مجله روز گُفتار ⛾
43 subscribers
2.91K photos
465 videos
81 files
71 links
Download Telegram
به غروب این بیابان
بنشین غریب و تنها

بنگر وفای یاران
که رها کنند یاری ...

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من نمی‌دانستم، معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
آه هرگز صد عکس
پر نخواهد کرد
جای یک زمزمه ساکت پا را بر فرش
این که همراه تو می‌گرید آیینه‌ست
تو همین چهره تنهایی ....

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
Audio
.
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دل ها نگشت سرد
من بر نخیزم از سر راه وفای تو
از هستی ام اگر چه بر انگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت باورت شود
دردا که جز به مرگ نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
و آن لعل فام خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین مثال از نفس سرد و روی زرد
در کوی او که جز دل بیدار ره نیافت
کی می رسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما، سایه! حیف نیست
گر زین میانه آب خورد تیغ هم نبرد

#هوشنگ_ابتهاج

@Roozgoftar
گفتی که شعر سایه دگر رنگ غم گرفت
آری سیاه جامهٔ صد ماتم است این ...

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
نشود فاش کسی.../شاعر: هوشنگ ابتهاج
دکلماتور : نوید آزادی
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه

ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل

هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر

وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

#هوشنگ_ابتهاج

@roozgoftar
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

#هوشنگ_ابتهاج

@roozgoftar
این همه قصه‌ی فردوس و
تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی
ز جهان من و توست...

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
غروب چمن
هوشنگ ابتهاج
آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک
با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو

سرو شکسته نقش دل ما بر آب زد
این ماجرا به اینه ی دل شکن بگو

آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد
سرو سیاه من ز غروب چمن بگو...


شعر و دکلمه: #هوشنگ_ابتهاج
هـزار سال در این آرزو توانم بود
تو هرچه دیر بیایی هنوز باشد زود

تو سخت ساخته می‌آیی و نمی‌دانم
که روز آمدنت روزیِ که خواهد بود

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

ز تو دارم این غمِ خوش به جهان ازین چه خوشتر
تو چه دادیَم که گویم که از آن به‌اَم ندادی

چه خیال می‌توان بست و کدام خواب نوشین
به از این درِ تماشا که به روی من گشادی

تویی آن که خیزد از وی همه خرمی و سبزی
نظرِ کدام سروی؟ نفسِ کدام بادی؟

همه بوی آرزویی مگر از گل بهشتی
همه رنگی و نگاری مگر از بهار زادی

ز کدام ره رسیدی ز کدام در گذشتی
که ندیده دیده رویت به درونِ دل فتادی

به سرِ بلندت ای سرو که در شبِ زمین‌کن
نفسِ سپیده داند که چه راست ایستادی

به کرانه‌های معنی نرسد سخن چه گویم
که نهفته با دل سایه چه در میان نهادی

#هوشنگ_ابتهاج
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

حالیا چشـم جهانی نگـران من و توست

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمهٔ ناخوانده من
ارغوان، شاخه همخون جدا مانده من ...

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
@hoshang_ebtehhaj
غمگسار - سالار عقیلی
چه غریب ماندی ای دل
نه غمی، نه غمگساری

نه به انتظارِ یاری
نه ز یار، انتظاری ...

#هوشنگ_ابتهاج
خواننده: #سالار_عقیلی
آری آن روز چو می‌رفت کسی
داشتم آمدنش را باور،
من نمی‌دانستم معنی هرگز را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟

#هوشنگ_ابتهاج
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند

نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند

#هوشنگ_ابتهاج
@roozgoftar
چه ‌مبــارک است این ‌غم که‌ تو در دلم نهادی

به ‌غمت‌ که‌ هرگز‌ این ‌غم ‌ندهم به‌ هیچ ‌شادی

#هوشنگ_ابتهاج