📌 رویکردهای مثبت هفت تپه
به نقل از توئیتر اسماعیل بخشی
⭕️ من باب تاکید بر رویکردهای مثبت #هفت_تپه یک سلسله موارد را اشتراک خواهم کرد. مثلا درباره فعالیت به روش #شورایی و #خرد_جمعی، موفقیت در #خلع_ید، لزوم ادامه مبارزه، چگونه #اتحاد مان را حفظ کردیم یا #تجربه_مثبت ما درباره #عدم_دریافت_کمک_مالی که باعث شد مشکلات و اختلافات ایجاد نشود 1
⭕️ در این پنج سال با وجود اینکه برخی از ما اخراج و یا اکثرا تحت فشار مالی شدید بودیم اما یک ریال #کمکمالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دریافت نکردیم. فعالین حاضر در مبارزات #هفتتپه اگر در هر چیزی اختلاف نظر داشتند اما همگی عهد کردیم که به هیچ وجه کمک مالی از خارج هفت تپه دریافت نکنیم 2
⭕️ چنانچه از سال 96 اشخاصی با هر انگیزه، با اعتبار و به نام مبارزات ما اقدام به ارسال یا دریافت هر مبلغ و تحت عنوان #کمک_مالی به کارگران #هفت_تپه کرده اند، خود باید پاسخگو باشند. لذا هر کمک مالی احتمالی مطلقا ربطی به هیچ کدام از کارگران حاضر در صحنه و در مبارزه هفت تپه نداشته است.
به نقل از توئیتر اسماعیل بخشی
⭕️ من باب تاکید بر رویکردهای مثبت #هفت_تپه یک سلسله موارد را اشتراک خواهم کرد. مثلا درباره فعالیت به روش #شورایی و #خرد_جمعی، موفقیت در #خلع_ید، لزوم ادامه مبارزه، چگونه #اتحاد مان را حفظ کردیم یا #تجربه_مثبت ما درباره #عدم_دریافت_کمک_مالی که باعث شد مشکلات و اختلافات ایجاد نشود 1
⭕️ در این پنج سال با وجود اینکه برخی از ما اخراج و یا اکثرا تحت فشار مالی شدید بودیم اما یک ریال #کمکمالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دریافت نکردیم. فعالین حاضر در مبارزات #هفتتپه اگر در هر چیزی اختلاف نظر داشتند اما همگی عهد کردیم که به هیچ وجه کمک مالی از خارج هفت تپه دریافت نکنیم 2
⭕️ چنانچه از سال 96 اشخاصی با هر انگیزه، با اعتبار و به نام مبارزات ما اقدام به ارسال یا دریافت هر مبلغ و تحت عنوان #کمک_مالی به کارگران #هفت_تپه کرده اند، خود باید پاسخگو باشند. لذا هر کمک مالی احتمالی مطلقا ربطی به هیچ کدام از کارگران حاضر در صحنه و در مبارزه هفت تپه نداشته است.
📌 رویکردهای مثبت هفت تپه
#عدم_دریافت_کمک_مالی
⭕️ من باب تاکید بر رویکردهای مثبت #هفت_تپه یک سلسله موارد را اشتراک خواهم کرد. مثلا درباره فعالیت به روش #شورایی و #خرد_جمعی، موفقیت در #خلع_ید، لزوم ادامه مبارزه، چگونه #اتحاد مان را حفظ کردیم یا #تجربه_مثبت ما درباره #عدم_دریافت_کمک_مالی که باعث شد مشکلات و اختلافات ایجاد نشود 1
⭕️ در این پنج سال با وجود اینکه برخی از ما اخراج و یا اکثرا تحت فشار مالی شدید بودیم اما یک ریال #کمک_مالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دریافت نکردیم. فعالین حاضر در مبارزات #هفت_تپه اگر در هر چیزی اختلاف نظر داشتند اما همگی عهد کردیم که به هیچ وجه #کمک #مالی از خارج هفت تپه دریافت نکنیم 2
⭕️ چنانچه از سال 96 اشخاصی با هر انگیزه، با اعتبار و به نام مبارزات ما اقدام به ارسال یا دریافت هر مبلغ و تحت عنوان #کمک_مالی به کارگران #هفت_تپه کرده اند، خود باید پاسخگو باشند. لذا هر کمک مالی احتمالی مطلقا ربطی به هیچ کدام از کارگران حاضر در صحنه و در مبارزه هفت تپه نداشته است 3
منبع: توئیتر اسماعیل بخشی
بازنشر: کانال مستقل کارگران هفت تپه
#عدم_دریافت_کمک_مالی
⭕️ من باب تاکید بر رویکردهای مثبت #هفت_تپه یک سلسله موارد را اشتراک خواهم کرد. مثلا درباره فعالیت به روش #شورایی و #خرد_جمعی، موفقیت در #خلع_ید، لزوم ادامه مبارزه، چگونه #اتحاد مان را حفظ کردیم یا #تجربه_مثبت ما درباره #عدم_دریافت_کمک_مالی که باعث شد مشکلات و اختلافات ایجاد نشود 1
⭕️ در این پنج سال با وجود اینکه برخی از ما اخراج و یا اکثرا تحت فشار مالی شدید بودیم اما یک ریال #کمک_مالی از هیچ شخص حقیقی و حقوقی دریافت نکردیم. فعالین حاضر در مبارزات #هفت_تپه اگر در هر چیزی اختلاف نظر داشتند اما همگی عهد کردیم که به هیچ وجه #کمک #مالی از خارج هفت تپه دریافت نکنیم 2
⭕️ چنانچه از سال 96 اشخاصی با هر انگیزه، با اعتبار و به نام مبارزات ما اقدام به ارسال یا دریافت هر مبلغ و تحت عنوان #کمک_مالی به کارگران #هفت_تپه کرده اند، خود باید پاسخگو باشند. لذا هر کمک مالی احتمالی مطلقا ربطی به هیچ کدام از کارگران حاضر در صحنه و در مبارزه هفت تپه نداشته است 3
منبع: توئیتر اسماعیل بخشی
بازنشر: کانال مستقل کارگران هفت تپه
✍ تجربه نوشتن یک زن کارگر
#سلما جیمز» نویسنده و فعال اجتماعی به سال ۱۹۳۰ در خانوادهای کارگری در آمریکا متولد شد. از کودکی در کارخانهها و در محلات کارگری کار و زندگی میکرد. در ۱۵ سالگی به تشکلهای کارگری پیوست و در جنبشهای کارگری فعال بود. در نوجوانی با مردی کارگر ازدواج کرد، اما خیلی زود با یک بچۀ کوچک از شوهرش جدا شد و سرپرستی تنها فرزندش را به عهده گرفت. درد و رنج زندگی به عنوان زن کارگر و مادرِ تنها، بیش از پیش او را به مبارزه علیه نظام انسانستیز سرمایهداری کشاند. کمکم شروع به نوشتن و سخنرانی در اجتماعات کارگری کرد. در روزنامهها مینوشت و علاوه بر فعالیت در جنبشهای کارگری و زنان، در جنبشهای ضد نژادپرستی و ضد استعماری در جاهای دیگر دنیا شرکت میکرد.
نوشتهها و حرفهای او بازتاب تجربهها و رنجهای زندگی خود و زنان همطبقهایاش است که به گفتۀ او ممکن است برای هیچکس اهمیتی نداشته باشد، اما یکی باید آنها را بگوید. او به زبان سادۀ خود کارگران می نویسد. حرفها و نوشتههای او برای زنان کارگر بیاندازه ملموس و واقعی است. گویی زندگی خودت را همچون آیینهای پیش رویت میگذارد. او در مقدمهی مقاله «جایگاه زنان»(۱۹۵۲) در کتاب«جنسیت، نژاد، طبقه» (منتشره در سال ۲۰۱۲) شرح میدهد که چگونه درحالی که کارگر کارخانه بود نوشتن در بارهی زنان کارگر را آغاز کرد:
«با «سی ال آر جیمز» که پایهگذار و رهبر تشکل کارگری جانسون -فارست بود و من هم عضو آن بودم، در بارهی زنان همسایهی هم طبقهایام صحبت کرده بودم. او اشتیاق زیادی نسبت به حرفهای من نشان داد، زیرا تا آن زمان هیچوقت چیزی سیاسی دربارۀ زنان خانهدار نشنیده بود. پس از آن صحبتها از من خواست جزوهای در بارهی آن بنویسم. بعد از چند ماه به من تلفن کرد و پرسید چرا هنوز چیزی ننوشتهام. من گفتم«چون بلد نیستم جزوه بنویسم.» گفت: «راهش این است که یک جعبه کفش برداری، روی درش یک شکاف باز کنی. بعد هر وقت چیزی به ذهنت رسید روی یک تکه کاغذ بنویسی و از لای شکاف بندازی توی جعبه. بعد از مدتی وقتی در جعبه را باز کنی و جملههای روی کاغذها را به ترتیب موضوع کنار هم بنویسی پیشنویس مقالهات آماده است.» چند هفته بعد قرار بود جلسهای بینالمللی از رهبران تشکیل شود؛ (این جلسات به ندرت برگزار میشد، زیرا هم کرایه ماشین گران بود، هم مسافرت وقت گیر). این چند هفته برای من ضربالاجلی بود که بچسبم به کار نوشتن جزوه تا آن را به جلسه برسانم. میدانستم اگر سر کار نروم و خانه بمانم تا جزوه را بنویسم، اول میخواهم نظافت آشپزخانه و کارهای اصلی خانه را تمام کنم، برای همین تصمیم گرفتم به خانۀ دوستم بروم. صبح مطابق معمول روزهای کاریام از خانه بیرون زدم، پسرم را گذاشتم مهدکودک و سر ساعت ۸ صبح همان موقعی که دوستم داشت از خانه بیرون میآمد که سر کار برود، به خانه او رسیدم. خانه خالی بود. هیچ چیز مایۀ حواسپرتی یا عذر و بهانه در کار نبود. جعبۀ کفش را باز کردم و تا ساعت شش یا هفت بعداز ظهر خلاصۀ جزوه را همان طور که «سی ال آر» گفته بود، نوشته بودم.»
#یک_زن_کارگر
#یک_نویسنده
#تجربه_نوشتن
#سلما_جیمز
#تجربه نوشتن
💢دوشنبه ١٨ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran
#سلما جیمز» نویسنده و فعال اجتماعی به سال ۱۹۳۰ در خانوادهای کارگری در آمریکا متولد شد. از کودکی در کارخانهها و در محلات کارگری کار و زندگی میکرد. در ۱۵ سالگی به تشکلهای کارگری پیوست و در جنبشهای کارگری فعال بود. در نوجوانی با مردی کارگر ازدواج کرد، اما خیلی زود با یک بچۀ کوچک از شوهرش جدا شد و سرپرستی تنها فرزندش را به عهده گرفت. درد و رنج زندگی به عنوان زن کارگر و مادرِ تنها، بیش از پیش او را به مبارزه علیه نظام انسانستیز سرمایهداری کشاند. کمکم شروع به نوشتن و سخنرانی در اجتماعات کارگری کرد. در روزنامهها مینوشت و علاوه بر فعالیت در جنبشهای کارگری و زنان، در جنبشهای ضد نژادپرستی و ضد استعماری در جاهای دیگر دنیا شرکت میکرد.
نوشتهها و حرفهای او بازتاب تجربهها و رنجهای زندگی خود و زنان همطبقهایاش است که به گفتۀ او ممکن است برای هیچکس اهمیتی نداشته باشد، اما یکی باید آنها را بگوید. او به زبان سادۀ خود کارگران می نویسد. حرفها و نوشتههای او برای زنان کارگر بیاندازه ملموس و واقعی است. گویی زندگی خودت را همچون آیینهای پیش رویت میگذارد. او در مقدمهی مقاله «جایگاه زنان»(۱۹۵۲) در کتاب«جنسیت، نژاد، طبقه» (منتشره در سال ۲۰۱۲) شرح میدهد که چگونه درحالی که کارگر کارخانه بود نوشتن در بارهی زنان کارگر را آغاز کرد:
«با «سی ال آر جیمز» که پایهگذار و رهبر تشکل کارگری جانسون -فارست بود و من هم عضو آن بودم، در بارهی زنان همسایهی هم طبقهایام صحبت کرده بودم. او اشتیاق زیادی نسبت به حرفهای من نشان داد، زیرا تا آن زمان هیچوقت چیزی سیاسی دربارۀ زنان خانهدار نشنیده بود. پس از آن صحبتها از من خواست جزوهای در بارهی آن بنویسم. بعد از چند ماه به من تلفن کرد و پرسید چرا هنوز چیزی ننوشتهام. من گفتم«چون بلد نیستم جزوه بنویسم.» گفت: «راهش این است که یک جعبه کفش برداری، روی درش یک شکاف باز کنی. بعد هر وقت چیزی به ذهنت رسید روی یک تکه کاغذ بنویسی و از لای شکاف بندازی توی جعبه. بعد از مدتی وقتی در جعبه را باز کنی و جملههای روی کاغذها را به ترتیب موضوع کنار هم بنویسی پیشنویس مقالهات آماده است.» چند هفته بعد قرار بود جلسهای بینالمللی از رهبران تشکیل شود؛ (این جلسات به ندرت برگزار میشد، زیرا هم کرایه ماشین گران بود، هم مسافرت وقت گیر). این چند هفته برای من ضربالاجلی بود که بچسبم به کار نوشتن جزوه تا آن را به جلسه برسانم. میدانستم اگر سر کار نروم و خانه بمانم تا جزوه را بنویسم، اول میخواهم نظافت آشپزخانه و کارهای اصلی خانه را تمام کنم، برای همین تصمیم گرفتم به خانۀ دوستم بروم. صبح مطابق معمول روزهای کاریام از خانه بیرون زدم، پسرم را گذاشتم مهدکودک و سر ساعت ۸ صبح همان موقعی که دوستم داشت از خانه بیرون میآمد که سر کار برود، به خانه او رسیدم. خانه خالی بود. هیچ چیز مایۀ حواسپرتی یا عذر و بهانه در کار نبود. جعبۀ کفش را باز کردم و تا ساعت شش یا هفت بعداز ظهر خلاصۀ جزوه را همان طور که «سی ال آر» گفته بود، نوشته بودم.»
#یک_زن_کارگر
#یک_نویسنده
#تجربه_نوشتن
#سلما_جیمز
#تجربه نوشتن
💢دوشنبه ١٨ اردیبهشت ۱۴۰۲
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpiran