سجاد سلیمانی | توسعه کسبوکار
تجربه عمیق و گران همین دست خط ِ من، کلی حرف توشه، کلی بایدها و نبایدها رو میگه. @SajadSoleimanicom اما چند نکتهی دیگه هم لازم دیدم بنویسم بمونه یادگاری و خاطره مکتوب، در ادامه مینویسم: 👇
تجربه گران و عمیق
یک) بله، 《مخاطب خاص》 دارد. برای همین گنگ است.
اما میشود از لابلای کلمات، تلخی و درس ِ نهفته در متن را که همچون قطرههای آب از میان صخرهای سنگ چکه میکند، دریافت.
دو) اگر میخواستم یک جملهی دیگر به پایان این متن اضافه کنم این بود:
《فاصله میان آمدن و رفتن را حضور یا بودن مینامیم. چه یکساعت یا دو هفته چه ده سال باشد؛ فرقی ندارد. آنچه اهمیت دارد، شدت حضور و عمق ِ بودن است.》
سه) درس مهم اردیبهشت امسال، سحرگاه ِ بیست و دوم با چشمهایی خسته از نخوابیدن و میان هیاهوی صبحگاهی پرندگان بود:
همهچی #بازی است، حتی متعصبترین باورها و روابط.
مذاکره، ابزاری مهم برای بازیکن است، هرجا، هرکس، هرچی.
قرار شد ثبت بشه در تقویم شخصی.
چهار) جزئیات خیلی خیلی مهمه، اما نفهمیدن کلیات و غرق شدن در جزئیات، مثل پارو زدن ِ بیجهت ِ یک قایق در اقیانوس است.
روندها رو بفهم، جریانها رو بشناس و هدفمند برو جلو. عمر آدمی (مخصوصا جوانی) خیلی کوتاهه!
پنج) کسی که در #اکنون زندگی میکنه، میفهمه #مسیر_طی_شده فقط خاطره و تجربه است و به هیچ عنوان، #آینده را ریلگذاری نمیکنه، مگر من این باور غلط رو داشته باشم و #گذشته، آینده منو بسازه.
شش) بر اساس احتمالات، آدمها ملاقاتی خواهند داشت، دوست دارم #تغییر و تحول بزرگی در تو ببینم، وگرنه هیچ علاقهای به دیدنت ندارم.
هفت) من پاسخ ِ آن 《چرای آخر ِ مطرح شده دم رفتن را》 بهزودی کشف میکنم. این کشف یعنی توسعه #خودآگاهی من.
▫️ نکتهی سوم این مطلب مرتبط با نوشته قبلی است:
https://t.me/sajadsoleimanicom/3305
ببخشید اگر گنگ و نامفهوم است، امیدوارم از خواندنش اذیت نشده باشید
یک) بله، 《مخاطب خاص》 دارد. برای همین گنگ است.
اما میشود از لابلای کلمات، تلخی و درس ِ نهفته در متن را که همچون قطرههای آب از میان صخرهای سنگ چکه میکند، دریافت.
دو) اگر میخواستم یک جملهی دیگر به پایان این متن اضافه کنم این بود:
《فاصله میان آمدن و رفتن را حضور یا بودن مینامیم. چه یکساعت یا دو هفته چه ده سال باشد؛ فرقی ندارد. آنچه اهمیت دارد، شدت حضور و عمق ِ بودن است.》
سه) درس مهم اردیبهشت امسال، سحرگاه ِ بیست و دوم با چشمهایی خسته از نخوابیدن و میان هیاهوی صبحگاهی پرندگان بود:
همهچی #بازی است، حتی متعصبترین باورها و روابط.
مذاکره، ابزاری مهم برای بازیکن است، هرجا، هرکس، هرچی.
قرار شد ثبت بشه در تقویم شخصی.
چهار) جزئیات خیلی خیلی مهمه، اما نفهمیدن کلیات و غرق شدن در جزئیات، مثل پارو زدن ِ بیجهت ِ یک قایق در اقیانوس است.
روندها رو بفهم، جریانها رو بشناس و هدفمند برو جلو. عمر آدمی (مخصوصا جوانی) خیلی کوتاهه!
پنج) کسی که در #اکنون زندگی میکنه، میفهمه #مسیر_طی_شده فقط خاطره و تجربه است و به هیچ عنوان، #آینده را ریلگذاری نمیکنه، مگر من این باور غلط رو داشته باشم و #گذشته، آینده منو بسازه.
شش) بر اساس احتمالات، آدمها ملاقاتی خواهند داشت، دوست دارم #تغییر و تحول بزرگی در تو ببینم، وگرنه هیچ علاقهای به دیدنت ندارم.
هفت) من پاسخ ِ آن 《چرای آخر ِ مطرح شده دم رفتن را》 بهزودی کشف میکنم. این کشف یعنی توسعه #خودآگاهی من.
▫️ نکتهی سوم این مطلب مرتبط با نوشته قبلی است:
https://t.me/sajadsoleimanicom/3305
ببخشید اگر گنگ و نامفهوم است، امیدوارم از خواندنش اذیت نشده باشید