Peshrawcpiran
918 subscribers
28.3K photos
14.6K videos
881 files
26.7K links
کانال رسمی حزب کمونیست ایران و کومه‌له در تلگرام

✉️پيام ها و تصاويرتان را به آی‌دی زیر ارسال کنید:
@ofogh_kargar

www.instagram.com/Peshrawcpiran

www.facebook.com/Peshrawcpiran

نشانی وب‌سایت حزب کمونیست ایران
cpiran.org
نشانی وب سایت کومەلە
komala.co
Download Telegram
باور دارم که جهان چیزی کم دارد
شبیه واپسین مجال
شبیه باران ِ قحطی
همچون نفس در کالبدِ مرده‌ ...
چنان زایشِ نو
یا بکارت ِ نخستین لبخند،
نخستین بوسه،
نخستین آغوش ...
بسانِ عطر گلی نایاب بر ستیغ کوه ...
من
باور دارم که جهان چیزی کم دارد
زبانی مشترک
و یا...
اصالتی بی بدیل
همچون یک شهود ِعمیق
چیزی به فهم ِ تمام قلب ها
تمام چشم ها و زبان ها ...
آری من باور دارم
که جهان چیزی کم دارد ...
شبیه آنچه در چشم یک مادرست
به ژرفای شیار دستانِ کارگر
به ملاحت لبخند ِ یک کودک
یا بی کرانگیِ قلب ِ مردی مبارز
چیزی به روشنی یک ستاره....
به سرخی یک پرچم ...
در عظمت سحرگاهان انقلاب...


#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
سحرگاهان آزادی...
درخت ظلم نه بر خاک
که بر افلاک‌ رسید

پایان ظلامِ شب
گرگ‌و میشِ خون آلوده ای بود
با خیلِ مردمان در غُل
نئشه از خدعه ی سیاه پوشان

دلِ پریشیده ی من
سرابِ آزادی را
به گورستانِ متروکه ای برد
آنجاکه بر درختان اش اندوه پلیه بسته
و تبر در عریانی خویش رقص مرگ میکرد..


#پرولتر

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
و مرگ سُخره ای بود

در دستان پولادینشان،

آنان که خلق را،

شحنه ای بودند برابر ظلم.

آنان که ساحتشان بلندبود،

چو سروهای .

آنان که خود اقتباسی از

آفتاب بودند،

چندان کز چشم هایشان،

نور می چکید...

چندان که شب را،

امید فروغ بودند ...

کنون کجایند سر به داران؟

کاین چنین شب از شب لبریز؟

کاین چنین ظلم خندان؟

کاین چنین آفتاب پنهان؟

کاین چنین خاوران خاموش؟


#پرولتر

پيروز باد چهلمين سالگرد علني شدن كومه له
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
نهال ِ اسماعیل در قلب کوچکش،
ستاره ی سرخی ست به نام "پدر"
پدری کز چشمانش،
شرافت می تراود
و در شیار دستانش،
هزار رود ِ رنج جاریست ...
نهال ِ اسماعیل در گیسوانِ شب اش،
آشیان هزار کاکلی ِ سرخست
.
.
بهار که بیاید ...
گیسو که بتکاند ...
آسمان و زمین سرخ ِ سرخ خواهد شد ...

برای "نهال" دختر اسماعیل بخشی


#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
زنی را می شناسم
که کرانه ی چشمانش
پرنده ی خونین آزادی را
جان پناه اخرین است
زنی که بلندای شب
از گیسوانش کوتاه تر
و ظلمات شب از گیسوانش سپید تر
درون سینه اش هرشب
ستاره ی سرخی نایه می نوازد
و پشت دشت پلک هایش
گوزنی خسته آرمیده است
من زنی را می شناسم
کز لابه لای انگشتانش مِهر چکه می کند
بر پوست تشنه ی خاک
زنی که هرم آغوشش
درد را آب می کند

#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
گرامي باد ٨ مارس روز جهاني زن


آویخته خنجری
بر گیسوان زنجیر بافت اش
بر کاکلی اش ستاره ای
کتابی در دست
سلاحی بر دوش....
رمز رهایی را خوب میداند
زن سلحشورِ آبادی...
ایستاده بر پای خویش
می شکند زنجیر سنتِ و دین
می شکافد دلِ تاریکِ ظلمت را
ستاره می بارد از شب
بر کاکلی هر زن ستاره ای اویخته
نور می تابد از زخم تن اش..
می تازد تا خورشید
رهایی زن
شکستِ تاریکی است
رهایی زن نجاتِ انسان هاست

#پرولتر
#هشتم_مارس
#رهایی_زن_رهایی_انسان


🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
سین مثل سیل
مثل سالهای دسترنج پدر
خشت و کاهگل،
سین مثل سقف خانه ی ما
که آب برد ...
سین مثل سوگ
مثل سرزمین بغض آلود
سرشار ِ درد
و کودکی که آب برد ...


#پرولتر

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
شاید من آسمان ِ آبی لخت را
از فراز تیرک ِ بلند ِ برج ِ تو لمس کنم
و از خون دستان ام که می چکد بر روی زمین
گل زخم های سرخ بروید
...
بی گمان روزی تو نیز،
روی زمخت ِ زمین را،
با صورتی کبود خواهی بوسید!
و صدای کروپ کروپِ رژه ی کارگران
برج های تورا
فرو خواهد ریخت

#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
این مائیم پرچمدارِ ستمکشان
عمری در کار
کوهی از رنج
و تن های کوفته از جورِ بندگی

ایستادهِ در خیابان
بر صفِ خونینِ یاران
باتوم و خون
سرِ برافراشته ی کارگران
فریادِ "نان، کار،آزادی"
"حکومت شورایی"


ایستاده ایم در خیابان ها
گرچه...
برپاشدِ گلبن های اعدام
از ترازوی قانونِ آنان

#پرولتر

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
در هر غروب، خورشید
در چشمان خونین ام
با آغاز یک درد سرخ می شود

رویاهایم
بسانِ گلی پژمرده
زیر پای عابران له می شود

غرورم....
نه غرورم نمی گذارد
تا اشک بریزم

از جسمِ چروکیده ام
دردی عمیق
می دَوَد درونِ پستان هایم

من یک زن ام، یک انسان ...
درون شکم ام،
جنینی تکه تکه حمل میکنم

در یک سویم جواهر
و در سوی دیگرام خون
در تکه ای از وجودم شعر می جوشد
در تکه ای دیگر مردابی متعفن
تکه ای از من چون گل شکوفه میدهد
تکه ای دیگر بسانِ خرابه ای ویران

از میان گیسوان غبار آلوده ام
طوفان با خشمی دیوانه وار برمیخیزد

شعر هایم...
مانند رازی پنهان
آماده ی شلیک در خط مقدم اند ...

هرگز تاب نمی آورم
تاب نمی آورم این ستم را
راه می افتم
صبر ام رو به پایان است
حتی اگر دستهایم درون خمیر باشد
رها میکنم
می روم
جان ام به لب رسیده

#یوسف_هایال_اوغلو
ترجمه:
#پرولتر

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
بر ما چه رفته بود
کاین چنین دانه های لذیذِ مرگ را
ز خوشه ی خشمِ حرامیان بر می چیدیم؟

خون چه جلوه داشت
کز اندامِ گلوله آجین مان جاری بود؟

مگر بر ما چه رفته بود
کاندر سینه هامان خشم لُملُمه می زد؟

میانِ ما و اختران سرخ
چه سخن بود در صحاری شب؟

زنجیرها
دیوارها
گلبن های اعدام خواهند گفت....

#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran ‏ ‏
‎این مائیم پرچمدارِ ستمکشان
‎عمری در کار
‎کوهی از رنج
‎و تن های کوفته از جورِ بندگی

‎ایستادهِ در خیابان
‎بر صفِ خونینِ یاران
‎باتوم و خون
‎سرِ برافراشته ی کارگران
‎فریادِ "نان، کار،آزادی"
‎"حکومت شورایی"



‎ایستاده ایم در خیابان ها
‎گرچه...
‎برپاشدِ گلبن های اعدام
‎ از ترازوی قانونِ آنان

#پرولتر

🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
نفس های بریده کارگران
در سیاه چاله ی سرمایه
به هم خواهد پیوست
طوفان خواهد شد
و من از میان رودخانه ی عاصی
بر دو دستم پرچم سرخ
برخواهم خاست
تو مرا می بوسی
و لبانم گل می دهند
بر تنم گلوله ها که نشست
از حفره ی تیر ها
نور خواهد تابید
از چشمه ی نورانی خونِ
مردی که تو را بوسید
خواهی نوشید
و درخت انقلاب از میان سینه ات
جوانه خواهد زد
درون تو تکثیر می شوم
و دوباره می بوسمت ....
در اولین روز ماه می

#پرولتر


🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
⚙️#هنر_و_ادبیات_کارگری

زیر سیلِ اندوه...
در کشاکِشِ درد و خون
فتاده بر کف سلول

باتوم و پوتین
لخته لخته های خون ...
دندانی که فرو میرود بر لب

پلک های نیمه باز....
عکس اوست آیا افتاده بر دیوار...
جانِ رفیق
دستم را بگیر
چروک میخورد لبخندی بر لب اش
.
بوی خون و نانِ نمور..
زل میزند بر دیوار....
میکشد خط
روی خط های بسیار

#پرولتر

🆔️ @peshrawcpiran
🆔️ @peshrawcpiran
در بهار ِ پیروزی
سیب سرخ خنده هایت،
نخستین سین ِ سفره ایست
که همیشه خالی بود ...

#پرولتر
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
این مائیم پرچمدارِ ستمکشان
عمری در کار
کوهی از رنج
و تن های کوفته از جورِ بندگی

ایستادهِ در خیابان
بر صفِ خونینِ یاران
باتوم و خون
سرِ برافراشته ی کارگران
فریادِ "نان، کار،آزادی"
"حکومت شورایی"



ایستاده ایم در خیابان ها
گرچه...
برپاشدِ گلبن های اعدام
از ترازوی قانونِ آنان

#پرولتر
🆔 @peshrawcpiran
🆔 @peshrawcpiran
بر ما چه رفته بود
کاین چنین دانه های لذیذِ مرگ را
ز خوشه ی خشمِ حرامیان بر می چیدیم؟

خون چه جلوه داشت
کز اندامِ گلوله آجین مان جاری بود؟

مگر بر ما چه رفته بود
کاندر سینه هامان خشم لُملُمه می زد؟

میانِ ما و اختران سرخ
چه سخن بود در صحاری شب؟

زنجیرها
دیوارها
گلبن های اعدام خواهند گفت....

#پرولتر
بر ما چه رفته بود
کاین چنین دانه های لذیذِ مرگ را
ز خوشه ی خشمِ حرامیان بر می چیدیم؟

خون چه جلوه داشت
کز اندامِ گلوله آجین مان جاری بود؟

مگر بر ما چه رفته بود
کاندر سینه هامان خشم لُملُمه می زد؟

میانِ ما و اختران سرخ
چه سخن بود در صحاری شب؟

زنجیرها
دیوارها
گلبن های اعدام خواهند گفت....

#پرولتر
🆔 @peshrawcpiran
زنی را می شناسم
که کرانه ی چشمانش
پرنده ی خونین آزادی را
جان پناه اخرین است
زنی که بلندای شب
از گیسوانش کوتاه تر
و ظلمات شب از گیسوانش سپید تر
درون سینه اش هرشب
ستاره ی سرخی نایه می نوازد
و پشت دشت پلک هایش
گوزنی خسته آرمیده است
من زنی را می شناسم
کز لابه لای انگشتانش مِهر چکه می کند
بر پوست تشنه ی خاک
زنی که هرم آغوشش
درد را آب می کند

#پرولتر
🆔 @peshrawcpiran
🔗 https://tinyurl.com/ya2xbubo