#تازه_های_نشر
نام کتاب : دیوباد
نویسنده : ساناز حائری
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 136
قیمت : 25000 تومان
✅ نیمههای شب بود. تاریکی زبانش را بر پیکر دخترِ شب میکشید و ماه با تک چشم گِردش، از آسمان آویزان شده بود و آنها را دید میزد. ناگهان صدایی شنیدم. ترسیدم. برگشتم. برگشتم و نگاهی به لاشهی گور انداختم. سپیدی چشمش، چشمانم را کور کرد. مردمک سپید ماه، در چشم نیمه بازِ گور پیدا بود. وحشت تمام جانم را گرفت. مات و منگ دستم را به سویش دراز کردم و ندایش دادم. او که غرق در خود، خیره بر آتش نشسته بود ناگهان سربرآورد و نگاه کرد. باد میآمد و از دور، صدای موسیقی غریبی را با خود میآورد. از بلندای آسمان... گویی فرشتهای با دهانی زخم خورده آواز میخواند؛ فرشتهای که پاهایش در عمق زمین گرفتار بود و ماه بر دوشش سنگینی میکرد... آن کپهی سرد و تیره تکانی خورد و پیکر بیجانش را دیدم که پوست خاک را شکافت. به سختی از جایش بلند شد و دستانش را بر لبههای آن حفرهی نمناک گرفت و بیرون آمد. از حفرهی گور. یا حفرهی...
#انتشارات_روزنه
#داستان #داستان_فارسی
#ادبیات_داستانی #رئالیسم_جادویی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/G5gVov
نام کتاب : دیوباد
نویسنده : ساناز حائری
چاپ : اول
قطع : رقعی
سال چاپ : 1397
تعداد صفحه : 136
قیمت : 25000 تومان
✅ نیمههای شب بود. تاریکی زبانش را بر پیکر دخترِ شب میکشید و ماه با تک چشم گِردش، از آسمان آویزان شده بود و آنها را دید میزد. ناگهان صدایی شنیدم. ترسیدم. برگشتم. برگشتم و نگاهی به لاشهی گور انداختم. سپیدی چشمش، چشمانم را کور کرد. مردمک سپید ماه، در چشم نیمه بازِ گور پیدا بود. وحشت تمام جانم را گرفت. مات و منگ دستم را به سویش دراز کردم و ندایش دادم. او که غرق در خود، خیره بر آتش نشسته بود ناگهان سربرآورد و نگاه کرد. باد میآمد و از دور، صدای موسیقی غریبی را با خود میآورد. از بلندای آسمان... گویی فرشتهای با دهانی زخم خورده آواز میخواند؛ فرشتهای که پاهایش در عمق زمین گرفتار بود و ماه بر دوشش سنگینی میکرد... آن کپهی سرد و تیره تکانی خورد و پیکر بیجانش را دیدم که پوست خاک را شکافت. به سختی از جایش بلند شد و دستانش را بر لبههای آن حفرهی نمناک گرفت و بیرون آمد. از حفرهی گور. یا حفرهی...
#انتشارات_روزنه
#داستان #داستان_فارسی
#ادبیات_داستانی #رئالیسم_جادویی
🆔 @rowzanehnashr
https://goo.gl/G5gVov