منجّمی به خانه درآمد ، یکی مرد غریبه را دید که با زن او نشسته است . فریاد و فغان کرد و دشنام و سقط گفت و فتنه و آشوب به پا خاست . حکیمی که در حال گذر بود گفت :
تو بر اوج فلک چه دانی چیست — که ندانی که در سرایت کیست ؟ #کاترین_پرز_شکدم
تو بر اوج فلک چه دانی چیست — که ندانی که در سرایت کیست ؟ #کاترین_پرز_شکدم