#اصول_کمونیزم
#درس_هشتم
سوال نوزدهم- آيا ممکن است که اين انقلاب در يک کشور واحد انجام شود؟
جواب- نه، صنايع بزرگ همه ملت های روی زمين و مخصوصاً ملت های متمدن را بوسيله ايجاد بازارهای جهانی بطوری به هم متصل نموده است که هر ملت با وقايعی که در ميان ملت ديگر پيش آيد، بستگی پيدا می کند. از طرف ديگر- صنايع بزگ، تکامل اجتماعی را در عموم کشورهای متمدن، تا حدی مساوی نموده است بطوری که در کليه ی اين کشورها، بورژوازی و پرولتاريا دو طبقه اصلی اجتماعی هستند و مبارزه ی بين اين دو طبقه، مبارزه ی قطعی دوره کنونی می باشد. از اينرو انقلاب کمونيستی تنها يک انقلاب ملی نيست، بلکه انقلابی است که در تمام ممالک متمدن، يعنی اقلاً در انگلستان- آمريکا- فرانسه- آلمان در زمان واحد صورت خواهد گرفت. اين انقلاب در هر يک از اين ممالک به نسبت آنکه يک کشوری دارای صنايع کامل تر- ثروت بيشتر- قوای توليد زيادتر باشد تندتر يا آهسته تر پيشرفت خواهد نمود. اين انقلاب يک انقلاب دنيائی است و لذا يک سرزمين دنيائی نيز انجام خواهد يافت.
سوال بيستم- نتايج الغاء قطعی مالکيت شخصی چه خواهد بود؟
جواب- در نتيجه اين که اجتماع، کليه ی قوای توليد- وسائل حمل و نقل- دادوستد و تقسيم محصولات را از دست سرمايه داران خصوصی خارج، و طبق نقشه عمومی که وسايل موجوده و احتياجات همگانی اجتماع آن را ايجاب می نمايد اداره کند، قبل از هر چيز نتايج بدی که اکنون هنوز به جريان صنايع بزرگ بستگی دارد، مرتفع خواهد شد. بحران ها از بين می رود، توليد پردامنه ای که برای اجتماع کنونی يک توليد اضافی و يکی از قوی ترين علل بدبختی است، از اين به بعد کفايت نخواهد کرد و بايد خيلی بيشتر توسعه داده شود. توليد اضافی، به جای اينکه بدبختی ايجاد کند، علاوه بر رفع آن احتياجات را بوجود خواهد آورد. توليد اضافی به منزله ی شرط پيشرفت های نوين است و پيشرفت های مذکور بدون آنکه هر دفعه مانند سابق باعث اختلال نظم اجتماعی شوند، بوجود خواهد آورد. پس از آنکه صنايع بزرگ از قيد مالکيت شخصی آزاد شوند به اندازه ای توسعه خواهند يافت که صنايع امروزی در قبال آنها، به همان نسبت که صنايع دستی در قبال صنايع امروزی کوچک بنظر می آيد، بی اهميت خواهد بود. اين توسعه صنايع، برای رفع احتياجات عمومی، به ميزان کافی، محصولات در اختيار خواهد گذاشت. به همين ترتيب کشاورزی که تاکنون در زير فشار مالکيت شخصی و تقسيمات خيلی کوچک نتوانسته است از اصلاحات انجام يافته و ترقيات علمی بهره مند شود، صورت کاملاً نوينی به خود خواهد گرفت و مقدار کاملاً کافی محصولات در اختيار اجتماع خواهد گذارد. باين ترتيب جامعه قادر به تهيه ميزان کافی محصول خواهد بود. برای آنکه تنظيم تقسيم بنحوی انجام شود که احتياجات کليه افراد برآورده گردد، تقسيم جامعه به طبقاتی که نسبت به هم متضاد باشند، زائد خواهد بود. اين تقسيم نه فقط زائد، بلکه با نظم نوين اجتماعی غيرقابل تطبيق و تحمل ناپذير خواهد شد. وجود طبقات نتيجه تقسيم کار می باشد و تقسيم کار به طرز کنونی بکلی از بين خواهد رفت- زيرا که برای رسانيدن توليد صنعتی و کشاورزی به ميزان فوق، تنها وسائل صنعتی و مکانيکی تکافو نخواهد کرد. قابليت کسانی که اين وسائل را به کار می اندازند بايد به همان نسبت تکامل يافته باشد. همانطور که کشاورزان و کارگران صنايع دستی قرن هجدهم پس از آنکه بطرف صنايع بزرگ کشيده شدند، به کلی طرز زندگی خود را تغيير دادند و اصولاً مردمان جديدی شدند، به همان طريق « توليد همگانی بوسيله عموم جامعه» و تکامل توليد که از آن نتيجه می شود، به کلی اشخاص ديگری را ايجاب و ايجاد خواهد کرد. اداره کردن اشتراکی توليد بوسيله مردمانی مانند مردم امروز، که هر يکيشان به يک
رشته واحد توليد وابسته می باشند، تحت اختيار آن هستند و بوسيله آن استثمار می شوند، يعنی مردمانی که هر يکيشان فقط يکی از استعدادهای طبيعی خود را به ضرر استعدادهای ديگر خود تکميل نموده و تنها يک رشته توليد کلی را می شناسند، امکان پذير نخواهد بود. حتی هم اکنون صنايع امروزه ديگر نمی توانند از چنين اشخاصی استفاده نمايند. صنايعی که بطور اشتراکی و طبق نقشه بدست تمامی اجتماع اداره شوند، مردمانی را ايجاب می کند که استعدادهای شخصی آنها از همه جهات تکامل يافته باشد. و قادر به درک کليه سيستم توليد باشند. تقسيم کار که يکی را زارع و دومی را کفاش و سومی را کارگر و چهارمی را سفته باز بورس می کند، و هم اکنون تا حدی در اثر ماشين ها از بين برده شده، به کلی نابود خواهد شد. تعليم و تربيت وسيله آن خواهد گشت که جوانان به توانند خيلی سريع کليه دستگاه توليد را بشناسند، و به آنها موقعيت خواهد داد، که در اثر ايجاب احتياجات جامعه يا تمايل شخصی خود، مرتباً از رشته ای به رشته ديگر توليد تغيير شغل دهند.
🆔 @peshrawcpiran
#درس_هشتم
سوال نوزدهم- آيا ممکن است که اين انقلاب در يک کشور واحد انجام شود؟
جواب- نه، صنايع بزرگ همه ملت های روی زمين و مخصوصاً ملت های متمدن را بوسيله ايجاد بازارهای جهانی بطوری به هم متصل نموده است که هر ملت با وقايعی که در ميان ملت ديگر پيش آيد، بستگی پيدا می کند. از طرف ديگر- صنايع بزگ، تکامل اجتماعی را در عموم کشورهای متمدن، تا حدی مساوی نموده است بطوری که در کليه ی اين کشورها، بورژوازی و پرولتاريا دو طبقه اصلی اجتماعی هستند و مبارزه ی بين اين دو طبقه، مبارزه ی قطعی دوره کنونی می باشد. از اينرو انقلاب کمونيستی تنها يک انقلاب ملی نيست، بلکه انقلابی است که در تمام ممالک متمدن، يعنی اقلاً در انگلستان- آمريکا- فرانسه- آلمان در زمان واحد صورت خواهد گرفت. اين انقلاب در هر يک از اين ممالک به نسبت آنکه يک کشوری دارای صنايع کامل تر- ثروت بيشتر- قوای توليد زيادتر باشد تندتر يا آهسته تر پيشرفت خواهد نمود. اين انقلاب يک انقلاب دنيائی است و لذا يک سرزمين دنيائی نيز انجام خواهد يافت.
سوال بيستم- نتايج الغاء قطعی مالکيت شخصی چه خواهد بود؟
جواب- در نتيجه اين که اجتماع، کليه ی قوای توليد- وسائل حمل و نقل- دادوستد و تقسيم محصولات را از دست سرمايه داران خصوصی خارج، و طبق نقشه عمومی که وسايل موجوده و احتياجات همگانی اجتماع آن را ايجاب می نمايد اداره کند، قبل از هر چيز نتايج بدی که اکنون هنوز به جريان صنايع بزرگ بستگی دارد، مرتفع خواهد شد. بحران ها از بين می رود، توليد پردامنه ای که برای اجتماع کنونی يک توليد اضافی و يکی از قوی ترين علل بدبختی است، از اين به بعد کفايت نخواهد کرد و بايد خيلی بيشتر توسعه داده شود. توليد اضافی، به جای اينکه بدبختی ايجاد کند، علاوه بر رفع آن احتياجات را بوجود خواهد آورد. توليد اضافی به منزله ی شرط پيشرفت های نوين است و پيشرفت های مذکور بدون آنکه هر دفعه مانند سابق باعث اختلال نظم اجتماعی شوند، بوجود خواهد آورد. پس از آنکه صنايع بزرگ از قيد مالکيت شخصی آزاد شوند به اندازه ای توسعه خواهند يافت که صنايع امروزی در قبال آنها، به همان نسبت که صنايع دستی در قبال صنايع امروزی کوچک بنظر می آيد، بی اهميت خواهد بود. اين توسعه صنايع، برای رفع احتياجات عمومی، به ميزان کافی، محصولات در اختيار خواهد گذاشت. به همين ترتيب کشاورزی که تاکنون در زير فشار مالکيت شخصی و تقسيمات خيلی کوچک نتوانسته است از اصلاحات انجام يافته و ترقيات علمی بهره مند شود، صورت کاملاً نوينی به خود خواهد گرفت و مقدار کاملاً کافی محصولات در اختيار اجتماع خواهد گذارد. باين ترتيب جامعه قادر به تهيه ميزان کافی محصول خواهد بود. برای آنکه تنظيم تقسيم بنحوی انجام شود که احتياجات کليه افراد برآورده گردد، تقسيم جامعه به طبقاتی که نسبت به هم متضاد باشند، زائد خواهد بود. اين تقسيم نه فقط زائد، بلکه با نظم نوين اجتماعی غيرقابل تطبيق و تحمل ناپذير خواهد شد. وجود طبقات نتيجه تقسيم کار می باشد و تقسيم کار به طرز کنونی بکلی از بين خواهد رفت- زيرا که برای رسانيدن توليد صنعتی و کشاورزی به ميزان فوق، تنها وسائل صنعتی و مکانيکی تکافو نخواهد کرد. قابليت کسانی که اين وسائل را به کار می اندازند بايد به همان نسبت تکامل يافته باشد. همانطور که کشاورزان و کارگران صنايع دستی قرن هجدهم پس از آنکه بطرف صنايع بزرگ کشيده شدند، به کلی طرز زندگی خود را تغيير دادند و اصولاً مردمان جديدی شدند، به همان طريق « توليد همگانی بوسيله عموم جامعه» و تکامل توليد که از آن نتيجه می شود، به کلی اشخاص ديگری را ايجاب و ايجاد خواهد کرد. اداره کردن اشتراکی توليد بوسيله مردمانی مانند مردم امروز، که هر يکيشان به يک
رشته واحد توليد وابسته می باشند، تحت اختيار آن هستند و بوسيله آن استثمار می شوند، يعنی مردمانی که هر يکيشان فقط يکی از استعدادهای طبيعی خود را به ضرر استعدادهای ديگر خود تکميل نموده و تنها يک رشته توليد کلی را می شناسند، امکان پذير نخواهد بود. حتی هم اکنون صنايع امروزه ديگر نمی توانند از چنين اشخاصی استفاده نمايند. صنايعی که بطور اشتراکی و طبق نقشه بدست تمامی اجتماع اداره شوند، مردمانی را ايجاب می کند که استعدادهای شخصی آنها از همه جهات تکامل يافته باشد. و قادر به درک کليه سيستم توليد باشند. تقسيم کار که يکی را زارع و دومی را کفاش و سومی را کارگر و چهارمی را سفته باز بورس می کند، و هم اکنون تا حدی در اثر ماشين ها از بين برده شده، به کلی نابود خواهد شد. تعليم و تربيت وسيله آن خواهد گشت که جوانان به توانند خيلی سريع کليه دستگاه توليد را بشناسند، و به آنها موقعيت خواهد داد، که در اثر ايجاب احتياجات جامعه يا تمايل شخصی خود، مرتباً از رشته ای به رشته ديگر توليد تغيير شغل دهند.
🆔 @peshrawcpiran
مارکس و انگلس و اصل خودرهانی پرولتاریا
#درس_هشتم
هال دریپر
مارکس و کوپن
شواهد غیرمستقیمی وجود دارد که مارکس همراه دیگران، امید خود را به تصور لیبرالی پادشاه جدید از دست داد. در آوریل 1840 بهترین دوست مارکس(20) ک. اف. کوپن که از اعضای برجستهی هگلیهای چپ که ده سال از مارکس بزرگتر بود، با نگاه به سلطنت جدید، کتابی به نام «فردریک بزرگ و مخالفان او» منتشر کرد.(21) یکی از زندگینامهنویسان مارکس کتاب را چنین توصیف میکند:
https://telegra.ph/Marxism-07-18
🆔 @peshrawcpiran
#درس_هشتم
هال دریپر
مارکس و کوپن
شواهد غیرمستقیمی وجود دارد که مارکس همراه دیگران، امید خود را به تصور لیبرالی پادشاه جدید از دست داد. در آوریل 1840 بهترین دوست مارکس(20) ک. اف. کوپن که از اعضای برجستهی هگلیهای چپ که ده سال از مارکس بزرگتر بود، با نگاه به سلطنت جدید، کتابی به نام «فردریک بزرگ و مخالفان او» منتشر کرد.(21) یکی از زندگینامهنویسان مارکس کتاب را چنین توصیف میکند:
https://telegra.ph/Marxism-07-18
🆔 @peshrawcpiran
Telegraph
Marxism
مارکس و انگلس و اصل خودرهانی پرولتاریا هال دریپر ترجمهی: سارا روستایی مارکس و کوپن شواهد غیرمستقیمی وجود دارد که مارکس همراه دیگران، امید خود را به تصور لیبرالی پادشاه جدید از دست داد. در آوریل 1840 بهترین دوست مارکس(20) ک. اف. کوپن که از اعضای برجستهی…