#طرحواره_رهاشدگی
#سایه_دریا
بابا تو زندگی من فقط یه سایه بود!
سایه ای که اولش ازش خجالت می کشیدم، بعد می ترسیدم، بعد باید برای حفظش با دیگرانی که ازشون متنفر بودم، رقابت می کردم!
بابا هیچ وقت نبود. نه وقت بیماری، نه موقع مدرسه، نه وقتی تحقیر می شدم، نه وقتی که پیروز می شدم، نه به وقت غم، نه به وقت خوشحالی...
چرا البته بود، یه جاهایی که یادش می افتاد که باید سالی یکی دوبار برام لباس بخره یا منو ببره رستوران!
اما من و بابا هیچ وقت تنها نبودیم، هیچ وقت فرصتی برای حس کردنش نبود، همیشه دیگرانی بودند که قویتر از من اونو مال خودشون کرده بودن!
دست های من همیشه خالی از بابا بود...
یادته حتی اون یه باری که براش نامه نوشتی، چی گفت؟ گفت برو به جای نوشتن این چرت و پرت ها دو صفحه کتاب بخون، اون حتی نفهمید چرا دخترش به جای حرف زدن باهاش، براش نامه می نویسه! یادته اون روز چه قدر تو خودت شکستی!
انگار سایه ی بی سایگی بابا همیشه باهام هست!
سایه ی بی سایگیش خیلی حرف ها می زنه، بهم می گه اگه دوست داشتنی بودی بابات رهات نمی کرد، می گه دلهره ی از دست دادن عزیزانت رو داشته باش، می گه اگه باارزش بودی دیگران رو به تو ترجیح نمی داد، می گه اگه می تونستی برای خودت حفظش می کردی... و این صداها رهات نمی کنه!
این صداها همیشه هستن ولی نه اونقدر بلند که برای دریا کوچولو بودند، چون دریا دیگه حالا از اونا قویتر شده!
دریا کوچولو رو بقل می کنم و ازش می پرسم غمگینی؟ طرد شدی؟ ترسیدی؟
نترس چون حالا دیگه تنها نیستی، من کنارتم، بهت کمک می کنم که بفهمی اونی که بی ارزش بوده، تو نبودی!
چشمات رو باز کن ببین که تو لایق دوست داشته شدنی، ببین چه قدر دیگران برات ارزش قائلن، ببین چه قدر قوی شدی!
ببین حالا دیگه می تونی آدم ها رو انتخاب کنی، حالا تو می تونی کسی رو به خواهری بپذیری یا نپذیری، دیگه حتی بابا هم از تو قویتر نیست، دیگه ناراحتیش نمی تونه تو رو بترسونه.
دیگه مهم نیست سایه اش باشه یا نباشه!
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک ۳۴ -طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist
#سایه_دریا
بابا تو زندگی من فقط یه سایه بود!
سایه ای که اولش ازش خجالت می کشیدم، بعد می ترسیدم، بعد باید برای حفظش با دیگرانی که ازشون متنفر بودم، رقابت می کردم!
بابا هیچ وقت نبود. نه وقت بیماری، نه موقع مدرسه، نه وقتی تحقیر می شدم، نه وقتی که پیروز می شدم، نه به وقت غم، نه به وقت خوشحالی...
چرا البته بود، یه جاهایی که یادش می افتاد که باید سالی یکی دوبار برام لباس بخره یا منو ببره رستوران!
اما من و بابا هیچ وقت تنها نبودیم، هیچ وقت فرصتی برای حس کردنش نبود، همیشه دیگرانی بودند که قویتر از من اونو مال خودشون کرده بودن!
دست های من همیشه خالی از بابا بود...
یادته حتی اون یه باری که براش نامه نوشتی، چی گفت؟ گفت برو به جای نوشتن این چرت و پرت ها دو صفحه کتاب بخون، اون حتی نفهمید چرا دخترش به جای حرف زدن باهاش، براش نامه می نویسه! یادته اون روز چه قدر تو خودت شکستی!
انگار سایه ی بی سایگی بابا همیشه باهام هست!
سایه ی بی سایگیش خیلی حرف ها می زنه، بهم می گه اگه دوست داشتنی بودی بابات رهات نمی کرد، می گه دلهره ی از دست دادن عزیزانت رو داشته باش، می گه اگه باارزش بودی دیگران رو به تو ترجیح نمی داد، می گه اگه می تونستی برای خودت حفظش می کردی... و این صداها رهات نمی کنه!
این صداها همیشه هستن ولی نه اونقدر بلند که برای دریا کوچولو بودند، چون دریا دیگه حالا از اونا قویتر شده!
دریا کوچولو رو بقل می کنم و ازش می پرسم غمگینی؟ طرد شدی؟ ترسیدی؟
نترس چون حالا دیگه تنها نیستی، من کنارتم، بهت کمک می کنم که بفهمی اونی که بی ارزش بوده، تو نبودی!
چشمات رو باز کن ببین که تو لایق دوست داشته شدنی، ببین چه قدر دیگران برات ارزش قائلن، ببین چه قدر قوی شدی!
ببین حالا دیگه می تونی آدم ها رو انتخاب کنی، حالا تو می تونی کسی رو به خواهری بپذیری یا نپذیری، دیگه حتی بابا هم از تو قویتر نیست، دیگه ناراحتیش نمی تونه تو رو بترسونه.
دیگه مهم نیست سایه اش باشه یا نباشه!
💐 @Psychology_life_literacy
#ویدا_ساعی
#روانشناس_بالینی
#رواندرمانگر
#مرکز_مشاوره_درمسیررشد
☎️021-26711464
🏡 بالاتر از پل سیدخندان-ابتدای شریعتی-کوچه خیرمندی-پلاک ۳۴ -طبقه سوم-واحد۶-مرکز مشاوره در مسیر رشد
Instagram.com/vida_saii_psychotherapist