#معرفي_كتاب
کتاب «درک یک پایان» اثر «جولین بارنز» به عنوان یکی از نویسندگان مشهور معاصر شناخته میشود. او به خاطر این کتاب برندهی جایزهی بوکر سال 2011 شد. این کتاب به همراه یک گفتگو از او به چاپ رسیده است. کتاب مذکور تاکنون به چاپ چهارم رسیده است.
خلاصه قسمت هايي از كتاب به شرح زير مي باشد: «تونی وبستر، عادی بودن زندگیاش را پذیرفته؛ کار و بازنشستگی، ازدواج و طلاقی دوستانه. اما او هم مثل ما جوانیاش را در درون خود نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهمترین واقعه عمرش دوستی با ایدرئین تیزهوش و مستعد فاجعه است؛ مرید آلبر کامو، چهل سال بعد دفتر خاطرات همین دوست که طبق وصیتنامه به او واگذار شده، او را بر میانگیزد تا زندگی خود را بازخوانی کند. درک یک پایان برندهی مهمترین جایزهی ادبی بریتانیا در ۲۰۱۱ شد. رییس هیئت داوران بوکر در توصیف آن گفت: "کتاب مایههای یک اثر کلاسیک انگلیسی را دارد. این داستانی است که با انسان قرن بیست و یکم سخن میگوید."» در بخشی از داستان میخوانیم: «پا که به سن میگذارید، انتظار کمی آسایش دارید، نه؟ فکر میکنید استحقاقش را دارید. به هر حال، من این جور فکر میکردم. ولی بعد میفهمید که زندگی پاداش شایستگی سرش نمیشود. همچنین جوان که هستید، فکر میکنید میتوانید درد و رنج پیری را پیشبینی کنید. خود را در عالم خیال تنها میبینید - طلاق گرفتهاید، شوهر از دست دادهاید، بچهها بزرگ شدهاند و به راه خود رفتهاند، دوستان یکی یکی میمیرند.»
#درك_يك_پايان
#جولين_بارنز(نويسنده)
#حسن_كامشاد(مترجم)
#فرهنگ_نشر_نو(ناشر)
@pedrambook
www.pedrambook.com
کتاب «درک یک پایان» اثر «جولین بارنز» به عنوان یکی از نویسندگان مشهور معاصر شناخته میشود. او به خاطر این کتاب برندهی جایزهی بوکر سال 2011 شد. این کتاب به همراه یک گفتگو از او به چاپ رسیده است. کتاب مذکور تاکنون به چاپ چهارم رسیده است.
خلاصه قسمت هايي از كتاب به شرح زير مي باشد: «تونی وبستر، عادی بودن زندگیاش را پذیرفته؛ کار و بازنشستگی، ازدواج و طلاقی دوستانه. اما او هم مثل ما جوانیاش را در درون خود نگه داشته و به سالمندی رسیده است. مهمترین واقعه عمرش دوستی با ایدرئین تیزهوش و مستعد فاجعه است؛ مرید آلبر کامو، چهل سال بعد دفتر خاطرات همین دوست که طبق وصیتنامه به او واگذار شده، او را بر میانگیزد تا زندگی خود را بازخوانی کند. درک یک پایان برندهی مهمترین جایزهی ادبی بریتانیا در ۲۰۱۱ شد. رییس هیئت داوران بوکر در توصیف آن گفت: "کتاب مایههای یک اثر کلاسیک انگلیسی را دارد. این داستانی است که با انسان قرن بیست و یکم سخن میگوید."» در بخشی از داستان میخوانیم: «پا که به سن میگذارید، انتظار کمی آسایش دارید، نه؟ فکر میکنید استحقاقش را دارید. به هر حال، من این جور فکر میکردم. ولی بعد میفهمید که زندگی پاداش شایستگی سرش نمیشود. همچنین جوان که هستید، فکر میکنید میتوانید درد و رنج پیری را پیشبینی کنید. خود را در عالم خیال تنها میبینید - طلاق گرفتهاید، شوهر از دست دادهاید، بچهها بزرگ شدهاند و به راه خود رفتهاند، دوستان یکی یکی میمیرند.»
#درك_يك_پايان
#جولين_بارنز(نويسنده)
#حسن_كامشاد(مترجم)
#فرهنگ_نشر_نو(ناشر)
@pedrambook
www.pedrambook.com
#معرفي_كتاب
#مرشد_و_مارگاریتا
#میخائیل_بولگاكف(نویسنده)
#عباس_میلاني(مترجم)
#فرهنگ_نشر_نو(ناشر)
مرشد و مارگریتا شاهکار میخائیل بولگاکف و از محبوبترین کتابها در میان مردم جهان و خصوصاً روسیه شناخته میشود. بولگاکف برای نوشتن این کتاب متحمل مشکلات فراوانی شد، او دو سال پس از شروع نوشتن، نسخهی اصلی را آتش زد و بعدها مجدداً شروع به نوشتن کرد، کتاب پس از ۱۲ سال تلاش و بیش از ۸ بار بازنویسی به اتمام رسید اما به دلیل شرایط حاکم بر شوروی ۲۵ سال پس از مرگ بولگاکف در اختیار عموم قرار گرفت و با استقبالی بیسابقه روبرو شد.
ماجرای مرشد و مارگاریتا دقیقا داستان زندگی خود نویسنده است. داستان به صلیب کشیدن مسیح در زمان پونس پیلات، فرمانروای رُمی یهودا، آیینه ی تمام نمای دوران سیاه حکم روایی استالین (رهبر کمونیست شوروی) و کشتارهای دسته جمعی مخالفان به ویژه هنرمندان، روشنفکران است. بولگاکف برای گریز از تیغ تیز سانسور به این استعاره متوسل می شود. به میان کشیدن پای جادوگر سیاه و دستیارانش، آمدنش به مسکو و به پا کردن آشوب های فراوانی که باعث کشتار افراد زیادی شد درواقع نماد مکتب کمنیست است...
@pedrambook
www.pedrambook.com
#مرشد_و_مارگاریتا
#میخائیل_بولگاكف(نویسنده)
#عباس_میلاني(مترجم)
#فرهنگ_نشر_نو(ناشر)
مرشد و مارگریتا شاهکار میخائیل بولگاکف و از محبوبترین کتابها در میان مردم جهان و خصوصاً روسیه شناخته میشود. بولگاکف برای نوشتن این کتاب متحمل مشکلات فراوانی شد، او دو سال پس از شروع نوشتن، نسخهی اصلی را آتش زد و بعدها مجدداً شروع به نوشتن کرد، کتاب پس از ۱۲ سال تلاش و بیش از ۸ بار بازنویسی به اتمام رسید اما به دلیل شرایط حاکم بر شوروی ۲۵ سال پس از مرگ بولگاکف در اختیار عموم قرار گرفت و با استقبالی بیسابقه روبرو شد.
ماجرای مرشد و مارگاریتا دقیقا داستان زندگی خود نویسنده است. داستان به صلیب کشیدن مسیح در زمان پونس پیلات، فرمانروای رُمی یهودا، آیینه ی تمام نمای دوران سیاه حکم روایی استالین (رهبر کمونیست شوروی) و کشتارهای دسته جمعی مخالفان به ویژه هنرمندان، روشنفکران است. بولگاکف برای گریز از تیغ تیز سانسور به این استعاره متوسل می شود. به میان کشیدن پای جادوگر سیاه و دستیارانش، آمدنش به مسکو و به پا کردن آشوب های فراوانی که باعث کشتار افراد زیادی شد درواقع نماد مکتب کمنیست است...
@pedrambook
www.pedrambook.com