سیانان هم اکنون: ترامپ به دستیارانش دستور داده است که تلاش کنند در اسرع وقت دیداری با مقامات ایرانی ترتیب دهند!
❤1
♦️پیام ترامپ، بلوف بود یا تهدید واقعی؟
🔹پیام اخیر ترامپ در پلتفرم تروث سوشال درباره خروج مردم از تهران و تخلیه فوری این شهر، از دو حالت بیشتر خارج نیست. حالت اول این است که او مانند همیشه در حال بلوف زدن است و با ایجاد هراس، میخواهد فضا را برای رژیم صهیونیستی راحتتر کند. در این صورت، هدف او ترساندن مردم و ایجاد بیثباتی است تا بتواند به رژیم صهیونیستی کمک بیشتری کند.
🔹حالت دوم این است که واقعاً قصد ورود نظامی دارد. اگر این فرضیه درست باشد، به این معنی است که رژیم صهیونیستی در طول یک هفته گذشته نتوانسته به اهداف اصلیاش یعنی تخریب برنامه هستهای ایران دست یابد. این ناکامی زمانی بیشتر شده که ایران به گونهای پاسخ داده که حجم خرابیها در تلآویو، حیفا و دیگر نقاط رژیم را مستاصل کرده است. در این شرایط، رژیم صهیونیستی به سمت آمریکا سوق داده شده تا شاید بتواند اسرائیل را از این باتلاقی که خود در آن گرفتار شده، نجات دهد.
🔹پیام اخیر ترامپ در پلتفرم تروث سوشال درباره خروج مردم از تهران و تخلیه فوری این شهر، از دو حالت بیشتر خارج نیست. حالت اول این است که او مانند همیشه در حال بلوف زدن است و با ایجاد هراس، میخواهد فضا را برای رژیم صهیونیستی راحتتر کند. در این صورت، هدف او ترساندن مردم و ایجاد بیثباتی است تا بتواند به رژیم صهیونیستی کمک بیشتری کند.
🔹حالت دوم این است که واقعاً قصد ورود نظامی دارد. اگر این فرضیه درست باشد، به این معنی است که رژیم صهیونیستی در طول یک هفته گذشته نتوانسته به اهداف اصلیاش یعنی تخریب برنامه هستهای ایران دست یابد. این ناکامی زمانی بیشتر شده که ایران به گونهای پاسخ داده که حجم خرابیها در تلآویو، حیفا و دیگر نقاط رژیم را مستاصل کرده است. در این شرایط، رژیم صهیونیستی به سمت آمریکا سوق داده شده تا شاید بتواند اسرائیل را از این باتلاقی که خود در آن گرفتار شده، نجات دهد.
❤1
گزارش وال استریت ژورنال: آمریکا در حال بررسی ورود به جنگ با ایران و کمک به اسرائیل در حمله به تأسیسات فردو است!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پایگاه نظامی نواتیم زیر باران موشک های ایرانی 🇮🇷
منابع معتبر از وقوع آتشسوزی در بخش تحت کنترل ارتش آمریکا در #فرودگاه_بغداد خبر دادند. گزارشهای طبقهبندیشده نشان میدهد که این حمله توسط شبهنظامیان شیعه طرفداران #ایران در #عراق انجام شده است. 🇮🇷
❤1
*آیا پوتین وروسیه میتوانند به عنوان میانجی وارد منازعه ایران و اسرائیل شوند!؟ *
روسیه و ولادیمیر پوتین به دلایل متعددی در موقعیتی قرار دارند که میتوانند به عنوان میانجی در مناقشه ایران و اسرائیل ایفای نقش کنند، هرچند این موقعیت با پیچیدگیها و محدودیتهایی همراه است. در ادامه، تحلیل این موضوع بر اساس اطلاعات موجود و بدون پذیرش بیچونوچرا روایتهای رسمی ارائه میشود:
دلایل توانمندی روسیه برای میانجیگری:
۱-روابط دیپلماتیک با هر دو طرف: روسیه روابط نسبتاً خوبی با ایران و اسرائیل دارد. با ایران، مسکو همکاری استراتژیک در زمینههای نظامی، اقتصادی و سیاسی (از جمله در سازمان همکاری شانگهای و بریکس) دارد. با اسرائیل نیز، علیرغم برخی تنشها، کانالهای دیپلماتیک باز و روابط اقتصادی قابل توجهی حفظ کرده است، از جمله به رسمیت شناختن بیتالمقدس غربی به عنوان پایتخت اسرائیل در سال ۲۰۱۷. این روابط دوجانبه، روسیه را در موقعیتی منحصربهفرد برای میانجیگری قرار میدهد.
۲-سابقه میانجیگری در منطقه: روسیه پیشتر در مناقشات خاورمیانه نقش میانجی ایفا کرده است، از جمله در مذاکرات هستهای ایران (برجام) و گفتگوهای مربوط به سوریه. همچنین، پوتین در اکتبر ۲۰۲۴ و ژوئن ۲۰۲۵ آمادگی خود را برای میانجیگری بین ایران و اسرائیل اعلام کرده است.
۳- منافع استراتژیک: روسیه از کاهش تنش در خاورمیانه سود میبرد، زیرا تشدید درگیری میتواند منافع اقتصادی و سیاسی آن را، بهویژه در زمینه انرژی و نفوذ منطقهای، تهدید کند. پیشنهادهایی مانند ذخیره اورانیوم غنیشده ایران در خاک روسیه نشاندهنده تلاش مسکو برای ایفای نقش دیپلماتیک فعال است. همچنین، میانجیگری میتواند جایگاه روسیه را به عنوان یک قدرت جهانی تقویت کند، بهویژه در رقابت با غرب.
۴-حمایت برخی بازیگران بینالمللی: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در مصاحبهای با ایبیسی نیوز در ژوئن ۲۰۲۵ از آمادگی پوتین برای میانجیگری حمایت کرده و آن را فرصتی برای کاهش تنش دانسته است. این حمایت میتواند به مسکو مشروعیت بیشتری برای ایفای این نقش بدهد.
محدودیتها و چالشها:
۱-مخالفت برخی قدرتها: رهبرانی مانند امانوئل مکرون (فرانسه) و صدراعظم آلمان (مرتس) با میانجیگری روسیه مخالفاند و معتقدند مسکو به دلیل درگیری در اوکراین نمیتواند میانجی بیطرفی باشد. مکرون تأکید کرده که روسیه به منشور سازمان ملل احترام نگذاشته و نمیتواند میانجی معتبری باشد.
۲-بازی دوگانه روسیه: برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه ممکن است از میانجیگری برای تقویت موقعیت خود در نظم جهانی استفاده کند، نه صرفاً برای صلح. این “بازی توازن” میتواند اعتماد ایران یا اسرائیل را به مسکو کاهش دهد، بهویژه با توجه به روابط اقتصادی مسکو با اسرائیل و عدم واکنش قاطع به حملات اسرائیل به منافع ایران در سوریه.
۳- پیچیدگیهای داخلی ایران: پذیرش میانجیگری روسیه در ایران ممکن است با مقاومت گروههای تندرو مواجه شود، زیرا نیازمند انعطافهای سیاسی و احتمالاً امتیازدهی در مسائل هستهای یا منطقهای است. رد پیشنهاد روسیه نیز میتواند روابط استراتژیک تهران-مسکو را تضعیف کند یا حتی مسکو را به سمت همراهی با آمریکا و اسرائیل سوق دهد.
۴-جنگ اوکراین و فشارهای بینالمللی: درگیری روسیه در اوکراین و تحریمهای غرب، توان دیپلماتیک و اقتصادی مسکو را محدود کرده است. برخی معتقدند که روسیه نمیتواند همزمان در اوکراین و خاورمیانه نقش فعالی ایفا کند.
انگیزههای پوتین:
۱-تقویت جایگاه جهانی: پوتین با میانجیگری میتواند روسیه را به عنوان جایگزینی برای میانجیگری غرب (بهویژه آمریکا) معرفی کند.
۲-مدیریت تنشهای منطقهای: تشدید درگیری ایران و اسرائیل میتواند به بیثباتی در مناطقی مانند سوریه منجر شود که برای منافع روسیه حیاتی است.
۳-بهبود روابط با آمریکا: گفتگوهای اخیر پوتین با ترامپ نشاندهنده تلاش برای تنشزدایی با غرب است که میتواند میانجیگری در خاورمیانه را به فرصتی برای امتیازگیری در اوکراین تبدیل کند.
*نتیجهگیری:*
روسیه و پوتین به دلیل روابط با هر دو طرف، تجربه دیپلماتیک و منافع استراتژیک، در موقعیتی هستند که بخواهند و بتوانند به عنوان میانجی در مناقشه ایران و اسرائیل وارد شوند. با این حال، موفقیت این میانجیگری به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله پذیرش ایران و اسرائیل، موضعگیری قدرتهای غربی و توانایی مسکو در حفظ بیطرفی. با توجه به پیچیدگیهای منطقهای و داخلی هر کشور، این نقشآفرینی پرریسک است و ممکن است به جای صلح، به “هرجومرج کنترلشده” منجر شود، مگر اینکه هدف واقعی صلح باشد.
روسیه و ولادیمیر پوتین به دلایل متعددی در موقعیتی قرار دارند که میتوانند به عنوان میانجی در مناقشه ایران و اسرائیل ایفای نقش کنند، هرچند این موقعیت با پیچیدگیها و محدودیتهایی همراه است. در ادامه، تحلیل این موضوع بر اساس اطلاعات موجود و بدون پذیرش بیچونوچرا روایتهای رسمی ارائه میشود:
دلایل توانمندی روسیه برای میانجیگری:
۱-روابط دیپلماتیک با هر دو طرف: روسیه روابط نسبتاً خوبی با ایران و اسرائیل دارد. با ایران، مسکو همکاری استراتژیک در زمینههای نظامی، اقتصادی و سیاسی (از جمله در سازمان همکاری شانگهای و بریکس) دارد. با اسرائیل نیز، علیرغم برخی تنشها، کانالهای دیپلماتیک باز و روابط اقتصادی قابل توجهی حفظ کرده است، از جمله به رسمیت شناختن بیتالمقدس غربی به عنوان پایتخت اسرائیل در سال ۲۰۱۷. این روابط دوجانبه، روسیه را در موقعیتی منحصربهفرد برای میانجیگری قرار میدهد.
۲-سابقه میانجیگری در منطقه: روسیه پیشتر در مناقشات خاورمیانه نقش میانجی ایفا کرده است، از جمله در مذاکرات هستهای ایران (برجام) و گفتگوهای مربوط به سوریه. همچنین، پوتین در اکتبر ۲۰۲۴ و ژوئن ۲۰۲۵ آمادگی خود را برای میانجیگری بین ایران و اسرائیل اعلام کرده است.
۳- منافع استراتژیک: روسیه از کاهش تنش در خاورمیانه سود میبرد، زیرا تشدید درگیری میتواند منافع اقتصادی و سیاسی آن را، بهویژه در زمینه انرژی و نفوذ منطقهای، تهدید کند. پیشنهادهایی مانند ذخیره اورانیوم غنیشده ایران در خاک روسیه نشاندهنده تلاش مسکو برای ایفای نقش دیپلماتیک فعال است. همچنین، میانجیگری میتواند جایگاه روسیه را به عنوان یک قدرت جهانی تقویت کند، بهویژه در رقابت با غرب.
۴-حمایت برخی بازیگران بینالمللی: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در مصاحبهای با ایبیسی نیوز در ژوئن ۲۰۲۵ از آمادگی پوتین برای میانجیگری حمایت کرده و آن را فرصتی برای کاهش تنش دانسته است. این حمایت میتواند به مسکو مشروعیت بیشتری برای ایفای این نقش بدهد.
محدودیتها و چالشها:
۱-مخالفت برخی قدرتها: رهبرانی مانند امانوئل مکرون (فرانسه) و صدراعظم آلمان (مرتس) با میانجیگری روسیه مخالفاند و معتقدند مسکو به دلیل درگیری در اوکراین نمیتواند میانجی بیطرفی باشد. مکرون تأکید کرده که روسیه به منشور سازمان ملل احترام نگذاشته و نمیتواند میانجی معتبری باشد.
۲-بازی دوگانه روسیه: برخی تحلیلگران معتقدند که روسیه ممکن است از میانجیگری برای تقویت موقعیت خود در نظم جهانی استفاده کند، نه صرفاً برای صلح. این “بازی توازن” میتواند اعتماد ایران یا اسرائیل را به مسکو کاهش دهد، بهویژه با توجه به روابط اقتصادی مسکو با اسرائیل و عدم واکنش قاطع به حملات اسرائیل به منافع ایران در سوریه.
۳- پیچیدگیهای داخلی ایران: پذیرش میانجیگری روسیه در ایران ممکن است با مقاومت گروههای تندرو مواجه شود، زیرا نیازمند انعطافهای سیاسی و احتمالاً امتیازدهی در مسائل هستهای یا منطقهای است. رد پیشنهاد روسیه نیز میتواند روابط استراتژیک تهران-مسکو را تضعیف کند یا حتی مسکو را به سمت همراهی با آمریکا و اسرائیل سوق دهد.
۴-جنگ اوکراین و فشارهای بینالمللی: درگیری روسیه در اوکراین و تحریمهای غرب، توان دیپلماتیک و اقتصادی مسکو را محدود کرده است. برخی معتقدند که روسیه نمیتواند همزمان در اوکراین و خاورمیانه نقش فعالی ایفا کند.
انگیزههای پوتین:
۱-تقویت جایگاه جهانی: پوتین با میانجیگری میتواند روسیه را به عنوان جایگزینی برای میانجیگری غرب (بهویژه آمریکا) معرفی کند.
۲-مدیریت تنشهای منطقهای: تشدید درگیری ایران و اسرائیل میتواند به بیثباتی در مناطقی مانند سوریه منجر شود که برای منافع روسیه حیاتی است.
۳-بهبود روابط با آمریکا: گفتگوهای اخیر پوتین با ترامپ نشاندهنده تلاش برای تنشزدایی با غرب است که میتواند میانجیگری در خاورمیانه را به فرصتی برای امتیازگیری در اوکراین تبدیل کند.
*نتیجهگیری:*
روسیه و پوتین به دلیل روابط با هر دو طرف، تجربه دیپلماتیک و منافع استراتژیک، در موقعیتی هستند که بخواهند و بتوانند به عنوان میانجی در مناقشه ایران و اسرائیل وارد شوند. با این حال، موفقیت این میانجیگری به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله پذیرش ایران و اسرائیل، موضعگیری قدرتهای غربی و توانایی مسکو در حفظ بیطرفی. با توجه به پیچیدگیهای منطقهای و داخلی هر کشور، این نقشآفرینی پرریسک است و ممکن است به جای صلح، به “هرجومرج کنترلشده” منجر شود، مگر اینکه هدف واقعی صلح باشد.
❤1
🚨*پیش بینی من از تحرکات آمریکا در روزهای آتی*
تحرکات نظامی گسترده به سمت خاورمیانه در روزهای اخیر و کوتاه شدن سفر دونالد ترامپ به کانادا، گمانهزنیهایی را درباره آمادگی واشنگتن برای حمایت نظامی از عملیات احتمالی اسرائیل علیه ایران تقویت کرده است. با این حال، در دو روز گذشته، نشانههایی از تردید در دولت ترامپ مشاهده شده است.
ترامپ با دوراهی دشواری روبهروست: از یک سو، برای تخریب تأسیسات هستهای فوردو باید اقدام کند، زیرا در غیر این صورت، برنامه هستهای ایران میتواند طی چند سال بازسازی شود. از سوی دیگر، او نگران است که ایران، واشنگتن را به یک جنگ فرسایشی در خاورمیانه بکشاند؛ سناریویی که به شدت از آن پرهیز دارد.
به همین دلیل، ترامپ سعی دارد زمان بخرد و امیدوار است حملات اسرائیل توانایی تهران برای گسترش حملات علیه پایگاههای آمریکایی را محدود کند که البته بنظر میرسد انجام شدنی نیست! در همین حال، مقامات آمریکایی در عراق و لبنان پیامهای تهدیدآمیزی به حزبالله و شبهنظامیان عراقی ارسال کردهاند و هشدار دادهاند که در صورت مداخله واشنگتن، از ورود به درگیری خودداری کنند.
با این وجود، هیچ چیز قطعی نیست. ترامپ نمیتواند صرفاً نظارهگر باشد، اما در عین حال نمیخواهد درگیر جنگی گسترده در خاورمیانه شود که ممکن است ماهها طول بکشد. تجربه عملیات نظامی او علیه حوثیها در یمن، که تنها یک ماه پس از آغاز بدون تحقق اهداف تعیینشده یعنی نابودی حوثیها متوقف شد و بالاجبار ناوهای خود را از منطقه تحت نظر یمنی ها دور کرد، این نگرانی را تشدید میکند.
اکنون، ترامپ امیدوار است که اسرائیل خبرهای مثبتی برای او به ارمغان بیاورد! تا نیاز به مداخله گسترده واشنگتن کاهش یابد و دستاورد بینالمللی دیگری صرفا با پشتیبانی لجستیکی نصیبش شود. همچنین، او به دیپلماسی ویتکوف چشم دوخته تا شاید راهحلی دیپلماتیک برای این بحران پیدا کند که البته این امر هم بنظر دست یافتنی بنظر نمیرسد.
تحرکات نظامی گسترده به سمت خاورمیانه در روزهای اخیر و کوتاه شدن سفر دونالد ترامپ به کانادا، گمانهزنیهایی را درباره آمادگی واشنگتن برای حمایت نظامی از عملیات احتمالی اسرائیل علیه ایران تقویت کرده است. با این حال، در دو روز گذشته، نشانههایی از تردید در دولت ترامپ مشاهده شده است.
ترامپ با دوراهی دشواری روبهروست: از یک سو، برای تخریب تأسیسات هستهای فوردو باید اقدام کند، زیرا در غیر این صورت، برنامه هستهای ایران میتواند طی چند سال بازسازی شود. از سوی دیگر، او نگران است که ایران، واشنگتن را به یک جنگ فرسایشی در خاورمیانه بکشاند؛ سناریویی که به شدت از آن پرهیز دارد.
به همین دلیل، ترامپ سعی دارد زمان بخرد و امیدوار است حملات اسرائیل توانایی تهران برای گسترش حملات علیه پایگاههای آمریکایی را محدود کند که البته بنظر میرسد انجام شدنی نیست! در همین حال، مقامات آمریکایی در عراق و لبنان پیامهای تهدیدآمیزی به حزبالله و شبهنظامیان عراقی ارسال کردهاند و هشدار دادهاند که در صورت مداخله واشنگتن، از ورود به درگیری خودداری کنند.
با این وجود، هیچ چیز قطعی نیست. ترامپ نمیتواند صرفاً نظارهگر باشد، اما در عین حال نمیخواهد درگیر جنگی گسترده در خاورمیانه شود که ممکن است ماهها طول بکشد. تجربه عملیات نظامی او علیه حوثیها در یمن، که تنها یک ماه پس از آغاز بدون تحقق اهداف تعیینشده یعنی نابودی حوثیها متوقف شد و بالاجبار ناوهای خود را از منطقه تحت نظر یمنی ها دور کرد، این نگرانی را تشدید میکند.
اکنون، ترامپ امیدوار است که اسرائیل خبرهای مثبتی برای او به ارمغان بیاورد! تا نیاز به مداخله گسترده واشنگتن کاهش یابد و دستاورد بینالمللی دیگری صرفا با پشتیبانی لجستیکی نصیبش شود. همچنین، او به دیپلماسی ویتکوف چشم دوخته تا شاید راهحلی دیپلماتیک برای این بحران پیدا کند که البته این امر هم بنظر دست یافتنی بنظر نمیرسد.
❤1
♦️سالروز مباهله پیامبر(ص) با مسیحیان نجران
🔹مباهله یکی از وقایع مهم در تاریخ اسلام است که به رویداد تاریخی دیدار پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران و پیشنهاد مباهله (دعا برای نفرین طرف مقابل در برابر خدا) اشاره دارد. این واقعه نه تنها نشانهای از حقانیت دین اسلام است، بلکه جایگاه ویژه اهلبیت را بهعنوان نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص) نشان میدهد.
🔹مباهله در سال دهم هجری قمری رخ داد. گروهی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند تا با پیامبر(ص) درباره حقانیت دین اسلام و جایگاه حضرت عیسی(ع) بحث کنند. پس از گفت و گوهای طولانی، مسیحیان نجران بر عقاید خود پافشاری کردند و حاضر به پذیرش حقانیت اسلام نشدند
در این هنگام، خداوند آیه ۶۱ سوره آلعمران را نازل فرمود: «هرگاه بعد از علم و آگاهی که به تو رسیده، کسانی با تو درباره او به مجادله و ستیز برخاستند، بگو: بیایید ما فرزندانمان و شما فرزندانتان، ما زنانمان و شما زنانتان، ما جان هایمان و شما جانهایتان را دعوت کنیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
🔹پیامبر اکرم طبق این آیه، مسیحیان را به مباهله دعوت کرد و قرار شد هر دو گروه با عزیزترین افراد خود در مکانی مشخص حضور یابند و از خدا بخواهند که لعنت خود را بر گروه دروغگو نازل کند. پیامبر(ص) تنها امام علی(ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را بهعنوان اصحاب کساء، نزدیک ترین افراد خود برای مباهله انتخاب کردند.
🔹وقتی مسیحیان نجران عظمت و اطمینان پیامبر(ص) و نورانیت همراهان ایشان را دیدند، از مباهله منصرف شدند و به صلح و پرداخت جزیه رضایت دادند. این واقعه نشان دهنده برتری و حقانیت دین اسلام بر سایر ادیان بود، زیرا مسیحیان از رویارویی در مباهله خودداری کردند.
🔹مباهله نمادی از ایمان راسخ پیامبر و اهل بیت به حقانیت دین مبین اسلام و آمادگی برای دفاع از آن است. مباهله در ۲۴ ذی الحجه سال ۱۰ هجری قمری رخ داد. این روز به عنوان عید مباهله گرامی داشته میشود.
🔹مباهله یکی از وقایع مهم در تاریخ اسلام است که به رویداد تاریخی دیدار پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران و پیشنهاد مباهله (دعا برای نفرین طرف مقابل در برابر خدا) اشاره دارد. این واقعه نه تنها نشانهای از حقانیت دین اسلام است، بلکه جایگاه ویژه اهلبیت را بهعنوان نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص) نشان میدهد.
🔹مباهله در سال دهم هجری قمری رخ داد. گروهی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند تا با پیامبر(ص) درباره حقانیت دین اسلام و جایگاه حضرت عیسی(ع) بحث کنند. پس از گفت و گوهای طولانی، مسیحیان نجران بر عقاید خود پافشاری کردند و حاضر به پذیرش حقانیت اسلام نشدند
در این هنگام، خداوند آیه ۶۱ سوره آلعمران را نازل فرمود: «هرگاه بعد از علم و آگاهی که به تو رسیده، کسانی با تو درباره او به مجادله و ستیز برخاستند، بگو: بیایید ما فرزندانمان و شما فرزندانتان، ما زنانمان و شما زنانتان، ما جان هایمان و شما جانهایتان را دعوت کنیم، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
🔹پیامبر اکرم طبق این آیه، مسیحیان را به مباهله دعوت کرد و قرار شد هر دو گروه با عزیزترین افراد خود در مکانی مشخص حضور یابند و از خدا بخواهند که لعنت خود را بر گروه دروغگو نازل کند. پیامبر(ص) تنها امام علی(ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را بهعنوان اصحاب کساء، نزدیک ترین افراد خود برای مباهله انتخاب کردند.
🔹وقتی مسیحیان نجران عظمت و اطمینان پیامبر(ص) و نورانیت همراهان ایشان را دیدند، از مباهله منصرف شدند و به صلح و پرداخت جزیه رضایت دادند. این واقعه نشان دهنده برتری و حقانیت دین اسلام بر سایر ادیان بود، زیرا مسیحیان از رویارویی در مباهله خودداری کردند.
🔹مباهله نمادی از ایمان راسخ پیامبر و اهل بیت به حقانیت دین مبین اسلام و آمادگی برای دفاع از آن است. مباهله در ۲۴ ذی الحجه سال ۱۰ هجری قمری رخ داد. این روز به عنوان عید مباهله گرامی داشته میشود.
❤1
ارزیابی وضعیت کنونی جنگ بین ایران و اسرائیل با توجه به اطلاعات موجود و تحولات اخیر، نیازمند نگاهی چندجانبه به اهداف، استراتژیها، و پویاییهای منطقهای و بینالمللی است. در ادامه، تحلیل جامعی از موقعیت کنونی ارائه میشود:
۱. اهداف و استراتژیهای اسرائیل و نقش نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ظاهراً دو هدف اصلی را در این درگیری دنبال میکند:
• نابودی یا عقبراندن برنامه هستهای و موشکی ایران: اسرائیل برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای خود میداند و حملات اخیرش، بهویژه عملیات «شیر برخاسته»، با هدف تخریب زیرساختهای هستهای (مانند نطنز و فردو) و پایگاههای موشکی طراحی شده است. با این حال، به نظر میرسد این حملات، اگرچه خسارتهایی وارد کردهاند (مانند آسیب به سایت نطنز و پالایشگاه حیفا)، نتوانستهاند بهطور کامل تواناییهای ایران را از بین ببرند.
• تغییر رژیم در ایران: نتانیاهو در اظهاراتی علنی، بهطور ضمنی از هدف تغییر رژیم در ایران سخن گفته و حملات را بهعنوان فرصتی برای «آزادی مردم ایران» توصیف کرده است. این رویکرد نشاندهنده تلاش برای تضعیف ساختار سیاسی کنونی ایران است، هرچند برخی مقامات اسرائیلی، مانند سخنگوی ارتش، تأکید کردهاند که هدف اصلی تغییر رژیم نیست، بلکه کاهش توان نظامی ایران است.
نتانیاهو برای دستیابی به این اهداف، به حمایت آمریکا، بهویژه بمبهای سنگرشکن و پشتیبانی لجستیکی، نیاز دارد. او سعی کرده با فشار بر دونالد ترامپ، آمریکا را بهطور مستقیمتر وارد درگیری کند، اما ظاهراً ترامپ با ایدههایی مانند ترور رهبر ایران یا حملات گستردهتر مخالفت کرده است.
۲. استراتژی ایران: تنبیه اسرائیل و حفظ دیپلماسی
ایران در پاسخ به حملات اسرائیل، استراتژی چندوجهی را دنبال میکند:
• تنبیه اسرائیل: ایران با حملات موشکی به شهرهای اسرائیلی مانند تلآویو و حیفا، که منجر به خسارات و تلفاتی شده، نشان داده که توانایی پاسخ نظامی قوی دارد. تهدید سخنگوی ارتش ایران به شلیک ۲۰۰۰ موشک در موج بعدی حملات، نشانهای از عزم ایران برای بازدارندگی است.
• حفظ توازن منطقهای: ایران با تکیه بر نیروهای نیابتی خود (مانند حزبالله و نیروهای شیعه عراق) و تهدید به هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در صورت دخالت مستقیم واشنگتن، سعی در ایجاد توازن قدرت در منطقه دارد. این رویکرد نشاندهنده تلاش ایران برای جلوگیری از گسترش جنگ به یک درگیری منطقهای تمامعیار است.
• باز نگهداشتن مسیر دیپلماتیک: اظهارات عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، مبنی بر دعوت از آمریکا برای فشار بر اسرائیل جهت توقف حملات، نشاندهنده تمایل ایران به حفظ کانالهای دیپلماتیک است. ایران بهخوبی میداند که ورود مستقیم آمریکا به جنگ میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد و از اینرو سعی دارد با تأکید بر دیپلماسی، از چنین سناریویی جلوگیری کند.
۳. نقش دونالد ترامپ و آمریکا
دونالد ترامپ در این درگیری موضعی دوگانه اتخاذ کرده است:
• حمایت از اسرائیل بدون دخالت مستقیم: آمریکا تاکنون حمایت لجستیکی (مانند استقرار تانکرهای سوخترسان) و دفاعی (کمک به رهگیری موشکهای ایران) از اسرائیل ارائه کرده، اما ترامپ از ورود مستقیم به جنگ خودداری کرده است. او بهصراحت طرح ترور رهبر ایران را رد کرده و بر دیپلماسی بهعنوان راهحل تأکید دارد.
• فشار برای توافق هستهای: ترامپ همچنان امیدوار است که ایران را به توافقی جدید در مورد برنامه هستهایاش وادار کند. با این حال، حملات اسرائیل مذاکرات برنامهریزیشده در عمان را مختل کرده و این هدف را به خطر انداخته است.
• محدودیتهای داخلی: پایگاه سیاسی ترامپ، بهویژه جنبش «ماگا»، مخالف درگیریهای نظامی خارجی است. این موضوع فشار بر او را برای اجتناب از جنگ مستقیم با ایران افزایش میدهد.
۴. ارزیابی کلی و سناریوهای محتمل
• موفقیت محدود اسرائیل: اسرائیل با وجود حملات گسترده، نتوانسته برنامه هستهای یا موشکی ایران را بهطور کامل متوقف کند. آسیب به تأسیسات نطنز و کشته شدن برخی فرماندهان ارشد ایرانی، ضربهای قابلتوجه بوده، اما ایران همچنان توانایی پاسخگویی دارد.
• قدرت بازدارندگی ایران: حملات موشکی ایران به اسرائیل، بهویژه به حیفا و تلآویو، نشاندهنده توانایی ایران در پاسخ متقابل است. این موضوع میتواند اسرائیل را از ادامه حملات گسترده بازدارد، مگر اینکه حمایت کامل آمریکا را بهدست آورد.
• خطر تشدید تنش: اگرچه ایران و آمریکا هر دو از درگیری مستقیم اجتناب میکنند، هرگونه اشتباه محاسباتی (مانند حمله به پایگاههای آمریکایی) میتواند آمریکا را وارد جنگ کند. تحلیل فارین پالیسی احتمال گسترش درگیری به یک جنگ منطقهای را محتملتر از سایر سناریوها میداند.
۱. اهداف و استراتژیهای اسرائیل و نقش نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ظاهراً دو هدف اصلی را در این درگیری دنبال میکند:
• نابودی یا عقبراندن برنامه هستهای و موشکی ایران: اسرائیل برنامه هستهای ایران را تهدیدی وجودی برای خود میداند و حملات اخیرش، بهویژه عملیات «شیر برخاسته»، با هدف تخریب زیرساختهای هستهای (مانند نطنز و فردو) و پایگاههای موشکی طراحی شده است. با این حال، به نظر میرسد این حملات، اگرچه خسارتهایی وارد کردهاند (مانند آسیب به سایت نطنز و پالایشگاه حیفا)، نتوانستهاند بهطور کامل تواناییهای ایران را از بین ببرند.
• تغییر رژیم در ایران: نتانیاهو در اظهاراتی علنی، بهطور ضمنی از هدف تغییر رژیم در ایران سخن گفته و حملات را بهعنوان فرصتی برای «آزادی مردم ایران» توصیف کرده است. این رویکرد نشاندهنده تلاش برای تضعیف ساختار سیاسی کنونی ایران است، هرچند برخی مقامات اسرائیلی، مانند سخنگوی ارتش، تأکید کردهاند که هدف اصلی تغییر رژیم نیست، بلکه کاهش توان نظامی ایران است.
نتانیاهو برای دستیابی به این اهداف، به حمایت آمریکا، بهویژه بمبهای سنگرشکن و پشتیبانی لجستیکی، نیاز دارد. او سعی کرده با فشار بر دونالد ترامپ، آمریکا را بهطور مستقیمتر وارد درگیری کند، اما ظاهراً ترامپ با ایدههایی مانند ترور رهبر ایران یا حملات گستردهتر مخالفت کرده است.
۲. استراتژی ایران: تنبیه اسرائیل و حفظ دیپلماسی
ایران در پاسخ به حملات اسرائیل، استراتژی چندوجهی را دنبال میکند:
• تنبیه اسرائیل: ایران با حملات موشکی به شهرهای اسرائیلی مانند تلآویو و حیفا، که منجر به خسارات و تلفاتی شده، نشان داده که توانایی پاسخ نظامی قوی دارد. تهدید سخنگوی ارتش ایران به شلیک ۲۰۰۰ موشک در موج بعدی حملات، نشانهای از عزم ایران برای بازدارندگی است.
• حفظ توازن منطقهای: ایران با تکیه بر نیروهای نیابتی خود (مانند حزبالله و نیروهای شیعه عراق) و تهدید به هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در صورت دخالت مستقیم واشنگتن، سعی در ایجاد توازن قدرت در منطقه دارد. این رویکرد نشاندهنده تلاش ایران برای جلوگیری از گسترش جنگ به یک درگیری منطقهای تمامعیار است.
• باز نگهداشتن مسیر دیپلماتیک: اظهارات عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، مبنی بر دعوت از آمریکا برای فشار بر اسرائیل جهت توقف حملات، نشاندهنده تمایل ایران به حفظ کانالهای دیپلماتیک است. ایران بهخوبی میداند که ورود مستقیم آمریکا به جنگ میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد و از اینرو سعی دارد با تأکید بر دیپلماسی، از چنین سناریویی جلوگیری کند.
۳. نقش دونالد ترامپ و آمریکا
دونالد ترامپ در این درگیری موضعی دوگانه اتخاذ کرده است:
• حمایت از اسرائیل بدون دخالت مستقیم: آمریکا تاکنون حمایت لجستیکی (مانند استقرار تانکرهای سوخترسان) و دفاعی (کمک به رهگیری موشکهای ایران) از اسرائیل ارائه کرده، اما ترامپ از ورود مستقیم به جنگ خودداری کرده است. او بهصراحت طرح ترور رهبر ایران را رد کرده و بر دیپلماسی بهعنوان راهحل تأکید دارد.
• فشار برای توافق هستهای: ترامپ همچنان امیدوار است که ایران را به توافقی جدید در مورد برنامه هستهایاش وادار کند. با این حال، حملات اسرائیل مذاکرات برنامهریزیشده در عمان را مختل کرده و این هدف را به خطر انداخته است.
• محدودیتهای داخلی: پایگاه سیاسی ترامپ، بهویژه جنبش «ماگا»، مخالف درگیریهای نظامی خارجی است. این موضوع فشار بر او را برای اجتناب از جنگ مستقیم با ایران افزایش میدهد.
۴. ارزیابی کلی و سناریوهای محتمل
• موفقیت محدود اسرائیل: اسرائیل با وجود حملات گسترده، نتوانسته برنامه هستهای یا موشکی ایران را بهطور کامل متوقف کند. آسیب به تأسیسات نطنز و کشته شدن برخی فرماندهان ارشد ایرانی، ضربهای قابلتوجه بوده، اما ایران همچنان توانایی پاسخگویی دارد.
• قدرت بازدارندگی ایران: حملات موشکی ایران به اسرائیل، بهویژه به حیفا و تلآویو، نشاندهنده توانایی ایران در پاسخ متقابل است. این موضوع میتواند اسرائیل را از ادامه حملات گسترده بازدارد، مگر اینکه حمایت کامل آمریکا را بهدست آورد.
• خطر تشدید تنش: اگرچه ایران و آمریکا هر دو از درگیری مستقیم اجتناب میکنند، هرگونه اشتباه محاسباتی (مانند حمله به پایگاههای آمریکایی) میتواند آمریکا را وارد جنگ کند. تحلیل فارین پالیسی احتمال گسترش درگیری به یک جنگ منطقهای را محتملتر از سایر سناریوها میداند.
❤1
• دیپلماسی شکننده: تلاشهای دیپلماتیک، مانند میانجیگری قطر و روسیه یا مذاکرات عمان، به دلیل حملات اسرائیل و پاسخهای ایران تضعیف شدهاند. با این حال، اظهارات مقامات ایرانی و آمریکایی نشان میدهد که هر دو طرف هنوز به دیپلماسی بهعنوان راهحل نهایی امیدوارند.
۵. نتیجهگیری
وضعیت کنونی شکننده و پرتنش است. نتانیاهو با فشار بر آمریکا سعی دارد هزینههای نظامی و سیاسی خود را کاهش دهد، اما مقاومت ایران و محدودیتهای داخلی ترامپ، دستیابی به این هدف را دشوار کرده است. ایران با حفظ توانایی نظامی و تأکید بر دیپلماسی، سعی در مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش جنگ دارد. با این حال، خطر اشتباه محاسباتی یا فشارهای داخلی در اسرائیل و ایران میتواند به تشدید درگیری منجر شود. در کوتاه مدت، احتمال ادامه حملات متقابل در سطح محدود وجود دارد، اما دیپلماسی همچنان میتواند کلید پایان دادن به این بحران باشد، بهویژه اگر آمریکا فشار بیشتری بر اسرائیل برای توقف حملات وارد کند.
به امید سرفرازی ایران بزرگ 🇮🇷
۵. نتیجهگیری
وضعیت کنونی شکننده و پرتنش است. نتانیاهو با فشار بر آمریکا سعی دارد هزینههای نظامی و سیاسی خود را کاهش دهد، اما مقاومت ایران و محدودیتهای داخلی ترامپ، دستیابی به این هدف را دشوار کرده است. ایران با حفظ توانایی نظامی و تأکید بر دیپلماسی، سعی در مدیریت بحران و جلوگیری از گسترش جنگ دارد. با این حال، خطر اشتباه محاسباتی یا فشارهای داخلی در اسرائیل و ایران میتواند به تشدید درگیری منجر شود. در کوتاه مدت، احتمال ادامه حملات متقابل در سطح محدود وجود دارد، اما دیپلماسی همچنان میتواند کلید پایان دادن به این بحران باشد، بهویژه اگر آمریکا فشار بیشتری بر اسرائیل برای توقف حملات وارد کند.
به امید سرفرازی ایران بزرگ 🇮🇷
❤1
🚨آیا آمریکا در حمله به فردو مشارکت می کند!؟
ارزیابی تمایل آمریکا به مشارکت در حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای فردو پیچیده است و به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله سیاستهای دولت وقت، ملاحظات استراتژیک، و پیامدهای دیپلماتیک. بر اساس اطلاعات موجود تا ژوئن ۲۰۲۵، چند نکته کلیدی قابل بررسی است:
۱. اظهارات و مواضع رسمی: برخی گزارشها حاکی از آن است که مقامات اسرائیلی از دولت آمریکا درخواست مشارکت در حمله به فردو را داشتهاند، بهویژه به دلیل نیاز به بمبهای سنگرشکن GBU-57 که تنها در اختیار ارتش آمریکا است و برای نفوذ به تأسیسات زیرزمینی عمیق مانند فردو طراحی شدهاند. با این حال، کاخ سفید بهطور رسمی اظهاراتی مبنی بر بررسی حمله مستقیم به ایران را رد کرده و تأکید کرده که در حال حاضر قصد مشارکت نظامی ندارد.
۲. چالشهای فنی و نظامی: تأسیسات فردو در عمق ۸۰ تا ۹۰ متری زیر کوه ساخته شده و با لایههای بتنی و سنگی محافظت میشود. کارشناسان معتقدند که اسرائیل بهتنهایی فاقد تسلیحات و بمبافکنهای لازم (مانند B-2) برای تخریب کامل این سایت است، و این امر نیاز به حمایت آمریکا را افزایش میدهد. با این حال، حتی با مشارکت آمریکا، موفقیت کامل این عملیات تضمینشده نیست، زیرا فردو به شدت مستحکم طراحی شده است.
۳. ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تا ژوئن ۲۰۲۵ اظهاراتی دوپهلو داشته است. او از یک سو از حملات اسرائیل حمایت کرده و از بین بردن برنامه هستهای ایران را برای امنیت ملی آمریکا حیاتی دانسته، اما از سوی دیگر گفته است که تصمیم نهایی برای مشارکت نظامی ظرف دو هفته گرفته خواهد شد. همچنین، مذاکرات هستهای جاری بین ایران و آمریکا نشان میدهد که واشنگتن همچنان به دنبال راهحل دیپلماتیک است، و مشارکت در حمله میتواند این مذاکرات را به خطر بیندازد.
۴. ریسکهای زیستمحیطی و منطقهای: کارشناسان معتقدند که حمله به فردو احتمالاً نشت محدود و محلی تشعشعات رادیواکتیو ایجاد میکند و به فاجعه زیستمحیطی گسترده منجر نمیشود. با این حال، چنین اقدامی میتواند تنشهای منطقهای را تشدید کند و واکنشهای شدید ایران، از جمله حملات موشکی یا بستن تنگه هرمز، را در پی داشته باشد.
۵. تحلیل کلی: آمریکا احتمالاً در حال سنجش هزینهها و فواید مشارکت در چنین عملیاتی است. از یک سو، حمایت از اسرائیل و جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران با منافع استراتژیک آمریکا همخوانی دارد. از سوی دیگر، مشارکت مستقیم میتواند به درگیری گستردهتر در خاورمیانه منجر شود، که با سیاستهای اعلامی ترامپ برای دوری از درگیریهای نظامی در منطقه مغایرت دارد.
نظر شخصی من: به نظر میرسد آمریکا در حال حاضر تمایل بیشتری به فشار دیپلماتیک و تحریمها دارد تا اقدام نظامی مستقیم. مشارکت در حمله به فردو نیازمند تعهد نظامی قابلتوجهی است که میتواند پیامدهای غیرقابلپیشبینی داشته باشد. با این حال، اگر شواهد محکمی از نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای ارائه شود، احتمال همکاری محدود (مثلاً تأمین تسلیحات بدون دخالت مستقیم) افزایش مییابد. با توجه به اطلاعات موجود، تصمیم نهایی آمریکا به تحولات روزهای آینده و نتیجه مذاکرات بستگی دارد.
ارزیابی تمایل آمریکا به مشارکت در حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای فردو پیچیده است و به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله سیاستهای دولت وقت، ملاحظات استراتژیک، و پیامدهای دیپلماتیک. بر اساس اطلاعات موجود تا ژوئن ۲۰۲۵، چند نکته کلیدی قابل بررسی است:
۱. اظهارات و مواضع رسمی: برخی گزارشها حاکی از آن است که مقامات اسرائیلی از دولت آمریکا درخواست مشارکت در حمله به فردو را داشتهاند، بهویژه به دلیل نیاز به بمبهای سنگرشکن GBU-57 که تنها در اختیار ارتش آمریکا است و برای نفوذ به تأسیسات زیرزمینی عمیق مانند فردو طراحی شدهاند. با این حال، کاخ سفید بهطور رسمی اظهاراتی مبنی بر بررسی حمله مستقیم به ایران را رد کرده و تأکید کرده که در حال حاضر قصد مشارکت نظامی ندارد.
۲. چالشهای فنی و نظامی: تأسیسات فردو در عمق ۸۰ تا ۹۰ متری زیر کوه ساخته شده و با لایههای بتنی و سنگی محافظت میشود. کارشناسان معتقدند که اسرائیل بهتنهایی فاقد تسلیحات و بمبافکنهای لازم (مانند B-2) برای تخریب کامل این سایت است، و این امر نیاز به حمایت آمریکا را افزایش میدهد. با این حال، حتی با مشارکت آمریکا، موفقیت کامل این عملیات تضمینشده نیست، زیرا فردو به شدت مستحکم طراحی شده است.
۳. ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک: دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تا ژوئن ۲۰۲۵ اظهاراتی دوپهلو داشته است. او از یک سو از حملات اسرائیل حمایت کرده و از بین بردن برنامه هستهای ایران را برای امنیت ملی آمریکا حیاتی دانسته، اما از سوی دیگر گفته است که تصمیم نهایی برای مشارکت نظامی ظرف دو هفته گرفته خواهد شد. همچنین، مذاکرات هستهای جاری بین ایران و آمریکا نشان میدهد که واشنگتن همچنان به دنبال راهحل دیپلماتیک است، و مشارکت در حمله میتواند این مذاکرات را به خطر بیندازد.
۴. ریسکهای زیستمحیطی و منطقهای: کارشناسان معتقدند که حمله به فردو احتمالاً نشت محدود و محلی تشعشعات رادیواکتیو ایجاد میکند و به فاجعه زیستمحیطی گسترده منجر نمیشود. با این حال، چنین اقدامی میتواند تنشهای منطقهای را تشدید کند و واکنشهای شدید ایران، از جمله حملات موشکی یا بستن تنگه هرمز، را در پی داشته باشد.
۵. تحلیل کلی: آمریکا احتمالاً در حال سنجش هزینهها و فواید مشارکت در چنین عملیاتی است. از یک سو، حمایت از اسرائیل و جلوگیری از پیشرفت برنامه هستهای ایران با منافع استراتژیک آمریکا همخوانی دارد. از سوی دیگر، مشارکت مستقیم میتواند به درگیری گستردهتر در خاورمیانه منجر شود، که با سیاستهای اعلامی ترامپ برای دوری از درگیریهای نظامی در منطقه مغایرت دارد.
نظر شخصی من: به نظر میرسد آمریکا در حال حاضر تمایل بیشتری به فشار دیپلماتیک و تحریمها دارد تا اقدام نظامی مستقیم. مشارکت در حمله به فردو نیازمند تعهد نظامی قابلتوجهی است که میتواند پیامدهای غیرقابلپیشبینی داشته باشد. با این حال، اگر شواهد محکمی از نزدیک شدن ایران به سلاح هستهای ارائه شود، احتمال همکاری محدود (مثلاً تأمین تسلیحات بدون دخالت مستقیم) افزایش مییابد. با توجه به اطلاعات موجود، تصمیم نهایی آمریکا به تحولات روزهای آینده و نتیجه مذاکرات بستگی دارد.
❤3
منابع خبری از تخلیه پایگاه عین الاسد عراق توسط نیروهای آمریکایی خبر دادند.
❤4