📚 دسترسی نامحدود به کتاب‌های صوتی ره‌آورد مدیریت در کانال خصوص.

۱. نفوذهن
۲. چه‌گونه برندها ما را شست‌وشوی مغزی می‌دهند
۳. بازاریابی یک‌صفحه‌ای
۴. بازاریابی هکر رشد
۵. اصطکاک
۶. شگرد گرگ

➕ هر هفته یک کتاب جدید

برای عضویت در کانال خصوصی پیام دهید

🔗 @rahavardmagazine

اگر رفتار شما دیگران را تشویق می‌کند رویاهای بزرگ‌تری داشته باشند، بیشتر بیاموزند، بیشتر عمل کنند و انسان‌های بهتری شوند، در آن صورت می‌توان گفت شما رهبری تحول‌گرا هستید.

📚کتاب صوتی دگرش در رهبری

برای عضویت در کانال خصوصی کتاب‌های صوتی نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس خود را برای آی‌دی زیر ارسال کنید.

🔗 @rahavardmagazine

فروش تلفنی در فیلم گرگ وال‌استریت 🐺

فقط به لحن دی‌کاپریو (جردن بلفورت) توجه کنید:
لحن دوستانه و محترمانه
لحن اطمینان کامل
لحن توجیه‌کننده
لحن انسان منطقی
لحن صداقت محض

کاربرد نامناسب لحن بیان و زبان بدن، فرصت فروش را نابود می‌کند.

📚کتاب صوتی شگرد گرگ 🐺

برای عضویت در کانال خصوصی کتاب‌های صوتی نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس خود را برای آی‌دی زیر ارسال کنید.

🔗 @rahavardmagazine

تحول بزرگ در زندگی اسطوره‌ی بوکس، از دعواهای خیابانی تا قهرمانی جهان 🥇

📚 کتاب ذهن‌های برنده
✍️ سایمون لانکستر، سخن‌رانی‌نویس نخست‌وزیر بریتانیا

🎧 برای دسترسی به کتاب‌های صوتی «ره‌آورد مدیریت» نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس خود را برای آی‌دی زیر ارسال کنید.

🔗 @rahavardmagazine

سعی نکن رئیس را خوشنود کنی؛ کاری را انجام بده که به سود شرکت است.

📚 کتاب قانون بی‌قانونی
✍️ رید هستینگز، بنیانگذار نتفلیکس

🎧 برای دسترسی به کتاب‌های صوتی «ره‌آورد مدیریت» نام و نام‌خانوادگی و شماره تماس خود را برای آی‌دی زیر ارسال کنید.

🔗 @rahavardmagazine

این کتاب بهترین کتابی است که تا کنون درباره‌ی نفوذ و متقاعدسازی نوشته شده است. رابرت چالدینی در این کتاب، ۷ اصل کلیدی برای نفوذ و تاثیرگذاری بر دیگران مطرح می‌کند:
۱. مقابله‌به‌مثل
۲. تایید اجتماعی
۳. اقتدار
۴. کمیابی
۵. تعهد و ثبات
۶. علاقه
۷. همبستگی

📕 نفوذ: روانشناسی ترغیب
✍️ رابرت چالدینی

برای سفارش روی لینک زیر بزنید:
🔗 rahavard.ir

🎨 میکل آنژ، نقاش و پیکرتراش و معمار ایتالیایی می‌گفت: «اگر مردم می‌دانستند چه رنج‌هایی را تحمل کرده‌ام تا چنین تبحری به دست بیاورم، هرگز از دیدن شگفتی‌های هنری‌ام شگفت‌زده نمی‌شدند.»

@rahavardmagazine

یک روز وارِن بافِت با خلبان شخصی‌اش صحبت می‌کرد. خلبان به وارن بافت گفت: «واقعا گیجم. نمی‌دانم چه کاری باید انجام دهم. به هیچ‌کدام از آرزوهایم نرسیده‌ام.»

بافِت راهکاری سه مرحله‌ای را برای او تجویز کرد: نخست فهرستی از بیست‌وپنج هدف مهم خود تهیه کن. سپس از بین آن‌ها پنج هدفی را که اهمیت بیشتری دارد، انتخاب کن. در مرحله سوم شروع کن به تهیه‌ی نقشه و طرحی برای چگونگیِ دستیابی به این پنج هدف.»

خلبان پرسید: «خب آن بیست‌تای دیگر چه می‌شوند؟»

وارن بافت می‌گوید: «اشتباهت دقیقا همین‌جا است. باید هر چیزی را که انتخاب نکرده‌ای از ذهنت بیرون کنی. تا وقتی به پنج هدف اصلی خود نرسیده‌ای نباید بگذاری بقیه چیزها حواست را پرت کند.»

📚 ویژه‌نامه‌ی توسعه‌ی فردی ۱۴۰۳ ره‌آورد مدیریت، برای سفارش پیام دهید.

بانکی در شهر آبتسفورد کانادا، ترنتِ بیست‌وسه‌ساله ‌را برای خرید‌وفروش سهام استخدام کرد.

هیچ‌کس از ترنت تازه‌کار انتظار چندانی نداشت؛ اما او در مدت ۱۸ ماه، ۵میلیون دلار درآمد نصیب شرکت کرد. درآمدش در بیست‌وپنج‌سالگی سالانه ۱۲۵هزار دلار بود.

چطور؟

هر روز صبح دو ظرف شیشه‌ای روی میزش می‌گذاشت. داخل یکی از شیشه‌ها ۱۲۰ عدد گیره‌ی کاغذی می‌انداخت و شیشه‌ی دیگر را خالی می‌گذاشت. هر تماسی که می‌گرفت، یکی از گیره‌ها را داخل شیشه‌ی خالی می‌انداخت و دست از تماس‌گرفتن نمی‌کشید تا شیشه‌ی اول خالی شود.

پیشرفت‌کردن لذت دارد و نشانه‌های ملموسی مثل گیره‌ی کاغذی به آدم انگیزه می‌دهد و کمی رضایت آنی فراهم می‌کند.

📚 منبع: ویژه‌نامه‌ی توسعه‌ی فردی ره‌آورد مدیریت؛ برای سفارش پیام دهید

بیل گیتس هفته‌های خاصی از سال را از وظایف کاری‌اش در مایکروسافت کناره می‌گرفت و با ۵-۶ کتاب به کلبه‌ای دنج در بیرون از شهر می‌رفت.

با این کار می‌خواست درباره‌ی مسائل بغرنجی که پیش روی مایکروسافت بود، عمیق فکر کند. شاید عین همین کار را در دفتر مرکزی شرکت هم می‌توانست بکند؛ اما با پناه‌بردن به کلبه، تمام حواس‌پرت‌کن‌ها را تعطیل می‌کرد و خودش را در موقعیت بهتری برای تمرکزکردن قرار می‌داد.

جی کی رولینگ، نویسنده‌ی مجموعه‌داستان‌های هری پاتر، هم وقتی به هتل پنج‌ستاره‌ای در ادینبورگ رفت تا آخرین جلد این مجموعه را تمام کند، گفت: «اگر در فضای معمول کارتان تغییر اساسی بدهید، انگیزه و فرصت بیشتری برای کار عمیق ایجاد می‌کنید.»

📚 منبع: ویژه‌نامه‌ی توسعه‌ی فردی ره‌آورد مدیریت

دو روان‌شناس به‌نام دیوید دانینگ و جاستین کروگر در پژوهش‌هایشان دریافتند که در بسیاری از موقعیت‌ها، آن‌ها که نمی‌توانند، نمی‌دانند که نمی‌توانند. در تحقیقات دانینگ و کروگر، کسانی که کمترین نمره‌ها را در دستورزبان و شوخ‌طبعی می‌گرفتند، از نظر خودشان در این مهارت‌ها برترین رتبه را داشتند. ظاهراً هرچه در زمینه‌ی خاصی کم‌هوش‌تر باشیم، هوشمان را در آن زمینه بیشتر دست‌بالا می‌گیریم. خرده‌دانش چیز خطرناکی است. افزایش اندوخته‌ی تجربی، کاهش تدریجی فروتنی را در پی دارد. درنتیجه، فریفته‌ی پیشرفت سریع خود می‌شویم و این به احساس کاذب تبحر دامن می‌زند. به‌این‌ترتیب، در حباب مفروضات معیوب تازه‌کارها گیر می‌افتیم؛ حبابی که در آن، از جهل خود بی‌خبریم. دانینگ می‌گوید: «نخستین قانون باشگاه دانکینگ-کروگر این است که خودتان نمی‌دانید عضوی از آن هستید.»

📚 ویژه‌نامه‌ی توسعه‌ی فردی ۱۴۰۳ ره‌آورد مدیریت، برای سفارش پیام دهید.

شریل سندبرگ در کتاب «گزینه‌ی ب» می‌نویسد: وقتی تقلا می‌کردم پس از فوت همسرم دوباره سرپا شوم و به زندگی عادی برگردم، دوستان و همکاران از سر لطف می‌پرسیدند: «کاری از دستم برمی‌آید؟» نیتشان خیر بود؛ اما برای بیشترشان پاسخی نداشتم.
بروس فِیلرِ نویسنده معتقد است اصلاً مشکل از خود سؤال «کاری از دستم برمی‌آید؟» است. او می‌گوید: «نیت بدی پشت این حرف نیست؛ اما همین گفته ناخواسته بار را بر دوش شخص داغ‌دار می‌اندازد. به‌جای سؤال‌کردن، قدمی بردارید.» بعد هم مثال می‌آورد از دن لوی، هم می‌گفت وقتی پسرش در بیمارستان بستری بوده و باید کنارش می‌مانده، یکی از دوستانش به او این‌طور پیام داده: «ساندویچ همبرگر با گوجه یا بی‌گوجه با پنیر یا بی‌پنیر؟»
بعضی کارها واقعاً اثربخش است؛ زیرا به‌جای اینکه بخواهند مشکل را حل کنند، به آسیب ناشی از آن مشکل می‌پردازند. درمانگری به‌نام مگان دِیواین می‌گوید: «بعضی از مشکلات در زندگی حل‌شدنی نیست و فقط باید با آن کنار آمد.» گاهی همین که کسی دستت را در دست دیگری بگذاری، مفید است و حال را خوب می‌کند.

📚 منبع: کتاب «گزینه‌ی ب»
✍️ شریل سندبرگ و آدام گرانت