Peshrawcpiran
918 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.7K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥مرورى بر نظرات اقتصادى #كارل_ماركس ؛ فيلسوفى كه جهان را به دو نيم كرد.

#مارکس
🆔 @peshrawcpiran
📕مانیفست حزب کمونیست

#كارل_ماركس و #فردریک_انگلس
فصل دوم (پرولترها و کمونیست ها)

بهای میانگین کار دستمزدی حداقل دستمزد است، یعنی مجموع وسائل معاشی که لازم اند تا کارگر را به عنوان کارگر زنده نگاه دارند. پس آن چیزی که کارگر مزدبگیر از طریق فعالیت خودش به دست می آورد تنها برای آن کفایت می کند که زندگی ی بخور و نمیراش را بازتولید کند. ما به هیچوجه نمی خواهیم این تملک شخصی محصول کار برای بازآفرینی زندگی بی واسطه را ملغی کنیم تملکی را که سود خالصی از آن باقی نمی ماند تا بشود با آن بر کار دیگران مسلط شد ما فقط می خواهیم خصلت فلاکت بار این تملک را از میان برداریم که سبب می شود کارگر فقط برای آن زندگی کند که بر سرمایه بی افزاید و تا وقتی زنده بماند که سود طبقه حاکم ایجاب می کند.در جامعه بورژوائی کار زنده فقط وسیله ای است برای انباشت کار متراکم  در جامعه کمونیستی کار متراکم فقط وسیله ای است برای گشایش رفاه و پیشرفت در جریان زندگی کارگران بدینسان در جامعه بورژوایی گذشته است که بر حال حکم می راند در جامعه کمونیستی حال بر گذشته در جامعه بورژوایی سرمایه است که استقلال و شخصیت دارد، حال آنکه فرد کارکن فاقد استقلال و شخصیت است؛ و بورژوازی از میان بردن چنین وضعیتی را از میان بردن شخصیت و آزادی مینامد حق هم دارد موضوع در هر حال عبارت است از برانداختن تشخص استقلال و آزادی بورژوازی در مناسبات تولیدی کنونی بورژوایی آنچه از آزادی فهمیده می شود آزادی تجارت آزادی خرید و فروش است.
اما اگر معامله گری برافتد معامله گری آزاد هم بر می افتد. حرافی ها درباره معامله گری آزاد مثل لفاظی های بورژواهای ما درباره آزادی، اساساً تنها در ارتباط با سوداگری دست و پا بسته در ارتباط با شهریان به بندگی در آمده قرون وسطا می توانند معنایی داشته باشند و نه در رابطه با براندازی کمونیستی سوداگری یعنی براندازی مناسبات تولیدی بورژوائی و خود بورژوازی

شما از این که ما می خواهیم مالکیت خصوصی را برچینیم، قبض روح می شوید. اما در جامعه هم اکنون موجود شما، مالکیت خصوصی برای نه دهم اعضای آن ملغی شده هست؛ این مالکیت خصوصی به خاطر آن وجود دارد که برای نه دهم وجود ندارد. پس شما ما را به این خاطر سرزنش می کنید که می خواهیم مالکیتی را براندازیم که پیش شرط ضروری فقدان مالکیت برای اکثریت عظیم جامعه است.

در یک کلام شما ما را سرزنش می کنید که می خواهیم مالکیت شما را براندازیم. صد البته ما همین را می خواهیم.

از لحظه ای که کار نتواند دیگر به سرمایه به پول به بهره مالکانه خلاصه به قدرت اجتماعی قابل انحصار تبدیل شود یعنی از لحظه ای که مالکیت شخصی نتواند دیگر به مالکیت بورژوایی تبدیل شود از همان لحظه شما اعلام می کنید که گویا شخص از میان رفته است. پس شما اقرار می کنید که منظورتان از شخص کسی جز بورژوا جز صاحب مالکیت بورژوایی نیست. چنین شخصی صدالبته که باید از میان برداشته شود.
کمونیسم توان تصاحب محصولات اجتماعی را از کسی سلب نمی کند بلکه فقط این قدرت را سلب می کند که از طریق این تصاحب کار دیگران را به تصاحب خود در آورد.

ایراد گرفته اند که گویا با الغای مالکیت خصوصی همه فعالیت ها متوقف شده و تنبلی عمومی همه جا را خواهد گرفت. اگر چنین بود جامعه بورژوایی می بایست بسیار پیش از این در رخوت فرو مرده باشد چرا که در این جامعه آنهایی که کار می کنند چیزی به دست نمی آورند و آنهایی که چیزی به دست می آورند، کار نمی کنند سرچشمه تمامی این نگرانی این حقیقیت بدیهی است که وقتی سرمایه ای وجود نداشته باشد کار دستمزدی هم دیگر نمی تواند وجود داشته باشد.

ایراداتی که به شیوه کمونیستی تملک و تولید محصولات مادی گرفته می شوند به تملک و تولید محصولات معنوی نیز کشانده شده اند.همانطور که از دید بورژوا نابودی مالکیت خصوصی، نابودی خود تولید است از بین رفتن فرهنگ طبقاتی هم برایش عین از بین رفتن فرهنگ به طور کلی است. اما فرهنگی که او غم از دست دادن اش را می خورد برای اکثریت عظیم فرهنگ ماشینی شدن است.

شما که براندازی مالکیت بورژوایی را با تصورات بورژوایی تان از آزادی ،آموزش حقوق و غیره می سنجید دست از جر و بحث با ما بردارید. افکار شما خود محصول مناسبات بورژوائیی تولید و مالکیت اند؛ همچنان که احکام حقوقی ی شما همان اراده طبقاتی تان است که به جایگاه قانون بر کشانده شده است، اراده ای که محتوای آن از شرایط مادی حیات طبقه شما آب می خورد.

یکشنبه ۳ فروردین ماه
۲۳ مارس ۲۰۲۵
t.me/peshrawcpiran
fb.com/peshrawcpiran
instagram.com/peshrawcpiran1
🔴 مانیفست حزب کمونیست
#كارل_ماركس و #فردریک_انگلس
پایان فصل دوم (پرولترها و کمونیست ها)

انقلاب کمونیستی قطعی ترین گسست از مناسبات مالکیتی است که از گذشته برجا مانده اند؛ پس جای تعجب نیست که در مسیر پیشرفت اش از افکاری که پسمانده گذشته ها هستند، به قطعی ترین شکلی بگسلد.باری اتهامات بورژوازی علیه کمونیسم را رها کنیم.

در بالا دیدیم که نخستین گام در انقلاب کارگری ارتقا پرولتاریا به طبقه حاکمه به کف آوردن دمکراسی است. پرولتاریا از حاکمیت سیاسی اش برای آن استفاده خواهد کرد که تمامی سرمایه را گام به گام از چنگ بورژوازی بیرون بکشد؛ همه وسائل تولید را در دست دولت یعنی پرولتاریای متشکل شده بمثابه طبقه حاکم متمرکز کند و کلیت نیروهای مولده را حتی المقدور سريع تر افزایش دهد. این کار طبعاً در ابتدا فقط از طریق مداخلات مستبدانه در حق مالکیت و در مناسبات تولید بورژوائی یعنی از طریق اقداماتی می تواند عملی شود که از لحاظ اقتصادی نارسا و بی ثبات به نظر می رسند ولی اقداماتی اند که در جریان جنبش از خود فراتر می روند و بعنوان تدابیری برای زیر و رو شدن تمامی شیوه تولیدی اجتناب ناپذیرند. این اقدامات البته بر حسب کشورهای مختلف، متفاوت خواهند بود با این حال در پیشرفته ترین کشورها اقدامات زیر تقریباً به طور عمومی می توانند به اجرا درآیند:

۱ - سلب مالکیت از زمین داران و صرف درآمدهای زمین برای وظائف دولتي.

۲ - ماليات تصاعدی سنگین

۳- لغو حق وراثت.

۴ - مصادره دارایی های مهاجران و یاغیان

۵ - تمرکز اعتبارات در دستان دولت از طریق یک بانک ملی با سرمایه دولتی و برخوردار از انحصار مطلق.

۶ - تمركز ترابری در دست دولت.

- افزایش کارخانه های دولتی وسائل تولیدی بارور ساختن و اصلاح زمین ها با یک نقشه عمومی - اجبار کار به طور یکسان برای همگان ایجاد ارتش صنعتی به ویژه در کشاورزی

۹ - متحد کردن موسسات کشاورزی و صنعتی با جهت گیری در راستای برطرف کردن تدریجی تفاوت میان شهر و روستا

۱۰ - آموزش عمومی و رایگان کودکان منع کار کودکان در کارخانه ها به شکل کنونی در آمیختن آموزش با تولید مادی و غیره و غیره

وقتی که در جریان تکامل تفاوت های طبقاتی از میان رفته و تولید در دستان افراد همبسته متمرکز شده باشد قدرت عمومی هم خصلت سیاسی اش را از دست می دهد قدرت سیاسی در معنای حقیقی عبارت است از قدرت سازمان یافته یک طبقه برای سرکوب طبقه دیگر.
هنگامی که پرولتاریا در پیکار علیه بورژوازی خود را ضرورتاً به مثابه طبقه متحد می سازد از طریق یک انقلاب خود را به طبقه حاکم تبدیل می کند و به عنوان طبقه حاکم، مناسبات تولیدی را به زور بر می چیند به این ترتیب او با از میان برداشتن این مناسبات تولیدی شرایط وجودی تضادهای طبقاتی شرایط بقای طبقات به طور کلی و بدینسان حاکمیت خود را به عنوان یک طبقه از میان بر می دارد.جای جامعه کهنه بورژوایی با طبقات و تضادهای طبقاتی اش را اجتماعی می گیرد که در آن بالیدن آزادانه هر کس شرط بالندگی آزادانه همگان است.

جمعه ۸ فروردین ماه
۲۸ مارس ۲۰۲۵

t.me/peshrawcpiran
fb.com/peshrawcpiran
instagram.com/peshrawcpiran1