📣آیا شماره جدید مجله تاریخ اندیش را با موضوع هویت ایرانی دریافت کرده اید؟
تصویر این مجله را با پس زمینه آثار تاریخی شهرتان برای ما ارسال کنید. به سه تصویر برتر جایزه ای تعلق خواهد گرفت...
@tarikhandishmag
تصویر این مجله را با پس زمینه آثار تاریخی شهرتان برای ما ارسال کنید. به سه تصویر برتر جایزه ای تعلق خواهد گرفت...
@tarikhandishmag
روایت میرزا آقاخان کرمانی از وضعیت مردم ایران در حدود یکصد و پنجاه سال پیش در سه مکتوب....
@tarikhandish
@tarikhandish
اما در شب های چله نیاز به شاهنامه، همیشه بیشتر از هر کتاب دیگری احساس می شده و بخت و اقبالی که شاهنامه در این شب ها داشته ، هرگز هیچ یک از شاه کارهای دیگر نداشته است. درست همین جا این پرسش پا به ذهن می گذارد که راز جاذبه شاهنامه در این شب ها چه بوده؟ چرا روستاییان و عشایر ، در این شب ها بیشتر از هر کتاب دیگری، دور آتش گرما بخش شاهنامه حلقه می زنند؟
از جنبه های مختلف به این پرسش پاسخ های داده شده که شاید دم دستی ترین آن ها ، این باشد که چون اولا روستاییان و عشایر معمولا یا کشاورزند یا دام پرور و جز شب های زمستان فراغت خاطری ندارند و ثانیا شاهنامه ، هم زبانی ساده و هم داستان های رزمی اغراق آمیز فراوانی دارد که با دانش اندک و مزاج خیال پرور روستاییان و عشایر سازگار است، لذا جمع این اسباب روستاییان و عشایر را در شب های چله به سوی شاهنامه می کشانده است. تردیدی نیست که این پاسخ در حد زیادی ناظر به علل جامعه شناختی و زیستی این گرایش است. با این حال این گرایش و جذب, دلیل اسطوره شناختی قوی دارد که کمتر به آن توجه شده است.
بخش هایی از مقاله چرا در شب های چله شاهنامه می خوانیم؟( مهدی سعیدی)
📚این مقاله رادر شماره دهم مجله تاریخ اندیش بخوانید.
@tarikhandishmag
از جنبه های مختلف به این پرسش پاسخ های داده شده که شاید دم دستی ترین آن ها ، این باشد که چون اولا روستاییان و عشایر معمولا یا کشاورزند یا دام پرور و جز شب های زمستان فراغت خاطری ندارند و ثانیا شاهنامه ، هم زبانی ساده و هم داستان های رزمی اغراق آمیز فراوانی دارد که با دانش اندک و مزاج خیال پرور روستاییان و عشایر سازگار است، لذا جمع این اسباب روستاییان و عشایر را در شب های چله به سوی شاهنامه می کشانده است. تردیدی نیست که این پاسخ در حد زیادی ناظر به علل جامعه شناختی و زیستی این گرایش است. با این حال این گرایش و جذب, دلیل اسطوره شناختی قوی دارد که کمتر به آن توجه شده است.
بخش هایی از مقاله چرا در شب های چله شاهنامه می خوانیم؟( مهدی سعیدی)
📚این مقاله رادر شماره دهم مجله تاریخ اندیش بخوانید.
@tarikhandishmag
۳۰درصد تخفیف نوروزی تاریخ اندیش تا ۲۵ اسفند
این تخفیف ها شامل چه شماره هایی از تاریخ اندیش خواهد شد؟
📗شماره دو: ویژه نامه تاریخ گیلان
📘شماره چهارم: ویژه نامه تاریخ دریای کاسپین
📙شماره پنجم:. ویژه نامه تاریخ معاصر ایران
📔شماره ششم: ویژه نامه تاریخ اساطیر ایران
📓شماره هفتم: ویژه نامه مقالات جهانی در حوزه شرق شناسی
📕شماره هشتم: ویژه نامه تاریخ بیماری های فراگیر
🎁شما می توانید با مراجعه به سایت تاریخ اندیش به آدرس www tarikhandish.ir/shop/ قسمت فروشگاه و یا از طریق پیام به تلگرام به شماره ۰۹۱۱۵۰۰۵۰۹۴ از این تخفیف ها بهره مند شوید.
@tarikhandishmag
این تخفیف ها شامل چه شماره هایی از تاریخ اندیش خواهد شد؟
📗شماره دو: ویژه نامه تاریخ گیلان
📘شماره چهارم: ویژه نامه تاریخ دریای کاسپین
📙شماره پنجم:. ویژه نامه تاریخ معاصر ایران
📔شماره ششم: ویژه نامه تاریخ اساطیر ایران
📓شماره هفتم: ویژه نامه مقالات جهانی در حوزه شرق شناسی
📕شماره هشتم: ویژه نامه تاریخ بیماری های فراگیر
🎁شما می توانید با مراجعه به سایت تاریخ اندیش به آدرس www tarikhandish.ir/shop/ قسمت فروشگاه و یا از طریق پیام به تلگرام به شماره ۰۹۱۱۵۰۰۵۰۹۴ از این تخفیف ها بهره مند شوید.
@tarikhandishmag
Forwarded from مورخان
انقلاب مشروطه جامه ای مدرن بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن بود که...
پیشنهاد مطالعه کتاب «اول اصلاح اقتصادی» برای تعطیلات نوروزی در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
مجید علیپور (پژوهشگر تاریخ): مواجهه ایرانیان با تمدن غرب پیامدهای ناگزیری داشت که از مهمترین آنها آگاهی از میزان عقبماندگی و «انحطاط» خود بود. اصلاحات دیوانی و تکاپوهای نظری از جمله واکنشها به این وضعیت جدید بود که نهایتا سیر وقایع را به انقلاب تاریخساز مشروطیت رساند. اما با همه تلاشها و جانفشانیهای حماسی صورت گرفته، نه تنها مسایل و بحرانهای کشور حل نشد بلکه خود بحرانی بر بحرانها و مسائل پیشین افزود و کشور به گردابی رانده شد که شَبَه تجزیه و فروپاشی از همیشه محتملتر و نزدیکتر میکرد.
التهابات سهمگین سیاسی، فرهنگی و تمدنی ناشی از انقلاب مشروطیت واکنشهایی چند در پی داشت. در واقع انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن، جامعهای مدرن پوشانده بود و طبعاً چنین جامعهای بر چنان اندامی متناسب نمیشد. ناامیدی از توفیق اصلاحات در جامعهای که هویتهای ایلی-تباری و دینی-مذهبی غالب بر هویت ملی بودند و «خان سالاران» و «بزرگ زمینداران» در آن دست بالا را داشتند و همزمان در سیطره بیمهار دولتین روس و انگلیس قرار داشت، طبیعی بود.
از جمله این واکنشها ظهور جنبشهای آرزواندیشی چون «جنگل» بود که هرچند در اهداف اولیه، همپوشانی بسیاری با آرمانهای مشروطهخواهان وطندوست داشت اما از آنجا که شرایط کشور و جهان تفاوتهای کلی کرده بود و خود نیز فاقد استعداد و توان لازم بودند؛ تنها بر پیچیدگی اوضاع و حجم مشکلات کشور افزودند و لاجرم ناکام هم ماندند. در سوی دیگر اما شاهد شکلگیری نوعی عقلانیت سیاسی میان برخی از جوانان منورالفکر انقلابی و وطنخواه هستیم که آنها نیز دلِ خوشی از تداوم حضور عناصر قدیمی دیوان سالاری در ساختار جدید نداشتند؛ به ویژه آنکه یقین یافته بودند این عناصر قدیمی و محافظهکار تنها تا جایی با تغییرات همراهی میکنند که منجر به تحول و دگرگونیهای اساسی در وضعیت حکومت و جامعه نشود.
این نسل جوان منورالفکر که الگوی خود را حکومت بیسمارک در آلمان یا ژاپن دوره میجی قرار داده بودند، شیوه های نسل قبل در مواجهه با مسائل کشور را ناکارآمد قلمداد میکردند؛ چنانکه «داور» در یکی از مقالات خود به تمسخر نوشت: «زمانی که ژاپن به دنبال اصلاح اوضاع اقتصادی و تقویت توان مالی و نظامی خود بود، آزادیخواهان ایران برای آزادی و مشروطه غزل میساختند!»
کتاب «اول، اصلاح اقتصادی» حاوی ۱۲۷ مقاله به قلم «علیاکبر داور» از شاخصترین افراد این نسل از منورالفکران است که به تازگی به کوشش حسن رجبیفرد از سوی انتشارات شیرازه به بازار نشر عرضه شده است. البته گردآورنده در این کتاب تنها به آن دسته از مقالات «داور» که در آن به ضرورت تغییر اولویتها از اصلاحات سیاسی و دموکراتیک به تغییر شکل حکومت و به ویژه تقدم اصلاحات اقتصادی تاکید کرده پرداخته است؛ مقالاتی که در آن داور، تنها راهِ حل مسائل و بحرانهای موجود را روی کار آوردن شخصیتی مقتدر در یک حکومت مطلقه وانمود میکرد. «داور» ریشه برتری غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن میدید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: «اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما میآید.» و از این منظر بود که استبداد مُنَوِّر را تئوریزه میکرد. در واقع فهم چرایی همدلی و همراهی این نسل از روشنفکران در برکشیدن رضاخان به سلطنت، به فهم وضعیت ویژهای بستگی دارد که کشور در آن قرار گرفته بود.
ارزیابی نقادانه عملکرد این نسل از نخبگان ایرانی میتواند فهمی صحیح از ریشههای مسائل و بحرانهای تاریخ معاصر ایران ارائه دهد و اثار نوشتاری علیاکبر داور یکی از مهمترین منابعی است که در این مسیر یاری رسان پژوهشگران و علاقهمندان است.
@movarekhan
پیشنهاد مطالعه کتاب «اول اصلاح اقتصادی» برای تعطیلات نوروزی در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)
مجید علیپور (پژوهشگر تاریخ): مواجهه ایرانیان با تمدن غرب پیامدهای ناگزیری داشت که از مهمترین آنها آگاهی از میزان عقبماندگی و «انحطاط» خود بود. اصلاحات دیوانی و تکاپوهای نظری از جمله واکنشها به این وضعیت جدید بود که نهایتا سیر وقایع را به انقلاب تاریخساز مشروطیت رساند. اما با همه تلاشها و جانفشانیهای حماسی صورت گرفته، نه تنها مسایل و بحرانهای کشور حل نشد بلکه خود بحرانی بر بحرانها و مسائل پیشین افزود و کشور به گردابی رانده شد که شَبَه تجزیه و فروپاشی از همیشه محتملتر و نزدیکتر میکرد.
التهابات سهمگین سیاسی، فرهنگی و تمدنی ناشی از انقلاب مشروطیت واکنشهایی چند در پی داشت. در واقع انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن، جامعهای مدرن پوشانده بود و طبعاً چنین جامعهای بر چنان اندامی متناسب نمیشد. ناامیدی از توفیق اصلاحات در جامعهای که هویتهای ایلی-تباری و دینی-مذهبی غالب بر هویت ملی بودند و «خان سالاران» و «بزرگ زمینداران» در آن دست بالا را داشتند و همزمان در سیطره بیمهار دولتین روس و انگلیس قرار داشت، طبیعی بود.
از جمله این واکنشها ظهور جنبشهای آرزواندیشی چون «جنگل» بود که هرچند در اهداف اولیه، همپوشانی بسیاری با آرمانهای مشروطهخواهان وطندوست داشت اما از آنجا که شرایط کشور و جهان تفاوتهای کلی کرده بود و خود نیز فاقد استعداد و توان لازم بودند؛ تنها بر پیچیدگی اوضاع و حجم مشکلات کشور افزودند و لاجرم ناکام هم ماندند. در سوی دیگر اما شاهد شکلگیری نوعی عقلانیت سیاسی میان برخی از جوانان منورالفکر انقلابی و وطنخواه هستیم که آنها نیز دلِ خوشی از تداوم حضور عناصر قدیمی دیوان سالاری در ساختار جدید نداشتند؛ به ویژه آنکه یقین یافته بودند این عناصر قدیمی و محافظهکار تنها تا جایی با تغییرات همراهی میکنند که منجر به تحول و دگرگونیهای اساسی در وضعیت حکومت و جامعه نشود.
این نسل جوان منورالفکر که الگوی خود را حکومت بیسمارک در آلمان یا ژاپن دوره میجی قرار داده بودند، شیوه های نسل قبل در مواجهه با مسائل کشور را ناکارآمد قلمداد میکردند؛ چنانکه «داور» در یکی از مقالات خود به تمسخر نوشت: «زمانی که ژاپن به دنبال اصلاح اوضاع اقتصادی و تقویت توان مالی و نظامی خود بود، آزادیخواهان ایران برای آزادی و مشروطه غزل میساختند!»
کتاب «اول، اصلاح اقتصادی» حاوی ۱۲۷ مقاله به قلم «علیاکبر داور» از شاخصترین افراد این نسل از منورالفکران است که به تازگی به کوشش حسن رجبیفرد از سوی انتشارات شیرازه به بازار نشر عرضه شده است. البته گردآورنده در این کتاب تنها به آن دسته از مقالات «داور» که در آن به ضرورت تغییر اولویتها از اصلاحات سیاسی و دموکراتیک به تغییر شکل حکومت و به ویژه تقدم اصلاحات اقتصادی تاکید کرده پرداخته است؛ مقالاتی که در آن داور، تنها راهِ حل مسائل و بحرانهای موجود را روی کار آوردن شخصیتی مقتدر در یک حکومت مطلقه وانمود میکرد. «داور» ریشه برتری غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن میدید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: «اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما میآید.» و از این منظر بود که استبداد مُنَوِّر را تئوریزه میکرد. در واقع فهم چرایی همدلی و همراهی این نسل از روشنفکران در برکشیدن رضاخان به سلطنت، به فهم وضعیت ویژهای بستگی دارد که کشور در آن قرار گرفته بود.
ارزیابی نقادانه عملکرد این نسل از نخبگان ایرانی میتواند فهمی صحیح از ریشههای مسائل و بحرانهای تاریخ معاصر ایران ارائه دهد و اثار نوشتاری علیاکبر داور یکی از مهمترین منابعی است که در این مسیر یاری رسان پژوهشگران و علاقهمندان است.
@movarekhan
IBNA
انقلاب مشروطه بر تن جامعه و ساختاری پیشامدرن/ مواجهه ایرانیان با تمدن غرب
مجید علیپور، پژوهشگر تاریخ میگوید: «داور» ریشه برتری غرب را در قوت اقتصادی و صنعتیِ آن میدید و معتقد بود اصلاحات اقتصادی، مُقدم بر اصلاحات سیاسی و فرهنگی است: «اول باید فکر نان بود [...] دنبال نان بروید، آزادی خودش عقب شما میآید.» و از این منظر بود که…
🔷 «نوروز» پیروز است
🔻نیاکان ما در تیرهترین روزها و بیستارهترین شبهای تاریخ این سرزمین نیز نوروز را به شادی برگزار کردهاند و این همان کاری بوده است که دشمنان این فرهنگ را میرنجانده. امام محمد غزالی، که دریغا همشهری فردوسی نیز بوده است، در «کیمیای سعادت» چنین مینویسد: «بلکه نوروز و سده بايد که مندرس شود و کسی نام آن نبرد». کنار نهادن و جشن نگرفتن نوروز به بهانه رنج و گرفتاری زمانه و گفتن سخنانی از این دست که «ما امسال عید نداریم» در رویارویی با پیام امیدآفرین و زندگیاندیش نوروز است و خواسته و ناخواسته رفتن به راه کسانی چون غزالی است.
🔻نوروز آوای امیدبخش و شادیآفرین هستی است و در پیکار با سختیها و دشواریهای زندگی کدام افزار همسنگ امید و شادی، نیرومند و کارا است؟ بیهوده نبوده است که در اندیشه ایرانشهری شادی اهورایی بوده است و اندوه اهریمنی. دل را به روی نوروز و پیام اهورایی آن بگشاییم و آن را به شادی پاس بداریم.
نوروزتان پیروز🌹🌸🌺🌹
🔻نیاکان ما در تیرهترین روزها و بیستارهترین شبهای تاریخ این سرزمین نیز نوروز را به شادی برگزار کردهاند و این همان کاری بوده است که دشمنان این فرهنگ را میرنجانده. امام محمد غزالی، که دریغا همشهری فردوسی نیز بوده است، در «کیمیای سعادت» چنین مینویسد: «بلکه نوروز و سده بايد که مندرس شود و کسی نام آن نبرد». کنار نهادن و جشن نگرفتن نوروز به بهانه رنج و گرفتاری زمانه و گفتن سخنانی از این دست که «ما امسال عید نداریم» در رویارویی با پیام امیدآفرین و زندگیاندیش نوروز است و خواسته و ناخواسته رفتن به راه کسانی چون غزالی است.
🔻نوروز آوای امیدبخش و شادیآفرین هستی است و در پیکار با سختیها و دشواریهای زندگی کدام افزار همسنگ امید و شادی، نیرومند و کارا است؟ بیهوده نبوده است که در اندیشه ایرانشهری شادی اهورایی بوده است و اندوه اهریمنی. دل را به روی نوروز و پیام اهورایی آن بگشاییم و آن را به شادی پاس بداریم.
نوروزتان پیروز🌹🌸🌺🌹
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 29 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
🔴 هویت ایرانی و نوروز
💠 حمید کاویانی پویا*
@iranfardamag
▪️ افرادی که به هویت ملّی خویش آگاهند، اجتماع و گروهی را که بدان تعلق دارند را دارای ویژگیها و مولفه هایی قلمداد کرده که آن را از دیگر گروهها و اجتماعات متمایز می کند. به دیگر سخن افراد این جامعه خویشتن را دارای معرفت همسانی دانسته و به اجتماع و سرزمینی مادری احساس تعلق و وابستگی دارند؛ سرزمینی که باشندگان آن میراث فرهنگی، تاریخی و سیاسی مشترکی را دار می باشند .در این راستا از بین شاخصه های مهم هویت ملّی، میراث فرهنگی مهمترین اجزای آن محسوب می شود که مشتمل است بر مجموعه مناسک، سنتها، جشنها، اسطوره ها، ارزش ها، باورها و هنرهایی که در طول سده ها و هزاره ها به دست آمده و با زندگی آدمی عجین گشته است. با این مقدمه آنچه ملتی را از ملل دیگر مجزا می سازد و شور وشعور میهن پرستی را موجب می شود خودآگاهی تاریخی است. اینکه ملتی دریابد، میراث مادی و معنوی نیاکانش چیستند و چه رخدادهای نیک و بد و چه شخصیتهای خیر و شر بر گذشتة آنها تاثیرگذارده و میهن و مردمانش سپاسگزار یا سرزنش گر چه رفتارها و رخوت هایی بوده است. با درک این گذشته و آگاهی از این هویت ملّی است که آدمی می تواند نقش برانگیزاننده ای برای رفع و جبران اشتباهات و کوشش در کاهش اشتباهات تاریخی داشته باشد.
🔸در ذیل میراث فرهنگی جشن ها و گردهمایی های ملّی به عنوان یادگاری ها و یادمان هایی هستند که به گذشتة اساطیری و تاریخی اقوام و ملّتها تعلق دارند و خود در تقویت خودآگاهی تاریخی و سیاست گذاریها و سیاست ورزی ها امری مهم و حیاتی تلقی می گردند. بدین روی در طول تاریخ گذشتة ایرانیان، جشن های ملّی به عنوان یکی از عناصر پیوند دهنده و تقویت کنندة جامعه در فرایند دوام و قوام هویت ملی موثر واقع شده است.
▪️ به واقع جشنهای بسیاری که با عنوان گاهنبار، مهرگان، سده و نوروز در تاریخ ملی و مذهبی ایرانیان گنجانده شده بود، تنها برای شادمانی کردن و پایکوبی نبود، گرچه این مهم خود در پویایی و پیوند اقوام ایرانی نقشی بسزا داشت، اما مهمتر از این مقوله برخی از این یادمانهای ملّی (همچون نوروز) برای ایرانیان یادآور شکوه و شادخواری نیاکانش بود؛ یادآور روزگاری که گویی جهان برای ایرانیان از نو تولد یافته و به همّت و یاری شهریاری خورشید وش(جم) خبری از « بیماری، مرگ، گرسنگی و پیری» نبود. باری ایرانیان از هر قوم و در هر اقلیمی به پاسداشت یاد و خاطرة این ایام می کوشیدند و باآیین هایی ویژه، هرساله در تکاپو برای تجدید و تکرار روزگاری بودند که هرآنچه نیک بود و موجب نیک بختی، در اختیار داشتند.
🔸گفته می شود تراژدیهای تاریخی در شکل گیری هویت ملّی تاثیر گذارتر از افتخارات ملّی و تاریخی هستند، در این بین اگر به این فرضیه باور داشته باشیم روزگار جمشید به عنوان موجد نوروز هم تراژدی دارد و هم شکوه. شهریار یا نوح ایرانی که نژاد ایرانی را از بزرگترین حادثة بشری(سرما و طوفان دیو ملکوس) با ساختن دژی زیرزمینی رهانید و روزگاری خوش آفرید، در پایان با غروری که یافت و ایرانیان را به دامان اژدی هاک مار دوش انداخت، سرنوشتی تراژیک برای خویش و جامعة ایرانی پدید آورد،. اما شیرینی روزگار جم از خاطره ها نرفت و پس از غلبه بر ضحاک، اقوام ایرانی دوباره بالیدند و در خودآگاه جمعی ایرانیان شکوه و شوکت گذشته پاک نشد.
▪️ در جهان ایرانی همواره بر حضور و سهم اقوام در پویایی و پیشرفت ایران زمین تاکید می شد و از عصر هخامنشی، تا روزگار شهریاران ساسانی همواره در سنگ نگاره ها نام این اقوام مندرج بود؛ تا همگان بدانند سرزمین پارسه(parsa) و ایرانشهر چه گستره و مردمانی دارد.
🔸باری در پیوند بین اقوام و افراد جامعه و تاکید بر داشتن میراثی مشترک به روش های مختلف تلاش می گردید و در باور ملّی و مذهبی ایرانی رستگاری فردی میسّر نبود مگر در رستگاری جامعه. به دیگر سخن اعتقاد راسخ هر ایرانی بود که سعادتش در گرو سعادت جامعه و نیک فرجامی اش در پیوند است با سرانجامِ نیکِ هم میهنش. بدین روی است که طبق نگاشتة پدر تاریخ «رسم ایرانیان آن نیست که تنها براى خویشتن خیر و برکت بخواهند، بلکه براى تمامى اقوام ایرانى که خود نیز جزوى از آنان به شمار مى روند، دعا مى کنند» .
▪️ در جشنهای ایرانی همچون نوروز که در آن پایان سرما، یاد و خاطرة درگذشتگان (فروهرها)، میلاد طبیعت و نو شدن جهان گرامی داشته شده و فرخنده خوانده می شد، ایرانیان با پادسداشت این رخدادها، رخوت ها را کنار گذاشته و «سر سال نو هرمز فروَدین، برآسوده از رنج؛ تن، دل زکین» و همراه با طبیعت شادابی و نشاط را پیشه کرده و با فراموش کردن هر آنچه رنگ کهنگی و کسالت داشت، روزی نورا به امید سرآغازی نو جشن می گرفتند...
متن کامل :
https://bit.ly/35aMx4c
#نوروز
https://t.me/iranfardamag
💠 حمید کاویانی پویا*
@iranfardamag
▪️ افرادی که به هویت ملّی خویش آگاهند، اجتماع و گروهی را که بدان تعلق دارند را دارای ویژگیها و مولفه هایی قلمداد کرده که آن را از دیگر گروهها و اجتماعات متمایز می کند. به دیگر سخن افراد این جامعه خویشتن را دارای معرفت همسانی دانسته و به اجتماع و سرزمینی مادری احساس تعلق و وابستگی دارند؛ سرزمینی که باشندگان آن میراث فرهنگی، تاریخی و سیاسی مشترکی را دار می باشند .در این راستا از بین شاخصه های مهم هویت ملّی، میراث فرهنگی مهمترین اجزای آن محسوب می شود که مشتمل است بر مجموعه مناسک، سنتها، جشنها، اسطوره ها، ارزش ها، باورها و هنرهایی که در طول سده ها و هزاره ها به دست آمده و با زندگی آدمی عجین گشته است. با این مقدمه آنچه ملتی را از ملل دیگر مجزا می سازد و شور وشعور میهن پرستی را موجب می شود خودآگاهی تاریخی است. اینکه ملتی دریابد، میراث مادی و معنوی نیاکانش چیستند و چه رخدادهای نیک و بد و چه شخصیتهای خیر و شر بر گذشتة آنها تاثیرگذارده و میهن و مردمانش سپاسگزار یا سرزنش گر چه رفتارها و رخوت هایی بوده است. با درک این گذشته و آگاهی از این هویت ملّی است که آدمی می تواند نقش برانگیزاننده ای برای رفع و جبران اشتباهات و کوشش در کاهش اشتباهات تاریخی داشته باشد.
🔸در ذیل میراث فرهنگی جشن ها و گردهمایی های ملّی به عنوان یادگاری ها و یادمان هایی هستند که به گذشتة اساطیری و تاریخی اقوام و ملّتها تعلق دارند و خود در تقویت خودآگاهی تاریخی و سیاست گذاریها و سیاست ورزی ها امری مهم و حیاتی تلقی می گردند. بدین روی در طول تاریخ گذشتة ایرانیان، جشن های ملّی به عنوان یکی از عناصر پیوند دهنده و تقویت کنندة جامعه در فرایند دوام و قوام هویت ملی موثر واقع شده است.
▪️ به واقع جشنهای بسیاری که با عنوان گاهنبار، مهرگان، سده و نوروز در تاریخ ملی و مذهبی ایرانیان گنجانده شده بود، تنها برای شادمانی کردن و پایکوبی نبود، گرچه این مهم خود در پویایی و پیوند اقوام ایرانی نقشی بسزا داشت، اما مهمتر از این مقوله برخی از این یادمانهای ملّی (همچون نوروز) برای ایرانیان یادآور شکوه و شادخواری نیاکانش بود؛ یادآور روزگاری که گویی جهان برای ایرانیان از نو تولد یافته و به همّت و یاری شهریاری خورشید وش(جم) خبری از « بیماری، مرگ، گرسنگی و پیری» نبود. باری ایرانیان از هر قوم و در هر اقلیمی به پاسداشت یاد و خاطرة این ایام می کوشیدند و باآیین هایی ویژه، هرساله در تکاپو برای تجدید و تکرار روزگاری بودند که هرآنچه نیک بود و موجب نیک بختی، در اختیار داشتند.
🔸گفته می شود تراژدیهای تاریخی در شکل گیری هویت ملّی تاثیر گذارتر از افتخارات ملّی و تاریخی هستند، در این بین اگر به این فرضیه باور داشته باشیم روزگار جمشید به عنوان موجد نوروز هم تراژدی دارد و هم شکوه. شهریار یا نوح ایرانی که نژاد ایرانی را از بزرگترین حادثة بشری(سرما و طوفان دیو ملکوس) با ساختن دژی زیرزمینی رهانید و روزگاری خوش آفرید، در پایان با غروری که یافت و ایرانیان را به دامان اژدی هاک مار دوش انداخت، سرنوشتی تراژیک برای خویش و جامعة ایرانی پدید آورد،. اما شیرینی روزگار جم از خاطره ها نرفت و پس از غلبه بر ضحاک، اقوام ایرانی دوباره بالیدند و در خودآگاه جمعی ایرانیان شکوه و شوکت گذشته پاک نشد.
▪️ در جهان ایرانی همواره بر حضور و سهم اقوام در پویایی و پیشرفت ایران زمین تاکید می شد و از عصر هخامنشی، تا روزگار شهریاران ساسانی همواره در سنگ نگاره ها نام این اقوام مندرج بود؛ تا همگان بدانند سرزمین پارسه(parsa) و ایرانشهر چه گستره و مردمانی دارد.
🔸باری در پیوند بین اقوام و افراد جامعه و تاکید بر داشتن میراثی مشترک به روش های مختلف تلاش می گردید و در باور ملّی و مذهبی ایرانی رستگاری فردی میسّر نبود مگر در رستگاری جامعه. به دیگر سخن اعتقاد راسخ هر ایرانی بود که سعادتش در گرو سعادت جامعه و نیک فرجامی اش در پیوند است با سرانجامِ نیکِ هم میهنش. بدین روی است که طبق نگاشتة پدر تاریخ «رسم ایرانیان آن نیست که تنها براى خویشتن خیر و برکت بخواهند، بلکه براى تمامى اقوام ایرانى که خود نیز جزوى از آنان به شمار مى روند، دعا مى کنند» .
▪️ در جشنهای ایرانی همچون نوروز که در آن پایان سرما، یاد و خاطرة درگذشتگان (فروهرها)، میلاد طبیعت و نو شدن جهان گرامی داشته شده و فرخنده خوانده می شد، ایرانیان با پادسداشت این رخدادها، رخوت ها را کنار گذاشته و «سر سال نو هرمز فروَدین، برآسوده از رنج؛ تن، دل زکین» و همراه با طبیعت شادابی و نشاط را پیشه کرده و با فراموش کردن هر آنچه رنگ کهنگی و کسالت داشت، روزی نورا به امید سرآغازی نو جشن می گرفتند...
متن کامل :
https://bit.ly/35aMx4c
#نوروز
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 هویت ایرانی و نوروز
💠 حمید کاویانی پویا* @iranfardamag ▪️ افرادی که به هویت ملّی خویش آگاهند، اجتماع و گروهی را که بدان تعلق دارند را دارای ویژگیها و مولفه هایی قلمداد کرده که آن را از دیگر گروهها و اجتماعات متمایز می کند. به دیگر سخن افراد این جامعه خویشتن را دارای معرفت…