آنروزی که میمون #احمدی_نژاد را بر کرسی ریاست جمهوری نشاندید و رأی مردم را نادیده گرفتید عزت و اقتدار #ایران عزیز ما را فدای هیاهو و سیاست بی اثرتان کردید! خدا لعنتتان کند.
❤6
واقعیت بسیار تلخ است؛ روسیه کمکی به ما نکرد با اینکه وام دار ما در جنگ اوکراین است، حتی علیه ما هم موضع گرفت! عراق با اعلام بی طرفی عملا علیه ما بود در صورتی که در حمله داعش ما جانی دوباره به آنها بخشیدیم. هیچ کشور اسلامی از ما حمایت نکرد در صورتیکه روز و شب ما شده بود جهان اسلام! پاکستان هم شوی مهوع اجرا کرد و هیچ که البته توقعی از آنها نداشتیم.
رژیم حرامزاده باکو هم که تمام قد علیه ما بوده و ما برادر خطابش می کنیم.
در نهایت عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس هم با افزایش تولید نفت عملا تیر خلاص را به ما زدند.
هیچ کشوری در طول تاریخ تا کنون اینگونه دوست و دشمنش را اشتباه نگرفته بود! به قول شاملو: هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که ما به زندگی نشستیم.
پایان 🎬
رژیم حرامزاده باکو هم که تمام قد علیه ما بوده و ما برادر خطابش می کنیم.
در نهایت عربستان و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس هم با افزایش تولید نفت عملا تیر خلاص را به ما زدند.
هیچ کشوری در طول تاریخ تا کنون اینگونه دوست و دشمنش را اشتباه نگرفته بود! به قول شاملو: هرگز کسی این گونه فجیع به کشتن خود برنخاست که ما به زندگی نشستیم.
پایان 🎬
👌2❤1
📰 منافع ایالات متحده در توازن خونین بین ایران و اسرائیل در خاورمیانه چندوجهی است و شامل اهداف استراتژیک، اقتصادی، و سیاسی میشود. در زیر، این منافع بهطور خلاصه تحلیل شده است:
۱. منافع استراتژیک
- حفظ برتری اسرائیل: آمریکا بهعنوان متحد اصلی اسرائیل، از طریق حمایت نظامی، مالی (حدود ۳.۸ میلیارد دلار سالانه) و سیاسی، تضمین میکند که اسرائیل بهعنوان یک قدرت نظامی غالب در منطقه باقی بماند. تضعیف ایران، بهویژه برنامه هستهای آن، با هدف استراتژیک آمریکا برای جلوگیری از ظهور یک قدرت رقیب منطقهای همراستا است.
• مهار ایران: درگیری ایران با اسرائیل، منابع نظامی و اقتصادی ایران را تضعیف میکند و توانایی آن برای گسترش نفوذ از طریق گروههای نیابتی (حزبالله، حماس، حوثیها) را کاهش میدهد. این امر به آمریکا کمک میکند تا محور مقاومت را محدود کند.
• کنترل توازن قدرت منطقهای: آمریکا از طریق این درگیری، نفوذ خود را در برابر رقبای جهانی مانند چین و روسیه، که روابط نزدیکتری با ایران دارند، حفظ میکند. بیثباتی کنترلشده در منطقه، به آمریکا اجازه میدهد نقش میانجی یا قدرت مسلط را ایفا کند.
۲. منافع اقتصادی
• صنعت تسلیحات: درگیریهای منطقهای، تقاضا برای تسلیحات آمریکایی را افزایش میدهد. اسرائیل و کشورهای عربی (مانند عربستان و امارات) خریداران عمده تسلیحات آمریکا هستند. برای مثال، قراردادهای تسلیحاتی با اسرائیل و کشورهای خلیج فارس میلیاردها دلار برای شرکتهایی مانند لاکهید مارتین و بوئینگ درآمد ایجاد میکند.
• کنترل بازار انرژی: بیثباتی در خاورمیانه، بهویژه تهدید تنگه هرمز، قیمت نفت را بالا نگه میدارد، که به نفع تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا و متحدان عربی آن است. آمریکا همچنین از طریق دیپلماسی انرژی، اروپا را به منابع غیرایرانی (مانند LNG آمریکایی) وابستهتر میکند.
• فشار اقتصادی بر ایران: تحریمهای آمریکا، همراه با هزینههای جنگ برای ایران، اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار داده و توانایی آن برای رقابت اقتصادی در منطقه را کاهش میدهد.
۳. منافع سیاسی
• تقویت جایگاه در میان متحدان: حمایت از اسرائیل، پایگاه سیاسی داخلی آمریکا را در میان گروههای حامی اسرائیل (مانند آیپک) و رایدهندگان محافظهکار تقویت میکند. این امر بهویژه در آستانه انتخابات مهم است.
• مشروعیتسازی نقش جهانی: آمریکا با ایفای نقش «نگهبان نظم جهانی» در خاورمیانه، جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت ضروری در دیپلماسی بینالمللی تثبیت میکند.
• مقابله با نفوذ چین و روسیه: درگیری ایران و اسرائیل، توجه این دو کشور را از گسترش روابط با چین و روسیه (مانند قراردادهای انرژی یا نظامی) منحرف میکند. آمریکا از این فرصت برای محدود کردن نفوذ رقبا در منطقه استفاده میکند.
۴. خطرات برای آمریکا
• هزینههای نظامی و سیاسی: دخالت مستقیم (مانند حملات به تأسیسات ایران) میتواند آمریکا را به یک درگیری گستردهتر بکشاند، که هزینههای انسانی و مالی سنگینی به دنبال دارد.
• بیثباتی منطقهای: تشدید درگیری ممکن است به اختلال در عرضه نفت یا افزایش حملات گروههای نیابتی علیه پایگاههای آمریکا در منطقه منجر شود.
• انزوای دیپلماتیک: حمایت یکجانبه از اسرائیل میتواند روابط آمریکا با برخی کشورهای منطقه (مانند ترکیه) یا حتی متحدان اروپایی را که خواستار دیپلماسی با ایران هستند، تیره کند.
تحلیل کلی
در کوتاهمدت، آمریکا از تضعیف ایران، تقویت اسرائیل، و افزایش تقاضا برای تسلیحات و انرژی خود سود میبرد. این درگیری به آمریکا اجازه میدهد نفوذ استراتژیک خود را در برابر چین و روسیه حفظ کند و متحدان عربی را به خود وابستهتر سازد. با این حال، در بلندمدت، بیثباتی گسترده در خاورمیانه میتواند منافع آمریکا را با خطراتی مانند جنگ منطقهای، افزایش قیمت انرژی، یا کاهش اعتبار دیپلماتیک تهدید کند.
۱. منافع استراتژیک
- حفظ برتری اسرائیل: آمریکا بهعنوان متحد اصلی اسرائیل، از طریق حمایت نظامی، مالی (حدود ۳.۸ میلیارد دلار سالانه) و سیاسی، تضمین میکند که اسرائیل بهعنوان یک قدرت نظامی غالب در منطقه باقی بماند. تضعیف ایران، بهویژه برنامه هستهای آن، با هدف استراتژیک آمریکا برای جلوگیری از ظهور یک قدرت رقیب منطقهای همراستا است.
• مهار ایران: درگیری ایران با اسرائیل، منابع نظامی و اقتصادی ایران را تضعیف میکند و توانایی آن برای گسترش نفوذ از طریق گروههای نیابتی (حزبالله، حماس، حوثیها) را کاهش میدهد. این امر به آمریکا کمک میکند تا محور مقاومت را محدود کند.
• کنترل توازن قدرت منطقهای: آمریکا از طریق این درگیری، نفوذ خود را در برابر رقبای جهانی مانند چین و روسیه، که روابط نزدیکتری با ایران دارند، حفظ میکند. بیثباتی کنترلشده در منطقه، به آمریکا اجازه میدهد نقش میانجی یا قدرت مسلط را ایفا کند.
۲. منافع اقتصادی
• صنعت تسلیحات: درگیریهای منطقهای، تقاضا برای تسلیحات آمریکایی را افزایش میدهد. اسرائیل و کشورهای عربی (مانند عربستان و امارات) خریداران عمده تسلیحات آمریکا هستند. برای مثال، قراردادهای تسلیحاتی با اسرائیل و کشورهای خلیج فارس میلیاردها دلار برای شرکتهایی مانند لاکهید مارتین و بوئینگ درآمد ایجاد میکند.
• کنترل بازار انرژی: بیثباتی در خاورمیانه، بهویژه تهدید تنگه هرمز، قیمت نفت را بالا نگه میدارد، که به نفع تولیدکنندگان نفت شیل آمریکا و متحدان عربی آن است. آمریکا همچنین از طریق دیپلماسی انرژی، اروپا را به منابع غیرایرانی (مانند LNG آمریکایی) وابستهتر میکند.
• فشار اقتصادی بر ایران: تحریمهای آمریکا، همراه با هزینههای جنگ برای ایران، اقتصاد این کشور را تحت فشار قرار داده و توانایی آن برای رقابت اقتصادی در منطقه را کاهش میدهد.
۳. منافع سیاسی
• تقویت جایگاه در میان متحدان: حمایت از اسرائیل، پایگاه سیاسی داخلی آمریکا را در میان گروههای حامی اسرائیل (مانند آیپک) و رایدهندگان محافظهکار تقویت میکند. این امر بهویژه در آستانه انتخابات مهم است.
• مشروعیتسازی نقش جهانی: آمریکا با ایفای نقش «نگهبان نظم جهانی» در خاورمیانه، جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت ضروری در دیپلماسی بینالمللی تثبیت میکند.
• مقابله با نفوذ چین و روسیه: درگیری ایران و اسرائیل، توجه این دو کشور را از گسترش روابط با چین و روسیه (مانند قراردادهای انرژی یا نظامی) منحرف میکند. آمریکا از این فرصت برای محدود کردن نفوذ رقبا در منطقه استفاده میکند.
۴. خطرات برای آمریکا
• هزینههای نظامی و سیاسی: دخالت مستقیم (مانند حملات به تأسیسات ایران) میتواند آمریکا را به یک درگیری گستردهتر بکشاند، که هزینههای انسانی و مالی سنگینی به دنبال دارد.
• بیثباتی منطقهای: تشدید درگیری ممکن است به اختلال در عرضه نفت یا افزایش حملات گروههای نیابتی علیه پایگاههای آمریکا در منطقه منجر شود.
• انزوای دیپلماتیک: حمایت یکجانبه از اسرائیل میتواند روابط آمریکا با برخی کشورهای منطقه (مانند ترکیه) یا حتی متحدان اروپایی را که خواستار دیپلماسی با ایران هستند، تیره کند.
تحلیل کلی
در کوتاهمدت، آمریکا از تضعیف ایران، تقویت اسرائیل، و افزایش تقاضا برای تسلیحات و انرژی خود سود میبرد. این درگیری به آمریکا اجازه میدهد نفوذ استراتژیک خود را در برابر چین و روسیه حفظ کند و متحدان عربی را به خود وابستهتر سازد. با این حال، در بلندمدت، بیثباتی گسترده در خاورمیانه میتواند منافع آمریکا را با خطراتی مانند جنگ منطقهای، افزایش قیمت انرژی، یا کاهش اعتبار دیپلماتیک تهدید کند.
❤1
🎯 Join Fintech Watch – your weekly source for smart updates on regulation, tokenization, and institutional fintech.
Curated by Shirazi Holding.
📲 Click to join: @fintechwatch
🔍 Stay ahead. Stay informed.
Curated by Shirazi Holding.
📲 Click to join: @fintechwatch
🔍 Stay ahead. Stay informed.
❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تاریخ، صدا و سیما نیست! حقایق را به یاد خواهد آورد که چه بر سر ما گذشته است. در پیشگاه این ملت عظیم الشان سر تعظیم فرود بیاورید و دست از ویرانی #ایران بردارید. 🇮🇷
❤2
این شادی و سرمستی پس از پیروزی همانقدر اشتباه است که شادی پس از ۷ اکتبر بود! از #تنگه_احد ها چرا درس و عبرت نمیگیریم!؟ جریان نفوذ رسانه ای را فراموش نکنیم چرا که دشمن در تمامی سطوح رخنه کرده است. #آغل_رسانه
❤1
گزارش بسیار عجیب سایت خبری "دیلی وایر": موساد اسرائیل با ایجاد یک خط تلفن مخفی که از طریق آن دستورات فرماندهان سپاه با یکدیگر (بدون اطلاع آن مقامات ارشد) ارسال میشده است ترتیبی داده که یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران برای یک "جلسه اضطراری" درخواست ملاقات کند که پس از تشکیل آن جلسه، نیروی هوایی اسرائیل به همه آنها حمله و آنها را به شهادت رساند. لازم به ذکر است که سایت "فاکس نیوز" قبلا منتشر کرده بود که اسرائیلی ها عملیات ویژه ای را انجام دادند که باعث شده بود فرماندهان سپاه و هوافضای آن با یکدیگر دیدار کنند. 😱
⁉️کدام فرمانده ارشد سپاه جاسوس اسرائیل بوده است!؟
⁉️کدام فرمانده ارشد سپاه جاسوس اسرائیل بوده است!؟
❤1
📊 پیشبینی قیمت دلار در روزهای آینده به عوامل متعددی بستگی دارد و با توجه به شرایط کنونی، ارائه یک پیشبینی دقیق دشوار است. با این حال، بر اساس اطلاعات موجود و تحلیلهای اخیر، میتوان چند سناریو را در نظر گرفت:
۱-ثبات نسبی با نوسانات محدود:
◦ در حال حاضر، بازار ارز ایران تحت تأثیر عوامل سیاسی، مانند جنگ و وضعیت مذاکرات بینالمللی و تحولات منطقهای، قرار دارد. قیمت دلار در بازار آزاد اخیراً به حدود ۸۳٫۶۰۰ تومان رسیده و پس از کاهش ۱۹ درصدی از فروردین تا تیر ۱۴۰۴، بازار وارد فاز تعادل احتیاطی شده است.
◦ اگر مذاکرات ایران و آمریکا یا سایر تحولات سیاسی (مانند کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی) سیگنالهای مثبتی ارائه دهند، احتمال تداوم روند کاهشی ملایم یا ثبات در محدوده ۷۸ تا ۸۰ هزار تومان وجود دارد.
◦ با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که این ثبات ممکن است شکننده باشد و به سیاستهای بانک مرکزی و عرضه ارز بستگی دارد.
۲-افزایش قیمت در صورت تشدید تنشها، نقض آتش بس یا شروع دوباره جنگ:
◦ این وقایع می تواند نشاندهنده انتظارات برای افزایش قیمت دلار باشد. پیشبینی می شود که دلار ممکن است تا ۹۰٫۰۰۰ تومان در بازه یک تا دو هفته آینده افزایش یابد، بهویژه اگر اخبار سیاسی منفی منتشر شود ( که البته از نظر من بعید است.)
◦ عواملی مانند تشدید تنشهای منطقهای و درگیری های مجدد مانع افزایش قیمت به واسطه انتظارات تورمی، یا کاهش عرضه ارز نیست و این موارد قطعا می توانند به رشد قیمت البته با شیبی ملایم منجر شوند.
۳-کاهش احتمالی در کوتاهمدت:
◦ قیمت دلار اخیراً کاهشی بوده و این کاهش میتواند به دلیل مداخلات بازارسازی یا اخبار مثبت مانند آتشبس منطقهای باشد. همچنین، نظرسنجی بلومبرگ نشان میدهد که دلار ممکن است به دلیل جایگاهش به عنوان دارایی امن، رشد چشمگیری نداشته باشد، اما همچنان در محدوده فعلی نوسان کند.
تحلیل کلی:
• عوامل کلیدی: سیاستهای بانک مرکزی، عرضه و تقاضای ارز، تحولات سیاسی (مذاکرات ایران و آمریکا، و پایان تنشهای خاورمیانه)، و انتظارات تورمی (۳۰ تا ۴۰ درصد پیشبینی تورم سالانه) نقش مهمی در تعیین روند قیمت دارند.
• محدوده قیمتی محتمل: با توجه به دادههای اخیر، دلار احتمالاً در کوتاهمدت (۱۰ روز آینده) در محدوده ۸۳٫۰۰۰ تا ۸۵٫۰۰۰ تومان نوسان خواهد داشت، مگر اینکه اخبار سیاسی یا اقتصادی مهمی (مانند نتیجه مذاکرات یا تغییر در تحریمها) منتشر شود.
• هشدار: پیشبینیهای مبتنی بر تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال ممکن است تحت تأثیر رویدادهای غیرمنتظره تغییر کنند. برای تصمیمگیری بهتر، در روزهای آتی مطالب منتشر شده این کانال را دنبال کنید.
توصیه: اگر قصد سرمایهگذاری دارید، ترکیب تحلیل تکنیکال (بررسی نمودارها) و فاندامنتال (رصد عوامل اقتصادی و سیاسی) میتواند به تصمیمگیری بهتر کمک کند. برای اطلاعات بهروز، میتوانید از منابعی مانند شبکه اطلاعرسانی طلا و ارز یا وبسایتهای خبری معتبر استفاده کنید.
توجه: این پیشبینی صرفاً بر اساس اطلاعات موجود است و ممکن است با تغییرات ناگهانی بازار یا رویدادهای غیرمنتظره متفاوت باشد. برای اطلاعات دقیقتر، منابع معتبر را بهصورت روزانه بررسی کنید.
۱-ثبات نسبی با نوسانات محدود:
◦ در حال حاضر، بازار ارز ایران تحت تأثیر عوامل سیاسی، مانند جنگ و وضعیت مذاکرات بینالمللی و تحولات منطقهای، قرار دارد. قیمت دلار در بازار آزاد اخیراً به حدود ۸۳٫۶۰۰ تومان رسیده و پس از کاهش ۱۹ درصدی از فروردین تا تیر ۱۴۰۴، بازار وارد فاز تعادل احتیاطی شده است.
◦ اگر مذاکرات ایران و آمریکا یا سایر تحولات سیاسی (مانند کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی) سیگنالهای مثبتی ارائه دهند، احتمال تداوم روند کاهشی ملایم یا ثبات در محدوده ۷۸ تا ۸۰ هزار تومان وجود دارد.
◦ با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که این ثبات ممکن است شکننده باشد و به سیاستهای بانک مرکزی و عرضه ارز بستگی دارد.
۲-افزایش قیمت در صورت تشدید تنشها، نقض آتش بس یا شروع دوباره جنگ:
◦ این وقایع می تواند نشاندهنده انتظارات برای افزایش قیمت دلار باشد. پیشبینی می شود که دلار ممکن است تا ۹۰٫۰۰۰ تومان در بازه یک تا دو هفته آینده افزایش یابد، بهویژه اگر اخبار سیاسی منفی منتشر شود ( که البته از نظر من بعید است.)
◦ عواملی مانند تشدید تنشهای منطقهای و درگیری های مجدد مانع افزایش قیمت به واسطه انتظارات تورمی، یا کاهش عرضه ارز نیست و این موارد قطعا می توانند به رشد قیمت البته با شیبی ملایم منجر شوند.
۳-کاهش احتمالی در کوتاهمدت:
◦ قیمت دلار اخیراً کاهشی بوده و این کاهش میتواند به دلیل مداخلات بازارسازی یا اخبار مثبت مانند آتشبس منطقهای باشد. همچنین، نظرسنجی بلومبرگ نشان میدهد که دلار ممکن است به دلیل جایگاهش به عنوان دارایی امن، رشد چشمگیری نداشته باشد، اما همچنان در محدوده فعلی نوسان کند.
تحلیل کلی:
• عوامل کلیدی: سیاستهای بانک مرکزی، عرضه و تقاضای ارز، تحولات سیاسی (مذاکرات ایران و آمریکا، و پایان تنشهای خاورمیانه)، و انتظارات تورمی (۳۰ تا ۴۰ درصد پیشبینی تورم سالانه) نقش مهمی در تعیین روند قیمت دارند.
• محدوده قیمتی محتمل: با توجه به دادههای اخیر، دلار احتمالاً در کوتاهمدت (۱۰ روز آینده) در محدوده ۸۳٫۰۰۰ تا ۸۵٫۰۰۰ تومان نوسان خواهد داشت، مگر اینکه اخبار سیاسی یا اقتصادی مهمی (مانند نتیجه مذاکرات یا تغییر در تحریمها) منتشر شود.
• هشدار: پیشبینیهای مبتنی بر تحلیلهای تکنیکال و فاندامنتال ممکن است تحت تأثیر رویدادهای غیرمنتظره تغییر کنند. برای تصمیمگیری بهتر، در روزهای آتی مطالب منتشر شده این کانال را دنبال کنید.
توصیه: اگر قصد سرمایهگذاری دارید، ترکیب تحلیل تکنیکال (بررسی نمودارها) و فاندامنتال (رصد عوامل اقتصادی و سیاسی) میتواند به تصمیمگیری بهتر کمک کند. برای اطلاعات بهروز، میتوانید از منابعی مانند شبکه اطلاعرسانی طلا و ارز یا وبسایتهای خبری معتبر استفاده کنید.
توجه: این پیشبینی صرفاً بر اساس اطلاعات موجود است و ممکن است با تغییرات ناگهانی بازار یا رویدادهای غیرمنتظره متفاوت باشد. برای اطلاعات دقیقتر، منابع معتبر را بهصورت روزانه بررسی کنید.
❤1
در مورد نفوذ و اتفاقات ۱۲ روز گذشته آن چیزی که همچنان مورد غفلت است و در معادلات ما به حساب نمی آید قدرت فناوری است. چشم سوم دشمن این است! دنبال شخص خاصی نگردید.
❤1
📍 تحلیل وضعیت آتشبس ایران و اسرائیل – چشمانداز شکننده در دل یک مصالحه اجباری
پس از حدود دو هفته درگیری مستقیم و غیرمستقیم میان ایران و اسرائیل، آتشبس اعلامشده از سوی میانجیگران آمریکایی و قطری از بامداد ۲۴ ژوئن وارد فاز اجرایی شد. با اینکه آتشبس بهظاهر برقرار است، شواهد میدانی و مواضع سیاسی از عدم انسجام و شکنندگی این توافق موقت حکایت دارند.
🔻 نقاط ضعف و ریسکهای فوری
• حملات پراکنده و متقابل همچنان ادامه دارد؛ مواضع ایران در تهران و اهدافی در جنوب اسرائیل طی ساعات ابتدایی آتشبس مورد هدف قرار گرفتهاند.
• بیانیههای متناقض از سوی طرفین (از جمله انکار رسمی آتشبس توسط تهران) حاکی از عدم وجود یک سند الزامآور یا چارچوب شفاف است.
• هیچگونه مکانیسم نظارتی، منطقه پرواز ممنوع یا چارچوب تحریم/پاداش برای حفظ آتشبس تعریف نشده است.
📊 محرکهای حفظ وضعیت فعلی
• فشار اقتصادی داخلی و بینالمللی بر دو طرف، بهویژه ایران، که درگیر بحران ارزی، رکود سرمایهگذاری و تضعیف فضای روانی بازار است.
• نگرانی تلآویو از ورود به یک جنگ فرسایشی با تبعات ویرانگر منطقهای، در آستانه انتخابات احتمالی و با شکافهای سیاسی داخلی از جمله پرونده باز نتانیاهو در دادگاه.
• نقشآفرینی آمریکا (دولت ترامپ) در قالب «دیپلماسی قدرت سخت» که همزمان از زبان تهدید و انگیزه برای مذاکره استفاده میکند.
🧩 تحلیل چشمانداز میانمدت
اگرچه مذاکرات بیشتر میان آمریکا و ایران در دستور کار هفته آینده قرار گرفته، اما دو مسأله کلیدی آینده آتشبس را تهدید میکند:
۱- برنامه هستهای ایران – تا زمانی که شفافیت در خصوص غنیسازی و فعالیتهای پنهان وجود نداشته باشد، احتمال حمله پیشدستانه از سوی اسرائیل وجود دارد.
۲- محور مقاومت و نیروهای نیابتی – ادامه فعالیتهای حوثیها در دریای سرخ، حزبالله در مرزهای شمالی فلسطین، یا حملات پهپادی از عراق میتواند شعلهورکننده بحران مجدد باشد.
📌 نتیجهگیری راهبردی
آتشبس فعلی بیش از آنکه نتیجه یک توافق پایدار باشد، محصول توازن ترس و مصلحتهای مقطعی است. مادامی که یک چارچوب چندجانبه برای نظارت، تضمین و کاهش تنش ایجاد نشود، این آتشبس مانند پدیدهای «باثبات اما ناپایدار» باقی خواهد ماند.
🔔 برای بازیگران اقتصادی، سرمایهگذاران و تحلیلگران منطقهای، هفتههای آینده باید با پایش مداوم تنشهای ژئوپولیتیک، ریسکسنجی بازار انرژی و بررسی رفتار احتمالی چین و روسیه در قبال این بحران همراه باشد.
پس از حدود دو هفته درگیری مستقیم و غیرمستقیم میان ایران و اسرائیل، آتشبس اعلامشده از سوی میانجیگران آمریکایی و قطری از بامداد ۲۴ ژوئن وارد فاز اجرایی شد. با اینکه آتشبس بهظاهر برقرار است، شواهد میدانی و مواضع سیاسی از عدم انسجام و شکنندگی این توافق موقت حکایت دارند.
🔻 نقاط ضعف و ریسکهای فوری
• حملات پراکنده و متقابل همچنان ادامه دارد؛ مواضع ایران در تهران و اهدافی در جنوب اسرائیل طی ساعات ابتدایی آتشبس مورد هدف قرار گرفتهاند.
• بیانیههای متناقض از سوی طرفین (از جمله انکار رسمی آتشبس توسط تهران) حاکی از عدم وجود یک سند الزامآور یا چارچوب شفاف است.
• هیچگونه مکانیسم نظارتی، منطقه پرواز ممنوع یا چارچوب تحریم/پاداش برای حفظ آتشبس تعریف نشده است.
📊 محرکهای حفظ وضعیت فعلی
• فشار اقتصادی داخلی و بینالمللی بر دو طرف، بهویژه ایران، که درگیر بحران ارزی، رکود سرمایهگذاری و تضعیف فضای روانی بازار است.
• نگرانی تلآویو از ورود به یک جنگ فرسایشی با تبعات ویرانگر منطقهای، در آستانه انتخابات احتمالی و با شکافهای سیاسی داخلی از جمله پرونده باز نتانیاهو در دادگاه.
• نقشآفرینی آمریکا (دولت ترامپ) در قالب «دیپلماسی قدرت سخت» که همزمان از زبان تهدید و انگیزه برای مذاکره استفاده میکند.
🧩 تحلیل چشمانداز میانمدت
اگرچه مذاکرات بیشتر میان آمریکا و ایران در دستور کار هفته آینده قرار گرفته، اما دو مسأله کلیدی آینده آتشبس را تهدید میکند:
۱- برنامه هستهای ایران – تا زمانی که شفافیت در خصوص غنیسازی و فعالیتهای پنهان وجود نداشته باشد، احتمال حمله پیشدستانه از سوی اسرائیل وجود دارد.
۲- محور مقاومت و نیروهای نیابتی – ادامه فعالیتهای حوثیها در دریای سرخ، حزبالله در مرزهای شمالی فلسطین، یا حملات پهپادی از عراق میتواند شعلهورکننده بحران مجدد باشد.
📌 نتیجهگیری راهبردی
آتشبس فعلی بیش از آنکه نتیجه یک توافق پایدار باشد، محصول توازن ترس و مصلحتهای مقطعی است. مادامی که یک چارچوب چندجانبه برای نظارت، تضمین و کاهش تنش ایجاد نشود، این آتشبس مانند پدیدهای «باثبات اما ناپایدار» باقی خواهد ماند.
🔔 برای بازیگران اقتصادی، سرمایهگذاران و تحلیلگران منطقهای، هفتههای آینده باید با پایش مداوم تنشهای ژئوپولیتیک، ریسکسنجی بازار انرژی و بررسی رفتار احتمالی چین و روسیه در قبال این بحران همراه باشد.
❤1
🚨سرورهای VPSتون رو اپدیت کنید ، پرداخت کنید ، تمدید کنید و ... ، پکیجهایی که نیاز دارید رو دانلود کنید دوباره داریم میریم که محدود بشیم گویا 😖 🤦🏻♂️
📌 *پیشنهاد ایران برای انتقال اورانیوم غنیشده؛ گام دیپلماتیک مشروط*
در گفتوگویی اختصاصی با Al-Monitor، سعید ایروانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، از آمادگی مشروط تهران برای انتقال ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰٪ و ۶۰٪ به یک کشور ثالث خبر داد؛ مشروط بر آنکه یک توافق جامع با ایالات متحده حاصل شود.
🧾 نکات کلیدی این موضع دیپلماتیک:
• ایران آماده است در صورت دستیابی به توافق، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را از خاک کشور خارج کرده و در ازای آن کیک زرد (Yellowcake) دریافت کند.
• این تبادل دقیقاً مشابه سازوکار توافق برجام در سال ۲۰۱۵ خواهد بود که طی آن، اورانیوم غنیشده ایران به روسیه منتقل شد.
• ایروانی تأکید کرده که این موضوع برای ایران «خط قرمز» نیست و در صورت وجود چارچوب مشخص و نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، «قابل حل» خواهد بود.
• گزینه نگهداری ذخایر در داخل کشور، اما تحت پلمب رسمی آژانس (IAEA) نیز بهعنوان آلترناتیو مطرح شده است.
💡 تحلیل فنی:
پیشنهاد تبادل اورانیوم غنیشده با کیک زرد از نظر فنی بهتنهایی عقبنشینی محسوب نمیشود، زیرا بخشی از یک چارچوب اعتمادساز گستردهتر است که از منظر حقوقی، امنیتی و اقتصادی تنظیم میشود. نکته مهم آن است که ایران غنیسازی را حق مسلم خود دانسته و قصد ندارد زیرساختهای آن را کنار بگذارد.
🎯 پیام استراتژیک این موضع:
ایران در مذاکرات، سیگنال آمادگی برای مصالحه فنی ارسال کرده، اما حاضر به معامله بر سر موضوعاتی نظیر برنامه موشکی یا اصل غنیسازی داخلی نیست. این میتواند هم بسترساز کاهش تنش باشد، هم آغازی برای تعریف یک مکانیسم امنیتی منطقهای جدید، با نقشآفرینی قدرتهای میانی.
در گفتوگویی اختصاصی با Al-Monitor، سعید ایروانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل، از آمادگی مشروط تهران برای انتقال ذخایر اورانیوم غنیشده ۲۰٪ و ۶۰٪ به یک کشور ثالث خبر داد؛ مشروط بر آنکه یک توافق جامع با ایالات متحده حاصل شود.
🧾 نکات کلیدی این موضع دیپلماتیک:
• ایران آماده است در صورت دستیابی به توافق، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را از خاک کشور خارج کرده و در ازای آن کیک زرد (Yellowcake) دریافت کند.
• این تبادل دقیقاً مشابه سازوکار توافق برجام در سال ۲۰۱۵ خواهد بود که طی آن، اورانیوم غنیشده ایران به روسیه منتقل شد.
• ایروانی تأکید کرده که این موضوع برای ایران «خط قرمز» نیست و در صورت وجود چارچوب مشخص و نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، «قابل حل» خواهد بود.
• گزینه نگهداری ذخایر در داخل کشور، اما تحت پلمب رسمی آژانس (IAEA) نیز بهعنوان آلترناتیو مطرح شده است.
💡 تحلیل فنی:
پیشنهاد تبادل اورانیوم غنیشده با کیک زرد از نظر فنی بهتنهایی عقبنشینی محسوب نمیشود، زیرا بخشی از یک چارچوب اعتمادساز گستردهتر است که از منظر حقوقی، امنیتی و اقتصادی تنظیم میشود. نکته مهم آن است که ایران غنیسازی را حق مسلم خود دانسته و قصد ندارد زیرساختهای آن را کنار بگذارد.
🎯 پیام استراتژیک این موضع:
ایران در مذاکرات، سیگنال آمادگی برای مصالحه فنی ارسال کرده، اما حاضر به معامله بر سر موضوعاتی نظیر برنامه موشکی یا اصل غنیسازی داخلی نیست. این میتواند هم بسترساز کاهش تنش باشد، هم آغازی برای تعریف یک مکانیسم امنیتی منطقهای جدید، با نقشآفرینی قدرتهای میانی.
📈❗️وضعیت قرمز در بورس تهران؛ ۳۰ هزار میلیارد تومان صف فروش!
بازار سرمایه ایران این روزها در یکی از تلخترین دورههای خود بهسر میبرد. صف فروش سنگین به ارزش بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان نهتنها نشانهای از افت قیمتهاست، بلکه زنگ خطر بحران نقدشوندگی و خروج گسترده سرمایه را به صدا درآورده است.
🔍 ریشهی سقوط کجاست؟
بررسی دلایل اصلی این وضعیت، تصویر شفافی از عمق مشکل ارائه میدهد:
❌ سیاستگذاریهای دستوری قیمتگذاری غیربازاری کالاها، نرخگذاری خوراک پتروشیمی، تعرفه صادرات و دخالتهای بیقاعده در صنایع
🏦 نرخ بهره بالا و رقابت سپردههای بانکی سودهای ۲۵٪ به بالا در بانکها، سرمایه را از بورس بیرون کشیده است
⚠️ ابهام در سیاست خارجی و تشدید تنشهای منطقهای و نبود چشمانداز روشن برای گشایش سیاسی یا توافق بینالمللی کارا.
🛑 فروش اجباری صندوقهای درآمد ثابت برای پرداخت سود که در حال فروش داراییهای بورسی هستند.
🚫 عدم حضور خریدار و بازارگردان مؤثر، نبود حمایت هوشمند از بازار در روزهای بحرانی و جنگی باعث عمیقتر شدن ریزش شده است.
📊 شاخصها چه میگویند؟
افت شدید شاخص هموزن نشان میدهد که فشار فروش، همهی بازار را درگیر کرده؛ نه فقط چند سهم بزرگ. یعنی کلیت بازار در حال تخلیهی انرژی است.
⸻
🎯 فرصت است یا تهدید؟
بورس در چرخههای هیجانی بالا میرود و پایین میآید، اما این حجم از فروش معمولاً نشاندهندهی کفسازی یا آغاز یک دوره اصلاح عمیقتر است.
در چنین وضعیتی:
• 📌 سرمایهگذاران بلندمدت: به دنبال فرصتهای خرید پلهای در سهام بنیادی باشند.
• 📌 نوسانگیران و سرمایههای کوتاهمدت: فعلاً از ورود هیجانی پرهیز کنند.
• 📌 سیاستگذاران: در معرض آزمونی جدی برای بازگرداندن اعتماد عمومی هستند.
⸻
🧭 کلام آخر
اعتماد، ستون فقرات بازار سرمایه است. آنچه امروز شاهدش هستیم، فروپاشی همین ستون است. اگر صدای بورس شنیده نشود، خسارت نه فقط متوجه سهامداران، بلکه کل اقتصاد خواهد بود.
بازار سرمایه ایران این روزها در یکی از تلخترین دورههای خود بهسر میبرد. صف فروش سنگین به ارزش بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان نهتنها نشانهای از افت قیمتهاست، بلکه زنگ خطر بحران نقدشوندگی و خروج گسترده سرمایه را به صدا درآورده است.
🔍 ریشهی سقوط کجاست؟
بررسی دلایل اصلی این وضعیت، تصویر شفافی از عمق مشکل ارائه میدهد:
❌ سیاستگذاریهای دستوری قیمتگذاری غیربازاری کالاها، نرخگذاری خوراک پتروشیمی، تعرفه صادرات و دخالتهای بیقاعده در صنایع
🏦 نرخ بهره بالا و رقابت سپردههای بانکی سودهای ۲۵٪ به بالا در بانکها، سرمایه را از بورس بیرون کشیده است
⚠️ ابهام در سیاست خارجی و تشدید تنشهای منطقهای و نبود چشمانداز روشن برای گشایش سیاسی یا توافق بینالمللی کارا.
🛑 فروش اجباری صندوقهای درآمد ثابت برای پرداخت سود که در حال فروش داراییهای بورسی هستند.
🚫 عدم حضور خریدار و بازارگردان مؤثر، نبود حمایت هوشمند از بازار در روزهای بحرانی و جنگی باعث عمیقتر شدن ریزش شده است.
📊 شاخصها چه میگویند؟
افت شدید شاخص هموزن نشان میدهد که فشار فروش، همهی بازار را درگیر کرده؛ نه فقط چند سهم بزرگ. یعنی کلیت بازار در حال تخلیهی انرژی است.
⸻
🎯 فرصت است یا تهدید؟
بورس در چرخههای هیجانی بالا میرود و پایین میآید، اما این حجم از فروش معمولاً نشاندهندهی کفسازی یا آغاز یک دوره اصلاح عمیقتر است.
در چنین وضعیتی:
• 📌 سرمایهگذاران بلندمدت: به دنبال فرصتهای خرید پلهای در سهام بنیادی باشند.
• 📌 نوسانگیران و سرمایههای کوتاهمدت: فعلاً از ورود هیجانی پرهیز کنند.
• 📌 سیاستگذاران: در معرض آزمونی جدی برای بازگرداندن اعتماد عمومی هستند.
⸻
🧭 کلام آخر
اعتماد، ستون فقرات بازار سرمایه است. آنچه امروز شاهدش هستیم، فروپاشی همین ستون است. اگر صدای بورس شنیده نشود، خسارت نه فقط متوجه سهامداران، بلکه کل اقتصاد خواهد بود.
🚨 *حمله به بانکها، حمله به زیرساختهای اعتماد – چرا فینتک واقعی، تنها راهحل است؟*
🔍 مقدمه: زنگ خطر برای صنعت مالی
در پی حملات سایبری اخیر به بانک سپه و بانک پاسارگاد همزمان با تشدید تنشهای منطقهای، زیرساختهای مالی ایران در برابر یک تهدید گسترده سایبری قرار گرفتند. اختلال چندروزه در سامانههای اینترنتبانک، همراهبانک و ATM فقط نشانهای از عمق بحران بود؛ بحران بیاعتمادی، که بهوضوح نشان داد «دیجیتالی شدن ظاهری» بانکها هرگز بهمعنای تابآوری سایبری نیست.
اما سؤال اساسی اینجاست: چرا با وجود اپلیکیشنهای پرزرقوبرق، بانکها اینقدر در برابر حملات آسیبپذیرند؟ و چرا تنها راه خروج، عبور از بانکداری سنتی بهسوی فینتک واقعی است؟
⸻
🏦 *بخش اول: بانکداری سنتی با نقاب دیجیتال*
بسیاری از بانکهای ایرانی، صرفاً با انتشار یک اپلیکیشن موبایلی تازهکار یا راهاندازی احراز هویت آنلاین و تصویری، مدعی ورود به عرصه فینتک شدهاند. اما این تنها یک نقاب است. در واقع، آنها هنوز درون همان ساختار بسته، سلسلهمراتبی، و کند گذشته عمل میکنند، صرفاً با پوستهای متفاوت.
در سطح ساختاری، این بانکها همچنان بر سیستمهای متمرکز با Core بسته تکیه دارند، در حالی که فینتک واقعی، بر معماری ماژولار و باز مبتنی بر API استوار است.
در زمینه نوآوری، بانکها اغلب توسعه اپلیکیشن یا سرویس را به شرکتهای زیرمجموعه خود میسپارند و هیچ شخص ثالثی نقشی در طراحی محصول ندارد؛ اما فینتکهای واقعی، تیمهای فنی داخلی و فرهنگ چابک DevOps دارند و تغییر را از درون یک تیم پویا و غیر وابسته به بانکها هدایت میکنند.
در حوزه احراز هویت، بانک سنتی صرفاً یک EKYC ساده ارائه میدهد، ولی فینتکها با تحلیل دادههای رفتاری، بررسی تقلب بلادرنگ، و سامانههای AML هوشمند، به سطحی از امنیت و دقت میرسند که برای بانکهای سنتی دستنیافتنی است.
در زمینه امنیت سایبری، بانکها به تجهیزات سنتی و فایروال متکی هستند؛ در حالی که فینتکهای واقعی از معماری Zero Trust، نظارت پیوسته تهدید، و تحلیل رفتار کاربران (UEBA) بهره میبرند.
و در نهایت، در سطح خدمات، بانکهای سنتی فقط خدمات قدیمی را با لباس جدید عرضه میکنند. اما فینتکها محصولات نوآورانهای مانند BNPL (خرید اقساطی بدون ضامن)، امتیازدهی اعتباری مبتنی بر هوش مصنوعی، یا مدیریت مالی شخصی لحظهای ارائه میدهند.
⸻
💡 *بخش دوم: چرا فینتک واقعی راهحل است؟*
۱. معماری امنیتمحور از ابتدا:
فینتکها از پایه، زیرساختهای خود را با نگاه امنیتی طراحی میکنند. Zero Trust، پایش بلادرنگ، احراز هویت چندعاملی، تفکیک لایههای دسترسی، و رمزگذاری end-to-end بخشی از DNA امنیتی آنهاست.
۲. انعطافپذیری در پاسخ به تهدیدات:
بهواسطه معماری میکروسرویس، پلتفرمهای فینتک میتوانند بخشهای آسیبدیده را بدون قطع کل سیستم بازسازی کنند. بر خلاف بانکها که برای هر حمله، مجبور به «خاموشی کامل» 😅 هستند.
۳. تیمهای توسعه درونی و چابک:
فینتکها وابسته به پیمانکار بیرونی نیستند؛ آنها تیم فنی و امنیتی داخلی دارند که در لحظه به تهدید پاسخ میدهند و محصول را از درون بهبود میبخشند.
۴. شفافیت در اطلاعرسانی و مدیریت بحران:
برخلاف بانکها که در برابر حمله سکوت میکنند یا اطلاعرسانی را به تعویق میاندازند، فینتکهای معتبر، با اعتمادسازی عمومی و گزارش لحظهای، بحران را به فرصت تبدیل میکنند.
⸻
🧩 *بخش سوم: گامهای ضروری برای عبور*
برای بانکها:
• بازنگری ساختاری در لایههای امنیت سایبری
• عبور از Core بسته به معماری API محور
• توسعه تیم DevSecOps داخلی و پایدار
• شفافسازی در سیاستهای اطلاعرسانی و پاسخ سریع به رخداد
برای نهادهای ناظر و رگولاتور:
• تعریف دقیق «فینتک» و «بانک دیجیتال» بر اساس معیارهای عملیاتی، نه صرفاً ظاهری
• الزامات شفافیت در مواجهه با حملات سایبری
• حمایت هدفمند از نوآوریهای بومی در امنیت و داده
برای استارتاپهای فینتک:
• سرمایهگذاری بر زیرساختهای امنیتی قوی از روز اول
• همکاری فعال با نهادهای حاکمیتی در ارتقاء تابآوری دیجیتال ملی
• تولید APIهای امن، مستند و قابل اتصال برای اکوسیستم باز
⸻
🔚 جمعبندی
حمله به بانکهای بزرگ ایران نشان داد که «بانک دیجیتال» بودن تنها با طراحی یک اپلیکیشن و احراز هویت تصویری حاصل نمیشود. زمانی که زیرساخت امنیتی بر پایه ساختار قدیمی و ناکارآمد باشد، حتی زیباترین اپلیکیشنها هم نمیتوانند در برابر یک حمله هدفمند تاب بیاورند.
*فینتک واقعی، نهتنها یک جایگزین زیباتر، بلکه تنها مسیر بقا، امنیت و نوآوری در دنیای مالی فرداست.*
سام شیرازی مقام
🔍 مقدمه: زنگ خطر برای صنعت مالی
در پی حملات سایبری اخیر به بانک سپه و بانک پاسارگاد همزمان با تشدید تنشهای منطقهای، زیرساختهای مالی ایران در برابر یک تهدید گسترده سایبری قرار گرفتند. اختلال چندروزه در سامانههای اینترنتبانک، همراهبانک و ATM فقط نشانهای از عمق بحران بود؛ بحران بیاعتمادی، که بهوضوح نشان داد «دیجیتالی شدن ظاهری» بانکها هرگز بهمعنای تابآوری سایبری نیست.
اما سؤال اساسی اینجاست: چرا با وجود اپلیکیشنهای پرزرقوبرق، بانکها اینقدر در برابر حملات آسیبپذیرند؟ و چرا تنها راه خروج، عبور از بانکداری سنتی بهسوی فینتک واقعی است؟
⸻
🏦 *بخش اول: بانکداری سنتی با نقاب دیجیتال*
بسیاری از بانکهای ایرانی، صرفاً با انتشار یک اپلیکیشن موبایلی تازهکار یا راهاندازی احراز هویت آنلاین و تصویری، مدعی ورود به عرصه فینتک شدهاند. اما این تنها یک نقاب است. در واقع، آنها هنوز درون همان ساختار بسته، سلسلهمراتبی، و کند گذشته عمل میکنند، صرفاً با پوستهای متفاوت.
در سطح ساختاری، این بانکها همچنان بر سیستمهای متمرکز با Core بسته تکیه دارند، در حالی که فینتک واقعی، بر معماری ماژولار و باز مبتنی بر API استوار است.
در زمینه نوآوری، بانکها اغلب توسعه اپلیکیشن یا سرویس را به شرکتهای زیرمجموعه خود میسپارند و هیچ شخص ثالثی نقشی در طراحی محصول ندارد؛ اما فینتکهای واقعی، تیمهای فنی داخلی و فرهنگ چابک DevOps دارند و تغییر را از درون یک تیم پویا و غیر وابسته به بانکها هدایت میکنند.
در حوزه احراز هویت، بانک سنتی صرفاً یک EKYC ساده ارائه میدهد، ولی فینتکها با تحلیل دادههای رفتاری، بررسی تقلب بلادرنگ، و سامانههای AML هوشمند، به سطحی از امنیت و دقت میرسند که برای بانکهای سنتی دستنیافتنی است.
در زمینه امنیت سایبری، بانکها به تجهیزات سنتی و فایروال متکی هستند؛ در حالی که فینتکهای واقعی از معماری Zero Trust، نظارت پیوسته تهدید، و تحلیل رفتار کاربران (UEBA) بهره میبرند.
و در نهایت، در سطح خدمات، بانکهای سنتی فقط خدمات قدیمی را با لباس جدید عرضه میکنند. اما فینتکها محصولات نوآورانهای مانند BNPL (خرید اقساطی بدون ضامن)، امتیازدهی اعتباری مبتنی بر هوش مصنوعی، یا مدیریت مالی شخصی لحظهای ارائه میدهند.
⸻
💡 *بخش دوم: چرا فینتک واقعی راهحل است؟*
۱. معماری امنیتمحور از ابتدا:
فینتکها از پایه، زیرساختهای خود را با نگاه امنیتی طراحی میکنند. Zero Trust، پایش بلادرنگ، احراز هویت چندعاملی، تفکیک لایههای دسترسی، و رمزگذاری end-to-end بخشی از DNA امنیتی آنهاست.
۲. انعطافپذیری در پاسخ به تهدیدات:
بهواسطه معماری میکروسرویس، پلتفرمهای فینتک میتوانند بخشهای آسیبدیده را بدون قطع کل سیستم بازسازی کنند. بر خلاف بانکها که برای هر حمله، مجبور به «خاموشی کامل» 😅 هستند.
۳. تیمهای توسعه درونی و چابک:
فینتکها وابسته به پیمانکار بیرونی نیستند؛ آنها تیم فنی و امنیتی داخلی دارند که در لحظه به تهدید پاسخ میدهند و محصول را از درون بهبود میبخشند.
۴. شفافیت در اطلاعرسانی و مدیریت بحران:
برخلاف بانکها که در برابر حمله سکوت میکنند یا اطلاعرسانی را به تعویق میاندازند، فینتکهای معتبر، با اعتمادسازی عمومی و گزارش لحظهای، بحران را به فرصت تبدیل میکنند.
⸻
🧩 *بخش سوم: گامهای ضروری برای عبور*
برای بانکها:
• بازنگری ساختاری در لایههای امنیت سایبری
• عبور از Core بسته به معماری API محور
• توسعه تیم DevSecOps داخلی و پایدار
• شفافسازی در سیاستهای اطلاعرسانی و پاسخ سریع به رخداد
برای نهادهای ناظر و رگولاتور:
• تعریف دقیق «فینتک» و «بانک دیجیتال» بر اساس معیارهای عملیاتی، نه صرفاً ظاهری
• الزامات شفافیت در مواجهه با حملات سایبری
• حمایت هدفمند از نوآوریهای بومی در امنیت و داده
برای استارتاپهای فینتک:
• سرمایهگذاری بر زیرساختهای امنیتی قوی از روز اول
• همکاری فعال با نهادهای حاکمیتی در ارتقاء تابآوری دیجیتال ملی
• تولید APIهای امن، مستند و قابل اتصال برای اکوسیستم باز
⸻
🔚 جمعبندی
حمله به بانکهای بزرگ ایران نشان داد که «بانک دیجیتال» بودن تنها با طراحی یک اپلیکیشن و احراز هویت تصویری حاصل نمیشود. زمانی که زیرساخت امنیتی بر پایه ساختار قدیمی و ناکارآمد باشد، حتی زیباترین اپلیکیشنها هم نمیتوانند در برابر یک حمله هدفمند تاب بیاورند.
*فینتک واقعی، نهتنها یک جایگزین زیباتر، بلکه تنها مسیر بقا، امنیت و نوآوری در دنیای مالی فرداست.*
سام شیرازی مقام
📌 *آیا فتوای یک مرجع تقلید برای همه واجب است؟*
در روزهایی که برخی از فتاوای مراجع تقلید در فضای رسانهای بزرگنمایی میشود و جریاناتی خاص میکوشند آن را برای همه مردم الزامآور جلوه دهند، ضروریست که با تمایزهای دقیق فقهی آشنا باشیم:
👈🏼نکته: برای جلوگیری از سوءبرداشت یا مصادره به مطلوب، بسیار مهم است این نکته را اضافه کنم که این توضیحات نافی جایگاه رهبری، ولایت فقیه یا اصل التزام به نظام نیست، بلکه در راستای تبیین علمی فقه شیعی و جلوگیری از سوءاستفاده از فتاوا برای مقاصد سیاسی است
⸻
🧭 ۱. فرق بین «فتوا»، «حکم شرعی» و «حکم حکومتی»:
• فتوا یعنی نظر فقهی یک مرجع تقلید درباره یک مسأله کلی.
📍 فقط برای مقلدان همان مرجع لازمالعمل است.
• حکم شرعی خاص یعنی دستور فقهی درباره یک موقعیت یا فرد خاص.
📍 باز هم فقط برای مخاطبِ مشخص یا مقلدان آن مرجع الزامآور است.
• حکم حکومتی یعنی فرمان اداره جامعه اسلامی از سوی فقیهی که ولایت دارد (مثل ولی فقیه).
📍 این حکم برای همه مردم – حتی مقلدان مراجع دیگر – واجبالاجراست، اگر آن فقیه را ولی امر بدانند.
⸻
⚖️ ۲. چرا فتوای یک مرجع برای همه واجب نیست؟
• طبق فقه شیعه، هر فرد باید از یک مرجع تقلید مشخص پیروی کند.
• فتوای دیگر مراجع (هرچند مشهور یا رسانهای) برای او الزامآور نیست.
• هیچ مرجعی حق ندارد مقلدان مراجع دیگر را به پیروی از فتوای خود وادار کند.
⸻
🧨 ۳. چرا بزرگنمایی رسانهای یک فتوا، خطرناک است؟
جریاناتی در ایران با انتشار گستردهی برخی فتاوا، اهداف سیاسی دنبال میکنند:
• وانمود میکنند که این فتوا برای همه مردم الزامآور است.
• مخالفان فتوا را زیر فشار اجتماعی و اتهام دینی میبرند.
• فقه را از عرصه علم به ابزار قدرت تبدیل میکنند.
در حالی که:
✅ فقه شیعه اختلافنظر علما را مشروع و طبیعی میداند.
✅ مشروعیت فتوا، محدود به مقلدان همان مرجع است.
⸻
🧩 ۴. چه کسی میتواند برای همه حکم بدهد؟
فقط فقیهی که ولایت فقیه را برعهده دارد (ولی فقیه)، حق صدور حکم حکومتی الزامآور برای عموم مردم را دارد.
نه هر مرجع تقلیدی.
⸻
✍️ نتیجه نهایی:
فتوا یعنی نظر فقهی.
👈 الزامآور است، اما فقط برای مقلدان همان مرجع.
🔸 فتوای مراجع دیگر برای شما حجت نیست، حتی اگر رسانهای شده باشد.
🔸 تبدیل فتوا به ابزار فشار سیاسی، تحریف جایگاه مرجعیت است.
با حترام؛ سام شیرازی مقام
در روزهایی که برخی از فتاوای مراجع تقلید در فضای رسانهای بزرگنمایی میشود و جریاناتی خاص میکوشند آن را برای همه مردم الزامآور جلوه دهند، ضروریست که با تمایزهای دقیق فقهی آشنا باشیم:
👈🏼نکته: برای جلوگیری از سوءبرداشت یا مصادره به مطلوب، بسیار مهم است این نکته را اضافه کنم که این توضیحات نافی جایگاه رهبری، ولایت فقیه یا اصل التزام به نظام نیست، بلکه در راستای تبیین علمی فقه شیعی و جلوگیری از سوءاستفاده از فتاوا برای مقاصد سیاسی است
⸻
🧭 ۱. فرق بین «فتوا»، «حکم شرعی» و «حکم حکومتی»:
• فتوا یعنی نظر فقهی یک مرجع تقلید درباره یک مسأله کلی.
📍 فقط برای مقلدان همان مرجع لازمالعمل است.
• حکم شرعی خاص یعنی دستور فقهی درباره یک موقعیت یا فرد خاص.
📍 باز هم فقط برای مخاطبِ مشخص یا مقلدان آن مرجع الزامآور است.
• حکم حکومتی یعنی فرمان اداره جامعه اسلامی از سوی فقیهی که ولایت دارد (مثل ولی فقیه).
📍 این حکم برای همه مردم – حتی مقلدان مراجع دیگر – واجبالاجراست، اگر آن فقیه را ولی امر بدانند.
⸻
⚖️ ۲. چرا فتوای یک مرجع برای همه واجب نیست؟
• طبق فقه شیعه، هر فرد باید از یک مرجع تقلید مشخص پیروی کند.
• فتوای دیگر مراجع (هرچند مشهور یا رسانهای) برای او الزامآور نیست.
• هیچ مرجعی حق ندارد مقلدان مراجع دیگر را به پیروی از فتوای خود وادار کند.
⸻
🧨 ۳. چرا بزرگنمایی رسانهای یک فتوا، خطرناک است؟
جریاناتی در ایران با انتشار گستردهی برخی فتاوا، اهداف سیاسی دنبال میکنند:
• وانمود میکنند که این فتوا برای همه مردم الزامآور است.
• مخالفان فتوا را زیر فشار اجتماعی و اتهام دینی میبرند.
• فقه را از عرصه علم به ابزار قدرت تبدیل میکنند.
در حالی که:
✅ فقه شیعه اختلافنظر علما را مشروع و طبیعی میداند.
✅ مشروعیت فتوا، محدود به مقلدان همان مرجع است.
⸻
🧩 ۴. چه کسی میتواند برای همه حکم بدهد؟
فقط فقیهی که ولایت فقیه را برعهده دارد (ولی فقیه)، حق صدور حکم حکومتی الزامآور برای عموم مردم را دارد.
نه هر مرجع تقلیدی.
⸻
✍️ نتیجه نهایی:
فتوا یعنی نظر فقهی.
👈 الزامآور است، اما فقط برای مقلدان همان مرجع.
🔸 فتوای مراجع دیگر برای شما حجت نیست، حتی اگر رسانهای شده باشد.
🔸 تبدیل فتوا به ابزار فشار سیاسی، تحریف جایگاه مرجعیت است.
با حترام؛ سام شیرازی مقام