Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴هنر انقلابي
🎼 موزیک ویدئو | #آلمانی
🎶 تــرانـــه: #برخیز_برای_رزم
خواننده: #هانس_وادر
یادمانی برای #کارل_لیبکنشت و #رزا_لوکزامبورگ
🎼 موزیک ویدئو | #آلمانی
🎶 تــرانـــه: #برخیز_برای_رزم
خواننده: #هانس_وادر
یادمانی برای #کارل_لیبکنشت و #رزا_لوکزامبورگ
اول ماه مه چگونه بوجود آمد؟:
#رزا_لوکزامبورگ
ايده شادى بخش استفاده از جشن و تعطيلى بعنوان ابزارى براى به کرسى نشاندن خواست هشت ساعت کار در روز اولين بار در استراليا متولد شد. در سال ١٨٥٦ کارگران تصميم گرفتند بعنوان سمبل هشت ساعت کار در روز، در يک روز معين کار را تعطيل کنند، دور هم جمع شوند و به جشن و شادى بپردازند. کارگران روز ٢١ آوريل را بعنوان جشن هشت ساعت کار در روز تعيين کردند. در آغاز کارگران استراليا اين روز را فقط براى سال ١٨٥٦ در نظر داشتند. اما اين اولين جشن آنچنان تاثير عميقى بر روى توده هاى کارگر استراليا داشت و آنچنان روحيه آنها را براى حرکات جديدتر بالا برد، که تصميم گرفتند اين روز را هرساله جشن بگيرند.
براستى هم چه چيز بيش از توقف کار با تصميم خود کارگران، ميتوانست روحيه و باور به نيروى خويش را اين چنين در ميان کارگران بالا ببرد؟ چه چيزى به اين بردگان ابدى کارخانه ها و کارگاه ها، ميتوانست بيش از مارش ارتش کارگران، ارتش خويش جرات و جسارت بخشد؟ بدين ترتيب ايده جشن کارگرى بسرعت پذيرفته شد. از استراليا آغاز گرديد و به ساير کشورها گسترش پيدا کرد تا اينکه سرانجام همه کارگران دنيا را در بر گرفت. ابتدا کارگران آمريکا تجربه کارگران استراليا را دنبال کردند و در سال ١٨٨٦ تصميم گرفتند که اول ماه مه روز توقف سراسرى کار باشد. در اين روز ٢٠٠٠٠٠ کارگر کار را ترک کردند و بر خواست ٨ ساعت کار تاکيد نمودند. سپس براى چند سال پليس و پيگرد قانونى مانع تکرار تظاهرات کارگران آمريکا در چنين ابعادى شدند. با اين وجود در سال ١٨٨٨ کارگران تصميم گرفتند که مراسم اول ماه مه را دوباره جشن بگيرند و تاريخ مراسم بعدى را اول ماه مه سال ١٨٩٠ اعلام کردند
هم زمان جنبش کارگرى در اروپا رشد و تحرک زيادى پيدا کرد. قدرتمندترين بيان و تجلى اين جنبش در “کنگره بين الملل کارگران” در سال ١٨٨٩ بود. اين کنگره با شرکت ٤٠٠ نماينده تصميم گرفت که هشت ساعت کار بايد در صدر خواستهاى کارگران قرار گيرد. پس از آن نماينده اتحاديه هاى فرانسه، لاوين از منطقه بوردو، با اراِئه قطعنامه اى از کنگره خواست که توقف کار در روز اول ماه مه به اين منظور در دستور کار همه کارگران جهان قرار گيرد. سپس نماينده کارگران آمريکا با تائيد پيشنهاد رفيق کارگر خود از کنگره درخواست کرد که کارگران در اول ماه مه سال بعد يعنى ١٨٩٠ دست به اعتصاب عمومى بزنند. بدين ترتيب کنگره انترناسيونال روى تاريخ جشن عمومى کارگران تصميم گرفت
مانند ٣٠ سال قبل در استراليا، کارگران اينبار هم تظاهراتى براى همان يک بار را مد نظر داشتند. کنگره انترناسيونال تصميم گرفت که کارگران همه کشورها باهم براى خواست هشت ساعت کار در روز، در اول ماه مه سال ١٨٩٠ تظاهرات کنند. هيچ کس از تکرار تعطيلى براى سالهاى ديگر سخنى نگفت. طبيعتا کسى نميتوانست پيش بينى کند که اين ايده به اين راحتى ميتوانست موفقيت آميز باشد و به سرعت توسط کل طبقه کارگر پراتيک شود. با اين حال فقط کافى بود که کارگران روز اول ماه مه را براى يکبار جشن بگيرند تا همه متوجه شوند و احساس کنند که جشن روز اول ماه مه بايد هر ساله و بطور هميشگى برگزار شود
اول ماه مه به خواست هشت ساعت کار در روز فراخوان ميداد. اما حتى بعد از اينکه کارگران به اين خواست رسيدند، اول ماه مه پايان نيافت. مادام که مبارزه کارگران عليه بورژوازى و طبقه حاکمه ادامه دارد، مادام که کارگران به همه خواستهايشان نرسيده اند، اول ماه مه روز بيان اين خواست ها خواهد بود. و هنگاميکه روزهاى بهترى سر رسد، هنگاميکه طبقه کارگر همه جهان رهايى خود را بدست آورد، آن زمان نيز بى ترديد بشريت روز اول ماه مه را به افتخار مبارزات تلخ و مشقات زيادى که در گذشته متحمل شده جشن خواهد گرفت.
تاريخ نگارش: چاپ اول به زبان لهستانى سال ١٨٩٤ در اسپراوا ربرتينازا
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
#رزا_لوکزامبورگ
ايده شادى بخش استفاده از جشن و تعطيلى بعنوان ابزارى براى به کرسى نشاندن خواست هشت ساعت کار در روز اولين بار در استراليا متولد شد. در سال ١٨٥٦ کارگران تصميم گرفتند بعنوان سمبل هشت ساعت کار در روز، در يک روز معين کار را تعطيل کنند، دور هم جمع شوند و به جشن و شادى بپردازند. کارگران روز ٢١ آوريل را بعنوان جشن هشت ساعت کار در روز تعيين کردند. در آغاز کارگران استراليا اين روز را فقط براى سال ١٨٥٦ در نظر داشتند. اما اين اولين جشن آنچنان تاثير عميقى بر روى توده هاى کارگر استراليا داشت و آنچنان روحيه آنها را براى حرکات جديدتر بالا برد، که تصميم گرفتند اين روز را هرساله جشن بگيرند.
براستى هم چه چيز بيش از توقف کار با تصميم خود کارگران، ميتوانست روحيه و باور به نيروى خويش را اين چنين در ميان کارگران بالا ببرد؟ چه چيزى به اين بردگان ابدى کارخانه ها و کارگاه ها، ميتوانست بيش از مارش ارتش کارگران، ارتش خويش جرات و جسارت بخشد؟ بدين ترتيب ايده جشن کارگرى بسرعت پذيرفته شد. از استراليا آغاز گرديد و به ساير کشورها گسترش پيدا کرد تا اينکه سرانجام همه کارگران دنيا را در بر گرفت. ابتدا کارگران آمريکا تجربه کارگران استراليا را دنبال کردند و در سال ١٨٨٦ تصميم گرفتند که اول ماه مه روز توقف سراسرى کار باشد. در اين روز ٢٠٠٠٠٠ کارگر کار را ترک کردند و بر خواست ٨ ساعت کار تاکيد نمودند. سپس براى چند سال پليس و پيگرد قانونى مانع تکرار تظاهرات کارگران آمريکا در چنين ابعادى شدند. با اين وجود در سال ١٨٨٨ کارگران تصميم گرفتند که مراسم اول ماه مه را دوباره جشن بگيرند و تاريخ مراسم بعدى را اول ماه مه سال ١٨٩٠ اعلام کردند
هم زمان جنبش کارگرى در اروپا رشد و تحرک زيادى پيدا کرد. قدرتمندترين بيان و تجلى اين جنبش در “کنگره بين الملل کارگران” در سال ١٨٨٩ بود. اين کنگره با شرکت ٤٠٠ نماينده تصميم گرفت که هشت ساعت کار بايد در صدر خواستهاى کارگران قرار گيرد. پس از آن نماينده اتحاديه هاى فرانسه، لاوين از منطقه بوردو، با اراِئه قطعنامه اى از کنگره خواست که توقف کار در روز اول ماه مه به اين منظور در دستور کار همه کارگران جهان قرار گيرد. سپس نماينده کارگران آمريکا با تائيد پيشنهاد رفيق کارگر خود از کنگره درخواست کرد که کارگران در اول ماه مه سال بعد يعنى ١٨٩٠ دست به اعتصاب عمومى بزنند. بدين ترتيب کنگره انترناسيونال روى تاريخ جشن عمومى کارگران تصميم گرفت
مانند ٣٠ سال قبل در استراليا، کارگران اينبار هم تظاهراتى براى همان يک بار را مد نظر داشتند. کنگره انترناسيونال تصميم گرفت که کارگران همه کشورها باهم براى خواست هشت ساعت کار در روز، در اول ماه مه سال ١٨٩٠ تظاهرات کنند. هيچ کس از تکرار تعطيلى براى سالهاى ديگر سخنى نگفت. طبيعتا کسى نميتوانست پيش بينى کند که اين ايده به اين راحتى ميتوانست موفقيت آميز باشد و به سرعت توسط کل طبقه کارگر پراتيک شود. با اين حال فقط کافى بود که کارگران روز اول ماه مه را براى يکبار جشن بگيرند تا همه متوجه شوند و احساس کنند که جشن روز اول ماه مه بايد هر ساله و بطور هميشگى برگزار شود
اول ماه مه به خواست هشت ساعت کار در روز فراخوان ميداد. اما حتى بعد از اينکه کارگران به اين خواست رسيدند، اول ماه مه پايان نيافت. مادام که مبارزه کارگران عليه بورژوازى و طبقه حاکمه ادامه دارد، مادام که کارگران به همه خواستهايشان نرسيده اند، اول ماه مه روز بيان اين خواست ها خواهد بود. و هنگاميکه روزهاى بهترى سر رسد، هنگاميکه طبقه کارگر همه جهان رهايى خود را بدست آورد، آن زمان نيز بى ترديد بشريت روز اول ماه مه را به افتخار مبارزات تلخ و مشقات زيادى که در گذشته متحمل شده جشن خواهد گرفت.
تاريخ نگارش: چاپ اول به زبان لهستانى سال ١٨٩٤ در اسپراوا ربرتينازا
🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
Telegram
attach📎
..."سپس سعی کن که انسان ( باقی) بمانی: قبل از هر چیز دیگری، اصلی ترین چیز ،انسان بودن است.
یعنی: قوی, آگاه و شاد باش، آری شاد با وجود همه اینها و همه چیز ، زیرا که گریه و زاری کار ضعیف هاست.
نامه ای از #رزا_لوکزامبورگ به ماتیلدا
🆔 @peshrawcpiran
یعنی: قوی, آگاه و شاد باش، آری شاد با وجود همه اینها و همه چیز ، زیرا که گریه و زاری کار ضعیف هاست.
نامه ای از #رزا_لوکزامبورگ به ماتیلدا
🆔 @peshrawcpiran
هر آنچه را که یک حزب میتواند در زمینه شجاعت، دوراندیشی انقلابی، و ثبات قدم در لحظات تاریخی از خود نشان دهد، حزب لنین، تروتسکی و دیگر رفقای آنان نیز به بهترین وجهی نشان داده است همه آن ظرافت و غرور انقلابی که سوسیال دمکراسی غربی فاقد آن بوده است یکجا در بلشویکها ظهور کرده است، و در نتیجه میتوان گفت که قیام اکتبر صرفا پیروزی انقلاب شوروی محسوب نمیشود و میتوان آن را آبرو و غرور سوسیالیسم بینالمللی دانست.
#رزا_لوکزامبورگ
ـــــــــــــــــــــــــــ
غریو و هیاهوی آن ده روز که جهان را بهلرزه انداخت ...
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
#رزا_لوکزامبورگ
ـــــــــــــــــــــــــــ
غریو و هیاهوی آن ده روز که جهان را بهلرزه انداخت ...
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
Peshrawcpiran
🔴به یاد رُزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت، دو کمونیست شهیر راه رهایی بشریت از استثمار چه کسانی بودند سنگدلانی که در ۱۵ ژانویهی ۱۹۱۹ رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت را بزدلانه و پنهان در تاریکی شب کشتند؟ چه کسانی بودند تاریکاندیشانی که کوردلانه میخواستند با…
🔴به یاد #رزا_لوکزامبورگ و #کارل_لیبکنشت
🔴چه کسانی بودند سنگدلانی که در ۱۵ ژانویهی ۱۹۱۹ رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت را بزدلانه و پنهان در تاریکی شب کشتند؟ چه کسانی بودند تاریکاندیشانی که کوردلانه میخواستند با خاموشکردن چراغ زندگیِ این مشعلداران روشنایی، راه را بر مبارزهی رهاییبخش ببندند؟ آیا از آنها نامی در تاریخ باقی است؟ و اگر هست؛ جز با بدنامی و ننگ و رسوایی؟
«اینجا، ساکت و بیکس دراز کشیدهام، پیچیده در تو-در-توی پیچانِ این پردهی سیاهِ ظلمتِ ملال و اسارتِ زمستان؛ و با همهی اینها، قلبم از زخمهی شعفی ناباورانه و ناشناخته میتپد، چنانکه گویی زیر پرتو درخشان نور آفتاب بر چمنزاری گلباران قدم میزنم. اینجا، در تاریکی، به زندگی لبخند میزنم، چنانکه گویی رازی سحرآمیز در دل دارم که میتواند به غمزهای، همهی این اهریمنیها و غمبارگیها را رسوا کند و آنها را به هیاهوی روشنی و شادی و خوشبختی بدل سازد. و غرقِ این حال و هوا، خودم در جستوجوی علت این شادیام، و چون هیچ علتی نمییابم، دوباره میخندم، اینبار بهخودم. بهنظر من، آن راز چیزی نیست جز خودِ زندگی؛ کافی است آدم خوب و دقیق نگاه کند: ژرفای ظلمت شبانه زیبا و دستنواز است همچون مخمل. و کافی است آدم خوب و دقیق گوش فرا دهد: خشخشِ شنِ نمناک زیر گامهای آرام و خستهی نگهبانِ شب، ترنم ترانهی کوچک و زیبایی از زندگی است.»
(رزا لوکزامبورگ، نامه به سونیا لیبکنشت، دسامبر ۱۹۱۷، زندان «برسلاو»)
🔴چه کسانی بودند سنگدلانی که در ۱۵ ژانویهی ۱۹۱۹ رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت را بزدلانه و پنهان در تاریکی شب کشتند؟ چه کسانی بودند تاریکاندیشانی که کوردلانه میخواستند با خاموشکردن چراغ زندگیِ این مشعلداران روشنایی، راه را بر مبارزهی رهاییبخش ببندند؟ آیا از آنها نامی در تاریخ باقی است؟ و اگر هست؛ جز با بدنامی و ننگ و رسوایی؟
«اینجا، ساکت و بیکس دراز کشیدهام، پیچیده در تو-در-توی پیچانِ این پردهی سیاهِ ظلمتِ ملال و اسارتِ زمستان؛ و با همهی اینها، قلبم از زخمهی شعفی ناباورانه و ناشناخته میتپد، چنانکه گویی زیر پرتو درخشان نور آفتاب بر چمنزاری گلباران قدم میزنم. اینجا، در تاریکی، به زندگی لبخند میزنم، چنانکه گویی رازی سحرآمیز در دل دارم که میتواند به غمزهای، همهی این اهریمنیها و غمبارگیها را رسوا کند و آنها را به هیاهوی روشنی و شادی و خوشبختی بدل سازد. و غرقِ این حال و هوا، خودم در جستوجوی علت این شادیام، و چون هیچ علتی نمییابم، دوباره میخندم، اینبار بهخودم. بهنظر من، آن راز چیزی نیست جز خودِ زندگی؛ کافی است آدم خوب و دقیق نگاه کند: ژرفای ظلمت شبانه زیبا و دستنواز است همچون مخمل. و کافی است آدم خوب و دقیق گوش فرا دهد: خشخشِ شنِ نمناک زیر گامهای آرام و خستهی نگهبانِ شب، ترنم ترانهی کوچک و زیبایی از زندگی است.»
(رزا لوکزامبورگ، نامه به سونیا لیبکنشت، دسامبر ۱۹۱۷، زندان «برسلاو»)
#افغانستان
◾️افزایش اعتیاد زنان به مواد مخدر در #بامیان در حال افزایش است.
#رزا اوتونبایوا، نماینده سازمان ملل گفت:
۵ تا ۸ میلیون از ۴۰ میلیون جمعيت افغانستان آلوده به مواد مخدر اند.
◾️اغلب، زنان بنابر فشار روانی زیاد و فقر و نبود آگاهی، رو به مواد مخدر میآورند و یا باندهای مافیایی تحت عنوان ادویه و مُسکِن مى فروشند.
◾️زنان چون از حق کار محروماند و دسترسی به منابع مالی برای تامین مواد ندارند، اکثراً ناگزیر میشوند تن شان را ماشین تامین مصارف اعتیاد شان قرار بدهند. زنان در بدل پول ناچیزی، تن شان را به فروش میگذارند و بر علاوه بر اینکه رقم بالای ابتلای آنها به ایدز و سایر امراض ویروسی ممکن است، ریسک بالای مجازات اسلامی را نیز درپی خواهد داشت و حتا ممکن است با خطر سنگسار، اعدام، شکنجه و زندان هم مواجه شوند.
◾️حضور طالبان، تشدید فقر، زنزدایی از جامعه و نهاد های تحصیلی و کاری؛ دلایل کافی برای گسترده شدن اعتیاد زنان افغان شمرده میشود که در این میان بازهم طالبان، مثل یک گروه مافیایی ازین شرایط سود دوچندانی خواهند برد.
💢پنجشنبه ١١ آبان ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
◾️افزایش اعتیاد زنان به مواد مخدر در #بامیان در حال افزایش است.
#رزا اوتونبایوا، نماینده سازمان ملل گفت:
۵ تا ۸ میلیون از ۴۰ میلیون جمعيت افغانستان آلوده به مواد مخدر اند.
◾️اغلب، زنان بنابر فشار روانی زیاد و فقر و نبود آگاهی، رو به مواد مخدر میآورند و یا باندهای مافیایی تحت عنوان ادویه و مُسکِن مى فروشند.
◾️زنان چون از حق کار محروماند و دسترسی به منابع مالی برای تامین مواد ندارند، اکثراً ناگزیر میشوند تن شان را ماشین تامین مصارف اعتیاد شان قرار بدهند. زنان در بدل پول ناچیزی، تن شان را به فروش میگذارند و بر علاوه بر اینکه رقم بالای ابتلای آنها به ایدز و سایر امراض ویروسی ممکن است، ریسک بالای مجازات اسلامی را نیز درپی خواهد داشت و حتا ممکن است با خطر سنگسار، اعدام، شکنجه و زندان هم مواجه شوند.
◾️حضور طالبان، تشدید فقر، زنزدایی از جامعه و نهاد های تحصیلی و کاری؛ دلایل کافی برای گسترده شدن اعتیاد زنان افغان شمرده میشود که در این میان بازهم طالبان، مثل یک گروه مافیایی ازین شرایط سود دوچندانی خواهند برد.
💢پنجشنبه ١١ آبان ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn