه ایزدیار
شماره دوازدهم مجله تاریخ اندیش
منتشر شد. در این شماره می خوانید:

تبریز در دوره شاه سلطان حسین صفوی.
توران در چشم انداز دینی و سیاسی ساسانیان.
نقش بختیاری ها در انقلاب مشروطیت.
«از نازی آباد تا زندان قصر» نگاهی به خاطرات شفاهی دکتر محسن بهشتی سرشت.
درم فرعونی در جبال اسلامی: ردی باستانی از تبادل فرهنگی.
نقش نهاد دیوان سالاری در تضعیف حکومت سلجوقیان.
فرضیه پزشکی قانونی برای راز در گذشت حسن بن علی(ع) در سده هفتم میلادی.
March 12, 2023
Forwarded from F M
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فيلمى بسيار زيبا از آخرين روزهاى سال ٥٦ و مردم در تدارك خريد هاى نوروزى سال ٥٧.. فرش تكانى، خريد ماهى براى سبزى پلوى شب عيد، خريد كارت پستال و پست كردن براى دوستان مون، نوشتن نامه و لذت چسباندن تمبر روى پاكت و ارسال اون براى عزيزانمون، شوق خريد پوشيدن كفش و لباس نو

#تاریخ #اجتماعی #نوروز
March 18, 2023
Forwarded from پارسی‌انجمن
🔻جشنِ «نوروز» از باشکوه‌ترین و برجسته‌ترین یادگارهای ایرانشهریان است که سالهایی فراوان را پشتِ سر نهاده و یکی از کهن‌ترین جشنهای جهان به شمار می‌رود.

👈 «جشنِ نوروز، یادگارِ خسروان» را در «این نشانی» زیر بخوانید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman
March 24, 2023
مجله تاریخ اندیش در نظر دارد شماره ویژه ای را با موضوع نقش زنان در تحولات تاریخ ایران به زودی منتشر کند. از تمام پژوهشگران و اندیشمندان و نویسندگان این حوزه دعوت می شود تا در محورهای پیشنهادی مجله آثار خود را به ایمیل های مجله ارسال کنند.
محورها شامل:
‌زن در ادوار تاریخی ایران( از دوران باستان تاکنون).

زنان نامدار ایران.

فیمینیسم ، زن سالاری و مرد سالاری( پیشینه تاریخی).

پوشش زنان و نگاه نهاد های دینی و حاکمیتی ایران به آن در ادوار تاریخ.

نقش زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی دنیای باستان و پس از اسلام.

زن در آثار تاریخی و هنری ایران.

تاریخ آموزش و پرورش زنان.

نقش زنان در احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی و آزادی خواهی در ایران.

چالش های مشارکت های اجتماعی و سیاسی زنان در طول تاریخ ایران.

زن در متون ادبی و تاریخی ایران( سنجش و نقد نگاه مردانه).

روزنامه نگاری زنان.

جایگاه زنان در توسعه علم.

حداکثر زمان ارسال مقالات ۳۱خرداد ماه سال جاری خواهد بود.
ایمیل های مجله:
info@tarikandish.ir
Tarikhandish@gmail.com
April 25, 2023