#اصول_کمونیزم
#درس_هفتم
سوال هفدهم- آيا از بين بردن مالکيت شخصی به يک ضربه ممکن خواهد بود؟
جواب- نه، به همان دليل که زياد کردن قوای توليد کنونی به ميزانی که برای ايجاد سيستم اشتراکی لازم می باشد به يک ضربه ممکن نخواهد بود. انقلاب ظاهراً حتی الوقوع پرولتاريا تغييرات اجتماع امروزی را تدريجاً انجام خواهد داد و پس از آن در صورتی خواهد توانست مالکيت شخصی را از بين ببرد، که وسايل توليد به ميزان لازم برای انجام اين عمل ايجاد شده باشد.
سوال هيجدهم- اين انقلاب چه سير تکاملی پيش خواهد گرفت؟
جواب- اين انقلاب قبل از همه چيز يک سيستم حکومت دموکراسی و بوسيله آن- بطور مستقيم يا غيرمستقيم- فرمانروائی پرولتاريا را بوجود خواهد آورد. ايجاد اين فرمانروائی در انگلستان که هم اکنون پرولتاريا اکثريت جامعه را تشکيل می دهد، بطور مستقيم خواهد بود. و در فرانسه و آلمان، که اکثريت ملت نه تنها از پرولترها،
بلکه هم چنين از کشاورزان کوچک و طبقه متوسط تشکيل شده است و اينها تازه امروز در حال دخول به طبقه ی پرولتاريا هستند و در کليه تمايلات سياسی خود بيش از پيش از پرولتاريا تبعيت می کنند و از اين رو مجبورند به ادعاهای پرولتاريا به پيوندند، بطور غيرمستقيم خواهد بود. شايد هم اين پيدايش غيرمستقيم فرمانروائی پرولتاريا به قيمت يک مبارزه ثانوی که قطعاً به پيروزی پرولتاريا خاتمه خواهد يافت، تمام شود. هر گاه دموکراسی بلافاصله پس از پيدايش مانند وسيله ای برای از پيش بردن مقرراتی، که مالکيت شخصی را مورد حمله مستقيم قرار می دهد و زندگانی پرولتاريا را تأمين می نمايد مورد استفاده قرار نگيرد، بکلی برای پرولتاريا بی فايده خواهد بود. بطوری که هم اکنون از نتايج ضروری روابط موجوده بدست می آيد، اساسی ترين مقررات مذکور به شرح زير می باشد:
١ -محدود کردن مالکيت شخصی بوسيله ماليات های تصاعدی، ماليات های هنگفت بر ارث، از بين بردن وراثت غيرمستقيم (برادر- برادر زاده و غيره) قرضه های اجباری و غيره.
٢ -سلب تدريجی مالکيت از مالکين اراضی مزروعی، کارخانه داران، صاحبان راه های آهن و خطوط کشتی رانی قسمتی بوسيله رقابت صنايع دولتی و قسمتی در ازای پرداخت خسارت بوسيله آسينيا
٣ -توقيف اموال کليه مهاجرين از مملکت، و ياغيان عليه اکثريت ملت.
٤ -مرتب کردن کار يا شغل پرولترها در مزارع ملی، کارخانه ها و کارگاه ها، تا در اثر اين عمل؛ رقابت ميان خود کارگران مرتفع گردد و کارخانه داران مجبور شوند همان دستمزدی را که دولت بالا برده است پرداخت نمايند.
٥ -تساوی عموم افراد اجتماع در مقابل اجبار به کار تا زمانيکه مالکيت شخصی به کلی از بين برداشته شود. تشکيل ارتش های صنعتی مخصوصاً برای کشاورزی.
٦ -تمرکز سيستم قرضه ها و تجارت پول در دست دولت بوسيله يک بانک ملی با سرمايه دولتی و از بين بردن کليه بانک ها و بانکداران.
٧ -افزايش کارخانه های ملی، کارگاه ها، راه آهن ها و کشتی ها، قابل کشت نمودن کليه اراضی و بهبود قسمتی از اراضی که تاکنون قابل کشت شده اند به نسبتی که ملت سرمايه ها و کارگران تحت اختيار خود را زياد می نمايد.
٨ -تعليم و تربيت کليه کودکان در مؤسسات ملی و به خرج ملت از لحظه ای که محتاج به پرستاری مادر نباشد
٩ -ايجاد ساختمان های بزرگ در املاک ملی برای سکونت مشترک کارمندان دولتی اعم از آنهائی که در کشاورزی يا در صنايع کار می کنند، بطوری که کليه مزايای زندگی شهری و دهاتی را خود داشته و به هيچوجه معايب و نقايص يک طرفی هر يک را دارا نباشد.
١٠ -خراب کردن کليه ی منازل و محله هائی که ناسالم و بد ساخته شده اند.
١١ -برقراری تساوی حق وراثت برای اطفال قانونی و غيرقانونی.
١٢ -تمرکز تمام قوای حمل و نقل در دست ملت.
بديهی است که تمام اين مواد به يکباره انجام پذير نيستند. ولی هر يک از آنها ديگری را به همراه خود می آورد. پس از آنکه اولين حمله عليه مالکيت شخصی انجام گيرد، پرولتاريا مجبور خواهد شد که هر لحظه قدم جلوتر بگذارد و تمامی سرمايه ها- کشاورزی، صنايع حمل و نقل- دادوستد را در دست دولت تمرکز دهد. هدف اين مقررات همين است، و هر قدر که قوای توليد کشور در اثر کار پرولتاريا افزونی يابد، بهمان نسبت اين تصميمات امکان پذير خواهد شد و نتايج متمرکز خود را توسعه خواهد داد. بالاخره هر وقت که کليه سرمايه ها، تمامی توليد و همه دادوستد در دست ملت تمرکز يابد، مالکيت شخصی بخودی خود از بين خواهد رفت، پول بی فايده خواهد گشت و توليد به حدی خواهد شد و مردم به حدی تغيير خواهند يافت، که حتی آخرين آداب معاشرت
اجتماعات قديمی می تواند از بين برود.
🆔 @peshrawcpiran
#درس_هفتم
سوال هفدهم- آيا از بين بردن مالکيت شخصی به يک ضربه ممکن خواهد بود؟
جواب- نه، به همان دليل که زياد کردن قوای توليد کنونی به ميزانی که برای ايجاد سيستم اشتراکی لازم می باشد به يک ضربه ممکن نخواهد بود. انقلاب ظاهراً حتی الوقوع پرولتاريا تغييرات اجتماع امروزی را تدريجاً انجام خواهد داد و پس از آن در صورتی خواهد توانست مالکيت شخصی را از بين ببرد، که وسايل توليد به ميزان لازم برای انجام اين عمل ايجاد شده باشد.
سوال هيجدهم- اين انقلاب چه سير تکاملی پيش خواهد گرفت؟
جواب- اين انقلاب قبل از همه چيز يک سيستم حکومت دموکراسی و بوسيله آن- بطور مستقيم يا غيرمستقيم- فرمانروائی پرولتاريا را بوجود خواهد آورد. ايجاد اين فرمانروائی در انگلستان که هم اکنون پرولتاريا اکثريت جامعه را تشکيل می دهد، بطور مستقيم خواهد بود. و در فرانسه و آلمان، که اکثريت ملت نه تنها از پرولترها،
بلکه هم چنين از کشاورزان کوچک و طبقه متوسط تشکيل شده است و اينها تازه امروز در حال دخول به طبقه ی پرولتاريا هستند و در کليه تمايلات سياسی خود بيش از پيش از پرولتاريا تبعيت می کنند و از اين رو مجبورند به ادعاهای پرولتاريا به پيوندند، بطور غيرمستقيم خواهد بود. شايد هم اين پيدايش غيرمستقيم فرمانروائی پرولتاريا به قيمت يک مبارزه ثانوی که قطعاً به پيروزی پرولتاريا خاتمه خواهد يافت، تمام شود. هر گاه دموکراسی بلافاصله پس از پيدايش مانند وسيله ای برای از پيش بردن مقرراتی، که مالکيت شخصی را مورد حمله مستقيم قرار می دهد و زندگانی پرولتاريا را تأمين می نمايد مورد استفاده قرار نگيرد، بکلی برای پرولتاريا بی فايده خواهد بود. بطوری که هم اکنون از نتايج ضروری روابط موجوده بدست می آيد، اساسی ترين مقررات مذکور به شرح زير می باشد:
١ -محدود کردن مالکيت شخصی بوسيله ماليات های تصاعدی، ماليات های هنگفت بر ارث، از بين بردن وراثت غيرمستقيم (برادر- برادر زاده و غيره) قرضه های اجباری و غيره.
٢ -سلب تدريجی مالکيت از مالکين اراضی مزروعی، کارخانه داران، صاحبان راه های آهن و خطوط کشتی رانی قسمتی بوسيله رقابت صنايع دولتی و قسمتی در ازای پرداخت خسارت بوسيله آسينيا
٣ -توقيف اموال کليه مهاجرين از مملکت، و ياغيان عليه اکثريت ملت.
٤ -مرتب کردن کار يا شغل پرولترها در مزارع ملی، کارخانه ها و کارگاه ها، تا در اثر اين عمل؛ رقابت ميان خود کارگران مرتفع گردد و کارخانه داران مجبور شوند همان دستمزدی را که دولت بالا برده است پرداخت نمايند.
٥ -تساوی عموم افراد اجتماع در مقابل اجبار به کار تا زمانيکه مالکيت شخصی به کلی از بين برداشته شود. تشکيل ارتش های صنعتی مخصوصاً برای کشاورزی.
٦ -تمرکز سيستم قرضه ها و تجارت پول در دست دولت بوسيله يک بانک ملی با سرمايه دولتی و از بين بردن کليه بانک ها و بانکداران.
٧ -افزايش کارخانه های ملی، کارگاه ها، راه آهن ها و کشتی ها، قابل کشت نمودن کليه اراضی و بهبود قسمتی از اراضی که تاکنون قابل کشت شده اند به نسبتی که ملت سرمايه ها و کارگران تحت اختيار خود را زياد می نمايد.
٨ -تعليم و تربيت کليه کودکان در مؤسسات ملی و به خرج ملت از لحظه ای که محتاج به پرستاری مادر نباشد
٩ -ايجاد ساختمان های بزرگ در املاک ملی برای سکونت مشترک کارمندان دولتی اعم از آنهائی که در کشاورزی يا در صنايع کار می کنند، بطوری که کليه مزايای زندگی شهری و دهاتی را خود داشته و به هيچوجه معايب و نقايص يک طرفی هر يک را دارا نباشد.
١٠ -خراب کردن کليه ی منازل و محله هائی که ناسالم و بد ساخته شده اند.
١١ -برقراری تساوی حق وراثت برای اطفال قانونی و غيرقانونی.
١٢ -تمرکز تمام قوای حمل و نقل در دست ملت.
بديهی است که تمام اين مواد به يکباره انجام پذير نيستند. ولی هر يک از آنها ديگری را به همراه خود می آورد. پس از آنکه اولين حمله عليه مالکيت شخصی انجام گيرد، پرولتاريا مجبور خواهد شد که هر لحظه قدم جلوتر بگذارد و تمامی سرمايه ها- کشاورزی، صنايع حمل و نقل- دادوستد را در دست دولت تمرکز دهد. هدف اين مقررات همين است، و هر قدر که قوای توليد کشور در اثر کار پرولتاريا افزونی يابد، بهمان نسبت اين تصميمات امکان پذير خواهد شد و نتايج متمرکز خود را توسعه خواهد داد. بالاخره هر وقت که کليه سرمايه ها، تمامی توليد و همه دادوستد در دست ملت تمرکز يابد، مالکيت شخصی بخودی خود از بين خواهد رفت، پول بی فايده خواهد گشت و توليد به حدی خواهد شد و مردم به حدی تغيير خواهند يافت، که حتی آخرين آداب معاشرت
اجتماعات قديمی می تواند از بين برود.
🆔 @peshrawcpiran
مبارزه ی طبقاتی و آزادی زنان
#تونی_کلیف
#درس_هفتم
اما پس از سالهای ۱۹۲۰، مسالهی رهایی زن با وزش طوفان سهمگین بحران بزرگ اقتصادی، نازیسم، استالینیسم و ظهور مجدد سوسیال دموکراسی راست در محاق(۲) فراموشی افتاد. تنها نیم قرن بعد بود، که جنبش جدید زنان در سالهای بحران عمیق سرمایهداری جهانی در اواخر دههی شصت و اوایل دههی هفتاد دوباره سر بر آورد. در فصلهای آخر کتاب نگاهی میاندازیم به جنبشهای رهایی زنان در ایالات متحده و بریتانیا. ترکیب اجتماعی و شیوهی عمل آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. نشان میدهیم که چگونه این جنبشها توجه خود را به قلمروهایی معطوف کردهاند، که در آن زنان و مردان نسبت به هم غریب هستند – تجاوز جنسی، زنهای کتک خورده، و دستمزد برای کار خانگی- و به مبارزات مهمی که در آنها زنان احتمال پیروزیهای بیشتری را برای کسب حمایت مردان میتوانند داشته باشند نظیر اعتصابات، مخالفت با کاهش هزینههای رفاهی، دستمزد برابر، اتحادیهی کارگری و سقط جنین بی توجهی کردهاند. جنبشهای معاصر، زنان را همچون قربانیان تفوق مردان تصویر کردهاند و نه به عنوان اعضای رزمندهی طبقهی کارگر. به جای تمرکز بر نقاطی که زنان در آنها قویترند – نظیر اتحادیهها و محلهای کار- بیشتر بر قلمروهایی تمرکز کردهاند که در آن ضعیفترند. و بدین گونه است، که این جنبشهای زنان به حاشیه رانده شده و در فرآیندی از تجزیه و فروپاشی افتاده، هر چند که ایدههایشان هنوز به مقیاس بزرگی تاثیرگذار است.
در این جنبشها، خرده بورژوازی جدید کیفیتها و خصوصیات اجتماعی خاص خود را در مفاهیم ستم و رهایی زنان مهر خصلتهای خاصی را منقوش ساخته است. هم زنان و هم مردان این طبقه از نوعی از خود بیگانگی در رنجاند – و زنان از خود بیگانگی به مراتب بیشتری دارند، چرا که دائما در ارتقاء و ترفیعهای شغلی مورد تبعیض قرار میگیرند- شورش این طبقهی متوسط آن چنان مهم بود، که مارکس از آن به عنوان «سوسیالیسم خرده بورژوایی» نام برده است. آنان نابرابریها و شرارتهای سرمایهداری را افشا میکنند، اما همچنان فردگرا باقی میمانند و توان یکی شدن با طبقهی کارگر یعنی تنها طبقهای که میتواند بر منشاء این نابرابریها فائق آید را ندارند.
در پایان نگاهی داریم به ستم بر زنان در جامعهی کنونی. به خانواده و فرآیند تاریخی، که خانوادهی طبقهی کارگر را شکل داد. چرا خانوادهی طبقهی کارگر، که در دوران اولیهی رشد سرمایهداری آن همه نامتجانس بود، توانست باقی بماند؟ چگونه و چرا زنان و مردان کارگر برای دفاع از خانواده مبارزه کردند و زنان باید چه قیمتی برای پیروزیهای موضعی خود بر خشونت سرمایهداری بپردازند؟ امروز خانواده نقشی حمایتی دارد یا ستمگرانه و یا هر دو؟ نقش آن به عنوان کانون از خود بیگانگی زنان چیست؟ آیا خانواده میتواند خلوتگاه امنی برای عشق و زیباییهای روح در جامعهای باشد، که در آن تمامی روابط شخصی تحریف میشود؟ طبقهی چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟ به کدام شیوهها خانوادههای طبقهی کارگر با خانوادههای طبقهی متوسط متفاوت میشوند؟
ادامه دارد...
🆔 @peshrawcpiran
#تونی_کلیف
#درس_هفتم
اما پس از سالهای ۱۹۲۰، مسالهی رهایی زن با وزش طوفان سهمگین بحران بزرگ اقتصادی، نازیسم، استالینیسم و ظهور مجدد سوسیال دموکراسی راست در محاق(۲) فراموشی افتاد. تنها نیم قرن بعد بود، که جنبش جدید زنان در سالهای بحران عمیق سرمایهداری جهانی در اواخر دههی شصت و اوایل دههی هفتاد دوباره سر بر آورد. در فصلهای آخر کتاب نگاهی میاندازیم به جنبشهای رهایی زنان در ایالات متحده و بریتانیا. ترکیب اجتماعی و شیوهی عمل آنها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. نشان میدهیم که چگونه این جنبشها توجه خود را به قلمروهایی معطوف کردهاند، که در آن زنان و مردان نسبت به هم غریب هستند – تجاوز جنسی، زنهای کتک خورده، و دستمزد برای کار خانگی- و به مبارزات مهمی که در آنها زنان احتمال پیروزیهای بیشتری را برای کسب حمایت مردان میتوانند داشته باشند نظیر اعتصابات، مخالفت با کاهش هزینههای رفاهی، دستمزد برابر، اتحادیهی کارگری و سقط جنین بی توجهی کردهاند. جنبشهای معاصر، زنان را همچون قربانیان تفوق مردان تصویر کردهاند و نه به عنوان اعضای رزمندهی طبقهی کارگر. به جای تمرکز بر نقاطی که زنان در آنها قویترند – نظیر اتحادیهها و محلهای کار- بیشتر بر قلمروهایی تمرکز کردهاند که در آن ضعیفترند. و بدین گونه است، که این جنبشهای زنان به حاشیه رانده شده و در فرآیندی از تجزیه و فروپاشی افتاده، هر چند که ایدههایشان هنوز به مقیاس بزرگی تاثیرگذار است.
در این جنبشها، خرده بورژوازی جدید کیفیتها و خصوصیات اجتماعی خاص خود را در مفاهیم ستم و رهایی زنان مهر خصلتهای خاصی را منقوش ساخته است. هم زنان و هم مردان این طبقه از نوعی از خود بیگانگی در رنجاند – و زنان از خود بیگانگی به مراتب بیشتری دارند، چرا که دائما در ارتقاء و ترفیعهای شغلی مورد تبعیض قرار میگیرند- شورش این طبقهی متوسط آن چنان مهم بود، که مارکس از آن به عنوان «سوسیالیسم خرده بورژوایی» نام برده است. آنان نابرابریها و شرارتهای سرمایهداری را افشا میکنند، اما همچنان فردگرا باقی میمانند و توان یکی شدن با طبقهی کارگر یعنی تنها طبقهای که میتواند بر منشاء این نابرابریها فائق آید را ندارند.
در پایان نگاهی داریم به ستم بر زنان در جامعهی کنونی. به خانواده و فرآیند تاریخی، که خانوادهی طبقهی کارگر را شکل داد. چرا خانوادهی طبقهی کارگر، که در دوران اولیهی رشد سرمایهداری آن همه نامتجانس بود، توانست باقی بماند؟ چگونه و چرا زنان و مردان کارگر برای دفاع از خانواده مبارزه کردند و زنان باید چه قیمتی برای پیروزیهای موضعی خود بر خشونت سرمایهداری بپردازند؟ امروز خانواده نقشی حمایتی دارد یا ستمگرانه و یا هر دو؟ نقش آن به عنوان کانون از خود بیگانگی زنان چیست؟ آیا خانواده میتواند خلوتگاه امنی برای عشق و زیباییهای روح در جامعهای باشد، که در آن تمامی روابط شخصی تحریف میشود؟ طبقهی چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟ به کدام شیوهها خانوادههای طبقهی کارگر با خانوادههای طبقهی متوسط متفاوت میشوند؟
ادامه دارد...
🆔 @peshrawcpiran