تاریخ اندیش
218 subscribers
435 photos
71 videos
26 files
243 links
تاریخ اندیش مجله ای اختصاصی در زمینه تاریخ است. این کانال در ارتباط با اخبار این نشریه می باشد.

ارتباط با ما 👇👇👇👇👇

info@tarikhandish.irایمیل نشریه

@tarikhandish تماس از طریق تلگرام📲

Www.tarikhandish.ir وب سایت نشریه🌐
Download Telegram
♦️گزارش سخنرانی داریوش رحمانیان در همایش ایران در گذار♦️
@mardomnameh
واژه گذار را باید بدیلی دانست برای مفهوم شکست. گذار همواره با رنج ها، لطمات و بحران ها همراه بوده است؛ یعنی هیچ جامعه ای نمی تواند از وضعیتی به وضعیت دیگر گذار کند بدون آنکه دردی متحمل بشود. دوره ی قاجار تا مشروطه به معنای واقعی دوره ی گذار است.تاسف انگیز است که در کشور ما تاریخ مفهومی و تاریخ نظریه ای پیشرفتی نداشته است. در تاریخ مفهومی، اسیر کلیشه ها هستیم. مفاهیم و روایت های کلیشه ای در چند دهه اخیر بر تاریخ ما مسلط شده اند بنابراین یکی از بزرگ ترین وظایف پیش روی جامعه روشنفکری ایران و نه فقط تاریخ نگاران، آسیب شناسی وضعیت تفکر تاریخی است.  مورخ نباید اسیر عقاید بشود بلکه باید به تمام داده ها چون یک روایت و تفسیر که در بستر تاریخ زاییده شده اند بنگرد. روایت کردن فعل است و هر فعلی زمان مند، مکان مند و زمینه مند است و قرار نیست که اسیر اینها بشویم.
یکی از روایت های کلیشه ای که در دوره ای پر تب و تاب بر ما مسلط شد و هنوز پس از گذشت شصت سال نیز مسلط است و با توسل به آن هنوز هم در مورد قاجار اظهار نظر می شود و به باور تبدیل گشته و باید از آن گذر کرد، کلیشه عصر بی خبری است.در توضیح باید گفت یکی از خطراتی که ذهن مورخ را به لحاظ روش شناسی تهدید میکند، مفاهیم تعمیم دهنده و یکپارچه ساز هستند. مفهوم عصر و دوره بسیار خطرناک است که گاهی اوقات آنان را به مثابه واقعیت تاریخی فرض می کنیم و فراموش می کنیم که جلوه های نظری آن بسیار فراتر از جلوه های عینی آن است. به طور مثال عصر باستان یعنی چه؟ مگر در هستی تاریخی عصری به نام عصر باستان داشته ایم؟ یا مورخان آن دوره را باستان نامگذاری کرده اند؟ به همین شکل عصری به نام عصر بی خبری به دوران قاجار اطلاق شد که در دوره نهضت ملی که ایرانیان پنجه در پنجه استعمار انگلیس انداخته بودند و میخواستند مبارزه گفتمانی بکنند توسط کسانی همچون ابراهیم تیموری ساخته گشت. قصد، آن بود که گفته شود تمام مصائب با انگلیس در نهضت ملی کردن صنعت نفت به دوره ی قاجار باز می گردد.
@mardomnameh
یکی دیگر از کلیشه ها در مورد شخصیت های مهم تاریخی است. از مشکلات ما ایرانیان قهرمان سازی است؛ از فردی چون شاه عباس که زمینه ساز سقوط صفویه گشت و یا نادرشاه را به قهرمانی تاریخی بدل کرده ایم در صورتی که سیلی که نادرشاه بر صورت ایرانیان زد شاید کمتر کسی زده باشد، آن همه بحرانی که با کور کردن پسرش ایجاد کرد که حتی پس از مرگ خودش نیز دوام یافت واقعا چطور می توان اینها را در ذیل مفهوم قهرمان توجیه کرد؟ حمله نادر به هند زمینه ساز اسارت هند در دستان استعمار شد اما این همه فجایع نادر دیده نمی شود اما آقا محمد خان شده است اخته و خواجه؛ فتحعلی شاه شده است یک شاه عیاش بی فهم و بی سواد و بی خبر، اینها همه کلیشه است. آقا محمد خان به نظر بنده اگر از شاه عباس و نادرشاه بزرگ تر نباشد به هیچ عنوان کوچک تر نیست؛ آقا محمد خان در بسیاری از زمینه ها دوراندیش عمل کرده است؛ تنظیم قانون جانشینی راه بسیار خوبی برای حل بحران جانشینی بود؛ پیوند درست با روحانیت شیعه توسط وی موجب قرار گرفتن توان روحانیت در پشت استقرار سلطنت قاجاریه گشت و ثبات برقرار شد. آقا محمد خان شرایط تبدیل تاریخ قبیله ای به تاریخ خاندانی در ایران را فراهم کرد یعنی به نحوی که مجددا خاندان ها در ایران قدرت گرفتند. فتحعلی شاه در نوگرایی و تجدد دوران قاجار سهم به سزایی داشته است. یک کلیشه دیگر در مورد این دوران ساخت دو گانه تبریز و تهران است که تفکر تجدد و نوگرایی در تبریز و توسط عباس میرزا و قائم مقام ها دنبال می شده است اما تهران در دست عیاشان، بی کفایت ها و بی خبران بوده است و تبریز در زیر یوغ تهران. چه کسی به عباس میرزا و قائم مقام ها اختیارات و توان می داد؟ مگر کسی غیر از فتحعلی شاه چنین توانی داشته است. در این گذار نباید فقط به دنبال قائم مقام ها و امیرکبیر برویم و این دوگانه ها را تشدید کنیم.  تاریخ ما نیاز به گذار از این کلیشه ها دارد. عباس اقبال در کتاب خویش وقتی به دوره قاجار می رسد می گوید دوره ظلم و ستم شروع شد. گویی که دوره قبلش دوره چراغانی، عدل، آزادی و قانون بوده است.
@mardomnameh
روایت کلیشه ای دیگری که انگیزه های سیاسی داشته است و در دوران پهلوی ساخته شد این است که سرآغاز ایران جدید و نوین رضا شاه بوده است. گویی که یکدفعه یک ناجی، یک نیروی الهی به نام رضا شاه افتاد در ایران و آن را از قرون وسط به عصر تجدد رساند. درست است که دوران رضا شاه نقطه عطف تجدد گرایی است؛ اما باید دید آرمان و تفکر تجدد و نو شدن چگونه شکل گرفته است؛ این آرمان بر اثر جنگ های ایران و روس شکل گرفت یعنی تاریخ این آرزو، جریان و خواست برمی گردد به آن دوران هر چند جرقه هایی از این خواست در پیش از قاجاریه نیز دیده می شود. هیچ  نوسازی ها و
تجددگرایی از مشروطه و پس از آن نیست که ریشه ی آن به عصر ناصری و حتی فتحعلی شاه بازنگردد. در صنعت، کارخانه، راه سازی، ارتش، نظام دستگاه قضایی، دستگاه بهداشت و پزشکی، نوسازی اندیشه سیاسی و ادبیات باید به این دوره ی گذار توجه کرد.
@mardomnameh
یکی دیگه از کلیشه ها مربوط به ناصرالدین شاه است. در گفتمان تولید شده در میان اکثر مورخان ما، ناصرالدین شاه یک شاه کج اندیش، بی سواد، سطحی نگر و خودخواه است. علیه وی گفته می شود پنجاه سال استبداد ناصری، عامل انحطاط، توقف، رکود ایران و عقب افتادگی از قافله تمدن بشر و دست میرزا رضای کرمانی درد نکند که کشت این را. لازم به توضیح است که قتل ناصرالدین شاه قتل یک شخص نیست بلکه قتل مقام شاه است، قتل نهاد سلطنت است و این خیلی مهم است چون چیزی است که راه را برای انقلاب مشروطه گشود. روی دیگر کارنامه ناصرالدین شاه خطاطی، نقاشی، طراحی و پایه گذاری عکاسی است. جالب است که عصر بی خبری را یک کل و یک فضای غالب قلمداد می کنند اما تقصیرات را به گردن اشخاص می اندازند نه آن فضای موجود. در همین عصر بی خبری در دستگاه دیپلماسی یک کسی مثل میرزا سعید خان موتمن الملک بیست و یک سال وزیر خارجه است. البته در روایت کلیشه ای مرحوم آدمیت وی نماد تحجر و کهنه اندیشی است؛ ولی او کسی است که در طول سال های وزارتش ایده ی حفاظت از کیان ایران با زور میرزایی یا همان زور قلم در فقدان زور شمشیر را مطرح کرد. یکی از نمودهای زور میرزایی کاغذ رسمی بود. کاغذ رسمی چنان فنی نوشته می شد که فهم آن برای سفرای کشورهای بیگانه بسیار سخت و زمان بر بود. در همین عصر بی خبری میرزا هدایت وزیر دفتر را هم داریم که از با خبرترین هاست و در همین دستگاه ناصری فعال است. تحولات فکری ما در این دوران شروع شده است. تعلیم و اعظام دانشجو به خارج و تاسیس مدارسی چون مدرسه عالی سیاسی (به پیشنهاد پیرنیا) در همین دوران باعث بروز تحول در روند تجدد خواهی سیاسی و حقوقی شد و به برآمدن شخصیت های برجسته و تحول ساز آینده در زمان مشروطه و رضا شاه کمک های بسیار کرد، به طور مثال فروغی از معلمان و مدیران این مدرسه است. فروغی اولین کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در غرب، نخستین کتاب در مورد فن سخنوری و از نخستین کتاب های علم حقوق جدید در زبان فارسی را می نگارد. عبدالله مستوفی و علی اکبر دهخدا نیز از دیگر تحصیل کردگان این مدرسه هستند. حضور همین مدرسه سیاسی زمینه ساز ساخت مدرسه عالی حقوق در ایران با پیگیری فیروز میرزا نصرت الدوله پس از انقلاب مشروطه گشت. مدرسه فلاحت و موسیقی در دوره مظفری نیز از دیگر مدارس بنا شده در آن دوران است که همگی این مدارس در نهایت زمینه ساز تاسیس دانشکده ها در دانشگاه تهران می شوند.
@mardomnameh
در مورد انقلاب مشروطه نیز یک روایت مسلط وجود دارد که می گوید مشروطه توطئه خارجی است و بنیان ملی ندارد. در همین راستا محمود محمود به خاطر بست نشینی مشروطه خواهان در سفارت انگلستان می گوید مشروطه آشی بود که در سفارت انگلیس پخته شد برای ما. امثال اسماعیل رائین و صفایی نیز در همین کوره دمیدند. در دوره کنونی نیز این روایت پیگیری می شود. در روایتی دیگر مشروطه را عامل تولید بحران در ایران قلمداد می کنند؛ گویی بحران را مشروطه ساخته است. اما حقیقت این است که بحران وجود داشته است و مشروطه روشی برای اصلاح و رفع بحران بود. مشروطه خودش دچار بحران شد با قرارداد 1907، دسیسه های انگلستان و زور گویی های روسیه. ادوارد براون انقلاب مشروطه را قانون خواه می داند نه همچون انقلاب های اروپایی، دموکراتیک.
این روایت ها و کلیشه ها بایست نقد شوند. نامه ی تاریخ ایران باید نو شود.
@mardomnameh
🖋حسین منوچهری، دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه تهران
📌اسکندر منفور یا اسکندر محبوب

📝علی ربیع زاده
@tarikhandishmag
اردوایرافنامه یکی از متون پهلوی و مربوط به دوره ساسانی است که ردپای بسیاری از ساختارهای سیاسی جامعه ساسانی را می توان در این کتاب یافت. بطور مثال : وجود دین دولتی، نهادهای کنترل سیاسی و شکل و نوع حکومت ساسانی را می توان در مندرجات این کتاب مشاهده کرد. این منبع در دوره ساسانی و احتمالا در زمان خسرو اول توسط موبدان زرتشتی جهت پاسخگویی به شبهات ایجاد شده در بین زرتشتیان از طرف موبدان نگاشته شده است. این شبهات دینی به دلیل ظهور ادیان جدید ی مانند مانویت، مسیحیت و مزدک بوده است که موبدان زرتشتی آن ها را تهدیدی برای خود می پنداشتند.
اردشیر پس از غلبه بر اردوان، آخرین شاهنشاه اشکانی، مهمترین مسئله کشور و ماموریت خود را اتحاد و یکپارچگی کشور از نظام ملوک الطوایفی می دانست. او معتقد بود که اسکندر مقدونی جهت تباه ساختن کشور و پراکنده کردن همداستانی مردم چنین نظامی را پی ریخت.
در این کتاب جایگاه اسکندر به عنوان یک شخصیت منفور و ملعون و فرستاده اهریمن، تعریف می شود که گناهان نابخشودنی را مرتکب می شود. گناهانی مانند سوزاندن کتاب مقدس اوستا و زند - کشتن موبدان و هیربدان دین زرتشت و ایجاد اختلاف بین بزرگان ایرانی و تبدیل کشور به کرده خدایی. این چهره اسکندر منفور زاییده دوران تسلط سلوکیان بر کشور بود و مغان ایران هر گز نمی خواستند تسلط یک بیگانه را در کشور بپذیرند، جریان مغ کشی داریوش اول را در یک دگر دیسی تاریخی به اسکندر نسبت دادند و او را دشمن دین و میهن قلمداد نمودند.
اما این چهره منفور در اواخر دوره ساسانی با ترجمه کتاب سیرت اسکندر از یونانی به پهلوی به تدریج تغییر کرد به طوری که در منابع متاخر ساسانی و منابع آغازین ایرانی اسلامی نظیر شاهنامه و اسکندر نامه، اسکندر دیگر فردی بیگانه نبود بلکه اسکندر فرزند دارای بزرگ و برادر ناتنی دارای کوچک بود که در ازدواجی پنهان مابین دارای بزرگ و دختر فیلیپ زاده شده بود و جهانگشایی دانا و خردمند و دیندار به شمار می رفت.
این دو چهره گوناگون از اسکندر در دو زمان متفاوت ایجاد شده است، چهره منفور اسکندر از دوره سلوکی آغاز می شود و تا زمان خسرو اول ادامه داشته است وجهه مقبول اسکندر نیز زاده اواخر دوران ساسانی و اوایل دوران اسلامی است، ریشه این چهره مثبت از اسکندر بنا به نظر دکتر آموزگار منشا ایرانی ندارد و در اصل از منابع رومی و سریانی به زبان پهلوی راه یافته است. این داستان ها مثبت در باره اسکندر ریشه در نوشته کهن از آثار کالیستنس دروغین مربوط به پیش از سده چهارم قبل از میلاد، دارد این نوشته در سده ششم میلادی به فارسی میانه ترجمه شد و مضمون آن با پاره ای اصلاحات بعدها وارد پیکره تاریخ روایی ایران شد .
این نگاه مثبت به اسکندر محصول اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی است. پس نگاه منفی اردوایرافنامه به اسکندر خود بیانگر این است که این کتاب پیش از قرن پنجم و ششم میلادی نگاشته شده است و به زعم کسانی که آن را محصول دوران اوایل ایران اسلامی می دانند، متن اولیه کتاب در دوره ساسانی نگاشته شده است.
@tarikhandishmag
📖برگرفته از مقاله ردپای ساختارهای سیاسی نظام ساسانی در اردوایرافنامه. مجله تاریخ و پژوهش
شماره سوم نشریه تاریخ اندیش منتشر شد.
@tarikhandishmag
❇️شماره سوم نشریه تاریخ اندیش منتشر شد.
در این شماره می خوانید:
@tarikhandishmag

♦️اهل ذمه در دوران خلافت ابوبکر(13-11 ه.ق)
( دکتر حسین علی بیگی)

♦️دانشمندان زرتشتی پس از اسلام (بهمن انصاری)

♦️تحلیلی بر جنبش های عصر اموی و نقش ایرانیان موالی در آنها (رحیم شبانه)

♦️نقش و اهمیت اتابکان در تضعیف حکومت سلجوقیان
( مهرداد رونقی)

♦️حکومت قاجاریه و چگونگی برقراری امنیت و توازن در جامعه (دکتر محمد رضا علم- احمد غلامی)

♦️سرهنگ نصرت الله خان آزاد راد از سرداران نهضت جنگل
( هومن صدیقی)

♦️مقابر پادشاهان قاجاریه ی مدفون در حرم حضرت معصومه (ع)
( دکتر سید مسعود سید بنکدار- وحید امامی جمعه)

♦️تاثیر پذیری مکتب نقاشی اصفهان از تغییر و تحولات اجتماعی در دوره صفویه
( سید محمود حسینی)
@tarikhandishmag
💠جهت دریافت پستی مجله می توانید با شماره 09189894082 تماس حاصل نمایید.
💠ویا به بخش فروشگاه سایت مجله تاریخ اندیش به آدرس الکترونیکی www.tarikhandish.ir/shop مراجعه نمایید.
شماره سوم مجله تاریخ اندیش را از کتابفروشی های معتبر بخواهید .
@tarikhandishmag
شماره سوم نشریه تاریخ اندیش در کتابفروشی مولی
📌شماره سوم نشریه تاریخ منتشر شد.
@tarikhandishmag
در شماره زمستانی نشریه تاریخ اندیش:
🔻دکتر حسین علی بیگی در مقاله خود تحت عنوان اهل ذمه در دوران خلافت ابوبکر، به اوضاع و موقعیت اجتماعی اهل ذمه در دوران پس از وفات پیامبر پرداخته است و اینکه چطور برخی از سرزمین ها از قرار داد ذمه سرباز زدند.
🔻بهمن انصاری در این شماره به دانشمندان زرتشتی پس از اسلام پرداخته است و اینکه این دانشمندان چه نقش پر رنگی در انتقال دانش و شکل گیری تمدن اسلامی ایفا نمودند. در این مقاله این دانشمندان و دستاوردهایشان مورد شناسایی قرار می گیرد.
🔻تحلیلی بر جنبش های عصر اموی و نقش ایرانیان موالی در آنها عنوان مقاله رحیم شبانه است. وی در این مقاله به حضور موالی و غیر عرب ها در این جنبش ها می پردازد و اینکه چطور این جنبش ها که در ابتدا شکل و رنگ مذهبی داشته هر چه به طرف شرق و ایران رفته اند رنگ و بوی غیر مذهبی گرفته اند.
🔻مهرداد رونقی در مقاله خود با عنوان نقش اتابکان در تضعیف حکومت سلجوقیان، عوامل مختلفی را که منجر به سقوط سلسله سلجوقیان شده است و روندی را که قشری به نام اتابکان در تسریع آن داشته اند بررسی می نماید.
🔻مقاله حکومت قاجاریه و چگونگی بر قراری امنیت در جامعه از دکتر محمد رضا علم و دکتر احمد غلامی به جامعه بحران زده دوره قاجار می پردازد و اینکه چطور سردمداران قاجاریه بدون استفاده از نیروی نظامی و صرف بودجه، تنها از طریق دخالت در امور مذهبی ، اجتماعی و اقتصادی ، امنیت را در جامعه بر قرار ساختند .
🔻مقاله سرهنگ نصرت الله خان آزاد راد از سرداران نهضت جنگل از هومن صدیقی است. وی در این مقاله به یکی از شخصیت های تاثیر گذار و مهم اما کمتر پرداخته شده نهضت جنگل پرداخته است و رویداد های زندگی او را شرح می دهد.
🔻مقابر پادشاهان قاجار از دکتر سید مسعود سید بنکدار و وحید امامی جمعه ، دنباله مقاله ایست که این بار نویسندگان سعی در شناسایی مقابر شاهان قاجار در حرم حضرت معصومه (ع) دارند .
🔻و سرانجام آخرین مقاله این شماره تحت عنوان تاثیر پذیری مکتب نقاشی اصفهان از تحولات اجتماعی دوره صفویه از سید محمود حسینی، به هنر نقاشی این دوره می پردازد و اینکه چطور حمایت از هنرمندان در دوره صفویه منجر به ایجاد مکتبی هنری و مستقل به نام مکتب اصفهان می شود.
📖جهت دریافت پستی این نشریه با شماره 09189894082 تماس حاصل نمایید.
@tarikhandishmag
شماره سوم نشریه تاریخ اندیش در کتابفروشی آسمان(رشت)
با خرید نشریه تاریخ اندیش از #نشریات مستقل فرهنگی و تاریخی کشور حمایت کنیم.
@tarikhandishmag
شماره سوم مجله تاریخ اندیش در ویترین کتابفروشی طهوری
📌بخشی از مقاله حکومت قاجاریه و چگونگی بر قراری امنیت و توازن در جامعه

📝دکتر محمد رضا علم
احمد غلامی
@tarikhandishmag

از دیگر ابزارهایی که شاهان قاجاریه در ایجاد اختلاف بین دو گروه مخالف استفاده می کردند، استفاده از ابزار اقتصادی بود. یکی از مشخصه ها در سده سیزدهم ه.ق برخورد گروهی است که در راستای رسیدن به منافع برتر که شامل مرتع - آب- زمین و حتی معافیت های مالیاتی بود، از دوران صفویه اختلاف بین قبایل به مثابه امتیازی برای حکومت مرکزی محسوب می شد. اختلاف اقتصادی در این دوران یکی از ابزارهای آرامش و امنیت بود، که حمایت اقتصادی از یک ایل بر ضد ایل دیگر با یک قبیله بر ضد قبیله دیگر آن هم بر سر منابع کمیاب به ویژه اراضی حاصلخیز مراتع سرسبز و قنات های آبیاری، توانست گروهی را در برابر گروهی دیگر قرار دهد.از سوی دیگر این تصور رایج که اقتصاد نمی تواند ریشه مداوم داشته باشد،این اعتقاد را ایجاد کرده بود که فقط با فدا کردن دیگران می توان به نوایی رسید. یعنی سود یک گروه مستلزم زیان گروه دیگر است و زیان گروه دیگر به معنای سود گروه دیگر.
لرد کرزن درباره ی نحوه ی پرداخت مالیات ایلات و عشایر به حکومت این چنین اشاره دارد: برخی دهات مبلغ بسیار کمی پرداخت می کنند و این در حالی است که از نظر وسعت و یا افزایش در آمد و یا سکنه چند برابر ترقی کرده اند و برخی به روزگار ویرانی افتاده اند، باز ناچارند مبلغ بیشتری پرداخت کنند...
متن کامل این مقاله هم اکنون از سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir و یا کتابفروشی های معتبر در دسترس است.
@tarikhandishmag
استاد ایرج افشار.mp4
12.5 MB
🎥🎥🎥🎥🎥🎥🎥
«ویژه_برنامه یی در بزرگ_داشتِ روان_شاد استاد ایرج افشار»


"به پاس قدردانی از همراهی دوستان ایران شناس در "کانون پژوهش های ایران شناسانه".

@Badaxshan
🌺
🌻🌹
🌷🌼
🍀🌸🍃🍂
💐🍁🌾🌿🌱
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان
@tarikhandishmag
📌جشن سوری یا جشن چهارشنبه سوری
@tarikhandishmag
این جشن را یادگار و بازمانده ی گذر سیاوش از آتش دانسته اند که البته آن یک آیین کهن برای اثبات بی گناهی به نام «وَر»، یعنی "آزمایش ایزدی" بوده است.
سرگذشت زندگی این شاهزاده ی ایرانی را که داستانی بسیار زیبا و گیرا است، استادِ توس، فردوسی بزرگ در شاهنامه روایت کرده است.
در گفتارهای پیشین گوشه یی از آیین های وابسته به سیاوش بازگو شد، در این جا نیز باید گفت که در دیگر دین های آسیای غربی که درست همین باورِ مرگِ ایزدِ شهید شونده را داشتند، و آن را بر پایه ی آیین های بومی برگزار می کردند، در شهادت این ایزد، سوگواری های همگانی برپا می شد: سینه زنی، زنجیر زنی، زخم زدن به خویشتن و شیون و مویه از وجوه معمولی برگزاری این سوگواری بود، بویژه زنان در گریستن و زار زدن خویشکاری مشخّصی داشتند. چنین پیداست که در میان بومیان ایران نیز چنین سوگواری هایی پیش از نوروز وجود داشته است و دست کم در بخش هایی از آن، از جمله ماوَراءُالنَّهر، باز مانده بوده است، زیرا آثار گوناگونی از نقشِ بر دیوار در "پَنجیکَنت"، در دَرّه ی زرافشان در تاجیکستان، یافت شده است که سوگواری های سیاوش را می رساند و ما از راه کتاب «تاریخ بخارا» می دانیم که آیین های سوگواری سیاوش با روزهای پیش از نوروز در پیوند بوده است. در شب جشن نوروز برای او خروسی سپید رنگ می کُشتند و سوگ سیاوش به گستردگی در آن جا برگزار می شده است. ما ریزه کاری های روایت را نداریم. باید پیش از نوروز برای سیاوش سوگواری می شده، و به هنگام نوروز بر این باور بودند که او بازمی گردد، و افزونِ بر این ها تاریخ خوارزم را که با آمدن سیاوش تعیین می کردند.
برپایه ی باور زرتشتیان، جشنِ نوروز جشنِ فرَوَهران است. در این روز، روان درگذشتگان به خانه هاشان بازمی گردند. برای پذیرایی از آنان است که خانه ها را می روبند و جامه های نو و زیبا به تن می کنند تا محیط را برای بازگشت آنان آماده کنند. تا چند دهه پیش از این در واپسین شبِ پنجه ی پایانی سال بر بام خانه ها آتش می افروختند. این باور زرتشتی که در پایان سال فرَوَهران به خانه های خویشان خود می آیند، به نمودی دیگر، یعنی زیارت اهل قبور در پنجشنبه ی پایان سال، در میان مسلمانان ایران، رایج شده است.
آن چه که به نام "چهارشنبه سوری" شناخته می شود، چنین داستانی دارد: شاهی مسلمان، در نزدیکی های نوروز، شب هنگام، از شهری زرتشتی نشین می گذشت. شادی، هلهله و آتش افروزی آنان را دید و پسندید. پرسید که زرتشتیان در چه زمانی این آیین را انجام می دهند؟ و چون از گاه_شماری زرتشتیان آگاهی نداشت، به گاه_شماری اسلامی شمارش کردند که اتفاقاً آن سال این آیین، در شبِ سه شنبه بود و شاه واپسین شب سه شنبه ی سال را در سراسر کشور جشنِ آتش افروزی اعلام کرد.
باید رویکرد داشت که چون زرتشتیان باور دارند که آتش باید پاک و گرامی داشته شود، عموماً از خواندنِ شعرِ "زردی من ازتو، سرخی تو ازمن" می پرهیزند و می خوانند: "غمم برو، شادی بیا،..." و هیچ گاه ناخوشی و بیماری خود را به آتش نمی دهند. نیز زنی که پاک نیست از روی آتش نمی جهد.
Forwarded from اتچ بات
📌بخشی از مقاله اهل ذمه در دوران خلافت ابوبکر (13-11ه.ق )

📝دکتر حسین علی بیگی
@tarikhandishmag
حیره از دیگر مناطقی بود که از دوران پیش از اسلام مسیحیان در آن ساکن و دارای معابد و دیرهایی در آنجا بودند . اعراب مسیحی حیره از دولت ایران به دلیل قتل نعمان بن منذر و برچیده شدن حکومت لخمیان در حیره ناراضی بودند و همین عامل سبب گردید تا به هنگام حمله سپاه اعراب در سال دوازدهم هجری مقاومت چندانی نکردند و تسلیم آنان شوند...
آنچه از منظر اجتماعی در رفتار خالد با اهالی حیره حائز اهمیت بود این است که علیرغم اینکه حیره جمعیتی حدود هفت هزار نفری داشت ، اما وی افراد بیمار و ناتوان را از پرداخت جزیه معاف کرده و مبنانی دریافت جزیه را به 6 هزار نفر تقلیل داد. همچنین مقرر کرد اشخاص ناتوان و فقرا و پیر مردان از کار افتاده یا آسیب دیده که زندگیشان با اعانه دیگران اداره می شود از پرداخت جزیه معاف می باشند و تا مادامی که در دارالهجره و دارالاسلام ساکن هستند خود و افراد تحت تکفلش از بیت المال مسلمین سهم دریافت می کنند. وی همچنین برای سامان دادن به امور داخلی شهرهایی که صلح کرده بودند، جمع آوری مالیات را بر عهده اشخاصی گذاشت که از طرف خود اهالی انتخاب می شدند. بدین ترتیب همکاری های اداری و مدنی را در بخش گردآوری مالیات به خود بومیان واگذار نموده و قشری که وظیفه گردآوری مالیات و رابط میان مسلمانان و اهل ذمه بود، همچنان به حیات خود ادامه دادند. به واقع می توان گفت دهقانانی که در عصر ساسانی وظیفه گردآوری مالیات را بر عهده داشتند،در این دوره همچنان موقعیت اجتماعی خود را حفظ کرده و با اعراب، همکاری کردند و با توجه به اینکه انتخاب مامورین گردآوری مالیات از طرف ساکنان صورت می گرفت، به نظر می رسد قشر جدیدی در این زمینه ورود کرده و در کنار دهقانان مشغول خدمت به اعراب شدند. البته میزان رضایتمندی از دهقانان برای ابقاء در جایگاه اجتماعی شان در این دوره، بستگی به چگونگی برخورد آنان با اهالی داشت. چرا که در این دوره اعراب به فکر بر قرار کردن نظام اداری مستمری نبودند و برلی املاک روستاییان و کسانی که خارج از شهر بودند برنامه ای نداشتند و صرفا بر اساس همان شیوه اداری گذشته با آنان بر خورد کردند.

📚ادامه این مقاله و شماره سوم نشریه تاریخ اندیش را می توانید در سایت نشریه به آدرس Www.tarikhandish.ir و یا از مراکز معتبر خریداری کنید.
امتیاز رویتر، انفصال سپهسالار

علیرضا احمدی/ کارشناس ارشد ایران‌شناسی
@tarikhandishmag
یکی از مهم‌ترین و عجیب‌ترین رویدادهای دوره‌ ناصرالدین‌شاه قاجار اعطای امتیاز رویتر بود که پیامدهایی تاریخی به‌دنبال داشت. یکی از این اتفاقات سقوط میرزاحسین‌خان سپهسالار قزوینی صدراعظم وقت بود که داعیه اصلاحات داشت. ماجرا از این ‌قرار بود که ناصرالدین‌شاه مدت زیادی اندیشه ایجاد راه‌آهن در ایران را در سر می‌پرورانید، اما زمانی این اندیشه قوت گرفت که میرزاحسین‌خان سپهسالار صدراعظم شد، زیرا وی نیز ایجاد راه‌آهن را موجب پیشرفت و ترقی ایران می‌دانست؛ اما دولت ایران توان پرداخت هزینه آن را نداشت. در نتیجه میرزاحسین‌خان تصمیم گرفت برای تحقق این رویا دست به دامان شرکت‌های خارجی شود.

در این میان «بارون جولیوس دو رویتر» سرمایه‌دار یهودی تبعه انگلستان پیشنهاد سرمایه‌گذاری در ایران را ارائه داد. مقدمات این مذاکرات را معین‌الملک، وزیرمختار ایران در لندن، مهیا کرد. دو طرح از سوی رویتر به ناصرالدین‌شاه فرستاده شد که  هیچ یک مورد قبول شاه قرار نگرفت، زیرا شاه معتقد بود، شرایط طرح‌ها سنگین است. سرانجام طرح نهایی با افزودن دو ماده‌ اصلاحی درباره گمرک و ضمانت دولتی، مورد موافقت دو طرف قرار گرفت. همین ماده اصلاحی و مفاد وسوسه‌‌انگیز این قرارداد سبب شد تا رویتر بدون اینکه ضمانت دولتی محکمی به‌دست آورد امتیازنامه را در سال ۱۲۵۰ ش به امضای شاه برساند.اما این قرارداد فراتر از احداث راه‌آهن بود و امتیازات انحصاری بسیاری از قبیل انحصار کشیدن خط راه‌آهن از دریای کاسپین تا خلیج‌فارس، ساخت تراموا در سراسر کشور، استخراج معادن ازجمله نفت، غیر از معادن طلا و نقره و جواهرات، بهره‌برداری از جنگل‌ها، ساختن سد و بند و حفر چاه و قنات را در بر می‌گرفت از همه مهم‌تر دولت ایران تعهد می‌کرد گمرک ایران را به گروه رویتر اجاره دهد.

در مقابل رویتر متعهد شده بود از منافع خالص راه‌آهن سالی ۲۰درصد و از سود خالص معادن و جنگل‌ها ۱۵ درصد، به دولت ایران پرداخت کند، همچنین شرکت متعهد شد پس از عقد قرارداد مبلغ ۴۰ هزار لیره انگلیسبه نام دولت ایران به‌عنوان رهن به بانک انگلستان بسپارد و هرگاه از این تاریخ تا مدت ۱۵ ماه عملیات احداث آغاز نشود این مبلغ توسط دولت ایران ضبط شود. مدت این ضمانت‌نامه ۷۰ سال تعیین شد و نیز شرکت مجاز بود بخشی یا همه امتیازات خود را به دیگری واگذار کند.اما چند ماه پس از عقد قرارداد، شاه به تشویق میرزاحسین‌خان سپهسالار و میرزاملکم خان راهی اروپا شد و کارهای امور مملکت و پایتخت را به کامران میرزانایب‌السلطنه سپرد، مخالفان این موقعیت را مغتنم شمردند و شروع به اقدام و اعتراض علیه شاه و صدراعظم کردند. روحانیون نیز به جمع مخالفان امتیازنامه رویتر پیوستند و مردم را در این حرکت همراهی  می‌کردند، اما عامل اصلی این تحریک‌ها سفارت روس بود، زیرا روس‌ها این امتیاز را در تناقض با منابع خود می‌دیدند. در نهایت و تحت‌ فشارهای گوناگون صدراعظم از مقام خود استعفا داد و شاه را درحالت کیش‌ومات مخالفان قرارداد، شاه نیز برای رهایی از فشارها و اعتراضات چاره‌ای جز لغو قرارداد ندید.

البته اگر هم میرزاحسین‌خان استعفا نمی‌داد، بعید به نظر می‌رسید که قرارداد اجرایی شود، زیرا گورچاکف (وزیر امورخارجه روسیه) در دیداری که با شاه در مسیر سفرش به اروپا داشت، اعتراض خود را نسبت به این قرارداد اعلام کرده و احتمال بروز هر نوع عواقبی را به شاه و صدراعظم گوشزد کرده بود. نکته بسیار مهم در لغو این قرارداد عدم‌حمایت لندن از رویتر بود، به‌طوری‌که فریدون آدمیت (تاریخ‌نگار) معتقد است، عدم‌حمایت انگلستان سبب اصلی شکست این قرارداد بود.مفسران و مورخان زیادی میرزاحسین‌خان سپهسالار قزوینی را خائن و عامل اصلی امضای این قرارداد قلمداد کرده‌اند، منتقدان و معترضان زمانه نیز بیش از همه به تفویض منابع و ثروتکشور به یک شرکت خارجی معترض بودند، اما گویا استدلال خود میرزاحسین‌خان و هیات‌وزیران او نظری خلاف صورت‌بندی ما داشته است، زیرا در کمیسیونی که متشکل از وزرا و رجال دولتی برای تحقیق و تفحص در همین امر تشکیل شد اعضا نظر خود را در نامه‌ای به شاه چنین ابراز داشتند که منابعی مانند معادن و ... غالبا بی‌استفاده است و اساسا توان و علم لازم برای استفاده آنان در کشور وجود ندارد و بانیان این قرارداد بر این عقیده بودند که واگذاری این منابع نه‌تنها باری بر دوش خزانه مملکت وارد نمی‌کند بلکه بسیاری از منابع بالقوه کشور را به‌کار خواهد انداخت.

بااین‌حال این قرارداد معایبی نیز داشت که عمده‌ترین آن واگذاری کامل قدرت اقتصادی و فعالیت‌های صنعتی کشور به یک نفر یا یک شرکت بود. به‌نظر می‌رسد میرزاحسین‌خان سپهسالار دو انگیزه اقتصادی و سیاسی برای عقد چنین قراردادی داشت، جذب سرمایه خارجی وجه اقتصادی، و جذب توجه دولت انگلیس در جهت مقابله با پیش