یه صحرا یه خیمه یه سقا یه مشک
یه بچه به دست عمو خیره شد
یه دنیا براش رنگ دریا گرفت
یه دنیا به چشم عمو تیره شد

عمو مشک و برداشت راهی بشه
ولی خیمه از غصّه بی تاب بود
یه لشکر توو فکر شکست ش ولی
عمو فکر آوردن آب بود

عمو قول داده تا وقتی که هست
عطش رو لبای سه ساله نیاد
عمو رفته برگرده با مشک پُر
عمو قول داده محاله نیاد

حواسش به لب های خشکش نبود
به غیر از سه ساله کسی و ندید
میون یه لشکر فقط آب بود
که از دست سقّا خجالت کشید

نشست و در مشک شو باز کرد
ولی راه برگشت بن بست بود
با پای خودش راهی خیمه شد
ولی رو زمین ردّ یه دست بود

یه راهی واسه برنگشتن نداشت
یه راهی که تا خیمه باقی نبود
چقد جای خالی شو حس کرد ماه
یه مشکی که همراه ساقی نبود

عمو رفت و برگشت اما چقدر
واسه ش لحظه ها سخت و غمگین گذشت
فقط آبروی همین آب بود
که رفت و به این سادگی برنگشت

#حسن_رحمانی_نکو
آهنگ: #سقا
از آلبوم: #سقا
باصداى: #اميرحسين_فلاح

#قمپز 😎

😎 @qompoz

تو یه ماهی توی دنیا
که خدا هم واسه همین
از توو آسمون هفتم
تو رو آورده رو زمین

تو یه مردی واسه لشکر
یه سپاهی واسه مولا
یه امیدی واسه خیمه
توو نگاه گرم صحرا

وقتی پرچمی که اسمت-
-رو نوشته روی خیمه س
خاک پات ميشه تبرک
خاک خیمه گاه مقدس

من و دنیا و اسیری
تو که بهترین امیری
با دو دستی که نداری
ميشه دستامو بگیری؟

اومدی به سمت خیمه
نیمه جون بی بال و بی پر
آخه حتی رو زمین هم
آسمونیه کبوتر

کی می دونه چی گذشته
لب ساحل چه خبر بود
وقتی لب های یه بچه
از لب تو تشنه تر بود

تشنگی خشکیه لب نیست
ميشه حتی لب دریا
خیلی تشنه باشی اما
تشنه ی دیدن مولا

من و دنیا و اسیری
تو که بهترین امیری
با دو دستی که نداری
ميشه دستامو بگیری؟

#حسن_رحمانی_نکو
آهنگ: #مرد_لشکر
از آلبوم: #سقا
باصدای: #امیرحسین_فلاح

#قمپز 😎

😎 @qompoz

زن نباید به فكر مِش باشد
مش همین پنج ماه و شش باشد
#محسن_اشتیاقی


زن نباید به فکر مُد باشد
بهترست اینکه فکر خود باشد

هی نگیرد لباس و کیف و کفش
فکر پر کردنِ کمد باشد

تیروییدش به کار می افتد
توی کیفش که قرص ید باشد

ول کُنَش .... مفت هم نمی ارزد
خواهر و مادرش که قُد باشد

گر زبانش بلند و پَت پهن ست
مغز او قدر یک نخود باشد

زن برای بغل شدن باید
حائزِ چندصد مِتُد باشد

قافیه هم تمام شد انگار
گورِ باباش هر چه شد باشد!

فرتی فکرعمل نمی افتد
گر دماغش دراز و کج باشد

مادرش را به را نمی اید
خانه شان حومه ی کرج باشد

قید او را بزن اگر اسمش
در صف رفتن به حج باشد

با پدر مادرش بدی کن اگر
با پدر مادر تو لج باشد

زن همسایه خوووب کم حرف ست
فکّ او میخورد فلج باشد

#حسن_رحمانی_نکو
#نقیضه_بداهه
#قمپز 😎

😎 @qompoz

حوصلهَ ت با زن گرفتن ، بیشتر سر می رود
بس که با اعصاب درب و داغُنت ، ور می رود

اولش با خنده می آید کنارت ، آخرش
چشمهایت را که کرد از غصه ها تر ، می رود

آن که بعداً به غلط کردن می افتد را ببین
روزِ عقدش با چه ذوقی سمتِ محضر می رود

زن بگیری اختیار زندگی را میدهی
مثل آن مومن که وقت مرگ ، کافر می رود

زن همان تُنبان بی کِش هست ، بر آن دل مبند
هر چه هم پایت بماند ، بعدها در می رود

#حسن_رحمانی_نکو
#قمپز 😎
😎 @qompoz

من در کف و تو در سر و او فکرِ وصال است
لاک پشتِ جهانم به چنین روز غزال است

گو زن بستانید در این بین که امروز
در کشور ما زاد و ولد رو به زوال است

در مذهب ما صیغه حلال است ولیکن
مستلزمِ پنهان شدن از چشم عیال است

گوشم همه بر چارقدِ مرغ جنوب است
چشمم همه بر خط لبِ مرغ شمال است

در مجلس ما جایِ قریدن ، بنشینید
ایراد نگیرید که این طبق روال است

گر فکر تأهل به سرت آمده بی شک
از کمیّت و کیفیت خوبِ زغال است

بر فرض که خوب است زن اما به چه قیمت؟!
هرچند که این مساله خود فرضِ محال است

گفتا به من آن دوست که دائم ، نه موقت
گفتم که سگِ قافله داداشِ شغال است

در باب رفاقت نظرم خواست ، بگفتم
در مذهب اسلام نظر روی حلال است

آن کس که به امّید رهایی بِسِتد زن
از چاه برون آمده افتاده به چال است

آن کس که گمان می بردش زن همه چیز است
بیدار بسازید که در خواب و خیال است

با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو هر چار زنم در پیِ مال است

گفتم زن و آمد زنم از دور خدایا
این را که کدام است؟ خودش جای سوال است

#حسن_رحمانی_نکو
#قمپز 😎
😎 @qompoz

نام من در آسمانها و زمین مکتوب بود
خون رنگینم به شاهنشاهیان منسوب بود

نازنین بابام ! تا وقتی وزارتخانه داشت
«عارفی» شب زنده دار و خیّری محبوب بود

مادرم با رانت ها و وام های دولتی
صبح و شب در کار صادر واردات چوب بود

همسرم با دیپلم شیلاتِ فنی حرفه ای
شد رییس مرکز «آمار» ، چون محجوب بود

دخترِ گرمایی ام را میفرستادم دُبی
چون هوای بندر لنگه کمی مرطوب بود

دایی ام افتاد زندان بی گناه و دم نزد
جرم او قاچاق تریاک و گل و مشروب بود

خاله ام بورسیه شد ترکیه ، رفت و برنگشت
چون شرایط هم برای ماندنش مطلوب بود

هموطن این فرطِ استعداد ، تاثیر ژن ست
مثل من میشد نژادت ، گر ژنت مرغوب بود

#حسن_رحمانی_نکو
#قمپز 😎
😎 @qompoz

📽 #قمپزفیلم
🔻 شعرخوانی طنز #حسن_رحمانی_نکو در قمپز بیست و هفتم

نازنین بابام ! تا وقتی وزارتخانه داشت
«عارفی» شب زنده دار و خیّری محبوب بود

#قمپز 😎
😎 @qompoz

#مرگ_بر_آمریکا

آغاز نموده ست سرِ جنگ و جدل را
مى بيند از آيينه ى خود عكس العمل را

بايد كه سرِ قبرِ خودش فاتحه مى خواند
مى خواند اگر عاقبتِ جنگ جمل را

ساکت ننشینیم که پس لرزه ی شیطان
چون زلزله بشکافته ابروی گسل را

لاتى كه چنين بى سر و پا گشته محال ست
فردا نكُند سجده، سر و پاى هُبل را

آن روز که دستور جهاد از سحر آید
باید که ملاقات کند پیک اجل را

بايد که بنوشد پسر خرس از این نیش
اين بار اگر زهر كند، طعم عسل را

بيدار غزالى ست كه در دشتِ پر از گرگ
باور نكند حيله ى روباهِ دغل را

#حسن_رحمانی_نکو

#قمپز 😎
😎 @qompoz

#نقیضه_بر_شعر_معروف_شهریار

زن و همسر نگرفتم که گرو بود چِک م
تو شدی مادر و من یکسره لنگِ کُمک م

تو سه تا گنده وَک از شیر بریدی و هنوز
منِ علّاف همان بچه ی تنها و تک م

نان جو میخورم و شکر خدا میگویم
جُرمم این است پیِ زندگی مشترک م

من که جز عشق نراندم به حضورت سخنی
پس چرا مادرت اینگونه مرا زد کُتک م؟

پدرت خانه ی خود را به گُل و شیره فروخت
پدرت سخت بسوزد که شکانده ست فَک م

پول و آسودگی و تیپ و جوانی و شعف
عجبا هیچ نماند و نگزیده ست کَک م

هنرم حیف فقط خرج زر و سیمم بود
که به بازار بری تا بزنی هی محک م

سیزده بار ز تو خواستِگاری کردم
پدرت کرد مرا با لگد و مشت دَک م

تا به دیوار و درش تکیه دهم مثل قدیم
گاه در کوچه ی معشوقه ی خود می پِلِکم

تو از آن دگری شو که مرا قفل تو بس
خود تو دانی که برای تو کلید یدک م

از شکار دگران دست کشیدم چندی ست
شیرم و موش ضعیف الجُثه کنده کلک م

خون دل موج زند در دل شعرِ طنزم
حسنیّا ! چه کنم خوشمزه و با نمک م

#حسن_رحمانی_نکو




پ.ن:
شعر شهریار

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
@qompoz

نقیضه‌ای بر شعر آقای سعید بیابانکی

همان‌قدر خون جگر خورده باشد
هر آن كس كه نان هنر خورده باشد
#سعید_بیابانکی


یقینا شکرهای بد خورده باشد
هرآنکس که حبس ابد خورده باشد

وگرنه به زندان نیفتد در اینجا
هر آنکس که نان خِرد خورده باشد

جوانی که مدرک گرفته بعید است
که بر سینه‌اش دست رد خورده باشد

چطور آدمی رفع حاجت نماید؟!
اگر جای کالا، سبد خورده باشد!

یقینا کند درد آنجای دکتر
اگر جای سیلی، لگد خورده باشد

که هرچه بچاپیده این سال‌ها او
به نام برادر سند خورده باشد

نه! فرقی ندارد خودی با غریبه
اگر از احد یا اسد خورده باشد

بباید بماند بسازد بسوزد
که هرچه خودش گند زد، خورده باشد

#حسن_رحمانی_نکو
#قمپز 😎

😎 @qompoz

شعرخوانی طنز #حسن_رحمانی_نکو درباره یک کابوس مهلک در چهل و هفتمین محفل #قمپز

#قمپز۴۷
#قمپز 😎

😎 @qompoz

ببینید: ماجرای کاکلی آق‌رضا را اینبار #حسن_رحمانی_نکو ادامه می‌دهد

تضمین شعر #حسین_صادقی با موضوع انتخابات

#قمپز۴۹
#قمپز 😎

😎 @qompoz

ببینید: بیان ویژگی‌های یک‌یک دختران فامیل در شعر طنز #حسن_رحمانی_نکو

تأهل را نمی‌خواهم نه آن‌جورش نه این‌جورش...

#قمپز۴۸
#قمپز😎

😎@qompoz

ای دوستان که در صف اینور نشسته‌اید
وی دوستان که در صف آنور نشسته‌اید

شعرخوانی طنز #حسن_رحمانی_نکو را در #قمپز_مجازی ببینید

#قمپز 😎
😎@qompoz

ببینید: شعر طنز #حسن_رحمانی_نکو در سومین #قمپز_مجازی

#قمپز_مجازی
#قمپز 😎
😎 @qompoz

آغاز نموده‌ست سرِ جنگ و جدل را
مى‌بيند از آيينه‌ى خود عكس‌العمل را

بايد كه سرِ قبرِ خودش فاتحه مى‌خوانْد
مى‌خوانْد اگر عاقبتِ جنگ جمل را

ساکت ننشینیم که پس لرزه‌ی شیطان
چون زلزله بشکافته ابروی گسل را

لاتى كه چنين بى‌سر و پا گشته محالست
فردا نكُند سجده، سر و پاى هُبل را

آن روز که دستور جهاد از سَحر آید
باید که ملاقات کند پیک اجل را

بايد که بنوشد پسر خرس از این نیش
اين بار اگر زهر كند، طعم عسل را

بيدار غزالى‌ست كه در دشتِ پر از گرگ
باور نكند حيله‌ى روباهِ دغل را

#حسن_رحمانی_نکو

#سید_مقاومت
@qompoz