🌿 راهت به هنر هرچه رهاتر باشد
با رهرو روح آشنا تر باشد
زان پنجره ی شگرف ، چون در نگری
آن لحظه، خدا نیز خداتر باشد !
19 مهر زادروز
شاعر #شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
با رهرو روح آشنا تر باشد
زان پنجره ی شگرف ، چون در نگری
آن لحظه، خدا نیز خداتر باشد !
19 مهر زادروز
شاعر #شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🍂 کیمیای عشق را ببین
کیمیای نور را که
خاک خسته را
صبح و سبزه میکند
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح و سبزه آفریده است.
#شفیعی_کدکنی
✅ @RaiLir
کیمیای نور را که
خاک خسته را
صبح و سبزه میکند
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح و سبزه آفریده است.
#شفیعی_کدکنی
✅ @RaiLir
🍂 ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
Forwarded from راه آهن ایران
🍂 ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
بیداری ستاره در چشم جویباران
آیینه ی نگاهت پیوند صبح و ساحل
لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران
بازا که در هوایت خاموشی جنونم
فریاد ها برانگیخت از سنگ کوه ساران
گفتی: به روزگاران مهری نشسته گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
بیگانگی ز حد رفت ای آشنا مپرهیز
زین عاشق پشیمان سرخیل شرمساران
وین نغمه ی محبت بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقی ست آواز باد و باران
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🌿 در منزل خجسته ی اسفند
همسایه ی سراچه ی فروردین
با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم هم ساغر سحر
در کوچه های خامش و خلوت نجومیش یا...
با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش . . .
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
همسایه ی سراچه ی فروردین
با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم هم ساغر سحر
در کوچه های خامش و خلوت نجومیش یا...
با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش . . .
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🌞🌸🌱
صبح است و آفتاب پس از بارش سحر
بر يال كوه مي روم از بين بوته ها
گويم: ببين پس از چل سال، و بيشتر
باز اين بهار و همان كوه و بازه است
بر شاخسار شور گز پير، مرغكي
گويد: نگاه تازه بياور كه بنگري
در زير آفتاب همه چيز تازه است
#شفیعی_کدکنی 🌿
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
صبح است و آفتاب پس از بارش سحر
بر يال كوه مي روم از بين بوته ها
گويم: ببين پس از چل سال، و بيشتر
باز اين بهار و همان كوه و بازه است
بر شاخسار شور گز پير، مرغكي
گويد: نگاه تازه بياور كه بنگري
در زير آفتاب همه چيز تازه است
#شفیعی_کدکنی 🌿
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🌸 بنگر به نسترن ها
بر شانه های دیوار
خواب بنفشگان را
با نغمه ای در آمیز
و اشراق صبحدم را
در شعر جویباران از بودن و سرودن
تفسیری آشنا کن...
#شفیعی_کدکنی
📌 بلاک معدن سرچشمه
📸 حسین رازمانیان
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
بر شانه های دیوار
خواب بنفشگان را
با نغمه ای در آمیز
و اشراق صبحدم را
در شعر جویباران از بودن و سرودن
تفسیری آشنا کن...
#شفیعی_کدکنی
📌 بلاک معدن سرچشمه
📸 حسین رازمانیان
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🌺 به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و
نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفس های خود
آشیان دادم ای آذرخش مقدس
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدم ها و هیهای غم را
#شفیعی_کدکنی
📌 ایستگاه راه آهن تهران
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و
نیلوفر صبحدم را
تو را باغ نامیدم و صبح در کوچه بالید
تو را در نفس های خود
آشیان دادم ای آذرخش مقدس
میان دل خویش و دریا
برای تو جایی دگر بایدم ساخت
در ایجاز باران و جایی
که نشنفته باشد
صدای قدم ها و هیهای غم را
#شفیعی_کدکنی
📌 ایستگاه راه آهن تهران
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @RaiLir
🚆 این همیشه ها و بیشه ها
این همه بهار و این همه بهشت
این همه بلوغ باغ و بذر و كشت
در نگاه من ،
پر نمی كنند
جای خالی تو را ...
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @Railir
این همه بهار و این همه بهشت
این همه بلوغ باغ و بذر و كشت
در نگاه من ،
پر نمی كنند
جای خالی تو را ...
#شفیعی_کدکنی
🌍 کانال راه آهن ایران
✅ @Railir