🌵
محبوب من
بعد از تو گیجم، بی قرارم، خالی ام، منگم
بر داربستی از "چه خواهد شد؟"
"چه خواهم کرد؟" آونگم
#حسین_منزوی
@roozgoftar
محبوب من
بعد از تو گیجم، بی قرارم، خالی ام، منگم
بر داربستی از "چه خواهد شد؟"
"چه خواهم کرد؟" آونگم
#حسین_منزوی
@roozgoftar
🌵
ماندن یا نماندن
سوال این نیست؛
آی که چشم‌های تو می‌گویند: بمان!
می‌مانم حتا اگر جهان را
بر شانه‌های خسته‌ی من
آوار کرده باشی…
#حسین_منزوی
@roozgoftar
ماندن یا نماندن
سوال این نیست؛
آی که چشم‌های تو می‌گویند: بمان!
می‌مانم حتا اگر جهان را
بر شانه‌های خسته‌ی من
آوار کرده باشی…
#حسین_منزوی
@roozgoftar
🌵
ای کوچهٔ قدیمی دیدار ما سلام
دیوارهای خشت به خشت آشنا سلام
ای بوی دوست در تو وزان تا همیشگان
دالان گل فشانِ نسیمِ صبا سلام...
#حسین_منزوی
@roozgoftar
ای کوچهٔ قدیمی دیدار ما سلام
دیوارهای خشت به خشت آشنا سلام
ای بوی دوست در تو وزان تا همیشگان
دالان گل فشانِ نسیمِ صبا سلام...
#حسین_منزوی
@roozgoftar
Khiale Khame Palange Man
Hossein Monzavi
🌵
#دکلمه 🎙
چه سرنوشتِ غم‌انگیزی
که کرمِ کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت
ولی به فکرِ پریدن بود
زنده‌یاد #حسین_منزوی 🍁
@roozgoftar
#دکلمه 🎙
چه سرنوشتِ غم‌انگیزی
که کرمِ کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت
ولی به فکرِ پریدن بود
زنده‌یاد #حسین_منزوی 🍁
@roozgoftar
🌵
نه فرشته‌ام، نه شیطان، کی‌ام و چی‌ام؟ همینم!
نه ز باده و نز آتش، که نواده‌یِ زمینم!
منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی
نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم
منم و ردایِ تنگی که به جز «من»اش نگنجد
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم
نه حقِ حقم، نه ناحق نه بدم، نه خوبِ مطلق
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم
نه برانمش، نه در بر، کِشَمَش، غم است دیگر!
چه بگویم از حریفی که من‌اش نمی‌گزینم؟
نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری،
که نه خسته‌ی نخستین، نه خراب آخرینم
تب بوسه‌ایم از آن لب، به غنیمت است امشب
که نه آگه‌ام که فردا، چه نشسته در کمینم
#حسین_منزوی
@roozgoftar
نه فرشته‌ام، نه شیطان، کی‌ام و چی‌ام؟ همینم!
نه ز باده و نز آتش، که نواده‌یِ زمینم!
منم و چراغ خردی که بمیرد از نسیمی
نه سپیده دم به دستم، نه ستاره بر جبینم
منم و ردایِ تنگی که به جز «من»اش نگنجد
نه فلک بر آستانم، نه خدا در آستینم
نه حقِ حقم، نه ناحق نه بدم، نه خوبِ مطلق
سیه و سپیدم: ابلق! که به نیک و بد عجینم
نه برانمش، نه در بر، کِشَمَش، غم است دیگر!
چه بگویم از حریفی که من‌اش نمی‌گزینم؟
نزنم نمک به زخمی که همیشگی است، باری،
که نه خسته‌ی نخستین، نه خراب آخرینم
تب بوسه‌ایم از آن لب، به غنیمت است امشب
که نه آگه‌ام که فردا، چه نشسته در کمینم
#حسین_منزوی
@roozgoftar