«ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم»
صبحانه، ناهار،شام یک جا نخوریم
امروز که تخمِ مرغ خوردیم دگر
گردو و پنیر با مربا نخوریم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@qompoz
صبحانه، ناهار،شام یک جا نخوریم
امروز که تخمِ مرغ خوردیم دگر
گردو و پنیر با مربا نخوریم
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@qompoz
«این قافلهی عمر عجب میگذرد»
گه تند و گهی وجب وجب میگذرد
شادی چو شترمرغ سریع، اما غم
مانند الاغ مش رجب میگذرد
#شیخ_غیرمفید
@qompoz
گه تند و گهی وجب وجب میگذرد
شادی چو شترمرغ سریع، اما غم
مانند الاغ مش رجب میگذرد
#شیخ_غیرمفید
@qompoz
«این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت»
یک روز به قم رفتم و یک روز به رشت
اما نشد آخر شکمم پر باشد
بودهست نُهَم همیشه وابسته به هشت
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
@qompoz
یک روز به قم رفتم و یک روز به رشت
اما نشد آخر شکمم پر باشد
بودهست نُهَم همیشه وابسته به هشت
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
@qompoz
«این کوزه چو من عاشق زاری بودهست»
مانند خودم زرنگ و کاری بودهست
از کثرت حفرهی تنش معلوم است
ورد لب او همیشه آری بودهست
#منصوره_رضایی
@qompoz
مانند خودم زرنگ و کاری بودهست
از کثرت حفرهی تنش معلوم است
ورد لب او همیشه آری بودهست
#منصوره_رضایی
@qompoz
«در کارگه کوزهگری رفتم دوش»
دیدم که نبود کوزهگر،گفتم کوش؟
ناگاه بلند شد ز جا شاگردی
گفتا که: گِلی شدهست میگیرد دوش
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@qompoz
دیدم که نبود کوزهگر،گفتم کوش؟
ناگاه بلند شد ز جا شاگردی
گفتا که: گِلی شدهست میگیرد دوش
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@qompoz
«ماییم و می و مطرب و این کنج خراب»
بدبخت کسی که این زمان باشد خواب
مِی میخورم اصلاً...که بسوزد همهام!
من را چه دهید بیم از آیات عذاب؟
#محمد_عابدی
@qompoz
بدبخت کسی که این زمان باشد خواب
مِی میخورم اصلاً...که بسوزد همهام!
من را چه دهید بیم از آیات عذاب؟
#محمد_عابدی
@qompoz
«این کوزه که آبخوارهی مزدوریست»
خاکش از رس نبوده و پیزوریست
همراهیِ خوب و بد ندارد امکان
مانند منی که عاشق یک حوریست
#مهدی_کبیری
@qompoz
خاکش از رس نبوده و پیزوریست
همراهیِ خوب و بد ندارد امکان
مانند منی که عاشق یک حوریست
#مهدی_کبیری
@qompoz
«این کوزه چو من عاشق زاری بودهست»
یا کودک لوس و ته تغاری بودهست
فرقی نکند کدامشان بوده، یقین
از مدرسهی خویش فراری بودهست
#سید_مصطفی_فاطمی_نویسی (نفس)
@qompoz
یا کودک لوس و ته تغاری بودهست
فرقی نکند کدامشان بوده، یقین
از مدرسهی خویش فراری بودهست
#سید_مصطفی_فاطمی_نویسی (نفس)
@qompoz
«در کارگه کوزهگری رفتم دوش»
دیدم دو هزار کوزه از بهر فروش
تا نرخ عجیب کوزه دیدم، گفتم:
گور پدر کوزه خر و کوزه فروش!
#عباس_احمدی
@qompoz
دیدم دو هزار کوزه از بهر فروش
تا نرخ عجیب کوزه دیدم، گفتم:
گور پدر کوزه خر و کوزه فروش!
#عباس_احمدی
@qompoz
مسکن مهر
مرا یاد آمد ز عهدی که دیر
نبوده ولی بنده را کرده پیر
از آن روزگاری که با دردسر
سفر کرده بودم پیِ یک خبر
خبر اینچنین بوده بر مردمان
که آغاز گردیده طرحی عیان
برای من و تو برای همه
برای هر آن کس که پولش کمه
برای کسانی که مستاجرند
و هر سال شرمنده موجرند
بدان !،طرح اقدام ملی رسید
که در مسکن مهر مثلَش نبید!
پس از ثبت در سایت ها بارها
و هم در ادامه بسی کارها
به صدرا رسیدم چه شهری بلند
که از باد و باران نیابد گزند
درختان باغات شهری فراز
خیابان نگو،جاده هایی دراز
گل و بوته هایش همه سبز فام
بلاشک ندیدند اقساطِ وام
چو دیدی همه مردُمش شاد و مست
برای همین طرح اقدام هست
پس از مدتی پَرسه در آن دیار
و لذت از این صنعت کردگار
به پیری رسیدم و پرسش از او
که این شرکت توسعه چیست ،کو
نشانی که بخشید آن رند پیر
چنین گفت فی الحال پندی بگیر
رسیدی اگر شرکت توسعه
برو صبر را پیشه گیر و سعه
مرا سخت حیرت زده شد از آن
چه اندیشه ای هست در این میان
مگر می شود اینچنین حرف مفت
به این طرح اقدام آنتیک گفت
چنان غوطه در فکر رفتم فرو
ولی پای در جاده و جستجو
بله، الغرض ،عاقبت مرد راه
خودش را کشانید تا رزمگاه!
رسیدم به آن مرکز خانه ساز
ندیدم نه مهری نه اقدام ،باز
در آن جا صفی بود از هر قماش
به پیکار زخمی همه آش و لاش
چه اوراق پرونده ها ریخته
و اَصوات با هم در آمیخته
دو تن، تن به تن مشتشان در هواست
یکی نعره می زد مهندس کجاست
همه وضع ناجور و درهم شَدید
تهمتن کجا اینچنین رزم دید
ندادم به دستان خود گیر و دار...
چنین گفته رستم به اسفندیار!
اگر چه به مستآجری تن دهم
به از آن که خود را به کشتن دهم
بماند،! مرا مانده دوسیه ای
و چرخانده چشمم به هر سویه ای
به ناگه صدایی بر آمد خروش
که ای تازه وارد شنو این سروش
رهِ آمده، زود در پیش گیر
نه پرونده را ده نه نوبت بگیر
که آن طرح اقدام ملی به کُل
فقط بوده آواز دور ِ دهل
بدان جیبمان جستجو یی شده
که ریش فلانی اطویی شده
همان کس که می گفته در ابتدا
کلیدم بزرگ است و مشکل گشا
فقط تپه ها را گذر کرده تیز
به روحش فرستاده ام ،چیز میز!
نه قفل و دری بوده نه پیکری
چنین خشت مالی نکن،اکبری
بدان بعد از این باز آید ز مهر
به طرحی که صدرا شود در سپهر
متقاضیان را که نازی کنند
سپس صاحبان اراضی کنند
دگر مسکن ِ اجتماعی شود
که هر ثانیه رو نمائی شود
تو تخم سخن را پرآکنده ای
ولیکن عجولی و یک دنده ای
پی افکندی از نظم چِرتی عظیم
خودت رحم کن ای خدای رحیم
پدرام اکبری
@qompoz😎
مرا یاد آمد ز عهدی که دیر
نبوده ولی بنده را کرده پیر
از آن روزگاری که با دردسر
سفر کرده بودم پیِ یک خبر
خبر اینچنین بوده بر مردمان
که آغاز گردیده طرحی عیان
برای من و تو برای همه
برای هر آن کس که پولش کمه
برای کسانی که مستاجرند
و هر سال شرمنده موجرند
بدان !،طرح اقدام ملی رسید
که در مسکن مهر مثلَش نبید!
پس از ثبت در سایت ها بارها
و هم در ادامه بسی کارها
به صدرا رسیدم چه شهری بلند
که از باد و باران نیابد گزند
درختان باغات شهری فراز
خیابان نگو،جاده هایی دراز
گل و بوته هایش همه سبز فام
بلاشک ندیدند اقساطِ وام
چو دیدی همه مردُمش شاد و مست
برای همین طرح اقدام هست
پس از مدتی پَرسه در آن دیار
و لذت از این صنعت کردگار
به پیری رسیدم و پرسش از او
که این شرکت توسعه چیست ،کو
نشانی که بخشید آن رند پیر
چنین گفت فی الحال پندی بگیر
رسیدی اگر شرکت توسعه
برو صبر را پیشه گیر و سعه
مرا سخت حیرت زده شد از آن
چه اندیشه ای هست در این میان
مگر می شود اینچنین حرف مفت
به این طرح اقدام آنتیک گفت
چنان غوطه در فکر رفتم فرو
ولی پای در جاده و جستجو
بله، الغرض ،عاقبت مرد راه
خودش را کشانید تا رزمگاه!
رسیدم به آن مرکز خانه ساز
ندیدم نه مهری نه اقدام ،باز
در آن جا صفی بود از هر قماش
به پیکار زخمی همه آش و لاش
چه اوراق پرونده ها ریخته
و اَصوات با هم در آمیخته
دو تن، تن به تن مشتشان در هواست
یکی نعره می زد مهندس کجاست
همه وضع ناجور و درهم شَدید
تهمتن کجا اینچنین رزم دید
ندادم به دستان خود گیر و دار...
چنین گفته رستم به اسفندیار!
اگر چه به مستآجری تن دهم
به از آن که خود را به کشتن دهم
بماند،! مرا مانده دوسیه ای
و چرخانده چشمم به هر سویه ای
به ناگه صدایی بر آمد خروش
که ای تازه وارد شنو این سروش
رهِ آمده، زود در پیش گیر
نه پرونده را ده نه نوبت بگیر
که آن طرح اقدام ملی به کُل
فقط بوده آواز دور ِ دهل
بدان جیبمان جستجو یی شده
که ریش فلانی اطویی شده
همان کس که می گفته در ابتدا
کلیدم بزرگ است و مشکل گشا
فقط تپه ها را گذر کرده تیز
به روحش فرستاده ام ،چیز میز!
نه قفل و دری بوده نه پیکری
چنین خشت مالی نکن،اکبری
بدان بعد از این باز آید ز مهر
به طرحی که صدرا شود در سپهر
متقاضیان را که نازی کنند
سپس صاحبان اراضی کنند
دگر مسکن ِ اجتماعی شود
که هر ثانیه رو نمائی شود
تو تخم سخن را پرآکنده ای
ولیکن عجولی و یک دنده ای
پی افکندی از نظم چِرتی عظیم
خودت رحم کن ای خدای رحیم
پدرام اکبری
@qompoz😎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خاطره بازی
بخر ویلا، بخر ماشین، بکش بالا، بکش پایین
اگر پیدا شود عیب تو پنهان کردنش با من
شعرخوانی طنز حجتالاسلام #سید_محمد_حسینی در چهلمین محفل طنز #قمپز
😎 @qompoz
بخر ویلا، بخر ماشین، بکش بالا، بکش پایین
اگر پیدا شود عیب تو پنهان کردنش با من
شعرخوانی طنز حجتالاسلام #سید_محمد_حسینی در چهلمین محفل طنز #قمپز
😎 @qompoz
دارایی او زیاد یا کم باشد
یا شهرت او به قدر عالم باشد
فرمود خدا چه شوهری می خواهی؟
حوا به خدا گفت که آدم باشد
#صامره_حبیبی
@qompoz 😁
یا شهرت او به قدر عالم باشد
فرمود خدا چه شوهری می خواهی؟
حوا به خدا گفت که آدم باشد
#صامره_حبیبی
@qompoz 😁
باز آمدهای رأی بگیری؟ نه عزیزم...
در کشور ما نفت زیاد است، گدا نیست
آنجا که گدا هست، یقین کانِ طلا نیست
من ماندهام این فقر و غم و قسط و گرانی
یک روز چرا بهره و مهمان شما نیست؟
ای بر پدر هرکه بخواهد بدمان را
دشمن که فقط بوش و ترامپ و اوباما نیست
یک روز صفِ روغن و یک روز غم گوشت
این قصهی پر غصه که در هیچ کجا نیست
من معتقدم حزب چپ و راستِ مجلس
در نیّتشان رنگ و ریا هست، خدا نیست
می سوخت شبی دخترکم در تب جانسوز
رفتم به دوا خانه ولی گفت دوا نیست
نالیدم و غرّیدم و پرسیدم و دیدم
با این همه البته که گوشی شنوا نیست
روکرد به من اهل دلی گفت: پسرجان
گوشِ شنوا هست ولی شرم و حیا نیست
در زلزلهی بورس و دلار و نوسانات
گفتند حباب است و به جز باد هوا نیست
ای کاش فقط باد هوا بود چرا که
آوردن هرباد در این شعر روا نیست!
دزدیّ و فساد و غمِ تبعیض و تورّم
والله که این پاسخ خون شهدا نیست
دراصل، قیاس شب و روز است ولی گفت:
توفیرِ کلان بین پژو با تویوتا نیست
از ثروت کشور همه مشغول کارند،
مانند همان مستند راز بقا نیست؟
باز آمده ای رأی بگیری؟ نه عزیزم
دستان تو رنگیست ولی رنگِ حنا نیست
✍️ #علیرضا_صفایی_شعار
#همدان
@qompoz 😁
در کشور ما نفت زیاد است، گدا نیست
آنجا که گدا هست، یقین کانِ طلا نیست
من ماندهام این فقر و غم و قسط و گرانی
یک روز چرا بهره و مهمان شما نیست؟
ای بر پدر هرکه بخواهد بدمان را
دشمن که فقط بوش و ترامپ و اوباما نیست
یک روز صفِ روغن و یک روز غم گوشت
این قصهی پر غصه که در هیچ کجا نیست
من معتقدم حزب چپ و راستِ مجلس
در نیّتشان رنگ و ریا هست، خدا نیست
می سوخت شبی دخترکم در تب جانسوز
رفتم به دوا خانه ولی گفت دوا نیست
نالیدم و غرّیدم و پرسیدم و دیدم
با این همه البته که گوشی شنوا نیست
روکرد به من اهل دلی گفت: پسرجان
گوشِ شنوا هست ولی شرم و حیا نیست
در زلزلهی بورس و دلار و نوسانات
گفتند حباب است و به جز باد هوا نیست
ای کاش فقط باد هوا بود چرا که
آوردن هرباد در این شعر روا نیست!
دزدیّ و فساد و غمِ تبعیض و تورّم
والله که این پاسخ خون شهدا نیست
دراصل، قیاس شب و روز است ولی گفت:
توفیرِ کلان بین پژو با تویوتا نیست
از ثروت کشور همه مشغول کارند،
مانند همان مستند راز بقا نیست؟
باز آمده ای رأی بگیری؟ نه عزیزم
دستان تو رنگیست ولی رنگِ حنا نیست
✍️ #علیرضا_صفایی_شعار
#همدان
@qompoz 😁
کجای این تمدن؟
شب است و اهرمن با دشنه و قدّاره می آید
پی خورشید در شب، دشمن بد کاره می آید
کجای این تمدن در کجای کهکشان آیا؟
کدامین وحی مُنزل سمت این سیاره می آید
به ابرو خم نمی آورد پیر ما و می دانست
صف سربازهایش روزی از گهواره می آید
حرم در ماتم همسایه اش- فیضیه- می گرید
صدایی سوزناک از حنجر نقّاره می آید
کلامش پاد زهری می شود در مسجد اعظم
به زهری کز دُم این عقرب جرّاره می آید
صدای طیب است انگار پای جوخه اعدام
که از اعماق تاریخ ستم، همواره می آید
تمام خلق ایران پشت دهقان ورامینی است
که خونش از کفن چون چشمه چون فوّاره می آید
...
شروع نیمه خرداد ما از ظهر عاشوراست
صدایی هم اگر هست از گلوی پاره می آید
#عباس_احمدی
@qompoz
شب است و اهرمن با دشنه و قدّاره می آید
پی خورشید در شب، دشمن بد کاره می آید
کجای این تمدن در کجای کهکشان آیا؟
کدامین وحی مُنزل سمت این سیاره می آید
به ابرو خم نمی آورد پیر ما و می دانست
صف سربازهایش روزی از گهواره می آید
حرم در ماتم همسایه اش- فیضیه- می گرید
صدایی سوزناک از حنجر نقّاره می آید
کلامش پاد زهری می شود در مسجد اعظم
به زهری کز دُم این عقرب جرّاره می آید
صدای طیب است انگار پای جوخه اعدام
که از اعماق تاریخ ستم، همواره می آید
تمام خلق ایران پشت دهقان ورامینی است
که خونش از کفن چون چشمه چون فوّاره می آید
...
شروع نیمه خرداد ما از ظهر عاشوراست
صدایی هم اگر هست از گلوی پاره می آید
#عباس_احمدی
@qompoz
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣
🔷عزیزانی که مایلند در شصت و پنجمین محفل طنز قمپز، آثار منظوم و منثور خود را قرائت کنند، لطفــا آثار خــود را تــا تاریـخ سه شنبه 29 خرداد ماه در پیام رسان ایتا به ادمین کانال @qompoz ارسال کنند.
نشانی ادمین:👇
🆔@qompozadmin
موضوعات:
🔹انتخابات و وعدههای انتخاباتی
🔹موضوع آزاد (مثل همیشه)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻قمپز در شبکههای اجتماعی🔻
🔗 ایتای قمپز | اینستای قمپز | یوتوب قمپز | تلگرام قمپز
🔷عزیزانی که مایلند در شصت و پنجمین محفل طنز قمپز، آثار منظوم و منثور خود را قرائت کنند، لطفــا آثار خــود را تــا تاریـخ سه شنبه 29 خرداد ماه در پیام رسان ایتا به ادمین کانال @qompoz ارسال کنند.
نشانی ادمین:👇
🆔@qompozadmin
موضوعات:
🔹انتخابات و وعدههای انتخاباتی
🔹موضوع آزاد (مثل همیشه)
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🔻قمپز در شبکههای اجتماعی🔻
🔗 ایتای قمپز | اینستای قمپز | یوتوب قمپز | تلگرام قمپز
Forwarded from دفتر طنز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#در_حلقه_رندان
اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
شعرخوانی طنز حسن معارفوند در یکصد و هشتاد و سومین شب شعر طنز در حلقه رندان
«عبادالله! اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
بسی جانکاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
نشد، ناخواه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
در این درگاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
همین..، کوتاه: اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
برای اینکه این ملت، نباشد هیچ در حسرت
برای اینکه این ملت، نبیند در خودش خجلت
برای اینکه این ملت، ببیند در خودش عزت
برای اینکه این ملت، نیفتد ناگه از غفلت
درون چاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!»
اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
شعرخوانی طنز حسن معارفوند در یکصد و هشتاد و سومین شب شعر طنز در حلقه رندان
«عبادالله! اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
بسی جانکاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
نشد، ناخواه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
در این درگاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
همین..، کوتاه: اوصیکم بتقوالله، ایوالله!
برای اینکه این ملت، نباشد هیچ در حسرت
برای اینکه این ملت، نبیند در خودش خجلت
برای اینکه این ملت، ببیند در خودش عزت
برای اینکه این ملت، نیفتد ناگه از غفلت
درون چاه، اوصیکم بتقوالله، ایوالله!»
📣📣📣📣 دعوتید به:
شصت و پنجمین محفل طنز قمپز
🔶با حضور :
🔸محمدحسن صادقی
🔸و عباس احمدی
🔹و طنزپردازان استان قم
📆زمان: چهارشنبه، 30 خرداد ماه 1403
⏰ساعت 17
📍مکان: بلوار الغدیر، کوچه 8، مجتمع تربیتی هدایت، سالن زائر
📍مسیریابی سالن برگزاری در نشان
✅ورود برای عموم آزاد و رایگان است
🔗 ایتای قمپز | اینستای قمپز | یوتوب قمپز | تلگرام قمپز
🔺🔺
شصت و پنجمین محفل طنز قمپز
🔶با حضور :
🔸محمدحسن صادقی
🔸و عباس احمدی
🔹و طنزپردازان استان قم
📆زمان: چهارشنبه، 30 خرداد ماه 1403
⏰ساعت 17
📍مکان: بلوار الغدیر، کوچه 8، مجتمع تربیتی هدایت، سالن زائر
📍مسیریابی سالن برگزاری در نشان
✅ورود برای عموم آزاد و رایگان است
🔗 ایتای قمپز | اینستای قمپز | یوتوب قمپز | تلگرام قمپز
🔺🔺