کانال رسمی پسرونه حرم‌امام‌رضاعلیه‌السلام
595 subscribers
2.44K photos
880 videos
26 files
329 links
💠کانال پسرونه رضوی


@pesar_razavi_admin
آدرس های دیگر پسرونه(گپ، سروش، ایتا):
https://www.haram8.ir/pesar_razavi/
Download Telegram
🤔 اولین شهید دفاع مقدس که بود؟

در یکی از روستاهای اهواز به‌دنیا آمد.
از همان دوران کودکی، مسئولیت‌پذیر بود و از آنجا که اوّلین فرزند خانواده هم بود، مجبور شد در سال دوم دبیرستان به‌خاطر شرایط اقتصادی خانواده‌اش موقّتاً تَرک تحصیل کند و در یکی از شرکت‌های خصوصی وابسته به شرکت نفت مشغول به کار شود.
چند ماهی که از آغاز کارش گذشت، برای پیشرفت در محیط کاری‌اش به اصفهان رفت و با هزینه شخصی یک دوره تخصصی تکنسینی برق را پشت سر گذاشت و بعد راهی خدمت سربازی شد. در دوران سربازی هم زبان عربی را کامل یاد گرفت.
انقلاب اسلامی که به پیروزی رسید، مسئولیت حفاظت از مسیر تعدادی از لوله‌های نفتی و چاه‌های نفت را بر عهده گرفت و این وظیفه و تعداد دیگری از عملیات‌ها را با موفقیت به انجام رساند.
او با آغاز جنگ تحمیلی، از آنجا که دوره تکنسینی برق را گذرانده بود، و به‌خاطر هوش ذاتی و نظامی‌اش، توانست در کنار شهید جهان‌آرا چندین عملیات نظامی و انفجاری را با موفّقیت و پیروزی به اتمام برساند.
سرانجام «ایرج دستیاری» در یکی از عملیات‌ها، وقتی مشغول چینش مواد نظامی در طول خط مرزی بود، در اثر انفجار یکی از تله‌های دشمن به شهادت رسید❣️ و نام او به‌عنوان «اوّلین شهید دفاع مقدّس🌴» در تاریخ جنگ تحمیلی به ثبت رسید.


*شهید ایرج دستیاری
#به_رنگ_حماسه
پسرونه

https://telegram.me/joinchat/CV6mzj3reW1tEa3gYLAvHA
جنگ که آغاز شد، برای مسؤلیت نمایندگی ولی فقیه در قرار خاتم‌الانبیا ـ که قرارگاه مرکزی و هدایت کنندهٔ همه نیروهای سپاه و بسیج و سایر نیروهای مردمی بود، برگزیده‌شد.
مرد میدان جنگ بود، امّا دل نازکی داشت؛ همانقدر که دوری از او برای من و بچه‌ها، حسین و هادی، سخت بود، او هم طاقت نداشت ناراحتی ما را ببیند.
روزهای آخری که کنار هم بودیم حال و هوایش حسابی خدایی شده بود.
یکی از همان روزها، بعد از نماز صبح، زیارت حضرت زهرا (س) خواند.
پرسیدم: مگر شهادت حضرت زهراست؟
گفت: فاطمیه نزدیک است...
حضرت زهرا (س) را خیلی دوست داشت، روضه‌اش را هم دوست داشت. روضه حضرت زهرا (س) را که می‌خواندند، نام حضرت مادر (س) را که می‌آوردند، بیتاب می‌شد.

بهمن ماه ۱۳۶۵ بود که در منطقهٔ عملیاتی کربلای ۵، ترکش خورد و راهی بیمارستان شد؛ امّا زنده ماند تا روز شهادت حضرت زهرا (س) و در روز شهادت مادرش به شهادت رسید❣️.


#خاطره همسر شهید عبدللّه میثمی
#به_رنگ_حماسه
پسرونه
https://telegram.me/joinchat/CV6mzj3reW1tEa3gYLAvHA
زندگی ما با هم، سه سال بیشتر طول نکشید و در این سه سال هم شاید کمتر از صد روز در کنار هم بودیم. آن صد روز هم که در خانه بود، دائم درگیر مسایل جنگ بود و اتاقمان شده‌بود مقرّ فرماندهی؛ امّا زندگیمان شیرین بود... ☘️
منافقین برای ترور کردنش بیتاب بودند و من، برای چند ساعت بیشتر کنار او بودن.💕
عادت نداشت برایم از مشکلات و سختی‌های جنگ بگوید، امّا خوب می‌دانستم تا وقتی پیش ماست، دلش برای رزمنده‌های کردستان می‌تپد.
یادم می‌آید خواستگاریَم که آمد، گفت «می‌توانید با همچین آدمی بسازید؟ من مرد جنگم، زندگیم روی دوشم است. خواهش می‌کنم خوب فکر کنید. نمی‌خواهم اسیر احساسات بشوید...» و نمی‌دانست من عاشق همین حرفهای صادقانه‌اش شده‌ام...💗
دخترمان زهرا که می‌خواست به دنیا بیاید، قول داد به‌خاطر مسافر کوچولومان هم که شده، زود از جبهه برگردد.
زهرا متولّد شد و او نیامد...
هرچه به در نگاه کردم نیامد؛ نه تلفنی، نه نامه‌ای📨، نه چیزی.
به‌سختی با تلفن پیدایش کردم. ناراحتیَم را که دید، هر طور بود خودش را به ما رساند.
محمود هم مرد زندگی من بود، هم از فرمانده‌هان دلیر جنگ ایران و عراق.🌱 محمود، یک مرد واقعی بود؛ یک مرد خدایی...*❣️


خاطره‌ای از همسر #شهید محمود کاوه
#به_رنگ_حماسه

پسرونه حرم امام رضا علیه السلام
https://telegram.me/joinchat/CV6mzj3reW1tEa3gYLAvHA
#به_رنگ_حماسه
خاطره‌ای از سردار شهید حاج مهدی باکری

🌹 قل هو الله بخوانید ...
@pesar_razavi
پسرونه نورالهدی