💠هفت اپلیکیشن مفید و کاربردی برای پزشکان
📌سنجش علائم حیاتی، اطلاع از وضع بیمار و تشخیص و درمان بیماریها از اهمیت بالایی برخوردار است. درک این نیازها باعث تولید اپلیکیشنهای تخصصی در حوزه درمان شده و پزشکان را متقاعد کرده که این اپلیکیشنها میتوانند دستیار خوبی باشند. با پذیرش ۲۴ همراه باشید تا با هفت اپلیکیشن تخصصی و کاربردی ویژه پزشکان آشنا شوید.
🌐 http://bit.ly/2Kdk2pU
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
#اپلیکیشن_پزشکان
📌سنجش علائم حیاتی، اطلاع از وضع بیمار و تشخیص و درمان بیماریها از اهمیت بالایی برخوردار است. درک این نیازها باعث تولید اپلیکیشنهای تخصصی در حوزه درمان شده و پزشکان را متقاعد کرده که این اپلیکیشنها میتوانند دستیار خوبی باشند. با پذیرش ۲۴ همراه باشید تا با هفت اپلیکیشن تخصصی و کاربردی ویژه پزشکان آشنا شوید.
🌐 http://bit.ly/2Kdk2pU
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
#اپلیکیشن_پزشکان
پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
هفت اپلیکیشن کاربردی برای پزشکان | پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
سنجش علائم حیاتی و اطلاع از وضع بیمار و تشخیص و درمان بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است. درک این نیاز باعث تولید اپلیکیشنهای تخصصی در حوزه درمان شده و پزشکان را متقاعد کرده که این اپلیکیشنها میتوانند دستیار خوبی باشند. با پذیرش 24 همراه باشید تا با…
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
🔶میخواستم دکتر شوم!
(قسمت اول)
"ميخواستم دكتر شوم، چون دكتري خيلي ارزش داشت! براي همين به رشته طبيعي رفتم، شرايط يزد هم دكتر شدن را ميطلبيد، دكتر نراقي اهل كاشان بود و در يزد زندگي ميكرد، به اضافه دكتر نجفي كه اهل محل تل بود و به يزد نيامد، اينها از همكلاسيهاي من بودند.
قانوني در دانشگاه وجود داشت و آن اينكه وقتي دانشجو سال پنجم را تمام ميكرد يك امتحاني ميگرفتند و با توجه به نمره هركس، هر جايي را ميخواست انتخاب ميكرد براي طي كردن دوره انترني.
من در اين امتحان سوم شدم. بعضي از اساتيد بودند كه خيلي خواهان داشتند و كساني كه تاپ بودند پيش اينها ميرفتند من زير نظر آقايان دكتر صالح، پروفسور عزيزي و پروفسور عدل دوره انترني و تخصص زنان را طي كردم. سال 1320 زمان جنگ جهاني دوم بود كه به دانشگاه رفتم.
مسافرت در آن زمان خيلي مشكل بود، چون بايد از اينجا به اصفهان و از اصفهان به قم و از قم به تهران ميرفتيم و ماشين هم پيدا نميشد.
در آن زمان هنديها اين طرف بودند، روسها شمال، آمريكاييها تهران. سه روز كارمان بود برسيم به تهران و سه روز هم كارمان بود كه برگرديم.
تهران ميرفتم منزل يكي از اقوام به نام آقاي مجتبي بايد بگويم اگر حمايتها و پشتيبانيهاي مرحوم پدرم نبود به اينجا نميرسيدم. اخوي هم بعد از دو سال وارد رشته پزشكي شد. هر دو در دانشگاه تهران تهران درس ميخوانديم. در آن زمان فقط دانشگاه تهران رشته پزشكي داشت. 80 نفر دانشجوي پزشكي بوديم . به تديج رشد كرديم. "
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24 #پزشک
🌐www.paziresh24.com
🔈 @paziresh24
🔶میخواستم دکتر شوم!
(قسمت اول)
"ميخواستم دكتر شوم، چون دكتري خيلي ارزش داشت! براي همين به رشته طبيعي رفتم، شرايط يزد هم دكتر شدن را ميطلبيد، دكتر نراقي اهل كاشان بود و در يزد زندگي ميكرد، به اضافه دكتر نجفي كه اهل محل تل بود و به يزد نيامد، اينها از همكلاسيهاي من بودند.
قانوني در دانشگاه وجود داشت و آن اينكه وقتي دانشجو سال پنجم را تمام ميكرد يك امتحاني ميگرفتند و با توجه به نمره هركس، هر جايي را ميخواست انتخاب ميكرد براي طي كردن دوره انترني.
من در اين امتحان سوم شدم. بعضي از اساتيد بودند كه خيلي خواهان داشتند و كساني كه تاپ بودند پيش اينها ميرفتند من زير نظر آقايان دكتر صالح، پروفسور عزيزي و پروفسور عدل دوره انترني و تخصص زنان را طي كردم. سال 1320 زمان جنگ جهاني دوم بود كه به دانشگاه رفتم.
مسافرت در آن زمان خيلي مشكل بود، چون بايد از اينجا به اصفهان و از اصفهان به قم و از قم به تهران ميرفتيم و ماشين هم پيدا نميشد.
در آن زمان هنديها اين طرف بودند، روسها شمال، آمريكاييها تهران. سه روز كارمان بود برسيم به تهران و سه روز هم كارمان بود كه برگرديم.
تهران ميرفتم منزل يكي از اقوام به نام آقاي مجتبي بايد بگويم اگر حمايتها و پشتيبانيهاي مرحوم پدرم نبود به اينجا نميرسيدم. اخوي هم بعد از دو سال وارد رشته پزشكي شد. هر دو در دانشگاه تهران تهران درس ميخوانديم. در آن زمان فقط دانشگاه تهران رشته پزشكي داشت. 80 نفر دانشجوي پزشكي بوديم . به تديج رشد كرديم. "
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24 #پزشک
🌐www.paziresh24.com
🔈 @paziresh24
💠بازگشت بیمار به مطب
📌بازگشت بیمار به مطب برای یک پزشک موفقیت است !
آنقدر که بیمار فعال باشد و با حس اعتماد و اطمینان به مطب بازگردد خیلی بیشتر از اینکه مراجعان جدیدی برای پزشک بیایند در رونق کسب و کار پزشک موثر خواهد بود. در زمانی که شلوغی مطب ها و بازار سیاه نوبت دهی یک امتیاز محاسبه میشد کمتر پزشکی به فرآیند بازگشت بیمار به مطب فکر میکرد. اما حالا که تخصص و مهارت ، پیگیری و توجه بیش از هر چیز دیگری برای بیماران مهم است یک پزشک زمانی درست عمل کرده است که بتواند بیماران خود را نگه دارد.
📌چگونه بیماران را به مطب بازگردانیم ؟
نتایج بررسی ها نشان داده اند که ۷۵درصد بیماران از طریق توضیحات شفاهی و یا به اصطلاح تبلیغات دهان به دهان به پزشکان مراجعه میکنند. اما این اتفاق به اسانی نمی افتد ! ...
در ادامه مطلب با ما همراه باشید تا به این سوال پاسخ دهیم که چگونه بیمارانتان را به خود متعهد بسازید...👇🏼
🌐http://bit.ly/2JsDcsg
🔈 @paziresh24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#پذیرش24
📌بازگشت بیمار به مطب برای یک پزشک موفقیت است !
آنقدر که بیمار فعال باشد و با حس اعتماد و اطمینان به مطب بازگردد خیلی بیشتر از اینکه مراجعان جدیدی برای پزشک بیایند در رونق کسب و کار پزشک موثر خواهد بود. در زمانی که شلوغی مطب ها و بازار سیاه نوبت دهی یک امتیاز محاسبه میشد کمتر پزشکی به فرآیند بازگشت بیمار به مطب فکر میکرد. اما حالا که تخصص و مهارت ، پیگیری و توجه بیش از هر چیز دیگری برای بیماران مهم است یک پزشک زمانی درست عمل کرده است که بتواند بیماران خود را نگه دارد.
📌چگونه بیماران را به مطب بازگردانیم ؟
نتایج بررسی ها نشان داده اند که ۷۵درصد بیماران از طریق توضیحات شفاهی و یا به اصطلاح تبلیغات دهان به دهان به پزشکان مراجعه میکنند. اما این اتفاق به اسانی نمی افتد ! ...
در ادامه مطلب با ما همراه باشید تا به این سوال پاسخ دهیم که چگونه بیمارانتان را به خود متعهد بسازید...👇🏼
🌐http://bit.ly/2JsDcsg
🔈 @paziresh24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#پذیرش24
💠جزئیات «مستقل» شدن بیمارستانهای وزارت بهداشت
🔸به دنبال ایجاد برخی حواشی و اما و اگرها درباره مستقل شدن بیمارستانهای وزارت بهداشت، مدیر برنامه ملی اداره بیمارستانهای مستقل وزارت بهداشت با اشاره به جزییات این برنامه، گفت: این اقدام دستورالعملی در راستای شفافیت مدیریتی و مالی در بیمارستانها و در جهت بالفعل کردن یک واحد اجرایی مستقل است.
🔸 دکتر مهدی جعفری در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اقدام وزارت بهداشت در راستای اداره مستقل بیمارستانهای دانشگاههای علوم پزشکی کشور، گفت: این اقدام در راستای استفاده از ظرفیت یک واحد اجرایی مستقل است که در ماده دو آییننامه مالی و معاملاتی دانشگاههای علوم پزشکی کشور به آن اشاره شده است. طبق این ماده، دانشگاهها می توانند واحدهای تابعه را به صورت مستقل اداره کنند.
🌐 www.Paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #اخبار_پزشکی #پزشکی
🔸به دنبال ایجاد برخی حواشی و اما و اگرها درباره مستقل شدن بیمارستانهای وزارت بهداشت، مدیر برنامه ملی اداره بیمارستانهای مستقل وزارت بهداشت با اشاره به جزییات این برنامه، گفت: این اقدام دستورالعملی در راستای شفافیت مدیریتی و مالی در بیمارستانها و در جهت بالفعل کردن یک واحد اجرایی مستقل است.
🔸 دکتر مهدی جعفری در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اقدام وزارت بهداشت در راستای اداره مستقل بیمارستانهای دانشگاههای علوم پزشکی کشور، گفت: این اقدام در راستای استفاده از ظرفیت یک واحد اجرایی مستقل است که در ماده دو آییننامه مالی و معاملاتی دانشگاههای علوم پزشکی کشور به آن اشاره شده است. طبق این ماده، دانشگاهها می توانند واحدهای تابعه را به صورت مستقل اداره کنند.
🌐 www.Paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #اخبار_پزشکی #پزشکی
💠عرضه نسخه آزمایشی اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه پزشکان و بیماران
📌قابل توجه مخاطبان عزیز سامانه پذیرش۲۴
📌اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه پزشکان
این امکان را برای پزشکان و منشی های مطب فراهم میکند تا آنها با توجه به برنامه ای که برای مدیریت مطب خود دارند بتوانند زمان های نوبت دهی خود را ثبت و آنرا در صفحه اختصاصی خود به نمایش بگذارند.
📌اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه بیماران
این امکان را به بیماران میدهد در هر زمانی از شبانه روز بتوانند از پزشک مورد نظر خود نوبت بگیرد ، این اپلیکیشن با نمایش نوبت های خالی پزشک این فرصت را برای بیمار فراهم میکند تا با توجه به زمان و تاریخ مورد نظرش نوبت خودش را تعیین کند.
📌شما میتوانید برای دریافت اپلیکیشن به لینک زیر مراجعه نمایید👇🏼
🌐http://bit.ly/2toEbjl
🔈 @paziresh24
#نرم_افزار_نوبت_دهی #پذیرش24 #نوبت_دهی #نوبتدهی #پزشکان #بیمار #اپلیکیشن
📌قابل توجه مخاطبان عزیز سامانه پذیرش۲۴
📌اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه پزشکان
این امکان را برای پزشکان و منشی های مطب فراهم میکند تا آنها با توجه به برنامه ای که برای مدیریت مطب خود دارند بتوانند زمان های نوبت دهی خود را ثبت و آنرا در صفحه اختصاصی خود به نمایش بگذارند.
📌اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه بیماران
این امکان را به بیماران میدهد در هر زمانی از شبانه روز بتوانند از پزشک مورد نظر خود نوبت بگیرد ، این اپلیکیشن با نمایش نوبت های خالی پزشک این فرصت را برای بیمار فراهم میکند تا با توجه به زمان و تاریخ مورد نظرش نوبت خودش را تعیین کند.
📌شما میتوانید برای دریافت اپلیکیشن به لینک زیر مراجعه نمایید👇🏼
🌐http://bit.ly/2toEbjl
🔈 @paziresh24
#نرم_افزار_نوبت_دهی #پذیرش24 #نوبت_دهی #نوبتدهی #پزشکان #بیمار #اپلیکیشن
پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
عرضه نسخه آزمایشی اپلیکیشن اندروید نوبت دهی ویژه پزشکان و بیماران | پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
قابل توجه مخاطبان عزیز سامانه پذیرش24 اپلیکیشن نوبت دهی ویژه پزشکان این امکان را برای پزشکان و منشی های مطب فراهم میکند تا آنها با توجه به برنامه ای که برای مدیریت مطب خود دارند بتوانند زمان های نوبت دهی خود را ثبت و آنرا در صفحه اختصاصی خود به نمایش بگذارند.
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
(قسمت دوم: توسري خور بوديم!)
📌توسري خور بوديم! ميترسيديم! و اعتماد به نفس نداشتيم! سال پنجم ششم بوديم كه رو آمديم و گل كرديم! فداكاري و بلندپروازي پدرم، مرا بر صندلي دانشكده پزشكي تهران نشاند، چون پول نداشتم.درجمع دانشجويان تهراني راهي نداشتم، چون آنها دنبال تفريح بودند. ما پول نداشتيم، بنابراين به مطالعه رو آوردم: پزشكي و غيرپزشكي.
پيش از ورود به دانشكده پزشكي به داستان خيلي علاقه داشتم. هر وقت دلتنگ ميشدم، كتاب ميخواندم. از اميرارسلان تا اسكندرنامه، داستانهايي كه ذبيحالله منصوري ترجمه ميكرد، همه را ميخواندم.
بعد كه به دانشگاه رفتم فقط كتابهاي پزشكي را ميخواندم.از اساتيد برجسته دانشگاه كه خداوند همه را رحمت كند دكتر عزيزي، دكتر صالح، پروفسور عدل، دكتر راسخ،دكتر انصاري بودند كه همه از خارج آمده بودند.
زماني كه رضا شاه ميخواست دانشگاه تهران را تاسيس كند پروفسور «ابرلن» را از پاريس آورد و ايشان همراه خود يك سري تحصيل كردههاي فرانسه را آورد، غير از دكتر صالح كه تحصيل كرده آمريكا بود.
من زبان انگليسي خواندم . ما زبان را از يزديهايي كه رفته بودند هند، ياد گرفتيم. به شما توصيه ميكنم بهترين معلم زبان را براي بچههايتان بگيريد مخصوصاً از نظر لهجه. براي اينكه بتوانند حرف بزنند.
بعد از اتمام دانشگاه بايد خدمت نظام ميرفتم ـ حتماً بچههايتان را بفرستيد ـ طول مدت نظام دو سال بود. كساني كه فارغالتحصيل ميشدند يك سال و سه ماه ميرفتند خدمات سربازي صحرايي و بعد آنها را ميبردند براي پزشكي. چند روز بعد از روزي كه من فارغالتحصيل شدم و بايد ميرفتم و خودم را معرفي ميكردم، مجلس به دكتر مصدق اختيار داده بود كه قانون وضع كند.
يكي از قوانيني كه وضع كرد اين بود كه فارغالتحصيلان صد تومان به نظام وظيفه بدهند تا معاف شوند! ساعت 5 صبح رفتم درب نظام وظيفه. افسري كه اونجا بود گفت: چقدر زود آمدي؟ گفتم: ترسيدم قانون عوض شود! يك مهر سه گوش مخصوصي داشت كه روي آن نوشته شده بود به موجب فلان قانون و به موجب دستور نخستوزير اين شخص معاف ميشود من بلافاصله آمدم يزد ولي خيلي پشيمان هستم كه چرا نظام نرفتم!
در دوران دانشجويي هزينه زندگيم را پدر ميدادند از قرار ماهي صد و پنجاه تومان. خوابگاه نبودم. مدتي منزل خانم محمودي كه دوست پسرعمويم بود، زندگي ميكردم. دوران رزيدنتي را در خود بيمارستان ميماندم، چون فقط يك رزيدنت بودم. اينجا در بيمارستان ها چند رزيدنت زن داريم در صورتي كه آنجا در بيمارستان زنان يك دستيار آزاد داشت و يك دستيار موظف.
من دستيار آزاد بودم كه دو سال در آنجا كار ميكردم و بعد از آنجا ميرفتم ولي دستيار موظف ميماند و بعد دانشيار و استاد ميشد. من جزو آنها نبودم. يك نفر بودم و شب آنجا ميخوابيدم.
برادرم تهران كار ميكرد و اتاقي اجاره كرده بود. يه آقايي بود به نام هدايت كه از اعجوبههاي مملكت بود. 95 سالش بود و تازه داشت چيني ياد ميگرفت! يك بيمارستان خيريه درست كرده بود كه برادرم آنجا ميرفت.
من با برادرم خيلي فرق داشتم من هميشه سرم در درس بود ولي او به زندگي خيلي اهميت ميداد. چهار جا براي كار ميرفت؛ بيمارستان هدايت، فيروزآبادي و دو جاي ديگر.
برادرم در دوران دانشجويي در سال سوم معده عمل ميكرد. جراح بود و خيلي تاپ بود. اگر دليل موفقيت نسبي من پشتكارم بود ولي دليل موفقيت ايشان استعداد فوقالعاده شان بود. اگر ايشان دنباله كارشان را گرفته بود و مطالعه ميكرد الان از بهترين جراحان ايران هم بالاتر بود. در مطب نشستن و مريض ديدن را دوست نداشت ولي عمل كردن را چرا، در عين حال كه به كارهاي فني و معماري علاقه دارد.
من به يزد برگشتم. چون يك قانوني گذرانده بودند كه پزشكان و دندانپزشكان بايد حتماً دو سال را خارج از مركز باشند. خارج از مركز يعني بعد از قم! بايد دو سال طبابت كنند تا بتوانند به مركز برگردند.
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
(قسمت دوم: توسري خور بوديم!)
📌توسري خور بوديم! ميترسيديم! و اعتماد به نفس نداشتيم! سال پنجم ششم بوديم كه رو آمديم و گل كرديم! فداكاري و بلندپروازي پدرم، مرا بر صندلي دانشكده پزشكي تهران نشاند، چون پول نداشتم.درجمع دانشجويان تهراني راهي نداشتم، چون آنها دنبال تفريح بودند. ما پول نداشتيم، بنابراين به مطالعه رو آوردم: پزشكي و غيرپزشكي.
پيش از ورود به دانشكده پزشكي به داستان خيلي علاقه داشتم. هر وقت دلتنگ ميشدم، كتاب ميخواندم. از اميرارسلان تا اسكندرنامه، داستانهايي كه ذبيحالله منصوري ترجمه ميكرد، همه را ميخواندم.
بعد كه به دانشگاه رفتم فقط كتابهاي پزشكي را ميخواندم.از اساتيد برجسته دانشگاه كه خداوند همه را رحمت كند دكتر عزيزي، دكتر صالح، پروفسور عدل، دكتر راسخ،دكتر انصاري بودند كه همه از خارج آمده بودند.
زماني كه رضا شاه ميخواست دانشگاه تهران را تاسيس كند پروفسور «ابرلن» را از پاريس آورد و ايشان همراه خود يك سري تحصيل كردههاي فرانسه را آورد، غير از دكتر صالح كه تحصيل كرده آمريكا بود.
من زبان انگليسي خواندم . ما زبان را از يزديهايي كه رفته بودند هند، ياد گرفتيم. به شما توصيه ميكنم بهترين معلم زبان را براي بچههايتان بگيريد مخصوصاً از نظر لهجه. براي اينكه بتوانند حرف بزنند.
بعد از اتمام دانشگاه بايد خدمت نظام ميرفتم ـ حتماً بچههايتان را بفرستيد ـ طول مدت نظام دو سال بود. كساني كه فارغالتحصيل ميشدند يك سال و سه ماه ميرفتند خدمات سربازي صحرايي و بعد آنها را ميبردند براي پزشكي. چند روز بعد از روزي كه من فارغالتحصيل شدم و بايد ميرفتم و خودم را معرفي ميكردم، مجلس به دكتر مصدق اختيار داده بود كه قانون وضع كند.
يكي از قوانيني كه وضع كرد اين بود كه فارغالتحصيلان صد تومان به نظام وظيفه بدهند تا معاف شوند! ساعت 5 صبح رفتم درب نظام وظيفه. افسري كه اونجا بود گفت: چقدر زود آمدي؟ گفتم: ترسيدم قانون عوض شود! يك مهر سه گوش مخصوصي داشت كه روي آن نوشته شده بود به موجب فلان قانون و به موجب دستور نخستوزير اين شخص معاف ميشود من بلافاصله آمدم يزد ولي خيلي پشيمان هستم كه چرا نظام نرفتم!
در دوران دانشجويي هزينه زندگيم را پدر ميدادند از قرار ماهي صد و پنجاه تومان. خوابگاه نبودم. مدتي منزل خانم محمودي كه دوست پسرعمويم بود، زندگي ميكردم. دوران رزيدنتي را در خود بيمارستان ميماندم، چون فقط يك رزيدنت بودم. اينجا در بيمارستان ها چند رزيدنت زن داريم در صورتي كه آنجا در بيمارستان زنان يك دستيار آزاد داشت و يك دستيار موظف.
من دستيار آزاد بودم كه دو سال در آنجا كار ميكردم و بعد از آنجا ميرفتم ولي دستيار موظف ميماند و بعد دانشيار و استاد ميشد. من جزو آنها نبودم. يك نفر بودم و شب آنجا ميخوابيدم.
برادرم تهران كار ميكرد و اتاقي اجاره كرده بود. يه آقايي بود به نام هدايت كه از اعجوبههاي مملكت بود. 95 سالش بود و تازه داشت چيني ياد ميگرفت! يك بيمارستان خيريه درست كرده بود كه برادرم آنجا ميرفت.
من با برادرم خيلي فرق داشتم من هميشه سرم در درس بود ولي او به زندگي خيلي اهميت ميداد. چهار جا براي كار ميرفت؛ بيمارستان هدايت، فيروزآبادي و دو جاي ديگر.
برادرم در دوران دانشجويي در سال سوم معده عمل ميكرد. جراح بود و خيلي تاپ بود. اگر دليل موفقيت نسبي من پشتكارم بود ولي دليل موفقيت ايشان استعداد فوقالعاده شان بود. اگر ايشان دنباله كارشان را گرفته بود و مطالعه ميكرد الان از بهترين جراحان ايران هم بالاتر بود. در مطب نشستن و مريض ديدن را دوست نداشت ولي عمل كردن را چرا، در عين حال كه به كارهاي فني و معماري علاقه دارد.
من به يزد برگشتم. چون يك قانوني گذرانده بودند كه پزشكان و دندانپزشكان بايد حتماً دو سال را خارج از مركز باشند. خارج از مركز يعني بعد از قم! بايد دو سال طبابت كنند تا بتوانند به مركز برگردند.
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
💠با نوابغ پزشکی ایران و داستانهای حیرت انگیز آنها آشنا شوید.
📌ایرانیها ازجمله مستعدترین ملیتهای جهان در علوم پزشکی هستند و ثابت کردهاند که با اتکا به هوش ایرانی و تلاش شبانه روزی میتوان بهترین نتایج را کسب کرد. با مروری بر تاریخ مشاهیر پزشکی ایران در گذشته و حال شاهد حضور این نخبگان در عرصه های بین الملل هستیم. با پذیرش ۲۴ همراه باشید تا با داستان زندگی حیرت انگیز چند تن از این نوابغ بیشتر آشنا شوید.
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
🔈 @paziresh24
🌐http://bit.ly/2yuuncx
📌ایرانیها ازجمله مستعدترین ملیتهای جهان در علوم پزشکی هستند و ثابت کردهاند که با اتکا به هوش ایرانی و تلاش شبانه روزی میتوان بهترین نتایج را کسب کرد. با مروری بر تاریخ مشاهیر پزشکی ایران در گذشته و حال شاهد حضور این نخبگان در عرصه های بین الملل هستیم. با پذیرش ۲۴ همراه باشید تا با داستان زندگی حیرت انگیز چند تن از این نوابغ بیشتر آشنا شوید.
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
🔈 @paziresh24
🌐http://bit.ly/2yuuncx
پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
با نوابغ پزشکی ایران و داستانهای حیرت انگیز آنها آشنا شوید | پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
ایرانی ها یکی از پر استعدادترین ملیتهای جهان هستند و در هر زمان و در هر عرصهای با تلاش های شبانه روزی افتخار آفرینی میکنند. پزشکی یکی از سختترین این حوزههاست که دانشمندان زبانزدی در عرصه جهانی عرضه کرده. با پذیرش 24 همراه باشید تا با زندگی حیرت انگیز…
💠حوزه سلامت حتما نباید توسط پزشک اداره شود!
🔶شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در هفدهمین کنگره شنوایی شناسی ایران در هتل المپیک تهران:
🔸یک اشکال در این بین وجود دارد که حوزه وزارت بهداشت، پزشک محور است.
🔸 حوزه سلامت حتما نباید توسط پزشک اداره شود و دنیا نیز چنین نگاهی در حوزه سلامت ندارد. اما، چون ما متخصص اقتصاد بهداشت به اندازه کافی نداریم، اداره بیمارستان ها را به پزشکان سپرده ایم.
🔸 از اول هم پیش بینی می شد اجرای طرح تحول سلامت با این روند دچار مشکل می شود که شده است.
🌐 www.Paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #اخبار_پزشکی #پزشکی
🔶شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در هفدهمین کنگره شنوایی شناسی ایران در هتل المپیک تهران:
🔸یک اشکال در این بین وجود دارد که حوزه وزارت بهداشت، پزشک محور است.
🔸 حوزه سلامت حتما نباید توسط پزشک اداره شود و دنیا نیز چنین نگاهی در حوزه سلامت ندارد. اما، چون ما متخصص اقتصاد بهداشت به اندازه کافی نداریم، اداره بیمارستان ها را به پزشکان سپرده ایم.
🔸 از اول هم پیش بینی می شد اجرای طرح تحول سلامت با این روند دچار مشکل می شود که شده است.
🌐 www.Paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #اخبار_پزشکی #پزشکی
💠لحظات خندهدار برای پزشکان
📌یک مرد ۳۰ ساله به اتاق معاینه آمد و آرام برگه آزمایشی را روی میز گذاشت. نگاهی به ورقه انداختم، دیدم تست بارداری (B–hcg) است. اینطور مواقع خیلی از آقایان موقع نشان دادن ورقه آزمایش همسرشان هم هیجانزده هستند و هم کمی تا قسمتی خجالت میکشند. اگر اتفاقا کس دیگری در اتاق معاینه باشد، معمولا خیلی آرام به مراجعهکننده می گویم : «مثبته» یا «منفیه» و اگر دیدم متوجه منظورم نشده، روشن میگویم خانم باردار است یا نیست.
نگاهی به آزمایش که انداختم دیدم با تیتر بالا مثبت است.
بنابراین گفتم: مثبته.
و چون تحیر آقا را دیدم گفتم: یعنی خانم حامله است.
دیدم خجالتزده سرش را زیر انداخت و رفت. گفتم خوب خجالتی است دیگر و مشغول ویزیت یک بیمار دیگر شدم.
چند دقیقه بعد دیدم دوباره آرام آمد. با خودم گفتم حتما حاملگی ناخواسته بوده و استرس آقا به این خاطر است.
آقا گفت: آخه میخوام بدونم مشکلش چیه.
گفتم: این که فقط یه تست بارداریه، اگه خانم مشکل خاصی داره بره پیش یک پزشک زنان، ویزیت بشه.
گفت: نه دکتر، باردار چیه.
اینجا بود که فورا متوجه غیرعادی بودن قضایا شدم، ممکن بود آزمایش برای یک خانم ازدواجنکرده باشد. پرسیدم که اسم بیمار چیست ولی متوجه شدم برگه آزمایش را اشتباه دستش دادهاند. او میخواست بداند چربی و قتند مادر ۶۰ سالهاش چطور است! شانس با من بود که مراجعهکننده خجول و بافرهنگی داشتم!
از آن موقع هر وقت برگه آزمایشی را دستم میدهند، میپرسم: اسم بیمار شما اینه؟ چند سالشه؟ حالا آزمایش هر چه میخواهد باشد!
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#لطیفه_های_پزشکی
📌یک مرد ۳۰ ساله به اتاق معاینه آمد و آرام برگه آزمایشی را روی میز گذاشت. نگاهی به ورقه انداختم، دیدم تست بارداری (B–hcg) است. اینطور مواقع خیلی از آقایان موقع نشان دادن ورقه آزمایش همسرشان هم هیجانزده هستند و هم کمی تا قسمتی خجالت میکشند. اگر اتفاقا کس دیگری در اتاق معاینه باشد، معمولا خیلی آرام به مراجعهکننده می گویم : «مثبته» یا «منفیه» و اگر دیدم متوجه منظورم نشده، روشن میگویم خانم باردار است یا نیست.
نگاهی به آزمایش که انداختم دیدم با تیتر بالا مثبت است.
بنابراین گفتم: مثبته.
و چون تحیر آقا را دیدم گفتم: یعنی خانم حامله است.
دیدم خجالتزده سرش را زیر انداخت و رفت. گفتم خوب خجالتی است دیگر و مشغول ویزیت یک بیمار دیگر شدم.
چند دقیقه بعد دیدم دوباره آرام آمد. با خودم گفتم حتما حاملگی ناخواسته بوده و استرس آقا به این خاطر است.
آقا گفت: آخه میخوام بدونم مشکلش چیه.
گفتم: این که فقط یه تست بارداریه، اگه خانم مشکل خاصی داره بره پیش یک پزشک زنان، ویزیت بشه.
گفت: نه دکتر، باردار چیه.
اینجا بود که فورا متوجه غیرعادی بودن قضایا شدم، ممکن بود آزمایش برای یک خانم ازدواجنکرده باشد. پرسیدم که اسم بیمار چیست ولی متوجه شدم برگه آزمایش را اشتباه دستش دادهاند. او میخواست بداند چربی و قتند مادر ۶۰ سالهاش چطور است! شانس با من بود که مراجعهکننده خجول و بافرهنگی داشتم!
از آن موقع هر وقت برگه آزمایشی را دستم میدهند، میپرسم: اسم بیمار شما اینه؟ چند سالشه؟ حالا آزمایش هر چه میخواهد باشد!
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#لطیفه_های_پزشکی
💠محیط های درمانی را با روحیه کودکان سازگار کنید!
📌مراکز درمانی با هدف درمان و بهبود بیماران احداث میشوند، اما سیستم ارزیابی در ایران بیشتر به جنبههای کیفیت خدمات میپردازد و متاسفانه به رضایت کاربران از عوامل فیزیکی کمتر پرداخته شده.
📌مطالعات معماران، پزشکان، پرستاران و روانشناسان حاکی از آن است که محیط های درمانی بر روند درمان و بهبود بیماران تاثیر زیادی دارند. این مساله هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که مخاطب مراکز درمانی کودکان باشند.
📌محیط های درمانی کودکان یکی از موضوعات اصلی و حساس در حوزه درمان است. مخصوصا کودکانی که دوره درمان طولانی دارند و مجبورند مدت زمان زیادی را در بیمارستان بگذرانند.
📌طراحی ضعیف محیط های درمانی میتواند بر روان کودک تاثیر منفی بگذارد و در آنها استرس را ایجاد و یا تشدید کند. به همین دلیل در اکثر کشورها به طراحی محیط درمان کودکان توجه ویژهای شده.
🌐http://bit.ly/2JPDIkp
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
📌مراکز درمانی با هدف درمان و بهبود بیماران احداث میشوند، اما سیستم ارزیابی در ایران بیشتر به جنبههای کیفیت خدمات میپردازد و متاسفانه به رضایت کاربران از عوامل فیزیکی کمتر پرداخته شده.
📌مطالعات معماران، پزشکان، پرستاران و روانشناسان حاکی از آن است که محیط های درمانی بر روند درمان و بهبود بیماران تاثیر زیادی دارند. این مساله هنگامی اهمیت بیشتری پیدا میکند که مخاطب مراکز درمانی کودکان باشند.
📌محیط های درمانی کودکان یکی از موضوعات اصلی و حساس در حوزه درمان است. مخصوصا کودکانی که دوره درمان طولانی دارند و مجبورند مدت زمان زیادی را در بیمارستان بگذرانند.
📌طراحی ضعیف محیط های درمانی میتواند بر روان کودک تاثیر منفی بگذارد و در آنها استرس را ایجاد و یا تشدید کند. به همین دلیل در اکثر کشورها به طراحی محیط درمان کودکان توجه ویژهای شده.
🌐http://bit.ly/2JPDIkp
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
محیط های درمانی را با روحیه کودکان سازگار کنید | پذیرش24 - نرم افزار مدیریت کلینیک و نوبت دهی
اکثر ما در خاطرات کودکیمان از دکتر و آمپول و بیمارستان وحشت داشتیم و این حس هنوز هم در بعضی از افراد کم و بیش وجود دارد. طراحی ضعیف محیط های درمانی میتواند بر روان کودک تاثیر منفی بگذارد و در آنها استرس را ایجاد و یا تشدید کند. به همین دلیل در اکثر کشورها…
💠خاطرات پزشکی :
✒️دکتر صالح صباغی :
🔸عصب کشی یا اندو ! مسئله این است...
🔻یه خاطره از دوران رزیدنتی: اون موقع تو یه درمانگاه کار میکردم که خیلی از مریضها میومدن دندونشونو بکشن و من همیشه سعی میکردم منصرفشون کنم و دندون رو اندو کنم که هم به نفع مریض باشه هم خودم:) یه بار یکی از همین مریضا اومده بود و بعد از کلی توضیح دادن راضی شد که دندونشو عصب کشی کنه.. منم خوشحال.. تا اومدم که بیحسی تزریق کنم مریض پرسید: آقای دکتر اول دندونمو عصب کشی میکنید بعد میکشید یا اول میکشید بعد عصب کشی میکنین؟؟!!! میخواستم سرمو همونجا بکوبم به دیوار :)
🌐 @paziresh24
📎 https://www.paziresh24.com
#خاطرات_پزشکی #پذیرش24
✒️دکتر صالح صباغی :
🔸عصب کشی یا اندو ! مسئله این است...
🔻یه خاطره از دوران رزیدنتی: اون موقع تو یه درمانگاه کار میکردم که خیلی از مریضها میومدن دندونشونو بکشن و من همیشه سعی میکردم منصرفشون کنم و دندون رو اندو کنم که هم به نفع مریض باشه هم خودم:) یه بار یکی از همین مریضا اومده بود و بعد از کلی توضیح دادن راضی شد که دندونشو عصب کشی کنه.. منم خوشحال.. تا اومدم که بیحسی تزریق کنم مریض پرسید: آقای دکتر اول دندونمو عصب کشی میکنید بعد میکشید یا اول میکشید بعد عصب کشی میکنین؟؟!!! میخواستم سرمو همونجا بکوبم به دیوار :)
🌐 @paziresh24
📎 https://www.paziresh24.com
#خاطرات_پزشکی #پذیرش24
💠ترمیم زخم...
✒️نشریه نوین پزشکی
🔻زخمِ خودنما به من خيره شده است و در کمال تعجب ميبينم که نميتوانم اين واکنش عميقا احساسي را در خودم کنترل کنم. داغ يک زخم بزرگ و برافروخته، بر سينه او مانده و منطقهاي را که روزي پستان راستش در آن قرار داشت، در بر گرفته است. تازه بعد از اينکه بهآرامي بانداژ شل را برميدارم، ميفهمم که او هم براي اولين بار است که آثار مخرب جراحياش را به چشم ميبيند. يک نگاه کوتاه به زخم مياندازد و سپس روي از آن برميگرداند و اشکش راه ميافتد. معلوم است که آمادگي اين وضع را نداشته است.
من هم همينطور.
بيمار تازه به اين محل آمده و به عنوان اولين مراجعه بعد از عمل ماستکتومي 3 هفته پيش خود، به بخش اورژانس مراجعه کرده است. من هم به خيال خود تصور ميکردم يک کنترل ساده زخم را انجام دهم، خيال بيمار را راحت سازم که زخم عفوني نيست و احتمالاً او را با انکولوژيستهايمان مرتبط کنم. اما به محض آن که پانسمان را کنار زدم، دريافتم که درِ صندوقچهاي مملو از احساسات مشکلساز را گشودهام که نميتوان آنها را ناديده گرفت. آثار روانشناختي به حدي زيانبار بود که تا همين امروز اين جرأت را از او سلب کرده بود که اين تکههاي کوچک چسب را از روي پوست خود بردارد و وضعيت را بررسي کند.
او سابقه طبياش را به طور مختصر بيان کرد: ابتدا کشف يک برجستگي کوچک، اخيرا تشخيص سرطان پستان، ماستکتومي و برداشتن غدد لنفاوي. اما اين تنها نيمياز داستان بود و من ميدانستم که ميبايست پرده از شرح حال واقعي برداشته ميشد. به دنبال عمل جراحي، او همه چيز را فراموش کرد و به شهر ديگري، يعني اين شهر نقل مکان کرد بدون آن که برنامه مشخصي براي پيگيري مشکلش داشته باشد. او اشارههايي به مشکلاتش با پزشکش و مشکلاتي در زندگي شخصيش کرد. شکي نيست که زن بيچاره به حمايت نياز داشت و به فرصتي تا تمام آنچه را که در درون خود نگه داشته بود، با فردي مورد اطمينان درميان نهد، با کسي مثل من.
با اين حال از واکنش خودم جا خورده بودم. پيش از اين فکر ميکردم در طول ساليان متمادي، آنقدر بيماري ديدهام که بتوانم واقعيت حرفهاي خود را حفظ کنم. اما اکنون زني 50 ساله را ميديدم با زخمي زننده و نخراشيده که با بيرحمي تمام بخشي حياتي از ظاهر زنانه او را به يغما برده بود. رگههايي از خشم در وجودم احساس کردم و با خود انديشيدم که سرنوشت تا چه حد ميتواند مبتني بر تصادف و عدم انصاف باشد که بيهيچ دليل روشني عاقبتي اين چنين شوم را براي اين زن رقم زند. تازه داشتم تصور ميکردم که چه احساسي دارد. بدتر آن که اين خطر قريبالوقوع احساس ميشد که بهاي سنگيني که او پرداخته، در نجات وي از بدخيمي هولناکش بياثر باشد.
بخشي از وجودم ميخواست در کنار او بنشيند و به او اجازه دهد درحالي که تمام داستان را از ابتدا تعريف ميکند، صورتش گريه کند. آرزو داشتم فرصتي براي بيمارم فراهم سازم تا انگيزههايش را از جدا کردن راهش از پزشک قبلي بازگو کند تا بلکه دريابم چرا به نظر، هيچ کس در اين دوره دشوار زندگي در کنارش نيست. اما از سوي ديگر، صدايي مدام در گوشم نق ميزد که بيماران ديگري هم هستند که بايد ويزيت شوند، يک اتاق انتظار پر از بيماران جديد که مرتب بر تعدادشان افزوده ميشد. با خود فکر کردم که اختصاص چه مقدار زمان براي هر بيمار مناسب است بهخصوص به قيمت کاهش زمان ويزيت بيماران ديگر. وقتي بيماري از پزشکش بيش از کمک طبي، استمداد عاطفي بخواهد چطور؟ من آموختهام که تشخيص دهم و درمان کنم و بيماري را ريشهکن کنم اما چه بايد کرد وقتي آنچه بيمارم بيش از همه به آن محتاج است، اندکي مبهمتر است، چيزي شبيه به احساس همدردي. چنين لحظههايي، هنر مکتوم پزشکي را در وجودمان بر ميانگيزد، هنري که بسياري افراد آرزوي تعالي در آن را دارند اما استاد شدن در آن ممکن است به قيمت يک عمر تمام شود. من هميشه تلاش ميکنم پيش از هرچيز حامي بيمارانم باشم اما غالبا ناچارم با محدوديت هميشگي زمان دست و پنجه نرم کنم. برخي اوقات شايد اصلا لازم نباشد درمان کنم. شايد فقط بايد يک نفس عميق بکشم و به حرفهاي بيمارم گوش دهم.
پس من نشستم و او سفره دلش را کاملا باز کرد. در انتها، به او اطمينان دادم که زخم به خوبي ترميم يافته است. به يک معنا حرفم درست بود. به يک معنا فرايند ترميم تازه شروع شده بود...
🌐 www.paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #داستان_پزشکی #داستان_پزشکان
✒️نشریه نوین پزشکی
🔻زخمِ خودنما به من خيره شده است و در کمال تعجب ميبينم که نميتوانم اين واکنش عميقا احساسي را در خودم کنترل کنم. داغ يک زخم بزرگ و برافروخته، بر سينه او مانده و منطقهاي را که روزي پستان راستش در آن قرار داشت، در بر گرفته است. تازه بعد از اينکه بهآرامي بانداژ شل را برميدارم، ميفهمم که او هم براي اولين بار است که آثار مخرب جراحياش را به چشم ميبيند. يک نگاه کوتاه به زخم مياندازد و سپس روي از آن برميگرداند و اشکش راه ميافتد. معلوم است که آمادگي اين وضع را نداشته است.
من هم همينطور.
بيمار تازه به اين محل آمده و به عنوان اولين مراجعه بعد از عمل ماستکتومي 3 هفته پيش خود، به بخش اورژانس مراجعه کرده است. من هم به خيال خود تصور ميکردم يک کنترل ساده زخم را انجام دهم، خيال بيمار را راحت سازم که زخم عفوني نيست و احتمالاً او را با انکولوژيستهايمان مرتبط کنم. اما به محض آن که پانسمان را کنار زدم، دريافتم که درِ صندوقچهاي مملو از احساسات مشکلساز را گشودهام که نميتوان آنها را ناديده گرفت. آثار روانشناختي به حدي زيانبار بود که تا همين امروز اين جرأت را از او سلب کرده بود که اين تکههاي کوچک چسب را از روي پوست خود بردارد و وضعيت را بررسي کند.
او سابقه طبياش را به طور مختصر بيان کرد: ابتدا کشف يک برجستگي کوچک، اخيرا تشخيص سرطان پستان، ماستکتومي و برداشتن غدد لنفاوي. اما اين تنها نيمياز داستان بود و من ميدانستم که ميبايست پرده از شرح حال واقعي برداشته ميشد. به دنبال عمل جراحي، او همه چيز را فراموش کرد و به شهر ديگري، يعني اين شهر نقل مکان کرد بدون آن که برنامه مشخصي براي پيگيري مشکلش داشته باشد. او اشارههايي به مشکلاتش با پزشکش و مشکلاتي در زندگي شخصيش کرد. شکي نيست که زن بيچاره به حمايت نياز داشت و به فرصتي تا تمام آنچه را که در درون خود نگه داشته بود، با فردي مورد اطمينان درميان نهد، با کسي مثل من.
با اين حال از واکنش خودم جا خورده بودم. پيش از اين فکر ميکردم در طول ساليان متمادي، آنقدر بيماري ديدهام که بتوانم واقعيت حرفهاي خود را حفظ کنم. اما اکنون زني 50 ساله را ميديدم با زخمي زننده و نخراشيده که با بيرحمي تمام بخشي حياتي از ظاهر زنانه او را به يغما برده بود. رگههايي از خشم در وجودم احساس کردم و با خود انديشيدم که سرنوشت تا چه حد ميتواند مبتني بر تصادف و عدم انصاف باشد که بيهيچ دليل روشني عاقبتي اين چنين شوم را براي اين زن رقم زند. تازه داشتم تصور ميکردم که چه احساسي دارد. بدتر آن که اين خطر قريبالوقوع احساس ميشد که بهاي سنگيني که او پرداخته، در نجات وي از بدخيمي هولناکش بياثر باشد.
بخشي از وجودم ميخواست در کنار او بنشيند و به او اجازه دهد درحالي که تمام داستان را از ابتدا تعريف ميکند، صورتش گريه کند. آرزو داشتم فرصتي براي بيمارم فراهم سازم تا انگيزههايش را از جدا کردن راهش از پزشک قبلي بازگو کند تا بلکه دريابم چرا به نظر، هيچ کس در اين دوره دشوار زندگي در کنارش نيست. اما از سوي ديگر، صدايي مدام در گوشم نق ميزد که بيماران ديگري هم هستند که بايد ويزيت شوند، يک اتاق انتظار پر از بيماران جديد که مرتب بر تعدادشان افزوده ميشد. با خود فکر کردم که اختصاص چه مقدار زمان براي هر بيمار مناسب است بهخصوص به قيمت کاهش زمان ويزيت بيماران ديگر. وقتي بيماري از پزشکش بيش از کمک طبي، استمداد عاطفي بخواهد چطور؟ من آموختهام که تشخيص دهم و درمان کنم و بيماري را ريشهکن کنم اما چه بايد کرد وقتي آنچه بيمارم بيش از همه به آن محتاج است، اندکي مبهمتر است، چيزي شبيه به احساس همدردي. چنين لحظههايي، هنر مکتوم پزشکي را در وجودمان بر ميانگيزد، هنري که بسياري افراد آرزوي تعالي در آن را دارند اما استاد شدن در آن ممکن است به قيمت يک عمر تمام شود. من هميشه تلاش ميکنم پيش از هرچيز حامي بيمارانم باشم اما غالبا ناچارم با محدوديت هميشگي زمان دست و پنجه نرم کنم. برخي اوقات شايد اصلا لازم نباشد درمان کنم. شايد فقط بايد يک نفس عميق بکشم و به حرفهاي بيمارم گوش دهم.
پس من نشستم و او سفره دلش را کاملا باز کرد. در انتها، به او اطمينان دادم که زخم به خوبي ترميم يافته است. به يک معنا حرفم درست بود. به يک معنا فرايند ترميم تازه شروع شده بود...
🌐 www.paziresh24.com
🔈 @paziresh24
#پذیرش24 #داستان_پزشکی #داستان_پزشکان
✨استرس و تاب آوری در پزشکان✨
🔸هیچ کس به دیدن یک پزشک مضطرب عادت ندارد. اما آیا پزشکان واقعا مضطرب نمیشوند؟
ادامه مطلب👇🏼
🌐http://bit.ly/2sTxepm
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
🔸هیچ کس به دیدن یک پزشک مضطرب عادت ندارد. اما آیا پزشکان واقعا مضطرب نمیشوند؟
ادامه مطلب👇🏼
🌐http://bit.ly/2sTxepm
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
(قسمت سوم: خاطره دستياري اولين عمل)
📌در سال 1332 به يزد آمدم. وقتي با اتوبوس به اينجا رسيدم حدود عصر بود. شب بود كه مرحوم خانم دكتر مرشد زنگ زدند و گفتند يك مريضي اينجا هست شما بيا ايشان را ببين! خانم مرشد ماما بود و مسئوليت زايشگاه شير و خورشيد را برعهده داشت.
زايشگاه شير و خورشيد پشت خانه نواب بود كه متعلق به مرحوم كوچكزاده بود.
منزلي بود كه آن را تبديل به زايشگاه كرده بودند كه هيچ چيز هم نداشت. يك وقت يك كاشيكاري در يزد بود به نام زيني. آمده بودند يك اتاق را با كاشي زيني فرش كرده بودند و اسمش را گذاشته بودند اتاق عمل.
رفتم آنجا. بيماري را كه قاليباف بود از ده بالا آورده بودند. 5 ـ 6 روزي با اين وضعيت در ده بالا بوده و بچه هم به طور عرضي قرار گرفته بود. قاليبافان قديم در اتاقهايي كار ميكردند كه نور نداشت و تاريك بود، در ضمن تغذيه خوبي هم نداشتند، لگنهايشان تنگ بود و هميشه دچار مشكل ميشدند.
همسر دكتر مرشد آمد و بدون اينكه چيزي به من بگويد بچه را چرخاند و بدنيا آورد. وقتي رفت جفت را در بياورد، گفت: آقاي دكتر جفت را نميبينم. گفتم: رحم را پاره كردي. گفتم: اگر وسيله داريد من بدوزم. دو تا تشت داشتند، دستمان را در تشت اول شستيم و بعد در تشت دوم آبكشي ميكرديم. يه خانمي بود ماسك را به صورت مريض گذاشت. تشخيص درست بود. زهدان پاره شده بود. حالا ميخواستم مريض را بدوزم نميتوانستم، چون هيچ وسيلهاي نداشتم و مريض مُرد! بچه هم مرده به دنيا آمده بود! اين اولين كارم در يزد بود. دو ساعت بعد از اين كه به يزد رسيدم!
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
(قسمت سوم: خاطره دستياري اولين عمل)
📌در سال 1332 به يزد آمدم. وقتي با اتوبوس به اينجا رسيدم حدود عصر بود. شب بود كه مرحوم خانم دكتر مرشد زنگ زدند و گفتند يك مريضي اينجا هست شما بيا ايشان را ببين! خانم مرشد ماما بود و مسئوليت زايشگاه شير و خورشيد را برعهده داشت.
زايشگاه شير و خورشيد پشت خانه نواب بود كه متعلق به مرحوم كوچكزاده بود.
منزلي بود كه آن را تبديل به زايشگاه كرده بودند كه هيچ چيز هم نداشت. يك وقت يك كاشيكاري در يزد بود به نام زيني. آمده بودند يك اتاق را با كاشي زيني فرش كرده بودند و اسمش را گذاشته بودند اتاق عمل.
رفتم آنجا. بيماري را كه قاليباف بود از ده بالا آورده بودند. 5 ـ 6 روزي با اين وضعيت در ده بالا بوده و بچه هم به طور عرضي قرار گرفته بود. قاليبافان قديم در اتاقهايي كار ميكردند كه نور نداشت و تاريك بود، در ضمن تغذيه خوبي هم نداشتند، لگنهايشان تنگ بود و هميشه دچار مشكل ميشدند.
همسر دكتر مرشد آمد و بدون اينكه چيزي به من بگويد بچه را چرخاند و بدنيا آورد. وقتي رفت جفت را در بياورد، گفت: آقاي دكتر جفت را نميبينم. گفتم: رحم را پاره كردي. گفتم: اگر وسيله داريد من بدوزم. دو تا تشت داشتند، دستمان را در تشت اول شستيم و بعد در تشت دوم آبكشي ميكرديم. يه خانمي بود ماسك را به صورت مريض گذاشت. تشخيص درست بود. زهدان پاره شده بود. حالا ميخواستم مريض را بدوزم نميتوانستم، چون هيچ وسيلهاي نداشتم و مريض مُرد! بچه هم مرده به دنيا آمده بود! اين اولين كارم در يزد بود. دو ساعت بعد از اين كه به يزد رسيدم!
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
💠خاطرات مرحوم دکتر جلال مجیبیان از زبان خودش
(قسمت چهارم: اولين متخصص در يزد)
📌متخصص زنان ديگري آن زمان در يزد نبود. دكتر مرشد هم كه اين جور كارها را انجام نميداد. دكتر متخصص ديگري هم نداشتيم. البته دكتر رشتي هم داشتيم كه كارهايي ميكردند، خود دكتر مرشد هم يك كارهايي ميكرد.
اينجا بود كه تصميم گرفتم در يزد بمانم و ماندم. يادم نميرود ساعت يك بعد از نيمهشب بود كه به منزل برگشتم. پدرم درب خانه ايستاده بود و قدم ميزد پرسيد: چطور شد؟ گفتم مُردش! گفت: مردش؟ فردا صبح وسايلت رو جمع كن و از اينجا برو! مگه تو از اين به بعد ميتوان اينجا زندگي كني؟
بعد از اين كه مرحوم دكتر مرشد در انتخابات مجلس شورا شكست خورد، ديگر نتوانست در يزد بماند. دكتر مرشد و خانمش به تهران منتقل شدند. ابتدا دكتر رفتند و پس از چند ماه هم خانمشان.
به همين دليل من را در زايشگاه بهمن استخدام كردند.يك جايي بود متعلق به كازروني نرسيده به ميدان ميرچخماق، كه الان فكر ميكنم بانك صادرات است. يك تيمچه بود كه شير و خورشيد آن را اجاره و درمانگاه كرده بود.يك آقاي جورابي هم بود كه سوزنزن بود، آدم خيلي خوبي بود. در آن زمان، آب را جوش ميآوردند و سرنگها و سوزنها را در آن ميجوشاندند وآمپول ميزدند.
صبحها درمانگاه ميرفتم و هر جور مريضي را ميديدم. عصرها هم جلوي سهل بن علي مقابل منزل آقاي خيراللهي و در مطب سابق مرحوم دكتر طاهري طبابت ميكردم. در زايشگاه هم در زمان ضرورت ويزيت، جراحي و زايمان ميكردم.
من بعد از اين كه تخصص را گرفتم به يزد آمدم. اولين متخصص زنان در يزد بودم. قبل از من، مرحوم دكتر ميرجليلي در يزد فعاليت داشت كه جراح متخصص بود و گاهي سزارين هم ميكرد. دكتر منشادي هم بود كه جراحي خوانده بود اما مدرك نداشت.
ضمن آن كه مرحوم دكتر رونق حدوداً ده سال بعد از من آمد. هر كس كه در زمان انترني در يكي از بخشهاي جراحي دوره ديده بود، ميآمد اينجا و متخصص! ميشد.
قبل از من تنها كسي كه متخصص بود دكتر ميرجليلي بود. من در سال 1332 با تخصص زنان به يزد آمدم و از آن موقع هم يزد هستم و هيچ كجا نرفتم. 62 سال است كه يزد هستم.
آقاي دكتر محمد مسعود در بهداري تفت فعاليت داشت. دو ماهي بود كه من آمده بودم. مطب من يك اتاقي داشت كه اتاق انتظار بود و يك اتاق هم اتاق خودم بود و يك اتاقي هم بود كه دو تا پله ميرفت پايين و چاه و منبع داشت و يك اتاق داشت كه آن را تبديل به اتاق جراحي كرده بودم. يك تخت ساخت تهران را از تهران آورده بودم. كيسه خون و اينها هم نبود. سِرُم را هم از تهران براي خودم آورده بودم.
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
(قسمت چهارم: اولين متخصص در يزد)
📌متخصص زنان ديگري آن زمان در يزد نبود. دكتر مرشد هم كه اين جور كارها را انجام نميداد. دكتر متخصص ديگري هم نداشتيم. البته دكتر رشتي هم داشتيم كه كارهايي ميكردند، خود دكتر مرشد هم يك كارهايي ميكرد.
اينجا بود كه تصميم گرفتم در يزد بمانم و ماندم. يادم نميرود ساعت يك بعد از نيمهشب بود كه به منزل برگشتم. پدرم درب خانه ايستاده بود و قدم ميزد پرسيد: چطور شد؟ گفتم مُردش! گفت: مردش؟ فردا صبح وسايلت رو جمع كن و از اينجا برو! مگه تو از اين به بعد ميتوان اينجا زندگي كني؟
بعد از اين كه مرحوم دكتر مرشد در انتخابات مجلس شورا شكست خورد، ديگر نتوانست در يزد بماند. دكتر مرشد و خانمش به تهران منتقل شدند. ابتدا دكتر رفتند و پس از چند ماه هم خانمشان.
به همين دليل من را در زايشگاه بهمن استخدام كردند.يك جايي بود متعلق به كازروني نرسيده به ميدان ميرچخماق، كه الان فكر ميكنم بانك صادرات است. يك تيمچه بود كه شير و خورشيد آن را اجاره و درمانگاه كرده بود.يك آقاي جورابي هم بود كه سوزنزن بود، آدم خيلي خوبي بود. در آن زمان، آب را جوش ميآوردند و سرنگها و سوزنها را در آن ميجوشاندند وآمپول ميزدند.
صبحها درمانگاه ميرفتم و هر جور مريضي را ميديدم. عصرها هم جلوي سهل بن علي مقابل منزل آقاي خيراللهي و در مطب سابق مرحوم دكتر طاهري طبابت ميكردم. در زايشگاه هم در زمان ضرورت ويزيت، جراحي و زايمان ميكردم.
من بعد از اين كه تخصص را گرفتم به يزد آمدم. اولين متخصص زنان در يزد بودم. قبل از من، مرحوم دكتر ميرجليلي در يزد فعاليت داشت كه جراح متخصص بود و گاهي سزارين هم ميكرد. دكتر منشادي هم بود كه جراحي خوانده بود اما مدرك نداشت.
ضمن آن كه مرحوم دكتر رونق حدوداً ده سال بعد از من آمد. هر كس كه در زمان انترني در يكي از بخشهاي جراحي دوره ديده بود، ميآمد اينجا و متخصص! ميشد.
قبل از من تنها كسي كه متخصص بود دكتر ميرجليلي بود. من در سال 1332 با تخصص زنان به يزد آمدم و از آن موقع هم يزد هستم و هيچ كجا نرفتم. 62 سال است كه يزد هستم.
آقاي دكتر محمد مسعود در بهداري تفت فعاليت داشت. دو ماهي بود كه من آمده بودم. مطب من يك اتاقي داشت كه اتاق انتظار بود و يك اتاق هم اتاق خودم بود و يك اتاقي هم بود كه دو تا پله ميرفت پايين و چاه و منبع داشت و يك اتاق داشت كه آن را تبديل به اتاق جراحي كرده بودم. يك تخت ساخت تهران را از تهران آورده بودم. كيسه خون و اينها هم نبود. سِرُم را هم از تهران براي خودم آورده بودم.
ادامه دارد...
#دکتر_مجیبیان_پزشک_شهیر_یزدی
#پذیرش24
🔈 @paziresh24
و باز هم #پذیرش24_در_صدر
کسب مقام اول در مرحله نخست رویداد استارتاپ جاده ابریشم توسط تیم @paziresh24
این موفقیت را به کاربران ، همراهان ، سرمایه گذاران و همه حامیانمان تبریک می گوییم
کسب مقام اول در مرحله نخست رویداد استارتاپ جاده ابریشم توسط تیم @paziresh24
این موفقیت را به کاربران ، همراهان ، سرمایه گذاران و همه حامیانمان تبریک می گوییم
💠با ثروتمندترین پزشکان جهان آشنا شوید!
📌پزشکان شهرت خاصی در زمینه ثروتمند بودن دارند. سطح درآمد پزشکان از پر حاشیه ترین بحث های امروزی است. اما باید بدانیم که این درآمد های چند صد میلیون دلاری تنها به تعداد اندکی از جامعه پزشکان جهان مربوط می شود. این در حالی است که درآمد تعداد زیادی از پزشکان زیر حد استاندارد است که حتی باعث ترک کار بسیاری از پزشکان نیز شده .
با پذیرش 24 همراه باشید تا با ده نفر از ثروتمندترین پزشکان جهان و درآمدهای نجومی آنها آشنا شوید.👇🏻
🌐shorturl.at/EGPQ8
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
📌پزشکان شهرت خاصی در زمینه ثروتمند بودن دارند. سطح درآمد پزشکان از پر حاشیه ترین بحث های امروزی است. اما باید بدانیم که این درآمد های چند صد میلیون دلاری تنها به تعداد اندکی از جامعه پزشکان جهان مربوط می شود. این در حالی است که درآمد تعداد زیادی از پزشکان زیر حد استاندارد است که حتی باعث ترک کار بسیاری از پزشکان نیز شده .
با پذیرش 24 همراه باشید تا با ده نفر از ثروتمندترین پزشکان جهان و درآمدهای نجومی آنها آشنا شوید.👇🏻
🌐shorturl.at/EGPQ8
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#نرم_افزار_نوبت_دهی
#نوبتدهی
💠دیجیتال مارکتینگ پزشکی: گام اول وب سایت
📌هر روز که میگذرد تعداد بیشتری از پزشکان به استفاده از شیوههای بازاریابی دیجیتال روی میآورند. افزایش استفاده از دیجیتال مارکتینگ به این دلیل است که پزشکان متوجه شدهاند که برای رسیدن به اهدافی که دارند و همچنین برای جذب مشتریان بالقوه بهترین راه به کار بردن شیوههای بازاریابی دیجیتال است.
📌اما سوالی که برای بیشتر پزشکان مطرح میشود این است که ابزارهای دیجیتال مارکتینگ پزشکی چیست و چگونه میتوان به بهترین نحو از آنها استفاده کرد؟
📌اول از همه یک وب سایت بهینه داشته باشید!
در انتخاب و طراحی وب سایت های پزشکی-درمانی باید خیلی مراقب و محتاط باشید، زیرا اکثر کسانی که در اینترنت، وب سایتهای پزشکی را جستجو میکنند مشکلی دارند و پریشان هستند. بنابراین یک وب سایت پزشکی باید کاربر پسند باشد، یعنی کاربر بتواند به راحتی برای درمان مشکلی که دارد به سمت پزشک مناسب هدایت شود، او باید بتواند اطلاعات و رزومه پزشکان را مطالعه کند تا اعتمادش جلب شود، همچنین در صورت نیاز بتواند به راحتی قبضهای لازم را پرداخت کند.
🌐 yon.ir/lWCfD
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#دیجیتال_مارکتینگ_پزشکی
#وب_سایت_پزشکی
📌هر روز که میگذرد تعداد بیشتری از پزشکان به استفاده از شیوههای بازاریابی دیجیتال روی میآورند. افزایش استفاده از دیجیتال مارکتینگ به این دلیل است که پزشکان متوجه شدهاند که برای رسیدن به اهدافی که دارند و همچنین برای جذب مشتریان بالقوه بهترین راه به کار بردن شیوههای بازاریابی دیجیتال است.
📌اما سوالی که برای بیشتر پزشکان مطرح میشود این است که ابزارهای دیجیتال مارکتینگ پزشکی چیست و چگونه میتوان به بهترین نحو از آنها استفاده کرد؟
📌اول از همه یک وب سایت بهینه داشته باشید!
در انتخاب و طراحی وب سایت های پزشکی-درمانی باید خیلی مراقب و محتاط باشید، زیرا اکثر کسانی که در اینترنت، وب سایتهای پزشکی را جستجو میکنند مشکلی دارند و پریشان هستند. بنابراین یک وب سایت پزشکی باید کاربر پسند باشد، یعنی کاربر بتواند به راحتی برای درمان مشکلی که دارد به سمت پزشک مناسب هدایت شود، او باید بتواند اطلاعات و رزومه پزشکان را مطالعه کند تا اعتمادش جلب شود، همچنین در صورت نیاز بتواند به راحتی قبضهای لازم را پرداخت کند.
🌐 yon.ir/lWCfD
🔈 @paziresh24
#پذیرش24
#دیجیتال_مارکتینگ_پزشکی
#وب_سایت_پزشکی
سامانه نوبت دهی پذیرش 24
دیجیتال مارکتینگ پزشکی : گام اول وب سایت | سامانه نوبت دهی پذیرش 24
افزایش استفاده از دیجیتال مارکتینگ به این دلیل است که پزشکان متوجه شدهاند که برای رسیدن به اهدافی که دارند بهترین راه به کار بردن شیوههای بازاریابی دیجیتال است. اما سوالی که برای بیشتر پزشکان مطرح میشود این است که ابزارهای دیجیتال مارکتینگ پزشکی چیست و…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اوایل سال ۲۰۰۲ ولنتین بالت، کارمند یک شرکت کامپیوتری در روسیه امضاهایی را برای ارسال به دولت روسیه جهت به رسمیت شناختن روزی با عنوان روز برنامهنویس جمعآوری کرد ونهایتا در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۹ رئیسجمهور روسیه این روز را به عنوان روز برنامهنویس نامگذاری کرد.
ما در پذیرش24 یا برنامه نویسیم یا همراه و قدردان دوستانمون که هر روز با دلسوزی، درخواست های بیماران رو برای دسترسی راحت تر به پزشکشون به کد تبدیل می کنند .
این ویدئو رو برای دوستای برنامه نویست به اشتراک بگذار و روزشون رو بهشون تبریک بگو . ❤️
راستی ما در تیم تولید پذیرش24 پذیرای باهوشای خفن هستیم 😉
#برنامه_نویس
#برنامه_نویسی
#روزبرنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس_مبارک
#happyprogrammersday
#programmer
#programmerday
#programming
#happycode
#کد
#توسعه_دهندگان
#پذیرش24
#پذیرش_24
ما در پذیرش24 یا برنامه نویسیم یا همراه و قدردان دوستانمون که هر روز با دلسوزی، درخواست های بیماران رو برای دسترسی راحت تر به پزشکشون به کد تبدیل می کنند .
این ویدئو رو برای دوستای برنامه نویست به اشتراک بگذار و روزشون رو بهشون تبریک بگو . ❤️
راستی ما در تیم تولید پذیرش24 پذیرای باهوشای خفن هستیم 😉
#برنامه_نویس
#برنامه_نویسی
#روزبرنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس
#روز_برنامه_نویس_مبارک
#happyprogrammersday
#programmer
#programmerday
#programming
#happycode
#کد
#توسعه_دهندگان
#پذیرش24
#پذیرش_24